فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مکتب جماعت گرایی یکی از منتقدان اصلی نظریه اخلاقی سیاسیِ لیبرالیسم به شمار می آید. طبق نظر بنیان گذاران این مکتب، لیبرالیسم تصویری از هویتِ انسان را پیش فرض می گیرد که حق پیوندهای جمعی در آن ادا نمی شود. لیبرالیسم با تأکیدِ نادرست بر اولویتِ عدالت از منظری فردگرایانه، تکالیفِ دگرخواهانه و تعهداتِ جمعیِ به ارث رسیده از سنت و تاریخ را، که نقشی قوام بخش در هویتِ فرد ایفا می کنند، نادیده می گیرد و به غلبه شخصیت هایی میان مایه، خودخواه، و بیگانه با ارزش های جمعی دامن می زند. در این مقاله می کوشم این انتقادها را به اختصار شرح دهم و سپس از منظرِ یکی از مدافعانِ لیبرالیسم، یعنی ریچارد رورتی، آن ها را پاسخ دهم. رورتی این سخنِ جماعت گرایان را می پذیرد که اجتماع نقشی قوام بخش در شکل گیریِ هویتِ فرد ایفا می کند، اما نقدهای آنان را بر قطبِ پراگماتیستیِ لیبرالیسمِ معاصر وارد نمی داند و می کوشد نشان دهد لیبرالیسمِ سیاسی سده بیستم، که بهترین صورت بندیِ خود را در آثارِ جان دیویی و جان رالز پیدا می کند، به دلیلِ سازگاری با تاریخ گرایی و قوم مداری، برخلافِ لیبرالیسمِ فلسفیِ فیلسوفانِ روشنگری، از انتقادهای جماعت گرایان مصون است.
عدالت عرفی یا عدالت واقعی؛ بازتعریف «عدالت حقوقی» در نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خصوص مفهوم «عدالت حقوقی» در نظام اسلامی، دو دیدگاه وجود دارد: عدالت حقوقی به معنای عدالت عرفی و عدالت حقوقی به معنای عدالت واقعی. مفهوم عدالت حقوقی در نظام جمهوری اسلامی ایران، منطبق بر عدالت واقعی است. با توجه به تعاریف ارائه شده از عدالت در جهان بینی اسلامی، یعنی «دادن هر حقی به صاحب آن» و «قراردادن هر چیزی سر جای خود»، شناخت عدالت متوقف بر شناخت حق است و تعریف حق در اندیشه ی اسلامی ، با تعاریف ارائه شده از این واژه در مکاتب دیگری چون پوزیتیویسم حقوقی و حقوق طبیعی تفاوت دارد. «حق» در اندیشه ی اسلامی، عبارت است از آن اعتباراتی که با قوانین و غایات واقعی حاکم بر جهان هستی هماهنگ است. از طرف دیگر، آنچه که کاملاً با قوانین و غایات واقعی حاکم بر نظام هستی و عالم واقع هماهنگ است «شرع» است. بنابراین مفهوم «حق» به لحاظ ثبوتی، با قوانین و غایات واقعی حاکم بر نظام هستی و به لحاظ اثباتی، با «شرع» پیوندی ناگسستنی دارد. چون با پیروزی انقلاب اسلامی، شرع در قالب قوانین و مقررات مصوب مجالس قانون گذاری به منصه ی ظهور رسیده است، عدالت عبارت است از هرچه منطبق بر قانون نظام اسلامی باشد. البته این امر که ملاک عدالتْ قانون است به معنای انطباق با پوزیتیویسم حقوقی نیست، بلکه در نظام جمهوری اسلامی ایران، شاهد تلفیق و امتزاج حقوق طبیعی و پوزیتیویسم حقوقی با معانی مدنظر و خاص خود هستیم؛ تلفیقی که خود زمینه ساز شکل گیری نوع جدیدی از نظام حقوقی شده است.
