فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه بین مشارکت کارکنان و سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران انجام گردید. به همین دلیل سؤال اصلی این تحقیق این بود که آیا بین مشارکت کارکنان و سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؟ روش تحقیق استفاده شده، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. 147 نفر از دبیران دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران پرسش نامه محقق ساخته برای مشارکت کارکنان و پرسش نامه فهرست سلامت سازمانی (OHI) را تکمیل نمودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب و به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین)، و آزمون های آماری (همبستگی پیرسون و رگرسیون)، استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین مشارکت کارکنان و سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، برای پیش بینی سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران از طریق مولفه های مشارکت کارکنان از مدل آماری رگرسیون استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که از بین مؤلفه های مشارکت کارکنان، مؤلفه های مشارکت در تغییر و تحول و مشارکت در حل مساله به عنوان متغیرهای پیش بین، معیار ورود به معادله نهایی رگرسیون برای توضیح تغییرات سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران (متغیر ملاک) را به دست آوردند.
بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: شناسایی عوامل شخصیتی گرایش به مواد مخدر، به تشخیص و درمان هر چه بهتر اعتیاد کمک کرده و با ارائه به موقع خدمات مشاوره ای و روان شناختی نیز می توان از اعتیاد افراد مستعد تا حدودی پیشگیری کرد. لذا هدف این پژوهش، بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ است.
روش: یکصد نفر معتاد به مواد مخدر و یکصد نفر غیر معتاد، به روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند و پرسشنامه های شخصیتی کلونینجر و آیزنگ را تکمیل کردند. برخی ویژگی های جمعیت شناختی معتادان به مواد مخدر نیز گردآوری و داده های پژوهش به کمک روش های آماری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که بین ابعاد سرشتی نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، ابعاد منشی خودراهبری و همکاری نظام شخصیتی کلونینجر و ابعاد روان نژندگرایی و روان پریش گرایی نظام شخصیتی آیزنگ، در معتادان به مواد مخدر و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج: معتادان به مواد مخدر در ابعاد نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، روان نژندگرایی و روان پریش گرایی، در مقایسه با افراد عادی، نمرات بالاتر و در ابعاد خود راهبری و همکاری، نمرات پایین تری کسب کردند.
رابطه هوش شناختی و تحمل ابهام با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه متغیرهای هوش شناختی و تحمل ابهام با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پبام نور استان آذربایجان غربی بود.
مواد و روش ها: این تحقیق همبستگی، به صورت مقطعی در سال تحصیلی 90-1389 انجام شده است. تعداد نمونه 1122 نفر
(450 پسر و 672 دختر) است که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون هوش ماتریس های پیشرونده Rayon، تحمل ابهام Leein و همکار و آزمون کارآفرینی Robinson و همکار است. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و تحلیلی با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه در نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 انجام شد.
یافته ها: تحلیل رگرسیون چندگانه متغیرهای پیش بین هوش شناختی و تحمل ابهام با کارآفرینی کل آزمودنی ها و نیز به تفکیک در مردان و زنان در سطح 01/0 معنی دار به دست آمد، رابطه هوش شناختی با کارآفرینی نسبت به تحمل ابهام قوی تر بود.
نتیجه گیری: هر چه ویژگی های هوش شناختی و تحمل ابهام دانشجویان بیشتر باشد، خلاقیت آن ها بیشتر است و کارآفرین تر هستند.
هنجاریابی پرسش نامه راهبردهای شناختی و فراشناختی داوسون و مک اینری بر روی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر هنجاریابی پرسش نامه راهبردهای شناختی و فراشناختی مک اینری و داوسون (2004)بر روی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع هنجاریابی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-1388 بود. حجم نمونه برابر با 350 نفر بود، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و طبقه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه داوسون و مک اینری (2004) بود. داده های حاصله با استفاده از روش های آماری، تحلیل عاملی، ضریب همبستگی، آلفای کرونباخ، گاتمن و تنصیف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد، ضریب همبستگی سؤالات پرسش نامه با نمره کل آن بین 36/0 تا 62/0 بود. بارهای عامل (تکرار و مرور، بسط معنایی، سازماندهی، برنامه ریزی، نظارت و نظم دهی) نشان دهنده تناسب سؤالات با عوامل بود. ضریب پایایی کل پرسش نامه 92/0 بدست آمد. همچنین ضرایب پایایی خرده مقیاس ها به وسیله ی آلفای کرونباخ برای تکرار و تمرین (75/0)، بسط معنایی (76/0)، سازماندهی (77/0)، برنامه ریزی (74/0)، نظارت (79/0) و نظم دهی (80/0) بود. بحث و نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش نشان داد پرسش نامه راهبردهای شناختی و فراشناختی مک اینری و داوسون (2004) یک ابزار چند بعدی و مناسب برای سنجش راهبردهای شناختی و فراشناختی است.
