فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل کلام و فلسفه دین، مسئله شر (درد و رنج) و ارتباط آن با خدا و صفات اوست. به این صورت که چرا از سویی، خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه علی الاطلاق است و از سوی دیگر، در جهان شر (درد و رنج ) وجود دارد. در این نوشته ، به یک رویکرد (پاسخ) مهم و مشهور، اما از دو نظرگاه طبیعی و وجودی (که از جانب فلاسفه و متکلمان مطرح شده) پرداخته شده است. طبیعی از این نظر که شرور لازمه خیرات هستند و بدون شر، خیر یا متحقق نمی شود یا در صورت تحقق درک شدنی نیست. برای پدیدآمدن خیر، شر ضرورت دارد. یعنی اهمیت شر به گونه ای است که اگر از بین رفت، خیر را هم با خودش می برد و از این نظر است که خدا خیر و شر را با هم آفریده است. و وجودی از این لحاظ که شرور و درد و رنج ها سبب می شوند که وقتی انسان به خودش مراجعه می کند، ببیند که خدا و موجود ماورایی وجود دارد که دست اندرکار جهان و غیر از ما انسان هاست و رابطه نزدیکی با ما دارد و ما نیز وابستگی شدیدی به او داریم. همچنین با تجربه درد و رنج ها می فهمیم که انسان های دیگر نیز درد و رنج را تحمل می کنند و سبب می شود با آنها اظهار همدردی کنیم.
باور دینی و فضیلت عقلانی گشودگی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گشودگی ذهنی غالباً در صدر فهرست فضایل عقلانی جای دارد که معرفت شناسان فضیلت گرا عرضه می کنند. این فضیلت دست کم در سه سطح ارزش اخلاقی- عقلانی خود را آشکار می کند؛ در سطح نخست، می تواند برای رفع تعارض ها و اختلاف های عقلانی مؤثر باشد. در سطح دوم، ارزیابی و سنجش دعاوی عقلانی را صورتی بهتر می بخشد و در سطح سوم، برای فهم دعاوی عقلانی ضروری است. باورنده ای که به این فضیلت عقلانی آراسته باشد، می تواند امیدوار باشد که شرایطی بهتر برای آراستگی به دیگر فضایل عقلانی همچون انصاف، صداقت، بی طرفی، بردباری، هم دلی، خلاقیت، و خودآیینی عقلانی و دست یابی به غایت آن ها، یعنی باور وجدان مدارانه و فضیلت مندانه، دارد. آراستگی به فضیلت گشودگی ذهنی برای متدینان تعیین کننده است. گرچه ممکن است باورها و تعهدهای دینی به سبب ارتباط اساسی خود با هویت باورنده مانع اتصاف به گشوده ذهنی به نظر آیند، اتصاف به این فضیلت است که می تواند شخصیت و باورهای باورندة متدین را وجدان مدار و فضیلت مندانه سازد. افزون بر این، روایت های دینی برآمده از کتب مقدس و زندگی الگوهای عقلی و اخلاقی در ادیان ابراهیمی شخصیت باورنده ای را تحسین می کنند که در برگرفت و نگه داشتِ باورهای دینی و دیگر باورهای خود گشوده ذهن باشد. نتیجه آن است که به نظر می رسد مطابق تلقی فضیلت گرایانه از توجیه باور دینی، گشودگی ذهنی و دیگر فضایل عقلانی مرتبط با آن نقشی اساسی در موجه بودن باور دینی دارند.
