فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا با درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی سالمندان انجام شد. روش پژوهش، تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. نمونه پژوهش شامل 66 نفر (46 زن و 20 مرد) بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان سالمندان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی سالمندان روزانه بهزیستی شهرستان ساری انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه آزمایشی (دو گروه) و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. برای گروه آزمایشی اول معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا طی 8 جلسه 75 دقیقه ای آموزش داده شد و برای گروه آزمایشی دوم درمان پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 75 دقیقه ای ارائه شد و در این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان داد معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا و درمان پذیرش و تعهد موجب افزایش بهزیستی روان شناختی و مؤلفه های آن در سالمندان می شود (P<0.01). هم چنین، یافته ها نشان داد بین اثربخشی دو گروه معنادرمانی و درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی سالمندان تفاوت معناداری وجود ندارد. براساس سافته ها می توان استدلال کرد که اندیشه های مولانا می تواند منبع خوبی برای غنی سازی مداخلات روان شناختی برای سالمندان محسوب شود.
مقایسه رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان زن و مرد بخش های درمانی و غیر درمانی بیمارستان بزرگ نفت اهواز
حوزههای تخصصی:
با توجه به عوامل استرس زایی که خاص محیط های بیمارستانی است و ارتباط دایم کارکنان این محیط ها، انتظار می رود شاغلین بخش درمانی در مقایسه با بخش غیر درمانی سلامت روان نامطلوب تری داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان زن و مرد بخش های درمانی و غیر درمانی بیمارستان بزرگ نفت اهواز بود. طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای از نوع پس رویدادی بود. نمونه این پژوهش مشتمل بر 300 نفر از کارکنان زن و مرد بخش های درمانی و غیر درمانی بیمارستان بزرگ نفت اهواز در سال 1395 که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری دردسترس استفاده شده است. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ و پرسشنامه سلامت روان بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین کارکنان بخش های درمانی و بخش های غیر درمانی از نظر مؤلفه ی رضایت زناشویی (01/0>p و 97/5= F) تفاوت معنی داری وجود دارد اما تفاوت معنی داری از نظر سلامت روان (05/0<p و 10/0= F) بین دو گروه وجود ندارد. با توجه به پژوهش حاضر بین دو نمونه کارکنان بخش های درمانی و بخش های غیر درمانی در مؤلفه ی رضایت زناشویی تفاوت معنی دار وجود دارد اما تفاوت معنی داری از نظر سلامت روان بین دو گروه وجود ندارد. از نتایج پژوهش حاضر می توان با شناخت عوامل رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان به آنها برای راهبردهای لازم در افزایش رضایت زناشویی و سلامت روانی کارکنان کمک کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی بر اضطراب کارکنان بانک
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی بر میزان اضطراب کارکنان بانک انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کارمندان بانک غرب شهر تهران مشغول به کار در سال 1395، بودند. حجم نمونه 30 نفر (15 نفر در هر گروه) بودند که با روش نمونه گیری به صورت در دسترس انتخاب شدند و قبل و بعد از انجام پژوهش با پرسشنامه های DASS-21 مورد آزمون قرار گرفتند. تعداد 10 جلسه آموزش مهارت های ارتباطی بر روی گروه آزمایش انجام شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های ارتباطی، اضطراب را در کارکنان بانک کاهش می دهد (01/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش های مهارت های ارتباطی، می تواند در کاهش اضطراب موثر باشد.
بررسی میزان شراکت دانشگاه های علوم پزشکی با دیگر بخش ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:هدف این مقاله بررسی میزان شراکت دانشگاه های علوم پزشکی با دیگر بخش های جامعه از نظر اعضای هیئت علمی بود.
