فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
کیخسرو و کوروش
حوزههای تخصصی:
بررسی سازوکار شخصیت ها در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسی این مقاله تحلیل روابط شخصیت ها در خسرو و شیرین نظامی است. در این تحلیل از الگوی کنش گر گریماس استفاده شده است. شش نقش اصلی یا به تعبیر گریماس «کنش گر» در این روایت بازیابی شده که عبارتند از: فرستنده، دریافت کننده، فاعل، هدف، یاریگر و بازدارنده. براساس نتایج حاصل از این تحقیق در روایت خسرو و شیرین، فرستنده بخشی از شخصیت خسرو- ناخودآگاه او- است که در خواب و به صورت انوشیروان، نیای او، ظاهر می شود و بشارت شیرین و شبدیز را به او می دهد؛ دریافت کننده خسرو، فاعل: شیرین، هدف: رسیدن خسرو و شیرین به یکدیگر، یاریگر: شاپور و کنش گر بازدارنده: از طرفی مریم، همسر خسرو، است که با مرگ او کنش بازدارندگی اش به پایان می رسد و از طرف دیگر فرهاد است که بازدارندگی چندانی از او بروز نمی کند. «عشق فرهاد به شیرین» داستان عاشقانه ای به موازات عشق «خسرو و شیرین» نیست؛ بلکه در طول این روایت جای دارد و فرهاد به عنوان کنش گر بازدارنده (رقیب) ایفای نقش می کند. از این پژوهش بر می آید که الگوی گریماس در تحلیل شخصیت های منظومه خسرو شیرین تا حدی مفید و کارآمد است و براساس این الگو خواننده با ذهنیتی روشن می تواند روابط و مناسبات شخصیت ها را دنبال کند.
از مقایسه کنش گرهای فاعل، دریافت کننده و بازدارنده در دو روایت خسرو وشیرین و لیلی و مجنون می توان دریافت که آن چه از نظر داستان پردازان خسرو وشیرین ارزش به حساب می آمده، آزادگی شخصیت زن داستان و قاطعیت او در عمل بوده است، اما آن چه در نگاه داستان پردازان لیلی و مجنون ارزشمند بوده، پایبندی شخصیت زن داستان به آداب و رسوم اجتماعی و تبعیت او از فرمان پدر یا شوهر بوده است. این نکته بیانگر تفاوت فرهنگی جوامعی است که خاستگاه اولیه دو روایت بوده اند. طرح این نمونه زمینه ای برای تعمیم آن به دیگر داستان های عاشقانه فارسی است.
طنز سیاسی - اجتماعی در اندیشه های عبید زاکانی و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اندیشه های عبید زاکانی، شاعر و نویسنده عصر مغول و احمد مطر، از شاعران معاصر عراق، در حوزه ادبیّات تطبیقی مکتب آمریکا قرار می گیرد. یکی از وجوه مشترک در آثار این دو هنرمند که بر اثر شرایط خفقان آور جامعه به وجود آمده، طنز سیاسی - اجتماعی است که هدف اصلی آن انتقاد از شرایط نابسامان جامعه و اصلاح آن است. از این روی، در حکایت های زاکانی و اشعار مطر، در کنار مضمون های متفاوت، مضامین طنزآمیز مشترکی چون نقد حاکم، قاضی، واعظ، تصریح به نام دشمنان، گسترش فساد، سرکوب شخصیّت های برجسته و اندیشمندان و گسترش فقر، قابل بررسی است.
عبید از هنر خاصّی در بیان سخنانش سود جسته که همین مسأله سبب گشته است معنای طنزهایش را تنها خردمندان دریابند؛ امّا زشت گویی او در برخی حکایت هایش، آثار او را به سوی هزل و یاوه کشانده و معنای حقیقی سخنانش را پنهان ساخته است. مطر با رعایت جانب ادب، توانسته حقایق تلخ روزگار خویش را آشکارتر سازد و برخلاف عبید، شعر خود را تنها برای مبارزه با حکومت به کار گیرد و حسّ مخالفت مردم بر ضد اوضاع نابسامان را بیشتر بر انگیزد؛ هرچند که خود از رسیدن به آینده ای درخشان ناامید است.
