فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
۱۲۷-۷۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چگونگی بازنماییِ فرودستان در متون مکتوب، یکی از عواملِ شکل دهنده به حیاتِ اجتماعیِ فرودستان است. علاوه بر این با عنایت به بازنماییِ فرودستان در متون مکتوب، می توان به ذهنیتِ نویسندگانِ این متون درباره فرودستان و چگونگیِ مواجهه آنها با فرودستان پی برد. روش: هدف ما در این مقاله آن است که نخست با رجوع به شمارگانِ مختلفِ روزنامه اطلاعات در سال های مختلف، به بازنماییِ تهیدستانِ شهری در جریده ای دولتی دست پیدا کنیم و حدودی از شیوه نگاهِ بوروکراسیِ کشور به آنان را بازسازی کنیم. دوم برخی از شیوه های مواجهه تهیدستان شهری با دولت در این سال ها را تا جایی که در روزنامه دولتی اطلاعات بازنمایی شده است تصویر کنیم. تمرکز ما بر بازنمایی تهیدستان شهریِ تهران خواهد بود. یافته ها: تهیدستان شهری فقط در هنگامه بحران و وضعیت های بحرانی رؤیت پذیر می شوند، اغلب جمع آوری می شوند و به مبدأ بازگردانده می شوند و گاه به کاری موقت گماشته می شوند و همواره مشمول تفقد ملوکانه اند. در ارتباط با شیوه مواجهه دولت ها با تهیدستان شهری می توان از «دیالکتیک ناکارآمدی» سخن گقت. بحث: در ارتباط با مواجهه تهیدستانِ شهری با دولت، آنها در فقدان نخستین ضرورت های زندگی مانند کار و نان، اغلب به تقلا برای بقا مشغولند و به چیزی بیش از آن نه فکر می کنند و نه می توانند برسند.
بکارگیری استراتژی های منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
337 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف: نوآوری رفتاری در سازمان می تواند نقش مهمی در ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی برای سازمان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه بکارگیری استراتژی های منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی مدیر کل سازمان کودکان استثنایی شهر تهران، روسای سازمان کودکان استثنایی در استان های مازندران و گیلان و مدیران ستادی سازمان کودکان استثنایی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 14 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی کارشناسان سازمان کودکان استثنایی شهر تهران و مدیران مدارس کودکان استثنایی استان های مازندران و گیلان بودند که طبق فرمول کوکران 340 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحیه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-12 و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 و Smart PLS-3 انجام شد.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که برای مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی 54 مولفه در 14 مقوله صداقت رفتاری، مثبت اندیشی در رفتار، توانمندسازی، فرهنگ خودکنترلی، خودکارآمدی نوآورانه، اعتمادآفرینی، مدیریت مشارکتی، مشارکت پذیری، تفکر به هنگام، رضایت شغلی، عدالت سازمانی، فرهنگ ارتباطات سازمانی، فضای سالم رقابت جویی و ارزیابی عینی منابع شناسایی شد. همچنین، یافته های بخش کمی نشان داد که بار عاملی و روایی همگرای همه مقوله ها بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، شاخص های برازش مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی حاکی از برازش مناسب آن بود و اثر مدل بر همه مقوله ها معنادار بود (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی دارای شاخص های روانسنجی مناسبی بود و متخصصان و برنامه ریزان سازمان کودکان استثنایی برای ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی می توانند از آن بهره برداری کنند.
ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس می تواند برای نظام آموزش وپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونه ای تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ به طوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخص های برازش مدل ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظام های آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی می تواند زمینه را برای بهبود جنبه های فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس از طریق گویه های هر یک از آنها فراهم نمایند.
