فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی و مقایسه مؤلفه های دموکراسی آموزشی در مدارس غیرانتفاعی و دولتی و تأثیر آن بر مهارت تفکر انتقادی و اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه اول بوده است. روش: تحقیق توصیفی از نوع زمینه یابی و علی مقایسه ای بوده است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه معلمان و دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی است که در سال 92 1391 در مدارس دخترانه شهر گچساران مشغول بودند. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود که از بین 22 مدرسه دخترانه 2 مدرسه غیرانتفاعی و 2 مدرسه دولتی به تصادف انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته مؤلفه های دموکراسی آموزشی بود که روایی آن به تأیید 5 نفر از اساتید تعلیم و تربیت رسید و پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس بود که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 79/٠ به دست آمد و پرسش نامه سوم، پرسش نامه مهارت اجتماعی ایندربیتزن و فوستر بود که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 86/٠ به دست آمد. اطلاعات جمع آوری شده از پرسش نامه ها با استفاده آزمون t تست گروه های مستقل، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مدارس غیر انتفاعی و دولتی دوره راهنمایی از لحاظ میزان برخورداری از مؤلفه های دموکراسی آموزشی تفاوت معنادار وجود داشت و مدارس غیر انتفاعی از وضعیت بهتری برخوردار بودند همچنین بین نمره تفکر انتقادی و مهارت اجتماعی دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی و دولتی تفاوت معنادار بود. نتیجه گیری: در کل در هر دو مورد نمرات دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی بهتر بود.
"بررسی عوامل مؤثر بر افزایش کیفیت آموزش ریاضی دوره راهنمایی در شهرستان کرج "
حوزههای تخصصی:
تأثیر دو نوع مداخله رایانه ای بر نمرات املای کودکان دبستانی مبتلا به اختلال بیش فعالی- کم توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بازی های رایانه ای و آموزش تایپ رایانه ای بر نمرات املای کودکان دبستانی مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی (ADHD) بوده است.
روش: در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی یک سوکور بود، 37 کودک دبستانی مبتلا به ADHD به دو گروه اول (17 نفره) و دوم (20 نفره) تقسیم شدند. اعضای گروه اول طی هشت جلسه یک ساعته (هفته ای سه جلسه) به بازی با رایانه پرداختند و افراد گروه دوم در هشت جلسه یک ساعته (هفته ای سه جلسه) تحت آموزش تایپ رایانه ای قرار گرفتند. برای املای مدرسه 12 نمره در نظر گرفته شد که شامل چهار نمره پیش از مداخله، چهار نمره حین مداخله و چهار نمره پس از مداخله بود. نمرات املای جلسات، مربوط به املایی بود که کودکان در طول جلسات می نوشتند.
یافته ها: دو گروه از نظر سن، مقطع تحصیلی، جنس، بهره هوشی، داروهای مصرفی، نمرات پرسشنامه کانرز والدین و معلمان، داشتن رایانه در منزل، سابقه کار با آن و میانگین نمرات املا همسان بودند. پس از شرکت کودکان در جلسات بازی رایانه ای، نمرات املای مدرسه در حین مداخله (??.??±?.??) در مقایسه با پیش از مداخله (??.??±?.??) میزان معنی دار مرزی افزایش نشان داد. شرکت در جلسات آموزش تایپ رایانه ای نشان دهنده چنین تغییری نبود.
نتیجه گیری: ارتقای میانگین نمرات املای کودکان دبستانی مبتلا به ADHD در حین شرکت در جلسات بازی رایانه ای، ممکن است ناشی از بهبود توجه آنان باشد. جذابیت این نوع بازی ها، بازخورد سریع رایانه، فقدان بازخورد منفی آن و حمایت از فرآیند تصمیم گیری کودک نیز می تواند این یافته را توجیه کند.
