فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۴۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بر پایه روایات باستانی که در شاهنامه و ادبیات پهلوی آمده، می توان قدیمی ترین الگوی شاه گزینی ایران را در آن ها یافت. این ساختار شاه گزینی برپایه جهان بینی ساسانیان قرار دارد که دارای یک چارچوب معین و از پیش تعیین شده است و نیز قاعده منسجمی برای شاه گزینی دارد. پیش فرض مشروعیت حکومت یک شاه در این الگوی شاه گزینی، تعلق داشتن به خاندان شاهی، گزینش شاهزاده نخست زاده، نژاده بودن مادر، همچنین داشتن اسباب و نمادهای قدرت شاهی در تأیید حکومت وی نقش مهمی ایفا می کردند. این ویژگی ها، ضروری ترین دلایل برای مشروعیت شاه بود و تشخیص این ویژگی ها به عهده بزرگان، اشراف و هموندان خاندان های نژاده شاهی و پهلوانان بود. در آن دوره، آن ها به مثابه انجمن گزینشی عمل می کردند و نقش تعیین کننده ای در انتخاب شاه داشتند و حتی این انجمن گزینشی برای پیدا کردن شخصی که با این معیارها متناسب بود به جستجوی شخص مورد نظر می پرداختند. در این پژوهش کوشش خواهد شد با نگاهی به چگونگی شاه گزینی در اساطیر ایران، مهم ترین مبانی شاه گزینی در تاریخ ایران را مورد مطالعه قرار دهیم.
شکل گیری نخستین بنیان های جهانی شدن در عصر هخامنشی با رویکردی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش این است که نشان داده شود چگونه ظهور اندیشه های دینی زردشت، معانی جدیدی را در تفکر سیاسی و مناسبات قدرت در ایران ایجاد کرد. گرچه این روند پیش از آن در پرتو منافع مشترک و دشمن مشترک در میان قبایل مختلف آریایی پدیدار شده بود، با این حال این مناسبات با قرار گرفتن در یک چهارچوب دینی، معانی وسیع تری پیدا کرد و این مبانی شکل گرفته، با ظهور هخامنشیان، در حوزه گسترده تری در حد جهان بشری تحقق پیدا کرد. بسیاری از آموزه هایی که در مکاتب مختلف فکری فلسفی غربی وجود دارد، حاصل ظهور این دین جدید در تاریخ بشری است. دینی که با پیوند زدن منافع بنیادین جمعی با عالم الهی، نگرشی متفاوت را به نوع انسان و کل بشریت در جهان پایه گذاری کرد و آغازی برای ایده های مختلف «جهان وطنی» شد. ایده هایی که تحقق عملی اش را در حوزه تاریخ نگاری، مدیون مورخان متأثر از عصر هلنیسم هستیم.
مسأله اعتبار فرمان های آرامی شاهان هخامنشی در کتاب عزرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از معرفی آرا محققان عهد عتیق و اشاره به تشکیک درباره فرمان های آرامی شاهان هخامنشی در متن عزرا – نحمیا؛ به عنوان مجعولاتی برساخته شده در دوران های بعدی، در صدد پاسخگویی به این پرسش ها هستیم که اصالت تاریخی این فرمان ها چگونه است؟ و دستورات شاهان هخامنشی، درباره ی امور دینی یهودیان به چه میزان واقعیت تاریخی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش ها، این فرمان ها، به خصوص از لحاظ محتوا، با سایر اقدامات مشابه شاهان هخامنشی در سایر نقاط قلمرو شان مقایسه شده و به این نتیجه می رسیم که شاهان هخامنشی از این نوع فرمان ها و دستورات درباره ی اتباع خود صادر می کردند. با وجود پذیرش کلی این احتمال، نباید تمام مطالب این نوشته ها را تاریخی تصور کنیم؛ بلکه لازم است به تأثیر مفاهیم و دیدگاه های خاصی که نویسنده ی اصلی روایت عزرا یا تدوین گرانِ بعدی، خواهان انتقال آن بودند نیز توجه کرد.
