فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
415 - 396
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش کیفی و با مطالعه موردی در شهر شیراز انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش، کارشناسان مدارس غیردولتی و اعضای ارکان پنج گانه مدرسه بود. انتخاب افراد به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک ملاک محور انجام گردید. با توجه به رویکرد چند سطحی بودن نمونه گیری با مشارکت 28 نفر از ذی نفعان فوق صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه باز با مشارکت کنندگان بود. تجزیه وتحلیل دادها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد. برای اعتبار یابی داده ها از روش های بازخورد به مشارکت کنندگان، بازبینی و موضع گیری پژوهشگر و همسوسازی با منابع علمی و اسناد کلیدی آموزش وپرورش استفاده گردید. اعتمادپذیری یافته ها نیز با استفاده از نظرات اعضای کمیته راهنما انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که از دیدگاه عوامل راهبردی تعداد 9 معیار و 28 شاخص در رتبه بندی مدارس غیردولتی دوره دوم متوسطه نظری مؤثر است. معیارها شامل: ارگونومی دانش آموزان، امکانات و تجهیزات، خدمات آموزشی - پرورشی، خدمات اجتماعی، مدیریت سرمایه انسانی، مدیریت مدرسه، بانک اطلاعاتی، مشارکت و رضایت عوامل راهبردی و بروندادها بود.
طراحی و اعتباریابی الگوی تفکر انتقادی و اثربخشی آن بر یادگیری مشارکتی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تفکر انتقادی و اثربخشی آن بر یادگیری مشارکتی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 انجام شد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری، همین طور از نظر نوع داده آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 12 نفر از صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی (متخصصان علوم تربیتی و فلسفه) بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. هم چنین جامعه آماری در بخش کمّی شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی حسابداری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه 30 نفر آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته انفرادی اکتشافی بود که برای حصول اطمینان از روایی بخش کیفی و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه پژوهشگر، از نظرات اساتید و خبرگان این حوزه و متخصصان علوم تربیتی و فلسفه استفاده شد. در بخش کمّی نیز به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه یادگیری مشارکتی چو و باولی (1999) استفاده شد 4 . داده های گردآوری شده حاصل از بخش کمّی از طریق آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته) و با استفاده از نرم افزار SPSS-V22 و Lisrel-V8.8 تحلیل شد. یافته ها نشان داد: از جمله مؤلفه های تفکر انتقادی شامل مهارت تحلیل، مهارت خودگردانی، مهارت ارزشیابی، مهارت استنباط و درک، مهارت توضیح و مهارت تفسیر بود. بر اساس ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده، مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود. نتایج پژوهش نشان داد که اثربخشی الگوی تفکر انتقادی طراحی شده بر یادگیری مشارکتی در بین دانشجویان مؤثر بوده و پایداری آن در طول زمان نیز ماندگار بوده است.
بررسی تأثیر نوع دوستی و تعارض در رابطه بر قابلیت یادگیری سازمانی در کارکنان دانشگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
87 - 111
حوزههای تخصصی:
نوع دوستی یا دیگر خواهی از نیروهای توسعه اخلاقی و بقا و رفاه انسان است که در دهه های اخیر محل توجه روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان قرارگرفته است. این پژوهش باهدف بررسی پیشایندهای قابلیت یادگیری سازمانی همانند نوع دوستی و تعارض در رابطه انجام شده است. در این راستا، از روش پژوهش پیمایشی- تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علامه طباطبائی واقع در پردیس مرکزی، تشکیل داد که از میان آنها 167 نفر بر اساس جدول مورگان به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. گردآوری داده های پژوهش حاضر از طریق پرسشنامه نوع دوستی ارگان (1988) و پرسشنامه تعارض در رابطه کوکس (1998) و پرسشنامه قابلیت یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2007) انجام شد. روایی و پایایی پرسشنامه های یادشده، به ترتیب با استفاده از روایی صوری، روایی سازه و همچنین محاسبه آلفای کرونباخ موردبررسی قرار گرفت. به علاوه، برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون فریدمن با بهره گیری از نرم افزارهای Amos و Spss استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد نوع دوستی بر قابلیت یادگیری سازمانی تأثیر مثبت معنادار دارد و نوع دوستی بر تعارض در رابطه تأثیر منفی معنادار دارد. به علاوه تعارض در رابطه نیز بر قابلیت یادگیری سازمانی تأثیر منفی معنادار دارد. همچنین تعارض در رابطه، رابطه میان نوع دوستی و قابلیت یادگیری سازمانی را میانجی گری می کند.
