فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
تعارضات زناشویی پس از مهاجرت و موانع اجتماعی رفتار کمک خواهی از دیدگاه زنان مهاجر ایرانی ساکن استرالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی پویائی های خانوادگی و چالش هایی است که در روابط همسرانه زنان ایرانی پس از مهاجرت به استرالیا دیده می شود. به منظور انجام پژوهش روش تحقیق کیفی به شیوه قوم نگاری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات مشاهده میدانی، مصاحبه عمیق و گفتگوهای غیر رسمی بود. به منظور مشاهده مستقیم تعاملات جامعه ایرانی با جامعه استرالیا و بررسی عوامل احتمالی اثر گذار در سیستم خانواده ایرانی، مشاهده میدانی به مدت دو سال و نیم در ملبورن انجام گرفت. هم چنین 21 مصاحبه عمیق باز پاسخ با زنان ایرانی و 11 مصاحبه با افراد آشنا به امور مهاجرین در دستگاه های دولتی و غیر دولتی استرالیا و هم چنین افراد آشنا با جامعه ایرانی انجام شد. مصاحبه های رسمی ضبط شده و توسط پژوهشگر پیاده و همزمان با جمع آوری اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مصاحبه ها با گفتگوهای غیر رسمی و مصاحبه های پیگیرانه جهت رفع ابهامات و یا اضافه نمودن موارد جدید همراه بود. کلیه داده ها با استفاده از نرم افزار NVivo مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل اجتماعی چون تعارض بر سر حقوق زنان و نقش های جنسیتی و تفاوت فرهنگ پذیری منجر به بروز تعارضات زناشویی می شود. هم چنین کاهش روابط و منابع حمایتی اجتماعی مانعی برای کمک گرفتن جهت حل تعارضات پاسخ دهندگان بود. نتایج به دست آمده از این پژوهش در زمینه کمک رسانی به زوجین مهاجر و آگاه سازی افراد متمایل به مهاجرت مفید خواهد بود.
رابطه دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر آمار طلاق در ایران به شدت رو به افزایش بوده است .اما آنچه از نظر پنهان مانده روابطی است که علی رغم وجود فاکتورهای لازم برای طلاق، همچنان پابرجا هستند و در واقع دچار طلاق عاطفی شده اند. بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطه ی دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی است. روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه ی این مطالعه شامل230نفر از پرستاران زن متأهل شهر خرم آباد بودکه از میان تمامی پرستاران زن این شهر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند. شرکت کنندگان پرسشنامه های دانش و نگرش جنسی، باورهای ارتباطی و طلاق عاطفی را تکمیل کردند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که بین دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با میزان طلاق عاطفی زنان رابطه ی منفی معناداری برقرار است و باور به مخرب بودن مخالفت، نگرش جنسی، توقع ذهن خوانی، باور به عدم تغییرپذیری همسر و کمال گرایی جنسی بیشترین نقش را در پیش بینی طلاق عاطفی داشتند. مشاوران خانواده و زوج درمانگران می توانند با بررسی متغیرهای مذکور شناخت بهتری از پدیده ی طلاق عاطفی داشته باشند و مداخلات لازم را اجرا نمایند.
تآثیر کاشت حلزون شنوایی بر سلامت روان و رضایتمندی زناشویی والدین
حوزههای تخصصی:
ه دف از پژوهش حاضر تاثیر کاشت حلزون شنوایی برسلامت روان و رضایتمندی زناشویی والدین است. جامعه آماری را کلیه والدینی (اعم از مادران و پدران)، که فرزندانشان آنها ناشنوا بودند و در طی سالهای 1391 – 92 جهت کاشت حلزون شنوایی کودکانشان به بیمارستان بقیه ا...الاعظم جهت عمل کاشت حلزونی مراجعه نموده بودند را شامل می شود. حج م نم ون ه 58 ن ف ر از والدین (29 زن و 29 مرد) با استف اده از روش نمونه گیری منظم یا سیستماتیک انتخ اب ش د. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشن امه 28 سوالی سلامت روان (GHQ) گلدبرگ، رضایت زناشویی انریچ استف اده ش د. این پ ژوه ش نیمه آزمای شی از نوع پی ش آزمون پس آزمون است. والدین در ابتدا و پیش از عمل (پیش آزمون) و سپس 6 ماه پس انجام عمل دوباره و بصورت پس آزمون به پرسشنامه ها پاسخ دادند. در این تحقیق از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار،همبستگی) و استنباطی (t زوجی) استفاده شده است. یافته های به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات سلامت روان در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل پایین تر است، میانگین نمرات رضایتمندی زناشویی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر است. نتیجه گیری می شود که کاشت حلزون شنوایی در کودکان ناشنوا بر بهبود و افزایش سلامت روان، رضایتمندی زناشویی والدین دارای کودکان ناشنوا موثر می باشد.
