فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هیجانات و عواطف انسان نقش مهمی در سلامت روان ایفا می کنند. در این رابطه، بلوغ عاطفی مهارتی است که هیجانات را در برابر خواسته های محیطی مدیریت می کند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بلوغ عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجیگری همدلی در دانشجویان صورت گرفت.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آن ها 353 نفر به روش نمونه گیری دردسترس وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1990)، پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) و مقیاس همدلی هیجانی متعادل مهرابیان و اپستین (1972) استفاده شد. جهت بررسی نقش متغیر میانجی روش مدل یابی معادلات ساختاری به کار گرفته شد.
یافته ها: یافته های حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین طرحواره های ناسازگار اولیه با بلوغ عاطفی و همدلی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بلوغ عاطفی با همدلی دارای همبستگی مثبت و معناداری است. یافته های حاصل از مدل معادلات ساختاری بیان کرد رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و بلوغ عاطفی به طور بی واسطه برقرار است و همدلی نمی تواند این رابطه را میانجیگری کند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر بلوغ عاطفی می تواند بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
The Discursive Psychology Perspective on the Hope Discourse and Sharing Issue(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study aims to investigate the discursive practice and rhetoric of hope in higher and lower-sharing people. Method: participants comprised 17 mothers married for 10 to 25 years with at least two children selected through purposive sampling. The present research was conducted with a qualitative approach and an interpretive paradigm. In-depth interviews were used to collect data and data analysis was done using discursive analysis. In order to discourse analyze in the field of discursive psychology, the discursive practice and rhetoric of the hope discourse and sharing were investigated. Findings: Higher-sharing participants enjoyed a wider discourse scope and higher dynamic and active relationships. They cared about the family environment peace, the harmony of spouses in their life route, raising children, and providing a suitable environment for their development, and used rhetoric that were harmonious and appropriate to the content in their words and behavior. Conclusion: Higher-sharing participants enjoyed a more hopeful rhetoric than the lower-sharing participants.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان تمامی 470 نفر مراجعه کننده دارای اختلال مصرف مواد افیونی به مرکز درمان سرپایی نسیم رهایی در سال 1401، 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفری به شیوه تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد سلامت روان (کیز، 2002) و پرسشنامه حساسیت به طرد (فلدمن، 1996) بود. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه آموزش مهارت حل مسأله، گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه آموزش خودگویی و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها نتایج نشان داد که اثر هر دو روش آموزشی در کاهش حساسیت به طرد و افزایش سلامت روانی در افراد دارای اختلال مصرف مواد افیونی معنادار بود. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش مهارت حل مسأله در کاهش حساسیت به طرد در مرحله پیگیری اثربخش تر از آموزش خودگویی بود اما بین تأثیر دو روش بر سلامت روانی تفاوتی مشاهده نشد. در نتیجه متخصصان و درمانگران حوزه اعتیاد به منظور ارتقای عملکرد روانی و پیشگیری از عود مصرف در معتادان می توانند در کنار دارو درمانی و دیگر روش های متداول از این شیوه های آموزشی نیز استفاده کنند.
طراحی الگوی ساختار-تفسیری(ISM) عوامل مؤثر بر پیشتازی مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۶)
101 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری پیشتازی مسیرشغلی انجام گرفت. روش: روش پژوهش کیفی و با استفاده از روش الگو سازی تفسیری-ساختاری (ISM)است. جامعه پژوهش در بخش بررسی متون شامل کلیه مقالات، پایان نامه ها و کتب مربوط از سال 1996 تا 2023 بود. در بخش مصاحبه با متخصصان، جامعه پژوهش شامل متخصصان رشته مشاوره شغلی و روانشناسان صنعتی و سازمانی (اعم از اعضای هیات علمی و مشاوران شاغل در مراکز مشاوره) در سال 1402 بودند. در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه مقایسه زوجی و مصاحبه با متخصصان گردآوری شد و با استفاده الگوسازی ساختاری-تفسیری و تحلیل میک مک(MICMAC )مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که 10 عامل بر پیشتازی مسیرشغلی اثر گذار است و بر اساس الگوی تفسیری-ساختاری، در بردارنده سه سطح متغیرهای مستقل یا کلیدی، ارتباطی و وابسته است. متغیررفتارهای پیشتازانه به عنوان متغیر مستقل و کلیدی، دارای بیشترین نفوذ و کمترین وابستگی درمقایسه با متغیرهای مطرح در سطوح دیگر در الگو بود. نتیجه گیری: پیشتازی در مسیرشغلی مستلزم مجهز شدن به رفتارها، شناخت ها و مهارت های ویژه ای است که به فرد قابلیت کنترل، هدایت و پیشبرد موفقیت آمیز مسیر شغلی را می دهد. لذا توجه به این مهارت ها و کسب شایستگی های مرتبط با آنها زمینه ساز ارتقاء تعالی مسیرشغلی در دنیای امروز را فراهم می کند.
بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه ی بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده در بین معلّمان شهرستان فارسان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری در این پژوهش تمامی معلّمان شهرستان فارسان در سال تحصیلی 1402-1401 که تعداد آن ها 1340 نفر بودند. بر اساس قاعده ی " کلاین" از این تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای نمونه گیری در معادلات ساختاری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی (CAAS)، پرسشنامه ی رسالت شغلی (CVQ)، پرسشنامه ی رشد مسیر شغلی (CDI-A-SF) و مقیاس تعارض کار- خانواده (WCFS) گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل تعارض شغل-خانواده بر اساس رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی برازش مطلوبی دارد. عوامل رشد مسیر شغلی رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (01/3-= t ، 29/0-=β و 01/>p)؛ عوامل رسالت حرفه ای رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (34/2-= t و 22/0-=β و 05/0>P) همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی رابطه ی غیر مستقیمی با تعارض شغل- خانواده دارند (05/>P). در این راستا ایجاد زمینه برای رشد مسیر شغلی و افزایش رسالت حرفه ای در کنار افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی در معلّمان مدارس زمینه را برای کاهش تعارضات شغل- خانواده فراهم می کند.
Investigating Psychometric properties of the Scale of Emotional Experience towards the Spouse(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of the present study was to establish and assess the psychometric properties of the scale of emotional experience towards the spouse in 2018-19. For this purpose, all the married women in the city of Isfahan were considered as the statistical population from which 300 married women were selected as the statistical sample using convenience sampling. The research instruments included the scale of emotional experience towards the spouse, extroversion and introversion subscales of NEO Personality Inventory (Costa & McCrae, 1992), and triangulation (Dehghan and Yousefi, 2019). The data were analyzed using descriptive statistics, mean and standard deviation) and inferential statistics (correlation analysis, exploratory factor analysis, and norm determination. Convergent validity and divergent validity results revealed that the subscale of negative emotional experience towards the spouse was significantly positively related to neuroticism and triangulation (convergent validity), but negatively related to extroversion (divergent validity). The subscale of positive emotional experience towards the spouse, on the other hand, had a positive relationship to extroversion (convergent validity) and a significantly negative relationship to neuroticism and triangulation (divergent validity). Exploratory factor analysis showed two basic factors called positive emotional experience towards the spouse and negative emotional experience towards the spouse. Test-retest coefficients, at a three-week interval, confirmed test-retest reliability. Thus, based on what the results revealed, this test can be used to assess the scale of emotional experience towards the spouse in the married women both in research and psychotherapy.
