فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۹۸۲ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
75-88
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری سرطان در ایران سومین عامل مرگ و میر افراد تلقی می شود. توجه به متغیّرهای روان شناختی و معنوی در روند بهبودی این بیماری می تواند در کنار مداخله های دارویی از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. بنابراین، ایﻦ ﻣﻄﺎلعه با هدف تعیین رابطه ی بین تجارب معنوی و امیدواری با زیستن در زمان حال مردان مبتلا به سرطان شهر تهران در سال 1395 انجام شد. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل مردان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های امام خمینی (ره) و شهدای تجریش شهر تهران در سال 1395 بود که از میان آنها 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تجارب معنوی اندروود و ترسی، امیدواری اشنایدر و زندگی در زمان حال سپهوند و عرب استفاده شد. داده های جمع آوری شده از طریق روش های آماری تحلیل رگرسیون تک متغیّره و چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده بین امیدواری با زندگی در زمان حال (01/0p<) و نیز بین تجارب معنوی با زندگی در زمان حال رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت (05/0p<). نتیجه گیری: به نظر می رسد درمانگران باید به نقش مثبت منابع روان شناختی و معنوی گوناگونی در پذیرش و بهبودی بیماری سرطان توجه داشته باشند. تجربه ی معنوی که شامل ارتباط با خدا، دعا و دریافت معنویت در زندگی است می تواند به رفتارهای سازگارانه تری در بیماران سرطانی همانند معنادهی به زندگی و تجربه ی زندگی اکنون کمک کند. در نهایت، این منابع می تواند به رشد فردی و قدرت بیمار در بازتعریف او از بیماری یاری برساند.
اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
88-98
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: افسردگی اساسی از شایع ترین و مزمن ترین اختلالاتی است که به درمان نیاز دارد. هدف پژوهش حاضر اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهر قم در سال 1396 بود که از بین آنان نمونه یی به حجم 30 بیمار (هر گروه 15 نفر) با توجه به معیارهای شمول به صورت داوطلبانه انتخاب شد. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین گروه آزمایش در مرحله ی پیش آزمون در مؤلفه ی شدت علائم افسردگی 80/35 و گروه گواه 60/33؛ و در مرحله ی پس آزمون برای گروه آزمایش 86/19 و برای گروه گواه 46/32 بود. پس از اعمال مداخله ی میزان افسردگی در گروه گواه تغییری ایجاد نشد ولی نمرات افسردگی گروه آزمایش کاهش یافت که از نظر آماری معنادار بود (01/0 > p). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا در کاهش شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به افسردگی اساسی مؤثر است.
فرآیندهای تغییر مثبت و مراحل آن: تدوین مدلی مفهومی بر اساس متون اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شناسایی روان درمانی های متمایز، ازجمله کارهای محققان بوده است و همواره این سؤال مطرح بوده که کدام درمان یا نظریه مؤثرتر است. در این راستا، این سؤال که تغییر بالینی چگونه رخ می دهد پژوهش های بسیاری را به سوی کشف فرآیندهای اساسی تغییر و مراحل آن هدایت کرده است. با توجه به این که ادبیات متون اسلامی شامل گزاره هایی درباره تغییر روان شناختی است، پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی مفهومی برای فرآیندهای تغییر مثبت و مراحل آن بر اساس متون اسلامی انجام شده است. بدین منظور، مراحل و فرآیندهای تغییر مثبت از گزاره های توصیفی و تبیینی موجود در متون اسلامی (قرآن و حدیث) با روش تحلیل محتوا کیفی استخراج شد. روایی محتوای استخراج شده درباره فرآیندها و مراحل تغییر مثبت، با استفاده ازنظر کارشناسان خبره به شیوه زمینه یابی جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان داد فرآیندهای تغییر مثبت شامل فعالیت های آشکار و پنهانی که افراد برای تغییر شناخت، عواطف و رفتار خود انجام می دهند در فرآیندهای 1) انگیزه سازی؛ 2) توانمندسازی عقلانی؛ 3) توفیق خواهی معنوی و ۴) اقدام، عمل صحیح فرد را به سعادت و شادکامی رهنمون می شود.
اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد افراد نمونه از بین همه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر قاین انتخاب شدند؛ به این صورت که از بین دانش آموزان یادشده، دو کلاس انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. از دو پرسشنامه ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با به کار بردن نرم افزار spss و آزمون کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از قصه های قرآنی بر افزایش ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی تأثیر مثبت دارد؛ بنابراین به دست اندرکاران نظام آموزش و پرورش ابتدایی سفارش می شود که از قصه های قرآنی در مدارس ابتدایی استفاده شود.