ارزشیابی کیفیت برنامه تعالی مدرسه بر اساس مدل سیپ در مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
43 - 61
حوزههای تخصصی:
رویکرد این پژوهش ارزشیابی است. ابتدا بر اساس روش تحقیق کیفی تحلیل مضمون حاصل از منابع مرتبط با موضوع و مصاحبه نیمه ساختاریافته با اساتید صاحب نظر، ابزار اندازه گیری تدوین شد و در مرحله کمی از رویکرد ارزیابی استفاده شد. مصاحبه شوندگان در مرحله کیفی20 نفر از اساتید علوم تربیتی و متخصصان برنامه تعالی مدرسه بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. بر اساس داده های بخش کیفی، پرسشنامه 94 سؤالی ساخته شد و بین 656 نفر از کارشناسان ، مدیران و معلمان مدارس متوسطه دوم استان های کردستان، همدان و کرمانشاه که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا شد. روایی پرسشنامه ازلحاظ صوری ، محتوایی و سازه مورد تأیید اساتید علوم تربیتی قرار گرفت و پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ 83/0 محاسبه شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون دوجمله ای، تحلیل عاملی تأییدی، نمره z، تحلیل واریانس مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش مؤید مطلوبیت شاخص های نکویی برازش و اعتبار مقیاس ارزشیابی در قالب 19 مؤلفه و 85 نشانگر بود. نمراتz ، زمینه ، درون داد و فرایند برنامه را با 24/0- ، 71/0- و 75/0- پایین تر از میانگین در سطح ضعیف و برون دادها را با 70/1 بالاتر از میانگین در سطح مطلوب نشان داد. نتایج معادلات ساختاری حاکی از ارتباط مثبت و معنادار عوامل مدل سیپ در کیفیت برنامه تعالی مدرسه بود، لذا نظام آموزشی می تواند با اصلاح و بهبود هرکدام از این عوامل ، برنامه تعالی مدرسه را ارتقا دهد.
نقش رهبری اخلاقی مدیران مدارس در رفتار شهروند ی سازمانی معلمان با میانجی گری سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
159 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه بین رهبری اخلاقی مدیران در رفتار شهروندی سازمانی معلمان به واسطه سرمایه اجتماعی معلمان بود.جامعه پژوهش کلیّه معلمان مدارس متوسطه دوم شهرستان کرمانشاه بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان، نمونه ای به حجم 341 نفر انتخاب شد. روش پژوهش همبستگی است و از پرسش نامه 30 سؤالی رفتار شهروندی سازمانی مدل ارگان (1988)، پرسش نامه سرمایه اجتماعی 27 سؤالی مدل ناهاپیت و گوشال (1998) و پرسش نامه رهبری اخلاقی 10 سؤالی مدل براون، تروینو و هریسون (2005) استفاده شد. برای تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر تأییدی با استفاده از نرم افزار lisrel صورت گرفت. نتایج نشان دادند که رهبری اخلاقی مدیران دارای اثر مستقیم مثبت (45/0)، اثرغیر مستقیم مثبت (254/0) و اثر کل مثبت (704/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروندی سازمانی معلمان در سطح 05/0 دارد. سرمایه اجتماعی معلمان دارای اثر مستقیم مثبت (41/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروندی سازمانی معلمان در سطح 05/0 است. رهبری اخلاقی مدیران با ضریب مسیر غیر مستقیم به واسطه سرمایه اجتماعی معلمان (254/0) و مقدار t (84/2) دارای اثر غیر مستقیم، مثبت و معنادار بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان در سطح 05/0 است.
