فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم و مولفه¬های نظریه سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست و ساخت ابزاری برای سنجش آن در بین معلمان زن منطقه 15 تهران در سال تحصیلی 1390-1389 است. در مطالعه کتابخانه¬ای ابتدا مبانی نظری و سوابق تحقیقات انجام شده در خصوص نظریه سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست، 7 مولفه به نام¬های: ارزش پیشرفت، ارزش راحتی، ارزش پایگاه، ارزش نوع¬دوستی، ارزش ایمنی، ارزش خودمختاری و سبک سازگاری به¬عنوان مولفه¬های اصلی نظریه سازگاری شغلی در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از مفاهیم نظریه سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست پرسشنامه 44 سوالی برای سنجش هر یک از مولفه¬ها تهیه شد. این پرسشنامه بر روی 300 نفر از معلمان منطقه 15 که با روش نمونه¬گیری خوشه¬ای انتخاب شده بودند اجرا گردید. جهت بررسی پایایی سوالات از آلفای کرانباخ استفاده شد. پایایی پرسشنامه اولیه 44 سوالی 713/0 به¬دست آمد. سپس 8 سوالی که بار عاملی کمتر از 4/0 داشتند از مجموعه سوالات حذف شدند و ضریب پایایی پرسشنامه 36 سوالی برابر با 84/0 به¬دست آمد. برای پاسخ به این سوال که آیا پرسشنامه از روایی سازه کافی برخوردار است؛ به¬طور همزمان پرسشنامه محقق¬ساخته با پرسش¬نامه رضایت شغلی دانت بر روی یک نمونه 50 نفری اجرا شد و میزان همبستگی بین نمره آزمودنی¬ها R=0/730 در سطح معناداری P=0/001 به دست آمد؛ که نشان¬دهنده این است که پرسشنامه از روایی سازه کافی برخوردار است. برای تجزیه و تحلیل نتایج به¬دست آمده از روش¬های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. کلیه محاسبات با نرم¬افزار spss18 انجام شده است. به¬منظور بررسی این سوال که آیا تفاوت معناداری در نرم¬های به-دست آمده بین گروه¬های مجرد و متاهل وجود دارد؟ بین میانگین نمره معلمان در نمره کل آزمون و دیگر مولفه¬های آن با استفاده از روش آماری t مستقل مقایسه صورت گرفت و تفاوت معناداری از لحاظ آماری بین میانگین نمره معلمان مجرد و متاهل در نمره کل پرسشنامه سازگاری شغلی مشاهده نشد.
سهم و نقش راهبردهای خودرهبری در توانمندسازی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر راهبردهای خودرهبری بر توانمندسازی روان شناختی کارکنان ادارات آموزش و پرورش شهرستان مشهد است. جامعه آماری 213 نفر از کارکنان ادارات مذکور بودند که به روش نمونه-گیری طبقه ای نسبی (بر حسب رسته شغلی) انتخاب شدند. و نحوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) و از شاخه مطالعات میدانی بود و روش انجام پژوهش پیمایشی بود. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه بازبینی شده خودرهبری (RSLQ) هاگ تون و نک (2002) و پرسش نامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) بود که برای سنجش اعتبار محتوای پرسش نامه ها از نظرات متخصصان، اساتید دانشگاهی و کارشناسان خبره استفاده شد و پایایی شان با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 82/0 و 79/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با بهره گیری از فنون آمار توصیفی (تنظیم جداول توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (رگرسیون خطی دومتغیره و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) صورت گرفت. نتایج نشان داد که متغیر خودرهبری 6/80 درصد از تغییرات توانمندسازی روان شناختی را تبیین می کند و راهبردهای خودرهبری معطوف به رفتار، پاداش طبیعی و الگوی فکری سازنده به ترتیب 8/66، 20/0 و 9/71 درصد از تغییرات توانمندسازی روان شناختی را تبیین می کنند. و مابین رسته های شغلی از نظر توانمندی روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که تفاوت میانگین رسته پژوهشی با سایر رسته های شغلی در سطح 05/0 معنادار بود. به-عبارت دیگر، کارکنان رسته پژوهشی به نسبت سایر رسته ها به لحاظ روان-شناختی توانمندتر بوده اند.