اقتضائات آموزشی و پرورشی دوره کودکی از چشم انداز «آموزه های اسلامی» و «دانش روان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متون اسلامی و دانش روان شناسی انجام گرفته است. پرسش اساسی این است که مهم ترین راهبردها و راهکارهای آموزشی و پرورشیِ متناسب با تحولات و ویژگی های دوره کودکی کدام است؟ در این پژوهش از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی استفاده شده است. از تتبع و ژرف اندیشی در آموزه های اسلامی و آموزه های روان شناختی−تربیتی، می توان استنباط کرد که اقتضائات مهم آموزشی و پرورشی دوره کودکی عبارتند از: 1. ارتباط صمیمی و عاطفی با کودک؛ 2. ارتباط مبتنی بر بازی و قصه گویی؛ 3. پاسخ گویی شناختی همتراز با فهم کودکان؛ 4. همتراز سازی مطالب با تحول روان شناختی کودک؛ 5. رعایت اصل تدریج؛ 6. سبک ارتباطی مبتنی بر تحول شناختی و هیجانی−عاطفی؛ 7. بهره گیری از یادگیری الگویی؛ 8. ساده سازی پیام و بهره گیری از آموزش گام به گام و تدریجی در آموزش و پرورش کودک.
بررسی رابطه ی معنویت با عوارض و مرگ و میر بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تحت جراحی بای پس کرونر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
76-86
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب سردسته ی علل مرگ و میر در بیشتر کشورها محسوب می شود. گرچه رابطه ی بین معنویت و سلامت در مطالعات مختلفی تأیید شده، رابطه ی آن با این بیماری خاص هنوز بررسی نشده است. از این رو، تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین معنویت با عوارض و مرگ و میر بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری که تحت جراحی بای پس کرونر قرار گرفته اند، انجام شد. روش کار: این مطالعه ی مقطعی بر روی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر که در فاصله ی زمانی بین آذر 1391 تا آذر 1392 در بیمارستان دکتر شریعتی تهران تحت عمل بای پس کرونر قرار گرفته بودند، انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل چک لیست جمع آوری اطلاعات بر اساس پرونده ی بیماران و تأیید پزشک مربوط و همچنین پرسش نامه ی معنویت هال و ادواردز بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون های من-ویتنی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های حاصل از بررسی ارتباط شش زیرمقیاس معنویت با عوارض ناشی از جراحی و مرگ و میر نشان داد که با افزایش میانه ی نمره ی زیرمقیاس ناامیدی امکان بروز عفونت، تامپوناد، انقباض زودرس بطنی و فیبریلاسیون دهلیزی بیشتر شد و با افزایش میانه ی نمره ی زیرمقیاس آگاهی میزان بروز آنها کاهش یافت (05/0P<). علاوه براین، بین مدت زمان بستری و زیرمقیاس ناامیدی همبستگی خطی مستقیم و معناداری وجود داشت (003/0P= و 291/0r=). مرگ و میر نیز در بیمارانی که آگاهی بیشتری داشتند، کمتر اتفاق افتاد (05/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، معنویت با میزان بروز عوارض و مرگ و میر پس از عمل بای پس کرونر رابطه دارد. ازاین رو، باید راهکارهایی مؤثر همچون مدنظر قرار دادن مسائل معنوی در فرایند درمان بیماران و آموزش روش های روان شناختی مناسب برای بهبود سریع تر آنها به کار گرفته شود.