تفاوت نمایش "خود" در زندگی معمولی و زندگی اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
173 - 201
حوزههای تخصصی:
شبکه های اجتماعی موجب به وجود آمدن شکل جدیدی از تعاملات و عناصر فرهنگی شده اند. یکی از این عناصر ابراز خود و نمایش شخصیت خود است. جامعه شناسان درباره تعاملات روزمره و معمولی توصیفات و نظریات مفصلی ارائه داده اند که نظریه نمایشی گافمن یکی از بهترین آن هاست. اما درباره نمایش خود در شکل جدید تعاملی در شبکه های اجتماعی هنوز نظریه مفصل و مستقلی ارائه نشده است. این نوشتار به دنبال آن است که با توصیف چگونگی نمایش خود و ابزارهای آن، تفاوت های موجود بین نمایشِ خود در اینستاگرام و تعامل روزمره را نشان دهد. در این مسیر از روش نوین مردم نگاری اینترنتی استفاده شده است و با استفاده از پرسشنامه مورد تأیید کاربران قرار گرفته است. در پایان نیز تفاوت های اصلی این دو نوع نمایش براساس عناصر اساسی آن با استفاده از مثال نمایش تئاتری و نمایش سینمایی بیان شده است. کلیدواژهِ دستورِ زبانِ اجراهای اینستاگرامی "لذت بصری" است که موجب شکل گیری روال های اجرایی نمایش ها می شود.
How to Prepare Own Child for Career Path Success? Analyzing the Educational Components of Parents for Career Path Success from Childhood: A Sample of Qualitative Content Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Parenting plays an important role in the correct guidance of children to their career path succeed. Therefore, the current research was conducted with the aim of analyzing the educational components of parents for career path success from childhood. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative from type of exploratory. The population of this research was all the documents including books and articles about the career path success from childhood in the range of 2013 to 2022 years. According to the inclusion criteria number of 15 books and articles were selected as samples with the purposive sampling method. Data was collected by taking notes from documents. Also, to analyze the data used from Hsieh and Shannon (2005) content analysis method. Findings: The findings indicated that the educational components of parents for career path success from childhood had 6 comprehensive codes, 14 organizing codes and 56 primary codes. In this study, comprehensive codes include fostering love to learning (with 2 organizing codes of setting the context for learning and practical learning opportunities), group activity training (with 3 organizing codes of learning manners, integrating teamwork skills in everyday life and preparing to solve teamwork conflicts), training resourcefulness and resourcefulness (with 3 organizing codes of teaching the art of positive skepticism, exposing the child to resourceful and resourceful models and fostering resourcefulness skills), developing an intellectual perspective (with 2 organizing codes of providing new experiences and training of foresight), preparation for networking and conversation in the labor market (with 2 organizing codes of fostering reflective performance and fostering practical and communication skills) and age-appropriate understanding from the labor market (with 2 organizing codes of child's mental preparation for the future labor market and practical preparation for the future labor market). Finally, the pattern of comprehensive and organizing codes of educational components of parents for career path success from childhood was drawn. Conclusion: According to the findings of this study, for the career path success can use from the identified comprehensive and organizing codes in this research and provide the ground for their realization.
تحلیلی بر الگوی برندسازی مقصد گردشگری با تاکید بر شبکه های اجتماعی با رویکرد جامعه شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به مثابه ی صنعتی مؤثر و تأثیرگذار بر جوامع توانسته است توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان را به خود جلب کند. این صنعت فعالیتی گسترده است که تأثیرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی مهمی را با خود به همراه دارد و هر یک در جای خود قابل بحث و بررسی است هدف این پژوهش تحلیلی بر الگوی برندسازی مقصد گردشگری با تاکید بر شبکه های اجتماعی با رویکرد جامعه شناختی بود. روش پژوهش مطالعه موردی کیفی است و مشارکت کنندگان نخبگان هستند. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی )شامل16نفر ( برای شناسایی چارچوب مدل تحقیق انتخاب شده اند و با آنها مصاحبه به عمل آمده است .ابزار مورد استفاده برای شناسایی عوامل مدل تحقیق، مصاحبه نیمه ساختمند) با گروه های کانونی (و مطالعه اسناد بوده است. برای تامین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا استفاده شد. مدل پارادایمی این پژوهش بر اساس الگوی پارادایمی استراوس و کوربین طراحی شد. پس از انجام مصاحبه های تحقیق تعداد 43 کد به صورت کلی مشخص گردید. جدول شماره 2 نتایج مربوط به این کدها را نشان می دهد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر مشخص گردید که متغیرهای تاثیرگذار بر برند سازی مقصد گردشگری شامل جذب مخاطب، توسعه پایدار، دانش برند، نیازهای منطقه ای، پشتوانه سازی محلی، اعتماد عمومی و مدیریت منابع انسانی و تعاملات فردی و گروهی می باشد.
