فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
لذّت گرایی نظریه ای است که در آن افراد بشر، بهبود زندگی خود را در لذّت جویی می دانند و خوش باشی و اغتنام فرصت را پیشه خود می سازند. لذّت گرایی و شادخواری در طول تاریخ، سابقه ای طولانی در بین مردم دارد. اپیکور ـ فیلسوف یونانی ـ مکتبی با افکار لذّت گرایی به وجود آورد که با وجود مخالفت های فراوان به راه خود ادامه داد و طرفدارانی به دست آورد. اپیکوریست ها خدایان را انکار می کنند و معتقدند زندگی انسان، منحصر به همین دنیاست؛ پس انسان تا زمانی که در این دنیاست باید شاد باشد. این افکار، در آثاری چون شاهنامه فردوسی هم مؤثّر افتاده است. شاهان و پهلوانان ایرانی، در مجالس بزم خود غالباً از می و رامشگران استفاده می نمایند. اما این دو عنصر به تنهایی اسباب لذّت آنها را فراهم نمی آورد، آنها به زن نیز توجّهی خاص دارند و از شکار و چوگان بازی نیز برای تفریح و غم زدایی استفاده می کنند. شاهنامه فردوسی، سرشار است از شادی ها و لذّت گرایی ها، و فلسفه اپیکور نیز شادی را توصیه می کند. اما اینکه اندیشه های شاد باشی و لذّت گرایی در شاهنامه، چقدر با فلسفه اپیکور تطابق دارد، خود بحث دیگری است. دنیای حماسی شاهنامه را نمی توان با دنیای اپیکور ـ فیلسوف سرخورده ـ یکی دانست و تمایزاتی در این میان، وجود دارد که در بخش شاهنامه و اپیکوریسم و نتیجه گیری نهایی بدان پرداخته شده است.
آرمان شهر مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش ازمولانا نظریه ی آرمان شهر توسط فلاسفه ی بزرگ یونانی و اسلامی از ابعاد گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و جنبه های مختلف آن به روشنی و با دقتی ستودنی بررسی وباز نمایی شده بود. مولانا که میراث دار اندیشه ها ی پیشینیان بود و خود نیز صاحب تفکراتی خاص برای بهبود بخشی به نحوه ی زیستن انسان ها می باشد،در سراسر مثنوی به صورت پراکنده و در بحث های غیر منسجم اندیشه های آرمان شهری خویش را مطرح کرده است. مقاله ی حاضر به منظور ترسیم خطوط این اندیشه و تبیین نظریه ی مولانا در باره ی یک جامعه ی آرمانی که توانایی ایجاد بستری مناسب برای بهره گیری انسان ها از لذت های حقیقی زندگی را دارد،نوشته شده است.روش پژوهش حاضر کتابخانه ای است واطلاعات به دست آمده، به شیوه ی تحلیلی- توصیفی ،طبقه بندی وارائه گردیده است.
رویکردی روان شناسانه به سفر سه قهرمان اساطیری (هرکول، رستم، اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرکول، رستم و اسفندیار سه قهرمان اساطیر یونان و ایران اند. وجه مشترک هر سه انجام مأموریت های دشوار است. هرکول برای رسیدن به جاودانگی مأمور انجام دادن کار طاقت فرسا می شود. رستم برای نجات شاه کهنسال و اسفندیار نیز برای رهاییِ خواهرانش، باید از هفت خوان عبور کنند. در این مقاله، سه عزیمت مذکور را با الگویِ فرایند فردیت تطبیق داده ایم. مطابق با نظر یونگ، کهن الگوها محتویات ناخودآگاه جمعی بشرند و در مراحلِ گوناگونِ فرایند فردیت حضور دارند. اساطیر و قصه ها نیز تجلیِ لایه های زیرین و جمعی ذهن بشرند؛ بنابراین فرافکنی بسیاری از عناصر فردیت را در قصه ها و اساطیر به صورت غول، اژدها، غار و... می توان جست وجو کرد. تفاوت ها و اشتراکات هر سه مأموریت افزون بر اینکه حاکی از تنوع فرهنگیِ بستر اساطیر و قصه هاست، انعکاس نبرد درونی و دل مشغولیِ واحدی است که از تقاضای کمال و رسیدن به یکپارچگی شکل می گیرد. در مقالة پیشِ رو، ضمن تطبیق نظر یونگ با سازه های اساطیری هر سه مأموریت، با بررسیِ کهنگیِ رمزها و مطلوب ها در هر سه داستان، گذر اسطوره به قصه نیز بررسی شده است.
