فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسأله ی شاهد قدیمی یکی از چالش های اصلی پیش روی بیزگرایان است. می توان راه حل های پیشنهاد شده برای این مسأله را به دو دسته ی راه حل های کلاسیک (با پذیرش مشکل و تلاش برای ارائه ی راه حل مناسب) و راه حل های غیرکلاسیک (با انکار مشکل و تلاش برای منحل کردن آن)تقسیم کرد. راه حل های کلاسیک توسط افرادی چون گاربر، جفری، نینیلوتو و ایلز پیشنهاد شده اند. این راه حل ها با انتقادات مهمی از سوی افرادی چون ایلز و ایرمن روبه رو شده اند. یکی از راه حل های غیرکلاسیک، رها کردن تعبیر ذهنی احتمال و برگزیدن تعبیر عینی احتمال است که توسط روزنکرانتز پیشنهاد شده است. در این مقاله، راه حل های کلاسیک مسأله ی شاهد قدیمی و نقدهای وارد شده بر آن ها مورد بررسی قرار گرفته، و تلاش شده است تا نشان داده شود که این راه حل ها کفایت لازم برای حل این مسأله را ندارند. در انتها نیز از پیشنهاد روزنکرانتز به عنوان تنها پیشنهادی که ریشه ی مسأله ی شاهد قدیمی را به درستی تشخیص داده است، دفاع کرده ایم.
نشانه شناسی قرآنی خاستگاه تصوف و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
419 - 439
حوزههای تخصصی:
صرف نظر از ادعای عرفا، در میان دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان از گذشته تاکنون بحث های متنوعی پیرامون خاستگاه تصوف و عرفان اسلامی مطرح بوده و کوشش هایی چند برای نمایاندن سرچشمه اصلی آن در اسلام در دو قلمرو نفی و اثبات انجام گرفته است. علامه طباطبایی، حسن زاده آملی، جوادی آملی، رمضانی، یزدانپناه شهید مطهری و حضرت امام خمینی (ره) و بسیاری دیگر از استوانه ها و دانش آموختگان حوزوی و نیز همایی، زرین کوب، پورجوادی، پازوکی، اعوانی و ده ها شخصیت بزرگ دیگر از دانشگاهیان در دوره معاصر، سرچشمه عرفان اسلامی را خوان گسترده قرآن و میراث حدیثی اسلام می دانند. چنانکه ماسینیون، نیکلسون، کُربن، شیمل، پل نویا، چیتیک و ده ها دانشمند دیگر از حوزه شرق شناسی به جد معتقدند که چشمه سار اصلی عرفان اسلامی، قرآن و سیره و سنت پیامبر اکرم (ص) بوده است. در پژوهش پیش رو، نشانه شناسی قرآنی خاستگاه عرفان و تصوف به نحو تحلیلی در کوشش های زیر سامان یافته است: الف) نقل نمونه هایی از سخنان برخی از شخصیت های فوق الذکر در تأیید مدعا؛ ب) گزارش صریح و بیان آشکار برخی مشایخ بزرگ و عرفای متقدم در این زمینه؛ ج) تبیین نسبت قرآن با تعریف، موضوع، مسائل و غایت تصوف و عرفان؛ د) واژه گزینی عرفا برای عناوین کتاب های خود و نیز اصطلاح گزینی های فنی آنان در دو قلمرو اصطلاحات عرفان نظری و سلوک عملی و تصوف با عنایت به کلمات قرآن؛ ه) گزارش بیش از پنجاه دسته آیات قرآن که هر یک به نحوی به آموزه های مهم عرفان اشاره یا تصریح داشته اند و سرمنشأ اصلی شکل گیری عرفان اسلامی را برساخته است.
