فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحول شخصیت در حکایات مشابه مولوی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه مولوی به گفته خود برای ظاهر حکایت اهمیت چندانی قائل نیست و آن را پیمانه ای برای دانه معنی می داند، عملا پیمانه ای که برای نقل دانه معنی برمی گزیند بسیار زیبا و شکیل است. برای روشنتر شدن این معنی کافی است نظری به حکایات مشابه مولوی با دیگر شاعران و نویسندگان قبلی بیفکنیم. می دانیم که قسمت اعظم حکایات مولوی در مثنوی به وسیله دیگران قبلا نقل شده است. اگرچه بدون شک مهمترین هدف مولوی از ذکر و بیان این حکایات، نتایج مختلفی عرفانی است که از اجزا و کلیت حکایات می گیرد و در بیشتر موارد برای غنای حکایت در آنها دخل و تصرفهایی کرده که تقریبا در تمام موارد کاستیهایی را برطرف کرده و یا حکایات را زیباتر جلوه داده است. این دخل و تصرف و تغییرها شکلهای گوناگونی دارد؛ از جمله حقیقت نمایی حکایات، جهانی کردن شخصیتهای داستان، استفاده از طنز و.... یکی از مهمترین دخل و تصرفهای او در حکایات، پویایی شخصیتها و قهرمانان در مقابل ایستایی همان شخصیتها در حکایات دیگران است. به طور خلاصه می توان گفت قهرمان و شخصیتهای حکایات مولوی آهسته آهسته در طول حکایت به آگاهی می رسند و گره داستان که برای خواننده گشوده می شود برای خود قهرمان هم گشوده می شود و قهرمان در پایان حکایت معمولا به اشتباه خود پی می برد. این موضوع از نظر روانی بر خواننده و مخاطب تاثیر بیشتری می گذارد زیرا همچنان که قهرمان حکایت لحظه به لحظه از غفلت دور، و به آگاهی و دانش نزدیک می شود، مخاطب و خواننده که ناآگاهانه خود را با او برابر نهاده است، احساس شعف و رضایت بیشتری می کند و در نهایت چنین می پندارد که خود اوست که به آگاهی رسیده و یا به اشتباه خود پی برده است. در این مقاله از این جهت حکایات مشابه مولوی و عطار با هم مقایسه شده است. از مجموع 390 حکایت مثنوی حدود 42 حکایت با حکایات عطار مشابه است. حداقل قهرمانان 15 حکایت مولوی در طول داستان متحول می شوند (به آگاهی می رسند و یا عملا به اشتباه خود پی می برند). این در حالی است که در همین حکایات در مثنویهای عطار، قهرمانان چنین نیستند.
شرحی دیگر بر گلشن راز با عنوان حدیقه المعارف از شجاع الدین کربالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز شیخ محمود شبستری (م: 720)، از مهم ترین آثار منظوم عرفانی ایران است. این منظومه، در حدود هزار بیت است که مسایل مهم عرفان نظری را شامل می شود. افراد مختلفی دهها بار به شرح مثنوی گلشن راز پرداخته اند. یکی از این شروح، شرح حدیقه المعارف می باشد که شجاع الدین آن را تالیف نموده است. وی، با یک واسطه مرید شاه قاسم انوار (م: 830) است و کتاب خود را به ابوالمظفر، شاه قراقویونلو (م: 872) پادشاه هنرپرور قرن نهم، تقدیم نموده است. در این کتاب تمام ابیات گلشن راز (به طرزی عالمانه) شرح شده است.
این شرح، یکی از بهترین شروحی است که بر مثنوی گلشن راز نگاشته شده و شارح در آن از بیان هیچ نکته ای فروگذاری نکرده است و از این جهت بر بسیاری از شروح گلشن راز برتری دارد و بر شرح لاهیجی اگر نگوییم تقدم فضل، فضل تقدم و بر اکثر شروح معاصر و پیش از خود، تقدم فضل دارد
سازکارهای زبانی شوخ طبعی: جناس و ابهام/ ایهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، عدم تجانس به منزلة یکی از سازکار های زبانی شوخ طبعی بررسی می شود. پرسش اصلی این است که عوامل سرگرم کنندگی و خنده در شوخ طبعی کدامند؟ به نظر می آید عوامل بسیاری، مانند رویکردهای روانی، ادبی و زبانی در ایجاد خنده مؤثرند. در این مقاله، عدم تجانس در سطوح ساختاری و کارکردی از جمله عوامل سرگرم کنندگی معرفی می شود. پس از اشاره به پیشینة مرتبط با بحث و واژگان مرتبط با شوخ طبعی، نظریة عدم تجانس زبانی در دو سطح ساختاری و کارکردی را با نگاهی به برخی از لطایف رسالة دلگشای عبید زاکانی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. در سطح ساختاری به جناس و بازی های کلامی از جمله همنامی، هم آوایی، همجنسی و همشکلی و نیز انواع تجنیس در زبان فارسی اشاره می شود. در سطح کارکردی به ابهام/ ایهام و کارکرد آن در سطح معنایی اشاره می شود. نتایج بررسی نشان می دهند که عدم تجانس زبانی از رهگذر برخی مؤلفه های سطوح ساختاری مانند تجنیس و سطوح کارکردی مانند ابهام/ ایهام، از جمله علل اصلی سرگرم کنندگی متون مطایبه آمیز به شمار می آیند. البته این مقاله زمینه را برای پرداختن به سایر نظریه های شوخ طبعی نیز هموار می کند.
بررسی دین زرتشتی در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
ایران سرزمینی است که از روزگاران بسیار کهن، تمدن های گوناگونی را در خود پرورش داده است. وجود هریک از این تمدن ها سبب گردید که کشور ایران از فرهنگ والایی برخوردار شود. یکی از نشانه های برتری و ارجمندی فرهنگ ایرانی، پیدایش و ظهور دین ها و آیین هایی است که خاستگاهی ایرانی دارند. هریک از این ادیان به نوبه ی خود، تاثیر مستقیمی در شکوفایی فرهنگ و تمدّن ایران داشته اند. شاهنامه ی فردوسی که آیینه ی تمام نمای شکل گیری فرهنگ ایرانی از عصر اساطیری تا حمله ی اعراب به ایران است از بازتاب نمودن اعتقادات و باورهای مردمان پیش از اسلام دور نمانده است.
ماه و خورشید در شعر خاقانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
«ماه» و «خورشید» از دیر باز در شعر و ادب فارسی، جایگاهی مهم و والا داشته و دمخوری خاقانی «شاعر صبح» با صورت های فلکی و بیش از همه با ماه و خورشید زبانزد سخن شناسان است. نگارنده مقاله، پس از پرداختن به پیشینه اساطیری و باز گفتن برخی باورهای آیینی و فرهنگی ایرانیان و نیز اشاره به پاره ای اعتقادات اقوام دیگر در مورد «ماه» و «خورشید»، رد و نشان آن ها را در اندیشه خاقانی جستجو کرده است.پیداست که بیان دیدگاه های شاعرانه و تصویرهای ذهنی شاعر نسبت به این دو صورت فلکی، با استناد به سروده های خود او، مستدل گردیده است.
تحلیل رنگ در سروده های سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ از دیرباز، همواره به گونههای مختلف، روان، باور و درون آدمی را باز تابیده است. از طریق شناخت رنگها و چگونگی کاربرد آنها در آثار هنری، میتوان گوشههایی از شخصیت هنرمند را باز شناخت. در سروده های شاعران ایرانی، رنگ جلوههای گوناگون دارد و در شعر کسانی چون سهراب سپهری که شعر و نقاشی را در کنار هم تجربه کردهاند؛ این عنصر، بیشتر ما را به بررسی فرا میخواند. در این مقاله، کارکرد رنگها در «هشت کتاب» سپهری، به ترتیب زمان سرایش، به طور کامل بررسی شده است. این بررسی نشان میدهد که سیر ذهنی شاعر در شور و احساسات رمانتیک و سطحی، کمکم به سوی نوعی عرفان درونی، گرایش پیدا کرده است.
فروغی بسطامی و غزل بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروغی بسطامی از شاعران غزلسرای قرن سیزدهم هجری است وی مدتی از عمر خود را به مدح شاهزادگان قاجاری گذرانید و سپس شاعر دربار ناصرالدین شاه شد.