بررسی تحولات سیاسی داخلی حکومت ساسانیان با تکیه بر نقش برجسته ها و کتیبه ها
حوزههای تخصصی:
ساسانیان نزدیک به چهارصد سال در ایران حکمرانی کردند. آنها نیز مانند دیگر فرمانروایان دنیای باستان، مایل بودند چهره خود را ماندگار کنند. بر این اساس در این دوره نیز نقش برجسته ها و کتیبه های زیادی از پادشاهان این حکومت بر جای مانده است که نشان از اهمیت و توجه ویژه این دولت بر خلق آثاری جاودانه از خود می باشد. این نقوش برجسته ها و کتیبه ها مختلف و متنوعی که بر صخره ها و کوه ها کنده کاری شده از دو بعد قابل اهمیت می باشد؛ یکی بعد هنری که نشان از شاهکار حجاری آن دوره می باشد و دیگری بعد سیاسی آن که حاکی از تحولات سیاسی- تاریخی ساسانیان است. بر این اساس این پژوهش به دنبال بررسی رویدادهای سیاسی داخلی ساسانیان با تکیه بر نقش برجسته ها و کتیبه های این دوره می باشد.
یافته های پژوهش حاکی از آن است، با درک اهمیت و جایگاه نقش برجسته ها و کتیبه های دوره ساسانی، می توان تحولات اندیشه و مسائل فکری داخلی، فعالیت سازمان های دینی و حس زیبایی شناسانه جامعه ایران را در ادوار مختلف تاریخی شناخت، چگونگی آن ها را در سیری تاریخی مشخص کرد و اهداف سیاسی و دینی آن را نشان داد. همچنین این آثار نشان از وقایع و حوادث مهم تاریخی از جمله درگیری های داخلی بین شاهزادگان و تحولات مذهبی در دولت ساسانیان می باشد.
تأثیر نقوش ساسانی بر منسوجات آندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارچه های ساسانی، گروه مهمی از پارچه های ایرانی هستند که تعدادی از آن ها در موزه ها و مجموعه های شخصی جهان نگهداری می شود. هنر ساسانی بر هنر و تمدن های هم عصر و پس از خود تأثیر گذاشت و این تأثیرگذاری در منسوجات آندلس به خوبی آشکار است. عناصر هنری ساسانی به وضوح در پارچه های آندلس قابل شناسایی است و نقش مایه های مشترکی در منسوجات دو سرزمین دیده می شود. پرسش اصلی این تحقیق این است که، کدام نقوش تزئینی هنر ساسانی در پارچه های بافت آندلس قابل شناسایی است؟ لذا این فرض مطرح می گردد که عناصر ساسانی مورد اقبال پارچه بافان آندلس بوده است.
در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تطبیقی با استناد به منابع کتابخانه ای و تصویری، تأثیرپذیری نقوش منسوجات آندلسی از نقوش هنری ساسانی بررسی می شود. نقوش مشترکی همچون شیر، گریفین، عقاب و درخت زندگی در پارچه های ساسانی و آندلسی به کار رفته و نقش ترنج ساسانی به عنوان عنصر تزئینی در پارچه های بافت آندلس نیز قابل شناسایی است.
آیا ساسانیان وارثان هخامنشیان بودند؟
حوزههای تخصصی:
بررسی نظام مالیاتی ساسانی و اصلاحات مالی خسرو انوشیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده نوشتار حاضر به بررسی نظام مالیاتی دوران ساسانی و یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ اجتماعی و اقتصادی تاریخ ایران می پردازد. در نظام مالیاتی ساسانی، مالیات بر زمین و مالیات سرانه مهمترین منبع درآمدی پادشاهی را تشکیل می دادند. نوسان در درآمدهای مالیاتی، نبود یک نظام منظم و ثابت، دشواری در مدیریت بودجه و اندوخته مالی و ستم نسبت به کشاورزان، کواد را برانگیخت تا سیاست تغییر شیوه پرداخت مالیات را اجرا نماید. این خسرو بود که این سیاست را به کار گرفت و شیوه دریافت مالیات را از مقاسمه به پیمایش تغییر داد. تغییر در شیوه پرداخت، پیوند تنگاتنگی با احیای کشاورزی، اصلاح شبکه آبیاری و وضعیت زمینهای پادشاهی داشت و نسبت به شیوه کهن مزایای قابل توجهی را برای دستگاه شاهی به همراه داشت. این نوشتار بر آن است تا به تحلیل این مسأله بپردازد که نظام مالیاتی پادشاهی ساسانی پیش از خسرو، از چه شیوه پرداختی بهره می برد و شیوه جدید چه مزایایی برای کشاورزان و پادشاهی داشت. واژگان کلیدی: کواد، خسرو، نظام مالیاتی، مقاسمه، پیمایش/ مساحی، مالیات سرانه.