مقایسه حفظ سلامت جسمی و روانی در میان مدیران دبیرستانهای دخترانه و پسرانه شهرستان شیراز
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه ی ادراک از رفتار معلم با خودپنداره ی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ی راهنمایی شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی ادراک از رفتار معلم با خودپنداره ی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ی راهنمایی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری تمامی دانش آموزان دوره ی راهنمایی شهر شیراز بوده اند که با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از میان نواحی چهارگانه ی شیراز، ناحیه ی 4 و از فهرست مدارس ناحیه ی 4، مشتمل بر 14700دانش آموز و 85 کلاس، 6 مدرسه (3 مدرسه ی دخترانه و 3 مدرسه ی پسرانه) انتخاب شد. این مدارس دربرگیرنده ی 8 کلاس دخترانه و 8 کلاس پسرانه(به تفکیک پایه، 6 کلاس سوم، 6 کلاس دوم و 4 کلاس اول) بود. در مجموع تعداد افراد نمونه 473 نفر بوده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های ادراک از رفتار معلم، خودپنداره ی تحصیلی و عملکرد تحصیلی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آزمونt گروههای مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ادراک از رفتار معلم و خودپنداره ی تحصیلی و عملکرد تحصیلی به طورکلی و نیز به تفکیک جنسیت و پایه، در مجموع رابطه ای معنادار وجود داشت، اما در پایه های اول دختر و پسر و سوم دختر رابطه ی بین ادراک از رفتار معلم و خودپنداره ی تحصیلی معنادار نبود؛ افزون بر این، در پایه ی اول دختر و پسر بین ادراک از رفتار معلم با عملکرد تحصیلی رابطه ای معنی دار وجود نداشت و بین گرایش (به خود، خانواده، همسالان، مدرسه و معلم) و ادراک از رفتار معلم رابطه مثبت و معنادار بود؛ در حالی که بین ادراک از رفتار معلمان علوم و ریاضی تفاوت معنادار نبود.
بررسی مشکلات تدریس کتاب تاریح هنر جهان و مقدار اثرگذاری هفت گام الگوی تدریس مدیریت بر آموزش از دیدگاه هنرآموزان این درس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی مشکلات موجود در تدریس کتاب تاریخ هنر جهان و ارزیابی توانمندی الگوی تدریس هفت گام برگرفته از نظریه مدیریت بر آموزش در رفع مشکلات تدریس آن از نظر هنرآموزان زن و مرد این درس بوده است. بخش اول پژوهش با روش کیفی و مصاحبه کتبی به کمک پرسشنامه ای یازده پرسشی و باز پاسخ و بخش دوم با استفاده از نظر سنجی از 32 هنرآموز از 32 هنرستان حرفه ای شهر تهران و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ی 57 پرسشی برگرفته از آثار آموزشی و پرورشی الگوی تدریس مدیریت بر آموزش انجام شد. روایی پرسشنامه ها با نظر استاد راهنما و پایایی پرسشنامه 57 پرسشی با اجرای مطالعه جنبی بر روی 15 نفر از هنرآموزان و محاسبه ی آلفای کرونباخ برابر با 0.958 محاسبه شد. با 32 هنرآموز از استان های تهران، شهرستان های تهران، زنجان و کرمان مصاحبه کتبی انجام شد و با داده های حاصل از مصاحبه تحلیل و دسته بندی شد. برای بررسی داده های حاصل از پرسشنامه 57 پرسشی از آزمون کای اسکویر و آزمون تی مستقل استفاده شد. اجرای آزمون کولموگروف- اسمیرنوف توزیع نرمال نمرات مربوط به هنرآموزان زن و مرد شرکت کننده در نظر سنجی را تایید کرد. هم چنین به دلیل وجود داده های پرت، از آزمون ناپارامتری یومن – ویتنی برای مقایسه نمرات مربوط به هفت گام الگوی تدریس استفاده شد. یافته ها مهم ترین مشکلات تدریس را در هفت گویه ارائه نمود. هم چنین نشان داد هنرآموزان با الگوهای تدریس آشنایی ندارند و روش های تدریس آنها اغلب معلم محور است. نتایج حاصل از اجرای آزمون تی مستقل عدم وجود تفاوت بین میانگین نمرات هنرآموزان زن و مرد را از پرسشنامه 57 پرسشی تایید کرد. هم چنین اجرای آزمون ناپارامتری یو من- ویتنی بیانگر عدم وجود تفاوت بین نمرات هنرآموزان زن و مرد نسبت به هفت گام الگو بود و اجرای آزمون کای اسکویر، وجود اختلاف معنی دار بین نظر هنرآموزان زن و مرد را در مورد گام سوم الگو که به تأثیر تکلیف کلاسی در افزایش تسلط هنرجویان بر محتوای درس تأکید داشت، تایید نمود.