تاثیر آموزش گروهی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی زنان متأهّل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باورهای ارتباطی عبارت از تفکّرات غیرمنطقی، پیش داروی ها و نگرش های منفی، باورهای غلط و غیرواقعی، تعصّب های شخصی و برداشت منفی زوجین از یکدیگر است که در ایجاد و بروز اختلافات زناشویی موثّر است. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه تجربی به صورت طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه ی پژوهش از بین 114 متقاضی شرکت در آموزش گروهی به صورت تصادفی انتخاب و در3 گروه قرارداده شدند؛ گروه اوّل شامل30نفر از زنانی که با همسر خود در آموزش گروهی شرکت کرده بودند، گروه دوم شامل 30 نفر از زنانی که بدون حضور همسر خود درآموزش گروهی شرکت کرده بودند و گروه سوم شامل گروه کنترل(30 نفر ) بودند. از همه ی افراد سیاهه ی باورهای ارتباطی(RBI) به عنوان پیش آزمون صورت گرفت. گروه های آزمایش تحت 10جلسه آموزش گروهی انسان گرایی قرارگرفتند، در جلسه ی آخر مجدّدأ از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیّری و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند آموزش گروهی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل موثّر بوده و در باورهای ارتباطی کلّی بین گروه آموزشی زنان همراه با همسر وگروه آموزش زنان به تنهایی با گروه کنترل (01/0P<) و بین گروه آموزش زنان همراه با همسر و گروه آموزش زنان به تنهایی (01/0P<) تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: رویکرد انسان گرایی روش مناسبی برای بهبود باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراها است. این روش از مناسب ترین روش ها برای بهبود روابط زوجین و کاهش روابط مخرّب در خانواده می باشد.
تأثیر آموزش حل مسأله بر خودکارامدی و خودکارامدی ادراک شده در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از دیدگاه نظریه های شناختی اجتماعی، توان کنترل شخصی موجب ارتقای سلامت رفتاری می گردد. برجسته ترین نظریه های سلامت رفتاری در برگیرنده مفهوم خودکارامدی می باشد. هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر آموزش حل مسأله بر خودکارامدی و خودکارامدی ادراک شده در نوجوانان بود.
مواد و روش ها: در کارآزمایی بالینی حاضر، 160 نفر از نوجوانان در مقطع راهنمایی به صورت تصادفی ساده چند مرحله ای انتخاب شدند و سپس در سه گروه: مداخله شامل 64 نفر، شاهد با دارونما شامل 62 نفر و شاهد بدون دارونما شامل 34 نفر به طور تصادفی تخصیص داده شدند. آموزش مهارت حل مسأله، به طور اختصاصی برای گروه مداخله در طی 15 جلسه ارایه گردید. در گروه شاهد با دارونما در طی 15 جلسه، تنها به بحث راجع به مسایل بلوغ و نوجوانی پرداخته شد. گروه شاهد بدون دارونما هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات 3 مقیاس، پرسش نامه خودکارامدی عمومی ادراک شده Schwarzer و Jerusalem، خودکارامدی در روابط با همسالان Wheelerو Ladd و خودکارامدی ادراک شده در روابط با همسالان Oalandik بود. داده ها با استفاده از آزمون ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آموزش مهارت حل مسأله باعث تفاوت معنی دار نمرات خودکارامدی عمومی ادراک شده در سه گروه (010/0 > P و 704/4 = F)، خودکارامدی در روابط با همسالان در سه گروه (001/0 > P و 64/9 = F) و خودکارامدی ادراک شده در روابط با همسالان در سه گروه (010/0 > P و 2/4 = F) گردید.