رابطه بین کیفیت تجارب یادگیری با فرسودگی تحصیل دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به منظور تعیین رابطه بین کیفیت تجارب یادگیری با فرسودگی تحصیلی انجام شد. نمونه تحقیق 170 نفر ازدانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران را شامل می شد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های کیفیت تجارب یادگیری و فرسودگی تحصیلی را تکمیل کردند.داده ها با روش آماری ضریب همبستگی ساده و چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که روابط منفی معنی داری بین حیطه های کیفیت تجارب یادگیری(منابع،محتوا،انعطاف پذیری یادگیری ورابطه استاد-دانشجو) با ابعاد فرسودگی تحصیلی(خستگی تحصیلی،بی علاقگی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی) وجود دارد.همچنین نتایج نشان داد که رابطه استاد-دانشجو بیشترین نقش را درتبیین فرسودگی تحصیلی دارد.
نقش معنویت و دین داری درکار، بر مهارت های کارآفرینی کارکنان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: در جهان چالش¬برانگیز کنونی، اگر افراد نتوانند زندگی کاری لذّت¬بخشی تجربه کنند، با مشکلات جدّی در سلامت روان رو¬به¬رو می¬شوند. هدف این پژوهش تعیین نقش معنویت و دینداری، در کار بر مهارت¬های کارآفرینی کارکنان دانشگاه و مقایسه زنان و مردان شاغل از نظر معنویت و دینداری در کار بود. بدین ¬منظور 117 نفر از کارکنان بخش آموزش دانشگاه تهران به¬روش نمونه¬گیری در¬ دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه¬های سنجش معنویت هال و ادواردز، دینداری در کار، لین و همکاران و مهارت¬های کارآفرینی شفیع¬آبادی و فکری پاسخ دادند. نتاج حاصل از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون حاکی از همبستگی مثبت معنادار بین معنویت و دینداری در کار با مهارت¬های کارآفرینی و هم¬چنین قدرت¬ پیش¬بینی¬کنندگی بالای معنویت و دینداری در کار برای مهارت¬های کارآفرینی بود. هم¬چنین میانگین نمره¬های معنویت و دینداری در کار زنان به¬طور معناداری بالاتر از مردان بود. یافته¬ها مؤکّد آن است که توجه به منابع دینی و معنوی مراجعان در مشاوره می¬تواند به سلامت حرفه¬ای و در نتیجه سلامت روان آن¬ها منجر شود.
" کارکرد خانواده در بیماران دچار اختلال هویت جنسی "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: اختلال هویت جنسی یک وضعیت نسبتاً نادر است که در آن افراد، هویت جنسی خود را با آنچه ظاهر آنها نشان می دهد نامتجانس احساس می کنند. از عوامل مهم مرتبط با آن خانواده را بوده که احتمالاً در سبب شناسی و در عین حال نگهداری آن مؤثر است. به این ترتیب بررسی رابطه کارکرد خانواده با این اختلال به خصوص در کشور ایران که هدف این مطالعه نیز می باشد، می تواند در بالا بردن کیفیت کمک به بیماران مبتلا مفید واقع شود.
