فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research was to identify the antecedents and consequences of moral responsibility based on online training for teenagers. Methodology: This research is fundamental-applied in terms of its purpose; And in terms of the type of data, it was qualitative. The statistical population included the first group, academic experts: professors of Islamic Azad University and Farhangian University and teacher training centers, and the second group, organizational experts: managers, assistants, and educational and research experts of education departments in Tehran. In order to determine the samples, a targeted non-probability sampling method was used, and 20 people were considered as the sample size using the principle of saturation. The data collection tool was semi-structured interviews. The method of data analysis in the qualitative part of theoretical coding was derived from the data theorizing method of Nizamand Foundation. Findings: The results of the analysis showed that among the 101 indicators (items) available, 18 main components could be identified; Also, the results showed that ethical responsibility includes the components of ethical attitude in education, satisfaction with education, control and accountability. In addition, the factors affecting moral responsibility included culture, structure, teacher, and curriculum. Conclusion: improving the quality of learning, moral diversity, were introduced as consequences; Management, technological and behavioral mechanisms, including environmental, social and educational platforms and obstacles including technological and educational obstacles were introduced as the results of the research.
واکاوی مضامین هنرِ اخلاق مدار در اندیشه استاد مطهری و سینمای اینگمار برگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
195 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه تطبیقی اندیشه های استاد مطهری و اندیشه های اینگمار برگمان (فیلمساز نامدار سوئدی) با توجه به فیلم های اوست. استاد مطهری درباره سینمای اخلاق مدار، به بررسی و تحلیل مباحثی همچون اخلاق، زیبایی، هنر متعالی و غیرمتعالی، فلسفه سینما، زن در سینما، بحران های جهان مدرن، مرگ و... پرداخته است. با پژوهشی جامع در آثار سینمای استعلایی برگمان و مطالعه گفته های وی در منابع مکتوب و غیرمکتوب، به مشابهت هایی چشمگیر میان نظرات و جهان های هنری– فلسفی آن دو می رسیم که مطالعه ای تطبیقی– تحلیلی میان آنها، دریچه ای جدید را برای فهم بهتر مفاهیم مذهبی و استعلایی خواهد گشود. فلسفه رستگاری و نجات، مرگ و آخرت گرایی، خداشناسی و عنصر ایمان، از مفاهیم مهم استخراج شده از آثار برگمان است.
افزایش آگاهی زیست محیطی مخاطبان از طریق رسانه با تأکید بر تلویزیون (نمونه مورد مطالعه: شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی بخشی زیست محیطی، ازجمله موضوعات موردتوجه محققان در سال های اخیر بوده است. در کشور ایران، با وجود شاخص های زیست محیطی نامناسب، افزایش آگاهی مردم و تقویت حس طبیعت دوستی می تواند در کاهش آسیب ها مؤثر باشد. یکی از این منابع آگاهی بخش، رسانه ها هستند و در این میان، تلویزیون می تواند نقشی مؤثر داشته باشد. از این رو، هدف پژوهش، بررسی تأثیر برنامه های تلویزیون بر افزایش آگاهی زیست محیطی شهروندان تهرانی است. این پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را شهروندان 18 سال به بالای مناطق 22گانه شهر تهران تشکیل می دهند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر است که به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انجام شده و از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از «ضریب آلفای کرونباخ» بررسی و برابر 83/0 تعیین شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی، T، لون و کروسکال والیس استفاده شد. براساس یافته ها، 5/61 درصد پاسخگویان، از تلویزیون، درخصوص محیط زیست کسب آگاهی می کنند و بیشترین شمار مخاطبان، مربوط به مخاطبان شبکه سه با 6/82 درصد است. همچنین در بررسی رابطه تماشای برنامه های تلویزیون و کسب آگاهی در ابعاد اطلاع رسانی و دانش زیست محیطی، مقدار ضریب همبستگی به ترتیب 382/0 و 374/0 بود که وجود رابطه معنادار تأیید شد. در مجموع، هر دو بُعد، تأثیر رسانه بر افزایش آگاهی را تبیین می کند، اما برای اثربخشی بیشتر، این انتظار وجود دارد که در رسانه ملی- به ویژه حوزه سیما- با رویکرد تقویت دانش زیست محیطی، برای تولید برنامه با موضوع محیط زیست در شبکه های پرمخاطب، سیاستگذاری های لازم صورت گیرد.