مقایسه نظریه ذهن در کودکان بد سرپرست و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه نظریه ذهن در کودکان بد سرپرست و عادی بود. روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای و جامعه آماری مشتمل بر کودکان 9 تا 12 ساله که دارای شرایط بدسرپرستی یا عادی که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل در شهر اصفهان بودند. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بود که از بین مدارس پسرانه نواحی ششگانه شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نظریه ذهن هاپ (1994) بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه کودکان بدسرپرست و عادی در سطح کلی و سه سطح جزیی (سطح اول، دوم و سوم) نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود دارد (P
بررسی نقش خانواده در تجربه مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش خانواده و عوامل خانوادگی در گسترش مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان دانشگاه های دولتی است. جامعه آماری پژوهش دبرگیرنده همه دانشجویان دانشگاه های دولتی و نمونه پژوهش با به کارگیری روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. حجم نمونه 3305 نفری با به کار بردن فرمول کوکران برآورد شد. برای گرداوری داده ها از یک پرسشنامه جهت تکمیل مشخصات جمعیت شناختی و مقیاس های حمایت عاطفی خانواده، نگرش والدین نسبت به مصرف مواد، پیشینه مصرف مواد در خانواده و جایگاه دانشجو در خانواده استفاده شده است. آزمون های آماری مورداستفاده جهت آزمون فرضیات پژوهش عبارت از ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای و مجذور خی برای بررسی رابطه می باشند. در ضمن آزمون های معنی داری ضریب فای و V کرامر برای بررسی میزان رابطه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد: 1. میان جنسیت، سن، پیشینه مصرف مشروبات الکلی در اعضای خانواده وجود دارد؛ 2. میان حمایت عاطفی خانواده و نگرش والدین نسبت به مصرف مواد با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنی دار وجود دارد و 3. میان بومی و غیربومی بودن و جایگاه دانشجو در خانواده با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنی دار وجود ندارد.
رابطه سبک های فرزندپروری و طرح واره های ناسازگار اولیه با خودهای ممکن در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودهای ممکن، جنبه موقتی خودپنداره هستند، چیزی که فرد هم برای آن تلاش می کند و هم می کوشد از آن اجتناب کند. طرح واره ها و سبک های فرزندپروری والدین در تحول خودهای ممکن تأثیر دارند. این امیدها و ترس ها در انگیزه های افراد مهم هستند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودهای ممکن در دانشجویان بر اساس سبک های فرزندپروری و طرح واره ها انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش همبستگی بود. نود و چهار دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری بامریند (Bamrind’s parenting styles)، فرم کوتاه طرحواره یانگ (Young’s schema) و فرم (ب) خودپنداره راجرز (Rogers,s self- concept) جمع آوری و به وسیله رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه، طر ح واره های ایثار و بازداری هیجانی به طور معنی داری خودهای ممکن را در دانشجویان پیش بینی می کنند (05/0>P). هم چنین نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه 6/8 درصد و طرح واره ایثار 7/10 درصد از تغییرات خودهای ممکن را تبیین می کنند (01/0>P).
نتیجه گیری: نتایج شواهدی را پیشنهاد می کند که احتمالا سبک های فرزندپروری و طرح واره ها به واسطه هنجارهای فرهنگی- اجتماعی و عوامل والدینی تأثیرات متفاوتی بر خودهای ممکن فرزندان دارند. لذا به منظور ارتقاء خودهای ممکن کارآمد در افراد، پیشنهاد می شود زمینه بهبود سبک فرزندپروری مقتدرانه و طرح واره ایثار فراهم شود.