واکاوی شاخص های تأثیرگذار بر مناسبات مرزی شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس در قرن پنجم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 224م، با روی کار آمدن اردشیر بابکان به عنوان شهریار جدید ایران، حکومت جدید ساسانیان موجودیت یافت. از همان آغاز، در سیاست خارجی وی، نشانی از سازش و مدارا در مقابل امپراتوری روم مشاهده نمی شد. ریشه این مناسبات خصمانه با همسایه غربی، به زمان اشکانیان بازمی گشت؛ اما اردشیر بابکان با مطرح کردن بازپس گیری مرزهای اجداد خود که اکنون در دست امپراتوری روم بود، ماهیتی ایدئولوژیک به این منازعات داد. این مسئله امکان هرگونه توافق پایدار مرزی را که با رضایت دو طرف باشد، تقریباَ غیرممکن می کرد؛ ازاین رو، مناسبات مرزی دو قدرت را جز در دوره هایی گذرا، می توان پرده ای از جنگ های پی درپی نامید. با وجود این، قرن پنجم میلادی در این پرده، یک استثنا به شمار می رفت که باید آن را قرن آرامش در مناسبات مرزی دو قدرت نامید. پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی شاخص های تأثیرگذار، بر سیاست های مرزی ساسانیان و امپراتوری بیزانس، در قرن پنجم میلادی بپردازد. بر اساس موضوع، روش و انجام کار در این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای است. آنچه در پایان نوشتار می توان از آن نتیجه گرفت این است: آرامشی که در مرزهای دو قدرت برقرار بود معلول اوضاع نابسامان دربار ساسانی، گرفتاری ساسانیان در مرزهای شرقی خود و همچنین گرفتاری بیزانس در مرزهای شمالی خود، به واسطه تهاجم اقوام صحراگرد، بود.
شکل گیری و کارکردهای سازمان چشم و گوش شاه در دوره هخامنشیان
حوزههای تخصصی:
از بدو تأسیس شاهنشاهی هخامنشی، این شاهان برای این که دائم درجریان اوضاع واحوال اجتماعی و سیاسی کشور باشند و در مواقع مهم بتوانند تدابیر لازم را به کار برند، دستگاهی اطلاعاتی ایجاد کردند که به تقلید از عنوانی که نویسندگان یونانی به آن داده اند، آن را «سازمان چشم وگوش شاه» می خوانند. اینان مجموعه ای از افراد درستکار و وفادار به شاه بودند، که مستقیماً از شاه دستور می گرفتند و به شکل افرادی ناشناس از سراسر امپراطوری هخامنشی برای وی خبر می آوردند. یونانی ها این نهاد را «افدالموس بازیلیوس» نامیده اند، در منابع مصری دوره هخامنشیان نیز واژه «گئوشکه» به همین معنا دیده می شود. در این مقاله چگونگی شکل گیری نهاد خبرگیری شاه، کارکنان، کارکردها و تأثیراتی که این نهاد در دستگاه حکومت و جامعه عصر هخامنشی داشته است، مورد بررسی قرار می گیرد.
