فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد از رایج ترین اختلالات روان پزشکی است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تغییر باورهای غیرمنطقی و کیفیت زندگی افراد وابسته به آمفتامین انجام شده است. روش: به این منظور 134 بیمار مراجعه کننده به مراکز درمان سوء مصرف مواد شهر اراک به کمک پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز و پرسشنامه کیفیت زندگی بررسی شدند. از این میان 30 بیمار حایز شرایط انتخاب شدند و به صورت جایگزین تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. آنگاه روش گروه درمانی شناختی-رفتاری بر روی گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت نمرات گروه درمانی شناختی-رفتاری در مقایسه با گروه گواه در کاهش باورهای غیرمنطقی و افزایش کیفیت زندگی بیماران وابسته به آمفتامین معنادار است. نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی-رفتاری برای مدیریت مؤلفه های باورهای غیرمنطقی و کیفیت زندگی وابستگان به آمفتامین مؤثر است.
اثربخشی درمان فراشناختی بر عقاید وسوسه انگیز و باورهای مرتبط با مواد در بیماران وابسته به مواد صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان فراشناخت بر عقاید وسوسه انگیز و باورهای مرتبط با مواد در بیماران وابسته به مواد صنعتی بود. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از تمامی افراد وابسته به مواد صنعتی که به مراکز درمانی ترک اعتیاد در سطح شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از سه مرکز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر وابسته به کراک هرویین و 15 نفر وابسته به شیشه) و یک گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش 8 جلسه درمان گروهی فراشناخت دریافت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی در اصلاح عقاید وسوسه انگیز و باورهای مرتبط با مواد در هر دو گروه وابسته به مواد کراک هرویین و شیشه تأثیر معناداری داشته است. همچنین، اثربخشی این درمان در پیگیری دو ماهه از ثبات برخوردار بود. نتیجه گیری: فراشناخت متغیری میانجی و مهم در پیشگیری، کنترل و درمان وابستگی به مواد صنعتی نوین است.
بررسی اثر بخشی رویکرد درمانی نظام های زبان مشارکتی بر افزایش میزان خود-کارآمدی زوج های دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۲ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴۸
57-76
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد درمان نظام های زبان مشارکتی بر افزایش میزان خود- کار آمدی زوج های دانشجو بود.جامعه آماری، دانشجویان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاه های شهر تهران بودند.نمونه مورد پژوهش 14 زوج بودند که به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. زوجین گروه آزمایش در 8جلسه درمان شرکت نمودند. داده ها به وسیله مقیاس خود-کارآمدی مقابله با مشکلات چسنی و پرسشنامه جمعیت شناختی، جمع آوری گردیدند.داده ها در ابتدا مطابق با روش تحلیل کوواریانس (تک متغییری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. و سپس به منظور تعیین میزان اثربخشی درمان بر هر یک از ابعاد خود-کارآمدی (متغیرهای وابسته)، از روش تحلیل کوواریانس (چند متغییری) استفاده گردید. نتایج نشان داد که زوج درمانی بر اساس رویکرد نظام های زبان مشارکتی بر خودکارآمدی زوج ها اثر دارد و این اثربخشی در سطح 0.001>p معنادار است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که این زوج درمانی بر کلیه خرده مقیاس های خود-کارآمدی زوج هانیز اثر دارد و این اثربخشی در تمام خرده مقیاس ها در سطح 0.001>p معنادار است.نتیجه گرفته می شود که در درمان زبان مشارکتی، درمانگر با ایجاد فرایند و فضایی برای روابط مشارکتی و گفتگوی دو جانبه که در آن، خود-تعریفی ها تبدیل به خود- عاملی می شوند،موجبات افزایش خود-کارآمدی زوج ها را فراهم می سازد.
مقایسه ی میزان اثربخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری گروهی و درمان شناختی رفتاری گروهی بر افزایش عزت نفس نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی هیپنوتراپی شناختیرفتاری گروهی و درمان شناختیرفتاری گروهی بر افزایش عزت نفس نوجوانان انجام پذیرفت.