مقایسه تاثیر تدریس به سه شیوه اکتشافی هدایت شده گروهی، پرسش و پاسخ و سخنرانی بر سطح یادگیری و ماندگاری اطلاعات دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: از مدت ها پیش لزوم تجدید نظر در روش های سنتی تدریس و استفاده از روش های نوین و فعال یادگیری و دانشجومحور از سوی سیستم های آموزشی احساس شده و کاربرد این روش ها در علوم مختلف از جمله علوم پزشکی متداول شده است. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر تدریس به سه شیوه اکتشافی هدایت شده گروهی، پرسش و پاسخ و سخنرانی بر سطح یادگیری و ماندگاری اطلاعات دانشجویان پرستاری بود.
ابزار و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 62 نفر از دانشجویان ترم 4 پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در نیم سال اول سال 1394 که واحد درس عفونی را برای اولین بار اخذ کرده بودند، به روش سرشماری انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه آموزشی اکتشافی هدایت شده گروهی، پرسش و پاسخ و سخنرانی تقسیم شدند. آزمون قبل، بلافاصله و یک ماه پس از اجرای برنامه آموزشی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته انجام شد. اطلاعات به کمک نرم افزار SPSS 19 و توسط آزمون های مجذور کای، آنالیز واریانس یک طرفه، آنالیز واریانس با مشاهدات تکراری و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره آزمون بلافاصله بعد از اجرای برنامه آموزشی در گروه سخنرانی به طور معنی داری کمتر از دو گروه اکتشافی هدایت شده و پرسش و پاسخ بود (001/0p<). همچنین میانگین نمره آزمون یک ماه بعد از اجرای برنامه آموزشی در گروه اکتشافی هدایت شده به طور معنی داری بیشتر از دو گروه پرسش و پاسخ (0/004=p) و سخنرانی (0/001=p) بود.
نتیجه گیری: به کارگیری روش های آموزشی فعال، سبب مشارکت بیشتر دانشجویان در موضوعات آموزشی شده و زمینه را برای افزایش یادگیری و ماندگاری بهتر اطلاعات فراهم می کند.
بررسی تأثیر الگوی تدریس ""دریافت مفهوم"" بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دختر دوره کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه پیام نور اصفهان در درس آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر الگوی تدریس «دریافت مفهوم» بر عملکرد تحصیلی دانشجویان در درس آمار هدف اصلی این مطالعه است که بر اساس آموزش مفاهیم انتزاعی آمار، در قالب مثال های واقعی زندگی اجرا شده است. این مطالعه از نوع پژوهش های «شبه تجربی» است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان در نیمسال اول سال تحصیلی 93- 92 بوده اند. روش نمونه گیری تصادفی است. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس بررسی شدند. به منظور اجرای پژوهش تعداد 30 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفری تقسیم شد. برای گرد آوری اطلاعات و اندازه گیری سطح یادگیری دانشجویان در درس آمار ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون و در پایان آموزش از آنان پس آزمون گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین نمره های آزمون آمار گروه ها تفاوت معنی داری وجود دارد. با توجه به اینکه میانگین گروه «آزمایش» از گروه «کنترل» بیشتر بوده است، کاربرد الگوی تدریس دریافت مفهوم بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان در درس آمار تأثیر مثبت داشته و باعث بهبود بخشی دست آورد آنان در این درس شده است (001/0P=). لذا به استادان و مدرسان این درس توصیه می شود که در تدریس مفاهیم انتزاعی آمار در دانشگاه ها از این روش بهره جویند. زیرا استفاده از این الگو باعث به یاد ماندنی کردن درس آمار در ذهن دانشجویان و تثبیت یادگیری در فراگیران می گردد.
