فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
اثربخشی برنامه آموزشی رفتارهای سالم در نگرش دانشجویان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر و کاهش آسیب پذیری نسبت به اعتیاد
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی رفتارهای سالم در نگرش دانشجویان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر وکاهش آسیب پذیری نسبت به اعتیاد انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از میان جامعه آماری که دانشجویان ساکن در خوابگاههاى دانشگاه شهیدبهشتی در سال تحصیلی 1389-1388 بودند، تعداد 60 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. مقیاس های نگرش نسبت به سو ء مصرف مواد و آسیب پذیری نسبت به اعتیاد برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گواه در نمره کلی نگرش و حیطه هاى شناختی، عاطفی، رفتاری و عمومی نسبت به مواد مخدر و خرده مقیاس های آزمون اعتیادپذیری وجود دارد. نتیجه گیری: آموزش رفتارهای سالم موجب تقویت نگرش منفی نسبت به سوء مصرف مواد و کاهش سطح اعتیادپذیری می شود.
تحلیل رفتار معتادان در آزمون قمار آیوا با استفاده از مدل یادگیری تقویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اختلالات تصمیم گیری معتادان به مواد افیونی، در شرایط مخاطره آمیز، با استفاده از روش مدل سازی شناختی است.
روش: در این پژوهش، ابتدا نظام تصمیم گیری آزمودنی ها (گروه شاهد و گروه معتادان درمان جو)، با استفاده از نسخه فارسی آزمون قمار آیوا بررسی و سپس، یافته های آزمون با استفاده از مدل سازی شناختی تحلیل شد. در این راستا و بر اساس یادگیری تقویتی و شرایط آزمون قمار، مدل های مختلف تصمیم گیری در شرایط مخاطره آمیزِ آزمون قمار طراحی شد. در مرحله بعد، مدل ها در محیط آزمون قمار شبیه سازی و جداگانه بر داده های هر دو گروه برازش داده شدند. سپس، مدلی که مطابقت بیشتری با رفتار آزمودنی های آن گروه داشت، مشخص شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه معتادان درمان جو (217=n) و شاهد (130=n) عملکرد ضعیفی در آزمون داشتند (امتیاز خالص کمتر از 10). علاوه بر آن، عملکرد گروه معتاد ضعیف تر از گروه شاهد بود (07/0p<). نتایج مدل سازی نشان می دهد که مدل بهینه هر دو گروه مدلی است که در ارزیابی انتخاب های مختلف فقط به تعداد دفعات دریافت پاداش و زیان (و نه مقادیر آنها) توجه می کرد. روش تحلیل حساسیت آشکار کرد که مدل بهینه برای گروه معتاد، علاوه بر توجه صرف به تعداد دفعات پاداش و زیان، بیشتر از گروه شاهد تحت تاثیر آسیب گریزی قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج فوق گویای آن است که علت کم بودن امتیاز کسب شده در هر دو گروه، نادیده گرفتن اندازه پاداش و زیان و توجه به دفعات آن است. ضمن این که، دلیل پایین بودن بازده گروه معتاد نسبت به گروه شاهد، عدم تعادل آسیب گریزی و پاداش جویی و گرایش به سمت آسیب گریزی است. این گرایش به آسیب گریزی می تواند بر شرایط خاص معتادان درمان جو منطبق باشد.
بررسی فراوانی آسیب شناسی روانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس در شهرستان سمنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: در این مطالعه سعی شده است تا شیوع آسیب شناسی روانی در مبتلایان به پسوریازیس در نمونه ای از بیماران درجامعه ایرانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
مواد وروشها: در یک مطالعه مقطعی، 70 بیمار با تشخیص قطعی پسوریازیس، مراجعه کننده به کلینیکهای پوست شهرستان سمنان در طول نیمه اول سال 1387، مورد مطالعه قرار گرفتند. شدت بیماری پسوریازیس با استفاده از شاخص تعیین شدت و مساحت پسوریازیس (PASI) طبقه بندی گردید. اطلاعات مربوط به آسیب شناسی روانی بیماران نیز با استفاده از پرسشنامه SCL90 ارزیابی شد. مقایسه میان متغیرهای طبقه ای بین گروهها از طریق آزمون کای دو و ارتباط میان متغیرهای پیوسته با استفاده از آزمون t ویا آزمون مان-ویتنی انجام گرفت.
نتایج: شایعترین آسیب شناسی روانی تشخیص داده شده در بیماران پسوریاتیک شامل علائم افسردگی (4/31%)، وسواس (3/14%) و علائم اضطرابی (4/11%) بود. رابطه مستقیم معنی دار بین شیوع آسیب شناسی روانی و مدت ابتلا به پسوریازیس در مورد افسردگی مشاهده گردید. بجز پرخاشگری و پارانوییا، شدت سایر علایم روانپزشکی، با شدت پسوریازیس رابطه معنی دار آماری داشتند.
بحث: آسیب شناسی روانی به ویژه علائم افسردگی، وسواس و علائم اضطرابی به طور قابل ملاحظه ای در بیماران پسوریاتیک مشاهده می گردد و این علائم به طور محسوسی با شدت بیماری و هم چنین مدت ابتلا به بیماری پسوریازیس ارتباط قوی دارند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش گرایش به مواد مخدر بین دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تأثیر عوامل متعدد ساختاری و غیرساختاری در سوء مصرف مواد، در پژوهش حاضر تلاش شد تا شناختی میدانی از عوامل غیرساختاری مؤثر در سوء مصرف مواد، حاصل شود و میزان اثرگذاری آموزش های پیشگیرانه مبتنی بر آن مورد بررسی قرار گیرد. روش: مقاله حاضر، حاصل تحقیقی با رویکرد پیشگیرانه است که در دو بخش صورت پذیرفته است. بخش اول مطالعه پیمایشی بوده و بخش دوم شبه آزمایشی. با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 40 دانش آموز پسر از دبیرستان های تهران انتخاب و به تصادف به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفت. پیش و پس از آموزش پرسشنامه گرایش به اعتیاد در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تفاوت معنادار در نمره کلی گرایش به سوء مصرف مواد بین گروه آزمایش و گواه بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که آموزش مهارت های زندگی در کاهش گرایش به مصرف مواد تأثیرگذار بوده است. بنابراین، روش مناسبی برای پیشگیری از اعتیاد است.
اثربخشی درمان تعامل والد -کودک بر کاهش نشانه های اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطرابی افراطی و نامتناسب از لحاظ رشدی درباره جدایی فرد از خانه یا از افرادی که به آنها دلبستگی دارد، است. درمان تعامل والد- کودک، یک رویکرد درمانی است که تکنیک های رفتاری و سنتی را در درمان مشکلات رفتاری کودکان یکپارچه می کند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر درمان تعامل والد- کودک روی مادران بر میزان کاهش علائم اضطراب جدایی در کودکان بوده است.
روش: این طرح پژوهشی به صورت نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه مقایسه، انجام شد. نمونه گیری به شیوه نمونه گیری در دسترس صورت گرفت، چرا که افراد انتخاب شده فقط از داخل مهد کودک ها انتخاب شدند. در این روش ابتدا 3 منطقه (مناطق 1، 2 و 6) به طور تصادفی از میان مناطق 12 گانه شهر مشهد انتخاب شده و از این مناطق انتخابی، 11مهد کودک به صورت تصادفی انتخاب شدند. تعداد افراد شناسایی شده دارای ملاک های اضطراب جدایی طبق پرسشنامه CSI-4 در این مهد کودک ها، 83 نفر بودند که در نهایت، از این تعداد، دو گروه 12 نفری از کودکان دارای اضطراب جدایی به طور تصادفی انتخاب و مادران آنها نیز به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و مقایسه قرار گرفتند. 5 جلسه مداخله که بر اساس برنامه درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک تدوین شده بود، روی مادران گروه آزمایش انجام شد. گروه مقایسه در خصوص درمان تعامل والد- کودک هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان آموزش از هر دو گروه آزمایش و مقایسه پس آزمون گرفته شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که درمان تعامل والد- کودک، در شدت علائم اضطرابی در گروه آزمایش از نظر آماری کاهش معناداری پدید آورده است (001/0p<). میزان تاثیر 54 درصد بود که نشان می دهد 54 درصد کل واریانس یا تفاوت های فردی در نشانه های اضطرابی، مربوط به تفاوت های بین دو گروه آزمایش و مقایسه و ناشی از اعمال متغیر مستقل است.