تبیین مسئلة گناه نخستین با تکیه بر آراء ایرنائوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرنائوس، یکی از آباء کلیسا است که تفسیری خاص از گناه نخستین دارد. وی به دو مرحله ای بودن خلقت انسان معتقد است. به اعتقاد وی، انسان در ابتدای خلقت دارای طبیعتی ضعیف و ناتوان و در ابتدای رشد و تکامل قرار داشته است. با وجود تعالیم کلمه خدا، آدم در بهشت هنوز کامل نبوده و شیطان با آگاهی از این طبیعت ضعیف، موجب نافرمانی آدم و حوا از دستور الهی شد. خوردن از درخت ممنوعه، عاملی برای ورود به این جهان و رسیدن به تکامل و شباهت به خداوند گردید. رسیدن به شباهت خداوند، شق ثانوی خلقت است. مرگ در این دنیا، نتیجه گناه و نافرمانی است تا به خطا و سرپیچی ابدی پایان دهد. البته گناه آدم بدترین نوع گناه نبوده؛ زیرا ندامت و توبه را به دنبال داشت که رحمت خدا را شامل حال آنان کرد. ایرنائوس، وجود مسیح را دلیلی برای ایجاد هستی می داند، نه اینکه پاسخی برای گناه آدم باشد. در واقع، وی مسیح را کانون جهان هستی و آدم را هموارکننده مسیر مسیح تلقی کرده است. اتحاد مسیح با خداوند، سبب بازگرداندن صمیمیت ازدست رفته ای است که توسط آدم صورت گرفته بود.
بررسی تطبیقی برهان فطرت و برهان اجماع عام در اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به گواه تاریخ، انسان ها همیشه به گونه ای «خداجو»و «خداگرا» بوده اند. برخی معتقدند این در سرشت انسان ها قرار دارد و هر انسانی با این تمایل الهی زاده می شود. از این ویژگی همه زمانی و همه مکانی انسان ها به فطرت الهی تعبیر می شود. بسیاری از دانشمندان کوشیده اند با استفاده از این ویژگی مشترک در انسان ها به اثبات خداوند بپردازند. در اندیشه اسلامی از این تلاش به برهان فطرت یاد شده و در تفکر فلسفی و کلامی غرب به نام برهان اجماع عام شناخته می شود. اگر چه این دو برهان تفاوت هایی در شکل تقریر و رویکرد دارند ولی ویژگی مشترک آنها استفاده از گرایش الهی همگانی انسان ها برای اثبات وجود خداوند است. تامل در شکل کلی تقریرها نشان می دهد که تقریرهای برهان فطرت و برهان اجماع عام نمی توانند به تنهایی و بدون اتکا به اصل علیت یا فقر وجودی، وجود خداوند را اثبات کنند. در این مقاله ضمن بررسی تطبیقی این دو برهان، نقد های وارد شده به هر کدام را بررسی نموده و به وجوه اشتراک و افتراق آن دو پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی شهر خدای آگوستین و مدینه ی فاضله فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
مقاله ی حاضر پژوهشی تطبیقی است در زمینه ی فلسفه ی مدنی آگوستین و فارابی با تکیه بر کتاب شهر خدا اثر آگوستین و کتاب آراء اهل مدینه فاضله اثر فارابی. در ابتدا، مفاهیمی چون شهر، عدالت و سعادت مورد بررسی قرار گرفته و سپس مبانی نظری آن ها در این دو اثر مقایسه شده است. آگوستین شهر را به معنایی جدید معرفی نموده،فارابی معنای متداول آن را منظور داشته است. مبنای نظری آگوستین آموزه های کتاب مقدس درباره ی دو نوع طبیعت انسانی است و مبنای فارابی مدنی الطبع بودن انسان. این اختلافات منجر به اختلاف در نظام حاکم بر شهر یا مدینه شده است. آگوستین بر شهروندان تکیه دارد و فارابی بر رئیس مدینه. بررسی مبانی نظری و نظام حاکم نشان می دهد امکان تحقق شهر خدا نیز منوط به وجود شهروندان آن است و همواره از ابتدای تاریخ، شهر خدا وجود داشته است، اما تحقق تام آن در روز داوری واپسین خواهد بود، در صورتی که تحقق مدینه ی فاضله منوط به وجود رئیس فاضل است و تاکنون تحقق نیافته است. در پایان، فرجام شهروندان مورد بررسی قرارگرفته و این نتیجه حاصل شده است که برمبنای این دو کتاب، اندیشه ی آگوستین در فلسفه ی مدنی ییشتر صبغه ی کلامی و اندیشه ی فارابی صبغه ی فلسفی داشته است.