تعامل با بیگانگان از منظر کتاب مقدس عبری، تلمود و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مناقشات بین پیروان ادیان مختلف، افزایش یافته و موجب ناامنی در جهان شده است. توجه به متون و اندیشه های دینی و بازتاب آن در تعامل بیرونی، می تواند در شناسایی دلایل اختلاف و رفع آن مؤثر باشد. در اندیشه یهود، «بیگانگان» افرادی خارج از قوم یهود هستند و نگاه دوگانه ای در برخورد با بیگانگان وجود دارد. در گزارش های کتاب مقدس عبری(تنخ) و تلمود، از یک سو آنان، دارای نژاد پست و متفاوت از یهود هستند و از سوی دیگر، مخلوقات محترم خداوند شمرده می شوند. اکثر یهودیان، به دلیل باور به خلوص نژادی و برگزیدگی قوم خویش، با بیگانگان برخورد نامتعارف می کنند. با بررسی متون مقدس یهود، یکی از دلایل مهم تعامل نادرست یهودیان با بیگانگان، تکیه بر اندیشه های ناصواب راه یافته به متون دینی آنان است. در مقابل، قرآن کریم به همه انسان ها یکسان نگریسته، برای هیچ نژادی اعتبار ویژه قائل نمی شود، بلکه تنها تقوا و ایمان و عمل صالح موجب برتری انسان ها می باشد.
لذت زیبایی شناختی و تمایز آن با لذت زیستی از دیدگاه توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توماس آکویناس یکی از دو چهره ی پیشگام قرون وسطی بعد از آگوستین است که در مقام متنفذترین فیلسوف دوره جدید کلیسا، صاحب آثار نظام یافته ای است که می توان از دل آن، گزاره های فلسفی درخوری در حوزه هنر و زیبایی شناسی استحصال کرد. بر این اساس جستار حاضر با پیش رو گذاشتن این فرضیه که تمایز موجّهی میان لذت بر آمده از ادراک زیبایی و لذت حاصله از ارضاء تمایلات زیستی مبتنی بر اشارات و اظهارات توماس وجود دارد، با روش توصیفی و تحلیلی، اقدام به بررسی و توضیح عناصر این ادعا در ذیل مسائل جزیی تری کرده است. در دو بخش نخست این مقاله، ماهیت لذت زیبایی شناختی با تکیه بر سایر مولفه های موثّر فلسفی در این رابطه، تبیین گشته است که از جمله آن؛ بررسی فرایند ادراک زیبایی مبتنی بر نظریه شناخت آکویناس، کیفیت حرکت «میل» در ادراک امر خیر، مقاطع مختلف حرکت میل و تمایز آن با لذتی که از ادراک زیبایی حاصل می شود و در دو بخش نهایی با تاکید بر مقدمات قبل، تمایز لذت زیبایی شناختی و لذت زیستی تبیین گشته است.
افلاطون، اینهمانی و فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلقی رایج از این همانی بصورت اصلی منطقی با فرمول الف، الف است می باشد. در این تلقی این همانی اصلی است که فاقد بعد و بار معرفتی و وجودی است؛ لذا با توجه به این اصل هیچ چیز نمی تواند چیز دیگری باشد. در تفکر یونان این همانی خصیصه ای انگاشته می شد که به کمک آن وجود ادراک می گردد. در تفکر افلاطون که تلاش دارد جامعه ای جدید مبتنی بر تفکر فلسفی بنیان نهد و چنین تفکر عقلانی را فضیلتی انگارد که همّ آن وصول و حصول ایده ی خیر است، این همانی از جایگاه مهمی برخوردار است. لذا امکان حمل در گزاره ی سقراطیِ « فضیلت شناسایی است» تنها در صورتی مقدور است (چیزی چون فضیلت، چیز دیگری چون شناسایی باشد) که این همانی نه به عنوان با خود همان بودن هر چیز، بلکه به عنوان خاصیتی لحاظ گردد که ذات و ماهیت موجودات را تشکیل دهد. لذا افلاطون باید میان همانی(sameness) و این همانی(identity) تمایز قائل شود. تمایزی که نادیده انگاشتن آن باعث سوءفهم مهم ترین آموزه ی افلاطون یعنی ایده ها و نسبت آن ها به یکدیگر ( و نسبت به مصادیق خود) می شود. تلاش می شود نشان داده شود: الف) این گزاره ی فضیلت شناسایی است، چه ربط و نسبتی با این همانی دارد. ب) این همانی نزد افلاطون چگونه مفهومی است که اجازه می دهد چیزی، چیزی دیگر باشد بدون آن که با « با خود همان بودن هر چیز» در تناقض افتد.