نتیجه گیری: درمان تعامل والد- کودک روی مادران، می تواند علائم اضطراب جدایی کودک را کاهش دهد.
بررسی کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی کارکردهای اجرایی بیماران دوقطبی و تاثیر زمان در آنها.
روش: 99 آزمودنی از طریق نمونه گیری غیرتصادفی در دست رس انتخاب و در سه گروه مزمن دوقطبی (33=n)، دوره نخست دوقطبی (33=n) و گروه شاهد (33=n) قرار داده شدند. عملکرد مداوم، خرده مقیاس فراخنای ارقام، رنگ- واژه استروپ و دسته بندی کارت های ویسکانسین ارزیابی شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که گروه های دوقطبی نسبت به گروه شاهد، به طور قابل ملاحظه ای دچار اختلال هستند، اما بین بیماران مزمن و دوره نخست دوقطبی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر عدم تاثیر زمان در عملکرد اجرایی بیماران دوقطبی است.
رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با اضطراب صفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با اضطراب صفت انجام شد. نمونه ای شامل 226 دانشجو (105 پسر، 121 دختر) از دانشگاه تربیت معلم به پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ-39)، پرسشنامه کنترل فکر (TCQ) و پرسشنامه اضطراب حالت- صفت (STAI) پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر و اضطراب صفت، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. از میان زیرمقیاس های باورهای فراشناختی، باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر افکار، اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار با اضطراب صفت رابطه معنادار داشتند. همچنین راهبردهای توجه برگردانی، تنبیه، ارزیابی مجدد و نگرانی از زیرمقیاس های راهبردهای کنترل فکر با اضطراب صفت، رابطه مثبت معنادار داشتند. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، باورهای فراشناختی مربوط به کنترل ناپذیری و خطر افکار و اطمینان شناختی و راهبردهای توجه برگردانی و ارزیابی مجدد، 51 درصد از واریانس اضطراب صفت را در دانشجویان مورد مطالعه تبیین کردند. این یافته ها با حمایت از مدل فراشناختی اضطراب نشان می دهند که تغییر باورهای فراشناختی منفی و راهبردهای ناسازگار کنترل فکر، می تواند در کاهش اضطراب مفید واقع شود.
رابطه پردازش پس رویدادی و اجتناب شناختی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی رابطه پردازش پس رویدادی و اجتناب شناختی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان است.
روش: جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویانی می باشند که در نیمسال اول سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای 400 دانشجو (221 دختر و 179 پسر) انتخاب شدند و به پرسشنامه پردازش پس رویدادی، پرسشنامه اجتناب شناختی و مقیاس انواع واکنش هراس پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام و برنامه SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.
یافته ها: بین پردازش پس رویدادی و اضطراب اجتماعی در کل دانشجویان همبستگی معنادار وجود دارد. هم چنین بین فرونشانی فکر، جانشینی فکر و تبدیل تصورات به افکار و اضطراب اجتماعی در کل دانشجویان همبستگی بالایی وجود دارد اما بین حواس پرتی و اجتناب از محرکتهدیدکننده و اضطراب اجتماعی همبستگی معنادار نبود. متغیر های پردازش پس رویدادی و جانشینی فکر بهترین پیش بینی کننده های اضطراب اجتماعی محسوب می شوند به طوری که 19 درصد واریانس اضطراب اجتماعی توسط این متغیر ها قابل تبیین می باشند.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که مبتلایان به اضطراب اجتماعی در قبال رویدادهای محیطی به پردازش شناختی می پردازند و این پردازش پس رویدادی آن ها را به سوی اجتناب بیشتر از محیط اجتماعی سوق می دهدو تداوم اضطراب اجتماعی را پیش بینی می کند. افزایش آگاهی و استفاده از درمان های شناختی به در مان اضطراب اجتماعی و بهبود عملکرد اجتماعی آن ها کمکمی کند.