روش بررسی: این پژوهش به روش مقطعی مقایسه ای و از نوع مورد – شاهدی و با نمونه گیری در دسترس انجام شد که در آن تعداد 37 نفر از مراجعه کنند گان به سازمان پزشکی قانونی که تشخیص اختلال هویت جنسی، توسط کمیسیون روانپزشکی در آنها محرز شده بود، پرسش نامه های اطلاعات فردی و ابزار سنجش خانواده که ابزاری برای بررسی کارکرد خانواده است را تکمیل نمودند(گروه نمونه) و با روش همسان سازی 37 نفر از افراد در دسترس که با ارزیابی روانپزشک فاقد هرگونه اختلال روانپزشکی بودند نیز به عنوان گروه مقایسه پرسش نامه ها را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تی برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که «کارکرد خانواده»(034/0=P) و همچنین ابعاد کارکردی «آمیختگی عاطفی» (03/0=P)، «کنترل رفتار»(021/0=P) و «پاسخگویی عاطفی»(009/0=P) در گروه نمونه نسبت به گروه مقایسه دارای اختلال معنادار و از کارایی پایین تری برخوردار بود، در حالی که این تفاوت در مورد ابعاد کارکردی «نقش ها»(15/0=P)، «حل مسئله» (16/0=P) و ""ارتباط"" (066/0=P) به طور معنادار به چشم نمی خورد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش وجود اختلال هویت جنسی در افرادی که دچار مسائل و مشکلات عاطفی، احساسی و هیجانی بیشتری در خانواده هستند محتمل تر و کمک گسترده به این افراد از طریق مداخلات خانوادگی می تواند مؤثر واقع شود. همچنین آگاهی دادن به خانواده ها در مورد نیازهای عاطفی و تربیتی فرزندان، احتمال بروز این اختلال را کاهش می دهد. "
روانشناسی قانونی: ضرورتی در نظام عدالت کیفری ایران
حوزههای تخصصی:
روانشناسی قانونی یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است. پس از جستجو در پایگاه داده های اطلاعاتی در دسترس با کلید واژه های مناسب به دو زبان فارسی و انگلیسی مقالات، کنگره ها، سمینارها، کتاب ها، گزارش ها و یاداشت هایی که بیشترین ارتباط را با اهداف مورد نظر داشتند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در سال های اخیر با ارائه تصاویر متعدد در فیلم ها، برنامه های تلویزیونی و کتاب ها، علاقه به روانشناسی قانونی به طور قابل توجهی افزایش یافته است. گرچه ترسیم روانشناسی قانونی در رسانه های عمومی به طور قطع چشمگیر و قابل توجه هستند، ولی این تصاویر لزوما دقیق نیستند. با توجه به نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی و همچنین قوانین مربوطه، روانشناسی قانونی برای صدور حکم نهایی در مورد متهمان، به قضات و شوراهای عالی قضایی کمک می کند. روانشناسانی که در این حوزه فعالیت می کنند اصول روانشناختی را در جنبه های قانونی به کار می بندند. از جمله این فعالیت ها می توان به مطالعه رفتارهای مجرمانه و درمان آنها و یا کار در دستگاه های قضایی اشاره کرد. آنها به طور مشخص نقش مهمی را در نظام عدالت کیفری بازی می کنند. تعدادی از روانشناسان قانونی به طور مستقیم در نظام عدالت کیفری به منظور سنجش، ارزیابی و درمان افرادی که مرتکب جرم شده اند یا افرادی که قربانی جرم و جنایات بوده اند، کار می کنند. سایرین به موارد اتهام کودک آزاری رسیدگی می کنند، با شاهدان کودک کار می کنند، افراد درگیر در اختلافات و مشاجرات حضانت فرزند را ارزیابی می کنند و صلاحیت روانی متهم برای محاکمه را می سنجند. مقاله مروری حاضر تلاش کرده است تا با ارائه اطلاعات مبتنی بر شواهد در خصوص روانشناسی قانونی، وزراتخانه ها و سازمان های قانونی از جمله سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران بتوانند زمینه ایجاد این رشته تخصصی را در مقاطع تحصیلی مختلف در دانشگاه های ایران فراهم سازند و همچنبن کیفیت ارائه خدمات تخصصی بهداشت روانی، روانشناختی و قانونی را در نظام کیفری و همچنین برای دریافت کنندگان این خدمات در مراکز قضایی، قانونی و تادیبی کشور ارتقاء بخشند.
کاربرد گروه سنجی در مشاوره و راهنمایی تربیتی
منبع:
تربیت ۱۳۷۲ شماره ۸۰
حوزههای تخصصی:
مقایسه کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های دارای بیمار آرتریت روماتوئید با خانواده های دارای بیمار اسکیزوفرنی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه خانواده های دارای بیمار آرتـریت روماتوئید و اسکیزوفرنی مراجعه کننده به بیمارستان های لقمان و طالقانی شهر تهران در فاصله زمانی خرداد تا آبان ماه سال 1389می باشد.نمونه پژوهش شامل 82 خانواده دارای بیمار آرتریت روماتوئید و 80 خانواده دارای بیمار اسکیزوفرنی بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل ابزار سنجش خانواده و پرسشنامه خانواده است که مراقبین بیمار آن ها را تکمیل کردند.