مرزنشینی بدون مردان: مردم نگاری روزمره زنان هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
29 - 51
حوزههای تخصصی:
فرصت ها و چالش های مرز، بیشتر از آن چه به نظر می رسد به زنان گره خورده است. پژوهش های مرز، کنشگران مرد را مورد کنکاش قرار می دهند و عموماً زنان مرزنشین مورد غفلت بوده اند. هورامان به عنوان منطقه ای مرزی، هم چون دیگر مناطق مرزی کردستان، همواره با فرصت ها و چالش هایی روبرو بوده است چنان که در سال های اخیر مردانی از هورامان ایران به عنوان «کارگران مرزی مهاجر» به صورت روزمزد، به دور از خانواده در کردستان عراق مشغول به کار می شوند. این پژوهش به روش مردم نگاری و بر مبنای مفاهیم اینترسکشنالیتی(درهم تنیدگی) تدوین شده است تا به واکاوی زیست جهان روزمره زنان هورامی مرزنشین بپردازد. بر پایه این پژوهش می توان گفت که به طور عام، مرکزنشینان و به طور خاص جامعه دانشگاهی، نیازمند آگاهی بیشتری از شیوه های مختلف زندگی زنان مرزنشین هستند و باید در تغییرات اجتماعی به راه هایی که مورد نظر زنان مرزنشین می باشد اهتمام بیشتری نشان داده شود و این امر نیازمندِ نزدیک شدن به افق های زنان مرزنشین و توجه به تعاریف زنان از زنانگی، هویت، تبعیض ها و دیگر دغدغه های روزمره زنان مرزنشینی است که بیشتر ایام سال را باید بدون حضور مردان خانواده، در رنج سپری نموده و بار زندگی را به دوش بکشند. نتایج این مردم نگاری نشان می دهد رفع چالش های روزمره زنان منطقه هورامان، پیش از آن که با هژمونی نظام مردسالارانه مواجه شود با عواملی دست به گریبان است که مانع توانمندسازی نه فقط زنان بلکه مردان نیز هست. بر این مبنا، رفع تبعیض های خاص زنان، به تنهایی میسر نیست زیرا به شکل پیچیده ای با تبعیض ها علیه مردان درهم تنیده است.
بازتاب انگاره های قدسی در ترانه های دهه 1350 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
105 - 122
حوزههای تخصصی:
ترانه یک قالب شعری موسیقایی است که در پهنه تاریخ همواره با درخواست ها و علایق عمومی مردم همراه و همسو بوده است. ترانه متعلق به توده مردم است و در میان دیگر انواع شعری بیشترین تأثیرپذیری را از فرهنگ عامه دارد. در دهه50 شمسی مصادف با اواخر حکومت پهلوی نوعی باور مذهبی در بین روشنفکران شکل گرفت که منحصراً در مواجهه با استبداد تعریف می شد؛ در نتیجه پرداختن به انگاره های قدسی و اساطیر آیینی مذهبی خود به نوعی اعتراض قابل فهم برای عامه بدل شد. از این رو محور اصلی این پژوهش واکاوی اسنادی سلطه عقاید مذهبی در بین ترانه سرایان نوین و بررسی چگونگی برخورد این ترانه سرایان با انگاره های قدسی و تحلیل ترانه های شاخص با مضمون اسطوره های آیینی است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد علاقه به ترسیم انگاره های مذهبی در ترانه روزگار پهلوی دوم جنبه آخرالزمانی دارد و ترانه سرا با نگاهی تمثیلی به دنبال یافتن یکسانی های عصر خود و دوران قدیسان است.