داستان پردازی و شخصیت پردازی مولوی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که مثنوی مولوی، اثری تعلیمی ـ عرفانی است، سعی شاعر بر این بوده است که در قالب داستانها، حکایتهاو تمثیلها به بیان پند و اندرز و گوشزد کردن مسائل اخلاقی و همچنین تشریح افکار و اندیشه های عرفانی خود بپردازد. لذا داستانها، حکایتها و تمثیلهای مثنوی از شمول و تنوع بسیاری برخوردار است . بهترین نمونه از تداخل حکایات مثنوی در دفتر سوم در ضمن "قصه اهل سبا و یاغی کردن نعمت، ایشان را" نمود یافته است. این حکایت با بیت "282" آغاز، ولی دنباله اش رها می شود و مجددا در بیت "364" بدان باز می گردد و نقل آن به پایان می رسد. این پراکنده گویی در بیان حکایت، باعث کثرت و تنوع کاربرد شخصیتها در مثنوی می شود؛ چه پایه و اساس هر داستانی را شخصیتهای آن تشکیل می دهد که خود عامل یا معمول رخدادها هستند. مولوی در مثنوی از سه شیوه در پردازش شخصیتها سود جسته که عبارت است از: الف) شیوه مستقیم که در این شیوه با صراحت در مورد افراد اظهار نظر می کند. ب) شیوه غیر مستقیم: در این روش این تنها به نمایش کردار شخصیتها می پردازد و خواننده خود را خلال نقشی که آنها ایفا می کنند به حقیقت وجود آنها پی می برد. ج) شیوه تلفیقی که آمیزهای از روش مستقیم و غیر مستقیم است. همچنین در این مقاله به ابزارهای شخصیت پردازی مولانا، ویژگی شخصیتها در مثنوی و دسته بندی نام اشخاص در داستانهای مثنوی پرداخته شده است.
رخش و ویژگی های او در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله این است که بیان کنیم چرا رخش در بین اسب های شاهنامه شاخص و مشهور شده است؟ دارای چه صفات و ویژگی های برجسته ای بوده است؟در ابتدا به اهمیت اسب در متون دینی قبل از اسلام و شاهنامه پرداخته؛ پس از آن بیان کرده ایم که رخش اسبی اسطوره ایست و دارای صفات و ویژگی های انسانی بوده است. این ویژگی ها در رفتار و کردارش، بروز یافته است. وی در برابر رستم احساس مسوولیت می کرده، به وی مهر و محبت داشته، سخنان رستم را می فهمیده و دارای فره و ... بوده است. در پایان، ویژگی های طبیعی و حیوانی برجسته او را ذکر کرده ایم و گفته ایم که جسارت بسیار زیادی داشته است. رویینه سم، فولاد سم، تیزرو، بی همال بوده و صدای شیهه ای فراتر از یک اسب داشته است.
مقایسه ی دو روایت از قصه ی مهر و وفا در ادب عامیانه ی کُردی با روایت فارسی از شعوری کاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت مهر و وفا یکی از حکایت های است که روایت هایی از آن هم در ادب عامیانه ی کُردی در قالب بیت(داستان-های موزون و ملحون که راویان عامه به شیوه ی سینه به سینه و با صوت خوانده اند) و هم به شیوه ی قصه گویی شفاهی و از دیگر سو هم به شیوه ی منظومه سرایی در ادب کلاسیک فارسی موجود است. در این مقاله به معرفی قصه ی مهر و وفا و راویان آن در ادب فولکلور کُردی پرداخته شده است و تفاوت ها و شباهت های موجود در روایت های کُردی و فارسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. حاصل این که اگر بپذیریم که راویان عامه و شعرای کلاسیک، خالق اصلی و اولیه ی این داستان نیستند و منشأ داستان در هیچ کدام از روایت ها از جنبه ها ی حوادث تاریخی(زمانی)، محیط جغرافی(مکانی) و خالق اصلی هیچ گونه اطلاعات موثق و مشخصی برای خواننده ندارد؛ به تبع آن در مورد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این دو بر یکدیگر نیز نمی توان در تقدم یکی بر دیگری حکم صادر کرد اما می توان گفت ماجرای مهر و وفا در ابتدا به شیوه ی قصه رواج داشته آنگاه الهام بخش بازسرایی و بازآفرینی شعرا و بیت خوانان واقع شده است. واژه های کلیدی: مهر و وفا، قصه، بیت، منظومه ی شعوری ، فولکلور کُردی
فلک نازنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسکین شیرازی، یعقوب بن مسعود (؟)، فلک نازنامه، به کوشش سید علی آل داوود، انتشارات توس (گنجینه متون داستانی ?)، تهران ????، ???(??+???) صفحه.
