پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای بر افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل دانشجویان صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان نیمسال آخر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بوده که در سال تحصیلی 1385-86 در دانشکده مذکور مشغول تحصیل بودند. از 78 نفر مصاحبه شده توسط پژوهشگر، 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و از طریق قرعه کشی در دو گروه آزمایش (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) و گروه کنترل (10 نفر دختر و 10 نفر پسر) جایگزین شدند. سپس پیش آزمون ها در دو گروه اجرا شده و بعد از این که گروه آزمایش به مدت 12 جلسه مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای را دریافت کردند، پس آزمون ها در دو گروه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: 1) پرسشنامه مهارت های جستجوی شغلی، 2) پرسشنامه اضطراب انتخاب شغل، 3) پرسشنامه درماندگی انتخاب شغل. داده ها توسط آزمون آماری (t-test)t در سطح معناداری آلفای (0.01) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که مشاوره شغلی به سبک گروه های حمایت حرفه ای در افزایش مهارت های جستجوی شغلی و کاهش اضطراب و درماندگی انتخاب شغل شرکت کنندگان موثر بوده است.
این پژوهش با هدف بررسی نقش اخلاق تحصیلی، رفتار مدنی ـ تحصیلی، عدالت آموزشی و تعهد و فریبکاری در عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه به مرحله اجرا درآمد. برای دستیابی به هدف پژوهش 292 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد خوراسگان اصفهان جهت پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عدالت آموزشی و پرسشنامه اخلاق تحصیلی، پرسشنامه رفتار مدنی - تحصیلی و تعهد تحصیلی بوده است. عملکرد تحصیلی دانشجویان نیز براساس میانگین معدل چهار ترم آخر دانشجویان مورد اندازه گیری قرار گرفت. شواهد حاصله حاکی از آن بود که عملکرد تحصیلی دانشجویان با اخلاق تحصیلی، پایبندی به قواعد و فریبکاری دارای رابطه معنادار است. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از بین کلیه متغیرهای پیش بین، فقط فریبکاری قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان است. دانشجویانی که برای دریافت نمره قبولی به رفتارهای فریبکارانه تکیه می کنند، در مجموع از عملکرد و نتیجه تحصیلی ضعیف تری نسبت به دیگر دانشجویان برخوردار بودند.
هدف این پژوهش مطالعه جهت گیری کنترل دانش آموزان با رفتار انضباطی آنها در مدارس راهنمایی استان سمنان است. روش انجام تحقیق توصیفی می باشد. جامعه ی آماری تحقیق مدیران، معاونان و معلمان مدارس راهنمایی استان سمنان در سال تحصیلی 87-86 مشتمل بر 1432 نفر هستند. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 340 نفر برآورد گردید. نمونه تحقیق با استفاده از روش های نمونه گیری خوشه ای تصادفی و طبقه ای انتخاب گردید. برای تعیین جهت گیری کنترل دانش آموزان در مدارس از پرسش نامه PCI و برای سنجش رفتار انضباطی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده گردید. داده های گردآوری شده به کمک آزمون T، تحلیل واریانس یکطرفه، تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که در مدارس راهنمایی استان سمنان در امر کنترل دانش آموزان جهت گیری قیمی بیشتر از جهت گیری انسانی حاکم است (05/ >p). نتیجه دیگر آنکه در این پژوهش بین جهت گیری کنترل و رفتار انضباطی دانش آموزان رابطه معناداری مشاهده نشد (05/p>).
پژوهش حاضر رابطه احساس تمایل و تقصیر بر استرس، افسردگی و اضطراب افراد متقاضی طلاق در دادگاه های خانواده شهرهای اصفهان و اراک را بررسی می کند. نمونه این پژوهش شامل 237 نفر آزمودنی (147 زن و 89 مرد) است که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای به کار رفته در این پژوهش از پرسشنامه 21 سؤالی DASS و پرسشنامه محقق ساخته سنجش تمایل و تقصیر در طلاق (آلفای کرونباخ آن ها 91/0 و60/0) استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معنا داری بین احساس تقصیر و تمایل به جدایی با اضطراب و افسردگی وجود دارد و مشخص شد زنانی که تمایل به جدایی داشته اند از افسردگی کمتری رنج می برند. داشتن فرزند و درآمد بیشتر و تحصیلات بالاتر با کاهش میزان استرس، افسردگی و اضطراب در بین افراد مراجعه کننده برای طلاق رابطه داشت.