بررسی و تطبیق مفهوم خدا و اصالت در اندیشه کرکگور و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی قرار گرفتن انسان در جای گاه حقیقی و واقعی خود و یافتن موقعیت پایدار برای وی، تاریخی به موازات عمر بشر دارد. از سوی دیگر، بخش سترگی از پرسش ها و پاسخ های اندیش مندان در طول تاریخ، به امری ماورایی و نیرویی مافوق طبیعی( خدا) اختصاص داشته است. از این رو، دو مسئله و پرسش بسیار مهم که هم واره ذهن بشر را به خود مشغول کرده، یکی مسئله خداوند است و دیگری جای گاه حقیقی انسان که به وسیله یک انسان با اصالت و اصیل، به دست می آید، بوده است. به نظر برخی از فلاسفه، انسان اصیل کسی است که رابطه ای استوار و محکم با خداوند داشته و از دستورات او به خوبی پیروی کند. و به نظر برخی دیگر، اصالت انسان منوط به درک این واقعیت است که وجود انسان محور و نقطه ثقل هستی است. بر این اساس، نباید انسانیت خود را به بهای اندکِ وعده های آسمانی بفروشد. سورن کیرکگور، فیلسوف اگزیستانسیالیست خداباور معاصر، با نگاهی ایمان محور دیدگاه های گیرایی در این زمینه ارائه داده و در طرف مقابل، هم نحله او ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست ملحد، به گونه ای دیگر و با پیش زمینه ای انسان محور، پاسخ هایی قابل تامل به این مسائل ارائه داده. از این رو، در این مقاله سعی شده با حفظ اختصار، مسئله خدا و اصالت انسان به صورت دقیق از نگاه این دو اندیش مند، مورد بررسی قرار گیرد.
زیبایی شناسی و هنر از دیدگاه هایدگر: هنر، مجلای حقیقت
حوزههای تخصصی:
فلسفه هنر و زیبایی شناسی همواره در دیدگاه بزرگان اندیشه و تفکر جایگاهی ویژه داشته و مورد اهتمام و توجه بوده است. این مقوله اغلب در قالب زیبایی شناسی پیگیری شده است. اهمیت هایدگر، در این زمینه به مخالفت کلی او با شیوه و نگرش مابعدالطبیعی آغاز شده از نظریات افلاطون، و دیدگاه خاص مبتنی بر آن، یعنی زیبایی شناسی به طور خاص و نیز نقطه نظرات خاص هایدگر در رابطه با ""منشأ اثر هنری""، ""شاعرانه سکنی گزیدن انسان""، و ""راه نجات بودن هنر در عصر عسرت بار کنونی"" و لزوم واکاوی محتوای این اندیشه و تفسیر و شرح آن، از سوی دیگر، مربوط می شود .
در مقاله حاضر سعی شده است تا با اشاره ای گذرا بر چرائی مخالفت هایدگر با رویکرد زیبایی شناسانه به هنر، نوع نگاه وی به این مقوله تا جای ممکن و با رجوع به آثار متعدد وی بررسی و تبیین گردد. تأکید اصلی هایدگر در مقوله هنر، بر مفهوم ""چیز"" استوار است. که یک طریق تقرب به آن، با شروع بررسی مفهوم آن و نیل به مفهوم اثر هنری تحقق می یابد و می توان آن را شروعی از مابعدالطبیعه و تعالی از آن محسوب کرد. و طریق دوم، شرح و تفسیر ""چیز"" به عنوان بیانگر عالمیدن چهارگانه آسمان، زمین، قدسیان و فانیان است که حاصل آفرینش و سکنا گزینی شاعرانه انسان است. در نهایت این شاعری است که نجات دهنده انسان از عصر عسرت بار کنونی حاصل از تفکر مابعدالطبیعی به وجود آورنده تکنولوژی می باشد.
بررسی مقایسه ای مفهوم ایمان از دیدگاه پولس و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: یکی از مسائل مهم ادیان ابراهیمی مسئله ایمان است. پولس رسول و فخر رازی، دو متفکر در دو حوزه دینی مسیحیت و اسلام، در این باره به تفصیل سخن گفته اند. آن دو ایمان را اساس دین و اخلاق و عامل اصلی سعادت و نجات انسان می دانند. اصل لغوی ایمان در عبارات پولس اعتماد و در آثار فخر رازی اعتماد، تصدیق و امان است. پولس ایمان را به صورت اطمینان و یقین به اینکه آنچه امید داریم واقع خواهد شد، هرچند نادیدنی باشند، تعریف می کند. فخر رازی نیز ایمان را «تصدیق همه آنچه که به ضرورت می دانیم از دین حضرت محمد(ص) است همراه با اعتقاد» می داند. تاکید پولس بر اعتماد و تاکید رازی بر تصدیق است. هر دو معتقد به مومن بودن پیامبرانشان هستند، با این تفاوت که عیسی در نظر پولس مکاشفه خدا است. پولس اقرار زبانی را شرط کمال ایمان و رازی آن را شرط حصول ایمان می داند. فخر رازی به بررسی معانی ایمان خداوند نیز می پردازد. پولس به پیوند میان ایمان، اعتماد، امید و محبت نیز اشاره می کند. هر دو عمل نیک را نتیجه ایمان می دانند و بر عطایی بودن ایمان تاکید دارند.
تغییر جهان به مثابة تغییر ساختار مقوله بندی پارادایم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادعای کوهن مبنی بر تغییر جهان به هنگام انقلاب های علمی، مسائل و ابهاماتی ایجاد می کند؛ مثلاً آیا تغییر در خود جهان رخ می دهد یا فقط در ذهن ما؟ آیا تغییر جهان با ثبات محرک های حسی سازگار است و آیا صرف تغییر ذهن (و نه خود جهان) با قیاس ناپذیری ادراکی قابل جمع است؟ کوهن با رویکردی کانتی داروینی از شرایط پیشین دیدن جهان و تغییر جهان سخن می گوید. چنان که بحث خواهیم کرد این شرایط پیشینی همان ساختار مقوله بندی دانشمندان هستند، ما در این نوشته با تحلیل مسئلة تغییر جهان بر اساس تغییر ساختار مقوله بندی، تلاش خواهیم کرد به مدعای کوهن وضوح ببخشیم و به مسائل پیرامون آن پاسخ دهیم، همچنین از این موضع دفاع خواهیم کرد که وی به معنایی متعارف می تواند از تغییر جهان سخن بگوید.
خوانشی اسلامی از فلسفة اخلاق یونان؛ نگاهی هرمنوتیکی به تهذیب الاخلاق مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
چگونگی شکل گیری و تحول مفاهیم و انتقال آن به فرهنگ و تمدن دیگر، جسارتی سترگ در فهم اندیشه است. نوشتار پیش رو، متن «تهذیب الاخلاق» را برای بررسی انتخاب کرده، تا با نگاهی هرمنوتیکی (تفسیری)، از چگونگی تحول مفاهیم اخلاقی یونان، نحوه انتقال و برگردان آن به فرهنگ و اندیشه اسلامی، گزارشی فراهم آورد. پرسش این است: با توجه به شیوه هرمنوتیکی، فهم مفاهیم اخلاقی نزد مسکویه چگونه است؟ «تهذیب الاخلاق» متنی است که مفاهیم اخلاقی و بنیان های این مفهوم را در درون نظام زبانی واژگانی خود جای داده است. تبار متن تهذیب الاخلاق را می توان در «اخلاق نیکوماخوسِ» ارسطو، به عنوان بینامتنیت[1] مسکویه، انگاشت. بنیاد های فلسفی اخلاقی متن تهذیب الاخلاق نزد ارسطو و مسکویه یکسان نیست. پولیس (شهر دولت)[2]، فرونسیس (عمل)[3]، ریطوریقا (سخنوری)[4]، پراکسیس (کنش)[5]و دیکه (عدالت)[6] مفاهیم کلیدی برای تبیین بنیان های فلسفه اخلاق نزد ارسطو است. در حالی که فضیلت، سعادت، خرد و مدنیت، مفاهیمی هستند که در نظام اخلاقی مسکویه برجسته اند. واژه ها به شکل یونانی آن نزد مسکویه حاضر نیست، اما مسکویه فهم و ترجمه ای از این مفاهیم بیان کرد که بنیان های اخلاق فلسفی را پی ریزی کرد. نوشتار پیش رو تلاشی است برای فهمِ تحولِ مفاهیمِ اخلاقی در حوزه فکر اسلامی؛ به منظور نشان دادن «امکان شکل گیری دانش فلسفی اخلاق» در اسلام دوره میانه.