تأثیر تبلیغات تلفن همراه بر رفتار خرید دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۲)
209 - 220
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش روزافزون کسب وکارهای الکترونیک و گرایش مشتریان به خرید برخط محصولات، هدف این پژوهش بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر نگرش مشتریان نسبت به پذیرش فناوری و تبلیغات تلفن همراه در کسب وکارهای الکترونیک است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کاربران تلفن همراه در دانشگاه تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و توزیع 400 عدد پرسشنامه، داده های مورد نظر جمع آوری شد. سپس داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که سرگرمی، آزردگی، اعتبار و ارزشمندی، سهولت ادراک شده و سودمندی ادراک شده، بر نگرش مشتریان تأثیر مثبت و معناداری دارد. پیشرفت ها در فناوری ارتباطات، روش ها و ابزارهای بازاریابی را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار داده است. تلفن همراه کانال ارتباطی جدیدی را در اختیار بازاریان قرار داده است و استفاده راهبردی از این کانال ارتباطی می تواند موجب کسب مزیت رقابتی برای کسب و کارهای نوپای الکترونیک شود.
اخذ نظریه از جامعه شناسی و تطبیق نابجای آن با متون دینی؛ نقدی بر کتاب «نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی انتقادی کتاب نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی[1] پرداخته است. در این نقد، دو مشکل اساسی و محوری که به کلیت این کتاب برمی گردد، مبنای مقاله حاضر قرار گرفته است. این دو مشکل یا نارسایی جدی در دو بخش متفاوت و ذیل عناوین «اخذ و تطبیق نابجا» و «خلط مدل تبیینی با نظریه» به تفصیل تشریح شده اند. در بخش اول، با اقامه استدلال هایی درخصوص تز عرفی شدن در ادبیات جامعه شناسی نشان داده شده که تطبیق مباحث درون دینی درخصوص نقصان ایمان، که مقوله ای عام و فراتاریخی است، با مباحث جامعه شناختی مربوط به تز عرفی شدن، که امری غیرعام و تاریخی است، را باید مصداق اخذ و تطبیق نابجا محسوب نمود. در بخش دوم، نکات استدلالی متعددی ارائه شد تا نشان داده شود حداکثر کاری که آقای دکتر بستان در کتاب شان انجام داده اند، تبدیل یک مدل تبیینی اشباع شده به یک مدل تبیینی امساکی بوده است که نباید آن را با نظریه خلط نمود.
[1]. اثر دکتر حسین بستان، سال 1396
نقش تعدیلگر تجربه اعتماد از ازدواج پیشین در رابطه سبک دلبستگی و اعتماد به همسر در ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
567 - 582
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نقش ابعاد دلبستگی (به عنوان متغیر درون فردی) در کنار تجربه اعتماد در ازدواج قبلی (به عنوان متغیر میان فردی) در نحوه شکل گیری اعتماد در ازدواج مجدد را بررسی کرده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد ساکن شهر تهران بودند که ازدواج مجدد داشتند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران ۱۹۰ نفر تعیین شد و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه دلبستگی در روابط بزرگسالی فرالی و همکاران (2000)، تجربه اعتماد در ازدواج پیشینِ هیوستون و لارزلی (1989) و تجربه اعتماد در ازدواج مجدد رمپل و هولمز (1996) بود. داده ها پس از گرد آوری با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته های این پژوهش از نقش تعدیلگر تجربه اعتماد در ازدواج پیشین با دلبستگی اجتنابی و اعتماد در ازدواج مجدد حمایت کرد و نشان داد که تجربه اعتماد در ازدواج پیشین می تواند تأثیر دلبستگی اجتنابی را تقویت و تأثیر دلبستگی اضطرابی را خنثی کند. به بیان دیگر، باتوجه به نگرش محافظه کارانه افراد با دلبستگی اجتنابی، تجربه اعتماد در ازدواج قبلی به آن ها کمک می کند که در ازدواج مجدد سطوح بالاتری از اعتماد را تجربه کنند. از طرف دیگر، اثر تعاملی تجربه اعتماد در ازدواج قبلی با دلبستگی اضطرابی از تأثیر منفی آن کاسته و به نوعی آن را خنثی می کند.