داده ها با استفاده از روش آزمونt یک گروهی، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند کارکرد خانواده و هیجان ابراز شده در خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید و اسکیزوفرنی تفاوت معناداری دارد. کارکرد کلی خانواده، حل مسئله، پاسخگویی عاطفی و آمیختگی عاطفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرنی ناکارآمدتر از خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید می باشد. ولی بین ابعاد کارکردی ارتباطات، نقش ها و کنترل رفتار تفاوت معناداری مشاهده نشد. هم چنین هیجان ابراز شده در دو بعد انتقادگری و درگیری بیش از حد عاطفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرنی بیشتر از خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید می باشد. بنابراین کارکرد خانواده در خانواده های هر دو گروه ناکارآمد می باشد. خانواده های بیماران اسکیزوفرنی در حوزه حل مسئله، پاسخگویی عاطفی و آمیختگی عاطفی نسبت به خانواده های بیماران آرتریت روماتوئید مشکلات بیشتری دارند. علاوه بر این انتقادگری و آمیختگی عاطفی بیش از حد بیشتری در ارتباط با بیمار به کار می برند.
اثر بخشی آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر تفکر انتقادی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل می دادند، از این جامعه 219 دانش آموز سال دوم و سوم رشته های علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درس های فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارت های پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. داده ها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که دانش آموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاس های آن باتوجه به نمره های پیش آزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانش آموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارت های تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانش آموزان رشته های الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.
سنتزپژوهی چالش های برنامه های درسی آموزش عالی کشور در دهه اخیر و راهکارهای پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مسائل پیش روی آموزش عالی نشان می دهد که دانشگاه ها در هزاره سوم با چالش های عظیمی رو به رو هستند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های برنامه های درسی آموزش عالی کشور در دهه اخیر و راهکارهای رفع آن انجام شد. مطالعه حاضر از نوع کیفی و از روش سنتزپژوهی استفاده شد. معیار ورود پژوهش ها در این مطالعه مرتبط بودن با هدف پژوهش و اجرای آن در آموزش عالی کشور در دهه اخیر(1384 تا 1394) بوده است. برای فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز، از فرم کاربرگ و جهت اطمینان از میزان پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شد. همچنین جهت تحلیل داده ها از روش های کدگذاری باز و محوری از نرم افزار Nvivo-8 استفاده شد. یافته ها نشان داد نظام برنامه ریزی درسی آموزش عالی کشور در دهه اخیر با سیزده چالش عمده از جمله، بین اللملی سازی برنامه درسی؛ برنامه درسی مبتنی بر جامعه یادگیری؛ ارزشیابی برنامه های درسی؛ مغفول ماندن سیاست های قومی و چندفرهنگی؛ بعد کیفی تدریس؛ اعتبارسنجی برنامه های درسی؛ جهانی شدن؛ برنامه ریزی درسی غیرمتمرکز؛ رشد انواع تفکر؛ یادگیری چگونه یادگرفتن و راهبردهای یاددهی-یادگیری؛ چالش های محتوایی، برنامه درسی میان رشته ای و کاربست فن آوری اطلاعات در برنامه درسی مواجهه بوده است. علاوه بر این، سنتز راهکارهای پیشنهادی برای رفع این چالش ها نیز ارائه شد.
اثربخشی آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی تغییر رفتارهای اجتماعی و ادراک خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی و ادراک خودکارآمدی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود.
