فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه فعالیت نظام های مغزی/ رفتاری در بیماران مبتلا به پرفشاری خون دارای سابقه مصرف دارو و بدون سابقه ی مصرف دارو و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور مقایسه میزان فعالیت نظام های مغزی/ رفتاری در سه گروه افراد مبتلا به پرفشاری خون با و بدون مصرف دارو و افراد بهنجار انجام شده است.
روش: از بیماران و ملاقات کنندگان از بیماران در بیمارستان بوعلی سینای قزوین 163 نفر که شامل 56 نفر گروه پرفشارخون (29 زن و 27 مرد) که سابقه مصرف داروی فشار خون داشتند، 51 نفر پرفشار بدون سابقه مصرف دارو (28زن و 23 مرد) و 56 نفر گروه بهنجار (26 زن و 30 مرد) با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از اندازه گیری فشارخون هر فرد، پرسشنامه شخصیتی نظام های مغزی/ رفتاری تکمیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه در نظام های بازداری رفتاری و ستیز/ گریز و مؤلفه های اجتناب فعل پذیر، رفتار روی آورد، اجتناب فعال و ستیز تفاوت معناداری وجود دارد. در نظام فعال ساز رفتاری و مؤلفه های خاموشی و گریز تفاوت معنادار نبود. پیگیری نتایج با آزمون توکی نشان داد که بین دو گرو پرفشار در هیچ یک از نظام ها و مؤلفه ها تفاوت معناداری وجود ندارد. گروه پرفشار با مصرف دارو در مؤلفه های اجتناب فعل پذیر، ستیز، نظام بازداری رفتاری و نظام ستیز/ گریز نسبت به گروه بهنجار نمره بیشتری داشتند و در مؤلفه اجتناب فعال حالت عکس بین این دو گروه وجود داشت. همچنین گروه پرفشار بدون مصرف دارو در مؤلفه های رفتار روی آورد، ستیز و نظام ستیز- گریز نسبت به گروه بهنجار نمره بیشتری داشتند اما در مؤلفه اجتناب فعال حالت عکس بین این دو گروه وجود داشت.
نتیجه گیری: افراد مبتلا به فشارخون در نظام بازداری و ستیز/ گریز فعالیت بیشتر و در سیستم فعال ساز رفتاری فعالیت کمتری دارند. بر این اساس با توجه نظریه گری افراد مبتلا به فشارخون بالا از نظر شخصیتی گرایش بیشتری به عواطف منفی دارند.
بررسی نقش تصور از خود در رابطه میان دلبستگی ادراک شده با سلامت روانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصور از خود به عنوان پیامد ناشی از کارکرد پایه ایمنی دلبستگی ادراک شده دوران کودکی، به عنوان میانجی گر بر سلامت روان انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود که 432 دانشجو با روش چند مرحله ای از دانشگاه های بیرجند مقیاس های تصور از خود (بک، 1987)، دلبستگی به والد (هازان و شیور، 1986) و سلامت روانی (گلدبرگ، 1972) را تکمیل کردند، برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج مدل برازش یافته نشان داد تصور از خود به طور کامل ارتباط بین دلبستگی ایمنی به پدر و سلامت روان را میانجی گری می کند و تنها ایمنی به مادر به طور مستقیم ارتقاء سلامت روان را موجب می شود. لذا نه تنها نقش دلبستگی ادراک شده به هر یک از والدین در فهم سلامت روان متفاوت است، بلکه تصور پر تلاش و سخت کوش بودن خود که ناشی از اکتشاف شناختی پایه ایمنی دلبستگی به پدر است، به عنوان میانجی گر، نقش مهمی بر سلامت روان ایفا می کند.
اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل میزان قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت، یکی از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر به شمار می رود. پژوهش ها حاکی از تأثیر سبک زندگی بر افزایش و شیوع این بیماری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد و مرحله پیگیری انجام گردید. جامعه آماری را کلیه افراد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1392 تشکیل دادند. بر این اساس، نمونه ای مرکب از 42 نفر از این بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و شاهد (21 نفر) قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از چک لیست علایم روان شناختی نوع 90 سؤالی اصلاح شده (Symptom checklist-90-Revised یا SCL-90-R) و تست قند خون (Hemoglobin A1c یا HBA1C) استفاده شد که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و سه ماه پس از آخرین مداخلات آموزشی (پیگیری) روی بیماران اجرا گردید. اجرای پژوهش، 6 ماه به طول انجامید و مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی تنها بر روی گروه آزمایش در طی 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه در طی 2 ماه اجرا شد. جهت محاسبات آماری، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آموزش اصلاح سبک زندگی به جز ترس مرضی، بر کاهش علایم روان شناختی (شکایات جسمانی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، پارانوئید و روان پریشی) و میزان قند خون در مرحله پس آزمون و پیگیری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنی داری داشت (050/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش اصلاح سبک زندگی بر کاهش میانگین علایم روان شناختی و میزان قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است. همچنین، برنامه ریزی و برگزاری دوره های آموزشی برای این بیماران، بر اساس بسته آموزشی این پژوهش در جهت بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، تأثیرگذار بود. از این رو، پیشنهاد می شودکه اثربخشی این نوع از مداخلات برای بیماری های مزمن دیگر نیز بررسی شود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده پزشکان، متخصصان تغذیه، مشاوران و روان شناسان قرار گیرد.