بررسی نقش میانجی گر انعطاف پذیری روانشناختی در رابطه میان هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهشگران بر این باورند که هوش هیجانی یک عامل مهم در تعیین موفقیت فرد در زندگی بوده و به صورت مستقیم متغیرهای مربوط به «خود» شخص را تحت تاثیر قرار می دهد. هوش هیجانی موجب پردازش مناس ب اطلاعات می شود که بار هیجانی دارد و استفاده از آن ها برای هدایت فعالیت شناختی ضرورت دارد؛ لذا هدف از پژوهش هاضر بررسی نقش میانجی بررسی نقش میانجی گر انعطاف پذیری روانشناختی در رابطه میان هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی زوجین بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش مطالعه ای توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره زوج درمانی و مشاوره منطقه 7 تهران در سال 1401 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس 150 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. سپس، شرکت کنندگان پرسشنامه های ذکر شده در قسمت ابزار پژوهش را تکمیل نمودند. در انتها، به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار اس.پی.اس.اس و اموس و از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مستقیم هوش هیجانی بر انعطاف پذیری روانشناختی (28/0= β و 82/3 = t) معنادار است. همچنین اثر مستقیم هوش هیجانی بر بهزیستی روانشناختی (36/0= β و 40/3 = t) معنادار می باشد. همچنین، اثر مستقیم انعطاف پذیری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی (40/0= β و 14/4= t) نیز معنادار است. در نهایت، اثر غیر مستقیم هوش هیجانی بر بهزیستی روانشناختی 29/0 و اثر کل 65/0 به دست آمده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که در رابطه میان هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی، متغیر انعطاف پذیری روانشناختی به عنوان میانجی گر می تواند این رابطه را تقویت کند.
The effectiveness of couple therapy based on acceptance and commitment on love schemas and emotional schemas in couples with extramarital relationships(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was the effectiveness of couple therapy based on acceptance and commitment on love schemas and emotional schemas in couples with extramarital relationships with a two-month follow-up period. In this research, a single case semi-experimental design of multiple baseline type was used. The statistical population of this research included all couples with experience of extramarital relations who referred to the family courts and prevention unit of Dezful city welfare department in 2021-22. After the diagnostic interview and specifying the couples who met the entry criteria, 4 couples (8 persons) were selected based on purposive sampling. The protocol of the couples therapy method was implemented in the form of three baseline stages and 8 90-minute sessions and a two-month follow-up. The participants responded to Yarmohammadi Vasil et al.'s Love Schema Questionnaire (2019) and Leahy Emotional Schema Scale (LES). The data were analyzed by visual drawing method, stable change index and recovery percentage formula. The results showed that couple therapy based on acceptance and commitment increased adaptive emotional schemas and decreased maladaptive emotional schemas of couples with extramarital relationships (p<0.05). Couple therapy based on acceptance and commitment has a significant effect on secure love schema, unstable love schema, clingy love schema, avoidant love schema, and non-serious love schema (p<0.05) and its results continued until the follow-up stage. Therefore, couple therapy based on acceptance and commitment as a stable intervention to increase love schemas and emotional schemas can be used in health and treatment centers in couples with extramarital relationships.