[1]. intertextuality [2]. Polis [3]. phronesis [4]. rhetoric [5]. praxis [6]. Dike
اعتبار عقلانیت آلن فرانکلین در برساخت گرایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلن فرانکلین[i] فیزیک دان و فیلسوف معاصری است که دربارة آزمایش های فیزیکی و برساخت گرایی اجتماعی موضع هایی نسبتاً افراطی در پیش گرفته است. او با ارائة مدلی که ما آن را عقلانیت عمل گرایانه می خوانیم قصد توجیه منطق علمی و امکان وقوع آزمایش های فیصله بخش را دارد. او می خواهد تز «احتمال وقوع» که یکی از اصول اساسی و مهم برساخت گرایی اجتماعی است را زیر سؤال ببرد. گرچه او از ارائة یک عقلانیت منحصر به فرد سر باز می زند، این فقره در آثار او به وضوح به چشم می خورد. ما در این مقاله با توضیح جایگاه سخنان او، قدرت نفوذ آن در نظریات معاصر برساخت گرایی را بررسی خواهیم کرد.
متافیزیک مواجهه فضا در تماس نگارگری ایرانی با نقاشی رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی همواره در گفت وگو با ""دیگر"" سنتهای بصری (مخصوصا سنتهای شرقی) خود را پویا نشان میداد. اما به نظر میرسد تماس با نقاشی رنسانس برای نگاگری ایرانی(که از اواسط دوره ی صفوی شدت گرفت) بیشتر در حکم ""مواجهه"" با امری بیگانه بوده است. ریشه ای ترین بخش این مواجهه در برخوردِ دو دریافتِ ناهمساز از مفهوم ""فضا"" قابل مشاهده است. چرا که مفهوم فضا در نقاشی همبسته ی اصول اساسی بازنمایی است. آنچه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، ""چرائی"" این مواجهه ی فضایی است. رهیافت این مقاله در پاسخ به این پرسش رهیافتی فلسفی است؛ از این رو می کوشد تا با تدقیق در بنیادهای متافیزیکی که امکان سربرآوردن مفهومِ فضا را امکان پذیر می سازد، این مواجهه را به شکلی مفهومی بازگشایی کند. به این منظور از یک سو با استفاده از مفهوم ""امر ریاضیاتی"" در فلسفه ی هیدگر، نشان داده شده است که چگونه فرازش متافیزیک مدرن به ظهور برداشتی ""کمّی"" از فضا در نقاشی رنسانس منجر شده است؛ و از سوی دیگر اینکه چگونه کاربستِ دریافتی ""کیفی"" از فضا در نگارگری ایرانی یکسره در تقابل با دیدگاه مدرن نسبت به فضا قرار دارد.
مشکل محاسبه در فایده گرایی: نقد و بررسی نظریه جی.جی.سی اسمارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه ی اخلاق شامل سه حوزه ی فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی است. فایده گرایی یکی از دیدگاه های مهم مطرح در حوزه ی اخلاق هنجاری است که معیار درستی اعمال انسان را بر سود و زیان پیامدهای آن و یا به عبارتی بر میزان خوشبختی ایجاد شده برای همه ی افرادی که تحت تأثیر آن فعل قرار دارند، مبتنی می سازد. فایده گران خود به دو گروه عمل محور و قاعده محور تقسیم می شوند. دسته ی نخست به میزان خیر یا خوشبختی ای که هر عمل در یک موقعیت خاص ایجاد می کند توجه کرده و گروه دیگر به میزان خیر یا خوشبختی که یک اصل یا قاعده به همراه دارد نظر دارند. جی.جی.سی اسمارت یک پراگماتیست و حامی فایده گرایی عمل محور است. در این نوشتار کوشیده ایم که پس از بیان اصول مورد قبول فایده گرایان برخی از اشکالات مطرح شده به مسأله محاسبه ی پیامدهای اعمال را مورد بررسی قرار داده و پاسخ های ارائه شده از سوی اسمارت به آنها را بیان کنیم. اسمارت برای پاسخگویی به این انتقادات به جای محاسبه ی پیامدها از مقایسه ی دو «وضعیت کلی» سخن به میان می آورد و با این کار صورت مسأله را پاک می کند. وی می کوشد تا با تمایز میان دو نوع محاسبه یعنی محاسبه ی پیامدهای یک عمل و ارزیابی و محاسبه ی اعمال ممکن پیش رو و همچنین با توسل به مثال «امواج آبگیر» و نیز توسل به «قواعد سرانگشتی» برای مواردی که ضرورت توسل به قواعد احساس می شود، به کلیه ی انتقادات وارد شده بر محاسبه در فایده گرایی پاسخ دهد.