فلک نازنامه شرح سفرها و ماجراهای فلک ناز، شاهزاده یهودی تبار مصری است. از این مثنوی با نامهای فلک ناز، داستان فلک ناز، خورشیدآفرین، فلک ناز و خورشیدآفرین، سرو و گل، خورشیدآفرین و گل، فلک ناز و خورشیدآفرین و سرو و گل طناز، و خورشیدآفرین و فلک ناز و سرو و گل طناز یاد شده است. این داستان دلکش عاشقانه، زمانی، در مکتبخانه ها خوانده می شده است. و از آن چند روایت منثور و منظوم موجود است. از آن میان، روایت منظوم سروده تسکین شیرازی - ظاهرا در پرتو زبان گفتاری و شیوه مقبول داستان سرایی آن - بیشتر شهرت یافته و چندین بار در هند و ایران به چاپ رسیده است.
تسکین شاعری عرب تبار بوده که پدر و مادرش در بحرین سکونت داشته اند و او به شیراز مهاجرت کرده و در آن شهر اقامت گزیده است. وی، در عصر کریم خان زند می زیسته، و فلک نازنامه را به تشویق میرزا شرف، از بزرگان شیراز، به رشته نظمی سست درآورده است. میرزاشرف، پیش از تسکین، شاعری به نام «ضیایی» را مامور نظم این داستان کرده بود، اما ضیایی این کار را به پایان نبرد.
فلک نازنامه، به تقلید از خسرو و شیرین نظامی، در بحر هزج مسدس مقصور (یا محذوف) سروده و ماخذ آن چندبار با عنوان سرو وگل معرفی شده است، از جمله در این بیت:
به هر منظوم و منثوری رسیدم کتابی به ز سرو و گل ندیدم
(ص 65)...
دیوانگی و دیوانه نمایی در ادبیات عرفانی
حوزههای تخصصی:
عشق و محبت و زیبایی؛ یکی از دغدغه های همیشگی بشر بوده و درگیری های دنیایی و فکری با آن داشته است. این موضوعات اساسی، در عرفان نیز تبلور خاصی یافته اند تا آنجا که به عنوان یکی از بحث های عرفان در شاخه های گوناگون آن مطرح گردیده اند. عشق به معشوق، مستغرق شدن در جمال بی پایان نگار ازلی و سر کشیدن جرعه ای شراب نام محبت یار، حالتی به عاشق می دهد که او را از وادی عقل وهوشیاری به صحرای بی کران جنون و سرگشتگی می کشاند و به اصطلاح متصوفه، او را از «صحو» به «سکر» رهنمون می گردد و در بیخودی و مستی و دیوانگی از اثر می ناب وحدت، خود را بیگانه می یابد و رفتار و کرداری از او سر می زند که از عقل بشری و هوشیاری دنیوی به دور است و به حالات مجانین نزدیک تر است و همین امر، باعث به وجود آمدن حالات و کرداری می شود که بیشتر کاویده خواهد شد. این مجانین و مستان الهی در پناه این بیخودی و جنونشان، به زیباترین و ناب ترین ارتباط معنوی و درونی با معشوق یکتای ازلی شان می رسند و چنان به پختگی می رسند که از خودیِ خودشان اثری نمی ماند و آنچه برجا می ماند فقط «او»ست و لاغیر... .
مرگ و مرگ اندیشی در اشعار اخوان ثالث، شاملو و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ و زندگی پیوسته دو عنصر مهم و برجسته در دیدگاه اندیشمندان بوده است؛ شاعران معاصر ایران به مرگ از چشم اندازهای گوناگون نگریسته اند. در این میان، سه شاعر شاخص پس از نیما، (خوان، شاملو و فروغ) اهمیت ویژه ای دارند.در این جستار به شیوه ی تحلیل محتوای کیفی، اندیشه و احساس سه شاعر معاصر ایرانی، (اخوان، شاملو و فروغ) درباره ی مرگ و زندگی ارزیابی شد؛ به این منظور با جستجو در دیوان این شاعران، همه ی شعرهایی که مضمون مرگ و زندگی در آن ها یافت می شد، واکاوی شد و سپس از این رهگذر، مباحثی مانند تصویر زندگی، مرگ، سیر تحول فکری سه شاعر، دنیای پس از مرگ و سرانجام شهادت و هراس از مرگ بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که تصویر نازیبای زندگی و بیزاری از مرگ و گاه هراس از آن، در آثار اخوان کم و بیش بدون تغییر نمایان است که گاه ملایم و گاه بی تفاوت و توأم با ریشخند است، اما در نگاه شاملو، زندگی با عشق زیباست و با وجود جان کاهی، چیزی کم ندارد. او زیستن در میان نامردمان و ظلم پذیران جامعه را بدترین نوع مرگ می داند و مرگ در راه عقیده برای او زیبا و تحسین برانگیز است؛ مرگ طبیعی را نیز به اجبار و به عنوان قانون طبیعت می پذیرد. در نگاه فروغ، سیر تحول بیش تر مشهود است. زندگی را با همه ی پوچی اش دوست دارد. در ابتدا اگر خواهان مرگ است به دلیل بیزاری از زندگی است؛ اما کم کم مرگ در نگاه او زیبا می شود و با واژه هایی روشن، شاعرانه، ترسیم می شود.