رابطه بین رهبری تحول گرای مدیران و جو سازمانی: دیدگاه معلمان مدارس دخترانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
129 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین رابطه بین مولفه های سبک رهبری تحول گرای مدیران با مولفه های جوّ سازمانی مدرسه در مدارس ابتدایی دخترانه شهر سقز بوده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدارس دخترانه مقطع ابتدایی شهر سقز بتعداد 18 مدرسه هستند که از هر مدرسه 5 معلم بطور تصادفی بعنوان نمونه انتخاب که در مجموع شامل 90 نفر معلم بود. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک رهبری تحول گرای کوزس و پوسنر و پرسشنامه جوّ مدرسه هوی استفاده شده است و هر دو پرسشنامه از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار بود. بررسی داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین مولفه های سبک رهبری تحول گرا با مولفه های جوّ سازمانی همبستگی وجود دارد، بر اساس بررسی های انجام شده از بین مولفه های سبک رهبری تحول گرا ترغیب ذهنی بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی جو مدرسه را داشته، و از میان مولفه های جو سازمانی مدارس ابتدایی، مولفه رفتار حمایتی مدیر نیز بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی در سبک رهبری تحول گرای مدیران داشته است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش و رابطه آن با مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش و رابطه آن با مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی در شرکت ملی انتقال گاز منطقه یک انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق را کلیه پرسنل لیسانس به بالا با سابقه کار حداقل پنج سال تشکیل می دهند که تعداد آن ها برابر با سیصد نفر است. با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 169 نفر در نظر گرفته شد که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پایایی پرسش نامه بوسیله آلفای کرونباخ و روایی آن توسط تکنیک روایی محتوایی-ظاهری، تشخیصی و روایی سازه-همگرا تأیید شده است. آزمون شاپیرو ویلک جهت تست نرمالیتی متغیرهای پژوهش و تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری به منظور آزمون فرضیه ها پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش با مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش، منابع انسانی، استراتژی و اهداف، فرهنگ سازمانی، ساختارسازمانی و زیرساخت ها بیشترین تأثیر را بر مزیت رقابتی داشته و بین عوامل مؤثر بر استقرار موفقیت مدیریت دانش، زیرساخت ها، منابع انسانی، استراتژی و اهداف، فرهنگ سازمانی و ساختارسازمانی بیشترین تأثیر را بر عملکرد سازمانی داشتند. همچنین بین عوامل مزیت رقابتی به ترتیب زمان، هزینه، انعطاف پذیری بیشترین تأثیر را بر عملکرد سازمانی داشتند. در میان عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش، منابع انسانی، زیرساخت ها، استراتژی و اهداف، فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی به ترتیب حائز رتبه بندی شدند.
