فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضرT نقش سبک های دلبستگی در پیش بینی سبک های مقابله ای و ابرازوجود بررسی شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعة آماری، دانشجویان دانشگاه های کاشان در سال تحصیلی 90-91 بودند که از این تعداد، 400 نفر با شیوة نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامة سبک های دلبستگی هازن و شاور(AAI)، مقیاس سبک های مقابله ا ی اندلر و پارکر(CISS) و ابرازوجود گمبریل-ریچی(AI)؛ و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده استفاده شد. نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که سبک های دلبستگی؛ سبک مقابله ای مسئله مدار، سبک مقابله ای اجتناب مدار، و ابرازوجود را به صورت مثبت پیش بینی می کنند. همچنین، سبک دلبستگی ناایمن-اجتنابی، سبک مقابله ای هیجان مدار را به صورت مثبت؛ و سبک مقابله ای مسئله مدار و ابراز وجود را به صورت منفی پیش بینی می کند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون در دختران و پسران نیز بیانگر آن است که تفاوت بین دانشجویان دختر و پسر در پیش بینی سبک های مقابله ای و ابرازوجود توسط سبک های دلبستگی معنادار می باشد. نتایج این پژوهش همسو با یافته های پژوهش های پیشین، نشان دهندة آن است که سبک های دلبستگی، سبک های مقابله ای و ابراز وجود را به صورت معنادار پیش بینی می کنند.
بررسی پدیدارشناسانه ی مفهوم هویت: تلاشی در ارائه ی مدل فرایند های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت با پرسش ""من چه کسی هستم"" از نخستین دوره های حیات انسانی همواره مطرح بوده است. هویت در هر دوره ای متاثر از شرایط و ویژگی های بافتی جوامع و اعصار، مفهوم ویژه ای به خود گرفته است . تلاش نگارندگان بر این است که در نگاه اول مفهوم هویت را در یک فضای پدیدارشناسانه مورد تامل قرار داده و عمده ترین فرایند های هویتی را استخراج نمایند. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه فرایندهای بنیادی مفهوم هویت که وضعیت های هویتی در آن معنا می یابد، شامل چه عناصری می شوند؟ این پژوهش از اشکال پژوهش های فلسفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است . نتایج نشان می دهد که ماهیت کلی مفهوم هویت شامل سه فرایند بنیادین خروج از بی نامی یا بی تعینی، اعلام حضور و استقرار هویتی یا تعین یابی شامل مفهوم ابتلا، استغراق و معرفت ، است. پروسه ی هویت یابی با خروج از بی تعینی و وارد شدن در عرصه ی حضور به واسطه ی یک تقابل و درگیری با زمینه ی مبنایی هویتی آغاز می شود. این مواجه، تصویری اولیه از خود را به صورت کلی برای فرد ایجاد می کند. در فرایند دوم، فرد علائمی از موقعیت هایی که درگیر آن است، به نمایش می گذارد. فرایند پایانی هویت یابی، فرایندی اساسی است. در این مرحله است که جریان هویتی در فرد استقرار پیدا می کند، فرد خود را غرق در آن زمینه یافته و نسبت به آن معرفت می یابد.
نقش سلامت خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: باورهای فراگیران در مورد توانایی های خود در فرآیند تحصیل در قالب خودکارآمدی تحصیلی تعریف می شود که تحقق آن متاثر از عوامل مختلفی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش متغیرهای سلامت خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی انجام شد.
ابزار و روش ها: این پژوهش توصیفی- مقطعی با طرح همبستگی در جامعه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 94-1393 انجام شد و 335 دانشجو به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خانواده اصلی هاوشتات و همکاران، پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور و پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان اون و فرامن استفاده شد. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 22 و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندمتغیره به روش گام به گام انجام شد.
یافته ها: خودکارآمدی تحصیلی با متغیرهای سلامت خانواده (274/0=r) و سبک دلبستگی ایمن (336/0=r) همبستگی مثبت و معنی دار و با متغیرهای سبک دلبستگی اجتنابی (413/0-=r) و سبک دلبستگی اضطرابی (402/0-=r) همبستگی منفی و معنی دار داشت (01/0p<). متغیرهای پیش بین سبک دلبستگی اجتنابی (828/4-=t؛ 0001/0=p)، سبک دلبستگی ایمن (108/5=t؛ 0001/0=p)، سبک دلبستگی اضطرابی (217/3-=t؛ 001/0=p) و سلامت خانواده (061/3=t؛ 002/0=p)، 3/۰ از واریانس خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان را تبیین کردند و به ترتیب در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی نقش بیشتری داشتند.