راهبردها و تکنیک های اعتمادسازی درتلویزیون بی بی سی فارسی: مطالعه بخش خبری 60 دقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
137 - 164
حوزههای تخصصی:
گرانیگاه رسانه برای ادراک سازی و تصویرسازی موفق، کسب اعتماد مخاطب درباره مطالب و پیام های رسانه ای آن است. پژوهش حاضر می کوشد تا مشخص کند خبر 60 دقیقه بی بی سی فارسی به عنوان اصلی ترین بخش خبری این شبکه از چه راهبردها و تکنیک هایی برای اعتمادسازی استفاده کرده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از نظریه های انگاره سازی خبری و متقاعدسازی به عنوان راهنما انجام شده است. حجم نمونه برنامه 60 دقیقه، دو ماه آبان و آذر سال 1397 بوده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که برنامه 60 دقیقه از راهبردهای اثبات اشراف خبری در فضای رسانه ای، مرجعیت سازی اخبار، توسعه سبد مخاطبان و ارتقاء کیفیت ارتباط، تثبیت وجه تخصصی، توسعه ارزش های خبری، تثبیت وجهه حق جو و منصف در برنامه و قرار گرفتن در موضع رسانه افکار عمومی استفاده کرده است. بر اساس نظریه متقاعدسازی، برنامه 60 دقیقه در راستای مرجعیت سازی خبری با نگاه خاص به اعتبار منبع و وجه تخصص گری، کارشناسان و مهمانانش از مرحله روزنامه نگاری عینی عبور کرده و تلاش می کند سبک خود را در روزنامه نگاری تحقیقی نیز بازتولید کند. همچنین بر اساس نظریه انگاره سازی شبکه بی بی سی فارسی تلاش می کند خود را رسانه ای پیگیر و دیده بان افکار عمومی برساخت کند.
مقایسه ساز و کار سوء مصرف مواد و سیاست گذاری های مرتبط با آن در ایران و دیگر کشورهای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
129 - 168
حوزههای تخصصی:
امروزه گسترش وابستگی به مواد در عرصه ملی و بین المللی هزینه های زیادی برای دولتها دربر داشته است که لازم است برای کاستن از این حجم هزینه، تحقیقات اجتماعی و حقوقی انجام گیرد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ساز و کار مصرف مواد و سیاستگذاری هایی که در این خصوص در ایران و برخی کشورها انجام گرفته می باشد تا بدین وسیله دریابیم موفقیت سیاستهای کلی کشورها در مهار اعتیاد به مصرف مواد چگونه و به چه عواملی بستگی دارد. روش انجام پژوهش در تحقیق حاضر تحلیل ثانویه می باشد. شواهد آماری و اسناد و کتب مرتبط با موضوع مصرف مواد و مطالعه سیاستگذاریهای مرتبط با آن، منابع انجام این پژوهش هستند. در این پژوهش یافته ها در 4بخش مقایسه وضعیت مصرف مواد در ایران با سایر کشورها، مصرف مواد و برخی شاخصهای رفاه و توسعه انسانی، سیاستهای کلی در حل مساله مصرف مواد در ایران و جهان و پویایی بازار مواد در جهان بدست آمد. این پژوهش نشان داد مصرف مواد در ایران و جهان رو به افزایش است و روند آن غلبه روانگردانها بر مواد با منشا طبیعی است. در این رو به تزاید بودن، سیاستگذاری های مبتنی بر مبارزه با کاهش عرضه و یا کاهش تقاضا بدون تقویت زیرساختهای حیات اقتصادی و اجتماعی یک جامعه تنها به افزایش هزینه های اعتیاد در جامعه می افزاید. لذا تجارب سیاستگذاری کشورهای دارای مصرف مواد کم گویای ان است که این موضوع نیازمند فرهنگ سازی و تقویت بنیان اقتصادی اجتماعی جامعه است نه مبارزه با معلول.