بررسی علمی دیدگاه قرآن درباره ی نقش سلامتی بخش آب در زندگی بشر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
139-156
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: آب مایعی مغذی و حیات بخش و ثروت طبیعی بی نظیری است. خداوند در قرآن صاحبان خرد را به تفکر در آیات خود دعوت می فرماید که آب یکی از این آیات است. هدف از این مطالعه شناخت اهمیت آفرینش آب از منظر قرآن کریم و شناخت خواص و ویژگی های بیولوژیکی و درمانی آب های طبیعی است. روش کار: این مقاله مطالعه یی مروری است که در دو مرحله انجام شده است. در مرحله ی اول از نرم افزار ویژه ی قرآن استفاده شد و آیاتی بر اساس کلیدواژه های کلی ماء و شراب انتخاب شد. سپس از آیات منتخب، آیاتی بر اساس کلیدواژه های طهور، حی، رزق، فرات، ملح أُجاجٌ، الفُلک، غسل و لحم انتخاب شد و اهمیت آفرینش آب از منظر قرآن بررسی شد. در مرحله ی دوم از متون علمی استفاده شد و خواص بیولوژیکی و درمانی آب های طبیعی بررسی شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی درباره ی این پژوهش گزارش نکرده اند. یافته ها: این مطالعه نشان داد که خداوند در قرآن بیش از 65 بار لفظ آب را بیان کرده و در هر بار اوصاف حکمت آمیزی برای آن برمی شمارد. قرآن مجید آب را در هشت زمینه ی مختلف شامل حیات بخش بودن، طاهر بودن، شفابخش بودن، پیونددهنده ی انسان ها، تغذیه، دلپذیر (گوارا) بودن، تجارت و نقش اداره کنندگی چرخه های زیست محیطی زمین توصیف می کند؛ و آن را به سه دسته ی آب طهور، آب دلپذیر (گوارا) و آب شور تقسیم می کند. بر اساس منابع علمی آب های طبیعی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و درمانی مختلفی دارند. این ویژگی ها مرهون پیوندهای هیدروژنی و ساختار مولکولی آب و نوع و مقدار ترکیبات معدنی آن است. ازاین رو، این عوامل کارکردهای متفاوتی برای انواع آب های طبیعی فراهم می نماید. نتیجه گیری: وجود آب در جهان هستی ضروری است و زندگی بدون آن تصورشدنی نیست. اهمیت آب مرهون ساختار مولکولی و پیوندهای هیدروژنی و ترکیبات معدنی آن است تا برای آن نقش و مأموریت بسیار مهمی در عالم هستی به وجود آورد و این گونه فعالیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی جهان را تحت تأثیر خود قرار می دهد و آن را در ردیف یکی از آیات بزرگ آفرینش قرار می دهد.
ارتباط هوش هیجانی و تقیّد به نماز با تمایل جنسی در دانشجویان مجرد دانشگاه های شهر میانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
61-72
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر، مدیریت نادرست تکانه های هیجانی، سیر نزولی انجام فریضه ی دینی نماز و افزایش معاشرت بین دختران و پسران دانشجو از مسائل مهم در دانشگاه ها است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی هوش هیجانی و تقیّد به نماز با تمایل جنسی در دانشجویان مجرد دانشگاه های شهر میانه انجام شد. روش کار: طرح این پژوهش توصیفی و روش آن همبستگی است. جامعه ی پژوهش کلیه ی دانشجویان مجرد مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور و آزاد شهر میانه بود که از میان آنان نمونه یی به حجم 140 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. داده ها با کمک پرسش نامه های هوش هیجانی پترایدز فارنهایم، تقیّد به نماز پناهی و پرسش نامه ی چندوجهی مسائل جنسی (MSQ) جمع آوری؛ و با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیّره ی هم زمان تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد از میان مؤلفه های هوش هیجانی فقط کنترل هیجان رابطه ی منفی معناداری با تمایل جنسی داشت (01/0> Pو 236/0- = r). علاوه براین، تقیّد به نماز نیز با تمایل جنسی رابطه ی منفی معناداری داشت (05/0> Pو 165/0-=r)؛ در حالی که هوش هیجانی کلی، درک هیجان ، کنترل هیجان و مهارت های اجتماعی با تقیّد به نماز رابطه ی مثبت معنادار داشت (05/0>P)؛ در عین حال خوش بینی رابطه ی معناداری با تقیّد به نماز نداشت. متغیّر کنترل هیجان نیز توانایی پیش بینی 23 درصد از تمایل جنسی را داشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد اجرای مداخلات در جهت ارتقای کنترل هیجان و تقیّد به نماز می تواند در کاهش تمایلات جنسی دانشجویان مجرد مؤثر باشد.
