پایتخت به عنوان مرکز سیاسی، اداری، اقتصادی و گاه فرهنگی و اجتماعی ، مهمترین رکن در جغرافیای سیاسی و اداری هر حکومت به شمار می رود. هر سلسله حکومتی جایی را بنا به عواملی به عنوان پایتخت انتخاب می کند و حتی جابه جایی پایتخت در سرزمینی چون ایران همواره از مسائل مهم به شمار می آمده است. از آنجا که پایتخت می تواند نشان دهنده شأن، عظمت و اقتدار حکومتی باشد، مکان گزینی آن باید براساس الگویی تعریف شده انجام شود و بازسازی و یا ایجاد سازه های جدید در آن مورد توجه قرار گیرد، تا جایی که از جنبه های دفاعی، اقتصادی و آرایه های تزئینی برتری محسوس خود را در انظار داخلی و عرصه های برون مرزی آشکار کند. به نظر می رسد کریم خان زند در انتخاب شیراز به عنوان پایتخت از یک طرف دلایل خاصی را مدنظر داشت و از طرف دیگر با رویکردی خاص در رونق و ارتقاء جایگاه شهری شیراز تلاش کرد. این مقاله می کوشد بر اساس روش تحلیلی در پژوهشی تاریخی عوامل مؤثر در انتخاب شیراز به پایتختی را با طرح این مسأله بررسی کند: چرا شیراز توسط خان زند به عنوان پایتخت انتخاب شد و در این انتخاب چه الگویی مورد توجه بود؟ دستاوردهای تحقیق نشان می دهد که تمرکزگرایی، بهسازی ساختار شهری و رونق اقتصادی مبتنی بر الگوی سنتی، پیشینه تاریخی و اهمیت شیراز، جزو عوامل تأثیرگذار در این روند بودند که البته با انتخاب شهر به پایتختی پیامدهایی چون جابجایی جمعیت و تاثیر آن بر رونق پایتخت را در پی داشت.
ابوالحسن بنیصدر (متولد 2 فروردین 1312 در همدان) او در بهمن 1358 به عنوان نخستین رئیسجمهور ایران انتخاب شد و در خرداد 1360 به دنبال قانونگریزی و همکاری با منافقین با عنوان عدم کفایت سیاسی توسط مجلس شورای اسلامی از مقام خویش عزل شد.
روی کار آمدن صفویان در ایران، تحولاتی را در سیر تصوف و عملکرد آن در جامعه ایرانی موجب شد؛ به ویژه آنکه در نیمه دوم این حکومت تصوف جایگاه پیشین خود در آن حکومت را از دست داد. پس از سقوط صفویان و در جریان حکومت کوتاه مدت افغانان و افشاریان، متصوفه در تکاپوی موقعیت و حتی قدرت سیاسی و اجتماعی و کسب جایگاهی چون گذشته در جامعه باشند. صوفیان در اوضاع بی ثبات پس از سقوط صفویان تلاش های خود را پی گرفتند. حکما و فقها از اواخر عصر صفویه به عرفان نظری یا تصوف علمی توجه کردند و در نتیجه تصوف توانست در تحولات سیاسی و فکری این دوران حضور مؤثر خود را ادامه دهد. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی در تحقیق تاریخی، تحولات سیاسی و علمی تصوف در سال های 1135 تا 1163 قمری، را بررسی کند. یافته ها نشان می دهد به رغم فعالیت سیاسی صوفیان، آنان در این راه، موفق نبودند و این امر در دوران بعدی تداوم داشت.
