فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۸۱ تا ۶٬۱۰۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی برهان اصلی دنیل دنت در توضیح و توجیه سازگاری پدیده های نفسانی و به طور مشخص، ارادة آزاد انسان با دیدگاه طبیعت گرایی هستی شناسانه (فیزیکالیسم) است. مقاله با صورت بندی این برهان شروع می شود. سپس طبیعت گرایی و نظریة تحول به عنوان پیش زمینة اندیشه دنت شرح داده می شوند. دنت، با تفسیری خاص از جبر علی بر مبنای طراحی موجودات (در قالب نظریة تحول) در تلاش است مقدمات برهان خود را توضیح دهد و توجیه کند. تفسیر خاص وی مبتنی بر ایجاد تمایز بین دو مفهوم جبر (ضرورت) علّی و اجتناب ناپذیری است. در بخش آخر مقاله، با بررسی و نقد دیدگاه دنت، نشان داده می شود که برهان او برای نشان دادن سازگاری بین ارادة آزاد و جبر علّی، رضایت بخش و کارآمد نیست و وی نتوانسته مشکل عمیق و کهن سازگاری ارادة آزاد با جبر علّی را حل کند.
تحلیل و ارزیابی رهیافت های گوناگون در رابطه ذهن و بدن و نظر غالب ارسطو
حوزههای تخصصی:
مسأله رابطه ذهن و بدن یکی از مسائلی است که فلاسفه و دانشمندان همواره به آن توجه داشته اند. هرچند برای پیشینیان نیز روشن بود که در انسان، دو نوع متفاوت از حالات و رویدادها وجود دارند که تأثیر علّی و معلولی بر یکدیگر دارند، اما نحوه تکوّن وارتباط این دو نوع از حالات مسأله پیچیده ای بوده که همواره ذهن متفکران انسان شناس را به خود مشغول کرده است. بعضی از فلاسفه در تبیین حالات و رویدادهای جسمانی و ذهنی، معتقد به فیزیکالیسم هستند. فلاسفه دیگر ضمن ابطال فیزیکالیسم، اثبات کرده اند که انسان مرکب است از جوهری جسمانی و جوهری غیرجسمانی. از زمان دکارت تاکنون مشکل ذهن و بدن به این شکل در آمده است که چگونه می توان ارتباط های میان دو نوع شیء را تفسیر کرد. دو نوع شیئی که ظاهراً به کلی با هم متفاوتند؟ در یک طرف امور ذهنی مانند افکار و احساسات قرار دارند که آن ها را اموری شخصی، آگاهانه و غیرمادی می دانیم و در سوی دیگر، امور فیزیکی قرار دارند که آن ها را موجوداتی تصور می کنیم که جرم و امتداد مکانی دارند و به نحو علّی و معلولی با دیگر اشیای فیزیکی تأثیر متقابل دارند. بسیاری از راه حل ها برای حل مشکل ذهن و بدن، به انکار وجود یا به نوعی کوچک و بی اهمیت شمردن موقعیت یکی از این دو نوع شیء خاتمه می یابد. به نظر می رسد ارسطو با استفاده از اموری نظیر پسوخه و وحدت انضمامی ماده و شکل در حل مسأله ذهن و بدن موفق بوده است.
بررسی قلمروهای مفهومی «مشیّت الهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
«علم جدید» ویکو به عنوان اولین صورت تمام عیار شناخت تجددی که درضمن وظیفه علم، تجدد و تحولات آن را نیز بر عهده دارد، مقدم بر «علم جامعه شناسی» و برخلاف آن دارای بنیان های دینی قدرتمندی است. برجسته ترین نمود دینی این علم در بحث «مشیّت الهی» است. این مقاله به بررسی جهت گیری های تفسیری اصلی اختصاص دارد که پیرامون بحث «مشیّت الهی» ویکو می باشد و نشان می دهد که تاکنون سه سنت تفسیری قابل شناسایی است: نخست، تفاسیر مبتنی بر ناهمگونی غایات که ضمن پذیرش بنیاد الهیاتی «مشیّت الهی» در فکر ویکو مسئله اصلی شان این است که چه نسبتی بین عملکرد مشیّت الهی و عملکرد انسانی وجود دارد؛ دوم، تفاسیر انسان گرایانه که منشأ الهی بحث ویکو را رد می کند و بدین ترتیب، در نگرشی ایدئالیستی مسئله اصلی شان شناسایی بنیان های انسان گرایانه خلق مفهوم مشیّت از سوی ویکو است؛ و سوم، تفاسیر مادی گرایانه که ضمن ردّ وجه استعلایی و نیز ایدئالیستی مشیّت، ریشه های آن را در روندهای اجتماعی و اقتصادی زمانه ویکو جستجو می کنند. روش این مقاله اسنادی است و مبتنی بر بررسی کتاب علم جدید ویکو و آثار مفسران اصلی اوست
نقد و بررسی استدلال های ویلیام جیمز در جستارِ «خواستِ باور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویلیام کلیفُرد در جستار «اخلاق باور» مدعی شد که باور بر بنیاد شواهد نابسنده، در هر کجا و هر زمان و برای هر کس خطاست. ویلیام جیمز در جستار «خواست باور» درصدد پاسخ به او برآمد و ادعا کرد که باور دینی یک تصمیم اصیل است و در این گونه تصمیمات توجیه ایمان، خواستِ باور است.