کاربست قهرمان پروری در سینمای کودک و نوجوان پس از انقلاب بر اساس الگوی سفر قهرمان (مورد مطالعه: فیلم های بچه های آسمان و من ترانه پانزده سال دارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۳)
127 - 158
حوزههای تخصصی:
کودکان و نوجوانان همواره از قهرمان فیلم متأثر می شوند و نمایش چنین شخصیت ویژه ای در ذهن و کردارشان تأثیر فراوانی می گذارد. بدین سان رسانه های مختلف در جهان از جمله سینما در تلاش اند جهت همذات پنداری مخاطب کودک و نوجوان از نمایش و نقش قهرمان در آثارشان بهره گیرند. ادبیات و فرهنگ ایران زمین مملو است از قهرمان ها و شخصیت های فاخر که در پاسداشت مُلک، دین و جان مردم نقش اساسی داشته اند و سینمای ایران می تواند بدان توجه کند. این پژوهش با هدفی کاربردی صورت گرفته و مسئله اصلی آن واکاوی جایگاه قهرمان و قهرمان پروری در سینمای پس از انقلاب ایران است. روش تحقیق کیفی با رویکرد اسطوره ای، بر مبنای مطالعه موردی و بر اساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل، کریستوفر ووکلر و مورین مورداک است. از این روی نمونه های موردی بچه های آسمان و من ترانه پانزده سال دارم از سینمای کودک و نوجوان پس از انقلاب به صورت انتخاب هدف مند از موارد مطلوب گزینش شده و بر مبنای مبانی نظری تحلیل شده است.
رابطه مؤلفه های فرهنگی و شکوفایی شهر با تأکید بر مناطق حاشیه نشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
36 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مؤلفه های فرهنگی و شکوفایی شهر با تأکید بر مناطق حاشیه نشین است. روش پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی شهروندان بالای 18 سال ساکن در مناطق حاشیه نشین شهر اردبیل می باشند. برای نمونه گیری از شیوه نمونه گیری چندمرحله ای و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. تعداد نمونه آماری برابر 384 نفر برآورد گردید. برای تحلیل اطلاعات از نرم افزار Spss و برای تحلیل فرضیات از آزمون های پیرسون، رگرسیون و t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج نشان داد که وضعیت مؤلفه های شکوفایی شهر (بهره وری، کیفیت زندگی، زیرساخت ها، پایداری محیطی و دربرگیرندگی و شمول اجتماعی) کمتر از حد متوسط است. همچنین بین مؤلفه های فرهنگی و شکوفایی شهر رابطه معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد که متغیر ارزش ها و باورها با بیشترین میزان تأثیر با بتای (70/0)، الگوهای انگیزشی (32/0)، سبک زندگی (24/0) و تحمل ابهام با کمترین میزان تأثیر با بتای (16/0) متغیر شکوفایی شهر با تأکید بر مناطق حاشیه نشین شهر اردبیل را پیش بینی می کنند.
ساختاردهی توسعه الگوی ارزیابی سازمان کارآفرین الکترونیک چابک: با رویکرد جامعه شناختی سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۳)
148 - 175
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ساختاردهی توسعه الگوی ارزیابی سازمان کارآفرین الکترونیک چابک: با رویکرد جامعه شناختی سازمانی انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی، از نوع آمیخته یا ترکیبی (کیفی و کمی) است. که در بخش اول بخش از روش داده بنیاد استراوس کوربین سیتماتیک، در بخش دوم پژوهش از روش مدل سازی ساختاری- تفسیری و در بخش سوم از مدل سازی به روش معادلات ساختاری استفاده شد. در فاز کیفی پژوهش حاضر، برای گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق با صاحب نظران به کار گرفته شد و با استفاده از نتایج این مرحله، نسبت به تدوین نظریه اقدام گردید. در فاز دوم پژوهش از پرسش نامه زوجی ISM و در بخش سوم، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که از داده های به دست آمده از فاز کیفی پژوهش تهیه و تدوین شد. این پرسش نامه شامل ۳۹ گویه هم وزن بود که با استفاده از مقیاس پنج ارزشی لیکرت (خیلی کم تا خیلی زیاد) طراحی شده بود که، عامل ها در زیر گزارش شده است. جامعه اماری در بخش کیفی تحقیق، مدیران بانک صادرات هستندکه، روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. بدین منظور تعداد ۱۹ نفر از مدیران بانک صادارت به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند. نمونه گیری در هر بخش تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. همچنین در بخش ISM همان جامعه اماری بخش کیفی، که ۱۹ نفر از مدیران بانک صادرات بود، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. در بخش سوم پژوهش جامعه آماری،کلیه مسئولین و مدیران ارشد و میانی بانک صادرات هستند. به دلیل نامشخص