فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
توصیف، بخشِ عمده ای از متونِ ادبیات را تشکیل می دهد، اما با توجه به اهمیتِ موضوع، چندان که باید - به خصوص در ادبیات فارسی- موردِ توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر سعی می کند، ضمنِ نقدِ تعاریف و نظریاتِ پیشین و با روشی متمایل به شیوه ساختارشناسان، طبقه بندیِ تازه ای از انواع توصیف ارائه دهد که از طریق تحلیلِ توصیف شناختیِ داستانِ رستم و سهراب به دست آمده است. بر این اساس، توصیف گزاره ای زبانی و هستیک (و نه ایستا یا ثابت) است که به بازنماییِ ویژگی می پردازد و دارای سه عنصر اساسی است: موضوع (موصوف)، کلامِ توصیف گر و ویژگی. این پژوهش در صدد اثبات این نکته است که توصیف، نقشی اساسی و تعیین کننده در هر متنِ ادبی به عهده دارد؛ زیرا بسترِ روایت و اساسِ شعر، توصیف است. از این رو انواع مختلف توصیف، در یک متن روایی توصیفی، یعنی داستان رستم و سهراب، از نظر شکلی و محتوایی بررسی می شود و سعی دارد بر اساس این مصداق، به نوعی نظریه توصیف در ادبیات فارسی ره ببرد.
بلاغت مخاطب و گفتگوی با متن
حوزههای تخصصی:
هر سخن گفتنی به شرط حضور سه عامل اصلیِ متکلم، مخاطب، پیام ایجاد می شود و ادامه پیدا می کند. در گذشته ارتباط متکلم و مخاطب به سبب محدودیت باسوادان و عدم امکان تکثیر متن، شنیداری بود. در دوران معاصر به سبب افزونی باسوادان و امکان تکثیر اثر، این ارتباط نوشتاری شده است. نویسنده، متن را در غیاب خوانندگانی که از اطلاعات و احوال آنان آگاهی ندارد، تولید می کند و خواننده در غیاب نویسنده و غالباً بدون اطلاعات از دانش و احوال او اثر را مطالعه می کند. اگر هر ارتباطی را نوعی از گفتگو تلقی کنیم، گفتگوی نویسنده با خواننده هنگام تولید متن در غیاب خواننده، و گفتگوی خواننده با متن در غیاب نویسنده صورت می گیرد. با توجه به چهار عامل مؤثر در ایجادِ بافت موقعیتِ تولید متن و مطالعه متن، و تغییر عمیق نگاه انسان به جهان، و تبدیل ارتباط شنیداری به نوشتاری در حوزه ادبیات که امکان تأملِ خواننده را برای درک متن فراهم می آورد، ضوابط و شگردهای زیبایی شناختیِ پذیرفته در ادبیات نیز دگرگونی عمیق می پذیرد و از جمله بلاغت که صفت متکلم و کلام محسوب می شد، صفت مخاطب و تأویلِ مخاطب از اثر می شود؛ زیرا در چنین وضعیتی، متن از اختیار نویسنده خارج می شود و در اختیار خواننده قرار می گیرد. این مقاله با توجه به انواع شعر در دوران کلاسیک، تأثیر نوع مخاطبان بر کلام و متکلم، رابطه صورت و معنا در انواع شعر کلاسیک، و نیز تأثیر ارتباط نوشتاری و تولید اثر در غیاب خواننده، و تغییر بافتِ موقعیت در نتیجه تغییرِ وضعِ عواملِ مؤثر در تشکیل بافت، به پیش می رود و آن گاه با تفسیر و تأویل شعری از نیما به عنوان شاهدی بر مدعا، چگونگی انتقال بلاغت از متکلم - نویسنده به مخاطب- خواننده در نتیجه استقرارِ وضعِ جدیدِ ارتباطی، میان نویسنده و خواننده به اثبات می رسد.