شناسایی و تحلیل مولفه های تاثیر گذار بر ابقاء دانشجو در محیط یادگیری الکترونیکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل مؤلفه های مؤثر بر ابقاء دانشجویان در محیط یادگیری الکترونیکی است . روش ها: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شناسایی عوامل تأثیر گذار بر ابقاء دانشجو بر اساس پیشینه نظری و تجربی، پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی است. در تدوین این پژوهش مفاهیم و مبانی نظری مرتبط، مربوط به سال 2000 تا 2016 مورد مطالعه ی دقیق قرار گرفت و مؤلفه های های دخیل در ابقاء دانشجو استخراج شد. این مؤلفه ها در قالب پنج (5) بعد مطرح شدند و بر اساس آن ها پرسشنامه ای با تعداد 56 گویه تهیه، تنظیم و برای 30 متخصص در زمینه آموزش الکترونیکی ارسال شد تا اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص ها به طور دقیق شناسایی شود. روایی پرسشنامه با استفاده از نظراتمتخصصان تایید گردید و پایایی آن نیز به روش آلفای کرونباخ 84% به دست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار v18 Spss، آزمون ناپارامتری فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها:نتایج نشان داد که به ترتیب عوامل مربوط به یادگیرنده، دوره، یاد دهنده، تکنولوژی و محیط یادگیرنده در ابقاء دانشجو مؤثر هستند. نتیجه گیری:برای نگهداشت هر چه بیشتر دانشجو در محیط یادگیری الکترونیکی نیاز به توجه ویژه به مهارت های مدیریتی و کامپیوتری دانشجو، عامل تعامل، حمایت سازمانی، مهارت و نگرش یاد دهنده، کیفیت تکنولوژی، کیفیت اینترنت و ایجاد محیط حمایتی داریم تا دانشجویان بیشتر بر تکمیل دوره های آموزش الکترونیک تشویق شوند .
اثربخشی روان درمانی چهار عاملی بر افزایش احقاق جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: احقاق جنسی عاملی مهم در رضایت جنسی و زناشویی است. با توجه به اینکه بازماندگان سرطان پستان الگویی از فعالیت جنسی دارند که برای اغلب آنها رضایت بخش نیست، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی چهار عاملی (رابطه درمانی، امید و انتظار درمان، آگاهی افزایی و نظم بخشی رفتار)، بر ارتقاء احقاق جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان می باشد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 2/5 ماهه است. جامعه آماری، زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش در سال 1393 بودند که از آنها 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پرسشنامه احقاق جنسی هالبرت (HISA) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط شرکت-کنندگان تکمیل گردید. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی قرار گرفت. در پایان به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس عاملی استفاده شد. یافته ها: نشان می دهد گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای درمان، تفاوت معناداری در متغیر احقاق جنسی ندارند. از سویی، این درمان توانسته احقاق جنسی زنانی که در پیش آزمون احقاق جنسی بالاتری داشته اند افزایش دهد اما این معناداری در پیگیری 2/5 ماهه ناپایدار بود. نتیجه گیری: روان درمانی چهار عاملی، روش موثری برای ارتقاء احقاق جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان نمی باشد.
تبیین و شفاف سازی مفهوم ارزش در آموزش علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۲
88-101
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: توسعه ی آموزش علوم پزشکی، یکی از اهداف مهم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. نخستین گام برای توسعه و دستیابی به برنامه ی آموزش مبتنی بر ارزش ها در کشورمان، شفاف سازی مفهوم ارزش در آموزش علوم پزشکی است که در این پژوهش به آن می پردازیم. روش کار: در این پژوهش، با تحلیل متون به شیوه ی نقدی - تفسیری، مفهوم ارزش در آموزش علوم پزشکی شفاف سازی؛ و سپس به جستجوی متون مرتبط با ارزش پرداخته شد. همچنین از 800 مقاله ی مرتبط با موضوع پژوهش، 70 مقاله، به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و ساخت مجدد و مستدل مفهوم از یافته های ضد و نقیض در پژوهش های مختلف به دست آمد. پس از آن، با تحلیل انتقادی مستندات مربوط به مفهوم ارزش و فلسفه و جایگاه ارزش ها در آموزش علوم پزشکی ایران و جهان، مفاهیم جدید و ارتباط های بین مفاهیم، دوباره ساخته شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: ارزش ها به صورت یک نظام ارزشی، درون فرد ایجاد می شود و مبنای قضاوت و تصمیم گیری در امور مختلف قرار می گیرد. ارزش ها با ایجاد نگرش، موجب جهت گیری رفتاری می شود. از سویی، باور اعتقادی، باور علمی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. شواهد علمیی که تولید می شود، از ارزش های زمینه یی فکری دانشمندان و صاحبان علم، خالی نیست. در جامعه ی اسلامی ما، مفروضات اساسی وجود دارد که باور ما است و ارزش های ما را شکل می دهد؛ و آن گاه است که ارزش ها، جهت حرکت ما را تعیین می کند و الگوهای رفتاری ما را شکل می دهد تا از دایره ی ارزش ها و اخلاقیات خارج نشویم. نتیجه گیری: در کشور ما، در بسیاری از حوزه ها از جمله آموزش علوم پزشکی، نیاز به برنامه هایی است که دستیابی به ارزش ها را تضمین کند. برای توسعه ی ارزش ها در این حوزه ، نخستین گام، فراهم سازی بستری برای درک مفهوم و درونی سازی ارزش ها و توسعه ی روش های آموزش برای به دست آوردن تجربه ی مبتنی بر ارزش است.