نتیجه گیری: سلامت خانواده و سبک دلبستگی ایمن باعث افزایش باور خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی باعث کاهش باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان هستند.
رابطه تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی ارتباط تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. روش: این تحقیق از نوع همبستگی بود که در مقوله طرح های توصیفی قرار دارد. تعداد 400 دانش آموز پایه های اول و دوم دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 91-90 با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس های تنظیم شناختی-هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی، مهارت های اجتماعی و فهرست سوء مصرف مواد (محقق ساخته) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان دادند برانگیختگی و سطوح پایین مهارت های اجتماعی سهم معناداری در پیش بینی سوء مصرف مواد دارند. نتیجه گیری: نتایج مبین آن بودند که بر انگیختگی رفتاری، سطوح پایین خودکارآمدی، تنظیم شناختی هیجان، عدم تفکر و برنامه ریزی در کارها و سطوح پایین مهارت های اجتماعی در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد موثراند.
پیش بینی افسردگی بر اساس مؤلفه های کمال گرایی: نقش میانجی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفه های کمال گرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفه ها با میانجی گری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمال گرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های کمال گرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنی دار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمال گرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمال گرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنی دار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنی دار بود. شاخص های برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفه های کمال گرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفه های کمال گرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته می شود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفه های کمال گرایی به میزان زیادی می توان افسردگی آزمودنی های را کنترل کرد.
مدل علّی تأثیر انگیزش تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی با نقش واسطه ای اهمال کاری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحصیلی به صورت خستگی مزمن ناشی از کار بیش از اندازه در فعالیت های درسی، نگرش بدبینانه و بی تفاوتی نسبت به کارهای مدرسه و احساس شایستگی پایین و فقدان احساس موفقیت در تکالیف تحصیلی بروز داده می شود که این افراد علائمی مانند بی اشتیاقی نسبت به مطالب درسی، ناتوانایی در ادامه حضور مستمر در کلاس های درس، مشارکت نکردن در فعالیت های کلاسی، احساس بی معنایی در فعالیت های درسی و احساس ناتوانی در فراگیری مطالب درسی را تجربه می کنند. هدف اصلی این پژوهش، طراحی و برازش مدلی ساختاری از روابط بین متغیرهای انگیزش تحصیلی و اهمال کاری با فرسودگی تحصیلی بود.روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی با آزمون مدل معادلات ساختاری می باشد. بدین منظور نمونه ای به حجم 380 دانشجو (261 دختر و 119 پسر) به صورت خوشه ای تصادفی از
بین دانشجویان دانشگاه یزد انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی، اهمال کاری و انگیزش تحصیلی ارزیابی شدند. داده ها با روش تحلیل معادله های
ساختاری» و نرم افزارهای آماری SPSS20 و AMOS20 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی، مدل نظری قوی برای پیش بینی
فرسودگی تحصیلی دانشجویان می باشد. انگیزش درونی به صورت منفی و انگیزش بیرونی، بی انگیزشی
و اهمال کاری به صورت مثبت در تبیین و پیش بینی فرسودگی تحصیلی نقش داشتند.
همچنین، اهمال کاری تحصیلی تا حدودی نقش واسطه را بین رابطه انگیزش درونی و بی
انگیزشی با فرسودگی تحصیلی دانشجویان دارا بود. درعین حال، نقش واسطه ای اهمال کاری
تحصیلی در رابطه بین بی انگیزشی با فرسودگی تحصیلی تأیید نگردید.
تأثیر خوش بینی آموخته شده بر انگیزش پیشرفت و تاب آوری تحصیلی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خوش بینی آموخته شده بر انگیزش پیشرفت و تاب آوری تحصیلی نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری آن 20 نفر از نوجوانان 15-13 ساله عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر اصفهان بودند که به روش تصادفی انتخاب شده و یک گروه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. آزمودنی های گروه آزمایش، به مدت 7 جلسه 60 دقیقه ای آموزش خوش بینی دریافت کردند در حالی که برای آزمودنی های گروه کنترل چنین مداخله ای ارایه نشد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و تاب آوری تحصیلی ساموئلز بود. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد خوش بینی آموخته شده در افزایش انگیزش پیشرفت و ابعاد آن (اعتماد به نفس و پشتکار) تأثیر معنادار داشت، در صورتی که بر ابعاد دیگر آن (آینده نگری و سخت کوشی) تأثیر معناداری نداشت. همچنین خوش بینی آموخته شده بر تاب آوری تحصیلی و ابعاد آن (مهارت های ارتباطی، جهت گیری آینده نگر و جهت گیری مسأله محور) تأثیر معناداری نداشت. بر اساس این نتایج، تمرکز بر بعد عاطفی و خوش بینی دانش آموزان به افزایش انگیزش پیشرفت در آنها منجر شد.