روشکار: جامعهی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام نوجوانان پسر ساکن در مدارس شبانهروزی شهرستان تایباد در سال تحصیلی 91-1390 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از 250 نفر از نوجوانان ساکن در یک مرکز شبانهروزی، پرسشنامهی عزت نفس کوپر-اسمیت به عمل آمد و با توجه به نمرهی عزت نفس پایینتر از 23، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و یک گروه شاهد جایگزین شدند. سپس گروههای آزمون به مدت 2 ماه (در هر هفته یک جلسهی 2 ساعتی) تحت درمان هیپنوتراپی شناختیرفتاری و درمان شناختیرفتاری قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکرد. بعد از اتمام دوره جهت بررسی میزان تغییر در عزت نفس، مجددا آزمون مذکور به عنوان پسآزمون در همهی افراد اجرا گردید. دادهها با کمک نرمافزار SPSS نسخهی 19، آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل گردیدند.
یافتهها: تحلیل آزمون کوواریانس نشان داد که نمرات عزت نفس در گروههای آزمون در مقایسه با شاهد افزایش معنیداری داشته است (01/0P<) اما هیپنوتراپی شناختیرفتاری منجر به افزایش بیشتر، اما غیر معنیدار عزت نفس نسبت به درمان شناختیرفتاری گروهی شد.
نتیجهگیری: هیپنوتراپی شناختیرفتاری و درمان شناختیرفتاری گروهی
میتوانند عزت نفس نوجوانان را افزایش دهند اما بین این دو تفاوت معنیداری دیده نشد.
بررسی تأثیرآموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل بر سبک های عشق ورزی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل بر سبک های عشق ورزی زوجین شهر خرم آباد بود. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر خرم آباد در سال 89 - 1388 بودند. نمونه پژوهش30 زوج (60 نفر) بودند که از بین افراد در دسترس انتخاب شده، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه تحت آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. در پایان از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سبک های عشق ورزی «لی» بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل بر سبک های عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه، شهوانی و فداکارانه تأثیر دارد (05/0>p) ولی بر سبک عشق ورزی بازیگرانه تأثیر ندارد(05/0<p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل توانسته است که سبک های عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه، شهوانی، و فداکارانه زوجین را بهبود بخشد.
بررسی تأثیرآموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل بر سبک های عشق ورزی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل بر سبک های عشق ورزی زوجین شهر خرم آباد بود. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر خرم آباد در سال 89 - 1388 بودند. نمونه پژوهش30 زوج (60 نفر) بودند که از بین افراد در دسترس انتخاب شده، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه تحت آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. در پایان از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سبک های عشق ورزی «لی» بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل بر سبک های عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه، شهوانی و فداکارانه تأثیر دارد (05/0>p) ولی بر سبک عشق ورزی بازیگرانه تأثیر ندارد(05/0<p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش به شیوه تحلیل رفتار متقابل توانسته است که سبک های عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه، شهوانی، و فداکارانه زوجین را بهبود بخشد.
سهم هوش هیجانی و هوش شناختی با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: در این پژوهش رابطه میان هوش هیجانی و هوش شناختی با پیشرفت تحصیلی و نقش هر یک از آن¬ها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش¬آموزان سال اول دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 89 – 88 هستند که از میان آن¬ها (16486 نفر) طبق جدول مورگان حجم نمونه برآورد شد و 420 نفر از دانش¬آموزان به عنوان نمونه تحقیق به¬روش تصادفی خوشه¬ای انتخاب شده¬اند. برای جمع¬آوری اطلاعات از دو نوع ابزار استاندارد شامل آزمون سنجش هوش ریون بزرگسال و آزمون سنجش هوش هیجانی بار – ان استفاده گردید و داده¬ها با استفاده از آزمون¬های آماری آزمون t همبستگی پریسون، آزمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت نتیجه کلی زیر به-دست آمد. هم¬چنین هوش هیجانی در مقایسه با هوش شناختی سهم بیشتری در پیشرفت تحصیلی دانش¬آموزان داشته است. در ضمن بین دانش¬آموزان دختر و پسر در هوش هیجانی و مولفه آن تفاوت معناداری مشاهده شد.
بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن تنظیم شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاه های دولتی تهران در سال 1388 بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی بود. نمونه 30نفر را شامل بود که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش ، کنترل) گمارده شدند. برای گروه آزمایش کلاس مهارت ابراز وجود برگزار شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان رضایت زناشویی با میزان ابراز وجود رابطه معناداری دارد. آموزش مهارت ابراز وجود در افزایش ابراز وجود دانشجویان زن از طریق کاهش درجه ناراحتی مؤثر است ، آموزش مهارت ابراز وجود در افزایش ابراز وجود دانشجویان زن از طریق افزایش احتمال بروز رفتار مؤثر است، مؤلّفه های ابراز وجود باهم ارتباط معناداری دارند و آموزش مهارت ابراز وجود بر افزایش میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن مؤثر است . شایان ذکر است که بعد از ٢ ماه پیگیری انجام شد و نتایج نشان داد که آموزش مهارت ابراز وجود همچنان اثر خود را حفظ کرده است.
بررسی نقش اعتماد و صمیمیت در پیش بینی بی ثباتی ازدواج در زنان و مردان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۲ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۴۷
69-82
حوزههای تخصصی:
طلاق و جدایی مهمترین عامل از همگسیختگی ساختار بنیادیترین نهاد جامعه یعنی خانواده است از این رو هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش اعتماد و صمیمیت در پیش بینی بی ثباتی ازدواج در زنان و مردان متاهل بود. روش پژوهش:این مطالعه به صورت توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مرد و زن آموزش و پرورش بود و روش نمونه گیری به صورت طبقه ای بود که 90 زن و90 مرد انتخاب شد. ابزارهایی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت،مقیاس صمیمیتالکسیس جی. واکر و لیندا تامپسون،مقیاس اعتماد (رمپل و هولمز،1986) و شاخص بی ثباتی ازدواج بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر ارتباط منفی و معنادار اعتماد و بی ثباتی ازدواج در مردان و زنان بود. این بدان معناست که با افزایش اعنماد، بی ثباتی در ازدواج کاهش یابد و برعکس، همچنین رابطه بین صمیمیت با بی ثباتی ازدواج در زنان و مردان نیز رابطه ای منفی و معنادار بود. این بدان معناست که با افزایش صمیمیت، بی ثباتی در ازدواج کاهش یابد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که اعتماد و صمیمیت از عوامل موثر در ثبات و عدم ثبات یک ازدواج می باشد.
اثربخشی روان درمانی معنوی مبتنی بر بخشودگی در افزایش رضایت مندی زناشویی و کاهش تعارضات زوجین شهر مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده به عنوان کوچکترین و مهمترین واحد اجتماعی، نیازمند سرمایهگذاری روانی گستردهای است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی رواندرمانی معنوی مبتنی بر بخشودگی در افزایش رضایتمندی زناشویی و کاهش تعارضات خانواده بود.
روشکار: در این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری با گروه شاهد در سالهای 89-1388، نمونهی آماری شامل 10 نفر از زوجین مراجعهکننده به درمانگاههای سطح شهر مشهد بودند که با استفاده از شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. درمان به مدت 9 جلسه برای گروه آزمون انجام و پرسشنامههای رضایتمندی زناشویی انریچ و سنجش تعارضات خانواده در جلسات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (1 ماه) در دو گروه اجرا شد. دادههای پژوهش با استفاده از شیوهی تحلیل واریانس مختلط تحلیل گردید.
یافتهها:رواندرمانی معنوی مبتنی بر روش بخشودگی باعث افزایش معنیدار بخشودگی و در نتیجه رضایتمندی زناشویی و کاهش معنیدار تعارضات زوجین در مرحلهی پسآزمون شده است (001/0>P)، اما با این وجود، تغییرات در دورهی پیگیری معنیدار نبوده است (به ترتیب 10/0=Pو 20/0=P).
نتیجهگیری: بخشودگی با درک عواطف زوجین و ایجاد فرصتی برای پردازش شناختی به بهبود روابط پرداخته و زوجین را در اتحادی دوباره به هم نزدیک میکند.