میزان آگاهی بهداشتی مربیان بهداشت مراکز آموزش استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رای بررسی میزان آگاهی بهداشتی مربیان بهداشت مراکز آموزش استثنایی تعداد 248 نفر مربی بهداشت در 14 استان کشور انتخاب و با استفاده از یک پرسشنامه حاوی 90 سوال چهار گزینه ای آگاهی بهداشتی آنها مورد آزمون قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که 36.3 درصد از مربیان مورد آزمون به کمتر از 50 درصد سوالات پاسخ درست داده بودند. میانگین نمره آزمون آگاهی بهداشتی مربیان بهداشت با مدرک تحصیلی فوق دیپلم کمتر از میانگین نمره مربیان بهداشت با مدرک تحصیلی لیسانس بود (48.32±10.6 در برابر 56.61±11.53، p=0.0001). میانگین نمره آزمون آگاهی بهداشتی مربیان بهداشتی که به صورت حق التدریس مشغول به کار بودند کمتر از مربیان بهداشت رسمی بود (48.68±10.6 در برابر 55.57±11.65 بود) (p=0.0001). میانگین نمره آزمون مربیان بهداشتی که بیش از 15 سال سابقه کار داشتند کمتر از سایر مربیان بود (p=0.0001). وضعیت نمره آزمون سنجش آگاهی بهداشتی مربیان بهداشت در مراقبت های مربوط به بهداشت محیط، بهداشت دهان و دندان و آلودگی های انگلی کمتر از سایر مراقبت ها بود. یافته های این مطالعه لزوم و ضرورت آموزش به مربیان بهداشت بویژه مربیان بهداشت با 15 سال سابقه کار، مربیان حق التدریس و فوق دیپلم را نشان می دهد.
نقش بهداشت روانی بر امنیت رانندگی
حوزههای تخصصی:
رابطه مصرف سیگار در افراد سیگاری با مصرف سیگار در والدین و دوستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
وضعیت و عوامل غیر رژیمی تغذیه در سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار (EFT) بر سازگاری زناشویی و عواطف مثبت زوجهای دارای روابط خارج از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثر درمان هیجان مدار(EFT) بر میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج می پردازد . این تحقیق از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و با گروه گواه است . بدین منظور تعداد 12 نفر از افراد متاهل که بدلیل تعارضات زناشویی به مراکز مشاوره خصوصی در سطح شهر مشهد مراجعه نمودند ، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند . از این تعداد ، 6 نفر در گروه آزمایشی و 6 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند . تمام شرکت کنندگان پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) و پرسشنامه احساسات مثبت نسبت به همسر (PFQ) را تکمیل کردند. افراد گروه آزمایشی در 9 جلسه درمان 5/1 ساعته درمان(EFT) شرکت کردند . یک هفته پس از خاتمه جلسات درمانی ، افراد هر دو گروه مجددا پرسشنامه های مذکور را تکمیل نمودند . نتایج آزمونt مستقل بروی میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل نشان داد بین دو گروه تفاوت معناداری در سطح 1% وجود دارد . این به این معناست که رویکرد هیجان مدار بر افزایش میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج موثر بوده است . نتایج فرضیه های فرعی پژوهش نشان می دهد که این رویکرد بروی زنان بیشتر از مردان موثر بوده است . همچنین سایر نتایج بیانگر آنند که در گروه آزمایشی ، (EFT) در خرده مقیاسهای رضایت مندی ، همبستگی و ابراز محبت زناشویی نتایج مطلوبی داشته است اما در مقیاس توافق زناشویی اثر بخشی ، مطلوب مشاهده نشده است .
بررسی ارتباط احساس پیوستگی و تیپ شخصیتی Dبا تندرستی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: شواهد زیادی در مورد اهمیت عوامل روان شناختی در سبب شناسی و تشدید بیماری های عروق کرونری وجود دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط احساس پیوستگی و تیپ شخصیتی D با تندرستی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری بود. روش کار: نمونه ی مطالعه ی همبستگی حاضر شامل60 بیمار کرونری است که از میان بیمارانی که به درمانگاه تخصصی قلب و عروق بیمارستان حشمت شهر رشت در تابستان سال 1387 مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تیپ شخصیتیD، مقیاس احساس پیوستگی و پرسش نامه ی تندرستی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تحلیل شدند.یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که احساس پیوستگی (22/0=r) و تیپ شخصیتی D (62/0- =r) با تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری رابطه ی معنی داری دارند (01/0P<). بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری تنها مولفه ی عاطفه ی منفی تیپ شخصیتی D، تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: سطح بالای مولفه ی عاطفه ی منفی، تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری را کاهش می دهد.