استغراق در آثار و احوال عارفان بزرگ نظیر بایزید بسطامی، حلاج، ابوالحسن خرقانی و دیگر عارفان سبب تغییر حال او و اختیار زندگی درویشی شد. فروغی شاعر دوره بازگشت است . زبان غزلیاتش فصیح و استادانه و نزدیک به زبان سعدی و حافظ است او مضامین عاشقانه غزل خود را از سعدی و مضامین عارفانه را از حافظ گرفته و بسیاری از غزلیات او به تقلید از سعدی و حافظ است . در این مقاله ضمن بررسی ویژگی های غزل فروغی میزان تاثیرپذیری او از شاعران قرن هفت و هشت مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
ترانه های طبری امیر پازواری و اشعار هجایی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترانه های طبری در زمره میراث ادبی و فولکوریک ایرانی است. در این مقاله، ترانه ها و اشعار امیرپازواری، شاعر بومی سرای خطه طبرستان (مازندران) و اشعار هجایی – تکیه ای ایرانی میانه (پارتی و فارسی میانه) مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. طی این پژوهش، مشخص گردید که ترانه های طبری دنباله سنت شعری فهلویات قدیم بوده است؛ سنتی که خود بازمانده سنت گوسانی با خنیاگری ایران در دوره میانه (دوران اشکانی و ساسانی) است. زبان طبری بازمانده زبان های ایرانی میانه، یعنی پارتی یا پهلوی اشکانی و فارسی میانه دوره ساسانی است. از نظرگانه ریشه ای شناسی، صرف و نحو و کاربرد واژگانی، گویش های شرق مازندران، بیشتر خصوصیات پهلوی اشکانی و گویش های غرب مازندران، عمدتا، ویژگی های فارسی میانه دوره ساسانی را نشان می دهد؛ هر چند با گذشت زمان، خصوصیات هر دو گویش با هم آمیخته شده است. از این رو ترانه های امیر پازواری گونه تحول یافته ترانه های پارتی و فارسی میانه از نمونه های متاخر فهلویات قدیم به شمار می رود. در این پژوهش، نظریات ایران شناسان بلند پایه ای چون دکتر خانلری، هنینگ، بویس و لازا در باب هجایی بودن شعر ایرانی دوره میانه بررسی شده است.
خودباوری در شعر و اندیشه حافظ
حوزههای تخصصی:
بلاغت حذف و ایجاز و رابطه آن با مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه از دیرباز دربارة اهمیت و ارزش لفظ و معنی، در تراکیب بیانی، میان علمای بلاغت گفتگو بوده است، بعضی یافتن معانی را، ساده و لطف و رونق کلام را در انتخاب الفاظ مناسب، دانسته اند و طرفداران اصالت معنی، الفاظ را خادم معانی و حتی زیبایی صنایع لفظی را نه از لفظ بلکه مربوط به معانی می دانند، لیکن حقیقت این است که لفظ و معنی هر دو در ترکیب بیانی مؤثر و دارای نقش ویژه است و تلاؤم و تناسب حروف و واژه ها و معانی مستفاد از آنها کاملاً به یکدیگر ارتباط دارد، میزان معنی و تعداد واژه های عهده دار انتقال این معنی- قلّت و کثرت کلمات – در یک کلام و بلاغت آن، تأثیر شگفت دارد، زبان عربی با وجود غنای زبانی، به ایجاز و گزیده گویی متمایل و از اطناب و اسهاب روی گردان است، تا جایی که ایجاز را «حلیه القرآن» نامیده اند، بلاغت ایجاز و بلاغت مجاز و رابطه ایجاز و مجاز، در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است تا روشن گردد: مجاز و ایجاز کجا با هم تلاقی دارند؟ آیا هر ایجازی، مجاز است؟ آیا مجاز حذف نوعی از مجاز مرسل یا مجاز عقلی است؟ و …
نشانه شناسی زبان در شعر کودک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تجلی شعرکودک، همچون هنر شعر حوزه بزرگسال، در زبان و ساختار خاص آن است، اما تمایز شعر کودک، از شعر بزرگسال، در ضرباهنگ و موسیقی سرشار همراه با ریتم تند زبان، استفاده از دست مایه های زبانی نشاط انگیز، کنش تصویری بالا، بیرونی بودن زبان، استفاده از مکان و محیط بیرونی در شخصیت پردازی مطلق، یک پارچگی و عدم فاصله گذاری و حذف در خط روایی شعر، تک آوایی بودن زبان شعری در محور عمودی، کوتاهی و مقطوع بودن زبان در محور افقی، ترجیح زبان بر پیام، از نشانه های مربوط به حوزه تفکیک شده شعر کودک است.غنای موسیقیایی شعر کودک بسیار پیچیده و دشوارتر از کاربرد صحیح دیگر عناصر زبانی است، چراکه استخدام درست و آگاهانه عناصر موسیقیایی در شعرکودک نیازمند دقت، حوصله و از همه مهمتر تسلط و درک درست از زبان کودکانه می باشد. این مقاله در خدمت تشریح و بازکردن مهمترین نشانه (ویژگی) های زبانی شعر کودک قرار گرفته است.