تأثیر بهره گیری از سیستم چندرسانه ای پادکست آموزشی بر انگیزش پیشرفت و یادگیری
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیر بهره گیری از سیستم چندرسانه ای پادکست آموزشی بر انگیزش پیشرفت و یادگیری درس قرآن دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهرستان میاندرود انجام پذیرفت. این پژوهش با توجه به ماهیت آن به صورت نیمه آزمایشی در یک محدوده معین زمانی با طرح پیش آزمون و پس آزمون اجرا شده است. با توجه به نیمه آزمایشی بودن تحقیق، 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی، به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. دانش آموزان مذکور به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جای گرفتند. قبل از شروع تدریس از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس یک گروه به شیوه سنتی و گروه دیگر به شیوه چندرسانه ای پادکست در درس قرآن آموزش دیدند. بعد از اتمام دوره پس آزمون صورت گرفت. در هر دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون از مقیاس انگیزش هارتر و آزمون محقق ساخته استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد، بهره گیری از سیستم چندرسانه ای پادکست آموزشی بر انگیزش پیشرفت در درس قرآن دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی تأثیر معنی دار ندارد؛ اما به طور معناداری در میزان یادگیری دانش آموزان مؤثر بوده است.
بررسی چگونگی کاربست مؤلفه های آموزش و پرورش انسان گرایانه با تأکید بر افزایش انگیزة تحصیلی دانش آموزان در مدارس ابتدایی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی چگونگی کاربست مؤلفه های آموزش و پرورش انسان گرایانه، با تأکید بر افزایش انگیزة تحصیلی دانش آموزان در مدارس ابتدایی منطقه دو تهران در سال تحصیلی 94-93 از منظر مجریان و معلمان ذی ربط انجام شده است. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی و شیوة انجام آن زمینه ای است. جامعة پژوهش را دو گروه مجریان (مدیران و معاونان) و معلمان مدارس ابتدایی دولتی، غیردولتی (پسرانه، دخترانه) منطقه دو شهر تهران تشکیل می دهند. گروه نمونه بر اساس جدول کوکراین و مورگان 183 نفر از مجریان (مدیر و معاونان) و 295 نفر از مربیان است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. با مطالعة ادبیات تحقیق در حوزة آموزش پرورش انسان گرا، پرسش نامة محقق ساخته در چهار مؤلفه، جهت گردآوری داده ها تدوین گردید. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان دانشگاهی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ (824/0) مشخص شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری ناپارامتریک خی دو مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان کاربست هر چهار مؤلفه در حد مطلوب نیست؛ بنابراین پیشنهاد می شود با توجه به اهمیت آموزش و پرورش انسان گرایانه در رشد همه جانبة دانش آموزان، دوره هایی تحت همین عنوان جهت ارتقای علمی مجریان و مربیان از سوی سازمان آموزش و پرورش در نظر گرفته شود.