سنتز پژوهی شاخص ها و مؤلفه های ارزیابی عملکرد سازمان های پژوهشی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سازمان های پژوهشی درزمینه ارتق ای دان ش، مه ارت و س طح فرهنگی جامعه علمی، فعالیت های پژوهشی انجام می دهند. پژوهش حاضر باهدف بررسی و شناسایی شاخص ها و مؤلفه های ارزیابی عملکرد سازمان های پژوهشی انجام گرفت. روش: مطالعه از نوع کیفی و روش آن، سنتز پژوهی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 537 منبع در بازه زمانی 1396 تا 1402 در حوزه ارزیابی عملکرد سازمان های پژوهشی بود. از میان این منابع به ترتیب بر اساس بررسی عنوان، چکیده و متن پژوهش پس از چند مرحله غربالگری، 56 منبع مطالعاتی انتخاب و بررسی شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از الگوی شش مرحله ای سنتزپژوهی روبرتس با استفاده از شیوه کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. یافته ها: داده ها در قالب 106 کدگذاری باز و 23 مقوله محوری و ترکیب آن ها در 8 بعد مشخص شد که ارزیابی عملکرد سازمان های پژوهشی شامل ابعاد منابع و امکانات، زیرساخت، عوامل سازمانی و مدیریتی، ترسیم چشم انداز، معیارهای اجتماعی، اجرای ارزیابی، کاربرد ارزیابی و پیامد است. نتیجه گیری: تدوین و به کارگیری این الگو به سیاست گذاران و نهادهای اصلی که در پایش و ارزیابی اختیارها و وظایفی بر عهده دارند و همچنین مدیران سازمان های پژوهشی این امکان را می دهد که رهنمودهای سیاستی و تدابیر بازنگری بهتری را مدنظر قرار دهند و به تمامی زوایای عملکرد ازنظر نقاط قوت و ضعف سازمان های پژوهشی دست یابند.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس ارزش های فرهنگی ازدواج در بین زنان متاهل شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از موضوعات مهم که می تواند به دوام یا فروپاشی خانواده کمک می کند ارزش های افراد است. در واقع ارزش هایی که افراد دارند به زندگی آنان جهت می دهد و آنان را مسیر زندگی خانواده یاری می دهد. روش پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی روایی و همسانی درونی ارزش های ازدواج در بین زنان متاهل شهر اصفهان انجام شد. بنابراین پژوهش از نوع زمینه یابی و ابزارسازی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متاهل بین 20 تا 30 ساله شهر اصفهان تشکیل دادند. نمونه آماری 300 زن متاهل 20 تا 30 سال بودند که به شکل در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ارزش های ازدواج و مقیاس میل به طلاق (Dehgani, Yousefi 2019) بود. داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد همسانی درونی ابعاد این مقیاس و هماهنگی درونی سؤالات مناسب بود. توزیع فراوانی ابعاد به توزیع نرمال نزدیک بود به جز ابعاد ارزش های خانواده خود و آرامش که کجی مثبت داشتند سایر ابعاد توزیع نرمال داشتند. شواهد بررسی روایی همگرا نشان داد کلیه ارزش ها با میل به طلاق رابطه مبت و معنادار داشتند به جز ارزش های مذهبی، فرزندآوری و آرامش. که موید روایی واگرا برای سه ارزش مورد اشاره و موید روایی همگرا برای سایر ارزش هاست. نتایج تحلیل عامل اکتشافی به روش واریماکس نشان داد که این مقیاس از 15 عامل برخوردار است. نتیجه گیری :با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مقیاس ارزش های ازدواج از ویژگی های مطلوب روان سنجی برخوردار است و می توان از آن در حوزه های آموزشی و پژوهشی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق-پذیری شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق پذیری شغلی کارکنان انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت داوطلبانه و از میان کارکنان داوطلب برای مشاوره مسیر شغلی انجام شد و سپس افراد انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و گروه سازه گرا) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). داده ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (محقق ساخته) و انطباق پذیری شغلی (ساویکاس و پورفلی، 2012) به دست آمد و جهت بررسی داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی (گرایش مرکزی و پراکندگی) و از روش های آمار استنباطی شامل آزمون تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر بهزیستی شغلی کارکنان موثر بوده است اما نظریه سازه گرایی مسیر شغلی تاثیر معناداری بر بهزیستی شغلی کارکنان نداشته است امّا هر دو مداخله مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر انطباق پذیری مسیر شغلی کارکنان تاثیرگذار بودند. می توان نتیجه گرفت که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر انطباق پذیری و بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی بر انطباق پذیری مسیر شغلی تاثیرگذار بوده و می توان از این دو رویکرد جهت ارتقای سلامت و بهزیستی و نیز انطباق پذیری هر چه بهتر کارکنان استفاده کرد.