توصیه های سیاستی تأثیر الگوی رهبری تحول آفرین بر رفتار قهرمانانه و مشارکت کاری کارکنان در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی رهبری تحول آفرین از طریق مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری های سازمان و آگاه کردن آنها از پیامدهای احتمالی تغییرات، می تواند زمینه افزایش آمادگی افراد و نشان دادن رفتار مناسب در حین تغییر (رفتار قهرمانانه) را به منظور موفقیت برنامه تغییر سازمانی فراهم آورد. هدف اصلی این پژوهش، تعیین تأثیر الگوی رهبری تحول آفرین بر رفتار قهرمانانه کارکنان با لحاظ کردن نقش میانجی پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری در شهرداری تهران است. رویکرد پژوهش، کمی و داده ها از طریق توزیع پرسشنامه به دست آمد و نمونه آماری آن 350 نفر از کارکنان شهرداری تهران است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آماری کلموگروف اسمیرنوف، مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که الگوی رهبری تحول آفرین بر پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری کارکنان تأثیر داشته و پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری کارکنان بر رفتار قهرمانانه تأثیر داشته است؛ بنابراین متغیرهای میانجی پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری بر ارتباط بین رهبری تحول آفرین و رفتار قهرمانانه تأثیر داشته است.
طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
349 - 358
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. داده های بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA-12 و برای تحلیل داده های بخش کمّی از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینه ای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامه ریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجه گیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی طراحی شده در پژوهش حاضر می تواند به متخصصان و برنامه ریزان حوزه تعلیم وتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانش آموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
شناسایی راهکارهای رسانه ای توسعه مسئولیت اجتماعی در ورزشکاران ملی پوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۶)
73 - 97
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر که به منظور شناسایی و اولویت بندی راهکارهای رسانه ای توسعه مسئولیت اجتماعی در ورزشکاران ملی پوش انجام گرفته، از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ راهبرد، از مطالعات تحلیل مضمون به شیوه کیفی بوده است. روش پژوهش کتابخانه ای و میدانی بوده و جامعه آماری را کلیه صاحبنظران در حیطه رسانه و ورزش شامل استادان، مدیران، کارشناسان ورزشی و دانشجویان در سه گروه علمی، اجرایی و ورزشی تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفته و طی ۱8 مصاحبه، اشباع نظری حاصل شده است. در پژوهش حاضر، از پایایی باز آزمون برای تعیین پایایی مصاحبه های انجام گرفته استفاده شده است. روایی محتوایی سؤالات را 12 نفر از متخصصان ذی ربط مورد بررسی و تأیید قرار داده اند. از تجزیه وتحلیل داده ها، تعداد 45 کد باز، 8 کد محوری و 6 کد گزینشی به دست آمده که کدهای گزینشی شامل تبلیغاتی، سیاست اجرایی، پژوهشی، انگیزشی، فرهنگ سازی و توسعه فردی بوده است. می توان با نظر به نتایج حاصل از این پژوهش، در راه سیاستگذاری و نهادینه سازی ابعاد رسانه ای مسئولیت اجتماعی در ورزش به طور عام و در میان ستارگان ورزشی به طور خاص گام برداشت که البته در این زمینه نیاز به تدوین برنامه های راهبردی و قوانین مدون است.