نقش آیین های عاشورایی و برهه های پساعاشورایی در ارتقای سلامت معنوی، از مجرای رفتارسازی هنجار مبتنی بر آموزه های دینی: پیشنهاد یک الگوی عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۲
115-122
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: جوامع اسلامی، به ویژه شیعیان برای بزرگ داشتن حماسه ی عاشورا، فضای متفاوتی را در ایام ماه محرم تجربه می کنند. فضایی که در کنار به پا داشتن آیین های عاشورایی متناسب با فرهنگ های بومی، زمینه ی مناسبی برای کاهش رفتارهای ناهنجار و تثبیت رفتارهای هنجار مبتنی بر آموزه های دینی و مذهبی فراهم می کند. به طور قطع سیاست گذاران و متولیان فرهنگی جامعه مایل اند فضای معنوی حاکم در ایام ماه محرم، در زمان های دیگر نیز در جامعه زنده بماند و از این رهگذر، بستر مناسبی برای ارتقای سلامت معنوی از راه تثبیت رفتارهای هنجار در جامعه ایجاد شود. روش کار: مؤلفان با نگاهی به آیین های عاشورایی و تحلیل آن بر مبنای الگوی فرانظری تغییر رفتار، تلاش داشته اند راهکارهای عملی روشنی برای تحقق این هدف در نظر بگیرند. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بسته به شرایط زمانی طی شده از آیین های عاشورایی، راهکارهای مختلفی برای ایجاد و یا تثبیت رفتارهای هنجار پیشنهاد می شود؛ که این راهکارها می تواند به تثبیت رفتارهای فردی و اجتماعی مطلوب در میان افراد جامعه کمک کند. نتیجه گیری: این مقاله با مروری بر بُعدهای این الگوی تغییر رفتاری و تطبیق آن با شرایط جامعه در ماه محرم، تلاش دارد برای این منظور راهکار ها ی عملی معرفی کند.