پیش بینی قدردانی بر اساس سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و استرس در دختران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، پیش بینی قدردانی بر اساس سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و استرس در دختران نوجوان شاهین شهر بررسی شد. طرح پژوهش همبستگی بود و 337 دختر نوجوان به شیوه تصادفی مستقل انتخاب شدند و پرسش نامه های قدردانی، سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و مقیاس استرس، اضطراب، افسردگی (DASS-21) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که قدردانی با سلامت معنوی و سه بعد حمایت اجتماعی روابط مثبت معنادار (01/0p<) و با استرس رابطه منفی معنادار دارد (01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ادراک حمایت از جانب خانواده، سلامت معنوی و ادراک حمایت از جانب دوستان، توان پیش بینی قدردانی را دارند. این نتایج، بیانگر این است که قدردانی از حمایت اجتماعی، سلامت معنوی و استرس اثر می پذیرد. لازم است برای ارتقای حس قدردانی، برنامه های مداخله ای تدوین کرد.
نقش ابرازگری هیجانی و عوامل جمعیت شناختی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابرازگری هیجانی و عوامل جمعیت شناختی با رضایت زناشویی زنان متأهل انجام شد.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی زنان متأهل منطقه 5 شهر تهران در سال 1392 تشکیل دادند. نمونه شامل 282 زن متأهل بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 47 سوالی و ابرازگری هیجانی خانواده هالبرستات و همکاران بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد نتایج نشان داد که ابرازگری مثبت و تحصیلات با رضایت زناشویی زنان همبستگی مثبت و معنادار و بین ابراز گری منفی و سن همبستگی با رضایت زناشویی زنان همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در گام اول ابرازگری هیجانی مثبت 094/0درصد از رضایت زناشویی را پیش با ورود متغیر سن در الگوی چهارم 017/0 درصد به توان پیش بینی اضافه می شود و با ورود متغیر مدت ازدواج در الگوی پنجم 011/0درصد به توان پیش بینی اضافه می شود. به طور کلی متغیرهای ابرازگری هیجانی مثبت ، ابرازگری هیجانی منفی، تحصیلات، سن و مدت ازدواج حدود 19 درصد از رضایت زناشویی را پیش بینی می کنند.از این اطلاعات می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور افزایش رضایت زناشویی زنان استفاده کرد.
پیش بینی تعهد زناشویی براساس تمایزیافتگی خود، همبستگی و انطباق پذیری خانواده، و صمیمیت زناشویی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی خود، همبستگی و انطباق پذیری خانواده و صمیمیت زناشویی در معلمان زن متأهل شهر همدان، انجام گرفت. در پژوهشی با روش توصیفی از نوع همبستگی، نمونه ای به حجم 346 نفر از میان تمامی معلمان زن متأهل شهر همدان به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در مطالعه، فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسش نامه ی استاندارد تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، پرسش نامه ی تمایزیافتگی خود (اسکورون و اسمیت، 2003)، مقیاس ارزیابی انطباق پذیری و همبستگی خانواده (السون و همکاران، 1985) و مقیاس صمیمیت (والکر و تامپسون، 1983) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین، صمیمیت زناشویی بیش ترین نقش را در پیش بینی تعهد زناشویی دارد و پس از آن، همبستگی خانواده و تمایزیافتگی خود قرار دارند و این سه متغیر در مجموع حدود 62 درصد واریانس تعهد زناشویی را پیش بینی می کنند. یافته های پژوهش نشان از اهمیت تجارب تحولی اولیه ی افراد در خانواده و کیفیت رابطه ی مادر و کودک و همبستگی اعضای یک خانواده بر روابط بین فردی زوجین دارند.
رابطه ی بین تجربه ی آزاردیدگی در کودکی با شیوه های مقابله با تنش و طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودک آزاری علاوه بر پیامدهای کوتاه مدت مخربی که بر کودک به جای می گذارد پیامدهای بلندمدتی هم به دنبال خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی تجربه آزاردیدگی در کودکی با شیوه های مقابله با تنش و طرح واره های ناسازگار اولیه بود.