چه کسی غزلیات سعدی را به چهار دسته تقسیم نموده؟ و به چه علت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار، به سه پرسش که روزگاری ذهن من - و به طور مسلم ذهن بسیاری دیگر را- به خود مشغول ساخته بود، پاسخ داده شده است. پاسخ اول: شناسایی و معرفی کسی است که غزلیات سعدی را به چهار دسته: طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم تقسیم کرده است. پاسخ دوم به این نکته که: علت این تقسیم بندی چه بوده است؟ و پاسخ سوم به این سوال که: چرا آن شخص پاره ای از غزل های ضعیف و عیبناک را از میان نبرده است؟
مفعول مطلق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستورنویسان زبان فارسی متفق القول اند که کاربرد مفعول مطلق در زبان فارسی تحت تاثیر نحو زبان عربی پدید آمده است. در مقاله حاضر نگارنده کوشیده است تا با ارائه شواهدی از متون باستانی زبانهای ایرانی نشان دهد که رای دستورنویسان در این مورد صائب نیست و این حالت دستوری نه تنها یکی از حالت های رایج نحوی در زبان پارسی است، بلکه چنان که قراین موجود نشان می دهد، سابقه کاربرد آن به دوره هند و ایرانی می رسد و نتیجتا کاربرد آن در زبان فارسی بازمانده همین حالت نحوی زبانهای هند و ایرانی است.
هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت ایرانی ریشه در اسطوره هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند، و داستان های حماسی درباره شاهان پهلوی و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران، پشتوانه های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملی را تقویت می کرد. از سپیده دم تاریخ تا کنون ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراض سلسله شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت ترین روزگاران که گمان می رفت همه چیز نابود شده حلقه های مریی و نامریی هویت ملی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.
قصه طوطی جان مقایسه «طوطی و حکیم عطار» با «طوطی و بازرگان مولوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این روح که در قفس تن انسان های بی درد، درد غربت را از یاد برده و آرمیده است، چونان قناری قفس زادی است که به تنگنای قفس خو کرده و نه تنها دنیای اصلی خود را فراموش کرده، که پرواز را نیز از یاد برده است، دلخوشی او به آب و دانه ای است که هر چند گاه برای او در همان قفس آماده می کنند. اما، کبوتران آزاد صحرا، که پیوسته در اوج آسمان و در سینه کهکشان پر باز کرده اند، تاب تحمل این قفس را ندارند، وقتی که خسته از آن همه آسودگی و خفتگی، به یاد هوای آزادی که در آن، پرواز می کردند، به یاد یارانی که همه با هم یکدل و یکسو بودند، و به یاد یاری که با آنها هم پرواز بوده است می افتند، یکباره خود را و هستی را از یاد می برند و با تلواسه ای شگفت سر بر دیوار قفس می کوبند، تا شاید آن را در هم بشکنند و خود را رها سازند. بلی، «قصه طوطی جان» و گرفتاریش چنین است، که در دل پیوسته فریاد می زند:خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست/به هوای سر کویش پر و بالی بزنم.
تأثیر مولانا بر معین الدین پروانه و نقش آن در شکست مغولان در روم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن هفتم، یکی از مهمترین دوره های تصوف در ایران است،زیرا در این دوران است که عرفای بزرگی چون مولانا جلال الدین محمد بلخی ظهور کردند. بزرگترین حادثة ایران، پس از حملة اعراب هجوم مغول است، که بر اثر آن سرزمین ایران ویران گشت و هزاران انسان کشته شدند. به همین دلیل، تصوف به عنوان تکیه گاهی معنوی برای مردم خسته و درمانده از این نابسامانی درآمد و به همة وجوه و شئون اجتماعی راه یافت.در این دوره، علاقه و هجوم مردم عادی به خانقاه ها نیز بیش از دوره های پیشین به چشم می خورد.در میان دولتمردان مغول هم کسانی بودند که به تصوف گرویدند؛ از آن جمله معین الدین پروانه ، یکی از وزرای مغول و یکی از نامدارترین مریدان مولانا را می توان نام برد. او تحت تأثیر تعالیم مولانا چنان دگرگون شد که نسبت به مغولان مبارزة سیاسی اش را به طور نهانی در پیش گرفت و در نتیجه سبب شکست آنان در جنگ «روم» شد.