رابطه ی ماه مبارک رمضان با میزان بروز تصادفات و دیگر آسیب ها و مقایسه ی آن در زنان و مردان پذیرش شده در اورژانس بیمارستان های شهر کرمانشاه در سال 1380 - 1387(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
34-44
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: افزایش سلامت اجتماعی در هر جامعه یی مهم ترین نگرانی محاکم قضایی محسوب می شود. ازآنجاکه تحقیقات صورت گرفته به طور دقیق به توافقی درباره ی تغییر میزان آسیب های مختلف در ماه مبارک رمضان نرسیده است، هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی ماه مبارک رمضان با میزان بروز تصادفات و دیگر آسیب ها و مقایسه ی آن در زنان و مردان پذیرش شده در اورژانس بیمارستان های شهر کرمانشاه در سال 1380 - 1387 است. روش کار: این پژوهش ازنوع گذشته نگر و نیمه تجربی است. تمام بیماران زن و مرد 15 تا 45 ساله یی که به علت تصادفات رانندگی و سه نوع آسیب دیگر (نزاع و زد و خورد، پرتاب از ارتفاع و درگیری با سلاح گرم) در طول ماه مبارک رمضان و دیگر ماه های سال های 1380 تا 1387 به بخش اورژانس بیمارستان های طالقانی و امام رضای شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند با روش نمونه گیری در دسترس و با هدف مقایسه، در این پژوهش شرکت کردند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون های کولموگروف اسمیرونوف، تحلیل واریانس و آزمون T دو نمونه یی انجام شده است. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته ها ، میانگین آسیب ها در ماه های غیررمضان در هر دو گروه زنان و مردان، به طور جداگانه، بیشتر بود (001/0)؛ باوجوداین، هیچ تفاوت معناداری بین میزان بروز آسیب های مختلف در ماه های رمضان و غیررمضان در زنان و مردان مشاهده نشده است (به ترتیب 743/0 و 773/0)؛ اما در تمامی موارد میانگین مردان بالاتر از زنان بوده است (α≤05/0). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، اگرچه میانگین میزان بروز تصادفات و دیگر آسیب ها و حوادث بین زنان و مردان در ماه های رمضان و غیررمضان دارای تفاوت معنادار نیست، میانگین این آسیب ها در ماه های غیررمضان بیشتر از ماه های رمضان است. همچنین مشاهده شد که میزان بروز آسیب ها در زنان نسبت به مردان هم در ماه مبارک رمضان و هم در ماه های غیررمضان کمتر است.
اثربخشی آموزش دلگرم سازی خانواده براساس مدل آدلر در افزایش رضایت زناشویی و کاهش علائم اختلال جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۸ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش دلگرم سازی خانواده براساس مدل آدلر در افزایش رضایت زناشویی و کاهش علائم اختلال جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه بود.
روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه افرادی بود که براساس تشخیص پزشک فوق تخصص روان پزشکی و پرسشنامه اختلال استرس پس از ضربه می.سی.سی.پی. مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه بازمانده از جنگ تحمیلی بودند که به کلینیک ها یا مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کردند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری دردسترس استفاده شد. پرسشنامه اختلال استرس پس از ضربه می.سی.سی.پی. و پرسشنامه رضامندی زناشویی انریچ، ابزارهای این پژوهش بودند و برای تحلیل داد ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.
نتیجه: تحلیل و بررسی داده های پژوهش نشان د ادکه آموزش دلگرم سازی خانواده بر اساس مدل آدلر باعث کاهش مشکلات بالینی( شامل تجربه مجدد، کناره گیری، کرختی، بیش انگیختگی و خودآزاری) جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه شد.
بحث: آموزش دلگرم سازی خانواده براساس مدل آدلر نشان داد که خانواده نقش بسزایی در بهبود علائم PTSD و رضایت زناشویی دارد که در تحقیقات عصر حاضر توجه چندانی به آن نشده است.
ساخت، پایاسازی و اعتبارسنجی پرسشنامه تابآوری روانی ملی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر بر آن است که با درنظرگرفتن پژوهش های پیشین درباره تعریف سازه تاب آوری روانی ملی به ساخت و اعتباریابی پرسشنامه ای جهت اندازه گیری این سازه بپردازد.
روش: باتوجه به تعاریف، 48 گویه اولیه طراحی و پس از اخذ نظر صاحب نظران حوزه های سیاسی، روان شناسی و دفاعی و اجرای مقدماتی روی 50 نفر، داده ها تحلیل ابتدایی شد و درنهایت روی نمونه نهایی (350 نفری) مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: یافته های پژوهش، نشان دهنده آلفای کرونباخ کل 96/0 بود و نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی نیز 8 عامل اساسی را نشان داد. غیر از یک سؤال که بار عاملی معنی داری را با هیچ یک از عوامل هشتگانه پرسشنامه نشان نداد، سایر سؤالات در عوامل هشت گانه، بار عاملی مناسبی را نشان دادند.
بحث: نتایج حاصل از پایاسازی و روایی یابی پرسشنامه تاب آوری روانی ملی، بیانگر کفایت این پرسشنامه برای پژوهش های آتی خواهد بود.