بررسی دیدگاه ویلیام هاسکر دربارة «علم میانی» خداوند با تکیه بر آرای توماس فلینت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة علم میانی یکی از راه حل های جبرگرایی الهیاتی است. بر مبنای جبرگرایی الهیاتی، اگر علم خداوند به رویدادهای آینده، ازجمله افعال انسان، خطاناپذیر باشد، انسان کاری جز آن چه خداوند از پیش می داند نمی تواند بکند، از این رو، در افعال خود مجبور است. این نظریه با اعتقاد به این که خداوند به تمام شرطی های خلاف واقع که در مورد موجودات مختار صادق است، علم ِ پیشاارادی دارد، به حل معضل یادشده می پردازد. در این مقاله پس از توضیح این نظریه، به دیدگاه ویلیام هاسکر، فیلسوف دین آمریکایی، می پردازیم. هاسکر بر این باور است که اصولاً شرطی خلاف واقع اختیار، که بنیان نظریة علم میانی است وجود ندارد، پس نظریة علم میانی باطل است. در این مقاله، با تکیه بر آرای توماس فلینت، نشان می دهیم که برخی از مبانی هاسکر در نفی علم میانی خداوند نادرست، و از این رو، دیدگاه او مخدوش است
تمهیدی در جهت ابتناء فناوری بر الهیات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، فنّاوری ها از سویی موجب رفاه بشریت شده و از سوی دیگر نگرانی های فراوانی را نسبت به آینده برانگیخته اند. در این میانه فلاسفه و حکما در یافتن مسیر یا مسیرهایی که جامعه انسانی را ضمن کمترین مواجهه با عوامل نامطلوب و چالش زا به بیشینه ی بهره-برداریِ مشروع برساند، نقش تعیین کننده ای دارند. جهت دادن به علوم و فنّاوری در سایه تعلیمات اسلام، هدفی است که در صورت تحقق می تواند به رفع نگرانی مذکور کمک کند لیکن حرکت به سمت آن به چیزی بیش از شعارزد گی و تعصبات بی مورد نیازمند است. از آنجا که پدیده های اجتماعی (از جمله علم و فنّاوری) با متافیزیک درهم آمیخته هستند، تا زمانی که تلاش شایسته ای در جهت تنقیح و تدوین متافیزیک (الهیات) اسلامی برای آنان صورت نپذیرد، هر تلاشی جهت توسعه ی علوم و فنّاوری اسلامی روبنایی بوده و محکوم به شکست است. در این نوشتار ابتدا به بازگوییِ سیر تطور نگاه بشر به فنّاوری می پردازیم. سپس انسان گراییِ تعاریف جدید از فنّاوری را مَحمِل طرح و بحث پیرامون متافیزیکِ فناوری قرار می دهیم و در انتها بر مبنای آموزه های اسلامی، نُه بنیان جهت ابتناء متافیزیکِ فنّاوری پیشنهاد می نماییم که عبارتند از: توجه به جایگاه سلسله مراتبی انسان در عالم هستی، احساس وابستگی و درهم تنیدگی بین انسان و جهانی که در آن زندگی می کند، نگاه همزمان به عوالم غیب و شهود و پذیرفتن نظام علّیّت در آنها، علم و فنّ پروری، اتحاد و التزام علم و فناوری، اتحاد راهبردی و بلند مدت غایات منفعت جویانه و حق طلبانه، عدم نسبیّت در معیارهایِ اولیه ی اخلاقی و پذیرش نسبیّت در برخی امور ثانویه، اصالت همزمان عمل، نیت و ایمان، اختیارِ مُقیّد. بدیهی است که این اصول نُه گانه به هیچ وجه جامع نیستند بلکه قسمتِ چند روزه ای است که از گنجاندن بحر در کوزه فراهم گشته است.