مفهوم اگزیستانسیالیستی خویشتن در نمایشنامه هملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نمایشنامه و تعزیه
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نویسندگان و نمایشنامه نویسان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
درونمایه اصلی نمایشنامه هملت، اثر شکسپی، پدر کشی، انتقام، یا ازدواج با محارم نیست. اگر آن را تردید و تعلل روشنفکرانه بدانیم، می توان گفت که این اثر مضمونی اگزیستانسیالیستی دارد. از این نظر درونمایه اصلی آن دغدغه اگریستانسیالیستی است: دغدغه بودن (چرا و چگونه من هستم)، دغدغه مرگ (به نظر افلاطون فلسفیدن یعنی چگونه مردن را فراگرفتن، و به نظر تولستوی یعنی مرگ اندیشی)، دغدغه اینجا و اکنون (چرا در این مکان و زمان به دنیا آمدن و نه در احتمالات دیگر)، دغدغه آزادی (انسان آزادی انتخاب دارد و این دغدغه آفرین است). تمامی این دغدغه ها در کن اگزیستانسیالیسم که تقدم وجود بر گوهر است پیدا می شوند. در واقع ایده «خویش» که اگزیستانسیالیستی است از این گرفته شده که انسان گوهری ثابت ندارد و باید از طریق بی شمار انتخاب خود خویش را خلق کند.
بررسی نوع ادبی سفرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده انتشار سفرنامه در سال های اخیر در کشورهای اروپایی بخصوص در فرانسه و رویکرد به سمت مطالعه ادبیات سفرنامه از نظر تئوری و نوع ادبی، ما را بر آن داشت تا در این مقاله به مطالعه نوع ادبی سفرنامه بپردازیم. بدین ترتیب مطالعه مشکلات مربوط به ارائه تعریف مشخص از نوع ادبی سفرنامه و چندگانه بودن فرم و قالب آن، ما را به سمت طرح مسئله تعریف سفرنامه رهنمون ساخت.
در این مقاله با هدف پرداختن به مطالعه نوع ادبی که «ژان ماری شفر» در کتاب خود با عنوان« نوع ادبی چیست»، به آن پرداخته است، سفر نامه را از نظر ادبی مورد مطالعه قرار داده ایم. بدین ترتیب در این مقاله با در نظر گرفتن تقسیم بندی انجام شده برای سفرنامه به وجود نقطه تلاقی چند نوع ادبی در سفر نامه پی خواهیم برد. در این مقاله همچنین به روایت و توصیف و تحول آن در این نوع ادبی خواهیم پرداخت.
مفهوم دیگری و دیگربودگی در انسانشناسی باختین و انسانشناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه صوت و معنی در شعر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین صوت و معنا و بیان نقش الفاظ در القای معانی در شعر نظامی، موضوع اصلی این مقاله است. اگر چه شاید نتوان ادعا کرد که نظامی و یا هر شاعر دیگری آگاهانه و بعمد از صامتها و مصوتهایی خاص برای القای احساس و معنای مورد نظر خود استفاده کرده اند، اما گه گاه شیوه سخن آنان به گونه ای است که خواننده را به دریافت چنین احساسی سوق می دهد. در بحث پیرامون شعر نظامی بخصوص وقتی که سخن از موسیقی آن در میان است، آنچه بیش از هر چیز دیگر توجه خواننده آثار او را به خود جلب می کند موسیقی است که حاصل تکرار صامتها و مصوت های واحد یا متشابه است. بسامد بالای یک صامت یا مصوت در بعضی ابیات، بی آنکه بخواهیم آن را در چارچوب قاعده ای ثابت قرار دهیم، در موارد مختلف یاور خواننده در درک احساس و معنایی است که شاعر به کمک ذهن و طبع و قاد خویش در پی ادای آن بوده است. و ما در این نوشته کوشیده ایم تا با ارائه و بررسی نمونه های متعددی از این نوع ابیات به بیان رابطه صوت و معنا در آنها بپردازیم.
