فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
اثربخشی درمانگری رفتاری و شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های بالینی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی درمانگری رفتاری و شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های بالینی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی کودکان در طول زمان و در خلال موقعیتهای اصلی تظاهر نشانه ها انجام گرفت. روش: در فرایند روش شناختی، تعداد هشت آزمودنی از دو موقعیت آموزش ویژه انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودنی با آزمودنیهای مختلف، نخست داده های حاصل از مشاهده رفتاری مکرر هر آزمودنی در مرحله خط پایه گردآوری شد. سپس در مرحله درمانگری تعداد چهارآزمودنی تحت درمانگری رفتاری و چهار آزمودنی دیگر در معرض درمانگری شناختی- رفتاری قرار گرفتند. رفتار آزمودنیها بعد از مداخله درمانگری در جلسات مرحله پیگیری نیز مورد مشاهده دقیق قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نقاط داده ها در مراحل آزمایشی، کاهش نشانه های رفتار تکلیف گریز اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی را در سه آزمودنی درمانگری رفتاری و چهار آزمودنی درمانگری شناختی- رفتاری در مرحله مداخله درمانگری نسبت به خط پایه نشان داد، اما تداوم اثربخشی در طول زمان مرحله پیگیری ملاحظه نشد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه، الزامهایی را برای بررسی اثربخشی دراز مدت درمانگریهای رفتاری و شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های بالینی اصلی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و تعمیم آنها از موقعیت مدرسه محور به موقعیت خانه دارد.
مقایسة کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی فعال و غیرفعال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی 13 تا 18 ساله فعال و غیر فعال شهر تهران بود. به این منظور، از بین 150 نفر دانش آموز فلج مغزی مقاطع راهنمایی و دبیرستان، 28 نفر به شکل تصادفی انتخاب و بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی در دو گروه فعال (14 نفر) و غیرفعال (14 نفر) طبقه بندی شدند. از پرسشنامه غربالگری کودکان، شامل 10 خرده مقیاس بهزیستی جسمی، بهزیستی روانی، احساسات و خلق و خو، خودپنداره، خودمختاری، روابط با والدین و خانه، حمایت اجتماعی و همسالان، محیط مدرسه، پذیرش اجتماعی و منابع مالی برای آزمون فرضیات استفاده شد، روایی و پایایی این ابزار مورد تأیید قرار گرفت (85/0p=). برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد، پسران فلج مغزی فعال از کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی بهتری برخوردارند (05/0P<). در سطح خرده مقیاس ها نیز افراد فعال در بهزیستی بدنی، احساسات و خلق وخو، بهزیستی روانی، منابع مالی و حمایت اجتماعی و همسالان از پسران فلج مغزی غیر فعال برتر بوده (05/0P<)، اما تفاوت معنی داری بین دو گروه در خرده مقیاسهای خود پنداره، خود مختاری، پذیرش اجتماعی، محیط مدرسه، و روابط با والدین و خانه مشاهده نشد (05/0P>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد، دیدگاه مثبت کودکان فعال نسبت به خود ناشی از فعالیت بدنی مستمر بوده است.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلال های طیف اوتیسم در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهن آگاهی و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین متغیرهای پیش بین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روان شناختی مادر) نقش واسطه ای ایفا می کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخله های درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.
مقایسه اثربخشی الگوی درمان چندبعدی کل نگر و رویکرد تحلیل رفتار کاربردی در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حال حاضر چندین راهبرد برای درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی از سوی پژوهشگران مختلف ارائه شده است. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی الگوی درمان چند بعدی کل نگر (مدل حجتی) (HMTM) با رویکرد تحلیل رفتار کاربردی (ABA) در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود. نمونه پژوهش در برگیرنده 20 آزمودنی مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمانی ABA (8 پسر و 2 دختر) و الگوی درمان چند بعدی کل نگر (7 پسر و 3 دختر) قرار داده شدند. این کودکان در ابتدا توسط فوق تخصص روان پزشک کودک و نوجوان مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس مصاحبه تشخیصی تجدید نظر شده درخودماندگی (ADIR) و برنامه مشاهده تشخیصی درخودماندگی (ADOS) تشخیص اختلال را دریافت کردند و به مرکز نور هدایت ارجاع داده شدند. در این پژوهش از مقیاس درجه بندی درخودماندگی کودکی، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان، آزمون نقاشی گودیناف، آزمون بندر گشتالت، مقیاس رشد اجتماعی واینلند و نمودارهای ثبت عملکرد آزمودنی ها با استفاده از فیلمبرداری از رفتارهای کودکان استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) انجام شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که در آزمونهای استاندارد (بجز آزمون بندر گشتالت) و نیز نمودارهای رفتاری علیرغم تاثیر بیشتر الگوی درمان HMTM نسبت به ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی، تفاوت ها از لحاظ آماری معنادار نمی باشد (05/0P>).