تلقی رایج از این همانی بصورت اصلی منطقی با فرمول الف، الف است می باشد. در این تلقی این همانی اصلی است که فاقد بعد و بار معرفتی و وجودی است؛ لذا با توجه به این اصل هیچ چیز نمی تواند چیز دیگری باشد. در تفکر یونان این همانی خصیصه ای انگاشته می شد که به کمک آن وجود ادراک می گردد. در تفکر افلاطون که تلاش دارد جامعه ای جدید مبتنی بر تفکر فلسفی بنیان نهد و چنین تفکر عقلانی را فضیلتی انگارد که همّ آن وصول و حصول ایده ی خیر است، این همانی از جایگاه مهمی برخوردار است. لذا امکان حمل در گزاره ی سقراطیِ « فضیلت شناسایی است» تنها در صورتی مقدور است (چیزی چون فضیلت، چیز دیگری چون شناسایی باشد) که این همانی نه به عنوان با خود همان بودن هر چیز، بلکه به عنوان خاصیتی لحاظ گردد که ذات و ماهیت موجودات را تشکیل دهد. لذا افلاطون باید میان همانی(sameness) و این همانی(identity) تمایز قائل شود. تمایزی که نادیده انگاشتن آن باعث سوءفهم مهم ترین آموزه ی افلاطون یعنی ایده ها و نسبت آن ها به یکدیگر ( و نسبت به مصادیق خود) می شود. تلاش می شود نشان داده شود: الف) این گزاره ی فضیلت شناسایی است، چه ربط و نسبتی با این همانی دارد. ب) این همانی نزد افلاطون چگونه مفهومی است که اجازه می دهد چیزی، چیزی دیگر باشد بدون آن که با « با خود همان بودن هر چیز» در تناقض افتد.
سیر تطوّر الگوهای تمایز علوم در اندیشه متفکران مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن ترین الگوی تمایز علوم از آنِ ارسطوست (موضوع محور)، که توسط حکمای مسلمان ترویج شد. اما ناکارآمدی آن روز به روز برای عالمان مسلمان، خصوصاً اصولیان و در رتبه بعد متکلمان، منطقیون و ... آشکار شد؛ تا آنجا که محقق خراسانی الگوی غایت محور و محقق اصفهانی و امام خمینی (ره) الگوی سنخیت محور را مطرح کردند. اما هر یک از این الگوهای انحصارگرا نقاط ضعفی را داشتند و این سبب شد که الگوهای تلفیقی مطرح شوند و آنها نیز با آشکار شدن نقاط ضعفشان، جای خود را به رویکرد قراردادگرا دادند. به عقیده قراردادگرایان علم بودن یک علم نه به وحدت در موضوع است، نه روش و نه غایت (هر یک به تنهایی)، بلکه علم عبارت است از مجموعه ای از مسائل متشتته، که جامع آنها گاه ممکن است به دلیل سنخیت در ذات باشد (مثل موضوع، محمول، حیثیت) و گاه نیز ممکن است به دلیل امری عرضی باشد (مثل غایت). از اینرو مبنای تمایز علوم با توجه به غرض تدوین متفاوت خواهد بود و حتی تمامی جهاتی که در نزد عقلا معتبرند، نیز در این وحدت و تمایز دخیلند و ممکن است لحاظ شوند، مثل مدت زمان فراگیری علم، امور زیبایی شناسی، نیازهای جامعه، مرجحات تاریخی و ... .
رابطه دیالکتیکی شرایط و مؤلفه های عینیّت در فلسفه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله می کوشیم با نشان دادن شرایط عینیت و مؤلفه های بنیادی آن در پدیدارشناسی هوسرل رابطه دوسویه و دیالکتیکی آن ها را آشکار کنیم. آگاهی استعلائی و ساختار قصدی آن اصلی ترین شرط امکان عینیت را تشکیل می دهد. ادراک، بدن و زمان شرایط اساسی دیگری از امکان عینیّت لحاظ شده اند. براساس این شرایط امکان می توان مؤلفه های بنیادی عینیت را مطرح نمود. این مؤلفه ها عبارتند از این همانی، تعالی، قانونمندی یا نظم و اشتراک بین الاذهانی. این پژوهش نشان می دهد که عینیّت خود شرایط و مؤلفه ها منوط به یکدیگر بوده و نوعی رابطه دوسویه میان آن ها برقرار است. بررسی عینیّت شناخت در فلسفه هوسرل بدون درنظرگرفتن این رابطه دوسویه عزل نظر از اهمیت دیدگاه هوسرل در خصوص شناخت و عینیّت آن است.