نمادانگاری قصیده عینیه ابن سینا و بازتاب آن در اندیشه عارفان مسلمان
حوزههای تخصصی:
"چگونگی هبوط روح آدمی از عالم علوی و نزول آن در قفس جسمانی، از مباحث غامض فلسفی و عرفانی است. دوگانگی میان جان لطیف و جسم کثیف از موضوعات مورد بحث در بیشتر مکاتب فکری - فلسفی و عرفانی است. در این زمینه ابن سینا با دفاع از نظریه «دوگانگی روح و تن» مانند بسیاری عرفای مسلمان، از پیشگامان تصویر هبوط روح در جسم به صورت نمادین است. قصیده عینیه ابن سینا نیز در بین آثار اندیشمندان مسلمان، در زمره آثاری به شمار می آید که با زبان نمادین به تبیین دوگانگی روان و بدن می پردازد.
این نوشتار به بیان رمزپردازی، چگونگی شکل گیری آن و عوامل موثر در پیدایش داستان های رمزی - عرفانی در آثار متفکران مسلمان می پردازد. مطالعه منشاهای گنوسی، نوافلاطونی و اخوان الصفا در قصیده و تاثیر آن بر مفاهیم عرفانی و تطبیق بیان نمادین این قصیده با مفاهیم صوفیانه عارفان مسلمان در کنار پردازش تعلق روح به عالم بالا، هبوط غیرارادی آن و بیان دوگانگی تن و جان و چگونگی رابطه آن دو با هم، از دیگر موضوعات مورد بحث در این مقاله است. در پایان به بررسی راه های رهایی نفس لطیف باقی، از اسارت زندان جسم فانی خواهیم پرداخت."
هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت ایرانی ریشه در اسطوره هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند، و داستان های حماسی درباره شاهان پهلوی و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران، پشتوانه های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملی را تقویت می کرد. از سپیده دم تاریخ تا کنون ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراض سلسله شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت ترین روزگاران که گمان می رفت همه چیز نابود شده حلقه های مریی و نامریی هویت ملی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.
بررسی سبک شناختی اشعار مهدی اخوان ثالث
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
21-47
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های تشخیص سبک و تمایز آن ها، بررسی ویژگی های زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناک ترین چهره های شعر معاصر، با توشه ای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنه پرست ثابت نمود که پرداختن به صورت و قالبی نو و بدیع، از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمی شود. در این پژوهش، به بررسی دستاوردهای بی بدیل و گنجینه ارزشمند این شاعر خراسانی پرداخته شد و پس از بررسی «مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث» در سطوح مختلف زبانی، فکری و ادبی، بارزترین ویژگی های سبکی اشعارش با ذکر نمونه های موجود، موردبررسی و طبقه بندی سبک شناسانه قرار گرفت. باستان گرایی و استفاده از واژگان اصیل فارسی، ترکیب سازی های بدیع و نو، استفاده از زبان نمادین، تأثیرپذیری از سبک خراسانی، استفاده مناسب و دقیق از صنایع بدیعی و لحن حماسی از مهم ترین ویژگی های سبک شعری این شاعر سترگ معاصر بودند.
مفعول مطلق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستورنویسان زبان فارسی متفق القول اند که کاربرد مفعول مطلق در زبان فارسی تحت تاثیر نحو زبان عربی پدید آمده است. در مقاله حاضر نگارنده کوشیده است تا با ارائه شواهدی از متون باستانی زبانهای ایرانی نشان دهد که رای دستورنویسان در این مورد صائب نیست و این حالت دستوری نه تنها یکی از حالت های رایج نحوی در زبان پارسی است، بلکه چنان که قراین موجود نشان می دهد، سابقه کاربرد آن به دوره هند و ایرانی می رسد و نتیجتا کاربرد آن در زبان فارسی بازمانده همین حالت نحوی زبانهای هند و ایرانی است.