تأملی بر جامعه طبقاتی عصر ساسانی و تداوم آن در قرون اولیه اسلامی (با تکیه بر خاندان بختیشوع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر ساسانی جامعه ایران به طبقات گوناگونی تقسیم شده بود. هر چند در بسیاری از منابع، از ممکن نبودن تحرک طبقاتی در این دوره سخن رفته ، ولی شواهدی مبنی بر امکان تحرک و ارتقاء طبقاتی وجود دارد. همچنین، به نظر می رسد که جامعه ی طبقاتی عهد ساسانی بیشتر به منظور تخصص گرایی و هویت خاص هر طبقه مطرح بوده است. این موضوع سبب می شد مشاغل در خاندان ها موروثی شده و فرزندان، تجارب نیاکان و پدران خود را به ارث برند و آن را به نسل های بعد از خود انتقال دهند و این امر تا حدودی در دوره اسلامی نیز (مانند موروثی بودن پزشکی در خاندان بختیشوع) حفظ شد. مقاله ی حاضر با استناد به منابع، با روش تحلیلی، به دنبال شرح و بسط موارد پیش گفته می باشد.
کورنوکوپیا در سپهر نشانه ای عصر اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کورنوکوپیا یا شاخ نعمت، از جمله نمادهای فرهنگی و اجتماعی است، که در اروپا و ایالات متحده امریکا، مظهر فراوانی و برکت به شمار می رود. منشاء کورنوکوپیا به اساطیر یونانی باز می گردد و به بخشی از افسانه ی زندگی زئوس، بزرگ ایزد یونانی، و نیز به داستان های اسطوره هایی چون هرکول، هِیدِس، دیمیتر و تیشه مرتبط می شود، اما نقش کورنوکوپیا را بر روی برخی نقش برجسته ها و سکه های دوره ی اشکانی نیز می توان شناسایی کرد و برخی از معدود اشیاء بازمانده از آن عصر، به صورت کورنوکوپیا یعنی به شکل شاخی میان تهی طراحی و ساخته شده اند. در این مقاله، به شیوه توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی این آثار، معنا و دلالت ضمنی کورنوکوپیا با رویکرد نشانه شناختی فرهنگی، در عرصه ی سپهر نشانه ای دوره ی اشکانی بررسی شده است. حاصل این پژوهش، از توجه اشکانیان به استفاده خویشکاری نماد کرونوکوپیا در تبیین اقتدار و مشروعیت حکومت آنان، به ویژه در محل سکنای مهاجرنشین های یونانی در میان رودان حکایت می کند.
اصلاحات نظامی خسرو انوشیروان و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پایه های بنیادین پادشاهی ساسانی، وابستگی به سپاهیانی بود که بزرگان و اشراف جنگجوی پارسی و پارتی برای شاه فراهم می کردند. معمولاً این باور وجود دارد که این وابستگی تا زمان پادشاهی خسرو انوشیروان و اصلاحات وی ادامه یافت و تنها در زمان او بود که شاه برای نخستین بار توانست سپاهی ثابت و وابسته به شاه را بیآفریند و عملاً خود را از وابستگی به نیروهای بزرگان و روسای خاندان ها برهاند. این ناوابستگی حتی به ایجاد پادشاهی متمرکز که شاهان ساسانی به دنبال آن بودند، نیز تعبیر شده است. اما گواهی های بازمانده و گزارش های مورخان، در تضاد با این باور عمومی قرار دارد و آن را به چالش می کشد. این نوشتار بر آن است تا با واکاوی این گواهی ها، اصلاحات نظامی خسرو و پیامدهای آن را بررسی نماید.
گونه شناسی سکه های طراز ساسانی تبرستان در قرون اول و دوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریاران تبرستان پیش از تصرف منطقه از سوی اعراب مسلمان به طور مستقل سکه ضرب می کردند. نقوش کلی سکه ها شباهت بسیاری به مسکوکات ساسانیان دارد، ولی وزن، اندازه، مضامین کتیبه ها و تصاویر در آن با درهم های ساسانی متفاوت است. تاریخ گذاری آنها برخلاف دوره ساسانی (براساس تاریخ آغاز سلطنت هر پادشاه) مبتنی بر سالروز درگذشت یزدگرد سوم است. این تغییرات در سکه های ولات عباسی بیشتر مشهود و گونه های مختلفی از آنها شناسایی شده است. در این پژوهش سعی شده مسکوکات عصر انتقال، گونه های متفاوت سکه های اسپهبدان و ولات عرب شناسایی و از هم تفکیک شوند. نتیجه پژوهش نشان می دهد شاهان مستقل و ولات عباسی به لحاظ نوشتاری و نقوش و علائم بیش از یک گونه سکه داشته اند. این پژوهش با رویکرد تاریخ فرهنگی و با ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و سنجش سکه ها در موزه ها و مجموعه ها انجام شده است.