بررسی انتقادی تقریر دیویس از استدلال برون گرایانه پاتنم علیه شکاکیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکاکیت نسبت به جهان خارج رویکردی است که حصول معرفت را نسبت به گزاره هایی که در مورد جهان خارج هستند ناممکن می داند. برخی از انحاء این رویکرد مبتنی بر استدلالی است که بر اساس فرضیه شکاکانه صورت بندی شده است. از جمله روش هایی که بر اساس آن با چنین شکاکیتی مقابله شده است، استدلالی است که پاتنم بر مبنای قبول رویکرد برون گرایی معنایی طرح کرده است. در مقاله حاضر به تقریر دیویس از این استدلال پرداخته و به روش تحلیل منطقی آن را مورد بحث و بررسی قرار داده ایم. در انتها نشان داده شده است که قبول رویکرد برون گرایی معنایی دیدگاه شکاکیت نسبت به جهان خارج را که مبتنی بر دسته ای خاص از فرضیات شکاکانه هستند رد می کند. بر مبنای موارد دیگرِ فرضیات شکاکانه نیز نمی توان امکان حصول معرفت را نسبت به تمامی گزاره هایی که در مورد جهان خارج هستند، منتفی دانست.
تفسیر روانشناختی از کانت نزد فریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از همان سال دوم پس از انتشار "" نقد عقل محض "" ، تفسیر تجربه گرا – روانشاختی از آن نیز آغاز گردید؛ نخستین این تفسیرها به "" مرور گوتینگن "" مشهور است. این رویکرد تجربه گرا- روانشناختی اما در دهه آخر قرن هجدهم و اوائل قرن نوزدهم بود که با فریز، هربارت و بنکه با قوت بیشتری مطرح گردید. در این میان نقش فریز در طرح و اشاعه تفسیر روانشاختی از کانت، بسیار برجسته تر است. تفسیر روانشاختی بدان سبب که زمینه ساز ظهور جریانهای مهمی در اندیشه نیمه دوم قرن نوزده و قرن بیست گردیده- جریان هائی همچون ناتورالیسم، ماتریالیسم، روانشناسی گری پوزیتیویسم- از اهمیت خاصی برخوردار است؛ اهمیتی که غالبا به دلیل استیلای روایت های نوهگلی از تاریخ فلسفه – که بر سنت تفسیری ایده آلیسم استعلائی از کانت به جای تفسیر روانشاختی صحه و تاکید می نهند – مغفول می ماند. با عنایت به اینکه از کانت در دهه های بازپسین قرن بیست و پس از انتشار کتاب "" مرزهای حس استراسون در سال 1975 حیاتی دوباره یافته است، ضرورت پرداختن به این رویکرد تفسیری و چهره آغازین و برجسته آن – فریز – مضاعف می گردد.
دین در فلسفه ویتگنشتاین متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لودیک یوزف یوهان ویتگنشتاین از زمره فیلسوفان تحلیلی زبان به شمار می آید. او امور ماورای طبیعی از جمله اخلاق و دین را به فراسوی مرزهای زبان می فرستد و معتقد است که آنچه نمی توان درباره آن سخن گفت، پس به ناچار باید سکوت کرد. سخنان وی در باب دین در دوره نخست فکری بسیار موجز، فشرده و گاه مبهم به نظر می آید و همین امر سبب شده است تا شارحان و مفسران ویتگنشتاین در باب جایگاه دین از منظر وی، دو موضع کاملاً مخالف اتخاذ کنند؛ برخی در تلاشند تا جایگاهی کاملاً دین مدارانه برای وی به تصویر بکشند و برخی دیگر او را ملحد و خدانشناس می دانند. د نوشتار حاضر بر آنیم تا با مطالعه و بررسی آثار ویتگنشتاین متقدم، از یک سو جایگاه خدا در اندیشه وی را رصد کنیم و از سوی دیگر به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که از منظر وی حقیقتاً دین به چه معناست؟ آیا دین همان خداباوری است یا عمل به شریعت آنچنانکه بین دینداران رواج دارد ؟ یا آنکه چیزی معادل و همسنگ با اخلاق است. به دلیل موجز بودن سخنان او، سعی بر آن است تا از نظر شارحان وی نظیر نورمن ملکوم و سیرل برت استفاده شود.