بودن تعداد دقیق جامعه اماری و با توجه به حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص، تعداد ۳۸۴ نفر به عنوان نمونه اماری در نظر گرفته شد. و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. تمامی روند تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر در نرم افزارهای SPSS و Exell و AMOS انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان از ایجاد سرمایه گذاری نوآور چابک، بهبود تعالی درونی اقتصادی، ایجاد ساختار حمایت گری چابک ، تصمیم سازی نخبگان ، ساختارسازی و شاخص سازی، پیمایش توسعه چابک دارد. نتایج مدل نشان می دهد که میان مولفه های شناسایی شده، همبستگی وجود دارد که بیشترین همبستگی مربوط به ایجاد سرمایه گذاری نوآور چابک و تصمیم سازی نخبگان با ضریب۰.۷۴۸ و کمترین همبستگی بین ساختارسازی و شاخص سازی و پیمایش توسعه چابک پایدار با ضریب ۰.۵۸۷ است. همچینین نتایج مدل نشان می دهد که تصمیم سازی نخبگان بر پیمایش توسعه چابک با مقدار اثر 88/0 بیشترین تاثیر و پیمایش توسعه چابک بر ایجاد سرمایه گذاری چابک با مقدار اثر 63/0 کمترین اثر را دارا است.
بررسی رابطه میزان استفاده، از اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
49-76
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آگاهی از رابطه میزان استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی به عنوان یکی از فرایندهای رشد و تحول انسان در دانشجویان است. روش پژوهش پیمایشی و جامعه مورد تحقیق دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در دو مقطع کارشناسی و کارشناس ارشد است. حجم نمونه با استفاده از نرم-افزار spss sample power 366 نفر براورد و از روش نمونه گیری سهمیه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از مقیاس رشد قضاوت اخلاقی یاسینی(2010) و مقیاس های محقق ساخته برای سایر متغیرها جمع آوری و ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس ها در سطح مطلوب بدست آمد.یافته های تحقیق نشان داد که میانگین رشد قضاوت اخلاقی دانشجویان مورد مطالعه61 /3 از 5 بوده همچنین میانگین استفاده از اینستاگرام نیز 89/2 ساعت در روز است. میانگین اعتماد به اینستاگرام 75/3 از 5 بوده است. میانگین نمره رشد قضاوت اخلاقی در دختران و پسران تفاوت معنادار ندارد اما در دومقطع تحصیلی و در رشته های تحصیلی مختلف تفاوت معناداری دارد. رابطه میزان استفاده از اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی دانشجویان در سطح ضعیف (12/0=r) تایید شد. همبستگی بین میزان اعتماد به اینستاگرام و رشد قضاوت اخلاقی در سطح ضعیف و معکوس (11/0-=r) است.نتیجه اینکه میزان تاثیر استفاده از شبکه اینستاگرام و اعتماد به این شبکه اجتماعی با رشد قضاوت اخلاقی دانشجویان هرچند به لحاظ آماری تایید شد اما میزان این رابطه در حد ضعیف و قابل اغماض است.
مدل مفهومی شیوه مواجهه سایت بی بی سی فارسی با خبر درگذشت ملکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
139-159
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله استخراج مدل مفهومی سایت بی بی سی فارسی درباره خبر مرگ ملکه الیزابت است. پرسش اصلی این است که سایت بی بی سی فارسی کدام مدل مفهومی را در پرداختن به خبر مرگ ملکه برگزیده تا معنای مورد نظر خود را به مخاطب منتقل کند؟ روش پژوهش: پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون انجام شده است. یعنی مدل مفهومی از بطن مضامین برگرفته از مضامین اصلی متون خبری بدست آمده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد سایت بی بی سی فارسی تلاش کرده است از طریق پردازش مضامین اولیه یا پایه در قالبی هوشمندانه و سپس تعبیه آنها در مقولاتی کلی تر در سه مضمون واسطه یعنی مادر، رهبر و دوست قابل اعتماد، مضمون کلان و نهایی « رهبری مادرانه » را به مخاطب القاء نماید.نتیجه گیری: مفاهیم به کار رفته در تولیدات سایت بی بی سی فارسی درباره درگذشت ملکه بریتانیا نشان داد این سایت خبری در تولید محتوا بی طرف نبوده و محتوای سوگیرانه ای را که بار معنایی مثبتی داشته به مخاطب عرضه کرده است تا تصویری مثبت از ملکه بریتانیا در ذهن مخاطب بسازد؛ به لحاظ فنی نیز استخراج مدل مفهومی در مقاله، بیانگر عملکرد تلویحی و اعلام نشده در بستر چارچوب سازی رسانه ای حول این موضوع است. به این معنا که تولید کنندگان پیام های سایت بی بی سی فارسی از پیش معانی خاصی را در نظر دارند و برای انتقال آن قالب ها و تکنیک هایی مناسب در نظر می گیرند تا مخاطب را با خود همراه سازند.