ارتباط جو سازمانی با قصد ترک خدمت کارکنان مراکز درمانی در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
237 - 276
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط جو سازمانی با قصد ترک خدمت کارکنان مراکز درمانی در بحران کرونا است. این پژوهش به لحاظ روش تحقیق از نوع اسنادی و پیمایشی بوده، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های جو سازمانی هالپین و کرافت و پرسشنامه تمایل به ترک خدمت اورایلی و همکاران است. جامعه آماری دربرگیرنده کارکنان بیمارستان شهید بهشتی کاشان در سال 1399 بوده و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار سمپل پاور، 130 نفر تخمین زده شده است. یافته های تحقیق در بعد توصیفی نشان دادند که اکثریت کارکنان این مرکز جوسازمانی آن را حد متوسط ارزیابی نموده و میل به ترک خدمت در میان آنها در حد متوسط به بالا است. تحلیل استنباطی داده ها نیز نشان داد که ارتباط معنی دار و معکوسی میان جوسازمانی با تمایل به ترک خدمت کارکنان وجود دارد. همچنین، تحلیل چندمتغیره نشان داد که چهار شاخص نفوذ و پویایی، روحیه کار گروهی، مزاحمت و فاصله گیری، 37 درصد از تغییرات میل به ترک خدمت را تبیین نموده و بالاترین اثرگذاری بر ترک خدمت متعلق به بعد روحیه کار گروهی و جمعی می باشد . با توجه به این یافته ها، پیشنهاد می شود تا سیاستگذاری در نظام های درمانی و بیمارستانی متمرکز بر ایجاد انگیزش های شغلی بیشتر در بین نیروهای انسانی متخصص و متبحر در راستای علاقمند نمودن آن ها به فعالیت های شغلی و متعهد ساختن آنان به اهداف سازمانی گردد.
کالایی سازی در سیاست گذاری آموزش عمومی در ایران؛ بررسی انتقادیِ مبانی و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
37 - 70
حوزههای تخصصی:
کالایی سازی یکی از مهم ترین سیاست ها در حوزه آموزش است که اجرای آن در سال های اخیر در سطح جهانی و در دهه گذشته در ایران، به صورت های مختلف و با انگیزه ها و استدلال های متفاوتی پیگیری شده است. پژوهش حاضر به دنبال وضعیت شناسی کالایی سازی آموزش عمومی در ایران امروز و نیز، ارزیابی انتقادی این سیاست بر حسب مبانی نظری و پیامد های تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی آن است. بر اساس یافته های پژوهش، کالایی سازی آموزش عمومی در ایران در ضمن روند ها و فرآیندهایی همانند خصوصی سازی آشکار و پنهان، خرید خدمات آموزشی و برنامه های درآمدزایی از مدارس در حال گسترش است. این در حالی است که از یک سو، اتکای این سیاست بر رویکرد نئولیبرالیستی باعث گشته که تعارض هایی میان بنیاد های این سیاست با مبانی و ارزش های اسلامی در زمینه حقیقت و هویت علم، حقیقت آموزش و پرورش و نیز وظیفه دولت و حق مردم نسبت به آموزش عمومی شکل گیرد؛ و از سوی دیگر، با نظر به تجارب جهانی و داخلی، اجرای آن می تواند زمینه ساز پیامد های نامطلوبی همانند افول ارزش های اخلاقی و اجتماعی، تضعیف کیفیت در آموزش و پرورش دولتی، تبعیض و بی عدالتی و کاهش بهره وری و رشد اقتصادی، علمی و فنّاورانه در جامعه باشد.