نتیجه گیری: آموزش حل مسأله، راهبردی مناسب جهت افزایش خودکارامدی و ابزاری برای شناسایی، حل و یا سازگاری جهت بررسی چالش های نوجوانان و در نهایت سلامت رفتاری آن ها در طول زندگی می باشد.
اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی برکاهش افسردگی بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی بیماران سرطانی شهر شیراز می باشد.نمونه مورد پژوهش بیماران مبتلا به سرطان با تشخیص قطعی سرطان و بدون پیشینه روانپزشکی و بیماری مزمن مراجعه کننده به بخش سرطان بیمارستان نمازی و درمانگاه مطهری شیراز بودند که تعداد 30 نفر از آنها در محدوده سنی 20-40 سال ،در گروه های 15 نفری آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند .روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون ، با گروه کنترل بود .داده ها از طریق پرسشنامه افسردگی بک جمع آوری شدند . جلسات معنا درمانی طی 10 جلسه 120 دقیقه ای 2 بار در هفته به گروه آزمایش آموزش داده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آموزش معنا درمانی بر کاهش افسردگی بیماران سرطان تاثیر معناداری دارد. یافته های دیگر تحقیق نشان دادند که معنادرمانی به شیوه گروهیدر مرحله پیگیری نیز تاثیر معناداری بر کاهش میزان افسردگی این بیماران دارد. بین میزان افسردگی بیماران مبتلا به سرطان با توجه به تحصیلات آنان تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
بررسی رابطه عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با رضایت شغلی کارکنان شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن ها در پیش بینی میزان رضایت شغلی کارکنان شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور بوده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور در سال 1390 می باشد که حجم آن طبق آخرین آمار شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور در سال مذکور مجموعاً 2000 نفر می باشد که تعداد نمونه برآورده شده با عنایت به فرمول لوی و لمشو (1981 ) برابر با 140 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از سه پرسشنامه استاندارد، نی هوف و مورمن (1993) برای سنجش عدالت سازمانی، پودساکف و همکاران 1990، (به نقل از سبحانی نژاد، 1389) برای سنجش رفتار شهروندی سازمانی و هم چنین ویسوکی و کروم برای سنجش رضایت شغلی به بررسی سه متغییر فوق پرداخته شد. سوالات پژ وهش در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. عمده ترین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که؛ براساس تحلیل های توصیفی و استنباطی (میانگین و انحراف استاندارد و t تک متغیره)، که متغیرهای عدالت سازمانی با میانگین 39/3، متغیر رفتار شهروندی سازمانی با میانگین 34/3 و متغیر رضایت شغلی با میانگین 29/3 در حد بالاتر از متوسط به لحاظ آماری معنادار بوده است. «r» محاسبه شده در سطح 05/0 P مبین، رابطه معنادار و مثبت بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن با رضایت شغلی و هم چنین بین عدالت سازمانی و ابعاد آن با رضایت شغلی بود. متغیر نوع دوستی 369/0 و نزاکت 363/0 و هم چنین متغیرهای عدالت مراوده ای 509/0 و عدالت رویه ای 276/0 پیش بینی کننده رضایت شغلی کارکنان شرکت فرودگاه های کشور هستند.
رابطه ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی تهران انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی– پیمایشی و از نوع همسبتگی بوده است. به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 110 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه روش ها و مهارت های مطالعه، و برای متغیر پیشرفت تحصیلی، از معدل کل دانشجویان استفاده شد. تحلیل داده ها با همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه بین ویژگی شخصیتی و روان رنجوری و روش مطالعه سطحی با پیشرفت تحصیلی منفی، رابطه بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی، سازگاری، وظیفه شناسی و روش مطالعه عمقی با پیشرفت تحصیلی مثبت، و بین ویژگی شخصیتی گشودکی با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره حاکی از آن بود که روش مطالعه عمقی و سطحی و ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، روان رنجوری و برون گرایی توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارا می باشند. دانشجویانی که دارای ویژگی های شخصیتی برون گرایی، سازگاری و وظیفه شناسی اند و از روش مطالعه عمقی استفاده می کنند، پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند.