اقدامات بهداشتی جهت پیشگیری از افسردگی زنان شاغل استان چهار محال و بختیاری
حوزههای تخصصی:
خانواده اصلی ترین و اساسی ترین رکن شکل گیری جامعه می تواند نقش مهمی در رشد و پیشرفت توانائی ها و استعدادهای اعضای خود داشته باشد و یکی از مهم ترین اعضای خانواده، زن است که می تواند نقش مؤثری در تعالی خانواده داشته باشد. در طی نیم قرن اخیر نقش زن در خانواده دچار تحولاتی شده که درنتیجه ورود زنان به بازار کار است. امروزه افسردگی تشخیص داده نشده یکی از مشکلات عمده بهداشتی است. افسردگی مسئله شماره یک سلامتی در دنیاست و یکی از شایع ترین مشکلات روانی است که باعث مراجعه بیماران به روان پزشکان و روانشناسان می شود. سیصد و چهل میلیون نفر از مردم جهان مبتلابه افسردگی می باشند و 25-10 درصد از افراد در مرحله ای از زندگی، به افسردگی دچار خواهند شد. شیوع افسردگی عمده در زنان بیشتر از مردان است. تشخیص به موقع و هنگام زود این بیماری، فرصتی برای پیشگیری اولیه و فراهم نمودن بهداشت روانی برای خانواده ها فراهم می سازد.
مطالعه قوم نگارانه ی هنجارها و توصیه های عامیانه تشویق کننده مصرف مواد مخدر (مورد مطالعه: قوم عرب شهرستان اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه خرده فرهنگ ها یکی از مهمترین شیوه ها برای شناخت و بررسی آسیب های اجتماعی می باشد. سهم مردم نگاری، در زمینه پژوهش در مواد مخدر، تمرکز بر روابط اجتماعی با محوریت استفاده از مواد مخدر است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی خرده فرهنگ های قومی (قوم عرب شهرستان اهواز) و هنجارها و توصیه های عامیانه ی تشویق کننده مصرف مواد مخدر است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش قوم نگاری انجام شد. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. برای رسیدن به کفایت نمونه از اشباع نظری استفاده شد. قلمرو این بررسی، خرده فرهنگ قوم عرب بود. برای تحلیل داده های پژوهش، از روش کدگذاری سه مرحله ای بهره گرفته شد. مرحله ی اول، کدگذاری باز بود که مفاهیم مهم استخراج شد. در مرحله ی کدگذاری محوری، کدهای محوری از تلخیص مفاهیم مقولات مهم بیرون کشیده شد. یافته ها: علل گرایش به باورها و آداب و رسوم، تعلیم نادرست والدین با توجه به بعد نسبتا بالای خانواده های اعراب، تبلیغات غلط فرهنگی، علم نداشتن، نبودن امکانات رفاهی، بیکاری، سطح پایین کیفیت زندگی و تبعیت از آداب و رسوم قومی در زمینه مصرف مواد مخدر بود. در خصوص باورهای عامیانه تشویق کننده مواد مخدر یافته ها نشان داد درک و ارزش های مشترک می تواند قواعد روشنی برای استفاده کنندگان مواد مخدر باشد. دانش در مورد مصرف مواد مخدر از طریق یک شبکه به هم پیوسته اجتماعی، که بیشتر نشان دهنده وجود یک خرده فرهنگ مواد مخدر است، منتقل می شود. نتیجه گیری: می توان استدلال کرد که باورها و هنجارهای تشویق کننده مصرف مواد مخدر، برای درمان و یا کاهش درد ناشی از بیماری ها از قدیم الایام در طب سنتی رواج داشته است.