مدیریت دانش فردی: شایستگی رقابتی دانشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط چند بعدی و پرچالش امروز، شرایط پویا و پیچیده ای را برای بسیاری از سازمان ها به وجود آورده است . بنابراین، پرورش و توسعه بسیاری از مهارت ها و توانایی های دانشگران، به منظور نیل به مزیت رقابتی و پیشرفت مستمر در تمام عرصه های تحصیلی، شغلی و غیره، ضروری به نظر می رسد. یکی از مهارت های کلیدی افراد برای موفقیت در زندگی، تحصیل و طول مسیر شغلی، مدیریت دانش فردی است. مدیریت دانش، تنها محدود به نگاه و رویکرد سازمانی نیست، بلکه مدیریت صحیح دانش فردی سرچشمه نوآوری های فردی، گروهی، سازمانی، اجتماعی و حتی فرامرزی است. بنابر تأیید صاحب نظران، اکثر مطالعات مرتبط، تنها منوط به رویکرد سازمانی و فناورانه است. بنابراین، جایگاه مبنایی مدیریت دانش فردی در توسعه فرا سیستمی ظرفیت های دانشگران، نیازمند تأمل و تعمق فزاینده تری است. مقاله حاضر، به دنبال معرفی مفهوم و مهارت های مدیریت دانش فردی است. همچنین وضعیت برخورداری مدیران دانشگاه شیراز از مهارت های مدیریت دانش فردی ارزیابی شده است. با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی به بررسی 97 نفر از مدیران دانشگاه شیراز پرداخته شده است. شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روایی و پایایی مقیاس محقق ساخته مدیریت دانش فردی نیز مورد سنجش و تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدیران دانشگاه دارای سطح متوسطی از مهارت های مدیریت دانش فردی هستند. همچنین، در مقایسه میان مدیران دانشکده ای مختلف، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
پیش بینی اشتیاق تحصیلی براساس هوش معنوی و سرسختی روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پیشرفت تحصیلی و موفقیت تحصیلی دانشجویان، از مسایل مورد توجه مدیران آموزشی دانشگاه هاست که یکی از عوامل کلیدی موثر در آن، اشتیاق تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اشتیاق تحصیلی براساس هوش معنوی و سرسختی روان شناختی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد.
ابزار و روش ها: در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- همبستگی، 165 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال تحصیلی 95-1394 براساس جدول مورگان و به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه های مقیاس هوش معنوی، مقیاس سرسختی روان شناختی اهواز و مقیاس اشتیاق تحصیلی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و توسط آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون به شیوه همزمان و آزمون T مستقل انجام شد.
یافته ها: رابطه اشتیاق تحصیلی با متغیرهای هوش معنوی (10/0=r) و سرسختی روان شناختی (21/0=r) مثبت و معنی دار بود (01/0p<). متغیرهای هوش معنوی و سرسختی روان شناختی با هم 16/0 واریانس اشتیاق تحصیلی را پیش بینی می کردند و از بین مولفه های هوش معنوی، تنها مولفه های تفکر انتقادی وجودی و آگاهی متعالی، توانایی پیش بینی اشتیاق تحصیلی را داشتند.
نتیجه گیری: اشتیاق تحصیلی بر مبنای هوش معنوی و سرسختی روان شناختی قابل پیش بینی است.
بررسی ویژگی های شناختی اجتماعی بازنمایی ذهنی دغدغه های اخلاقی: گروه بندی، جهت گیری انگیزشی و بافت ارتباطی بنیادهای اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه بنیادهای اخلاقی از جمله نظریات اخیر درباره قضاوت اخلاقی در حوزه شناخت اجتماعی است. این نظریه، شش بنیادِ مراقبت، انصاف، وفاداری، اطاعت، تقدس و آزادی را زیربنای دغدغه های اخلاقی شمرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های این بنیادها در ذهنیت اخلاقی فرهنگ ایرانی و مقابله آن با یافته ها و پیش بینی های خارجی، از جمله مجادله اخیر دو نظریه پرداز این حوزه، گراهام و جنوف -بالمن، انجام شده است. روش: شرکت کنندگان، 172 نفر ایرانی بودند که از آنها درباره جامعه آرمانی و رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی سوال شد. پاسخ های افراد از نظر تعلق به بنیادها بررسی و کدگذاری شد. براساس آن، مصداق های هر بنیاد و بار انگیزشی و بافت ارتباطی آنها تعیین شد. برای تعیین گروه بندی بنیادها از تحلیل عاملی اکتشافی، برای مقایسه بار انگیزشی بنیادها از تحلیل واریانس، و برای مقایسه فراوانی مصداق های هر بنیاد در بافت های ارتباطی از آزمون خی دو استفاده شد. یافته ها: تعداد عامل های استخراج شده از بنیادها در متن هر یک از سه پرسش سه بود. بنیادها از نظر بار انگیزشی با هم متفاوت بودند، اما تقریباً همه آنها مصداق هایی از هر دو جهت گیری انگیزشی داشتند. همچنین، علی رغم تمرکز هر بنیاد بر یک یا دو بافت خاص، تقریباً همه آنها مصداق هایی معطوف به هر سه بافت ارتباطی داشتند. نتیجه گیری: یافته ها از ابرساختار سه گانه اخلاق حمایت می کنند. نتایج همچنین بیانگر آن است که جنوف بالمن تصویر محدودی از جهت گیری انگیزشی بنیادها ترسیم کرده است، همان طور که فرضیات پردازندگان نظریه بنیادهای اخلاقی نیز تنوع بافت ارتباطی بنیادها را دست کم گرفته است
تاثیر تعلیم تفکر انتقادی بر رشد مهارت های اجتماعی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: بسیاری از صاحب نظران معتقدند که آموزش تفکر انتقادی در فعالیت های اجتماعی و به خصوص تعاملات افراد موثر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر رشد مهارت های اجتماعی دانشجویان پزشکی انجام شد.