تفاوت نمایش "خود" در زندگی معمولی و زندگی اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
173 - 201
حوزههای تخصصی:
شبکه های اجتماعی موجب به وجود آمدن شکل جدیدی از تعاملات و عناصر فرهنگی شده اند. یکی از این عناصر ابراز خود و نمایش شخصیت خود است. جامعه شناسان درباره تعاملات روزمره و معمولی توصیفات و نظریات مفصلی ارائه داده اند که نظریه نمایشی گافمن یکی از بهترین آن هاست. اما درباره نمایش خود در شکل جدید تعاملی در شبکه های اجتماعی هنوز نظریه مفصل و مستقلی ارائه نشده است. این نوشتار به دنبال آن است که با توصیف چگونگی نمایش خود و ابزارهای آن، تفاوت های موجود بین نمایشِ خود در اینستاگرام و تعامل روزمره را نشان دهد. در این مسیر از روش نوین مردم نگاری اینترنتی استفاده شده است و با استفاده از پرسشنامه مورد تأیید کاربران قرار گرفته است. در پایان نیز تفاوت های اصلی این دو نوع نمایش براساس عناصر اساسی آن با استفاده از مثال نمایش تئاتری و نمایش سینمایی بیان شده است. کلیدواژهِ دستورِ زبانِ اجراهای اینستاگرامی "لذت بصری" است که موجب شکل گیری روال های اجرایی نمایش ها می شود.
کیفیت زندگی مردم خراسان در دوران قاجار به روایت مطبوعات ایران بر اساس موجودی آرشیو مطبوعات آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
97 - 116
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، محصول تاریخی نظام های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است و نمی توان آن را مجزا از ساختارهای فوق تبیین کرد. بنابراین مفهوم کیفیت زندگی یک متغیر مرکب می باشد و وضعیت آن به سطح توسعه یافتگی جوامع بستگی دارد. عصر قاجار، عصر کشمکش بر سر سنت و تجدد است. مواجهه با دنیای جدید و غرب، تأثیر به سزایی در تحولات فکری و فرهنگی جامعه ایران در این دوره داشته است. در این میان، مطبوعات، با توجه به تاریخچه دیرینه ای که در ایران دارد به عنوان میراث مکتوب برجا مانده از پیشینیان، یکی از منابع اطلاعاتی ارزشمند برای شناخت اوضاع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران است. لذا در این پژوهش، سعی شده با شناخت فضای حاکم بر اندیشه های رایج در دوره قاجار و بررسی منابع مطبوعاتی منتشر شده در آن زمان که اکثر این منابع در آرشیو مطبوعات آستان قدس رضوی موجود است و در نظر گرفتن مؤلفه های کیفیت زندگی، وضعیت مردم خراسان به روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گیرد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام در زمره تحقیقات کیفی قرار داد.یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه امنیت و دسترسی به خدمات، بالاترین فراوانی و متغیرهای حمل و نقل و مسکن کمترین مقدار را دارند.