نظامنامه استخدام مستخدمین جزء
حوزههای تخصصی:
مطالعه اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی در ارتباط با اثربخشی مدرسه از دیدگاه معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی با اثربخشی مدرسه از دیدگاه معلمان ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 انجام گرفت. روش شناسی: روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی است. گرچه با توجه به حجم جامعه (1759N=)، حجم نمونه 317 نفری مطابق با جدول مورگان و کرجسی (1970) کفایت می کند امّا محققان برای کاهش میزان خطا و با توجه به احتمال عدم عودت برخی از پرسشنامه ها توسط معلمان، اقدام به توزیع 450 پرسشنامه کردند که 375 مورد از پرسشنامه های بازگشتی کامل بوده و در تحلیل ها استفاده شد. ابزارهای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه مختلط اعتماد هوی و موران (2003)، پرسشنامه کارآمدی جمعی معلمان (CTEQ) گادارد (2001) و پرسشنامه استاندارد اثربخشی مدرسه سرجیوانی و همکاران (1992) بودند که روایی و پایایی آن ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بین اعتماد جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 739/0 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین کارآمدی جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 675/0رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. 62 درصد واریانس اثربخشی مدرسه توسط متغیرهای اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان پیش بینی می شود. نتیجه آزمون t نشان داد که میانگین متغیرهای اعتماد جمعی، کارآمدی جمعی و اثربخشی مدرسه به طور معناداری در معلمان زن بیشتر از معلمان مرد است. نتیجه گیری: فراهم کردن فرصت مشارکت گسترده معلمان در تصمیم سازی های مربوط به مسایل مدرسه به افزایش اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان و در نهایت اثربخشی بیشتر مدارس می انجامد.
بررسی رابطه ی میان ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی (موردمطالعه دانشگاه شهید بهشتی)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در این پژوهش بررسی رابطه ی میان ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی در دانشگاه شهید بهشتی بوده است. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و پیمایشی بوده است. جامعه ی مورد پژوهش تمامی کارکنان رسمی، قراردادی و پیمانی که دارای مدرک کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا بوده اند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد103 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شده اند .به منظور گردآوری داده ها از فرم پرسشنامه محقق ساخته (پرسشنامه ی کارآفرینی سازمانی ) وپرسشنامه ی استاندارد (ساختار سازمانی )استفاده شده است. داده های جمع آوری شده، به دو شیوه ی توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره) تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش حاکی از این است که بین ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی رابطه ای معنا دار وجود دارد و بین مولفه های ساختار سازمانی (رسمیت،پیچیدگی و تمرکز) با کارآفرینی سازمانی رابطه ی معکوس وجود دارد. یعنی هر چه رسمیت، قانون و مقررات و پیچیدگی در سطح (عمودی،افقی،جغرافیایی) و تمرکز سازمانی بالاتر باشد،کارآفرینی سازمانی کمتر می شود و بین تخصص گرایی و کارآفرینی سازمانی رابطه ی معنا دار وجود ندارد.