صفات شخصیتی و سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی صفات شخصیتی و سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری در سه گروه بیماران اسکیزوفرن، دوقطبی و افراد بهنجار بود.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقایسه ای است. 90 نفر شامل 30 بیمار اسکیزوفرن (14 زن و 16 مرد)، 30 بیمار دوقطبی (14 زن و 16 مرد) و 30 نفر افراد بهنجار (14 زن، 16 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس در آن شرکت داشتند. برای جمع آوری داده های پژوهش از دو ابزار مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری (کارور و وایت) و نسخه اصلاح شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ-R) استفاده شد.
یافته ها: پژوهش حاضر بیانگر تفاوت معنادار در روان رنجوری (N)، برون گرایی (E) و روان پریشی (P) بین نمونه های پژوهش بود (001/0=P). همچنین تفاوت معناداری در سیستم بازداری رفتاری (BIS)، سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) و زیر مقیاس های سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) یعنی سائق (D) جستجوی سرگرمی (F) و پاسخدهی به پاداش (R) وجود داشت.
نتیجه گیری: سطوح افراطی (چه بالا و چه پایین) صفات شخصیتی روان رنجوری (N)، برون گرایی (E) و روان پریشی (P) و حساسیت BAS، BIS تمایل به رابطه با نشانه های آسیب شناختی دارند. به ویژه ترکیب حساسیت BAS، BIS با گونه ی خاصی از آسیب شناسی رابطه دارد.
اختلالات درونی سازی نقش اضطراب و افسردگی مادران در سلامت روانی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات نشان داده اند اضطراب و افسردگی مادران در ابتلای فرزندان به اختلالات درونی سازی نقش دارند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه افسردگی و اضطراب مادر با اختلالات درونی سازی در دختران نوجوان می باشد.
روش: در این مطالعه که از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی است، 108 دانش آموز دختر عادی، در دامنه سنی 11 تا 16 سال با میانگین و انحراف استاندارد 26/13 (92/0) از تبریز شرکت کردند. مادران به مقیاس علائم مرضی کودکان (CSI-4) و مقیاس DASS-42 پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون t مستقل، تحلیل رگرسیون خطی چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: اضطراب و افسردگیِ مادر پیش بینی کننده قوی اختلالات درونی سازی در دختران نوجوان بود. عامل اضطرابِ مادر (377/0=β) در مقایسه با افسردگی مادر (243/0=β) سهم بیشتری در پیش بینی اختلالات درونی سازی دختران نوجوان داشت. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که بین افسردگی مادر با اختلالات درونی سازی دختران نوجوان (49/0=R)، همچنین بین اضطراب مادر و اختلالات درونی سازی دختران نوجوان (53/0=R) رابطه علی معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: افسردگی و اضطراب مادر می تواند علت ابتلای دختران نوجوان به اختلالات درونی سازی باشد. نتایج این پژوهش در پیشگیری و درمان اختلالات درونی سازی دختران نوجوان کاربرد دارد.
افسردگی در نوجوانان
همه گیرشناسی افسردگی و رابطه ی آن با ویژگی های جمعیت شناختی زنان شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای همه گیرشناسی بیماری افسردگی در جمعیت زنان ساکن شهرستان مرند و بررسی روابط عوامل جمعیت شناختی با شیوع این بیماری، از جامعه ی زنان ساکن شهرستان مرند تعداد 2113 نفر به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک و پرسشنامه ی جمعیت شناخـتی محقق ساخـته اندازه های مربوط بـه متغیرهای مورد مـطالعه جمع آوری شد. تحلیل نتایج نشان داد که حدود 5/61 درصد از زنان مورد مطالعه دارای افسردگی خفیف تا خیلی شدید هستند. علاوه بر این افراد متاهل نسبت به افراد مجرد از افسردگی کمتری برخوردارند، و بین تحصیلات و میزان افسردگی رابطه ی مستقیم وجود دارد و از سوی دیگر بین سطح درآمد و میزان افسردگی رابطه ی معکوس وجود دارد. همچنین سن افراد در تغییرات خلقی (افسردگی) نقش معنی دار ندارد. یافته های این پژوهش تلویحاتی برای مداخلات روانشناختی و بهزیستی دارد که توجه به آنها برای دست اندرکاران امور بهداشتی حائز اهمیت است.