روش ها: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون در سال 1392 انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان پزشکی سال اول دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بودند که از بین آنها 200 نفر (100 نفر برای گروه کنترل و 100 نفر برای گروه آزمایش) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. میزان مهارت های اجتماعی دانشجویان از طریق پرسش نامه استانداردشده ﻣﺎﺗﺴﻮن در مراحل پیش آزمون و پس آزمون (بعد از آموزش تفکر انتقادی) مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز کوواریانس یک طرفه انجام شد.
یافته ها: آموزش تفکر انتقادی بر افزایش مهار ت های اجتماعی مناسب (003/0=p)، کاهش مهارت های اجتماعی نامناسب (005/0=p)، کاهش تکانشی عمل کردن و سرکش بودن (002/0=p)، برتری طلبی (044/0=p) و افزایش رابطه با همسالان (0001/0=p) تاثیر معنی داری داشت.
نتیجه گیری: آموزش تفکر انتقادی بر رشد مهارت های اجتماعی دانشجویان پزشکی موثر است.
نقش استفاده از اینترنت بر خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی؛ دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: به منظور ارتقای کیفیت آموزش در مراکز علمی و آموزشی، استفاده از فنّاوری های ارتباطی به خصوص اینترنت، تشویق و تبلیغ می شود. این در حالی است که هنوز تحقیقات کافی در مورد نقش اینترنت در بهبود کیفیت آموزش و ویژگی های مثبت روان شناختی دانشجویان انجام نشده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش استفاده از اینترنت بر خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پزشکی انجام شد.
ابزار و روش ها: در این پژوهش شبه تجربی، 363 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز (174 دانشجوی کاربر اینترنت و 189 دانشجوی غیرکاربر اینترنت) که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب و وارد تحقیق شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس انگیزش تحصیلی، پرسش نامه خودکارآمدی شرر و پرسش نامه محقق ساخته استفاده از اینترنت و همچنین آخرین معدل تحصیلی دانشجویان استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیری، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون T مستقل مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: دانشجویان کاربر اینترنت در مقایسه با دانشجویان غیرکاربر اینترنت به طور معنی داری از خودکارآمدی عمومی، ابتکار و تلاش بیشتری برخوردار بودند، اما تفاوت آماری معنی داری در مولفه پشتکار مشاهده نشد. همچنین دانشجویان کاربر اینترنت در مقایسه با دانشجویان غیرکاربر اینترنت از میانگین پیشرفت تحصیلی و انگیزش تحصیلی (زیرمقیاس های علاقه به تکلیف، تلاش تحصیلی، علاقه اجتماعی، کسب ستایش، نمونه بودن، کسب پیوستگی و رقابت جویی) بیشتری برخوردار بودند، اما در زیرمقیاس قدرت اجتماعی تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویانی که از اینترنت استفاده می کنند بیشتر از دانشجویانی است که از اینترنت استفاده نمی کنند.
ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه و ارتباط آن با فرسودگی تحصیلی و انگیزش پیشرفت در میان دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روانسنجی پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری،بتی و وات(2005) در بین دانش آموزان مقطع متوسطه انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه بود.نمونه مورد بررسی 350 دانش آموز(200پسر و 150دختر)بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.ابزارهای پژوهش پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه، فرسودگی تحصیلی و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی و ضریب همبستگی انجام شد.
یافته ها: آلفای کرونباخ کل مقیاس برابر با 88/0 است که حاکی از پایایی مطلوب این مقیاس میباشد. به منظور تعیین روایی واگرا،همبستگی این مقیاس با پرسشنامه فرسودگی تحصیلی محاسبه شد (567/0-)که حاکی از همبستگی منفی و معنی داری بود. علاوه بر این همبستگی مقیاس احساس تعلق به مدرسه و مقیاس انگیزش پیشرفت برابر441/0 میباشد که روایی همگرای مقیاس احساس تعلق به مدرسه را تائید می کند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی وجود شش خرده مقیاس حمایت معلم،مشارکت در اجتماع،احساس رعایت عدالت و احترام، احساس مثبت به مدرسه،تعلق فرد به مدرسه،مشارکت علمی را برای این مقیاس تائید کرده است.