آزمون جهان هایِ ممکن از نظرگاه طرفداران ارجاع های مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطابق نظر لایب نیتس، تعداد نامتناهی از جهان های نامتناهی وجود دارند که خداوند بهترین آن ها را برای خلق کردن انتخاب می کند. خود لایب نیتس از فاهمه ی الهی به مثابه ی قلمرو واقعیت های ممکن سخن می گوید. تاکنون تفاسیر متعددی از جهان های ممکن ارائه شده است. در میان این دیدگاه ها، دیدگاه فیلسوفان تحلیلی اواخر قرن بیستم از اهمیت شایانی برخوردار است. برخی از این فیلسوفان با نام طرفداران ارجاع مستقیم، به این همانیِ بین جهانی درباره ی این نظریه قائل اند. این همان بین جهانی می گوید چگونه یک فرد می تواند در تمام جهان های ممکن، هویت خود را حفظ کند. مدافع این نظر سول کریپکی است. در این مقاله، ما دیدگاه لایب نیتس را در ارتباط بین واقعیت و فردیت، در پرتو برخی نظریات معاصر در مفهوم جهان های ممکن، بررسی نموده ایم. در این جا، بیان کرده ایم که آثار لایب نیتس در پرتو برخی از این دیدگاه ها، زمانی که مورد آزمون قرار گیرند، خوانش متفاوتی از آنچه که در تلقی سطحی از این آثار است پیدا می کنند. با وجود این، نظرات لایب نیتس و کریپکی در نهایتِ اختلاف قرار می گیرند، زیرا از نظر لایب نیتس، ذات فرد شامل تمام محمولات خود است و هیچ تمایزی بین خصوصیات عرضی و ذاتی نیست، اما از دید کریپکی، آنچه برای فرد ذاتی است خصوصیات منشأ آن است.
گونه شناسیِ ""شک"" در اندیشه غزالی و دکارت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
واکاویِ مفهوم ""شک""، که در تقابل با ""یقین"" قد علَم کرده، در سامانه فکریِ دو اندیشمند شرق و غرب، محمد غزالی و رُنه دکارت، ضروری می نماید. این گفتار در ابتدا به تنقیح و تحدید حدود شک دست زده؛ سپس، گونه شناسی و تلقیِِ هر یک از این دو عالِم نسبت به شک را بررسی کرده؛ و در نهایت، به مقابله آن مفهوم و ترسیم چگونگیِِ گذار غزالی و دکارت از گردنه صعب-العبور شک پرداخته است. این جستار بر آن است تا نشان دهدکه اولاً: خط سیر شک غزالی از شک استدلالی به شک روانی- مزاجی تغییر مسیر داده، ولی دکارت در همان شک استدلالی متوقف شده است؛ و ثانیاً: قلمروِ شک غزالی، از آنجا که علاوه بر سپهر فلسفه به سپهر شک عقیدتی- دینی نیز کشیده شده است، بسی فراخ تر از شک صرفاً فیلسوفانه دکارت است.
بررسی و نقد مفهوم دعا از نظر دی. زد. فیلیپس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مواضعی که رویکرد غیرشناختی فیلیپس آشکار می شود، دعا است. از نظر وی، دعا سخن گفتن با خدایی خارجی نیست؛ بلکه دعا به معنای آگاه شدن از وضع خود است. اصل دیگر دعا، مفهوم وابستگی است؛ بدین معنا که دین دار، همه شئون وجود خود اعم از خیر و شر را مدیون خدا دانسته، او را می ستاید و توقع ندارد که خدا در وضع امر او دخالت کند، وگرنه دعای وی خرافی می شود. این تفسیر از دو جهت قابل بررسی است: یکی اشکالات مربوط به خداشناسی وی و دیگری کاستی های تفسیر وی از دعا. برخی از مهم ترین محورهای دسته دوم عبارتند از: 1. طبق این تفسیر، بیشتر دین داران خرافاتی هستند؛ 2. این تفسیر، تبیین گر رویکردهای پس از عصر روشنگری است و جامعیت تاریخی ندارد؛ 3. باید بین اعمال دین داران و نگرش های متافیزیکی آنها تمایز قائل شد. دین داران رفتارهایی از خود بروز می دهند که مغایر با دیدگاه های متافیزیکی آنهاست و البته چنین مغایرتی، هیچ اشکالی ندارد؛ بنابراین بروز عدم انسجام گزاره ای در دین، امری معمول است و نمی توان دخالت الهی را صرفاً بدین جهت مردود شمرد.