تحلیل نظام بودشی گفتمان: بررسی موردی داستان داش آکل صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد تحلیلیِ نشانه معنا شناسی ادبیات، به بررسی نحوة حضورکنشگران و نوع بودش آن ها در جریان شکل گیری معنا بپردازیم. در این مطالعه، به بررسی داستان «داش آکل» از صادق هدایت خواهیم پرداخت. این داستان، حول محور شخصیت کانونی داش آکل و کنش های او در محیط پیرامونش شکل می گیرد. درواقع، کنشگر درطول داستان دچار بحران هایی می شود که ناگزیر به ترک وضعیت قبلی یا به عبارت دیگر، نفی آن وضعیت برای رسیدن به موقعیتی جدید می گردد. هدف اصلی از نگارش این مقاله، بررسی روند حضور و حرکت کنشگران اصلی داستان داش آکل براساس نظریة نشانه معنا شناسی بودشی است. در این نظریه، کنشگر به دلیل احساس خلأ در زندگی با خروج از دازاین (این بودگی)، وضعیت موجود را نفی می کند و درنتیجه، این نفی به سوی نوعی وضعیت ایجابی پیش می رود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کارکرد بودشی نفی و ایجاب در گفتمان داش آکل با هدف تبیین شرایط تولید معنا و عبور از بحران حضور است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه نفی و ایجاب به عنوان دو عنصر مهم گفتمانی در شکل گیری فرایند بودشی گفتمان اثرگذار
شطحیات منظوم مولانا در غزلیت شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
من چه گویم یک رگم هشیار نیست وصف آن یاری که او را یار نیست هر که گلزار نهانی دیده است غارت عشقش زخود ببریده است در نظر صوفیان، شطح عبارت از کلمات و سخنانی است که در حالت سکر و بیخودی و غلبات شور و وجد و مستی و جذبه بر زبان جاری می شده است. غلبه وجد و بیخودی در صوفی به جایی می رسد که او خویشتن داری را از دست می دهد و ناگزیر به افشاری راز می شود. حاصل این افشارگری شطح است. کاوش در بسیاری از غزل های مولانا جلال الدین مولوی نشان می دهد که این اشعار محصول لحظات از خود بی خود نشان شاعر است که، در آن، ضمیر ناخودآگاه به فعالیت می افتد و بسیاری از تابوها و موانع ذهنی را در می نوردد تا بتواند آزادانه و رها و بی پروا دریافت های مکاشفه آمیز خود را بیان کند. اشعاری از این دست دارای برخی ویژگی های سوررئالیستی و قوانین و نظام خودند که بر اساس آنها می توان سخنان شطح آمیز را بازشناخت.
درنگی در فیه مافیه مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد مولوی بیش از هفت قرن است که دلهای زیادی را به دام سخن خویش گرفتار کرده است. او دریایی است که گمشدگان ساحل دریا می توانند آنچه در کون و مکان گم کرده اند در آن بیابند.این حقیر با مطالعه مثنوی و آثار دیگر مولانا از جمله فیه مافیه دریافتم که خیلی از مطالب مثنوی در فیه مافیه با زبان و عباراتی دیگر بیان شده است. لیکن به جز چاپ کتاب توسط مرحوم فروزانفر و توضیحات ایشان کار جدی دیگری صورت نگرفته است. البته کار مرحوم فروزانفر در جای خود مغتنم و ارزشمند است لیکن بیشتر به مقایسه مطالب کتاب با مثنوی و بیان مسایل تاریخی کتاب پرداخته شده که گاهی مطالب تاریخی از نظر زمانی مورد شک است و گاهی نیز به توضیح بعضی از لغات کتاب پرداخته شده است.در این مقاله خلاصه ای از آن تحقیق و بررسی، آن هم در بعضی از جهات که مقدور است خدمت خوانندگان تقدیم می گردد.
نگاهی به ردیف و کارکردهای آن در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به گفته ی محققان، ردیف را می توان یکی از اجزای اصلی شعر کهن فارسی دانست که ساخته و پرداخته ی ذوق و قریحه ی ایرانی است. ردیف به عنوان یکی از ارکان موسیقی کناری، نقش عمده ای در شعر کلاسیک فارسی ایفا نموده است و پارسی سرایان از دیرباز به سرودن اشعار مردّف توجه نشان داده اند. در اشعار ابتدایی فارسی، کمتر از ردیف استفاده شده است اما هرچه شعر فارسی به سوی تکامل روی نهاده، کاربرد ردیف نیز بیشتر نمود پیدا کرده و شاعران به مرور از کاربرد ردیف های ساده به سوی استفاده از ردیف های دشوار رونهادند. یکی از شاعرانی که توجه ویژه ای به ردیف نشان داده و کاربرد انواع ردیف در شعر او بسامد بالایی دارد، خاقانی است. در این جستار، تلاش شده است از زاویه ی آمار به ردیف در شعر خاقانی پرداخته شود؛ لذا با ارائه ی آمارهای دقیق اشعار مردّف و غیر مردّف و انواع ردیف در کل دیوان این شاعر، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد اشعار مردّف وی بسیار بیشتر از اشعار غیر مردّف اند. آمار انواع ردیف نیز نشان می دهد که ردیف های فعلی پرکاربردترین نوع ردیف در شعر خاقانی هستند. از سوی دیگر، کارکردهای ردیف در شعر خاقانی نیز مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه دست یافتیم که عمده ترین کارکردهای ردیف در شعر این شاعر عبارتند از: ایجاد وحدت میان شاعر و مخاطب، هماهنگی ردیف با مضمون شعر، ایجاد صور خیال و ترکیبات جدید، برجسته سازی یک تصویر یا مضمون، القای حس درونی شاعر، ایجاد وحدت تخیل و اندیشه، تقویت موسیقی شعر، ایجاد لذت دیداری و پوشاندن عیوب قافیه.