برقراری رابطه مطلوب میان والدین و مراکز پیش از دبستان
منبع:
پیوند ۱۳۶۷ شماره ۱۱۰
حوزههای تخصصی:
موانع آموزش زبان عربی
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی تدریس مبتنی بر نظریّه طرح واره و روش سنتی در درس زبان انگلیسی سال اول دبیرستان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تدریس مبتنی بر نظریه طرح واره و روش سنتی در درس زبان انگلیسی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان منطقه 5 شهر تهران که در سال تحصیلی 1386- 1385 مشغول به تحصیل بوده اند. به منظور انتخاب نمونه آماری پژوهش، یک دبیرستان از بین نوزده دبیرستان دخترانه منطقه 5 شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شد. دبیرستان انتخاب شده شامل دو کلاس سال اول بود که مجموع دانش آموزان این دو کلاس (56 نفر) نمونه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند. با توجه به آزمایشی بودن روش پژوهش، ابتدا از دانش آموزان دو کلاس، یک پیش آزمون از درس دوم کتاب زبان انگلیسی سال اول دبیرستان به عمل آمد. تحلیل آماری، تفاوت معناداری را بین نمرات دانش آموزان دو کلاس نشان نداد. لذا، به صورت تصادفی، یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. سپس، به گروه آزمایش براساس نظریه طرح واره و گروه گواه به روش سنتی، درس دوم کتاب زبان انگلیسی سال اول دبیرستان تدریس شد. در پایان تدریس، از دانش آموزان هر دو گروه، پس آزمون یکسانی گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در سطح 05/0a= تفاوت معناداری وجود داشت. دانش آموزانی که براساس نظریه ی طرح واره آموزش دیده بودند، در مقایسه با دانش آموزانی که به روش سنتی آموزش دیده بودند، در پس آزمون، نمرات بالاتری کسب کردند. این نتایج می تواند کاربردهایی برای تدریس و یادگیری اثربخش داشته باشد که در مقاله حاضر به آن پرداخته می شود.
معلم و ایجاد انگیزه
Iranian EFL teachers’ attitudes towards teaching methods and materials of high school english textbooks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Recently، interest in research on EFL teaching، CLT-based methodology and materials، and post-method pedagogy has gain momentum in the Iranian mainstream education. This study was conducted; 1) to explore EFL teachers’ attitudes towards the present EFL methodologies and content of high school textbooks; 2) to examine any probable relationship between teachers’ attitudes towards post method pedagogy and their students’ achievement; and 3) to probe any correlation between the teachers’ instructional experience and their attitudes towards the present teaching methods and materials. To this end، a questionnaire was designed to elicit EFL teachers’ beliefs. The subjects were 594 Iranian EFL teachers selected from different cities all over Iran. After the administration of the questionnaire، the data were analyzed through descriptive and inferential statistical procedures. The results indicated that: a) the Iranian EFL teachers hold different patterns of attitudes towards the dominant teaching methods and content of high school English textbooks، b) there is no relationship between the teachers’ positive or negative attitudes towards post method and their students’ achievement، and c) more experienced teachers’ attitudes are different from the attitudes held by less-experienced ones.
تأثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن بر عملکرد حل مسأله ریاضی و میزان توجه دانش آموزان دختر تکانشی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن (خودآموزی) بر عملکرد حل مساله ریاضی و میزان توجه (عملکرد در آزمون های رمزگردانی وکسلر و همتایابی اشکال آشنا Matching Familiar Figures Test [MFFT]) در دانش آموزان تکانشی شهر جیرفت بود. آزمودنی ها، 24 دانش آموز دختر پایه اول راهنمایی با سبک شناختی تکانشی بودند که از طریق اجرای MFFT و به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه هشت نفره (آزمایش، گواه 1 و گواه 2) تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: آزمون های همتایابی اشکال آشنا، خرده آزمون رمزگردانی، آزمون معلم ساخته حل مساله ریاضی، و آزمون هوش کتل. گروه آزمایشی طی شش جلسه دو ساعته، راهبردهای حل مساله ریاضی را از طریق شیوه به خود دستور دادن دریافت نمود، گروه 1 تحت آموزش سنتی قرار گرفت و در گروه گواه 2 مداخله ای نشد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره، نشانگر تاثیر شیوه آموزشی بر عملکرد حل مساله ریاضی گروه آزمایشی بود (P=0.001).