مقایسه ی دیدگاه ابن سینا و لایب نیتس پیرامون علت غایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
علت غایی در سیر تفکر فلسفی همواره محل بحث و گفتگوی موافقان و مخالفان بوده است. پژوهش حاضر به روش مطالعات تطبیقی و با هدف دست یابی به شناخت بهتر این مسئله به مقایسه ی نگرش ابن سینا، فیلسوف مشائی مسلمان و لایب نیتس، فیلسوف عقل گرای غربی پرداخته است. ابتدا دیدگاه ابن سینا پیرامون علت و معلول، جایگاه علت غایی، رابطه ی آن با علت فاعلی و پاسخ به اشکال غایت افعال الهی و سپس دیدگاه لایب نیتس در زمینه ی علیت به طور کلی، جایگاه علت غایی و ضرورت آن و رابطه ی آن با علت فاعلی مورد بررسی قرارگرفته است. ابن سینا علت غایی را به عنوان یکی از علل وجودی معرفی نموده است و لایب نیتس در قالب اصل جهت کافی و مبتنی بر اصل کمال.لایب نیتس بر خلاف ابن سینا علت غایی را بر علت فاعلی برتری داده است. هر دو متفکر به نوعی احیاکننده ی علت غایی هستند؛ ابن سینا با پاسخ دادن به اشکالات علت غایی و لایب نیتس با پی بردن به نقص فلسفه ی دکارت و دفاع از حکمت الهی.
دریفوس و تاریخ فلسفی هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله برای ارائة روایتی تاریخی از تحولاتِ هوش مصنوعی در قرن 20 و 21 از نظرگاهی فلسفی، سه دوره را از هم جدا کرده است: 1. تسلطِ پارادایم نمادی؛ 2. بازگشت به پیوندگرایی؛ 3. ظهور حیات مصنوعی. مدعای اصلی مقاله آن است که هم بازگشت به پیوندگرایی و هم ظهور حیات مصنوعی، نقدهای دریفوس بر رویکردهای پیشین در هوش مصنوعی را تأیید می کند. به باور دریفوس یک نگرشِ اتمیستی فورمالیستی به ذهن، دانش، و هستی، پشتوانه اصلیِ پارادایم نمادی است. شکستِ هوش مصنوعی نمادی در صوری سازیِ فهمِ هرروزه و چرخش به سوی نگرشی کل گرایانه در پیوندگرایی مؤیدِ نقدهای دریفوس است. همچنین حیات مصنوعی با بدن مندانه و موقعیت مند دانستنِ شناخت موضع وی را تأیید می کند. با این وجود، حمایت واپسین دریفوس از هوش مصنوعی هیدگری و این ادعا که این جریان، هستی شناسیِ هیدگری را در آزمونی تجربی قرار می دهد قابل نقد است. همچنین همراه با ارزیابی نقد دریفوس نشان داده می شود که وی از نقد فلسفی هوش مصنوعی به نقدِ کلِ فرهنگ و اندیشه غربی پل می زند و نشان می دهد که برای اصالت دادن به فهمِ تئوریک و فراموشیِ جهان انسانی، خطرِ پیشِ روی این فرهنگ ظهور انسان هایی با فهمِ ماشینی و نه ماشین هایی با توانایی های ورای انسانی است
نظریه باری مشاهدات1 در بوتة نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاهی که می گوید مشاهدات فاعل شناسا، وابسته به شبکة بینشی معرفتی وی، انعطاف پذیر بوده و از آموزش ها، تربیت ها و انتظارات او متأثر است دیرزمانی است که جایگاه ویژه ای را در مباحث فلسفة علم به خود اختصاص داده است. در برابر این دیدگاه، اعتقاد به وجود لایه ای نفوذ ناپذیر از مشاهدات مطرح است که از صلبیت و خلوص برخوردار بوده، ساختار تربیتی و معرفتی مشاهده گر تأثیری در آن ندارد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا بر اساس نظریات دو تن از فلاسفة علم معاصر، چرچلند و فودور، که به ترتیب از شاخص ترین مدافعان دیدگاه های مذکورند، نظریه باری مشاهدات را مورد ارزیابی قرار دهیم و درنهایت، دیدگاهی آشتی جویانه مبتنی بر ادراک تشکیکی لایه ای ارائه کنیم؛ دیدگاهی که ضمن قبول صلبیت در مرتبة حس، به ادراکی فربه پذیر و انعطافی پس از حس و پیوستة با آن قائل است و نیازی نمی بیند که اختلاف در گزارشات و قضاوت های مشاهدتی را با انعطاف پذیری حواس فاعل شناسا توجیه کند.