رابطه سبک های والدینی با استعداد اعتیاد در فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر نوع سبک والدینی در پیش بینی میزان استعداد اعتیاد فرزندان است. به این منظور پژوهش حاضر قصد دارد بررسی کند، آیا سبک های والدینی مختلف به شکل دهی استعداد متفاوت برای اعتیاد در فرزندان می انجامد؟ شرکت کنندگان در پژوهش 304 نفر از دانشجویان دختر و پسر مجرد دانشگاه آزاد اسلامی خوی بودند که دامنه سنی بین 19 تا 26 سال داشتند و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.
ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استعداد اعتیاد- ویراست دانشجویان ASQ-SV و پرسشنامه سبک های والدینی PSQ بود. داده های حاصل از شرکت کنندگان در پژوهش به وسیله رگرسیون چندمتغیری و ضریب همبستگی تفکیکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند، سبک والدینی مقتدر پدر و مادر رابطه منفی و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده معکوس و معنا دار آن است. سبک والدینی مستبد پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است. سبک والدینی بی اعتنای پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد. سبک والدینی بی اعتنای مادر پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است اما سبک والدینی بی اعتنای پدر پیش بینی کننده معنا دار آن نیست. سبک والدینی آزادگذار پدر و مادر رابطه معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان ندارد. پژوهش حاضر سبک والدینی مقتدر را به عنوان کارآمدترین سبک از نظر کاهش استعداد اعتیاد و سبک های والدینی بی اعتنا و مستبد را به عنوان سبک های ناکارآمد از نظر افزایش استعداد اعتیاد در فرزندان معرفی می نماید و آموزش به والدین را در این زمینه جزء اهداف اصلی برنامه های کاهش تقاضای مصرف مواد می داند.
الگوی مصرف مواد در معتادان گمنام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسائی الگوی مصرف مواد در جامعه و همه گیر شناسی آن از مهمترین اقدامات لازم جهت ارزیابی، پیگیری و کنترل مصرف این مواد محسوب می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی سوء مصرف داروها و روشهای مصرف آنها در گروه معتادان گمنام می باشد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی– تحلیلی، به روش تمام شمار، 300 نفر از معتادان مراجعه کننده به یک مرکز درمانی معتادان گمنام شهر تهران (که به صورت در دسترس انتخاب شده بود) شرکت کرده و اطلاعات لازم شامل مشخصات دموگرافیک افراد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان و نوع و نحوه مصرف مواد، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از آنان اخذ و دادههای حاصل با استفاده از آزمون مجذور خی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: ۸۰ درصد از جمعیت معتادان گمنام را مردان و حدود 2/65% از این جمعیت را افراد دارای سنین کمتر از 40 سال تشکیل میدادند. بیش از دو سوم افراد مورد مطالعه دارای مشاغل آزاد بوده و 2/21 درصد از آنان بیکار بودند. 32% از بیماران واجد تحصیلات دانشگاهی و شایعترین مواد مصرفی در افراد مورد مطالعه به ترتیب شامل تریاک (88%)، سیگار (7/76%) و الکل (63%) بوده و 34% افراد مواد را از طریق تزریق مصرف می نمودند. مصرف الکل ، حشیش ، کوکائین و اکستازی به طور معناداری در گروه کمتر از 40 سال بیشتر از افراد مسن تر بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که روند مصرف مواد در قشر جوان و تحصیل کرده در حال افزایش است. الگوی مصرف در جوانان بیشتر به سمت مواد روانگردان از قبیل کوکائین، حشیش و اکستازی می باشد.
تدریس ساخت دار راهبردهایی برای حمایت از دانش آموزان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدریس ساخت دار شیوه ای برای سازماندهی کلاس درس و مناسب ساختن فرایند و شیوه تدریس با ویژگی های درخودماندگی است. این روش شیوه ای برای ساخت دادن به برنامه های آموزشی با توجه به مشکلات، مهارت ها و علائق افراد درخودمانده است. تدریس ساخت دار چهار مولفه دارد که در هر برنامه آموزشی به هم می پیوندند: ساختار فیزیکی، برنامه های روزانه، روش های کار و ساختار و اطلاعات دیداری. در مقاله حاضر به طور اجمالی به معرفی این روش پرداخته می شود.