ماهیت عرفان اجتماعی با تکیه بر مؤلفه انسان کامل از منظر امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
913 - 937
حوزههای تخصصی:
عرفان اجتماعی مولود طبیعی عرفان اسلامی – اهل بیتی و نیاز ضروری زمان و زمانه ما، به ویژه در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی است. عرفان اجتماعی در معارف عرفانی مبتنی بر کتاب و سنت، نه تنها در برابر عرفان فردی نیست، بلکه سالک سفر اول سلوکی (سفر از خلق به حق) و سفر دوم سلوکی (سفر از حق در حق به حق) را به سفر سوم سلوکی (سفر از حق به خلق با حق) یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد تا به سفر چهارم سلوکی (سفر در خلق به خلق با حق) نائل شود و در حقیقت، بعد از «استکمال وجودی»، مسئولیت «اکمال» و «تکمیل» خلق و دستگیری مردم را بر عهده می گیرد که در سه عنصر: 1. هدایت فکری؛ 2. تربیت اخلاقی - روحی و 3. عدالت اجتماعی امکان بیان و تبیین دارد که انسان کامل مکمل معصوم، در درجه اول و انسان متکامل در درجه دوم، مسئولیت یادشده را بر عهده می گیرند. بنابراین پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که عرفان اجتماعی با تکیه بر مؤلفه انسان کامل دارای چه ماهیتی و شأنی از منظر امام خمینی است؟ در این مقاله با روش نقلی – عقلی، چیستی عرفان اجتماعی را معطوف به جایگاه انسان کامل در هستی و شأن اجتماعی یا ولایت اجتماعی – سیاسی عارف ربانی، تحلیل و تعلیل کرده ایم.
مفهوم «واقعیت» نزد موریس شلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه همیشه درباره پوزیتیویست های منطقی مورد توجه بوده است، وجوه معرفت شناختی و روش شناختی آنها بوده است. حال قصد داریم با توجه به چالش موریس شلیک و حلقه وین با متافیزیک، وجه هستی شناختی اندیشه او را بازسازی کنیم.شلیک شناخت ما از «واقعیت»، و همچنین «جهان خارج مستقل از ما» را به دو قلمرو شناخت عرفی یا شناخت مورد نیاز در زندگی روزمره و شناخت علمی تفکیک می کند. او با تکیه بر این تفکیک نشان می دهد که چگونه مکتب پوزیتیویسم منطقی در هیچیک از این دو قلمروی شناختی، نیازمند مواجهه متافیزیکی با واقعیت و جهان خارج نیست. در این مقاله اولا به این مساله خواهیم پرداخت که تصور او از واقعیت و جهان مستقل از ما به عنوان مقولاتی هستی شناختی چه بوده است؟ ثانیا، این تلقی از واقعیت بر روش شناسی و معرفت شناسی پوزیتیویسم منطقی چه تاثیری داشته است؟
بازاندیشی در تقریرهای مختلف از راز تسبیح کائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
251 - 274
حوزههای تخصصی:
آیات و روایات بسیاری بر این مطلب دلالت دارند که هر آنچه در کائنات است، از ذوی العقول و غیر آن، تسبیح گوی خداوند متعال بوده و هستند. این ظهور یا تصریح، در تاریخ اندیشه اسلامی شرح و بسط های مختلفی را موجب شده است. عارفان، فیلسوفان و متکلمان و نیز مفسران و محدثان هر یک بر اساس مبانی و مشارب خاص خود، به تبیین این موضوع پرداخته اند. آنچه در این نوشتار می آید، نخست بیان اقسام مختلف نصوص دینی و سپس دسته بندی و ارائه هشت رویکرد و نظریه در تبیین آنهاست، به گونه ای که تا کنون در آثار موجود یافت نشده است. در پایان، تحلیل و نقد نظریات به همراه بررسی لوازم هر یک ارائه خواهد شد. نتیجه سخن آنکه، از حیث وجودشناختی سریان نوعی شعور و حیات در تمام مراتب هستی از یک سو و از حیث معرفت شناختی دلالت هر موجودی بر وجود و تنزیه خالقش از سوی دیگر، ما را به پذیرش تسبیح حقیقی کائنات -که مفاد قطعی آیات و روایات است- رهنمون می شود.