از «دبیرستان شاه رضا مشهد» تا «دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» نگاهی به زندگی و خدمات دکتر «محمدامیر بیرجندی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
437 - 399
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب روش «زندگی نامه نویسی دیگرنوشت» و از طریق مطالعه اسناد و گفتگو با افراد مطلع به تشریح خدمات آموزشی و تربیتی یکی از پیشگامان آموزش و پرورش ایران در عرصه مدرسه داری نوین پرداخته است. «محمدامیرخان بیرجندی» در سال 1280 شمسی در بیرجند متولد شد. اندکی بعد از تولد به تهران رفت و در «مدرسه آمریکایی ها » به تحصیل و بعدها به تدریس پرداخت. سپس، نظامت و مدیریت دبیرستان «شاه رضا» مشهد را پذیرفت. به منظور اتمام تحصیلات تکمیلی در اواخر دهه سی شمسی به دانشگاه «ویسکانسین» آمریکا عزیمت کرد. «بیرجندی» از پیشگامان «مدرسه داری نوین» و «توسعه روستایی» در ایران است که خدمات وی در عرصه های مذکور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار، صرفاً به خدمات آموزشی و تربیتی ایشان توجه شده است. بر این اساس، به تجربیات وی در زمان مدیریت مدرسه «شاه رضا» و اقداماتی که در کسوت «معاون تعلیماتی وزیر فرهنگ» و «رئیس دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» انجام داده، اشاره شده است. وی، در نظام آموزش و پروش کشور فعالیت های نوآورآن های از جمله «ساماندهی برنامه آموزش تربیت بدنی و تیم های ورزشی در مدارس»، «ترویج فعالیت های فوق برنامه»، «تشکیل گروه های مناظره» و «پیوند میان معلمان و اولیا» را ترتیب داده است. همچنین، برنامه های «مبارزه با بی سوادی»، «سپاه دانش» و «آموزش مکاتبه ای» را به طور موفقیت آمیز اجرا کرده است. سبک مدیریتی و خصوصیات شخصیتی متمایز «بیرجندی» در اداره «دانش سرای عالی سپاه دانش مامازن» در کنار نقش آفرینی وی در تربیت و اعزام دانشجویان به خارج از کشور از او چهره ای فراموش نشدنی در اذهان دانش آموختگان دانش سرا-که اینک از صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت ایران هستند- به یادگار گذاشته است.
اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیک با رویکرد AHP/CFA در دانشکده آموزش های الکترونیکی دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه مدل و اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیک انجام شده است. جامعه ی آماری این تحقیق را دانشجویان دانشکده آموزش های الکترونیکی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند که تعداد آنها برابر با 715 نفر می باشد؛ مطابق با جدول مورگان حجم نمونه برابر با 250 تعیین گردید؛ که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از تکنیک توزیع دوجمله ای، از بین 21 عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیک که از پیشینه تحقیق برگرفته شده بود، 4 شاخص حذف و 17 شاخص انتخاب شدند. این 17 عامل بر اساس تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی در 5 دسته کلی " کیفیت سیستم، شایستگی اساتید و دستیاران آموزشی، اثربخشی محتوا، تعامل اساتید و دانشجویان، و شایستگی دانشجویان"قرار گرفتند. با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم (نرم افزار لیزرل)، برازش مدل پیشنهادی مورد تایید قرار گرفت. نتایج اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت یادگیری الکترونیک که بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی به دست آمد، نشان داد که کیفیت برنامه سیستم یادگیری الکترونیک، کیفیت محتوای ارائه شده، کاربر پسند بودن سیستم یادگیری الکترونیک و سواد اطلاعاتی استاد، مهمترین عوامل موفقیت یادگیری الکترونیک بودند.
مدیریت آموزش چند فرهنگی در مدارس ایران: فراتحلیلی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
87 - 107
حوزههای تخصصی:
امروزه نظریه پردازان و محققان، یادگیری و تربیت را مقوله ای فرهنگی می دانند و باور بر این است که یادگیرنده، محتوای آموزشی را در بافت فرهنگی خویش دریافت و تفسیر می کند. ازآنجاکه یادگیرنده ممکن است به گروه های فرهنگی مختلفی تعلق داشته باشد، بافت فرهنگی یکپارچه و یکدست نیست و بدین ترتیب، آموزش چندفرهنگی ضرورت پیدا می کند. پژوهش های مختلفی در ایران به بررسی کم و کیف آموزش چندفرهنگی در مدارس پرداخته اند و پژوهش حاضر به بررسی روش شناختی و محتوایی این پژوهش ها پرداخت تا نظریه زیربنایی آن ها را مشخص کند. این مقاله با استفاده از روش تحقیق فراتحلیل کیفی، 26 پژوهش انجام شده در ایران را بررسی توصیفی و ارزیابی کرد. یافته های این پژوهش نشان داد که نه تنها پژوهش درباره آموزش چندفرهنگی برای بسیاری از پژوهشگران ایرانی مقوله ای نسبتاً جدید است، بلکه پژوهش های انجام گرفته دچار نارسایی های کمی و کیفی متعددی هستند که لازم است در پژوهش های بعدی جبران شود.