اضطراب مرگ از دیدگاه ابن سینا و الیس: رهیافتی مقایسه ای-التقاطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ویژگی تحقق پذیری قطعی مرگ برای همه افراد، این اضطراب را از دیگر اضطرابها همانند اضطراب سلامت [1]یا فوبیهای خاص که تحقق پذیریشان برای عموم مردم احتمالی است، متمایز کرده است. یکی از نظریه های پرکاربرد در بررسی نقش باورهای غیرواقع بینانه بر اضطراب ، نظریه عقلانی هیجانی آلبرت الیس است. بنابر نظر عقلانی هیجانی [2]الیس، استرس افراد غالبا با باورهای غیر منطقی مرتبط است که بطور کلی این فرایند نیز بر اساس حادثه ای ایجاد شده است .ابن سینا نیز به عنوان یکی از فلاسفه برجسته اسلامی قرون وسطی، اضطراب مرگ را ناشی از باورهای غیرواقع بینانه میداند.
سرچشمه های یونانی رومی محتواو ساختار شاخص ترین آموزه های مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین مسیحیت پس از هفتاد میلادی، توانست لباس یهودیت را از تن خارج کند. اندیشة استقلال و جدایی از یهودیت، این آیین را وادار به بکارگیری تمدن، فکر و فرهنگ یونانی رومی کرد. پولس و بیشتر از وی، دفاعیه نویسان و پدران کلیسا به جهت شکل گیری و تبیین آموزه های مسیحی، محتوا یا ساختار مهم ترین شاخصه های اعتقادی را از اندیشه های یونانی رومی عصر خود وام گرفتند. این جستار، با تحلیل اسنادی به تبیین منشأ یونانی رومی تثلیث، تجسد، فدیه و گناه نخستین، که از شاخص ترین آموزه های مسیحی به شمار می روند، پرداخته است. حاصل یافته ها نشان می دهد که مسیحیت هم محتوا و هم ساختار «الوهیت(تثلیث)» و «تجسّد» را در مقوله های یونانی تفسیر کرد. مسیحیت دارای محتوای «فدیه» و «گناه نخستین» بود، اما فرم و ساختار آنها را از فرهنگ یونانی رومی تأثیر پذیرفت.
بررسی و تبیین «نظریه عقلانیت اعتدال گرا و معیارهای آن در حوزه باورهای دینی» از منظر اندیشمندان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
در حوزه مطالعات فلسفه دین، پرسش از عقلانیت باورهای دینی و معیارهای آن اهمیت ویژه ای دارد. براساس برخی از رویکردهای افراطی، مانند عقل گرایی حداکثری و ایمان گرایی افراطی، پذیرش باورهای دینی از حوزه داوری و سنجش عقلانی بیرون است. ناکارآمدی این دو رویکرد در تبیین عقلانیت باورهای دینی سبب شده است تا معیارهای دیگری برای ترسیم عقلانیت این باورها از سوی اندیشمندان دینی مطرح شود. براساس برخی از نظریات در حوزه معرفت شناسی، مانند «تئوری های توجیه و ترجیح»، «اعتماد به دستگاه باورساز در انسان»، «توجه به زبان دین و ابعاد آن»، «بازنگری در باورهای پایه»، «رویکرد انسجام گرایی» و «اعتماد به فضایل عقلانی فاعل شناسا»، گونه جدیدی از عقلانیت باورهای دینی به نام «عقلانیت اعتدالی» قابل تعریف است که بر اساس آن، عقلانیتِ بخش گسترده ای از باورهای دینی تبیین پذیر خواهد بود.