جهانی شدن فرهنگی و اثرات آن بر سبک زندگی شهری: مطالعه موردی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بسیار مهمی که در بحث های جهانی شدن به وجود آمده است، اثرات آن بر فرهنگ محلی است. این نگرانی وجود دارد که با توسعه جهانی شدن، فرهنگ محلی به طور کامل با فرهنگ جهانی یکی شود و از بین برود. در واقع این تنها نکته ای است که اکثر کشورهای جهان به جز ایالات متحده با آن موافقند. این مقاله در نظر دارد که اثرات جهانی شدن فرهنگی را بر سبک زندگی محلی در شهر اصفهان را بررسی کند. بحث اصلی بر تفاوت های سبک زندگی در میان گروه های مختلف مردم که به طور متفاوت در برابر روندهای فناوری و جهانی شدن قرار می گیرند، خواهد بود. برای پرداختن به شاخص های سبک زندگی از آثار بوردیو استفاده شده است. چارچوب نظری این مقاله نیز براساس سه دیدگاه تفاوت های فرهنگی ، یکی شدن فرهنگی و پیوندزدن فرهنگی است که در نهایت توضیح داده شود که کدام یک از آنها می تواند با منطقه مورد مطالعه مطابقت داشته باشد. در این مقاله از روش تحقیق کیفی استفاده شده است که با ابزارمصاحبه صورت گرفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که در منطقه مورد مطالعه تفاوت ها در سبک زندگی نه در همه شاخص ها که بلکه بیشتر در شاخص رسانه قابل مشاهده است و گروه های اجتماعی در بقیه شاخص ها مانند، غذا، پوشاک، مذهب و اوقات فراغت بیشتر شبیه به هم عمل میکنند.
اثربخشی آموزش مسائل دینی بر رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثربخشی آموزش مسائل دینی بر رضایت زناشویی زوجین فرهنگی شهرستان بجنورد انجام گرفت. در این مطالعه از طرح تجربی پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترلاستفاده شده و جامعه ی آماری تحقیق، زوجینی فرهنگی که 5 سال از ازدواج آنها می گذشت، بود. گروه نمونه شامل 24 زوج بود که واجد شرایط 1- ازدواج اول زوجین باشد، 2-تحت روش های دیگر مشاوره قرار نداشته باشند و 3- تاکنون اقدامی در جهت طلاق گرفتن انجام نداده باشند، بود. این 24 زوج به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابتدا پیش آزمون از هر دو گروه گرفته شد. سپس برنامه ی آموزشی به مدت 8 جلسه برای زوج های گروه آزمایش اجرا گردید و در پایان یک هفته بعد از اتمام برنامه آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در این تحقیق آزمون t برای مقایسه ی میانگین های پیش آزمون دو گروه گرفته شد. سپس داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش مسائل دینی موجب افزایش سطح رضایت زناشویی در زوج ها می گردد و بیانگر آن است که توجه به فرهنگ در برنامه ی آموزش خانواده موجب بهبود تاثیرپذیری برنامه های آموزشی می گردد.
اثربخشی روش آموزش حل مسأله بر رضایت زناشویی و نیمرخ روانی زوجین شهرستان بروجن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی روش آموزش حل مسئله بررضایت زناشویی و نیمرخ روانشناختی زوجین شهرستان بروجن بود. بدین منظور 30 زوج از مراجعه کنندگان کلینیک روانشناختی اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجین انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 زوج) و گروه کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. مداخله درمانی طی 8 جلسه هفتگی براساس مدل درمانی هاوتون انجام شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه رضایت زناشوئی انریچ و چک لیست نشانه های مرضی (Scl-90-R) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط زوجین تکمیل شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون نمرات رضایت زناشویی بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز مشاهده می شود.همچنین به استثنای نمرات وسواس فکری- عملی، اضطراب فوبی و روانپریشی بین میانگین نمرات پس آزمون سایر متغیرها بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز مشاهده می شود. به طور کلی نتایج نشان می دهد که آموزش حل مساله راهبرد مناسبی در افزایش رضایت زناشویی و کاهش علائم روانشناختی زوجین می تواند باشد:با این حال این روش درمانی در درمان فوبیا،وسواس فکری-عملی و سایکوز کمتر مفید است،اما در مراحل بعدی درمان های مستقیم اختلالات یاد شده می توان از آن سود جست.