روانشناسی رنگ در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"رنگ" به عنوان برجسته ترین و نمودارترین عنصر در حوزه محسوسات از دیر باز تاکنون مورد توجه انسان بوده و همواره روح و روان آدمی را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. رنگ، مایه آرایش جهان آفرینش و نمایانگر قدرت نقاش زبر دست هستی است. امروزه - به عقیده بسیاری از بزرگان ادب و هنر جهان - رنگ، مهمترین عنصر در بروز خلاقیت های هنری است. از آنجا که شعر، گزینش واژه هایا به تعبیر دقیقتر، نقاشی با واژه هاست، بی گمان انتخاب رنگها در عرصه هنرمندی شاعر نمی تواند بی تاثیر باشد و انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه هر رنگ از سوی شاعر، بیانگر دیدگاه وی نسبت به هستی و پدیده های آن محسوب می گردد. دقت نظر در میزان بسامد واژگان رنگین در آثار هر شاعر می تواند ما را به بسیاری از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری شاعر و همچنین لایه های زیرین جهان بینی وی رهنمون سازد. در این مقاله کوشیده ایم با توجه به بسامد واژگانی رنگها از راهی علمی تر به پاره ای از ویژگیهای رفتاری، اخلاقی سهراب سپهری دست یابیم.
نشانه شناسی شعر: کاربست نظریه مایکل ریفاتر بر شعر «ای مرز پر گهر» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد نشانه شناختی ازجمله رویکرد های نظام مند نیمه دوم قرن بیستم است که در تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی نقش داشته است. مایکل ریفاتر، منتقد فرانسوی تبار آمریکایی، در کتاب نشانه شناسی شعر (1978)، چارچوبی نشانه شناختی را برای خوانش شعر پیشنهاد کرد که به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مقاله حاضر، نخست رویکرد نظری ریفاتر را معرفی می کند و سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ای مرز پر گهر» از دفتر چهارم اشعار فروغ فرخزاد می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر و ژرف تر شعر مورد نظر، به استناد چارچوب پیشنهادی ریفاتر است، زیرا فرض ما این است که رویکرد ریفاتر، با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای عملی که تا کنون در ارتباط با تحلیل اشعار اروپایی داشته، توانایی تحلیل شعر معاصر فارسی را دارد. در عین حال، اگرچه یافته های این مقاله، به طور مشخص و در وهله اول، در ارتباط با شعر مورد بررسی است و با تعمیم، در مورد اشعار دوره پختگی فروغ فرخزاد مصداق دارد، اما در صورت مؤثربودن می تواند زمینه ای برای استفاده از این رویکرد و حتی رویکردهای نظیر آن برای بررسی اشعار معاصر فارسی فراهم کند تا شاید از این طریق امکان خوانش های خلاقانه تری از این اشعار فراهم آید.
نمونه نثر فصیح عصر قاجاریه
حوزههای تخصصی:
جایگاه صحو و سکر در مکتب عرفانی بغداد و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صوفیان سده پنجم هجری، بحثهای گسترده ای درباره صحو مطرح کرده اند. این عده بنا بر مشرب عرفانی خویش به تعریف صحو و سکر پرداخته و با دقت در این دو مبحث، دسته بندیهایی ارایه کرده اند. با این تعریفها و دسته بندیهای منظم و دقیق، بسیاری از اختلافاتی که ناشی از درک نادرست از صحو و سکر بوده است از بین می رود. با استناد به این آرا و عقاید می توان ضمن شناخت دقیق و علمی تر هر کدام از این دو مبحث به این نتیجه رسید که هیچ تضاد و تقابلی بین صحو کسانی چون جنید بغدادی و سکر امثال بایزید و شبلی نیست.