عطیه
حوزههای تخصصی:
عطیه در اصطلاح فن تنجیم بخششی است که منجمان احکامی برای تعیین عمر مولود به یکی از سیارات نسبت می دهند. اختر شناسان این بخشنده را «کدخدا» خوانند. از تاثیر کدخدا درهیلاج بر کمیت سالهای عمر مولود و کیفیت سعادت و نحوست آن استدلال می کنند. هیلاج یکی از امور پنجگانه است که با محاسبات ویژه ای به دست می آید و به ترتیب عبارتند از: شمس و قمر و سهم السعاده و جزو اجتماع مقدم یا جزو استقبال مقدم و طالع چنانچه اولی موقعیت هیلاج نداشت سراغ دومی ووو را می گیرند. کدخدا شدن سیاره تابع شرایطی است از آن جمله: کوکب باید موقعیت بهره مندی از یکی از حظوظ پنجگانه (خانه و شرف و وجد و حد و ارباب مثلثه) را داشته باشد. پس ازحصول شرایط، کدخدا یکی از سه عطیه کبری و وسطی و صغری را به مولود می بخشد. کدخدا اگر در وتد باشد عطیه کبری و اگر در خانه مایل وتد باشد عطیه وسطی و اگر در زایل وتد باشد عطیه صغری می بخشد. با مراجعه به جدولهای ویژه عطیه ها در می یابیم که بیشترین آنها یکصد و بیست سال و کمترین آنها هشت سال است. در این مقاله پس از توضیح مطالب مذکور به تبیین و توضیح مثالهایی از اصلاح «عطیه» در ادب فارسی پرداخته ایم.
جمله های خبری و بررسی صدق و کذب آن در زبان و ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمله خبری و وجه تمایز آن با انواع دیگر جمله (انشا) از مباحث اصلی علم معانی است که نه تنها در این علم، بلکه در دانشهای گوناگون مرتبط با زبان، همانند فلسفه، منطق، زبانشناسی، معنی شناسی و حتی علوم ارتباطات و گفتمان شناسی نیز مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفته است. به طور کلی، جمله خبری جمله ای در نظر گرفته شده که قابل صدق و کذب باشد و در اکثر علوم مذکور معیارها و ملاکهایی نیز برای سنجش صدق یا کذب آن ارایه شده است. هدف اصلی از این پژوهش، دست یافتن به پاسخی برای این سوال است که آیا امکان بررسی صدق و کذب در همه فرآیندهای زبانی وجود دارد یا خیر؟ و اگر پاسخ منفی باشد، چگونه می توان برای جمله های خبری در ادبیات- که منطق ویژه ای بر آن حاکم است - تعریفی براین مبنا در نظر گرفت؟ نویسنده براین باور است که نه تنها در ادبیات، بلکه در زبان ارتباطی نیز امکان بررسی صدق و کذب در همه فرآیندها وجود ندارد. بنابراین، لازم است چنین تعریفی بازنگری شده، معیارهای دیگری جهت تمایز این نوع جمله با انواع دیگر در نظر گرفته شود.