نتیجه گیری: مقیاس اندازه گیری احساس تعلق به مدرسه را می توان به عنوان یک ابزار پایا و معتبر در موقعیتهای آموزشی و پژوهشی به کار برد.
درمان خودیاری از طریق کتاب: بررسی نظرات درمانگران و مراجعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی درمان خودیاری از طریق کتاب بر اساس نظرات درمانگران و مراجعان است. پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نمونه شامل 25 نفر روان شناس و مشاور کلینیک های مشاوره و روان شناسی منطقه 6 تهران و 85 نفر از مراجعان آن ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که اکثر روان شناسان و مشاوران کلینیک های منطقه 6 تهران با روش خودیاری از طریق کتاب در سطح متوسط (52%) آشنایی داشتند و از این روش برای درمان مراجعان خود در حد متوسط (36%) استفاده می کردند، همچنین این روش را به عنوان روش مکمل درمان مناسب نمی دانستند، از نظر اکثر آن ها میزان موفقیت این روش در آینده در حد متوسط (48%) است که می توان گفت با نظر مراجعان درباره موفقیت این روش درآینده، که اکثریت آن ها میزان موفقیت این روش را در حد متوسط (6/30%) می دانستند، تا حدودی همپوشانی دارد. همچنین میزان سودمندی این روش از دیدگاه مراجعان برای رفع مشکلاتشان از این قرار بود که 8/42% روش خودیاری از طریق کتاب را برای رفع مشکلاتشان مؤثر ندانسته اند. این امر با توجه به میزان آگاهی نسبتاً پایینی که مشاوران و روان شناسان درباره این روش دارند و همچنین میزان استفاده کمی که از این روش داشته اند تا حدودی توجیه پذیر است که روش خودیاری از طریق کتاب برای رفع معضلات مراجعان مناسب نبوده و ترجیح اکثریت آن ها به این امر بوده است که برای رفع معضل خود از مشاوره استفاده کنند.
XML بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای نیمرخ های عاطفه تحصیلی سازگار و ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی نیمرخ های عاطفه تحصیلی دانش آموزان در متغیرهای تعلل ورزی تحصیلی، جهت گیری هدف و باورهای انگیزشی و نیز تفاوت این نیمرخ ها از لحاظ پیشرفت تحصیلی بود. روش پژوهش پیمایشی و از نوع علّی- مقایسه ای بود. آزمودنی ها 407 نفر از دانش آموزان سال سوم متوسطه شهر تبریز بودند و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تشخیص نیمرخ های عاطفه تحصیلی پرسشنامه های راهبرد های انگیزشی برای یادگیری ((MSLQ، پرسشنامه هدف پیشرفت ((AGQ و مقیاس ارزیابی تعلل ورزی-نسخه دانش آموز((PASS در میان آزمودنی ها اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ، تجزیه تابع تشخیص و tمستقل استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای نشان دهنده دو نیمرخ عاطفه تحصیلی سازگار(225=n) و ناسازگار(182=n) در میان دانش آموزان بود. نخستین نیمرخ شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای ارزش گذاری درونی تکلیف و خودکارآمدی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقدار پایین اضطراب امتحان، تعلل ورزی در تکالیف، امتحان و تهیه گزارش نیم سالی و هدف تسلط- اجتنابی بود که نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی سازگار نامیده شد. نیمرخ دوم نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی نا سازگار نامیده شد که شامل دانش آموزانی با مقادیر بالای اضطراب امتحان، هدف تسلط اجتنابی، تعلل ورزی در تکالیف، امتحان و تهیه گزارش نیم سالی، مقادیر متوسط ناراحتی از تعلل ورزی، تغییر عادت تعلل ورزی، هدف تسلط و عملکرد گرایشی و مقادیر پایین ارزش گذاری درونی و خودکارآمدی بودند. نتایج آزمون tحاکی از آن بود که نیمرخ عاطفه تحصیلی سازگار نسبت به نیمرخ دارای عاطفه تحصیلی نا سازگار، پیشرفت تحصیلی بالاتری داشتند.