مرثیه سرایی در ادب فارسی و عربی با تکیه بر مقایسه مرثیه ابوالحسن تهامی و مرثیه خاقانی شروانی (عنوان عربی: إنشاد المراثی فی الأدبین الفارسی والعربی دراسة مقارنة بین مرثیتی أبی الحسن التهامی وخاقانی الشروانی)
حوزههای تخصصی:
در گفتار حاضر، به شیوه سندکاوی، مرثیه سرایی و گونه های آن در ادب فارسی و عربی بررسی می شود؛ و اینکه در هر یک از ادب فارسی و عربی، روند و جریان مرثیه سرایی به چه صورت بوده و مرثیه سرایی در این دو ادب چه سیری را طی کرده است، نقطه آغاز آن کجا است و کدامیک از شاعران پارسی و تازی مرثیه سروده اند و هر کدام در چه مرتبه و جایگاهی قرار دارند.مبنای کار در این مقاله، مقایسه مرثیه خاقانی در مرگ فرزندش رشیدالدین که در سنین جوانی فوت کرده ــ برای نمونه مرثیه سرایی در ادب فارسی ــ و مرثیه ابوالحسن تهامی در مرگ فرزندش ابوالفضل که در نوجوانی در گذشته ــ برای نمونه در ادب عربی ــ است؛ تا با بیان وجوه اشتراک و افتراق این دو مرثیه، وضعیت مرثیه سرایی در ادب فارسی و عربی به گونه بهتری مشخص شود.چکیده عربی:ندرس فی هذا المقال وبطریقة تفتیش الوثائق، إنشاد المراثی وأنواعه فی الأدبین الفارسی والعربی ونسلط الضوء علی مجری إنشاد المراثی فی کل من الأدبین والتطورات التی خضع لها کما نبحث عن نشأته وبدایاته وعن الشعراء الذین لجأوا إلی هذا الأسلوب فی الأدبین الفارسی والعربی ومرتبهم بین الشعراء.واتخذنا فی هذا المقال مرثیة خاقانی فی موت ولده رشید الدین المتوفی فی عنفوان الشباب أساسنا لإنشاد المراثی فی الأدب الفارسی کما تم اختیار مرثیة أبی الحسن التهامی فی موت ولده أبی الفضل المتوفی یافعا نموذجنا فی الأدب العربی لتکون نتائج البحث أکثر دقة وعمقا فی الأدبین الفارسی والعربی بعد دراسة المشابهات والمفارقات بین المرثیتین اللتین سبق ذکرهما.
«خویدوده» در شواهد تاریخی و بررسی آن در بخش تاریخی شاهنامة فردوسی
حوزههای تخصصی:
رسم خویدوده، از جمله مباحث مناقشه برانگیز و پرتکراری است که سال هاست در میان پژوهش گران در عرصه تاریخ ایران پیش از اسلام و دین زرتشت رایج است و پیرامون آن، بررسی های مختلفی صورت گرفته است. در این مقاله، مجموعه شواهدی را که به این رسم، اشاراتی مستقیم یا غیرمستقیم کرده اند، از متون مختلف گرد آورده ایم. این بررسی، پس از بحثی ریشه شناختی در ریشه یابی کلمه «خویدوده»، به ترتیب، شواهدی از ازدواج با محارم را در میان ایزدان و اساطیر در بین النهرین و ایران باستان، شواهدی از ازدواج با محارم در ایران از خلال آثار مورّخان یونانی، شواهدی از ازدواج با محارم در متون میانه زرتشتی و سپس شواهدی از این آیین را در متون دوران اسلامی پی می گیرد و مواردی را نیز در کتاب شاه نامة فردوسی که می تواند مؤیّدی بر این آیین باشد، بیان می کند.