بررسی عنصر موسیقی در آثار منثور قرن پنجم و ششم (با تأکید بر آثار فارسی احمد غزالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شاهنامه، زبانی شگفت انگیز، خاص و در عین حال ساده و نزدیک و هم جوش با ذهن مخاطب توصیف شده است. راز و رمز این تقرّب، البته پیچیده است و بسادگی نمی توان از همه جوانب آن پرده برداشت. کار درست و شایسته ، در حوزه زبان شاهنامه، بررسی همه ابعاد و زیر و بم آن از جهات گوناگون است، کاری که شگرف است و تنها در سایه تحقیق دقیق و همراه با تجربه ها و دانش های گوناگون، ممکن و میسّر است. هدف نگارنده از ارائه این مقاله، پرداختن به مقوله ای بسیار جزئی و در عین حال با اهمّیّت در زبان شاهنامه است. معرفی و تحلیل نوعی حذف در زبان شاهنامه چیزی است که به گمان ما، دانستنش بر هر شاهنامه خوان و شاهنامه پژوهی، بایسته است. دستاورد شناخت این مقوله از حذف، می تواند دست کم در چهار موضوع نسخه شناسی، معناشناسی، آشنایی با شیوه ای از بلاغت و نحو زبان شاهنامه، مورد استفاده قرار گیرد؛ با این حال هرگاه ما از کم و کیف این تحقیق آگاه گردیم؛ با این که این ویژگی به زبان فردوسی منحصر نبوده است؛ پی خواهیم برد که چگونه شاعر، در سراسر شاهنامه، با کاربرد آن به عنوان یکی از تکنیک های زبانی، زمینه وحدت زیبایی و معنایی را برای متن خویش فراهم آورده است. کثرت نمونه هایی که در این جا ارائه می گردد، از گرایش فردوسی به بیان گفتار، از طریق همین شیوه زبانی خبر می دهد. این مقوله حذف که عجالتاً به «حذفی غریب» نام گذاری می شود؛ پیش از این در هیچ گفتاری نقل نگردیده و این مقاله برای نخستین بار بدان می پردازد
ابن عربی، بنیانگذار جهان بینی عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شیوه های خلق فراداستان و کارکردهای آن در داستان های کوتاه فارسی دهه های 70 و 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنیک های داستان نویسی جدید در غرب، در ادبیات داستانی امروز ایران نیز تأثیر چشم گیری داشته است. نمودهای تکنیک های مدرن را می توان در داستان های کوتاه منتشر شده در چند سال اخیر یافت. یکی از این نمودها تکنیک فراداستان است. فراداستان، تکنیکی است که در آن راوی در میانة داستان، به فرایند داستان نویسی و نوشتن و به داستان بودنِ داستان اشاره می کند. راوی با این تکنیک، بین داستان و مخاطب فاصله ایجاد می کند. در این مقاله، چند داستان کوتاه منتشر شده در دهه های 70 و 80 هجری خورشیدی، از نویسندگان مختلف بررسی شده است. نویسندگان این داستان ها، برای آفریدن فراداستان، از تمهیدها و شگردهای مختلفی بهره برده اند که در این پژوهش به معرفی و بررسی آنها پرداخته و معلوم شده است که چگونه این تمهیدها به خلق فراداستان منجر شده اند و در نهایت، خاصیت فراداستان چه تأثیری بر فرم و محتوا و تأثیرگذاری داستان ها داشته است.
بازنگری بحث اطناب در کتب بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث «ایجاز، اطناب و مساوات» یکی از مباحث مهم کتب معانی است که از دیرباز مورد توّجه علمای بلاغت بوده است، به گونه ای که برخی علم معانی را به این بحث محدود و منحصر کرده اند. از این رو در برشمردن گونه های «ایجاز، اطناب و مساوات» نظریات گوناگونی ارائه شده و تشتّت و تناقض گویی های فراوانی در این حوزه بروز کرده است. این ویژگی در تعریف اطناب و برشمردن گونه های آن، نمود بیشتری دارد. در این مقاله با مراجعه به امّهات کتب بلاغی، تعریف کاملی از گونه های اطناب ارائه شده و با نقد و تحلیل گونه ها و علل و عوامل شکل گیری آنها، از میزان آشفتگی بحث کاسته شده و زمینه به کارگیری عملی و آسان اطناب در نقد بلاغی متون فراهم آمده است.