شمایل نگاری در الهیات ارتدوکس: نمادها و نشانه های آن در کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناقشات تمثال شکنی، در سده هشتم میلادی میان کلیسای کاتولیک رم و کلیسای قسطنطنیه، موجب ایجاد شکاف میان آنها شد. کلیسای ارتدوکس به صورت رسمی در قرن یازدهم میلادی، اعلام جدایی کرد که شمایل نگاری از مشخصه های آن است. این مقاله با بررسی ارتباط مبانی نظری شمایل نگاری با کتاب مقدس، چگونگی پیوستگی آن دو را تبیین می کند.
بنابر الهیات ارتدوکس، بسیاری از آموزه های مسیحی موجود در کتاب مقدس به نحوی در شمایل ها تجلی یافته است. ازاین رو، شمایل نگاری را به نوعی «تفسیر بصری» کتاب مقدس دانسته اند. در مقابل، کتاب مقدس را به منزله «شمایل مکتوب» مسیح انگاشته، در نتیجه، احترام برابری را برای شمایل و کتاب مقدس قائل شده اند. علاوه بر مسائل الهیاتی، به جنبه های هنری شمایل ها در مقام هنر دینی یا هنر مقدس نیز توجه شده است. وجوه زیبایی شناختی شمایل ها، با استناد به تصویرسازی های موجود در کتاب مقدس، تصاویر روایی و غیرروایی ازجمله تصویر خداوند، عیسی مسیح و انسان و نشانه شناسی برخی از شمایل ها طرح شده است. این شمایل ها در مقام نمادهایی از متون مکتوب و سنت شفاهی اند و صرفاً کاربردی تزئینی ندارند.
تلاقی های منطق و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق کلیات فلسفه منطق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در این جستار با اشاره به برخی قلمروهای تلاقی منطق و اخلاق، به مشکلات و راه حل ها و عرصه های جدید و بدیع پژوهش که ثمره این تلاقی ها بوده، پرداخته می شود. از میان مباحث و مسائل بسیار، در این مجال، این چند مناقشه منطقی فلسفی را گزارش و بررسی می کنیم: شکاف «است باید» (مسأله هیوم) و طرح برخی راه حل های طرح شده در مقابل آن و پارادکس های منطقِ تکلیف، اصل منطقی اخلاقی «بایستن مستلزم توانستن است» و تحلیل منطقی آن، مغالطه طببیعی انگارانه (و در ذیل آن استدلال از راه پرسش گشوده)، مسائل و مناقشات ناظر به استدلال و قیاس عملی و اخلاقی (در قالب نقش اصول در استدلال اخلاقی و مسأله ضعف اراده). این مسائل و مناقشات در طی تاریخ فلسفه جدید، باعث ایجاد ادبیات و آثار و موضوعات جدید بسیاری در هر دو قلمرو منطق و اخلاق شده است؛ سیری که همچنان ادامه دارد. این ها مباحثی است که خود طرح کنندگان اولیه به آن ها التفات و توجه نداشته اند.