روش کار: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، جهت انتخاب نمونه ها، از بین مراکز مشاوره ی غرب تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای 6 مرکز مشاوره انتخاب و سپس از مراکز مشاوره به صورت در دسترس نمونه ای به حجم 318 نفر (192 نفر زن و 126 نفر مرد) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس های خودگزارشی کودک آزاری (CASRS)، طرح واره ی یانگ (YSQ) و شیوه های مقابله ی بلینگز و موس بوده و داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و آزمون تی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافته ها: شیوه های حل مسئله و جلب حمایت اجتماعی با هر چهار خرده مقیاس آزاردیدگی، رابطه ی منفی (01/0= P) و با شیوه های ارزیابی شناختی و مهار هیجانی، رابطه ی مثبت معنی داری دارند (01/0=P). نمره ی کل طرح واره های ناسازگار اولیه نیز با هر چهار خرده مقیاس آزاردیدگی، رابطه ی مثبت معنی داری دارد (01/0=P). خرده مقیاس آزار جسمی و آزار عاطفی و خرده مقیاس شیوه های حل مسئله و مهار هیجانی و طرح واره های ناسازگار در زنان و مردان تفاوت معنی داری نشان می دهد. هم چنین خرده مقیاس های آزار عاطفی و غفلت، توانستند طرح واره های ناسازگار اولیه و شیوه های مقابله با تنش را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: تجربه ی آزاردیدگی در کودکی می تواند در شکل گیری طرح واره های ناسازگار اولیه و پاسخ های هیجان مدارانه نقش اساسی داشته باشد.
نقش میانجی ارتباط بین والد-کودک، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی در رابطه بین اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی و افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی متغیرهای محیطی (ارتباط والد-کودک)، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی به منظور تبیین افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی بود. بعد از غربالگری کودکان مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی مقیاس های مدیریت رفتاری و تنیدگی والدگری به عنوان نشان گرهای مربوط به رابطه والد-کودک و مقیاس اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی توسط مادران و آزمون عملکرد تحصیلی محقق ساخته و پرسش نامه افسردگی و منبع کنترل بر روی کودکان اجرا شد. تحلیل ضرایب همبستگی نشان گر ارتباط مثبت و معنی دار بین اختلال بعد نارسایی توجه و افسردگی بود؛ همچنین بین سه متغیر واسطه با افسردگی و بعد نارسایی توجه ارتباط معنی داری وجود داشت. تحلیل معادلات ساختاری نشان گر اهمیت متغیر ارتباط والد-کودک به عنوان متغیر میانجی گر رابطه بین اختلالنارسایی توجه و افسردگی بود. دو متغیر عملکرد تحصیلی و مکان کنترل نتوانستند به عنوان متغیر میانجی در الگو عمل کنند. یافته های این پژوهش تایید کننده اهمیت ارتباط والد-کودک و والدگری در اختلال افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه- بیش فعالیاست که باید در درمان و مشاوره این گروه از کودکان مورد توجه قرار گیرد.
رابطه تعامل والد- فرزند با سطح رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعامل مطلوب والدین با فرزندان در سازش یافتگی رفتاری، اجتماعی، و تحصیلی کودکان نقش بسیار مهمی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعامل والد- فرزند با میزان رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان انجام شده است.
روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی در قالب طرح پیش بین است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم مشغول به تحصیل در دبستان های دولتی شهر ساری در سال تحصیلی 94-93 بود که تعداد 254 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رابطه ولی- فرزندی (فاین، ارمورلند و اندروشوبل، 1983) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی (شهیم، 1385) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفته است.
یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجودرابطه منفی و معنادار بین تعامل والد-فرزند (p < 0/005 ، r = -0/79) و ابعاد آن با پرخاشگری کل و خرده مقیاس های آن بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تعامل والد- فرزند می تواند با 99 درصد اطمینان پرخاشگری کودکان را پیش بینی کند.
نتیجه گیری:با توجه به رابطه معنادار بین نوع رابطه والد- فرزند با میزان رفتارهای پرخاشگرانه فرزندان، می توان نتیجه گرفت که چگونگی تعامل والدین با فرزندان عامل مهم و تعیین کننده در نوع رفتار کودکان از جمله پرخاشگری آنها است.
پیش بینی شادکامی بر اساس ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده با واسطه گری تاب آوری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و شادکامی در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. بدین منظور186 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه شهر شیراز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (هیلز و آرجیل،2001)، استفاده شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده، تاب آوری و شادکامی رابطه معناداری وجود دارد، به این صورت که بین جهت-گیری گفت و شنود خانواده، تاب آوری و شادکامی رابطه مثبت و بین جهت گیری همنوایی خانواده، تاب آوری و شادکامی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، بین تاب آوری و شادکامی نیز رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جهت گیری گفت و شنود خانواده، پیش بینی کننده مثبت و معنادار تاب آوری و شادکامی فرزندان و جهت گیری همنوایی خانواده، پیش بینی کننده منفی بوده است. همچنین، تاب آوری در رابطه بین جهت گیری گفت و شنود و شادکامی نقش متغیر واسطه ای سهمی و در رابطه بین جهت گیری همنوایی و شادکامی، نقش واسطه ای کامل را ایفا می کند.