رابطه ارزش تکلیف و اضطراب امتحان: بررسی نقش واسطه ای جهت گیری هدفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب امتحان مسئله ای است که با عملکرد تحصیلی ارتباط دارد و شدت آن به عملکرد فرد آسیب زده و منجر به افت تحصیلی می شود و ارزش تکلیف به عنوان یک عامل مهم در رشد تحصیلی می تواند به واسطه جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان اثر داشته باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی اثر مستقیم و غیر مستقیم ارزش تکلیف از طریق جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان انجام شد. روش: این مطالعه در سال 91 روی 350 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کرمان که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند انجام شد. واحدهای پژوهش به پرسشنامه های ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت، جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور و اضطراب امتحان فریدبن پاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه گیری شده در مدل پیشنهادی، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و داده ها با نرم افزار لیزرل8.7 تحلیل شد. یافته ها: مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. متغیر مکنون ارزش تکلیف به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان اثرگذار بود. جهت گیری هدفی نیز بر اضطراب امتحان اثر مستقیم داشت. همچنین در این الگو، تمام وزن های رگرسیونی از نظر آماری در سطح 0.05 معنی دار هستند. نتیجه گیری:ارزش تکلیف بر اضطراب امتحان اثر مستقیم و غیر مستقیم دارد. نتایج همچنین اثر مستقیم جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان را نشان می دهد.
طراحی الگوی آموزشی حل تعارض خانواده: برمبنای دیدگاه انسانشناسانه آیه الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«خانواده» یکی از رکن های اصلی جامعه به شمار می رود. دستیابی به جامعه سالم، آشکارا در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم، مشروط بر برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است. از این رو، سالم سازی اعضای خانواده و رابطه هایشان، بی گمان اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. در این پژوهش درصدد آن بودیم تا الگویی را برای حل تعارض زوجین مبتنی بر عوامل خود درمانبخش در خانواده ها و مبانی انسان شناسی اسلامی ارائه دهیم. جامعه این پژوهش کلیه زوجین با عملکرد سالم ازدواج بود که حداقل ده سال از زندگی مشترک آنها گذشته باشد. نمونه پژوهش، شامل 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) می شد که از بین زوجین با عملکرد سالم ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند در فاصله زمانی 3 ماه تابستان 1391 انتخاب شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش؛ پرسشنامه «سنجش عملکرد ازدواج» و مصاحبه با زوجین بود. این تحقیق در قالب روش های کیفی انجام گرفت. نتایج این پژوهش الگوی آموزشی را متشکل از سه محور اصلی ارائه داد که عبارتند از: باور، اخلاق (درون فردی)، اعمال و هر کدام نیز شامل زیرمقوله ها و روابطی مختص خود است.
بررسی رضایت دانش آموزان دوره متوسطه نظری از انتخاب رشته خویش و عوامل موثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین عوامل موثر بر رضایت دانش آموزان شاخه نظری دوره متوسطه از انتخاب رشته شان بوده است. جامعه پژوهشی شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر سال دوم دوره ی متوسطه نظری است که در سال تحصیلی 88-89 مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 209 نفراز آنان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند که تعداد 14 نفراز آنان به صورت تصادفی در مصاحبه مشارکت کردند. به منظور گردآوری داده ها از یک پرسشنامه چهار ارزشی شامل بیست سوال، به همراه مصاحبه استفاده گردید. روائی پرسشنامه توسط سه تن از اساتید تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 89/0 تعیین گردید.همچنین در راستای پژوهش دو پرسش و شش فرضیه مطرح گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد ویژگی های جمعیت شناختی نمونه پژوهش از قبیل معدل سال گذشته آنان و میزان تحصیلات پدر و مادر دانش آموزان و آمار استنباطی شامل مجذورکا، آزمون ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان صورت گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری میان رضایت دانش آموزان و متغیر علاقه شخصی و همبستگی منفی و معناداری میان رضایت دانش آموزان و کیفیت خدمات مشاوره ای و نحوه انتخاب رشته در سطح خطای کمتر از 01/0 وجود دارد. اما رابطه این متغیر با متغیرنظر والدین در سطح خطای کمتر از 05/0 معنادار نمی باشد. نتایج آزمون مجذورکا نیزنشان داد که بین تناسب رشته تحصیلی با توانائیهای دانش آموزان و رضایت آنان از انتخاب رشته اشان رابطه معناداری وجود دارد.همچنین نتایج بیانگر وجود ارتباط بین اولویت شغلی آینده و رضایت از انتخاب رشته بوده است. در این پژوهش عوامل موثر بر رضایت از انتخاب رشته به ترتیب، علاقه شخصی، اولویت شغلی آینده و توصیه مشاور بوده و نظر والدین کمترین نقش را داشته است.علاوه بر آن نتایج مجذور کا نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسراز لحاظ میزان رضایت از انتخاب رشته خویش تفاوت معناداری وجود ندارد.اما بین دانش آموزان رشته ها ی مختلف نظری از لحاظ میزان رضایت از انتخاب رشته خویش تفاوت معناداراست بدین صورت که بیشترین رضایت را دانش آموزان رشته علوم انسانی و کمترین رضایت را دانش آموزان رشته علوم ریاضی- فیزیک ازانتخاب رشته شان دارند.از یافته ها ی دیگر این پژوهش رضایت دانش آموزان از الزام انتخاب رشته در سال اول دبیرستان بوده است.