افسانه مرگ یزدگرد بزه گر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانة مشهور مرگ یزدگرد یکم (399-420 م) آشکارا ساخته و پرداخته بزرگان و موبدان زردشتیِ دوره ساسانیان بود که با ترجمة خدای نامه و با کمک تاریخ نویسان عرب و ایرانی روزگار اسلامی بر آن آگاهی یافتند. طبق اجزای داستان مزبور مردم مرگ یزدگرد را خواست خداوند و اسب را فرشتة خداوند برای کشتن یزدگرد و برای رهانیدن آن ها از بیدادگری های وی دانستند. پرسش این است که چرا در دوره ساسانیان چنین داستانی درباره مرگ یزدگرد یکم ساخته شده و کارکرد آن چه بوده است؟ تاکنون پژوهندگان تاریخ ساسانیان ناخشنودی موبدان و بزرگان زردشتی از سیاست های بردباری دینی یزدگرد یکم با مسیحیان و یهودیان را سبب قتل و برساختن داستان مرگ او دانسته اند. در این پژوهش نشان خواهیم داد که یزدگرد یکم بر اثر بیماری مرده است و سپس بزرگان و موبدان کینه جو، در کوشش برای نابودی یاد یزدگرد، مرگ او را در چهارچوب افسانه و هم چون پادافرهی ایزدی و شایسته پادشاهی بزه گر بازگو کرده اند.
وضعیت سیاسی ایلام بعد از سقوط تا برآمدن هخامنشیان (550-646 پ.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایلام واقع در جنوب غربی ایران کانون یکی از کهن ترین تمدن های ایران باستان است و در مطالعات باستان شناختی دوران های آغازین تاریخی و شهرنشینی ایران اهمیتی ویژه دارد. منابع سومری نشان می دهد ایلام از هزارة سوم وارد صحنة تاریخی و سیاسی منطقه شد و پس از آن، شاهد حضور مداوم ایلام در رقابت ها و منازعات منطقه هستیم. سرانجام درپی حملات شدید آشوریان علیه ایلام، این فرمان روایی درازپای در سال 646پ.م به دست آشوربانیپال برچیده شد. در این پژوهش کوشیده ایم تا باکمک منابع میان رودی ایلامی و همچنین پژوهش های جدید و ضمن تجزیه و تحلیل آن ها به این پرسش پاسخ دهیم که ایلام بعد از فروپاشی سیاسی تا روی کار آمدن هخامنشیان چه مسیری را پیموده است. بدین منظور در این پژوهش، به طور خلاصه ابتدا اوضاع ایلام بعد از حملات آشور و در ادامه چگونگی اوضاع آن در دورة بابل نو و مسائل مربوط به آن را بررسی می کنیم و در پایان، علایم نوزایی سیاسی ایلام را که در پیوند با منابع بومی این تمدن است، بازشناسی می کنیم.
تأثیر کنش های سه گانه ایران باستان بر رموز آیین تشرف عیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دشواری هایی که همواره پژوهشگران در مطالعه و بررسی آئین و سنت های بازمانده از ایران باستان با آن مواجه اند، آمیختگی آموزه های این سنن با عناصری نمادین و یا اصطلاحاتی رمزگونه است. این مسئله که از آن به عنوان ویژگی دین های ایران باستان یاد می شود، در آئین عیاران و جوانمردان نیز نمود یافته است. در این پژوهش، تلاش شده است که تأثیرات رمزگونه سنت ایران باستان بر آئین های عیاری بررسی شود. بدین منظور با بررسی پیشینه عیاری در ایران باستان خویشکاری سه گانه ی ایزدان در سنت هندواروپایی که مبنای نظریه ی ژرژ دومزیل نیز بوده است، با مراحل سه گانه ی تشرف در آئین عیاریِ دوره ی اسلامی و نقش برجسته عدد سه در مناسک آئین فتوت سنجیده شده تا ارتباط و پیوستگی آنها با فرهنگ ایران باستان هرچه بیشتر روشن شود.