مقایسه سبک حل مسأله و سازگاری زناشویی در مادران کودک استثنایی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه سبک حل مسئله و سازگاری زناشویی مادران کودکان استثنایی و کودکان عادی انجام شد. این پژوهش یک طرح توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان استثنایی (نابینا، ناشنوا، کم توان ذهنی و معلول جسمی) و عادی شهر مشهد تشکیل می داد که از میان آنها 63 نفر از مادران کودکان استثنایی و 67 نفر از مادران کودکان عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های سبک حل مسئله کسیدی و لانگ و مقیاس سازگاری زناشویی اسپینر(DAS) جمع آوری و با آزمونt مستقل و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد سازگاری زناشویی مادران کودکان استثنایی به طور معناداری کمتر از مادران کودکان عادی است (t=8/8 ,p<0/001). همچنین مادران کودکان استثنایی نسبت به مادران کودکان عادی در هنگام روبه رو شدن با یک مسئله از سبک های کارآمد حل مسئله کمتر (001/0 ,p=<02/7t)، در حالی که از سبک های ناکارآمد بیشتر (001/0 ,p=<08/8t) استفاده می کنند. برطبق یافته های پژوهش حاضر؛ سازگاری زناشویی و ابعاد آن مانند توافق، همبستگی، ابراز محبت و رضایت زناشویی در مادران کودکان استثنایی کمتر از مادران کودکان عادی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که استفاده از سبکهای ناکارآمد حلمسئله در خانواده زمینه اختلاف بین اعضاء را فراهم میکند و براین اساس سازگاری زناشویی نیز کاهش می یابد. لذا برگزاری دوره های ویژه آموزش خانواده و مشاوره فردی و گروهی برای والدین کودکان استثنایی در زمینه مهارت حل مسئله و راهبردهای مقابله با موضوعات فشارزای زندگی ضروری است تا بتوان موجبات بهبودی روابط خانوادگی و زناشویی را فراهم کرد.
نقش سبک حل تعارض مادر، تعارض زناشویی مادر و سبک دلبستگی دختر در تعارض دختر با مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیشنهاد یک مدل برای تبیین تعارض دختر با مادر بر اساس سبک حل تعارض مادر، تعارض زناشویی مادر و سبک دلبستگی دختر انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی با اتکا به آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. با نمونه ای از 160 زوج دختر نوجوان و مادر، که بصورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرستان نایین و مادران آنها انتخاب شده بودند؛ انجام شد. ابزار این پژوهش شامل مقیاس نگرش نسبت به مادر، مدیریت تعارض، تعارضات زناشویی و سبک دلبستگی بود.
نتایج: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که دلبستگی ناایمن دختر، نقش موثر و مستقیمی در تبیین تعارض دختر با مادر داشت، تعارض زناشویی مادر با میانجیگری دلبستگی ناایمن دختر نقش موثری در تبیین تعارض دختر با مادر ایفا کرد و سبک حل تعارض مادر نیز با میانجیگری تعارض زناشویی مادر و دلبستگی ناایمن دختر در تبیین تعارض دختر با مادر نقش موثری داشت. مدل ارایه شده در مجموع 52 درصد تغییرات تعارض دختران نوجوان با مادرانشان را تبیین کرد(05/0>P).
مدل تحلیل مسیر روابط میان انسجام و انعطاف پذیری خانواده، تاب آوری و سلامت روانی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه میان انسجام و انعطاف پذیری خانواده با سلامت روانی دانشجویان در قالب یک مدل علی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392 بود که از میان آن ها تعداد 303 نفر (150 دختر و 153 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش، از مقیاس های انسجام خانواده سامانی، انعطاف پذیری خانواده شاکری، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلیر (GHQ-28) استفاده شد. مدل فرضی پژوهش از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوه متوالی هم زمان با بهره گیری از مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج برآمده از تحلیل مسیر بیانگر معنی داری نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه میان انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سلامت روانی دانشجویان بود. هم چنین شاخص های نیکویی برازش GFI، AGFI، RFI و RMSEA حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی و تطابق آن با داده های تجربی بود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کارکرد مطلوب خانواده از حیث انسجام و انعطاف پذیری، هم به صورت مستقیم و هم از طریق تقویت تاب آوری در فرزندان، می تواند نقش بسزایی در ارتقای سطح سلامت روانی اعضای خانواده داشته باشد.