نقش واسطه ای مقابله ی زوجی در رابطه ی بین استانداردهای زناشویی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم استانداردهای زناشویی از طریق مقابله ی زوجی بر رضایت زناشویی زوج ها انجام شد. نمونه ی مورد مطالعه شامل 150 زوج ساکن شهر اهواز بود که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه ی استانداردهای رابطه ی خاص، پرسشنامه ی رضایت زناشویی انریچو پرسشنامه ی مقابله ی زوجی را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات غیر مستقیم از آزمون بوت استراپ استفاده گردید. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. نتایج تحلیل نشان داد که استانداردهای زناشویی فقط برای شوهران به طور مستقیم بر رضایت زناشویی آنها تاثیر دارد. علاوه بر آن، نتایج پژوهش نشان داد که استانداردهای زناشویی شوهران و زنان، به صورت واسطه ای و از طریق مقابله ی زوجی خود و همسرشان بر رضایت زناشویی آنها اثر دارد.
بررسی اثر بخشی روان درمانی گروهی با رویکرد بین فردی بر ترمیم نیازهای زنان آسیب دیده از عهد شکنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی با رویکرد بین فردی بر ترمیم نیازهای زنان آسیب دیده از عهد شکنی شهر تهران در سال های 1389-1390 اجرا شد. نمونه پژوهش 16 زن آسیب دیده بودند که به شکل هدفمند از جامعه زنان خیانت دیده در زندگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران انتخاب و پس از مصاحبه اولیه و تکمیل پرسشنامه سنجش خیانت همسر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش، آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جلسات روان درمانی طی 8 جلسه انجام شد و گروه آزمایش در جلسات گروهی روان درمانی شرکت کردند. در خاتمه هر دو گروه مجدداً آزمون شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: 1- پرسشنامه سنجش خیانت همسر واگهان (2008 ) با 35 سؤال که اعتبار آن در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ 71/. محاسبه شد. 2- پرسشنامه محقق ساخته ترمیم نیاز با 42 سؤال که اعتبار آن 75/. برآورد شد. فرضیه اصلی پژوهش این بود که «روان درمانی با رویکرد بین فردی بر ترمیم مهم ترین نیازهای عاطفی زنان آسیب دیده تأثیر گذار است». به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که روان درمانی با رویکرد بین فردی بر ترمیم مهم ترین نیازهای عاطفی زنان آسیب دیده از عهد شکنی همسر تأثیر گذار است05/0P< 05/0 - 44/5=F .
مطالعه اثربخشی آموزش در تغییر میزان آگاهی نوجوانان نسبت به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نظر به گسترش روزافزون مصرف مواد مخدر در جامعه، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان اطلاعات نوجوانان درباره مواد اعتیاد آور و سپس بررسی نقش آموزش در تغییر میزان آگاهی پایه ریزی گردید.
روش: طرح نیمه تجربی، بر روی 60 دانش آموز دبیرستانی انجام، میزان اطلاعات عمومی آنان درباره مواد اعتیاد آور سنجیده شد. 4 جلسه آموزشی در مورد انواع مواد اعتیاد آور برگزار و مجدداً آگاهی عمومی آنها بررسی شد.
یافته ها: میزان آگاهی صحیح گروهها بیش از 50% نبود. میانگین طلاعات صحیح پسران قبل از آموزش 7/28 و بعد از آموزش 8/37 بود. میانگین اطلاعات صحیح دختران قبل از آموزش 29 و بعد از آموزش 2/39 بود. میزان اطلاعات غلط در دختران کاهش معنی داری را بعد از آموزش نشان داد که در پسرها این کاهش معنی دار نبود.
نتیجه گیری: میزان آگاهی صحیح نوجوانان در مورد انواع مواد اعتیاد آور پایین است که با آموزشی کوتاه مدت میتوان آگاهی های غلط آنها را کاهش و آگاهی های صحیح آنها را افزایش داد.