اثربخشی تلفیق الگوی چند محوری شفیع آبادی با نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز برخشنودی شغلی معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
153 - 172
حوزههای تخصصی:
خشنودی شغلی معلمان، به عنوان عهده دار تربیت یک نسل، نقش غیر قابل انکاری در آموزش و افزایش بهره وری آن دارد بنابراین اهمیت توجه به کاربرد مشاوره شغلی در این قشر بارزتر می شود زیرا می تواند به افراد کمک کند تا با مسائل ومشکلات مختلف محیط شغلی بهترکنار بیایند که منجر به افزایش خشنودی شغلی آنان می شود . روش پژوهش ، نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری ، تمامی معلمان زن مقطع ابتدایی منطقه 7 شهرداری شهرشیراز بودند. نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای انجام شد و 12 مدرسه انتخاب شدند سپس پرسشنامه خشنودی شغلی روی معلمان آنان اجر ا شد و از کسانی که نمره کمتری گرفتند، 40 نفر انتخاب شدند و به دوگروه تقسیم شدند. یکی ازگروه های 20 نفره به تصادف در گروه گواه و گروه دیگر به عنوان گروه آزمایش، جایگزین شدند. گروه آزمایش ، 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش دریافت کرد سپس، پس آزمون اجرا و یک ماه بعد پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t وابسته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که مشاوره شغلی مبتنی بر تلفیق الگوی چند محوری شفیع آبادی و نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر خشنودی شغلی معلمان زن، تأثیر معنادار دارد و نتایج در طول زمان پایدار بوده است.استفاده از تلفیق نظریه های مشاوره شغلی می تواند بر افزایش سطح خشنودی شغلی معلمان، ،تاثیر قابل توجهی داشته باشد و آن را بهبود ببخشد. لذا پیشنهاد می شود از این روش تلفیقی استفاده شود.
نقش واسطه ای الگوی چهاربخشی هدف های پیشرفت و راهبردهای شناختی در رابطه بین نظریه های ضمنی هوش و پیشرفت تحصیلی (یک مدل علی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش واسطه ای الگوی چهاربخشی هدف های پیشرفت و راهبردهای شناختی در رابطه بین نظریه های ضمنی هوش و پیشرفت تحصیلی در قالب یک مدل علی می باشد. بدین منظور، یک گروه 261 نفری (195 نفر دختر و 66 نفر پسر ) از دانشجویان روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مقیاس نظریه های ضمنی هوش (Abd-El-Fattah,2010)، مقیاس جهت گیری هدف (Elliot,2001 McGregor&) و مقیاس راهبردهای انگیزشی و یادگیری( Pintrich,1988) اجرا گردید. نتایج نشان دادند که نظریه ذاتی از راه هدف های عملکردی (گرایش و اجتناب) با راهبردهای سطحی رابطه ای مثبت و معنی دار دارد و با پیشرفت رابطه ای منفی و معنی دار دارد و نظریه افزایشی از راه هدف تسلطی اجتناب با راهبرد تنظیم تلاش و از راه هدف تسلطی گرایش روی راهبرد عمیق و از آن راه با پیشرفت رابطه مثبت دارد. شاخص های مدل نشان دادند که مدل مفهومی پیشنهادی از برازندگی لازم برخوردار است.