بررسی وضعیت نگرش دینی و رفتار باروری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳
68-79
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: رفتار باروری ازجمله تعیین کننده های مهم نوسانات جمعیتی است. کاهش نرخ باروری همراه با سالمندی جمعیت؛ و نیز کاهش نیروی کار جوان، از معضل های مهمی است که جامعه ی ایران در آینده با آن روبه رو خواهد شد. با توجه به اهمیت فراوان موضوع، این پژوهش با هدف تعیین وضعیت نگرش دینی و رفتار باروری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران صورت گرفته است. روش کار: در این پژوهش مقطعی، جامعه ی آماری شامل همه ی زن ان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است، که 200 نفر از زنان دارای معیارهای ورود، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه ی سه قسمتی، حاوی اطلاعات دموگرافیک، پرسش های تعیین کننده ی رفتار باروری و نگرش دینی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و تحلیل واریانس استفاده شد و سطح معنی داری نیز 05/0 در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین ± انحراف معیار سن واح دهای پ ژوهش 6/1 ± 24/29 سال است. همچنین میانگین ± انحراف معیار تعداد افراد خانوار، تعداد فرزندان، سن ازدواج، مدت زمان ازدواج و فاصله ی بین ازدواج و اولین بارداری به ترتیب 79/0 ± 16/3 نفر، 78/0 ± 8/1 نفر، 9/5 ± 5/8 سال، 39/24 ± 74/24 ماه و 47/4 ± 02/21 سال است. علاوه براین، سطح نگرش دینی بیشتر واحدهای پژوهش (5/67 درصد) در حد خوب ارزیابی شده است. نتایج آزمون تحلیل واریانس نیز نشان دهنده ی ارتباط معنادار سطوح مختلف نگرش دینی با رفتار باروری است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت بیشتر اعتقادات دینی در رفتار باروری افراد تأکید می کند. توصیه می شود در اجرای برنامه های آموزشی و مشاوره یی که برای ارتقای رفتار باروری صورت می گیرد، به باورها و اعتقادات دینی افراد توجه ویژه یی شود تا هر دو مقوله ی مهم ارتقا یابند.
تبیین و تحلیل زمینه های سازواری و همگرایی مؤلفه های تفکر انتقادی با تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های یک تربیت دینی را در تضاد با عقلانی توان دیشه ورزی می بینند، منشأ بسیاری از شبهات و پرسشهایی اند که در این زمینه مطرح شده اند. برهمین اساس امروزه عناوینی چون القای تفکر عقلانی،تفکرانتقادی و خلاقیت از موضوعات مهم تربیتی هستند که نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده اند. درتعلیم و تربیت امروز گرایش به تفکر انتقادی یکی از ملزومات زندگی عقلانی قلمداد شده است. در کشور ما، ضرورت تربیت دینی به منزله وظیفه مهم و اصلی تعلیم و تربیت پذیرفته شده است و باید به گون ه ای اعمال شود که در مقابل چالش های موجود به بهترین شکل، مخاطبان را جذب کند. بنابراین، باید تلاش کرد تا به شیوه های موجود در این فرآیند، کیفیت بخشید و آن را بهتر و زیباتر به نسل جوان ارائه داد. اگر تربیت دینی بتواند با روشهای جدید منطبق شود، گامی مؤثر برای جذب افراد به دینداری برداشته است. یک راهکار اساسی در جامعه ما، داشتن تفکر انتقادی در شیوه های تربیت دینی است. این مقاله، با روش تحلیل مفهومی و نیز با استناد به منابع معتبر، تلاش می کند به تطبیق و همگرایی مؤلفه هایی که در تفکر انتقادی و تربیت دینی مؤثرند، بپردازد. نتیجه این پژوهش، اشتراک برخی مؤلفه های تفکر انتقادی و تربیت دینی را به ویژه در بعد شناختی مورد تأکید قرار می دهد و ثابت می کند که این مؤلفه ها با هم تطابق و همخوانی دارند.
تاثیر آموزش گروهی به روش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی برکاهش خشم دانشجویان زن رشته ی روان شناسی دانشگاه آزاد شهرستان بهبهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش تاثیر آموزش گروهی به شیوه شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش خشم دانشجویان زن رشته روان شناسی دانشگاه آزاد شهرستان بهبهان مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان زن رشته روان شناسی دانشگاه آزاد شهرستان بهبهان در سال 1394 بودند. 30 نفر از این دانشجویان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمون و شاهد گمارده شدند. ابزار مورد اندازه گیری در این پژوهش پرسش نامه ی خشم اسپیلبرگر است. ابتدا روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید. سپس آموزش گروهی به روش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی گروه آزمون در ۸ جلسه اعمال گردید و پس از اتمام آن از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار از روش های آمار استنباطی همانند کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش گروهی به شیوه شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش معنی دار خشم در دانشجویان زن رشته روان شناسی گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد شد. نتیجه گیری: بنا بر نتایج، به نظر می رسد که آموزش گروهی به شیوه شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش خشم می گردد.