"
مقایسه راهبردهای مقابله ای ارتباطی در مادران مبتلا به MS، RA، LBP و مادران سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه راهبردهای مقابله ای ارتباطی در مادران مبتلا به LBP، RA ، MS و مادران غیربیمار است. جامعه آماری از مادران مبتلا به RA، LBP و MS که به بیمارستان های آتیه، امام خمینی و انجمن ام اس مراجعه کرده بودند تشکیل شده است. حجم نمونه در پژوهش حاضر شامل 67 بیمار مبتلا به LBP، 50 بیمار مبتلا به RA، 32 بیمار مبتلا به MS و 32 مادر غیربیمار است.
بیماران و گروه کنترل در مصاحبه نیمه-ساختاری راهبردهای مقابله ای ارتباطی شرکت کردند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیماران مبتلا به RA ، LBP و MS از راهبردهای خودتیمارداری، کاهش وظایف فرزندپروری و انحراف توجه نسبت به مادران گروه کنترل به شکل معناداری بیشتر استفاده می کنند. مادران گروه کنترل از مادران مبتلا به RA، MS و LBP از راهبرد سرگرم کردن فرزند بیشتر استفاده می کردند. نتایج مطالعه حاضر هم راستا با مطالعات پیشین نشان می دهد که مادران مبتلا به درد مزمن از راهبردهایی استفاده می کنند که متمرکز بر مدیریت درد هستند و وظایف فرزندپروری خود را کاهش می دهند.
ارتباط بین خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی در نوجوانان و جوانان همزاد چندتایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی در نوجوانان و جوانان همزاد چندتایی است. روش کار: جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل تمامی دوقلوها و چندقلوهای دختر و پسری است که در گروه سنی 30-15 سال عضو جامعه همیار دوقلو هستند که 260 نفر از آنان به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های دشواری های تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی SF36 بود. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد دشواری در تنظیم هیجانات از جمله عدم پذیرش پاسخ های هیجانی (r=-0.212)، دشواری دست زدن به رفتار هدفمند (304/0- =r)، فقدان آگاهی هیجانی (466/0- =r)، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی (453/0- =r) و فقدان شفافیت هیجانی (600/0- =r) با نمره کیفیت زندگی همبستگی منفی و معنی دار دارد. یعنی با افزایش دشواری تنظیم هیجانی برای ابعاد ذکر شده کیفیت زندگی کاهش داشته است یا به عبارت دیگر با افزایش مهارت های تنظیم هیجانات کیفیت زندگی افزایش می یابد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش جهت آگاهی والدین از چگونگی مهارت های خودتنظیمی هیجانی بر کیفیت زندگی چندقلوها می تواند اثر مطلوبی داشته باشد و باعث آموزش الگوهای صحیح خودتنظیمی هیجانی چندقلوها شود. پیشنهاد می گردد کلاس های آموزشی و کارگاه های آموزشی هم برای والدین و هم برای فرزندان همزاد چندتایی در زمینه مهارت های خودتنظیمی هیجانی برگزار شود.
نوروفیدبک: راهکاری نوین در بهبود بیماران وابسته به شیشه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش درمانی نوروفیدبک همراه با دارودرمانی، در مقایسه با دارودرمانی تنها، بر شدّت اعتیاد، اضطراب، کیفیّت زندگی، سلامت روان، توجّه و تمرکز و عملکرد مغزی بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه بود. روش: به این منظور 100 نفر از بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، که تحت یکی از انواع دارودرمانی های ویژه اختلال وابستگی به مواد قرار داشتند، به شیوه در دسترس، انتخاب و بر اساس نمرات شدت اعتیاد همتا شده و پس از تکمیل پرسش نامه-های سنجش شدّت اعتیاد (ASI) و سلامت عمومی روان شناختی (GHQ-28) به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 50 بیمار) قرار گرفتند. در مرحله درمان، کلیه این بیماران روان درمانی و دارودرمانی معمول خود را دنبال کرده و متعاقب آن گروه آزمایش علاوه بر روان درمانی، از 30 جلسه نوروفیدبک (5 جلسه در هفته) برخوردار شد و گروه گواه تنها درمان معمول خود را پی گرفت. پس از پایان 6 هفته درمان نوروفیدبک، کلیه بیماران هر دو گروه، به وسیله ابزارهای مذکور مورد سنجش مجدّد قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش، در پایان دوره، به شکل معناداری بهبود بیشتری در متغیرهای شدت اعتیاد و سلامت روان شناختی داشتند. نتیجه-گیری: می توان گفت درمان نوروفیدبک برای کاهش شدت اعتیاد و افزایش بهبود سلامت روان بیماران وابسته به ماده محرک شیشه به کاربرد دارد.