رابطه علی رضایت زناشویی و اعتیاد به اینترنت با بهزیستی روانی با میانجی گری سبک زندگی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
113 - 137
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی سبک زندگی در رابطه بین رضایت زناشویی و اعتیاد به اینترنت با بهزیستی روانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. 300 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس (به دلیل شیوع کرونا) به پرسشنامه های بهزیستی روانی، سبک زندگی، رضایت زناشویی، اعتیاد به اینترنت از طریق ایمیل، واتساپ پاسخ دادند. تحلیل داده ها با شاخص برازندگی الگویابی معادلات ساختاری، ضرایب مسیر استاندارد، غیر استاندارد، بوت استراپ با نرم افزارهایSPSS ، AMOS انجام شد. ضرایب مسیر اعتیاد به اینترنت با بهزیستی روانی منفی 22/0 - =β، 01/0p=، رضایت زناشویی با بهزیستی روانی مثبت 21/0 =β، 01/0p=، سبک زندگی با بهزیستی روانی مثبت 26/0 =β، 01/0p=، معنی دار است. ضرایب مسیر رضایت زناشویی با سبک زندگی مثبت معنی دار است 11/0 =β، 04/0p=، اعتیاد به اینترنت با سبک زندگی معنی دار نیست 14/0- =β، 04/0p=، فرضیه ها را تائید می کند. در مسیر غیر مستقیم، حد پایین و حد بالای فاصله اطمینان به ترتیب، رضایت زناشویی04/0، حد بالا 12/0، اعتیاد به اینترنت 08/0 -، 14 /0- با بهزیستی روانی معنی دار است. با افزایش اعتیاد به اینترنت، بهزیستی روانی کاهش و با افزایش رضایت زناشویی و نمره سبک زندگی، بهزیستی روانی افزایش می یابد.
ارائه الگوی قلدری سازمانی در کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
81 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از آن است قلدری در سازمان ها و بخصوص نیروی پلیس به یک معضل اساسی تبدیل شده است. از این رو هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل معادلات ساختاری قلدری سازمانی در کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش حاضر متشکل از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 290 نفر از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. همه آن ها پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کرده اند. سپس داده ها به روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و LISRELV8.80 مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد الگوی مفهومی قلدری سازمانی در ستاد فرماندهی نیروی انتظامی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین روابط بین متغیرها مطلوب بدست آمد. نتیجه گیری: در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان از الگویی مناسب جهت قلدری سازمانی در نیروی انتظامی بوده و به کارکنان، سرپرستان، مدیران و سایر متخصصان در حوزه نیروی انتظامی، آگاهی و استفاده از این مدل جهت برخورد و مقابله با قلدری سازمانی پیشنهاد می شود.
تدوین مدل مفهومی گذران اوقات فراغت با نقش واسطه گری انطباق پذیری بالای مسیر شغلی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
95 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی گذران اوقات فراغت نوجوانان دارای انطباق پذیری بالای مسیر شغلی بوده است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی (کلایزی) و ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه عمیق بوده است. جامعه پژوهش نوجوانان 18-16 ساله و افراد شاغل دارای انطباق پذیری بالای مسیر شغلی بوده است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده به این صورت که تا جایی که دیگر اطلاعات جدیدی دست پیدا نمی شد نمونه گیری نیز پایان می پذیرفت؛ بنابراین نمونه شامل 6 نوجوان و 6 فرد دارای انطباق پذیری بالا بوده که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های حاصل با روش کلایزی تحلیل شدند و مضامین اصلی اوقات فراغت استخراج شد لازم به ذکر است برای اعتبار یابی داده ها از روش سه سوسازی (مصاحبه با والدین، متخصصین و تحلیل متون) استفاده شد. به دین ترتیب عوامل اوقات فراغت در دو مضمون اصلی کدگذاری شد که هرکدام دارای مضامین فرعی دیگری می شد. مضامین اصلی به دست آمده عبارت اند از 1- رضایت از اوقات فراغت که شامل فاکتورهای مثبت فردی، فاکتورهای مثبت خانوادگی و فاکتورهای مثبت اجتماعی 2 – عدم رضایت از اوقات فراغت شامل فاکتورهای منفی فردی، فاکتورهای منفی خانوادگی و فاکتورهای منفی اجتماعی. به طورکلی اوقات فراغت از عوامل متعدد مثبت و منفی فردی، خانوادگی و اجتماعی متأثر است و شناخت این فاکتورها می تواند در سیاست گذاری مسئولین تربیتی کشور سودمند باشد.