بن مایه اساطیری « روییدن گیاه از انسان » و بازتاب آن در شاهنامه و ادب پارسسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل ماندگاری مضمونهای اساطیری و نیز تجلی آنها در آثار ادبی - اعم از نظر و نثر - بررسی سابقه اساطیری برخی از تصویرهای ادبی از موضوعات قابل توجهی است که از شاخه های نقد اساطیری ( myth criticism ) محسوب می شود . یکی از تصویرهای رایج و پرنمود ادبی در شعر پارسی که اساس شکل گیری آن را باید در اساطیر ایرانی جست ، بن مایه « روییدن گیاه از انسان » است ، بدین معنی که در ادوار و سبکهای گوناگون شعر پارسی با مضمونها و تصاویری روبرو می شویم که در آنها از اشک چشم ، خون ، خوی ، اندامها و متعلقات و خاک گور انسان « گیاه » به معنای عام آن می روید ...
تحلیل ساختار روایتی داستان بهرام و گل اندام برپایة نظریّة گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهم ترین حوزه های نظریّة ادبی مدرن محسوب می شود. در قرن بیستم میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارائة الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّه پرداز روایت، از دامنة محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائة الگوی کنشی و زنجیره های روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به گونه ای طرّاحی کرد که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «بهرام و گل اندام»، به عنوان نمونه ای از منظومه های غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّة گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّت ها بر اساس تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومة غنایی بهرام و گل اندام تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصّی برخوردار و از دو منظر (تقابل های دوگانه و قاعده های نحوی) قابل بررسی است و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزّا با کنشگران متمایزی است که در دیگر روایت ها کمتر مشاهده می شود.
تحلیل کهن الگویی داستان رستم و اسفندیار
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد و بررسی آثار ادبی، نقد کهن الگویی یا اسطوره شناختی است که آن خود یکی از متفرعات نقد روان شناسی ژرفانگر به شمار می آید. این نوع رویکرد که بر پایة اندیشة روان پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته، به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری اسطوره که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می پردازد. در نظر یونگ این عناصر نوعی تجربة همگانی است که به گونه ای در همة نسل ها تکرار می شود، و از راه قرار گرفتن در ناخودآگاه جمعی وارد سازمان روانی فرد می شود. کهنالگوهای یونگ در هر یک از داستانهای شاهنامه قابل بررسی است. در پژوهش حاضر برآنیم تا داستان رستم و اسفندیار را به عنوان پیکرة دادههای پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار دهیم. در این تحقیق نشان می دهیم که لازمه خودیابی و یکپارچگی شخصیت این است که فرد مراحل دشوار سفر را بگذراند، سختی ها را تحمل کند، و بیاموزد که به راستی روزی بر چالش های جدی جهان حتی به همان شکل مبالغه آمیزی که تصویر ترس های اوست چیره خواهد شد و همین امر موجب غنای شخصیت او می گردد. این داستان هشدار می دهد که اگر کسی نتواند خود را به فردی مسئول در عالی ترین سطح بدل سازد، باید در انتظار پیامدهای مخرب و ویرانگری باشد. برآیند نهایی پژوهش آن است که هر یک از کهنالگوهای یادشده، تجلیات متعدد روان واحدی تلقی میگردند.
بازنگری مبانی علم معانی و نقد برداشت های رایج آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمیختگی و اختلاف سطح علمی در شروح و متون درسی علوم بلاغی و بخصوص علم معانی به دلیل فقدان چهارچوب علمی روشمند و نداشتن تعریف درست و دقیقی از مبانی آن، جایگاه این شاخه علمی را در میان علوم زبانی و ادبی تضعیف کرده و کارآیی های بالقوه آن در ادراک و تحلیل مسایل زبان و ادبیات را پنهان نموده است. این مقاله بر آن است که با تحلیل منطقی تعریف علم معانی و نقد و بررسی برداشت های مختلف از آن و با استفاده از روش شناسی و آموزه های زبان شناسی جدید و تعمق در شیوه های مرسوم ادبی، به برداشتی نو و کاربردی تر از علم معانی برسد. از این رو، پس از نقد برداشتهای سنتی از تعریف علم معانی، به بحث پیرامون مفهوم درست مقتضای حال می پردازد و از این طریق، ابتدا به ارتباط بنیادین صناعات ادبی و علم معانی توجهی تازه دارد و سپس از طریق نمونه های مختلف که برخی از آنها تازگی دارند، چگونگی تناسب سخن با موضوع را در سطوح گوناگون خط، آوا، واژگان و جمله بررسی می کند.