زمانمندی آگاهی و تاریخمندی آگاهی گذر هوسرل از پروژه استعلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله از طریق شرح اجمالی نظر هوسرل درباره زمان-آگاهی و به خصوص تمرکز بر سطح سوم زمانمندی، استدلال شده است که در واپسین تأملات وی درباب زمان که در دست نوشته های C منتشر شده است، چرخشی در پدیدارشناسی هوسرل به نحو عام و پدیدارشناسی زمان به نحو خاص پدید آمده است. به این صورت که هوسرل از طریق قائل شدن به زمانمند بودن آگاهی مطلق و در نتیجه کنار گذاشتن تلقی پیشین خود از یک نقطه بی زمان آگاهی به عنوان سنگ بنای تأسیس فلسفه به مثابه علم متقن، از سه دهه کوشش خود در راستای تأسیس فلسفه استعلایی گذر کرده و در حقیقت رؤیای فلسفه به مثابه علم متقن را کنار گذاشته است. در نتیجه سنتی که از دکارت آغاز شده بود و هدفش مبتنی ساختن بنای معرفت بر پایه ای محکم و شک ناپذیر و تغییرناپذیر بود، به این صورت در پدیدارشناسی هوسرل که آخرین وارث آن است به پایان می رسد و راه برای ظهور روایتی جدید از پدیدارشناسی در آثار متفکران بعدی این جنبش هموار می شود.
رؤیا از منظر ملاصدرا و روانکاوی فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوب شدة انسان می داند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شده اند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا می کنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کم وبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کرده اند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر قابل ردیابی است. در این مقاله نشان داده شده است که فروید و ملاصدرا از این حیث که معتقدند رؤیا امری است واجد اهمیت فراوان و معرفت بخش، که با ضعف حواس قوت می گیرد و با درجة عقلانیت شخص نسبت مستقیم دارد، اتفاق نظر دارند، اما در تبیین نسبت میان رؤیا و مرگ، رؤیا و روح، رؤیا و غیب و نهایتاً وجود احلام دو نگرش متضاد اتخاذ می کنند.
سولون؛ راهبر آتن به سوی دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشهور است که سولون سنگ بنای دموکراسی آتن را گذاشت. او این کار را زمانی انجام داد که آتن همانند بسیاری از دیگر شهرهای یونان دستخوش بحران و آشوب بود و در آستانه جنگ داخلی قرار داشت. هدف این مقاله بررسی نقش سولون در نجات آتن از آشوب و هدایت به سوی آن نوع نظام سیاسی است که بعد از وی و به نام دموکراسی آتن شناخته می شود. برای بررسی این موضوع، نخست لازم است تا اوضاع دوران سولون بررسی شود و بعد به دیدگاه او توجه شود که چگونه می توان آتن را از آن وضعیت نجات داد. بررسی دیدگاه او نشان می دهد که او به لحاظ نظری از میراث اسطوره ای خود بهره می برد اما در عین حال، این میراث را در جهت نیاز دورانش برای وضع قانونی استفاده کرد که آن را قانون درست یا نیک قانون می خواند. او این قانون را هم برای حفظ حدود شهروندان و هم برای دادن نقش سیاسی به آنها وضع کرد که باعث شد طبقات پایین جامعه برخلاف نظام پیشین سنتی، از نقش و مسئولیت سیاسی برخوردار شوند. همین اثر بود که سنگ بنای اولیه را برای رسیدن آتن به دموکراسی فراهم کرد.
نقد و بررسی قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات فمینیستی، شاخه ای از الهیات مسیحی است که در واکنش به برخورد تبعیض آمیز الهیات سنتی مسیحی، نسبت به زنان شکل گرفته و با ارائه قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی، تغییرات اساسی در آن ایجاد کرده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، علاوه بر بیان تاریخچه، عوامل شکل گیری و ویژگی های الهیات فمینیستی، به تبیین آموزه های اصلی مسیحیت بر اساس این مکتب الهیاتی می پردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که الهیات فمینیستی، به علت تأثیرپذیری شدید از جنبش فمینیستی و اقتضائات عصر جدید، به مسیری سوق یافت که هیچ گاه پیشگامان الهیات فمینیستی، تصوری از آن نداشته و شاید هم راضی به آن نبوده اند.