استعاره های جوانان ایرانی از ازدواج مبتنی بر نظریه استعاره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۳۸-۵
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی استعاره های جوانان از "ازدواج" مبتنی بر نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون انجام شد. روش: رویکرد تحقیق حاضر کیفی است که با توجه به هدف مطالعه و دست یابی به تجارب زیسته ی افراد، از روش پدیدار شناسی استفاده کردیم. جامعه مورد مطالعه جوانان متأهل و مجردی بودند که در این زمینه تمایل به مصاحبه داشته و بر اساس اصل نمونه گیری نظری و اشباع داده ها با 13 نفر مصاحبه ها صورت گرفت. یافته ها: این بررسی چگونگی برداشت و درک جوانان ایرانی از مفهوم ازدواج را اینگونه نشان داد که ماهیت ازدواج، یک راه و مسیر هدفدار است که توسط همسران قابلیت ساخته و خلق شدن آن وجود دارد. وجود مبدأ، مقصد، هدفمندی، راهرو انسانی و حرکت و در نهایت ملزومات طی گذار سالم و موفق این راه به سمت مقصد، برای تبیین "راه" به مثابه مستعار منه "ازدواج" به خوبی دیده می شود. نتیجه گیری: یافته ها بیانگر آنند در این زمینه باید به رویکرد مشاوره تربیتی- آموزشی متوسل شد که هم زمان علاوه بر هدفمندی و مقصد حرکت زوجین در ازدواج، اهداف آنها در زندگی را در زمینه تغییرات ارزشی و معنایی ایجاد شده در اجتماع و گفتمان های دربرگیرنده همسران حول مفهوم ازدواج و زندگی مشترک نیز بررسی کند.
اثربخشی زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر انعطاف پذیریشناختی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۵۵-۲۳۰
حوزههای تخصصی:
هدف: بروز اختلافات زناشویی، مولفه های روان شناختی و هیجانی را با آسیب جدی مواجه می سازد، پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی بر انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش : شبه آزمایشی با طرح (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق ارجاع شده از دادگستری شهرستان بهشهر به مراکز مشاوره طرف قرارداد طرح کاهش طلاق در 6 ماهه دوم سال 1398 بود. در این کارآزمایی بالینی 32 نفر (16 زوج متقاضی طلاق) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش پروتکل زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی (لیو و مک کی، 2012) را در 14 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی بر بهبود انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متقاضی طلاق در مرحله پس آزمون موثر است (05/0< P). هم چنین زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی بر بهبود مولفه های اجتناب از تجارب هیجانی، کنترل بر روی زندگی، راهبرد سازش یافته و راهبرد سازش نایافته زوجین متقاضی طلاق موثر است05/0< P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان از طریق زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی به شیوه گروهی به افزایش انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متقاضی طلاق کمک نمود.
بررسی اثر بخشی آموزش حل مساله با رویکرد توانمند سازی مددکاری اجتماعی برروابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی مدرسه ای بر روابط مدرسه ای دختران ساکن درشبانه روزی پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده که با استفاده از ط رح پ یش آزم ون- پ س آزم ون ب ا گ روه کنترل انجام گرفته است. به این منظور 30 نفر از دختران نوجوان س اکن در ش بانه روزی ش هر نیش ابور ب ه صورت تصادفی انتخاب و به همین شیوه در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخل ه در 8 جلس ه آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری مدرسه ای ش رکت کردن د . داده ها از طریق پرسشنامه سازگاری ف ردی - اجتم اعی کالیفرنی ا جم ع آوری ش د. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t برای گروههای مستقل استفاده گردید.نتایج نشان داد آموزش مهارت حل مساله با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی، تأثیر معناداری بر افزایش سطح روابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی داشته است. و هم چنین بین میانگین گروه مداخله و کنترل، در متغیر مورد بررسی روابط مدرسه ای تفاوت معنی دار وجود دارد و روشی مؤثر جهت ارتقای سطح روابط مدرسه ای دختران ساکن در شبانه روزی است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودکارامدی کودکان: یک مطالعه آزمایشی تک موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۱۰۲-۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودکارامدی کودکان بود. روش: جامعه ی آماری پژوهش کودکان مضطرب 11-8 ساله ی شهر اهواز بود. نمونه ی پژوهش شامل 3 کودک مضطرب بودند که با فراخوان در گروه های مدارس و مراکز مشاور ه ی شهر اهواز و با توجه به نقطه ی برش پرسش نامه ی تشخیص اختلالات مرتبط با اضطراب کودکان (بیرماهر و همکاران، 1999) و مصاحبه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح پژوهشی تک موردی با خط پایه ناهمزمان استفاده شد. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی جلسه اجرا شد. داده ها در سه مرحله خط پایه، در فرایند درمان و یک ماه پس از درمان جمع آوری شدند و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در متغیر اضطراب (96/30 درصد) و در متغیر خودکارامدی (13/28 درصد) و در مرحله پیگیری در متغیر اضطراب (44/38 درصد) و در متغیر خودکارامدی (25/32 درصد) بهبود پیدا کردند. همچنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله پس از درمان و پیگیری معنادار (1.96z= و سطح معناداری 05/0) بود. نتیجه گیری: بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با آفزایش انعطاف پذیری روان شناختی و کاهش دادن واکنش های ناکارآمد باعث کاهش اضطراب و افزایش خودکارآمدی کودکان مضطرب می شود
تأملی بر وضع موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: مورد مطالعه دانشگاه های غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی غرب کشور، از طریق طراحی و اعتباریابی یک ابزار روا و پایا می باشد. روش: این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی است که در دو بخش کیفی و کمی، انجام شده است. در بخش کیفی مشارکت کنندگان، 25 نفر از خبرگان و مطلعان کلیدی بودند که به صورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب و مصاحبه شدند. برای شناسایی مجموعه نشانگان و ابعاد غنای شغلی، داده های این بخش در سطوح باز و محوری کدگذاری شدند. مجموعه شناسایی شده به روش خود بازبینی، ارزیابی شاخص های مقبولیت و کنترل از سوی اعضا، اعتباریابی شد(اعتباریابی کیفی). سپس نشانگان تبدیل به گویه های یک پرسشنامه 24 گویه ای در مقیاس 5 درجه ای لیکرت شدند که روایی محتوایی آن با استفاده از روایی متخصصان بررسی شد. در بخش کمی، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 324 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های غرب کشور(ایلام، کرمانشاه، کردستان و همدان) انتخاب شده و پرسشنامه طراحی شده در بخش کیفی را تکمیل کردند. داده های این بخش، ابتدا به منظور تعیین روایی سازه پرسشنامه(اعتباریابی کمی)، با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، و همچنین تعیین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی(آلفای کرونباخ) تحلیل شد. سپس برای ارزیابی وضع موجود، داده ها با استفاده از آزمون t تک نمونه ای تحلیل شد. یافته ها: در بخش کیفی مجموعه نشانگان(24 نشانگر) غنای شغلی در قالب ابعاد آموزشی، پژوهشی، خدمات تخصصی، فردی و سازمانی شناسایی و اعتباریابی شد. همچنین روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تایید شد. در بخش کمی روایی سازه و پایایی پرسشنامه تایید شد و همچنین یافته های ارزیابی وضع موجود در مجموع نشان داد که غنای شغلی اعضای هیات علمی وضعیت مطلوبی ندارد. نتیجه گیری: این پژوهش ضمن اینکه ابزار جدیدی را برای استفاده پژوهشگران علاقه مند به حوزه غنای شغلی اعضای هیئت علمی معرفی می کند، می تواند نگاه دست اندرکاران، تصمیم سازان و مدیران آموزش عالی را به بهبود غنای شغلی اعضای هیئت علمی موشکافانه تر کند.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دختر انجام شد. روش: جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی دختران دبیرستانی منطقه 2 تهران بود، که از این میان 30 نفر از دانش آموزان دختر که بین رده سنی 12 تا 18 سال بوده و علاقمند شرکت در پژوهش بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در ۲ گروه 15 نفره (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند که گروه آزمایش، 12 جلسه آموزش درمان هیجان مدار را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1996) و پرسشنامه کمال گرایی بشارت (1382) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مقایسه میانگین ها نشان داد مداخله در تغییر نمرات باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی موثر عمل کرده است. تفاوت ها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0<P). به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت اثربخشی درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دختر اثر داشته است و این اثربخشی در طول زمان ثبات دارد.