مطالعه کیفی رفتارهای متظاهرانه در بین مردم شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
139 - 179
حوزههای تخصصی:
فرهنگ در جامعه ما به همان اندازه غنی و گسترده است که مطالعه آن، فقیر و بسته. صدها خطوط فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که شناخت علمی آن ها می تواند به حل مسائل اساسی جامعه ما یاری رساند. یکی از این خطوط، رفتار روانی – اجتماعی دورویی است. مفهوم دورویی که وسعت معنایی و کاربردی آن حیرت انگیز است، باوجود ظاهر غیراخلاقی آن، دارای کارکردهای عدیده ای است؛ به طوری که یکی از حلقه های ناگسستنی زنجیره زندگی ما را تشکیل می دهد. در این راستا، این پژوهش کیفی با هدف غایی مطالعه رفتارهای متظاهرانه در بین مردم شهر همدان و با استفاده از طرح نظام مند نظریه زمینه ای انجام شده است. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با 24 نفر از ساکنین شهر همدان، مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرایند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی تحت عناوین: «مؤلفه های فرهنگی – اجتماعی»، «مؤلفه های روان شناختی»، «مؤلفه های اقتصادی» و «مؤلفه های ساختاری – سیاسی» استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین: شرایط علّی، راهبردها، شرایط مداخله گر، پیامدها و راهکارهای مقابله با رفتارهای متظاهرانه در قالب کدگذاری تعیین شد. در ادامه و در مرحله کدگذاری گزینشی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح و دو الگوی «رفتارهای متظاهرانه عامل محور» و «رفتارهای متظاهرانه ساختار محور» کشف گردید. نتایج حاکی از آن است که نفاق و دورویی در سطح وسیعی؛ چه فردی و چه اجتماعی، در جامعه وجود دارد و این پدیده، محصول شرایط نامتجانس خانوادگی، محیطی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی غیرمتعادل و گاهی متضاد است. همچنین بر طبق یافته های پژوهش، شرایط زمینه ای چون: طبقه اجتماعی، تحصیلات، جنسیت و سن افراد بر روی بروز دورویی و تظاهر تأثیرگذار است. چنین شرایطی این استعداد منفی و ناهنجار را در شخص به وجود می آورد که برای دستیابی به منافع فردی، هم زمان دو و گاهی هم بیشتر از دو شخصیت متضاد را در خود پرورش دهد؛ بنابراین، سرچشمه و خاستگاه رفتارهای متظاهرانه، از عدم جامعه پذیری صحیح و نبود شفافیت و شکاف هایی در درون جامعه نسبت به مسائل گوناگون است و تا این بستر از میان نرود از بین بردن دورویی در جامعه ما، امری محال به نظر می رسد که این مهم، نیازمند مسئولیت پذیری و همّت تک تک آحاد جامعه و مسئولین نظام است.
همبستگی و تضاد در روابط فرزندان بزرگ سال و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
91 - 106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل طبقه پنهان و نرم افزار Mplus به گونه شناسی روابط فرزندان بزرگ سال و والدین پرداخته ایم. جامعه آماری پیمایش، زنان و مردان هجده سال و بالاتر شهر تهران بودند که حداقل یک والد زنده داشتند و با والدین خود هم سکنا نبوده اند. ابزار به کارگرفته شده پرسش نامه بوده و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ۱۰۰۰نفری از 30 حوزه شهر تهران انتخاب شده است. نتایج نشان داده: الگوی روابط فرزندان بزرگ سال با پدر و مادر تقریباً یکسان بوده و چهار گونه رابطه هماهنگ، عاطفی، اجباری، و ناسازگار شناسایی شده که متأثر از شرایط ساختاری بوده اند. روابط هماهنگ بیش از ۵۰ درصد و روابط عاطفی بیش از ۳۰ درصد را به خود اختصاص داده اند. روابط اجباری در سطح پایین و در مادران بیش از پدران (۵/۵ در برابر ۵/۳) بوده و روابط ناسازگار نیز در سطح پایین و در پدران بیش از مادران بوده است (۶/۸ در برابر ۷/۳). با افزایش فاصله جغرافیایی شانس قرارگرفتن در گونه های عاطفی و ناسازگار افزایش یافته است. روابط ناسازگار در افرادی که پدرانشان طلاق گرفته یا بدون همسر بوده اند، بیش از دیگر گونه ها گزارش شده است. کیفیت رابطه با والدین، در گونه هماهنگ و عاطفی، بالاتر از گونه اجباری و به ویژه گونه ناسازگار بوده است. به طور کلی می توان گفت در روابط میان فرزندان بزرگ سال و والدین در شهر تهران، همبستگی نسلی غالب بوده و تضاد نسلی شایع نیست.