هدف پژوهش حاضر، بررسی بسترهای مفهومی تحقق حکمرانی خوب در آموزش و پرورش عمومی ایران بود. این مطالعه به روش کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. در این پژوهش تعداد 30 تن از صاحب نظران و خبرگان نظام آموزش عمومی که دارای تالیف های معتبر در حوزه حکمرانی خوب بودند، از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی تا مرز اشباع نظری، انتخاب شدند و در معرض مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. همچنین داده های حاصل از بازخوانی مصاحبه ها، با استفاده از روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل و کدگذاری شدند. همچنین جهت استحکام پایایی تحقیق از قابلیت وابستگی، باور پذیری و تایید پذیری استفاده شد. برمبنای کدگذاری باز مصاحبه ها، در مرحله مقدماتی 87 مولفه بازشناسی شدند. لیکن در نهایت 35 سازه در قالب 3 تم اصلی (مقدمات و پیدایش 14 مورد، فرایند و اجرا 12 مورد و پیامد و نتیجه 9 مورد) به عنوان بخشی از ساختارهای مفهومی جهت تحقق حکمرانی خوب در جوامع آموزشی تم یابی شدند. تحلیل های ارائه شده در این پژوهش نشان می دهد که این مفاهیم استخراجی در شرایط تغییرات گسترده درونی و بیرونی از ظرفیت لازم برای استقرار حاکمیت خوب در آموزش عمومی ایران برخوردارند. همچنین تحقق حکمرانی خوب در نظام آموزش عمومی کشور در قالب سازه های شش گانه نتیجه گرایی، اثربخشی نقش ها و وظائف، ارتقای ارزش ها، شفاف سازی، ظرفیت سازی و پاسخگویی قابل مفهوم سازی است.
اهداف: بی تردید توانمندی، توسعه و استقلال واقعی کشورها با توانایی آنها در تولید علم و توسعه فعالیت های تحقیقاتی نسبت مستقیم دارد. این پژوهش با هدف تعیین موانع انجام تحقیقات از دیدگاه اساتید و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام شد.
روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلیِ مقطعی که در سال تحصیلی 85-1384 انجام شد، 480 نفر از اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد به روش نمونه گیری سرشماری (برای اعضای هیات علمی) و خوشه ای تصادفی (برای کارکنان) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای شامل سه بخش خصوصیات فردی، موانع سازمانی و موانع فردی براساس مقیاس لیکرت بود. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون های T دانشجویی ، مجذور کای و آنالیز واریانس انجام شد.
یافتهها: در مجموع 452 پرسش نامه عودت داده شد. مهم ترین موانع انجام پژوهش به ترتیب «عدم ایجاد انگیزه در پژوهشگران»، «کمبود وقت و مشغله زیاد»، «مقررات دست وپاگیر اداری»، «عدم استفاده از نتایج تحقیق» و «ناتوانی ترجمه مقالات فارسی به زبان های دیگر» بودند. کم اثرترین موانع «بی علاقگی به امر پژوهش»، «ناتوانی در استفاده از کامپیوتر» و «مفیدنبودن پژوهش برای بیمار» بودند. میانگین نمره موانع سازمانی بیشتر از میانگین نمره موانع فردی بود (0001/0>p). تفاوت آماری معنی داری بین میانگین نمره موانع سازمانی و فردی انجام پژوهش بین اعضای هیات علمی و کارکنان وجود داشت (0001/0>p ) .
نتیجهگیری: لزوم از بین بردن موانع از طرف معاونت پژوهشی دانشگاه، مسئولان بیمارستان ها و مراکز بهداشتی- درمانی احساس می شود.
هدف پژوهش حاضربررسی میزان آشنایی و رابطه ی آن با کاربرد ارزشیابی فرایندی در بین معلمان دوره ابتدایی شهرستان ممقان است تا مشخص شود معلمان تا چه اندازه با ارزشیابی فرایندی آشنایی دارند و از آن در کلاس درس خود استفاده می کنند. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و شامل کلیه ی معلمان مدارس ابتدایی منطقه ی ممقان در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد 180 جهت بررسی انتخاب شدند که از این تعداد 127 نفر به پرسشنامه ها پاسخ دادند. ابزار گردآوری داده های پژوهش دو پرسشنامه ی محقق ساخته است که پایایی پرسشنامه اول از طریق آلفای کرونباخ 92/0 و پرسشنامه دوم از طریق روش دو نیمه کردن 83/0 محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد معلمان از ارزشیابی فرایندی و ابزارهای آن شناخت کمتری دارند، اکثر معلمان از مفاهیم، فرآیندها، روش ها و ویژگی های ارزشیابی فرایندی آگاهی لازم را ندارند. معلمان نسبت به ارزشیابی فرایندی دیدگاهی مثبت دارند و در کلاس های درس خود استفاده می کنند، اما سابقه و مدرک آنها با میزان شناخت از این نوع ارزشیابی و به کارگیری آن ارتباط معنی داری ندارد