جغرافیای تاریخی ماد بعد از تشکیل پادشاهی و گسترش آن(612 – 550ق.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پادشاهی ماد علی رغم فرصت اندک تاریخی منشاء تحولات مهم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد. متاسفانه در ارتباط با جنبه های مختلف این پادشاهی ابهامات اساسی وجود دارد به گونه ای که تعدادی از پژوهشگران منکر وجود یک پادشاهی بزرگ مادی شده و تعدادی دیگر دوره اصلی پادشاهی ماد را به دلیل فقدان مدارک کافی«دوره تاریک ماد» خوانده اند. فقدان داده های باستان شناسی و تاریخی کافی از پادشاهی ماد و مراکز مهم آن زمینه چنین برداشت هایی را فراهم ساخته است. با این حال شواهد متعدد و اشارات غیرمستقیم منابع تاریخی زمینه ای را فراهم می کند که با بررسی تحلیلی آن می توان به بازسازی جنبه های مختلف وجودی ماد اقدام کرد. مقاله حاضر به بازسازی جغرافیای تاریخی ماد بعد از تشکیل پادشاهی و گسترش آن اختصاص یافته و تلاش دارد با تکیه بر منابع مختلف تاریخی و داده های باستان شناسی بازسازی مستندتری ارائه دهد. بر اساس این مطالعات قلمرو غربی و شمال غربی ماد شامل بخش شمال شرقی بین النهرین، جنوب شرقی آسیای صغیر و ارمنستان می شده و قلمرو شرقی آن تا نواحی مرزی ترکمنستان امروزی گسترش می یافته است. رشته کوه البرز مرز شمالی این پادشاهی را شکل می داد و با سیطره ماد بر ایالت پارس مرزهای سیاسی آن تا خلیج فارس کشیده می شد. بازسازی صورت گرفته در کل با تصویر ارائه شده منابع یونانی از شکل گیری پادشاهی ماد و گسترش غربی آن مطابقت می کند.
شواهد باستان شناختی جدید از حضور تاریخی اقوام سکایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکاها به عنوان یکی از مهم ترین اقوام، در هزاره اول قبل از میلاد، در مطالعات تاریخی و باستان شناسی ایران اهمیت بسزایی دارند. این قوم در برهه ای از تاریخ ایران، یعنی دوره مادها، وارد ایران شدند و برای مدتی کوتاه، قسمت هایی از شمال غرب ایران را تحت تسلط خود درآوردند. مطالعات میدانی باستان شناختی، در مطالعات سکا شناسی دنیا، نقش مهمی ایفا می کنند. چندی پیش یکی از اولین مدارک متقن از حضور تاریخی اقوام سکایی در ایران، از یک حفاری علمی در گورستان خرم آباد مشگین شهر، در استان اردبیل به دست آمده است. این مقاله به بررسی نتایج و کشف های این حفاری پرداخته است؛ سپس به واسطه آن ها حضور سکاها را در ایران، با در نظر گرفتن منابع تاریخی، تبیین کرده است. این کشف ها مربوط به آیین تدفین سکایی و اهمیت تدفین اسب، به همراه اشیای منحصر به فرد نوع سکایی، به عنوان هدایا برای بزرگزاده سکایی هستند. این کشف ها نشان می دهند که گفته های هرودوت درباره آیین تدفین باشکوه سکایی، در ایران نیز رایج بوده است؛ همچنین، سلطه سکاها را بر غرب آسیا که برخی از پژوهشگران در نوشته های خود، با شک و تردید بدان نگریسته اند، اثبات می کند؛ پس می توان نتایج این کشف ها را با نتایج سایر کشف های مراسم تدفین سکایی، در نقاط مختلف دنیا مقایسه کرد.