اختلالات روانی نوجوانان و ویژگی های شخصیتی نابهنجار والدین: تحلیلی بر نقش شخصیت والدین در سلامت روانی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر هدف، بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی نابهنجار والدین با اختلالات روانی دانش آموزان دختر 14-12 ساله مدارس راهنمایی نواحی پنجگانه شهر تبریز بود، که برای دستیابی به این هدف 380 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب و پرسشنامه شخصیتی آیزنگ و مقیاس علایم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والدین) به مرحله اجرا گذارده شد و داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. جهت تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده شد. تحلیل نتایج نشان داد که عامل های نورزگرایی والدین بیشترین نقش و سهم را در پیش بینی اختلالات روانی کودکان ایفا می کند. این یافته ها تلویحات عملی برای مداخلات بالینی به همراه دارد.
اثربخشی برنامه های توانمند سازی زناشویی بر رضایت مندی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه های توانمند سازی زناشویی بر رضایت مندی زوجین می باشد.
روش: این پژوهش در چارچوب طرح های آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 36 زوج از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر اردبیل به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایشی برنامه های توانمند سازی انریچ و گلاسر را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت مندی زناشویی جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد رضایت مندی زناشویی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بهبود یافته است.
نتیجه گیری: یافته ها از اثربخشی برنامه های توانمند سازی ازدواج در پیشگیری از بروز ناسازگاری های زناشویی حمایت می کند.
تأثیر شرکت در نشست های شغلی رشد- محور بر رضایت شغلی و سرزندگی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تحقیقاتی در مورد مشارکت کارکنان و حضور و روابط آنان در سازمان صورت گرفته است اما پژوهشی که به بررسی تأثیر شرکت در نشست های شغلی رشد- محور بر رضایت شغلی و سرزندگی پرداخته باشد صورت نگرفته است. هدف پژوهش در این مطالعه تأثیر شرکت در نشست های شغلی رشد- محور بر رضایت شغلی و سرزندگی کارکنان است. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی همراه با پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهش شامل کلیه کارکنان سازمان انتقال خون اصفهان بود. نمونه پژوهش 30 نفر از کارکنان این سازمان بود که به طور تصادفی بین گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. در ابتدای پژوهش تاثیر شرکت در نشست های شغلی رشد- محور بر رضایت شغلی و سرزندگی در دو گروه آزمایش و کنترل با استفاده از پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت و سرزندگی رایان و دسی مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار 15SPSS تحلیل شد.در گروه آزمایش به مدت 7 جلسه شرکت در نشست های شغلی رشد محور اجرا گردید و مجدداً میزان رضایت شغلی و سرزندگی در دو گروه آزمایش و کنترل مورد سنجش قرار گرفت.نتایج تفاوت های معناداری را بین دو گروه در زمینه تاثیر نشست های شغلی رشد- محور بر رضایت شغلی و سرزندگی نشان داد. بنابراین شرکت در نشست های شغلی رشد محور در افزایش رضایت شغلی و سرزندگی کارکنان مؤثر بوده است (01/0p<)
تأثیر آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر روش فرزندپروری و رفتارهای خشمگینانه والدین