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده بوده است. که با روش نیمه تجربی انجام گرفت. جامعه آماری آن عبارتند از کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده در سال تحصیلی94-93 که تعداد کل آنان 2870 نفر می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس با 60 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه استاندارد شده سازگاری اجتماعی کالیفرنیا و خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان کنلی استفاده شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از آنالیزکوواریانس یکراهه استفاده شد و نتایج پژوهش نشان داد که: آموزش راهبردهای فراشناختی باعث افزایش خودکارآمدی اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده شد.
نسبت آموزش مجازی با هدف های تربیت از دیدگاه فلسفه هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش آموزش مجازی در دستیابی به هدف های تربیتی است که با توجه به تبیین مشترک فیلسوفان برجسته هستی درباره انسان و زندگی او استنتاج شده اند. روش پژوهش نیز تحلیل تطبیقی اندیشه فیلسوفان هستی از رویکردهای پژوهش کیفی است. هدف نخست کمک به فراگیر است تا در کنار شیوه های تعقل ، احساس های خود را نیز در زندگی واقعی نشان داده و رشد دهد. در صورتی که بر بنیاد یافته های پژوهش تجربه مجازی بیش از آن که تجسدی و همراه با درگیری کامل بدنی با واقعیت باشد، مشاهده ای و ذهنی است. هدف دوم، توجه به آگاهی و آزادی فراگیران است. در این باره تربیت فراگیران همچون عضو سودمند جامعه هم به معنی آماده کردن آن ها برای شغل و زندگی آینده است که آموزش مجازی در این زمینه فرصت های فراوان و مفیدی فراهم کرده و هم به معنی بیدار کردن، نگهداری و پروردن سنت ها و فرهنگ تاریخی اصیل و مخصوص آن جامعه در فراگیران است که از راه زندگی روزانه، چگونگی سخن گفتن و برخوردهای اجتماعی مثل برخورد چهره به چهره با شخصیت انسانی معلم ممکن است. در نتیجه گیری، برخی تلویح های کاربردی چون پی گیری آموزش مجازی در کنار آموزش حضوری و چهره به چهره، تأکید بر جامع نگری در بهره گیری از آموزش مجازی، به جای یکسونگری فنی، و طراحی آموزش مجازی برای تسهیل خردورزی، نقد و خلاقیت پیشنهاد شده است.
رابطه یادگیری خود گردان و جهت گیری هدف با سبک مدیریت کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین یادگیری خودگردان و جهت گیری هدف با سبک مدیریت کلاس دردانشجو معلمان بود. بدین منظور، 300 دانشجو معلم (100 دختر، 200 پسر) انتخابشدند و به پرسشنامه های یادگیری خودگردان (SRLQ)، جهت گیری هدف (GOQ) و سبک مدیریتکلاس (CMSQ)پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که یادگیری خودگردان باجهت گیری هدف یادگیری و سبک مدیریت آزادانه، رابطه مثبت و معنادار و با جهت گیری هدف عملکردی و سبک مدیریت آمرانه، رابطه منفی و معنادار دارد. جهت گیری هدف یادگیری با سبک مدیریت آزادانه، رابطه مثبت و معنا دار و با سبک مدیریت آمرانه، رابطه منفی و معنا دار داشت. جهت گیری هدف عملکردی با سبک مدیریت آمرانه رابطه مثبت و معنادار و با سبک مدیریت آزادانه، رابطه منفی و معنادار داشت. روش تحلیل مسیر حاکی از برازش خوب مدل بود و نشان داد که یادگیری خودگردان بر سبک مدیریت آزادانه و آمرانه اثر مستقیم معنادار دارد و همچنین از طریق جهت گیری هدف یادگیری و عملکردی بر سبک مدیریت آزادانه و آمرانه اثر غیرمستقیم معنادار به دست آمد. نتایج این پژوهش می تواند برای مراکز تربیت معلم و دانشجو معلمان مفید باشد.
نقش روان شناسی در ارتقای کیفیت آموزش
حوزههای تخصصی: