فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر تعدیل کمال گرایی مادران انجام شد. این پژوهش مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. با کاربرد طرح نیمه آزمایشی و استفاده از دو گروه کنترل و آزمایش با پیش آزمون- پس آزمون؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان پیش دبستانی و دبستانی6 تا 11سال در 5 مدرسه مقطع ابتدایی شهرستان آمل در سال 92-1391تشکیل داد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از میان مادران داوطلب که واجد معیارهای ورود - خروج بودند، تعداد 42 نفر که نمره فرزندپروری آن ها یک انحراف استاندارد بالاتر از نمره میانگین در زیر مقیاس های مستبدانه و سهل گیرانه بودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 21 نفره جایگزین شدند. کلیه آزمودنی های دو گروه به گویه های پرسش نامه های فرزندپروری باومریند و چند وجهی کمال گرایی والدینیقبل و بعد از مداخله روی گروه آزمایش، پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها با کاربرد نسخه بیستم نرم افزار آماری SPSS و استفاده از آزمون مان ویتنی یو نشان داد که آموزش تحلیل رفتار متقابل روی مادران می تواند به تعدیل کم ال گ رایی منتهی شود (05/0 p<). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که آموزش تحلیل رفتار متقابل به واسطه کاربرد فنون رشد بالغ، ساخت دهی به زمان، اقتصاد نوازش و غیره توانسته است به تعدیل کمال گرایی مادران بیانجامد.
پیش بینی سطح سلامت روان پرستاران بخش های داخلی و جراحی بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سلامت پرستاران از جمله سلامت روان آنان، با توجه به نقش پرستاران در سیستم بهداشتی درمانی در ارتقاء کمی و کیفی مراقبت ارایه شده از سوی آن ها بر بیماران، از اهمیت دوچندان برخوردار است. به علاوه مطالعات در مورد ارتباط بین متغیرهای دموگرافیک با سلامت روان هنوز نتایج متناقضی را نشان می دهند؛ از این رو تحقیق حاضر به منظور پیش بینی سطح سلامت روان پرستاران شاغل در بخش های داخلی و جراحی بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی صورت گرفته است.
مواد و روش ها: نمونه مورد پژوهش در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 380 نفر از پرستاران بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طب قه ای وارد مطالعه شدند .ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل فرم اطلاعات و پرسش نامه سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-28) بود. جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS نسخه بیستم و روش های آمار توصیفی، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
یافته ها: از لحاظ سلامت روان پرستاران، 73/69 درصد (265 نفر) نمره بالاتر از 23 داشتند که نشانه نامناسب بودن سلامت روان و مشکوک بودن به اختلال روانی بود. یافته های پژوهش حاضر حاکی از عدم ارتباط آماری معنی دار بین سلامت روان با سن، وضعیت تأهل، جنس و تعداد فرزندان پرستاران شرکت کننده در پژوهش بود. این درحالی بود که بر اساس نتایج مطالعه حاضر ارتباط بین کیفیت خواب، سابقه کار و میزان اضافه کار پرستاران با سلامت روان ایشان از نظر آماری معنی دار بود. بر اساس نتایج تحلیل رگرس یون، 9/40 درصد از واریانس نمرات سلامت روان پرستاران به وسیله متغیرهای کیفیت خواب، سابقه کار و میزان اضافه کار تبیین گردید (9/40R2 = ).
نتیجه گیری:
بر اساس نتایج تحقیق حاضر، بیش از نی می از پرستاران مورد مطالعه در وضعیت مشکوک به اختلال در سلامت روان قرار داشتند و نزدیک به دو س وم از پرستاران دارای سلامت روان تا حدی مطلوب و یا نامطلوب بودند. پیشنهاد می شود مدیران سازمان های بهداشتی- درمانی تمهیداتی را در جهت بهبود شرایط محیط کار و سلامت روان پرستاران به کار گیرند. بر اساس یافته های مطالعه حاضر سطح سلامت روان را در قالب یک معادله رگرسیون می توان به وسیله برخی متغیرهای جمعیت شناختی پیش بینی کرد.
وضعیت سلامت روان در دانش آموزان ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در مطالعه حاضر، نوجوانان شنوا و ناشنوای دختر و پسر شهر تبریز از نظر سلامت عمومی مورد مقایسه قرار گرفته اند. روش: نمونه پژوهش شامل 100 دانش آموز ناشنوا و شنوای دختر و پسر مدارس ناشنوایان و شنوایان شهر تبریز می باشد. برای سنجش متغیر سلامت عمومی (نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، نارسا کنش وری اجتماعی و افسردگی وخیم) از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (28- GHQ) استفاده شد. روش آماری مورد استفاده تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان شنوا و ناشنوا در متغیر سلامت عمومی تفاوت معنا داری دارند و سطح سلامت عمومی نوجوانان ناشنوا از نوجوانان شنوا و پسران ناشنوا از دختران ناشنوا پایین تر است. نتیجه گیری: نوجوانان ناشنوا نسبت به نوجوانان شنوا، نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی و نارساکنش وری اجتماعی بیشتری دارند. اما در متغیر افسردگی وخیم بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد.
شناسایی مدیریت درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با سبک دلبستگی ایمن: یک مطالعه ی کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن، تجربه ی حسی و عاطفی ناخوش آیندی است که از آسیب واقعی یا احتمالی به بافت ها ناشی می شود و حداقل شش ماه تداوم دارد. در این میان نظریه ی دلبستگی برای درک چگونگی رابطه ی بیماران با سایر افراد در طی دوران درد با اهمیت قلمداد شده است. هدف از این تحقیق شناسایی مدیریت درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با سبک دلبستگی ایمن می باشد. روش کار: این تحقیق در کلینیک درد و مغز واعصاب دانشگاه کبانگسان مرکز درمانی مالزی از اگوست 2009 تا فوریه 2010 انجام گرفته است. بیست و دو بیمار زن مبتلا به درد مزمن با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته به زبان انگلیسی مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: تم پشتیبانی ایده آل و پنج ساب تم شامل وابستگی عاطفی به خانواده، احساسی عاطفی نزدیک با دوستان، استقلال و خودکفایی، اولویت بودن در کنار خانواده و نیاز به حمایت استخراج گردید.
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به درد مزمن گزارش نموده اند که در لحظات درد نیاز به نزدیکی با اعضای خانواده ی خود داشته و از این احساس نزدیکی به عنوان نوعی سبک سازگاری در جهت تسکین درد از طریق افزایش احساس صمیمیت بهره می گیرند. تداوم طول دوره ی درد بیماران را وادار به تغییر در فعالیت های روزمره ی زندگی کرده و می تواند احساس نیاز به روابط نزدیک را افزایش دهد.
رابطه ابعاد شخصیت با حل مسأله و بهزیستی روانشناختی: نقش خودشیفتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی نقش خودشیفتگی در پیش بینی ابعاد شخصیت، حل مسأله و بهزیستی روانشناختی می باشد. 180 نفر(102 دختر و 78 پسر) از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان گیلان که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند، به روش خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه شخصیت خودشیفته (راسکین و تری، 1988) ، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (کاستا و مک کری، 1989) ، مقیاس بهزیستی روانشناختی(ریف، 1989) و پرسشنامه سبک های حل مسأله(کسیدی و لانگ، 1996) را تکمیل نمودند. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که خودشیفتگی به عنوان یک سازه مهم روانشناختی قادر است تا ابعاد شخصیت، سبک های حل مسأله و بهزیستی روانشناختی را در دانشجویان پیش بینی نماید. چنین یافته هایی در تبییین اینکه چرا خودشیفتگی افراد متغیر مهمی است، کمک می نماید. پرداختن به این سازه در حوزه پژوهش روانشناسی شخصیت و اجتماعی توصیه می گردد.
پیش بینی تغییرات رفتارهای بهداشتی بر اساس متغیرهای احساس انسجام، خودکارآمدی کلی، خوش بینی و بدبینی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تغییرات رفتارهای بهداشتی بر اساس متغیرهای احساس انسجام، خودکارآمدی کلی، خوش بینی و بدبینی در جمعیت دانشجویی بود. در این پژوهش نمونه ای به تعداد 135 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان کارشناسی ارشد دختر دانشگاه تبریز انتخاب شد. جهت اندازه گیری مولفه رفتار های بهداشتی از مقیاس رفتارهای بهداشتی پلانگ، مولفه احساس انسجام پرسشنامه احساس انسجام آنتونووسکی، مولفه خودکارآمدی کلی از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران و مولفه خوش بینی بدبینی مقیاس خوش بینی و بدبینی توسط چانگ و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون همزمان تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد رابطه احساس انسجام با رفتارهای بهداشتی مثبت و معنی دار است (01/0P<). متغیرهای مدیریت پذیری و معناداری احساس انسجام پیش بینی کننده های خوبی برای رفتارهای بهداشتی بودند. رابطه بدبینی با رفتارهای بهداشتی مثبت، ولی از نظر آماری غیرمعنی دار است. خوش بینی با رفتارهای بهداشتی، رابطه منفی و غیرمعنی دار دارد. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که احساس انسجام، خودکارآمدی کلی، خوش بینی بدبینی می تواند رفتارهای بهداشتی را پیش بینی کند فراهم آورد.
بررسی سبک های هویّت وتعهد دانشجویان براساس الگوی ساخت هویّت بروزنسکی و رابطه آن با خردمندی در فرآیند حل مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی سبک های هویّت دانشجویان و رابطه آن با خردمندی در حل مسائل زندگی واقعی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 131 دانشجوی دختر و پسر از سه گروه تحصیلی فنی – مهندسی، هنر و معماری و علوم اجتماعی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سبک هویّت برزونسکی(1989) و مصاحبه دانش مرتبط با خردمندی پارادایم برلین(1994) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و ANOVA استفاده شد. یافته ها نشان داد بین خردمندی و سبک سردرگم / اجتنابی همبستگی منفی و بین خردمندی و تعهد هویّت همبستگی مثبت وجود دارد. دانشجویان فنی - مهندسی در سبک هنجاری با دانشجویان علوم اجتماعی و در تعهد هویّت با دانشجویان هنر و معماری تفاوت معنادار داشتند. میان دانشجویان دختر و پسر در سبک های هویّت و تعهد هویّت و خردمندی تفاوت معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد سبک سردرگم / اجتنابی به دلیل کارکرد غیرانطباقی آن در مواجهه با تعارضات و مسائل ماهیتاً نمی تواند همبسته عملکرد خردمندانه در حل مسائل باشد و خردمندی نیز به دلیل ماهیت و کارکرد آن در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های درازمدت و حفظ مصالح جمعی می تواند به عنوان همبسته تعهد هویّت لحاظ شود.
رابطه رضایت از زندگی و عوامل برون گرایی شخصیت در آزمون های نئو وآیزنگ در دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر عوامل شخصیتی برون گرایی بر سطح رضایت از زندگی بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 224 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و الزهراء بودند. این دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند .برای جمع آوری داده ها از دو آزمون پنج عاملی نئو(فرم کوتاه) و شخصیت آیزنگ استفاده شد. این آزمون ها مؤلّفه های متفاوتی از برون گرایی را در بر دارند. برای سنجش متغیر رضایت از زندگی از پرسشنامه رضایت از زندگی داینر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد رابطه رضایت از زندگی با برون گرایی در آزمون نئو در سطح 1%α معنادار بود. اما در آزمون آیزنگ، رابطه رضایت از زندگی و برون گرایی معنادار نشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد رضایت از زندگی با دو مقیاس هیجانات مثبت و فعالیت، از شاخص برون گرایی آزمون نئو، رابطه معنادار دارد. احتمالاً رضایت از زندگی با مفهوم کلی برون گرایی رابطه ندارد، اما بروز هیجانات مثبت چون شادی و فعالیت در بالا بردن سطح رضایت از زندگی افراد مؤثر است.
بررسی وضعیت سلامت روانی دانش آموزان دبستانی شهر مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برای رسیدن به سطح مطلوب سلامت روان در جامعه به داده ها و اطلاعات آماری مناسب از وضعیت موجود نیاز می باشد که این پژوهش نیز به همین منظور و با هدف بررسی میزان شیوع اختلالات هیجانی-رفتاری در دانش آموزان دبستانی شهر مشهد انجام گردیده است.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-مقطعی 500 دانش آموز دختر و پسر از پایه های اول تا پنجم دبستان های دولتی شهر مشهد در سال تحصیلی 90-1389 به روش ترکیبی (طبقه ای-چندمرحله ای) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، سیاهه ی رفتاری کودک آخنباخ (فرم گزارش معلم) بوده است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل واریانس تک عاملی ANOVA استفاده شده است.
یافته ها: به میزان15 درصد از کل دانش آموزان مقطع دبستان دچار مشکلات بالینی و 5 درصد در محدوده ی مرزی می باشند که بیشترین میزان شیوع مشکلات رفتاری مربوط به پایه ی پنجم وکمترین میزان شیوع مربوط به پایه ی سوم دبستان می باشد.
نتیجه گیری: این یافته ها توجه بیشتر به فضای روانی مدارس و ایجاد محیطی سالم و ایمن را توسط اولیای مدرسه می طلبد و همچنین می تواند هشداری برای مسئولین آموزش و پرورش، معلمان و والدین باشد تا توجه بیشتری به وضعیت سلامت روان و رشد هیجانی و اجتماعی کودکان نمایند.
سواد سلامت، وضعیت هیجانی منفی و رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیالیزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماران مبتلا به نارسایی کلیه که سواد سلامت پایین دارند در معرض خطر بیشتری برای رفتارهای خودمراقبتی نامطلوب و نتایج منفی سلامت هستند. هدف پژوهش حاضر برآورد شیوع سواد سلامت پایین، تفاوت در حالات هیجانی منفی و رفتارهای خودمراقبتی بر حسب سطوح سواد سلامت و آزمون نقش واسطه ای هیجان های منفی در رابطه ی بین سواد سلامت و خودمراقبتی در بیماران تحت درمان دیالیز بود.
روش کار: در این مطالعه ی مقطعی، 240 بیمار با تشخیص مراحل انتهایی نارسایی کلیه در مراکز دیالیز وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونه گیری هدفمند از اسفند 1392 تا خرداد 1393انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل معاینه ی مختصر وضعیت روانی، فرم کوتاه پرسش نامه ی سواد سلامت بزرگسالان و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس 21 آیتمی و زیرمقیاس خودمراقبتی رفتارهای خودمدیریتی بود.
یافته ها: میزان 25 درصد آزمودنی ها سواد سلامت پایین، 2/65 درصد سواد سلامت کافی و 8/9 درصد سواد سلامت مرزی داشتند. افسردگی، اضطراب، استرس و رفتارهای خودمراقبتی از لحاظ سطوح سواد سلامت تفاوت معنی داری داشتند (به ترتیب 001/0P
مقایسه مشکلات رفتاری کودکان در خانواده های تک فرزند و دو فرزند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه میزان مشکلات رفتاری برونی سازی و درونی سازی شده دانش آموزان مقطع ابتدایی در خانواده های تک فرزند و دو فرزند شهرستان یزد می پردازد. روش این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. نمونه مورد پژوهش، 308 نفر از دانش آموزان پایه اول تا ششم مدارس ابتدایی شهرستان یزد (163 تک فرزند و 145 دو فرزند)، به همراه والدین آنان هستند که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش، سیاهة رفتاری کودکان (CBCL) به همراه فرم اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته است. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه، حاکی از معناداری تفاوت میانگین مشکلات رفتاری اعم از مشکلات برونی سازی و درونی سازی، میان تک فرزندی ها و دو فرزندی ها بود. براساس یافته های به د ست آمده می توان گفت: کودکان خانواده های دو فرزند، در مشکلات رفتاری اعم از مشکلات درونی سازی و مشکلات برونی سازی، میانگین کمتر و وضعیت کاملاً بهتری نسبت به تک فرزندی ها دارند.
اثربخشی آموزش گروهی به شیوه ی عقلانی–هیجانی–رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی نوجوانان خوابگاهی پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دوره ی نوجوانی، مرحله ی مهم رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. بحران هویت در این دوره می تواند موجب مشکلات روانی در نوجوانان گردد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرآموزش گروهی به شیوه ی عقلانی هیجانی-رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی دانش آموزان نوجوان خوابگاه های
شبانه روزی می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام دانش آموزان نوجوان پسر خوابگاهی در شهرستان تربت حیدریه در فاصله ی زمانی سال تحصیلی 1391-1390 بودند. نمونه شامل 24 نفراز دانش آموزان نوجوان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (12 نفر) و شاهد (12 نفر) قرار داده شدند.گروه آزمون، درمان عقلانی هیجانی-رفتاری را به مدت نه جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه شاهد، 8 جلسه آموزش
مهارت های زندگی را دریافت نمود. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی شادکامی آکسفورد و پرسش نامه ی هویت شخصی احمدی می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و نرم افزار SPSS نسخه ی 12 تحلیل گردید.
یافته ها: آموزش گروهی به شیوه ی عقلانی-هیجانی-رفتاری در مقایسه با گروه شاهد به گونه ای معنی دار به کاهش بحران هویت (002/0=P) وافزایش شادکامی (001/0=P) منجر می شود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد مولفه های آموزش گروهی با رویکرد عقلانی هیجانی-رفتاری مانند شناسایی و چالش با افکار غیر منطقی می تواند موجب کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی شود.
رابطه بین عوامل جمعیت شناختی با ولع مصرف در وابستگان به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش عوامل جمعیت شناختی مانند سن، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، سن شروع اعتیاد، مدت اعتیاد، هزینه ماهیانه مصرف مواد، سابقه زندانی شدن در شدت ولع مصرف در وابستگان به مواد انجام شد. روش: در این پژوهش توصیفی-مقطعی 195 نفر شرکت کننده مرد معتاد در شش گروه (کشیدن تریاک، استنشاق هروئین، کشیدن هروئین، تزریق هروئین، کشیدن مت آمفتامین، کشیدن کراک) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از مصاحبه اولیه وارد بررسی شدند و به فرم ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه ولع مصرف لحظه ای فرانکن پاسخ دادند. شدت ولع مصرف افراد به وسیله آزمون کامپیوتری شاخص های تصویری سنجش ولع مصرف ارزیابی گردید. یافته ها : نتایج نشان داد که بین تحصیلات با ولع مصرف القائی، هزینه ماهیانه مصرف مواد با ولع مصرف القائی، و تحصیلات با ولع مصرف لحظه ای رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری : برخی عوامل جمعیت شناختی می توانند عوامل مهمی در پیش بینی میزان ولع مصرف فرد معتاد باشند که خود از ابعاد مورد توجه در فرایند درمان است.
مولفه های اجتماعی روان شناسی سلامت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به تدوین شاخص های سلامت اجتماعی از منظر روان شناسی می پردازد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و زمینه یابی است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه متخصصان حوزه های روان شناسی (دکتری، دانشجوی دکتری و کارشناسی ارشد) که 215 نفر از آن ها به شیوه در دسترس از دانشگاه های سراسر کشور انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت است پرسشنامه محقق ساخته 60 گویه ای است که با استفاده از روش زمینه یابی (دلفی) مطابق نظر گروهی از روان شناسان جهت بررسی شاخص های سلامت اجتماعی در ایران طراحی شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تدوین شاخص ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی حاکی از وجود چهار شاخص انسجام اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی به عنوان مؤلفه های سلامت اجتماعی از منظر روان شناسی بود.
نتیجه گیری: با توجه به شناسایی مؤلفه ها و شاخص های سلامت اجتماعی می توان آن ها را در ایران اعتبار یابی و هنجاریابی نمود.
مقایسه مدل زوج درمانگری تلفیقی مبتنی بر خود تنظیم گری- دلبستگی با مدل غنی-سازی زناشویی انریچ در افزایش رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی مدل زوج درمانگری تلفیقی مبتنی بر خود تنظیم گری- دلبستگی و برنامه غنی سازی زناشویی انریچ بر رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی زوجین انجام شده است. برای این منظور، از میان زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان خرم آباد تعداد 33 زوج انتخاب شدند و به طور مساوی در سه گروه زوج درمانگری مبتنی بر خود تنظیم گری- دلبستگی، غنی سازی زناشویی و گروه کنترل قرار گرفتند. پیش از مداخله، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH)، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) و پرسشنامه سلامت روانی (MHI-28) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. سپس زوجین گروه های آزمایش در برنامه زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری- دلبستگی (8-6 جلسه) و برنامه غنی سازی زناشویی (6 جلسه) شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. بعد از اجرای مداخله زوجین سه گروه مجددا پرسشنامه ها را در مرحله پس آزمون تکمیل کردند. نتایج حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که پس از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت میانگین گروه ها در متغیر وابسته مرکب معنادار است که بیانگر اثر عضویت گروهی بر ترکیب خطی متغیرهای وابسته است. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین میانگین گروه ها در هر یک از متغیرهای وابسته یعنی مشکلات زناشویی، رضایت زناشویی، بهزیستی روان شناختی و درماندگی روان شناختی نیز تفاوت معنادار وجود دارد. به علاوه، مقایسه های زوجی کمترین تفاوت معنادار نیز نشان داد که مدل زوج درمانگری تلفیقی مبتنی بر خود تنظیم گری- دلبستگی و برنامه غنی سازی زناشویی در هر یک از متغیرهای وابسته تفاوت معنادار با گروه کنترل دارند، اما در مقایسه با یکدیگر تفاوت معنادار ندارند.
بررسی نقش تصور از خود در رابطه میان دلبستگی ادراک شده با سلامت روانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصور از خود به عنوان پیامد ناشی از کارکرد پایه ایمنی دلبستگی ادراک شده دوران کودکی، به عنوان میانجی گر بر سلامت روان انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود که 432 دانشجو با روش چند مرحله ای از دانشگاه های بیرجند مقیاس های تصور از خود (بک، 1987)، دلبستگی به والد (هازان و شیور، 1986) و سلامت روانی (گلدبرگ، 1972) را تکمیل کردند، برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج مدل برازش یافته نشان داد تصور از خود به طور کامل ارتباط بین دلبستگی ایمنی به پدر و سلامت روان را میانجی گری می کند و تنها ایمنی به مادر به طور مستقیم ارتقاء سلامت روان را موجب می شود. لذا نه تنها نقش دلبستگی ادراک شده به هر یک از والدین در فهم سلامت روان متفاوت است، بلکه تصور پر تلاش و سخت کوش بودن خود که ناشی از اکتشاف شناختی پایه ایمنی دلبستگی به پدر است، به عنوان میانجی گر، نقش مهمی بر سلامت روان ایفا می کند.
اثربخشی هنر درمانی گروهی بیانگر بر افزایش مؤلفه های رفتاری و هیجانی خودپنداره ی کودکان مراکز شبه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی هنر درمانی بر افزایش مؤلفه های رفتاری و هیجانی خودپنداره ی کودکان مقیم در مراکز شبه خانواده بود. روش: طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل 84 دختر در دو مرکز شبه خانواده در سطح شهر مشهد بود که نمونه این پژوهش 28نفر از کودکان مقیم در این مراکز را شکل دادند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به شیوه ی تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 10 جلسه ی 90 دقیقه ای مداخله ی هنر درمانی گروهی را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در دو مرحله ی پیش از مداخله و پس از مداخله مورد سنجش قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش مقیاس خودپنداره آهلووالیا بود. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش پس از مداخله از لحاظ سازگاری رفتاری، ظاهر جسمانی، اضطراب، شادمانی و رضایتمندی به طور معنادار بر گروه کنترل برتری داشتند؛ اما تفاوت نمره ی محبوبیت بین دو گروه معنادار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، هنردرمانی گروهی در افزایش خودپنداره کودکان مقیم مراکز شبه خانواده مؤثر است.
شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه های تابع وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (سال 1391)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور برآورد میزان شیوع مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام شد. روش: در این پ ژوهش مقطعی ،7330 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای مادر استان تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال تحصیلی1391-1390، به صورت تصادفی طبقه ای به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه شیوع مصرف مواد (طارمیان، بوالهری و پیروی، 1386) است که تغییراتی متناسب با اهداف پژوهش در آن اعمال شد. یافته ها: بیشترین میزان مصرف مواد در طول عمر متعلق به مصرف قلیان(7/28 درصد) و پس از آن به ترتیب متعلق به مصرف سیگار (4/20) ، مشروبات الکلی(9/11 درصد) و تریاک (1/3 درصد) است. در بین داروهای مجاز بیشترین میزان مصرف به ترتیب شامل مواد حاوی کدیین(8/19 درصد)، دیازپام (6/3 درصد) ، فلوکستین(9/1 درصد) و ترامادول(2/4 درصد) است. در همه انواع مواد میزان مصرف مواد در دانشجویان پسر بیشتر از دختر است. نتیجه گیری: مصرف مواد سبک ( قلیان، سیگار و مشروبال الکلی) در بین دانشجویان کشور بیشتر از مصرف مواد سنگین (حشیش، تریاک، کراک، ِهرویین و ...) است. همانند الگوهای موجود در اجتماع ، مصرف همه انواع مواد در دانشجویان مذکر بیشتر از دانشجویان مونث است. مصرف داروها و موادی نظیر کدیین ، دیازپام، فلوکستین و ترامادول نیز قابل توجه است.
رابطه طلاق عاطفی با تصویر بدنی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه تصویر بدنی و کمال گرایی افراد با میزان طلاق عاطفی آن ها در زندگی مشترک بررسی شد. جامعه آماری کلیه زنان و مردان متأهلی بودند که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره خانه های سلامت در شرق تهران در زمستان 1390 و بهار 1391 مراجعه کردند. روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در دسترس بود. پس از تشریح اهداف پژوهش، تکمیل پرسشنامه ها توسط افراد گروه نمونه شامل 252 نفر ( 146 زن و 106 مرد ) انجام شد . طرح پژوهش از نوع همبستگی بوده و برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون طلاق عاطفی رازقی و همکاران ( 1387 ) ، آزمون تصویر بدنی فیشر ( 1970 ) و پرسشنامه کمال گرایی هیل ( 2004 ) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون بررسی شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای طلاق عاطفی و تصویر بدنی در زنان همبستگی معنادار و منفی وجود دارد. هم چنین وجود رابطه معنادار مثبت بین متغیرهای طلاق عاطفی و کمال گرایی منفی از دیگر نتایج این پژوهش بوده است .