بلاغت تصویر در دیوان اشعار محمدتقی بهار (ملک الشعرای بهار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های زیبایی اشعار محمد تقی بهار تصویر است. ذهن خلاق بهار در عرصه صورت گری، تخیل و الهام را با هنر نمایی های کلامی چنان در هم آمیخته که حالات عاطفی و نفسانی و برهان سازی های دشوار خود را عمدتا در قالب عناصر تصویر ساز تشبیه و استعاره جلوه گر ساخته است. در حوزه تشبیه، بیشتر از فشرده یا بلیغ اضافی و تصاویر حسی به حسی بهره گرفته است که این نوع تصاویر او از تنوع برخوردارند. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، ممدوح یا معشوق و گاه مفاهیم تجریدی و انتزاعی است ولی موضوع مشبه به غالبا عناصر طبیعت و اشیا است. در عرصه استعاره های او، نوع کنایی (تشخیص) و مصرحه مرشحه بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. عناصر سازنده خیال او از لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، ممدوح یا معشوق و خود شاعر است. در این مقاله کوشش نگارنده بر آن است که در تحلیل صوری، نخست سرچشمه های بلاغت این تصاویر هنرمندانه و گاه مبتکرانه را همراه با مصادیق متقن به نمایش بگذارد و آنگاه یک تحلیل محتوایی از این عناصر تصویر آفرین ارایه نماید.
بررسی عنصر داستانی گفت وگو در داستان سیاوش
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی که به عنوان یکی از بزرگ ترین حماسه های جهان در عرصه ی ادبیات مطرح است ،به درستی بیانگر تعریف حماسه است . داستانی-روایی بودن که از عناصر مهم تعریف حماسه است به درستی زمینه ارائه ی مفاهیم و اهداف فردوسی است. جایگاه تأثیرگذارعناصرداستان در داستان های شاهنامه بیانگر آگاهی فردوسی از چگونگی ارائه ی داستان های شاهنامه است . پیوند استوار و مؤثر عناصر داستان از ویژگی های برجسته ی داستانی در این اثر بی همتا ست.گفت وگوکه یکی از عناصر و عوامل داستانی در ادبیات داستانی معاصر است درشاهنامه نیز به گونه ای شایسته در تنه ی داستان ها قرارگرفته است . تک گویی درونی ، گفت وگوهای دوسویه،گفت وشنودهای یک سویه مکتوب، گفت و گوی تمثیلی- اسنادی، گفت وکنش ... از انواع گفت و گو در داستان سیاوش است . در این مقاله به عنصر گفت و گو و نقش آن در داستان سیاوش پرداخته شده است.
هویت بر اساس داستان مارگیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضرکه با روش کتابخانه ای تهیه شده است، بررسی مقایسه ای زوایایی از مقوله هویت در بینش جامعه شناسان و دیدگاه مولوی بر اساس داستان مارگیر از کتاب مثنوی معنوی است. پرسش اصلی این است که نقاط اشتراک و افتراق جامعه شناسان و مولانا درباره هویت چیست؟ یافته های نظری نشان می دهد، اغلب جامعه شناسان، هویت را امری نسبی می دانند که از تعاملات برخی از متغیّرهای محیطی و اجتماعی مانند طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت و... با یکدیگر و با جنبه های روان شناختی انسان شکل می گیرد. بیشتر آنان وجود هرگونه ماهیت ذاتی مستقل را برای هویت نفی می کنند؛ اما از نظر مولوی، رکن اصلی و سازنده هویت، جوهر و حقیقت متعالی و ملکوتی انسان است که بصورت نهفته و بالقوه در انسان وجود دارد. وی هویت را بازگشت انسان به اصل خویش؛ یعنی شناخت ذات باری تعالی، فنای در آن و یافتن خود در آینه هستی تفسیر کرده است. در نگاه مولوی، حقیقت هویت را نمی توان صرفاً با تقسیم بندی های رایج جامعه شناسان از هویت مانند هویت فردی، هویت ملّی، هویت اجتماعی و... نشان داد. «مولوی» و جامعه شناسان هر کدام برای بیان انسان و جامعه مسخ شده، با عنایت به شرایط تاریخی و فرهنگی زمانه خود، از نشانه های نوشتاری خاصی بهره برده اند. مولوی از کرمک، اژدها، مار و مانند آن و جامعه شناسان از احساس تنهایی و پوچی، افسردگی انزوا و سردرگمی، بی هنجاری و بی قدرتی استفاده کرده اند.