نتیجه گیری: در مجموع می توان بیان نمود که HMTM حداقل به اندازه روش ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی مؤثر می باشد و پژوهش های بیشتری برای مقایسه این دو الگو با رفع محدودیت های این پژوهش مورد نیاز است.
بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر افزایش عزت نفس مادران دارای کودک فلج مغزی (CP)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:پژوهش حاضر با هدف تعین اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی گلاسر بر میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در سال 1391 در مرکز بهزیستی شهر همدان انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش گمارش شدند. پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتیجه تحقیق معلوم کرد که روش مشاوره گروهی با تأکید بر واقعیت درمانی گلاسر باعث افزایش میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی شد.
بررسی اثربخشی آموزشی راهبرد خودنظارتی به کودکان بر کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان در کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD می باشد. برای تعیین اثربخشی این روش آموزشی، از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. فرم معلم پرسشنامه CSI-4 را معلمان برای 326 دانش آموز دختر دبستانی تکمیل کردند و بر اساس آن 41 دانش آموز انتخاب شدند که در این مقیاس نمره برش بالاتر از 8 کسب کرده بودند. فرم والد پرسشنامه مذکور را نیز مادران این دانش آموزان منتخب تکمیل کردند و بر اساس آن از میان این دانش آموزان 25 دانش آموز انتخاب شد که در این مقیاس نیز نمره برش بالاتر از 8 را کسب کرده بودند. این کودکان بر اساس مؤلفه هایی نظیر سطح تحصیلات مادر و نمره کسب شده در پیش آزمون همتا شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت کاربندی متغیر مستقل(6 جلسه آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان) قرار گرفت و گروه کنترل تحت کاربندی خاصی قرار نگرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا نمره تفاوت پیش آزمون و پس آزمون هر یک از آزمودنی های دو گروه محاسبه و سپس برای مقایسه میانگین های نمرات متغیر وابسته، از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها بیان کننده این بود که طبق گزارش مادران، گروه آزمایشی که از آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان بهره برده بودند، نسبت به گروه گواه، کاهش معناداری در علائم مرضی ADHD نشان دادند، اما طبق گزارش معلمان تفاوت مشاهده شده بین دو گروه، از نظر آماری معنادار نبود. بنابراین، می توان براساس گزارش مادران نتیجه گرفت که آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان می تواند به عنوان مداخله ای سودمند در جهت کاهش علائم مرضی ADHD در دختران در نظر گرفته شود.
تعاملهای اجتماعی و رفتار تکراری کودکان درخودمانده و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تشخیص افتراقی الگوهای رفتار تکراری قالبی و اجتماعی در کودکان با نیازهای ویژه بود. با استفاده از مصاحبه تجدیدنظرشده تشخیصی درخودماندگی (لرد و دیگران، 1994) در دو گروه درخودمانده (5 دختر و 11 پسر) و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (5 دختر و 11 پسر) در دامنه سنی 8 ـ6 سـال از مدارس استـثنایی انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین نمره تخریب کیفی تعامل اجتماعی، ارتباطی و الگوهای رفتار تکراری قالبی در کودکان درخودمانده به گونه معناداری بیشتر از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر است. استلزامها براساس تشخیصهای افتراقی کودکان استثنایی بحث شد.
تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر پرخاشگری دانش آموزان عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر پرخاشگری دانشآموزان عقبماندة ذهنی آموزشپذیر 9 تا 15 سال شهرستان لردگان انجام گرفت. به این منظور از بین دانشآموزان عقبماندة ذهنی آموزشپذیر به صورت تصادفی ساده 28 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (7 پسر و 7 دختر) و کنترل (7 پسر و 7 دختر) گمارده شدند. پرسشنامة پرخاشگری قزل سفلو و همکاران (1387)، بهعنوان پیشآزمون روی دو گروه اجرا شد. سپس فعالیت ورزشی بهعنوان برنامة مداخلهای به مدت 2 ماه و هر هفته 3 جلسه (45 دقیقهای) روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از اتمام دورة مداخله، آزمون پرخاشگری بار دیگر روی دو گروه اجرا شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس با بهرهگیری از نرمافزار تجزیهوتحلیل شد. یافتهها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در میزان پرخاشگری تفاوت معنادار آماری (001/0 ) وجود دارد که نشان میدهد اجرای یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر کاهش پرخاشگری و خردهمقیاسهای آن در دانشآموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است. بنابراین میتوان دریافت که فعالیت منظم ورزشی بر کاهش پرخاشگری دانشآموزان عقبماندة ذهنی آموزشپذیر تأثیر دارد.
نشانگان ویلیامز
اثربخشی بازی نقش و تحلیل رفتار کاربردی: افزایش رفتارهای اجتماعی در کودکان اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بازی نقش همزمان با آموزش به روش رفتار کاربردی (ABA) بر رفتارهای اجتماعی کودکان دارای نشانگان اوتیسم بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از جمله تحقیقات نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان تمام کودکان اوتیسم مرکز اوتیسم اصفهان تعداد 32 نفر به صورت تصادفی منظم در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه اول هر روز 30 دقیقه بازی نقش را همزمان با 30 ساعت آموزش در هفته به روش ABA دریافت کرد. گروه های دوم و سوم تنها آموزش ABA را به ترتیب در مرکز و در خانه دریافت کردند و گروه چهارم هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته رفتار اجتماعی گردآوری شد و به وسیله ی نرم افزار SPSS-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون رفتارهای اجتماعی در گروهی که بازی نقش به همراه ABA دریافت می کرد تفاوت معنی داری با سه گروه دیگر داشت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده از بازی نقش در کنار آموزش به روش ABA می تواند موجب افزایش رفتارهای اجتماعی کودکان دارای اختلال اوتیسم شود و می توان از بازی نقش در کنار ABA در مراکز توان بخشی کودکان اوتیسم استفاده کرد.
حافظه کاری واج شناختی در کودکان ناروان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناروان طبیعی، یکی از شایع ترین اختلالات گفتاری با پیچیدگی های فراوان در کودکان است. از فرضیه های مطرح برای علل این اختلال، نارساکنش وری حافظه کاری می باشد. این مطالعه به بررسی عملکرد حافظه کاری واج شناختی در این کودکان می پردازد تا بتوان از نتایج آن در درمان بهره مند شد.
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای، 30 پسر ناروان طبیعی 6-5 ساله و سالم با استفاده از آزمون های استاندارد فهرست یادآوری اعداد، یادآوری کلمات، و تکرار غیر واژه ارزیابی شدند. پس از محاسبه نمرات آزمودنیها در هر یک از 3 آزمون اجرا شده، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و مقایسه میزان تفاوت مشاهده شده بین دو گروه، از آزمون t برای مقایسه گروه های مستقل و U من ویتنی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که گروه پسران مبتلا به اختلال ناروان طبیعی در هر سه آزمون یادآوری اعداد، یادآوری کلمات و تکرار غیرواژه، به طور معناداری نسبت به گروه کنترل، نمرات پایین تری را کسب کردند.
نتیجه گیری: با در نظر گرفتن نتایج این مطالعه و مطالعات قبلی مبنی بر سلامت سایر شاخص ها اعم از حافظه کاری و لایه های زبانی در این کودکان، فرضیه های حرکتی و زبانی مربوط به لکنت و نیز فرض احتمالی مبنی بر تبدیل ناروان گویی بهنجار به لکنت، می توان گفت احتمالاً کودکان مبتلا به ناروان گویی بهنجار در برخی نواحی مغزی مربوط به پردازش های حرکتی گفتار که با مدار واج شناختی منطبق هستند، ضعف عملکرد دارند