مطالعه بومی سازی مدیریت دانش در سازمان های دولتی براساس آموزه های دین اسلام و فرهنگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای تحقیق حاضر، مطالعه بومی سازی مدیریت دانش براساس ارزش ها و آموزه های دین اسلام و فرهنگ ایران و ارائه مدل مدیریت دانش ایرانی اسلامی برای سازمان های دولتی بود. هر جامعه ای نیازمند به مجموعه دانشی است که متناسب با حافظه تاریخی، فرهنگی و به طور کلی، سازگار با محیط زندگی آن باشد. با وجود مطالعات فراوانی که در حوزه مدیریت دانش انجام گرفته است تعداد بسیار کمی از تحقیقات به مدیریت دانش با رویکرد ایرانی و اسلامی پرداخته اند و تحقیق جامع و معتبری در این خصوص مشاهده نشد. این تحقیق براساس نوع داده کیفی، براساس نقش محقق مستقل از فرایند تحقیق بوده و روش تحقیق به لحاظ کیفی نظریه پردازی داده بنیاد بود. در این تحقیق جامعه آماری وجود نداشت و مصاحبه اختصاصی از طریق نمونه گیری هدفمند با هفده نفر خبره، تا رسیدن به اشباع داده ها صورت گرفت. تحلیل داده ها براساس کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. در نتیجه گیری تحقیق براساس تحلیل داده های جمع آوری شده و پس از فرآیند کدگذاری متن مصاحبه ها 235 کد نهایی، 80 مفهوم نهایی و 29 مقوله (فرهنگ سازی، دانش کاوی، آینده پژوهی، تفکرسازی، مرجعیت علمی، دانایی مبتنی بر معنویت و غیره) شناسایی گردید. مقوله محوری این تحقیق مفهوم مدیریت دانش ایرانی اسلامی بود که در نهایت پس از کدگذاری انتخابی داده های جمع آوری شده مدل نهایی مدیریت دانش ایرانی اسلامی ارائه شد.
آموزش و پرورش، بهره برداری از منابع نفتی و توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جایگاه آموزش و پرورش در چارچوب مفهومی ویژه ای از توسعه اقتصادی می پردازد که در آن آزادیها به صورت پیوسته گسترش می یابند. روش مطالعه از نوع توصیفی و کتابخانه ای است که با بررسی اسناد و مدارک انجام گرفته است. از تحلیل ثانوی یافته های مطالعات اسنادی پیشین استفاده و با هدف به دست دادن اصول و الزامهای ارزیابی نظام کلان تخصیص منابع در کشور، تفسیر انتقادی و تأویل داده ها انجام شده است. در پیوند میان آزادی، توسعه و عدالت نشان داده می شود که در اقتصاد متقاضی دستیابی به توسعه پایدار می توان از درآمد نفت برای توسعه انسانی استفاده کرد. بهره برداری از نفت برای توسعه کمی و کیفی آموزش عمومی از مسیر ارتقای سطح تواناییهای مردم به گسترش آزادی افراد برای دستیابی به زندگی بهتر منجر می شود. علاوه بر این از آنجا که نسلهای آینده نیز از منافع آموزش بهره مند می شوند و بهبود کیفیت خدمات آموزشی در راستای بهبود سطح کیفیت زندگی مردم ارزیابی می شود، صرف منابع برای آموزش عمومی امری عادلانه، مجاز و سازگار با قرارداد اجتماعی میان ملت و دولت است. بررسی عملکرد دولت در زمینه تأمین مالی کافی برای دستیابی به آموزش باکیفیت، ایجاد زمینه برای استقرار سازوکار بازار در ارائه خدمات آموزش عمومی و توسعه فرصتهای انتخاب آموزش نشان از نبود کارآیی دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که تصمیم گیری کلان در مورد توزیع منابع نفتی در میان فعالیتها و نهادهای گوناگون به عهده مقام حکومتی که به خلاف دولت و مجلس جنبه دوره ای ندارد، قرار داده شود.