اصل ادعای جیمز در «خواستِ باور» تعریف انتخاب اصیل و انتساب ایمان توحیدی به آن است. باور داشتن به خدا اگر تصمیمی اصیل باشد باید سه ویژگی را احراز کند: الف) گریزناپذیری؛ ب) زنده بودن؛ و ت) خطیر بودن.
ما در این جستار پس از بررسی مجمل آرای جیمز و نقدهای مهم بر او، روایی انتساب این سه ویژگی بر ایمان دینی را وارسی کرده ایم.
در دفاع از مبناگروی بررسی اشکالات کیث لرر بر مبناگروی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تطبیقی بنیادهای معرفت شناختی اقدام پژوهی از منظر فلسفة انتقادی و تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی بنیادهای معرفت شناختی اقدام پژوهی از منظر فلسفه انتقادی و تفسیری است. برای رسیدن به هدف مذکور نظریات ویلفرد کار و استفان کمیس، از اندیشمندان فلسفه انتقادی، و جان دیویی و ریچارد رورتی، از اندیشمندان فلسفه تفسیری، به عنوان نمایندگان این دو فلسفه، مورد بررسی قرار گرفت. روش این پژوهش تحلیل تطبیقی است. الگوی استفاده شده در این زمینه الگوی جرج زی. اف. بردی لهستانی است که چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جوارسازی و مقایسه را در مطالعات تطبیقی شامل می شود. از جمله یافته های این پژوهش عبارت است از تأکید هر دو رویکرد فلسفی بر پیوند بین نظر و عمل در اقدام پژوهی، ارتباط دیالکتیکی و منظم بین عمل و نظر در آن و تلاش هر دو رویکرد فلسفی برای ترمیم شکاف احتمالی بین نظر و عمل در اقدام پژوهی. تفاوتهایی که مشاهده شد مربوط به نسبی بودن حقیقت از منظر فلسفه تفسیری و تکیه فلسفه انتقادی بر عقل استعلایی کانتی بود. یافته دیگر اینکه دغدغه اصلی فلسفه تفسیری، افزایش کارایی از طریق تجربه و انجام دادن، و دغدغه اصلی فلسفه انتقادی آموزش تفکر بازتابی است.
نقد برداشت گایر از رد انگاره نگری کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشته تلاشی است برای نشان دادن این نکته که نگاه گایر در کتاب رد انگاره نگری کانت با طرح اینکه مکان به شیء فی نفسه قابل اطلاق است تا چه اندازه بر فهمی غیرکانتی و غیر منطبق با نگاه فلسفی کانتی بنا شده و چگونه با همین برداشتِ غیرکانتی انگاره نگری کانتی را واقعگرایانه[1] فهمیده، درحالی که همه ویژگی بروز اندیشه فلسفی کانت به اینست که شیء فی نفسه یا وجود بیرون از سوژه هست ولی هیچ شناخت پدیدارانه ای از آن ممکن نیست و از همین رو مکان بدان قابل اطلاق نیست. تلاش خواهد شد با رجوع به متن کانت روح اندیشه وی آشکار و از آن طریق فهم تجربه نگرانه[2] گایر را با تردیدی فلسفی مواجه کرد. برای دفع مطول شدن، مقاله پیش رو تنها به فهم گایر از ویراست دوم نقد نخست کانت نظر داشته، به بخش دیگری از کتاب وی که به آثار متاخر کانت Nachlass استناد کرده نظر نداشته، زیرا روح استدلال وی در آن بخش نیز بر همان فهم تحلیل شده در این مقاله استوار است.