نقش واسطه ای رضایت شغلی در رابطه بین رفتارهای مدنی- اجباری با رفتارهای مدنی- سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای مدنی- سازمانی ازجمله با اهمیت ترین رفتارهای مثبت در محیط های کار هستند که چندین دهه متوالی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده اند. براساس جدیدترین شواهد، این رفتارها به دلیل ماهیت مثبت خود، گاهی مورد تاکید زیاد قرار گرفته و به همین دلیل از ماهیت ارادی و اختیاری خود خارج می شوند. رفتارهای مدنی- اجباری همان رفتارهای مدنی متعارف هستند که ماهیت ارادی و اختیاری خود را از دست داده اند. در پژوهش حاضر، چنین فرض شده که رضایت شغلی در رابطه بین رفتارهای مدنی- اجباری با رفتارهای مدنی- سازمانی نقش واسطه ای دارد. در راستای اهداف این پژوهش، 212 نفر از کارکنان یک سازمان دولتی انتخاب شدند و به پرسشنامه های رفتارهای مدنی- اجباری (CCBQ)، رفتارهای مدنی- سازمانی (OCBQ) و رضایت شغلی (JSQ) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین رفتارهای مدنی اجباری با رضایت شغلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد، اما بین رفتارهای مدنی- اجباری با رفتارهای مدنی- سازمانی در سطح روابط ساده رابطه معنادار به دست نیامد. نتایج الگو سازی معادله ساختاری نیز نشان داد که رضایت شغلی متغیر واسطه ای کامل در رابطه رفتارهای مدنی اجباری با رفتارهای مدنی- سازمانی معطوف به افراد، سازمان و به صورت کلی است. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که رفتارهای مدنی- اجباری از طریق تضعیف رضایت شغلی قادر به کاهش رفتارهای مدنی- سازمانی هستند.
اثربخشی برنامه مهارت آموزی مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر سلامت روان نوزادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامه مهارت آموزیِ مبتنی بر بازی های عصب نمایشی و در چارچوب نظریه دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونه در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شد ند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاک های ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخست زا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسه نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچ یک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانه های خطر را در شش ماهگی نشان نمی دادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانه های خطر را نشان می دادند. این نتایج با مصاحبه ها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخ گویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری می تواند تأمین کننده سلامت روان نوزادان شان باشد. به نظر می رسد بازی های عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که می تواند برنامه های فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی تر کند.
رابطه بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تلفن همراه با اهمال کاری تحصیلی، احساس تنهایی و سلامت روان دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تلفن همراه با اهمال کاری تحصیلی، احساس تنهایی و سلامت روان بود. این پژوهش، توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان سال سوم دبیرستان مدارس عادی- دولتی قم که در سال تحصیلی 95-1394 به تحصیل اشتغال داشتند، تشکیل می دهند که شامل 2414 نفر بودند. از بین کلیه دانش آموزان، 334 نفر با توجه به جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از مراجعه به مدارس، دانش آموزان حاضر در نمونه، چهار پرسش نامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تلفن همراه (محقق ساخته)، اهمال کاری، احساس تنهایی و سلامت عمومی را به منظور جمع آوری داده ها تکمیل نمودند. روایی ابزارها به ترتیب از طریق روایی صوری، ملاکی، همسانی درونی و هم زمان قابل قبول گزارش شده است. هم چنین، پایایی آنها توسط آلفای کرونباخ محاسبه شد که به ترتیب 0/88، 0/92، 0/89 و 0/88 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی و با استفاده از SPSS انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با اهمال کاری و احساس تنهایی رابطه مستقیم و با سلامت روان رابطه منفی دارد. هم چنین، متغیرهای اهمال کاری تحصیلی، احساس تنهایی و سلامت روان میزان استفاده از شبکه های مجازی تلفن همراه را پیش بینی می کند.