در این مقاله دلایل طرفداران هر کدام از دو مکتب بغداد و خراسان درباره صحو و سکر ذکر خواهد شد. در نهایت با استناد به دلایل صوفیان مکتب بغداد و خراسان در سده پنجم به این نتیجه می رسیم که صحو و سکری که در سخنان مشایخ و عارفان واصل دیده می شود، نه تنها با هم در تقابل و تضاد نیست، بلکه در ورای این ظاهر متفاوت، وحدت عمیق معنایی و محتوایی بین آنان وجود دارد.
درآمدی بر ادب حماسی و پهلوانی کُردی با تکیه بر شاهنامه کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با کاوش چند سویه ، سعی در تعریف و تحدید منظومه هایی حماسی و پهلوانی را دارد که عموماً زیر نام شاهنامه کردی شناخته شده اند؛ منظومه هایی که ریشه در اسطوره دارند و در بر دارنده باورها و پنداشته های جمعی زاگرس نشینان از بن تاریخ تاکنون هستند. طرح تفاوت بن مایه های اسطوره ای در غرب و شرق ایران، محقّق را به کاوش در اندیشه و جهان بینی شاهنامة کردی واداشته است. نتیجة آن به دست آمدن یک طبقه بندی است که تا حدودی به اصالت سنجی قیاسی شاهنامه کردی در تناسب با شاهنامه فردوسی کمک می کند. سپس به ساختار وزنی و زبانی منظومه های کردی اشاره و سعی شده است با ارائه نمونه هایی به تبیین مفهوم زبان ادبی کردی-گورانی بپردازیم. بحث سرچشمه های روایت شاهنامه کردی منجر به ورود به بحث در فرهنگ و ادب شفاهی شده است. در این بخش به چگونگی ظهور دست نویس ها در میان شاهنامه خوانان و شیوه های اجرای نقل پرداخته ایم. در پایان به این نتیجه رسیده ایم که شاهنامة کردی متنی اصیل و متعلّق به حوزه فرهنگی زاگرس است که بر اثر قرار نگرفتن در گفتمان رسمی ادبی کشور و به تأثیر از تنوّع شدید فرق مذهبی پس از اسلام و آیین های به جامانده کهن ایرانی این سرزمین ، دست خوش دگرگونی و دگردیسی شده است
تلفیق احساسات ناهمگون و متضاد (گروتسک) در طنز و مطایبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک (Grotesque)مفهوم، فن یا سبکی در هنر و ادبیات است که در آن ادیب یا هنرمند تلاش می کند دو حس ناسازگار ترس (دلهره یا انزجار) و خنده (طنز و مطایبه) را هم زمان به مخاطب خویش القا کند. این مفهوم امروزه توصیف کننده دنیای پریشان و از خود بیگانه است؛ یعنی دیدن دنیای آشنا از چشم اندازی بس عجیب که آن را ترسناک و مضحک جلوه می دهد. بارزترین ویژگی هایی که یک اثر را گروتسک می سازد، عبارت است از: ناهماهنگی، افراط و اغراق، نابهنجاری و خنده آوری و ترسناکی. گروتسک از این نظر که نوعی تمسخر فیلسوفانه ناهنجاری هاست کارکردی شبیه به طنز دارد؛ امّا یکی از مهمترین شاخه های هنر و ادبیات که گروتسک به آن راه یافته است، طنز و مطایبه است که یکی ازگونه های آن را «کاریکلماتور» تشکیل می دهد. کاریکلماتور گونه ای نثر کوتاه، موجز، ساده و طنزآمیز است که با نگرشی متفاوت به دنیا و پدیده های پیرامون به قصد برجسته سازی توجه می کند. گروتسک در کاریکلماتورها؛ بخصوص کاریکلماتورهای پیشرو این سبک، یعنی پرویز شاپور، نمود ویژه ای دارد. گروتسک در کاریکلماتورها بیشتر زاده دو عنصر تناقض (ناهماهنگی) و اغراق و افراط است و کیفیت تصویری عجیب، ترسناک و مضحکی به آن می بخشد. از مهم ترین شگردهای گروتسک در کاریکلماتورها می توان به در هم ریختگی، ادغام سطوح، اغراق، دگردیسی و بهره گیری از همزاد و متضاد اشاره کرد. این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی به شناخت و بررسی مفاهیم گروتسک، چگونگی بروز و مضامین آن در کاریکلماتورها با ارائه شواهدی، پرداخته است.