با توجه به منابع باقی مانده از دوران غزنوی، زنان این دوره می توانستد به یادگیری علوم مختلف بپردازند. حتی از زنانی سخن رفته که از صنایع مختلف آگاهی داشتند. و مخصوصاً در علوم دینی به تحصیل می پرداختند، و با قرآن و حدیث آشنایی داشتند، نیز در آشپزی و درست کردن خوردنی های مختلف سر رشته داشتند. از نظر سیاسی زنان قابل ذکری بودند که، در تاریخ ایران نقش تعیین کننده ای داشتند و کسانی مانند حُرّه خُتّلی در تعیین سلطان وقت نقش اصلی را ایفا کرد. او زن کاردان و جسوری بود، که تاریخ ایران را تغییر داد. مردان در این دوران به خانواده اهمیت زیادی می دادند، و حفظ ناموس از وظایف اصلی مردان شمرده می شد. محمود غزنوی تنها پس از خارج ساختن خواهرش حُرّه کالجی از خوارزم، به آنجا حمله کرد. در این دوران ازدواج های سیاسی برای حفظ روابط حسنه، و نیز امنیت حکومت از جانب حکام و مدعیان حکومت صورت می گرفت. این ازدواج ها کمک زیادی به استواری حکومت غزنوی می کرد، و آنان را از جانب حکام ترکستان و خوارزم آسوده خاطر می ساخت. در این دوره زنان با عملکرد خود نقش اساسی در استواری حکومت غزنوی داشتند. در این مقاله سعی شده به وضیعت زنان در این دوره و تأثیری که در امور درباری و اداری حکومت داشتند، پرداخته شود.
در دوران قاجاریه پس از اینکه آرامش نسبی در زمان پادشاهی فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه قاجار برقرار شد، بستری برای تولید فرش های نفیس ایرانی مهیا گردید. در این عصر سیاحان اروپایی توجه تاجران و مردم اروپا و آمریکا را به فرش دستباف ایران جلب نمودند. در اواسط قرن 19م/13ق تحولی در تولید فرش دستباف در جهت تأمین نیاز بازار جهانی رخ داد و شرکت های خارجی به سرمایه گذاری در تولید و تجارت فرش دستباف ایران علاقه مند شدند. در پی این تحولات بود که برخی از کشورهایی که در صنعت فرش دستباف دارای مزیت بودند به فکر توسعه این صنعت افتاده و به عرصه رقابت در تجارت بین المللی آن وارد شدند. این رقابت در بازار جهانی بعد از جنگ بین الملل اول شدت یافت و همواره تولیدکنندگان بزرگ فرش در تصاحب بازارهای جهانی بخصوص بازار اروپا و آمریکا در رقابت با یکدیگر قرار داشتند. کشورهای چین، هندوستان و ترکیه از مهمترین رقبای ایران بودند که در سال های پایانی دوره قاجاریه توانستند سهم خود از بازار بین-المللی فرش را افزایش دهند.
نظر به آغاز تجارت فرش دستباف و رقابت بین المللی آن در اواسط دوره قاجاریه و تحولات مهمی که در بازار فرشِ دنیا در این دوران رخ داد و از آنجا که تاکنون بازار بین المللی فرش در دوران مذکور به صورت تخصصی و با پرداختن به جزئیات مورد بررسی قرار نگرفته است، در این مقاله سعی شد با مراجعه به اسناد دست اول بجای مانده از دوره قاجاریه با استفاده از مرکز اسناد و تارخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، مرکز اسناد کتابخانه ملی و منابع تاریخ اقتصادی این دوران، تجارت فرش ایران در دوره قاجاریه معرفی و وضعیت تجارت این کالا در بازار بین المللی آن مورد بررسی قرار گیرد.
تاکنون حسب عادت، درباره مشروطیت به موضوع علل و انگیزههای وقوع چنین رخدادی بیشتر توجه میشد اما با عنایت به اهتمام کتابخانه مجلس به انتشار اسناد مربوط به عملکرد نمایندگان ادوار مختلف مجلس، ضرورت تاریخنگاری این دورهها که حاصل مشروطیت است بیش از گذشته احساس میشود. به همین منظور با دکتر علی ططری، مدیر اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی درباره اسناد و مدارک تازه به دست آمده و ضرورت پژوهش ادوار مجلس گفتگو کردیم.