تحلیل درونمایه های « سووشون » از نظر مکتبهای ادبی و گفتمان های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
در این جستار رمان های سیمین دانشور، به ویژه سووشون که پرفروشترین رمان فارسی است، تجزیه و تحلیل شده است . زاویه ورود مقاله حاضر، تحلیل این اثر از نظر مکتب های ادبی است . اما از آنجا که آثار ادبی فارسی چندان با مبانی و ویژگی های مکاتب ادبی غربی انطباق ندارند، کوشش شده است نوآوری ها و وجوه ممیزه آثار دانشور بازشناسی شود .همچنین، از زاویه نگاه گفتمان های اجتماعی نیز درونمایه های آثار وی تحلیل شده و دیدگاه های نویسنده در مصاحبه ها و گفتگوهای سال های اخیر مورد توجه قرا ر گرفته است . به نظر می رسد راز اقبال عمومی خوانندگان نسبت به آثار دانشور در این است که او با اتکا بر توانایی ممتاز ادبی، دانش زیبایی شناسی، فراست در اندیشه ورزی و صداقت در آفرینش ادبی، آثاری ممتاز آفریده و ضمن بهره گیری از میراث های اسطوره ای و گنجینه های عناصر فرهنگی اسلامی ایرانی، از قدرت بازآفرینی هنری و ادبی خوبی نیز برخوردار بوده است . ظریف تر آنکه او در کنار درگیری با چالش های اجتماعی و سیاسی، در بیان حقایق مربوط به مصالح ملی و انسانی، برنامه های استعماری و اشغالگری پنهان و آشکار به نحوی جامع، ابتکاری و نوآورانه گفتمان های روزگار، صداقت تمام داشته و توانسته است ادبیات داستانی معاصر را با جنبه های بومی آشتی دهد . در حالی که تا زمان او این گفتمان ها عمدتاً تقلیدی از مسلک های وارداتی مادی و مارکسیستی بود و یا از ناحیه ادبیات پوچگرای ناشی از سرگردانی مدرنیسم، به ادبیات معاصر داستانی فارسی راه پیدا کرده بود . بنابراین، راه نوینی که دانشور گشوده است، مبتنی بر گفتمان مقاومت با تکیه بر مبانی و میراثهای اسطوره ای ایرانی و اسلامی است.
ضرورت تصحیح دوبارة دیوان فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تصحیح دیوان فرخی سیستانیشصت سال می گذرد. تصحیح این دیواندر آن روزگار با امکانات و نسخه های در دسترس، کوششی ستودنی است؛ اما ابیات بسیاری در چاپ دبیرسیاقی وجود دارد که به سبب روش تصحیح و دسترسی نداشتن ایشان به نسخه های بهتر و بیشتر، معنای مناسبی ندارد. نویسندگان این جستار به بیش از هفتاد نسخه از دیواناین شاعر بزرگ دسترسی یافتند؛ از میان آنها ده نسخة مهم تر تهیه شد و سرانجام شش نسخه باارزش برای تصحیح دیوانگزینش شد؛ یک نسخه نیز اساس نسبی قرار گرفت. باتوجه به نسخه های به دست آمده و مقابله نسخه ها، دیوان فرخیدوباره تصحیح شد. در این مقاله که نتیجة تصحیح دوبارة دیواناست، نمونه هایی از نادرستی ها و بدخوانی ها و گزینش و گزارش های نادرست دیوان فرخی سیستانیبیان می شود. هم چنین به نکاتی اشاره می گردد که به خوانندگان کمک می کند به شعر اصیل و حقیقی فرخی دست یابند.