گوتیک در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژة «گوتیک» صفتی است که به شکل ضمنی به انتساب یا تعلق چیزی به قوم «گوت» اشاره می کند. همچنین گوتیک نام یک ژانر ادبی است که در دهة 1760 تا 1820 به وجود آمد و هنوز هم به اشکال گوناگون دیده می شود. محیط های این ژانر معمولاً قصرهای دربسته، ویرانه ها و زمین های متروک هستند. ادبیات گوتیک را باید شاخه ای از مکتب رمانتیسم یا پیش رمانتیسم به شمار آورد. داستان های گوتیک بیشتر حکایت های تیره و تاری از معماها، هراس ها و امور ماورائی هستند که حول یک راز مخفی و وحشتناک شکل گرفته اند. گوتیک سبکی در معماری و مجسمه سازی مربوط به قوم گوت ها بود که علاوه بر معماری و هنر وارد ادبیات نیز شد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی عناصر گوتیک در ادبیات داستانی می پردازیم.
«بیهوده کاری» در آیینه ی ضرب المثل های فارسی و عربی
حوزههای تخصصی:
«مَثَل» مقوله ای زبانی- ادبی به شمار می آید که از جایگاهی والا در فرهنگ ایرانی و عربی برخوردار است. مثل نگاران ایرانی و عرب سعی وافر داشته اند که امثال را گردآوری و ثبت و ضبط نمایند. شیوه ی مثل پژوهی و تدوین ضرب المثل ها بیشتر مبتنی بر شیوه ی «دسته بندی الفبایی» بوده است و هیچ گونه رابطه و پیوند منطقی و معنایی میان امثال به چشم نمی خورد. نگارنده بر این باور است که دسته بندی امثال براساس «حوزه های معنایی» می تواند از یک سو مثل پژوهان و پژوهندگان را در مطالعات مردم شناسانه و کشف عناصر فرهنگی و تمدنی ملت ها کمک نماید و از سوی دیگر، دستیابی به مثل های مربوط به حوزه های مختلف را امکان پذیر می نماید. در این پژوهش، تلاش شده است ضرب المثل های دلالت کننده بر «بیهوده کاری» در فارسی و عربی بررسی گردد. ابتدا تعاریف گوناگونی از «مثل» از منظر مثل پژوهان ایرانی و عرب ارائه شده است؛ آنگاه مجموعه امثال حوزه ی مذکور به شکل تطبیقی بررسی شده اند. این مقاله می تواند در حوزه های مثل شناسی و مثل نگاری و تطبیق امثال فارسی و عربی با تأکید بر اهمیت «طبقه بندی معنایی» امثال نه «دسته بندی الفبایی» آنها کاربرد داشته باشد. نگارنده رفتارهای بیهوده، نسنجیده، غیر منطقی، متهورانه و عاری از هرگونه دوراندیشی، سنجیدگی و ظرافت را به عنوان یک آسیب اجتماعی و فرهنگی تلقی کرده و سعی نموده است تا ابعاد گوناگون بیهوده کاری را در امثال فارسی و عربی تجزیه و تحلیل نماید.
بن مایه های ادبیات پایداری در شعر محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر شعرهای مربوط به فلسطین را تحت سه عنوان آوارگان فلسطینی، فداییان و مضامینی از قبیل بازگشت به فلسطین و فریاد رهایی فلسطین تقسیم کنیم؛ مشخص می شود که پس از 1967 که جنبش مقاومت فلسطین حضور گسترده خود را در نبرد با اسراییل آشکار ساخت؛ شعرهای بسیار با ارزشی در این رابطه سروده شد.محمود درویش شاعر مقاومت فلسطین (2008-1941 م.)، پس از 1967 شهرت بسزایی یافت. اشعار او را می توان به سه دوره طفولیت هنری با گنجشکان بی بال، میانه سالی با برگ های زیتون و دوره عمق و اصالت و پختگی با عاشقی از فلسطین و .... طبقه بندی کرد. او یک گام عقب نشینی را خیزشی برای ده گام پیشرفت می شمارد و با عشقی که در دل دارد، خطاب به هم وطن زجر کشیده، فریاد می زند که هفت آسمان را تسخیر خواهیم کرد.با توجه به اینکه شعر محمود درویش نبض تپنده ادبیات معاصر فلسطین است و در میان فریاد های امتناع و پژواک گلوله ها و آوای خون آلود پناهندگان؛ نشو و نما یافته، در این مقاله سعی بر آن است تا جلوه های ادبیات مقاومت، چون: هویت ملی و وطن پرستی، تحریک غیرت ملی، مبارزه با ظلم دیرپا، تهدید و نصیحت دشمن و ایجاد امید در شعر او بررسی شود.