روش: به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه شاهد اجرا شد. نمونه پژوهش 30 دانش آموز دختر و پسر مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهر اصفهان بودند که به وسیله مسؤولان مدارس ابتدایی که قبلاً با نشانگان ناتوانی های یادگیری آشنا شده بودند، شناسایی و سپس به مرکز ارجاع شدند. این دانش آموزان به وسیله گروهی متشکل از دو روان شناس، دو روان پزشک، دو کارشناس ناتوانی های یادگیری و یک کارشناس گفتاردرمانی، بر اساس نمره هوش در آزمون وکسلر، انحراف از میانگین کلاسی و فهرست وارسی ناتوانی های یادگیری DSM-IV-TR و آزمون های غیررسمی در سه حوزه خواندن، نوشتن و ریاضی برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. از این 30 نفر، 15 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش با دو روش SLAM و FAST در زمینه حل تعارضات بین فردی، شناخت و تنظیم هیجانات و مقابله با احساس تنهایی، طی ده جلسه متوالی (هفته ای یک جلسه)، تحت آموزش مداخله شناختی به شیوه حل مساله اجتماعی قرار گرفت، ولی در مورد گروه شاهد مداخله ای نشد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که شناخت و تنظیم هیجانات و آموزش حل مساله اجتماعی با شیوه شناختی، به طور معناداری عملکرد دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری را در زمینه افزایش حل مساله اجتماعی، کاهش رفتارهای نامطلوب پرخاشگری و کناره گیری و نیز تغییر اهداف اجتماعی بهبود می بخشد. نتایج همچنین نشانگر بهبود داوری دانش آموزان و افزایش خودکارآمدی اجتماعی آنان در زمینه سازگاری و افزایش رفتار دوستانه بود.
نتیجه گیری: از آنجا که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری، علاوه بر مشکلات تحصیلی، افسردگی و تنهایی را تجربه می کنند و نسبت به دانش آموزان عادی از عزت نفس کمتری برخوردارند، مداخله فوق می تواند به بهبود روابط بین فردی آنها کمک کند.
بررسی اعتبار، روایی و هنجاریابی پرسشنامه حمایت اجتماعی SSQ برای دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر بخشی دو روش آموزشی شناختی- رفتاری و مهارت های تنظیم هیجان بر خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطراب امتحان شامل تجربه ناخوشایند نگرانی و هیجان پذیری در موقعیت های ی است که فرد امتحان و یا ارزیابی را احساس می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی دو روش آموزشی شناختی– رفتاری و مهارت های تنظیم هیجان بر خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان بود. این مطالعه از نوع آزمایش میدانی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه است. نمونه این پژوهش 60 دانش آموز دارای اضطراب امتحان بود که به طور تصادفی از میان دانش آموزانی که به عنوان مبتلا به اضطراب امتحان تشخیص داده شده بودند، انتخاب گردیدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. دو تکنیک برای آموزش دانش آموزان بکار برده شد: آموزش شناختی- رفتاری و آموزش مهارت های تنظیم هیجان. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی، پرسشنامه اضطراب امتحان، مقیاس خودکارآمدی و آزمون شخصیتی کالیفرنیا استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که هر دو روش شناختی- رفتاری و مهارت های تنظیم هیجان، در کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان به طور معنی داری مؤثر بوده اند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش راهبردهای شناختی- رفتاری و مهارت های مقابله با هیجان ها در پیشگیری از اضطراب امتحان و ارتقاء سلامت روان دانش آموزان دارد.
اثربخشی آموزش حل مساله در تغییر راهبردهای مقابله ای دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله ی گروهی در تغییر راهـبردهای مـقابله ای دانشجویان بـود. بدین منظور 20 دانشجو بـه وسیله ی روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هریک به تعداد 10 نفر) تقسیم شدند. پیش از اجرای آموزش حل مساله برای دانشجویان گروه آزمایش، هر دو گروه به وسیله-ی پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس، مورد سنجش قرار گرفتند که از لحاظ نمرات کسب شده در این ابزار، دو گروه با هم تفاوت معنادار نداشتند. سپس گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش حل مساله قرار گـرفت. پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، مـجدداً از دو گـروه خواسته شـد تا پرسشنامه ی فوق الذکر را تکمیل کنند. سپس تـفاوت میانگین پیش آزمون-پس آزمون دو گروه به کمک روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی یافته ها حاکی از آن بود که آموزش حل مساله باعث تغییر در راهبردهای مقابله ای می شود که در برخی از آنها (حل مساله، جلب حمایت اجتماعی) تفاوت بین دو گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ آماری معنادار می باشد. همچنین در سایر راهبردهای مقابله ای (مانند ارزیابی شناختی، مهار هیجانی، مهار جسمانی) هر چند تغییرات بالینی مشاهده شد، ولی از لحاظ آماری معنادار نبود. مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت حل مساله به طور کلی می تواند به تغییر در راهبردهای مقابله ای منجر گردد که نتایج این پژوهش در راستای پژوهش های پیشین در این زمینه می باشد.
روش حل مسأله و یادگیری فعال
حوزههای تخصصی:
روش حل مسأله یکی از روشهای یادگیری است که هم در زندگی روزمره و هم در کشف مسائل پیچیده علمی کاربرد دارد.در آموزش وپرورش نیز میتوان دانش آموزرا در موضع حل مسأله قرار داد.یادگیری از طریق حل مسأله نوعی یادگیری فعال وعمیق است وفرد را برای برخورد با تجارب واقعی زندگی آماده میسازد.شیوه حل مسأله ممکن است روشمند یا اکتشافی باشد.شیوه های روشمند مسیر مطمئن واز پیش طراحی شده ای برای رسیدن به پاسخ در اختیار حل کننده مسأله قرار میدهند. در روشهای اکتشافی ‘برعکس‘طرح مدوّنی در اختیار حل کننده مسأله نیست‘بلکه باید راههای مختلف را خود برگزیده آزمایش کند تا به پاسخی احتمالی دست یابد. در این مقاله‘تلاش شده است که روشهای اکتشافی حل مسأله با عناوینی چون روش کاهش تفاوت‘روش تحلیل وسیله-هدف‘روش کارمعکوس‘وروش استفاده از تمثیل مورد بحث قرار گرفته و برنامه هایی که با استفاده از این روشها در دنیا تجربه شده به اختصار بیان شود.
نظریه توحید در شادکامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف نوشتار آن است که روشن سازد با توجه به ساختار دو بعدی شادکامی (نشاط ـ رضامندی)، تئوری شادکامی از نظر اسلام کدام است و چه چیزی میتواند تحقق شادکامی را تبیین کند. این پژوهش، یک بررسی کتابخانهای است. بدین منظور، آن بخش از منابع اسلامی (قرآن و حدیث) که مربوط به این مسئله میباشد، مشخص و با استفاده از روش تحلیل محتوا (متن) مطالعه شده اند. نتایج نشان میدهد که تئوری شادکامی در اسلام، بر «توحید» مبتنی است که به معنای «واقعیتشناسی توحیدی» و «هماهنگسازی با واقعیتهای توحیدی»ِ مربوط به شادکامی میباشد. بر اساس این تئوری، شادکامی بر واقعیتهایی مبتنی است که توسط خداوند متعال تقدیر شده و دستیابی به آن نیز راه خاصی دارد که باز توسط خداوند متعال تنظیم شده است. شناخت این واقعیتها و پذیرش آنها، از سویی موجب «رضامندی» از تقدیرهای خداوند متعال میشود، چون آنها را مبتنی بر «خیر» میبیند. همچنین موجب «نشاط» میشود، چون لذتهای مورد نیاز را بر اساس الگوی الهی آن تأمین میکند.
راهبردهای شناختی در بیماران مبتلا به اضطراب ـ افسردگی مختلط و وسواس ـ بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افکار مزاحم از ویژگیهای اختلالهای هیجانی و اضـطرابی هستند. این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهایی که بیماران و غیربیماران، برای مهار افکار مزاحم بـه کار می برند، انجام شد. دو گروه از بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری (OCD؛ 11 مرد و 14 زن با میانگین سنی 29 سال) و اختلال اضطراب ـ افسردگی مختلط (MADD؛ 10 مرد و 15 زن با میانگین سنی 27 سال) و یک گروه غیربیمار (12 مرد و 13 زن با میانگین سنی 28 سال) انتخاب شدنـد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مهـار فکر (ولز و دیویس، 1994) و اضطراب و افسردگی بک (بک، اپشتین، براون و استیر، 1988؛ بک، راش، شاو و ابری، 1979) پاسـخ دادند. یافته ها نشان دادند که بیماران OCD و MADD بیشتر از راهبردهای نگرانی و تنبیه استفاده می کنند. گروه غیربیمار راهبردهـای مهار اجتماعی و انحراف توجه را بیشتر به کار می برند. بین گروهها تفاوت معناداری براساس استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد دیده نشد.