رابطه ی جهت گیری مذهبی و هوش معنوی با خودتنظیمی هیجانی در زنان خشونت دیده در خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
101-114
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از بارزترین خشونت ها در جامعه ی امروزی خشونت علیه زنان است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی خودتنظیمی هیجانی با تأکید بر جهت گیری مذهبی و هوش معنوی در زنان خشونت دیده انجام شد. روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی مورد مطالعه کلیه ی زنان خشونت دیده ی شهر مشهد بودند که در سال 1393 به مراکز اقامتی اورژانس اجتماعی مراجعه کرده بودند و از بین آنان حجم نمونه به تعداد 70 نفر به صورت در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودتنظیمی هیجانی، مقیاس جهت گیری مذهبی و مقیاس هوش معنوی بود. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین هوش معنوی و جهت گیری مذهبی با خودتنظیمی هیجانی رابطه ی معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، هر چه سطح هوش معنوی در افراد بالاتر باشد، خودتنظیمی هیجانی به نحو مطلوب تری انجام می شود و جهت گیری مذهبی درونی تأثیر مطلوبی بر خودتنظیمی هیجانی دارد. با توجه به یافته ها استنباط می شود که معنویت و تنظیم هیجانی می تواند عاملی مهم در سازگاری افراد در مقابل عوامل فشارزا باشد و مذهب پیش بینی کننده ی کاهش خودتنظیمی هیجانی نامطلوب در افراد است.
نقش دلبستگی به خدا و سلامت معنوی در پیش بینی خوش بینی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف نقش دلبستگی به خدا و سلامت معنوی در پیش بینی خوش بینی دانش آموزان دختر و پسر اجرا شد. روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه در سال 95-1394 شهرستان جلفا بودند که تعداد 200 نفر نمونه به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار شامل پرسش نامه های دلبستگی به خدا، سلامت معنوی و خوش بینی بود که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که خوش بینی با نمره کلی سلامت معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. اما با اجتناب از صمیمیت با خدا و اضطراب از طرد شدن از زیرمؤلفه های دلبستگی به خدا ارتباط معکوس دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 54 درصد از واریانس خوش بینی به وسیله سلامت معنوی و اجتناب از صمیمیت و اضطراب از طرد شدن از زیرمؤلفه های دلبستگی به خدا، تبیین می شود.
تأثیر آموزش هوش معنوی بر میزان استرس سازمانی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
محیط دانشگاهی علاوه بر اینکه محیطی آموزشی است، یک محیط اجتماعی نیز می باشد. دانشجویان به عنوان متخصصان آینده و ایفاگر نقش های اساسی در شبکه ارتباطات اجتماعی و پیشرفت و ترقی کشور، با گستره وسیعی از مشکلات روانی از جمله استرس سازمانی مواجهه هستند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر میزان استرس سازمانی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان زنجان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان زنجان تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (30 نفر) و یک گروه کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. دانشجویان قبل و پس از آموزش، به استرس سازمانی محقق ساخته پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس یک راهه و واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش هوش معنوی گروهی، در بهبود و کاهش استرس سازمانی دانشجویان تأثیر معناداری دارد. همچنین در مطالعات پیگیری این نتیجه برقرار ماند.
ضرورت تأسیس روان شناسی واحد در چارچوب رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، روان شناسی اسلامی را به عنوان دانشی حقیقت محور و دارای ظرفیت، برای بررسی قواعد حاکم بر سازمان یافتگی های روانی، فرایندهای زیرین و نمودهای رفتاری انسان تبیین می کند. روش پژوهش، که از سنخ تحقیقات بنیادین نظری است، پس از گردآوری کتابخانه ای، تجزیه وتحلیل عقلانی است. بدین منظور، پس از بررسی سخنان روان شناسان و پژوهشگران در فلسفه روان شناسی، در اعتراف به فقدان انسجام و افول روان شناسی معاصر، به تحلیل علل آن پرداخته و تأْسیس روان شناسی اسلامی را به عنوان راه حل ضروری آن معرفی می کند. یافته های پژوهش عبارتند از: پس از شکل گیری مکاتب سه گانه روان شناسی، مکتب جامعی برای معرفی روان شناختی انسان شکل نگرفته است. رویکردهای جدید نیز علی رغم دربردارندگی گزاره های صحیح، معمولاً به تبیین سازوکارهای رفتاری، شناختی و یا پایه های زیستی آن می پردازند. بسیاری از این نظریات، مبانی نظری جامعی نداشته و یا برخی نظریه پردازان اساساً به آن توجهی نداشته اند. روان شناسی اسلامی، با مبانی نظری ویژه خود، می تواند با هدف بررسی قواعد حاکم بر سازمان یافتگی های روانی، فرایندهای زیرین و نمودهای رفتاری انسان، مکتبی جامع ارائه کند که همه ابعاد رفتار انسان را تبیین کند.
کارآمدی درمان گروهی معنوی مذهبی، بر کاهش استرس مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین کارآمدی درمان گروهی معنوی مذهبی، بر کاهش استرس مادران کودکان کم توان ذهنی بود. جامعه آماری پژوهش، مادران کودکان کم توان ذهنی مدارس پسرانه آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، 2 مدرسه گزینش شد. پس از تکمیل پرسش نامه پاسخ به استرس کوه و همکاران توسط مادران، 24 نفر که نمره بالاتر از نقطه برش را کسب کردند، به عنوان نمونه انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، 8 جلسه120 دقیقه ای روان درمانی معنوی مذهبی اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج تحلیل داده ها، در پس آزمون و نیز در آزمون پیگیری دو ماه پس از اجرای پس آزمون نشان داد که درمان معنوی مذهبی گروهی، بر کاهش استرس تنش، پرخاشگری و افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی گروه آزمایش مؤثر بوده است.
شاخص های سنجش شادکامی: بررسی تطبیقی مدل شادکامی آکسفورد و مدل شادکامی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موضوع شادکامی در سال های اخیر توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرده و بسیاری از پیمایش های جهانی به این موضوع اختصاص یافته است و کشورها بر اساس میزان شادکامی مردمانشان سنجیده و رتبه بندی می شوند. درباره نحوه سنجش شادکامی جوامع، دو دیدگاه وجود دارد: برخی از محققان از امکان طراحی سنجه هایی عام برای سنجش شادکامی در همه جوامع و فرهنگ های مختلف سخن می گویند. در برابر، برخی بر ضرورت طراحی شاخص های سنجش شادکامی متناسب با فرهنگ های مختلف تأکید دارند. پژوهش حاضر با طراحی پرسشنامه شادکامی اسلامی با محوریت «الگوی اسلامی شادکامی» (پسندیده، 1397) به مقایسه دو مدل شادکامی اسلامی و مدل شادکامی آکسفورد پرداخته است. نتایج مقایسه این دو مدل نشان می دهد هرچند شباهت هایی میان این دو مدل ازجمله توجه به معناداری زندگی، رضایت از زندگی، اهمیت روابط اجتماعی در شادکامی و لذت جسمانی وجود دارد اما تفاوت هایی بنیادین در مبانی خداشناسی، انسان شناسی، جهان شناسی و دین شناسی دارند.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیشایندها و پیامدهای جهت گیری مذهبی، در قالب یک مدل علّی بود. روش پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه نظری (دوره دوم) شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دادند. از این میان، تعداد 215 نفر (111 دختر و 104 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین اکثر متغیرهای پژوهش حاضر همبستگی معناداری در سطح 01/0<P وجود داشت. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای ابعاد جهت گیری مذهبی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری و اضطراب مرگ بود. به طورکلی، می توان گفت: جهت گیری مذهبی و شیوه های فرزندپروری دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اضطراب مرگ می باشند.
رابطه ی نگرش و التزام عملی به نماز و تجارب معنوی با سلامت عمومی دانشجویان دختر دانشگاه تهران در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
99-113
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: اجرای اوامر و فرائض دینی از جمله التزام عملی به نماز و تجارب معنوی یکی از راه های نجات بخش و رهایی از ناملایمات، ناراحتی ها و استرس های روزمره ی دانشجویان است. این مطالعه با هدف تعیین رابطه ی نگرش و التزام عملی به نماز و تجارب معنوی با سلامت روان در دانشجویان دختر دانشگاه تهران در سال 1396 انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه تهران بود که در سال 1396 تحصیل می کردند و نمونه ی پژوهش شامل 150 دانشجو بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه یی انتخاب شدند. ابزارهای گرد آوری اطلاعات عبارت بود از: پرسش نامه ی نگرش و التزام عملی به نماز، تجارب معنوی روزانه و سلامت عمومی گلدبرگ 28GHQ-. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار r در رابطه ی بین مؤلفه ی اثربخشی نماز در زندگی فردی و اجتماعی با مقدار 251/0-، توجه و عمل به مستحبات با مقدار 507/0-، التزام و اهتمام جدی برای انجام نماز با مقدار 373/0-، مراقبت و حضور قلب در نماز با مقدار 251/0- و نمره ی کل متغیّر التزام عملی به نماز با مقدار 401/0- با سلامت روان در سطح 05/0 به صورت منفی و معکوس معنادار بود. علاوه براین، مقدار r در رابطه ی بین مؤلفه ی احساس حضور خداوند با مقدار 498/0-، ارتباط با خداوند با مقدار 325/0-، احساس مسئولیت در قبال دیگران با مقدار 259/0- و تجارب معنوی با مقدار 474/0- با سلامت روان در سطح 05/0 نیز به صورت منفی و معکوس معنادار بود ( 657/0-). نتیجه گیری: التزام عملی به نماز در ایجاد بهداشت و سلامت روانى افراد نقش اساسى دارد. همچنین، نتایج تأیید کرد که مذهب کارکرد حمایتی از سلامت روان دارد و تجارب معنوی در پیشگیری از بیماری های روانی و تسهیل مقابله با بیماری و بهبودی آن سهیم است.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سرطان چهارمین بیماری مزمن شایع است که بر عملکرد طبیعی زندگی و سلامت روان بیماران تأثیر منفی دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران انجام شد. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به سرطان پستان از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان کسرای شهر تهران بود که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های فرم کوتاه افسردگی، اضطراب و استرس؛ کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی بیمارانی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15 = 2 n = 1 n) تقسیم شدند (30 = n). گروه آزمایشی هشت جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و پژوهشگران هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در کاهش هیجانات منفی اضطراب، افسردگی و استرس وجود داشت (05/0>P). علاوه براین، در نمرات کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی دو گروه نیز تفاوت معنا دار بود (05/0>P). نتیجه گیری: آموزش مهارت زندگی با رویکرد قرآنی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به سرطان در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش هیجانات منفی خواهد داشت.
«فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» در اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی «فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» با توجه به «اثربخشی آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه». این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی در سال 1396 در شهرستان بردسکن انجام شد و جامعه آماریِ آن شامل بیماران دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت و مرکز خدمات جامع سلامت روستایی ظاهر آباد بود. 30 نفر از بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه نگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی و آزمایش HbA1C و FBS ثبت شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد «نگرانی»، «عدم تحمل بلاتکلیفی» و «قند خون» گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش یافته است که گویای اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه» در بیماران دیابتی است. براساس نتایج، آموزش یادشده می تواند همگام و همراه با دارودرمانی در کنترل قند خون مؤثر باشد.
رابطه مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان با توجه به دین داری مادران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال تعیین رابطه مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان با توجه به دین داری مادران بود. این پژوهش از نظر هدف جزء پژوهش های بنیادی محسوب می شود و از نظر روش کار جزء پژوهش های توصیفی همبستگی می باشد. جامعه مورد بررسی در این پژوهش 4100 نفر شامل کلیه مادران و دانش آموزان مدارس دولتی روزانه دخترانه و پسرانه متوسطه دوم که در سال تحصیلی 96 97 در شهرستان ساوه مشغول تحصیل بودند، می باشد. 144 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسش نامه دین داری گلاک و استارک، پرسش نامه مثبت نگری اینگرام و وینیسکی، پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ می باشد. در بخش استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون به منظور جهت تعیین رابطه بین متغیرها، و آزمون رگرسیون تک متغیره و چند متغیره جهت سنجش تأثیر هر یک از مؤلفه ها در متغیر اصلی استفاده شد. تحقیق حاضر نشان داد دین داری مادران در رابطه بین مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوان، نقش تعدیل کنندگی داشته و میزان عزت نفس نوجوانان را افزایش داده است، همچنین پژوهش حاضر نشان داد که بین مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و نیز بین دین داری مادران و عزت نفس نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته و نیز بین دین داری مادران و مثبت نگری مادران رابطه مثبت و معنی داری برقرار است.
نقش واسطه ا ی جهت گیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تاب آوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تاب آوری در قالب مدلی علّی است. بدین منظور، 320 دانشجو از دانشگاه فرهنگیان فارس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسش نامه نیاز به شناخت، جهت گیری مذهبی و مقیاس تاب آوری بزرگسالان جمع آوری، و با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که نیاز به شناخت، پیش بینی کننده مثبت و معنادار (001/0P<) تاب آوری است و با جهت گیری مذهبی بیرونی رابطه منفی و معنادار (001/0P<) و با جهت گیری مذهبی درونی رابطه مثبت و معنادار (001/0P<) دارد. جهت گیری مذهبی بیرونی بُعد انسجام خانوادگیِ تاب آوری را به صورت منفی و معنادار (001/0P<) و جهت گیری مذهبی درونی به طور مثبت و معناداری (001/0P<) ابعاد تاب آوری را پیش بینی کرد. در نهایت، نیاز به شناخت به طور غیرمستقیم با تاب آوری رابطه معنادار (001/0P<) داشت.