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که خشم در برخی از موارد نتیجه ناتوانی افراد در اتخاذ راه حل مناسب برای مشکلات روزمره خانوادگی است، آموزش مهارت های حل مسئله و به کارگیری آن در تربیت فرزندان می تواند از بروز رفتارهای پرخاشگرانه والدین پیشگیری کند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثربخشی آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر تغییر روش تربیتی والدین و کاهش خشم آنها نسبت به فرزندان است. در این مطالعه والدین 29 کودک به صورت داوطلبانه در کارگاه های آموزش والدین شرکت کردند. در این کارگاه ها والدین در زمینه استفاده از روش حل مسئله و تغییر روش تربیتی خود در مواجهه با رفتارهای چالش برانگیز کودکان و واکنش مناسب نسبت به آنها آموزش دیدند. کارگاه ها به مدت 9 جلسه دو ساعته و یک روز در هفته برگزار می شدند. ابزارهای پژوهش حاضر پرسشنامه ارزیابی روش تربیتی والدین و پرسشنامه ارزیابی میزان خشم والدین بوده است. نتایج نشان داد که آموزش روش حل مسئله به والدین در بهبود سبک تربیتی و کاهش رفتارهای خشم آلود آنها نسبت به فرزندان موثر بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت های شیوه فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله شهر اصفهان، صورت گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی والدینی که کودکان آنها در مهدکودک های شهر اصفهان در سال 1389ثبت نام نموده و در آنجا مورد آموزش قرار گرفتند، می باشد. با توجه به میزان برآورد حجم آماری و روش پژوهش که تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود، تعداد 60 نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. آنگاه گروه آزمایش تحت آموزش شیوه های فرزندپروری، طی 6 جلسه ی 90 دقیقه ای قرار گرفتند و در پایان دو مرتبه از هر دو گروه پرسشنامه ی رفتاری راتر کودکان گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مشکلات رفتاری کودکان در دو گروه تفاوت معنادار در سطح (p<0/05) داشت. بدین معنی که نمرات گروه آزمایش پس از دریافت آموزش شیوه های فرزندپروری نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد. بنابراین با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که آموزش و آگاهی والدین از نحوه ی برخورد صحیح با کودک خود و کسب آگاهی از موثرترین شیوه های فرزندپروری(روش مقتدرانه) و برخورد مناسب با کودک، نه تنها می تواند مشکلات رفتاری کودکان را کاهش دهد؛ بلکه در اثر آرامش روان آنان فرصت بهتری برای رشد و یادگیری در اختیار آنان قرار خواهد گرفت.
زندگی مشترک و الگوهای رفتاری
حوزههای تخصصی:
کیمیاگر عشق
حوزههای تخصصی:
جعبه ای برای عشق
حوزههای تخصصی:
مهارت های مشاوره ای: مشاوره همچون یک سفر است
حوزههای تخصصی:
عوامل جمعیت شناختی، دینداری با تکیه بر اسلام و عملکرد خانواده در پیش بینی شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت موضوع شادکامی در زندگی، این پژوهش به منظور تعیین سهم عوامل جنسیت، نوع سکونت، دینداری و عملکرد خانواده در پیش بینی شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفت.
مواد و روش ها: این تحقق از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز و مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 88-1387 بود، 372 دانشجو به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به ابزار سنجش خانواده (FAD)، مقیاس شادکامی (MUNSH) و مقیاس سنجش دینداری با تکیه بر اسلام پاسخ دادند؛ سن، جنسیت و نوع سکونت آنان پرسیده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین عملکرد خانواده و نیز دینداری با تکیه بر اسلام، با شادکامی رابطه وجود دارد (01/0< P). عوامل جنسیت، نقش ها، نوع سکونت، دینداری و ارتباط، 32 درصد تغییرات احساس شادکامی را پیش بینی می کنند (01/0< P). ضرایب بتای متغیرهای پیش بین نشان می دهد جنسیت نقش مهمتری در پیش بینی تغییرات شادکامی دارد.
نتیجه گیری: دانشجویان بومی نسبت به دانشجویان غیربومی، و پسران نسبت به دختران شادتر هستند. دانشجویان با عملکرد خانوادگی سازگارانه و گرایش و تعهد به دین اسلام، شاد تر هستند. بنابراین، برگزاری کارگاه های آموزش خانواده و مراسم مذهبی مناسب برای افزایش شادکامی دانشجویان پیشنهاد می شود.