مقابله با جرایم تروریستی در عصر دیجیتال؛ چالش ها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فناوری های دیجیتالی در حال حاضر زندگی ما را به شدت تغییر داده است. تقریباً هر حوزه از روابط اجتماعی در حال حاضر هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی در حال دیجیتالی شدن است. زیرساخت های ارتباطی اطلاعات و همچنین دستگاه های دیجیتال در حال حاضر به بخشی جدایی ناپذیر از واقعیت امروز تبدیل شده اند. دیجیتالی شدن تأثیر بسیار زیادی بر توسعه و رعایت حقوق بشر و همچنین بر وضعیت خود فرد دارد. با رشد فناوری های دیجیتالی، جرایم تروریستی در فضای مجازی هم گسترش یافت و فرصت های زیادی را برای مرتکبان جرایم تروریستی فراهم کرد تا اقدام هایی را جهت ورود آسیب جدی به زیرساخت ها و بسترهای اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی فراهم نماید.روش: این پژوهش از حیث روش اجراء توصیفی-تحلیلی است. از این رو، داده ها به شیوه اسنادی و سنجش مقررات بر پایه اسناد و منابع مکتوب و نیز مطالعه و واکاوی دیدگاه های صاحب نظران حقوقی با ابزار فیش برداری جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها: با توجه به شکست اقدام های کنترلی و نظارت مؤثر بر اینترنت و فضای مجازی به دلیل عدم همکاری دولت ها، بهره گیری گروه های تروریستی از فضای مجازی، چالش نوینی برای سازوکارهای ضد تروریستی قلمداد می شود. در ضمن، برای توسعه فضای مجازی در چارچوب راهبرد دولت ها به ویژه دولت های دارنده زیرساخت اینترنت پیشرفته، باید در راستای پیشگیری و سرکوب استفاده تروریستی از رسانه ها صورت پذیرد. افزون بر این، با توجه به فقد یک سند حقوقی جامع در حاکمیت بر اینترنت و فضای مجازی به علت عدم اجماع جهانی، ضرورت دارد تا نسبت به هماهنگی در اِعمال واکنش بین المللی موفقیت آمیز به تحرکات تروریست ها در فضای مجازی دولت ها با اتخاذ راهبردهایی متناسب و اثرگذار، در این زمینه اقدام کنند.
ارائه الگوی تصمیم گیری اخلاقی بر اساس ارزش های اجتماعی (مورد مطالعه دبیران تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه اهمیت دانش و تولید آن بر کسی پوشیده نیست و دانشگاه ها به عنوان محور اصلی تولید آن به شمار می روند. تولید دانش نیز مانند همه تولیدات دیگر دارای چالش ها و آسیب هایی است که نیازمند مطالعه است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-400 بودند که بر اساس روش اشباع نظری تعداد 22 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که برای اعتبار یافته ها از دو روش روایی محتوایی به وسیله 4 خبره بیرون از پژوهش و 2 نفر خبره داخل در پژوهش استفاده شد و برای پایایی نیز از روش توافق کدگذاری استفاده شد که حاصل آن 86/0 شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی به روش تحلیل مضمون در نرم افزار Maxqda18 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد 86 کد باز، 9 کد محوری و سه کد انتخابی برای آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی شناسایی شد؛ به طوری که کدهای انتخابی شامل آسیب های نظام دانشگاهی (خط مشی گذاران، دست اندرکاران)؛ آسیب های ساختاری (برنامه درسی آموزش عالی، ساختار پژوهشی، ساختار حمایتی، ساختار وابسته) و آسیب های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی) بودند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی در سه حوزه (آسیب های دانشگاهی، ساختاری و فرهنگی) دارای چالش هایی است که برای ارتقای کمی و کیفی تولید دانش، باید بازنگری در قوانین مربوط دانش و علم و همچنین ارتقای علمی اساتید و دانشجویان صورت بگیرد.
رابطه فلات زدگی شغلی با آوای سازمانی در کارکنان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
159 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش بررسی رابطه بین فلات زدگی شغلی و آوای سازمانی کارکنان آموزش و پرورش بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه ی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان مهر استان فارس در سال تحصیلی 400-1399 به تعداد 510 نفر که بر اساس جدول مورگان نمونه 220 نفری با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته فلات زدگی شغلی و پرسشنامه استاندارد آوای سازمانی (Hames,2012) جمع آوری گردید. در پژوهش حاضر از روایی همگرا با استفاده از واریانس استخراج شده که برای همه متغیرها بالاتر از 6/0 بود و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ در پرسشنامه فلات سازمانی (82/0) و پرسشنامه آوای سازمانی (78/0) محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس و فریدمن در نرم افزار آماری21 SPSS استفاده شد.یافته ها: نشان داد که بین فلات ساختاری و زیستی با آوای سازمانی همبستگی منفی و معنادار وجود داشت. (05/0>p) و بین فلات محتوایی با آوای سازمانی رابطه ی معناداری وجود نداشت( 05/0p>). آزمون های من ویتنی و کروسکال والیس نشان داد که تحصیلات، سن و جنسیت بر روی فلات زدگی شغلی و آوای سازمانی اثر معناداری نداشت(05/0p>). براساس آزمون فریدمن فلات ساختاری بیشترین و فلات زیستی کمترین میانگین را داشت. (05/0>p).بحث و نتیجه گیری: نتایج نهایی پژوهش نشان داد که انواع فلات زدگی شغلی رابطه ی متفاوتی با آوای سازمانی کارکنان داشتند که میزان این رابطه در کارکنان با تحصیلات، سن و جنسیت ارتباطی نداشت. با توجه به اهمیت موضوع لازم است مدیران در جهت تقویت آوای سازمانی، انگیزه های لازم را ایجاد کنند.
طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
287 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 20 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران، معاونان، اساتید و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 821 نفر طبق فرمول کوکران با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که شاخص های روانسنجی شامل روایی و پایایی آنها تأیید شد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-12 و داده های حاصل از اجرای پرسشنامه محقق ساخته با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS-22 و Smart PLS-2 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 مولفه، 7 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل ساختار سازمانی مبتنی بر بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان (با 3 بعد دانشی، نگرشی و مهارتی)، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد سازمانی و اجتماعی) و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد اقتصادی و سازمانی) بودند. یافته های بخش کمی نشان داد که ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان دارای 32 سوال در 8 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل پیچیدگی (با 3 بعد عمودی، افقی و جغرافیایی)، رسمیت (با 3 بعد انعطاف پذیری، آزادی عمل و کنترل) و تمرکز (با 2 بعد تمرکزگرایی و عدم تمرکز) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 60/0 داشتند. بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 34 سوال در 9 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل دانشی (با 3 بعد دانش شناختی، دانش موضوعی و دانش عملی)، نگرشی (با 3 بعد نگرش کارآفرینانه، نگرش بالندگی و نگرش اخلاقی) و مهارتی (با 3 بعد مهارت فردی، مهارت فنی و مهارت حرفه ای) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. همچنین، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقوله های آن شامل سازمانی (با 3 بعد ساختاری، مدیریتی و قانونی) و اجتماعی (با 3 بعد مشارکت، نفع عمومی و مهارت آموزی) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. علاوه بر آن، موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 19 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقوله های آن شامل اقتصادی (با 3 بعد بودجه، اقتصادی و تجهیزاتی) و سازمانی (با 3 بعد برنامه ریزی، سازماندهی و نظارت) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 50/0 داشتند. الگوی هر یک از سازه های ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان، بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان در حالت ضرایب استاندارد و معناداری ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان می تواند به متخصصان و برنامه ریزان این دانشگاه جهت بهبود آن و ایجاد مزیت رقابتی کمک نماید.
طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
349 - 358
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. داده های بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA-12 و برای تحلیل داده های بخش کمّی از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینه ای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامه ریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجه گیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی طراحی شده در پژوهش حاضر می تواند به متخصصان و برنامه ریزان حوزه تعلیم وتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانش آموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس می تواند برای نظام آموزش وپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونه ای تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ به طوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخص های برازش مدل ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظام های آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی می تواند زمینه را برای بهبود جنبه های فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس از طریق گویه های هر یک از آنها فراهم نمایند.
شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 464
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفه ای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان طراحی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزش وپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارت های مختلف مجهز می کند.
جامعه شناسی اخلاقی و انذارهای رفتاری در سیره امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
494 - 505
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان «جامعه شناسی اخلاقی و انذارهای رفتاری در سیره امام رضا (علیه السلام)» در نظر داشته تا با روش تحلیلی – توصیفی و با مراجعه به سیره قولی و فعلی امام هشتم، انذارهای ایشان را در امور و حوزه های اخلاقی و رفتاری بررسی نماید. با توجه به این که امام رضا (علیه السلام) به عنوان یک انسان کامل و ولی خدا، احیا کننده همه صفات برجسته و شایسته اخلاقی در امر تربیت بوده و می توان با تأسی از انذارهای اخلاقی ایشان به راهکارهای مؤثر تربیتی دست یافت و آن را برای تربیت نسل حاضر به کار بست، ضرورت پرداختن به این موضوع آشکار می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که آن حضرت در امور اخلاقی و رفتاری نظیر: دنیاطلبی، تهمت، خشم، تحقیر، غفلت از خویشتن، بی تقوایی، آلوده شدن به گناهان، سوء خلق، ریاکاری، پیروی از هوای نفس، دروغ، ظلم، خیانت و عجب انذار و هشدارهای لازم را به مخاطب داده است.
طراحی الگوی کاهش شکاف بین نسلی از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای کاهش شکاف بین نسلی از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام در بین دانش آموزان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر داده ها، آمیخته و از نظر اجرا، پیمایشی اکتشافی بوده است. جامعه آماری بخش کیفی، خبرگان و صاحبنظران؛ شامل مدیران ارشد آموزش و پرورش و استادان دانشگاهی حوزه فرهنگ و فضای مجازی بوده اند که بر اساس رویکرد هدفمند و به روش گلوله برفی، تعداد 20 نفر از آنان برای مصاحبه انتخاب شده اند و در بخش کمی نیز والدین، مدیران و معلمان مدارس دوره دوم متوسطه شهر تهران شرکت داشته اند. به منظور تعیین حجم نمونه، با استفاده از جدول کرجسی، 163 نفر نمونه انتخاب شده اند و روش نمونه گیری، تصادفی بوده است. همچنین برای تعیین اعتبار یافته ها در بخش کیفی، از سه روش کثرت گرایی و برای تعیین پایایی در بخش کمی از روش آلفای کرونباخ بهره برده شده است. برای تحلیل داده های کیفی از کدگذاری نظری و برای تحلیل داده های کمی، از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده و نتایج به دست آمده، به شناسایی 65 کد باز، 17 کد محوری و 5 کد انتخابی به عنوان برنامه ها و راهبردهای فرهنگی مؤثر بر کاهش شکاف بین نسلی از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام در بین دانش آموزان انجامیده است. در نهایت نیز عوامل به دست آمده، الگوی مزبور را تشکیل داده اند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با اجرای راهبردها و برنامه های فرهنگی شناسایی شده می توان شکاف بین نسلی در میان دانش آموزان دوره دوم متوسطه را تاحدی کاهش داد.
تحلیل جامعه شناختی نوع نگرش و رفتار زنان متاهل دارای روابط فرا زناشویی نسبت به این نوع روابط(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۲۵۸-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق حاضر بررسی نوع نگرش و رفتار زنان متاهل دارای روابط فرازناشویی از دیدگاه نظریه انتخاب عقلانی است. روش: روش پژوهش پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود. اعتبار ابزار تحقیق از طریق اعتبار محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تایید شد. جمعیت تحقیق را 87 نفر از زنان متأهل شهرهای بهشهر، بابل و بابلسر در سال 1400 تشکیل داده اند که دارای روابط فرازناشویی بوده اند. چارچوب نظری تحقیق، نظریه انتخاب عقلانی و متغیرهای مستقل تحقیق، برگرفته از این نظریه بود. روش نمونه گیری غیرتصادفی از نوع گلوله برفی بود. نوع نگرش به روابط فرازناشویی در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری بررسی شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد 35/6 درصد پاسخگویان نگرش میانه، 33/3 درصد نگرش مثبت و 31 درصد نگرش منفی نسبت به روابط فرازناشویی دارند. همچنین از میان متغیرهای نظریه انتخاب عقلانی، متغیرهای لذت-هیجان و نیاز منفعت گرایانه رابطه معناداری داشتند. متغیرهای مستقل تحقیق توانستند 72/6 درصد تغییرات متغیر وابسته رفتار فرازناشویی و 50/3 درصد تغییرات متغیر وابسته نوع نگرش به روابط فرازناشویی را تبیین کنند. بحث: معنادار شدن متغیر لذت-هیجان یعنی با افزایش انگیزه لذت و هیجان، کنجکاوی، آزادی و ماجراجویی در روابط جدید، نگرش مثبت زنان متاهل به روابط فرازناشویی افزایش یافته و ارتکاب رفتار فرازناشویی بیشتر می شود. همچنین معناداری متغیر نیاز منفعت گرایانه یعنی هرچه هزینه های روابط فرازناشویی کم تر از منافع آن بوده و هزینه ها درازمدت و کم اثر باشند، احتمال ارتکاب آن افزایش می یابد. بررسی و تبیین نوع نگرش به روابط فرازناشویی و نیز میزان رفتار فرازناشویی در میان زنان متاهل دارای روابط فرازناشویی در پرتو نظریه انتخاب عقلانی از جمله نوآوری های این تحقیق می باشد.