different societies can be useful for deciding to apply the best method for developing the Convenient educational Procedure to achieve the Predicted goals. Emphesizing upon the vocational education, the paper discusses the various findings and their weaknesses and strengths.
مطالعة حاضر با عنوان «برآورد پارامترهای سؤال های چندگزینه ای در ارزشیابی نظام های آموزشی مجازی» روی آزمون های ریزشی برای ممانعت از تکرار آزمون انجام پذیرفت. برای برآورد پارامترهای سؤال ها، پاسخ نامه های 49 آزمون نهایی دانشجویان ریزشی یک نیمسال تحصیلی بررسی گردید. در مدل کلاسیک، درجه دشواری هر سؤال (p) نسبت پاسخ های درست به کل آزمودنی ها و قدرت تشخیص (Rpbis) ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای با کل آزمون در نظر گرفته می شود، محاسبات نشان داد: 1- در 7/89% آزمون ها حتی یک سؤال خیلی آسان و روا مشاهده نگردید. 2- در 26/63% آزمون ها حتی یک سؤال خیلی سخت و روان مشاهده نگردید. 3- فقط 04/2% آزمون ها بدون سؤال ناروا است. پس از حذف سؤال های ناروا، دوباره نمرة دانشجویان تعیین و حدود 11/15% افراد از کمند ریزش جستند. به این ترتیب با حذف ماده های ناروا، درصد آزمون های ریزشی به شدت کاهش می یابد، از اتلاف منابع جلوگیری می شود، ملاک پیشرفت تحصیلی دانشجویان واقعی تر و مبنای تصمیم گیری های بهتر را برای دانشگاه فراهم می آورد.
هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه ارتباط بین شایستگی های محوری اعضای هیأت علمی و ابعاد کیفیت آموزش عالی بود. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 92-1391 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی 331 نفر برای پاسخگویی به پرسشنامه ها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آنها بررسی و تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون های t تک نمونه ای، تحلیل مانوا و رگرسیون چندگانه استفاده شد.یافته ها حاکی از آن بودند که:1- میانگین ابعاد اهداف، اساتید و امکانات پایین تر و بعد دانشجویان بالاتر از میانگین نظری بود؛ 2- در مورد شایستگی ها نیز میانگین بعد مدیریتی بالاتر و بعد پژوهشی پایین تر از میانگین نظری قرار داشت؛ 3- نتایج آزمون تحلیل مانوا نشان داد که ارتباط معنی داری بین ابعاد آموزشی، پژوهشی و ارتباطی با ابعاد کیفیت آموزش عالی وجود دارد؛ 4- تحلیل رگرسیون چندگانه نیز حاکی از این بود که هر یک از ابعاد شایستگی ها پیش بینی کننده های معنی داری برای برخی از ابعاد کیفیت آموزش عالی بودند.
پژوهش حاضر، پیش بینی و گرایش به اندیشه ی انتقادی اعضای هیأت علمی دانشگاه بر
اساس صلاحیت راهبری آنان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی اعضای هیأت علمی
تمام وقت دانشگاه اصفهان به تعداد 500 نفر در سال تحصیلی 93-92 بود که از میان آن ها
نمونه ای مشتمل بر217 عضو هیأت علمی بر اساس جدول نمونه گیری مورگان و کرجسی و با
استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش تحقیق، توصیفی از نوع
همبستگی بود. در این پژوهش دو ابزار مورد استفاده قرار گرفت: الف) مقیاس گرایش به
اندیشه ی انتقادی (ریکتس، 2003)،مشتملبر33گویهودربردارنده3مؤلفه یخلاقیت،بلوغشناختیواشتغال
ذهنی ب) مقیاس صلاحیت راهبری مشایخ(1383) که دارای 35 گویه و 3 مؤلفه کمک و
راهنمایی، تبحر و درایت علمی و روابط انسانی روایی مقیاس ها با روش تحلیل عامل به
شیوه تأییدی و پایایی مقیاس ها با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب برای
مقیاس گرایش به اندیشه ی انتقادی برابر با 95/0 و برای مقیاس راهبری برابر با 82/0
به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین
مؤلفه ی صلاحیت راهبری و گرایش به اندیشه ی انتقادی در بین استادان وجود داشت. از
طرفی یافته ها نشان دادند که67 درصد از واریانس گرایش به اندیشه ی انتقادی به وسیله
متغیرهای پیش بین قابل توضیح است که در این بین مؤلفه «کمک و راهنمایی» سهم مثبت و
معناداری داشت. همچنین اعضای هیأت علمی خود را در تمامی ابعاد راهبری و اندیشه ی
انتقادی پایین تر از حد مطلوب ارزیابی نمودند.
اهداف: از روشهای رایج ارزیابی مهارتهای بالینی نگارش مهارتنامه است. مهارتنامه دانشجویان بخش داخلی دانشگاه شاهد از برگهای ثبت شرکت در فعالیتهای آموزشی بخش، گراندراند، شرححال دانشجویی و ثبت موارد سرپایی تشکیل شده است. این مطالعه به منظور بررسی علت عدم هماهنگی در تکمیل این دفترچه از طرف اساتید و دانشجویان صورت گرفت.
روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی در سال تحصیلی 88-1387 در دانشگاه شاهد، 6 نفر از اساتید و 28 کارآموز پزشکی بالینی به روش سرشماری انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. مهارت نامه های تکمیل شده این 34 نفر طی یک سال مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 13 بررسی شد.
یافتهها: در سئوالات کلی عدم هماهنگی در تکمیل موارد دفترچه بین اساتید و دانشجویان وجود داشت؛ درحالیکه در سئوالات جزیی، این اختلاف وجود نداشت و جواب اساتید و دانشجویان همسان بود.
نتیجهگیری: برای حفظ وحدت رویه ثبت، باید از سئوالات دقیق تری در مهارت نامه استفاده شود و نیاز به تجدیدنظر در این مهارت نامه احساس می شود.