سقراط -2
سیری انتقادی در الهیات و تحقیق پذیری
حوزههای تخصصی:
دلالت ضمنی معرفت شناسی اصلاح شده آلوین پلانتینگا بر بنیادگرایی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلوین پلانیتنگا از مهم ترین چهره های معرفت شناسی اصلاح شده است. مطابق دیدگاه وی، باورهای دینی نیز همچون باورهای حاصل از ادراک حسی، پایه به شمار می آیند؛ درنتیجه، نیازی به توجیه ندارند. اما این دیدگاه لوازمی دارد، ازجمله اینکه می تواند به بنیادگرایی دینی منجر شود. زیرا نظریه پلانتینگا هیچ معیاری درباب محتوای باورهای پایه تعیین نمی کند و شروطی که برای مشروعیت آن تعیین می کند، امکان داخل شدن باورهای بنیادگرایانه را نیز فراهم می سازد. بنابراین، درحالی که غربیان عموماً مسلمانان را مروج بنیادگرایی دینی معرفی می کنند، در این مقاله نشان داده شده است که معرفت شناسی اصلاح شده، که برآمده از مسیحیت است، می تواند توجیه کنندة بنیادگرایی دینی باشد. بنابراین، جهت اجتناب از اتهام جا بازکردن برای بنیادگرایی دینی، لازم است که معرفت شناسی دینی همچنان جانب قرینه گرایی را فرو نگذارد.
چگونه باید رفتار کنیم؟
حوزههای تخصصی:
بررسی و ارزیابی دیدگاه شلایرماخر در باب ماهیت تجربه و معرفت عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شلایرماخر مؤسس جریانی است که تجربه عرفانی و معرفت متضمن در آن را از سنخ عواطف و احساسات می شمرند. وی البته این گونه تجارب را خالی از هرگونه حیث معرفتی نمی داند و با تفکیک میان دو نوع از احساسات و دو نوع از آگاهی، تجربه عرفانی را از سنخ احساساتی می داند که واجد نوعی آگاهی مستقیم و مباشر است که در آن، فاصله میان مدرِک و مدرَک برداشته می شود. وی در توضیح این احساس و آگاهی خاص که ماهیت تجربه و معرفت عرفانی را تشکیل می دهند از مفهوم وابستگی مطلق استفاده می کند. وابستگی مطلق رابطه ای یک سویه است که در آن انسان هیچ ازادی و اختیاری از خود ندارد. این احساس مفهوم خدا و جهان و انسان را نیز رقم می زند. انسان به عنوان وابسته مطلق، جهان به عنوان کل مرکب از وابسته های مطلق و خداوند به عنوان طرف این وابستگی (غنی مطلق).
کانت در متن آثارش
(نقدی بر تعارضات درونی آرای جان هیک درباره کثرت گرایی در ادیان) دور معرفت شناختی اتصال به حقیقت
زبان و تفکر
اسلام و دانش جدید
بررسی امکان مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی مفهوم ماند به عنوان قانون اول حرکت در فیزیک کلاسیک که تبیین حرکت بر اساس آن استوار شده و همچنین دو بستر فیزیک ارسطویی و فیزیک کلاسیک به عنوان دو جریان فکری مهم که صدها سال نظریات غالب بوده اند، اهمیت ویژه ای به عنوان این مقاله می دهد. در این مقاله امکان طرح و بررسی مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی مورد پرسش و تحلیل قرار گرفته است. نگارنده پس از تعریف مفهوم ماند در فیزیک کلاسیک و استخراج کلیدواژه های نزدیک به مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی؛ مولفه های این مفهوم در هر دو بستر را تفکیک و به صورت تطبیقی در کنار یکدیگر تحلیل و بررسی کرده است. ذکر این نکته لازم است که همواره امکان نسبت دادن و تطبیق مولفه های دو بستر به یکدیگر مورد توجه بوده است. یافته های این تحقیق حاکی از آنست که ارسطو در ذیل مفاهیمی مانند حرکت طبیعی، حرکت قسری و... به طور ضمنی به مفهوم ماند توجه داشته است.