تحلیل انتقادی تأویل ابن سینا و میرداماد از نظریه مُثُل افلاطونی از منظر سید احمد علوی و ملامحمد آقاجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
275 - 291
حوزههای تخصصی:
نظریه مُثُل در طول تاریخ فلسفه موافقان و مخالفانی دارد. عده ای مانند فارابی، ابن سینا و میرداماد آن را نقد و تأویل کرده اند. دو حکیم مسلمان سید احمد علوی شاگرد میرداماد و ملامحمد بن علیرضا بن آقاجانی شاگرد ملاصدرا از منظر متفاوتی به این نظریه نگریسته و نقدهای ابن سینا و میرداماد را به چالش کشیده اند. در این مقاله ابتدا به طرح مسئله و گزارشی از نظریه مُثُل و پس از آن به بررسی و تحلیل انتقادی این دو حکیم از تفسیر و تأویل های ابن سینا و میرداماد پرداخته ایم. یافته های مقاله نشان می دهد که هم ابن سینا و هم میرداماد در تبیین و نقد نظریه مُثُل افلاطونی دچار مغالطه و خلط شده اند.
پیش فرض های معرفت شناختی علوم طبیعی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
227 - 250
حوزههای تخصصی:
رویکرد پوزیتیویستی در علوم طبیعی جدید اعتقاد دارد که روش علوم طبیعی منحصر به تجربه است. این رویکرد در طول سده های اخیر با پذیرش عام مواجه بود، به گونه ای که پیشرفتِ علوم طبیعی مدیون آن قلمداد شد. به چالش کشیده شدن این نگاه در نیمه دوم سده بیستم؛ برخی فلاسفه علم و نیز دانشمندان علوم اجتماعی را واداشت با مطرح کردن نقش پیش فرض ها اعم از پیش فرض های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی و نیز برخی عوامل جامعه شناختی و روان شناختی؛ انحصار روش علوم طبیعی را دستکم در برخی مراحل علم طبیعی بشکنند. در مقاله حاضر تلاش می کنیم ضمن تبیین برخی پیش فرض های معرفت شناختی علوم طبیعی جدید و مقایسه آن با پیش فرض هایی مطرح در علوم طبیعی ماقبل مدرن، نشان دهیم که با وجود برخی مبانی معرفت شناختی مشترک؛ میان علوم طبیعی جدید و قدیم، تفاوت های مبنایی وجود دارد که بر اساس آن نمی توان علوم جدید را تداوم طبیعیات قدیم دانست و الگوی جدید علوم طبیعی با رویکردی ماده گرایانه و یک بعدی، ضمن محروم کردن خود از دستیابی به برخی حقایق، علوم طبیعی را در جایگاه شایسته خود قرار نداده است.
ارزیابی فلسفی مدل خطی از تمایز علم محض- علم کاربردیمطالعه ای موردی در علم نانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقسیم بندی علوم به محض و کاربردی سابقه ای دویست ساله دارد. در این مدت، فیلسوفان و مورخان علم و فناوری درگیر این مسأله بوده اند که چه معیاری این دو نوع علم را از یکدیگر متمایز می کند. مدل خطی یکی از قدیمی ترین و رایج ترین مدل هاست که مبتنی بر معیار حاصل از آن، هدف علم محض رسیدن به معرفت است، در حالی که هدف علم کاربردی به کار گرفتن معرفت علمی برای حل مشکلات عملی است. در این مقاله استدلال خواهد شد که مدل خطی برای تمایز علم محض– علم کاربردی در حوزه ی نانو کارآمد نیست. بنابراین، اگر پیش فرض تمایز علم محض از علم کاربردی درست باشد، رسم تمایز در حوزه ی مذکور نیازمند مدلی دیگر است.
مرگ اندیشی و معنای زندگی در هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
25 - 49
حوزههای تخصصی:
مرگ اندیشی در نگاه هایدگر و تأثیر آن بر معنای زندگی ناشی از رابطه انسان با هستی و هستی معطوف به مرگ اوست. هایدگر مرگ اندیشی را مختص دازاین اصیل دانسته و زندگی اصیل را معنادار می داند. او اندیشه مرگ را نیرویی برای گسست از پوچی روزمرگی و معناداری زندگی به شمار می آورد. در مواجهه با نیستی و تکاپو در میدان مرگ آگاهی دازاین قادر به کسب بصیرت نسبت به واقعیت جهان، آزادی و اصالت بخشیدن به زندگی خود و به تبع معنا وجهت دادن به زندگی است. حفظ هویت فردی، کشف امکانات وجودی دازاین در این دنیا، انتخاب آگاهانه و زندگی متفکرانه و مسئولیت در برابر خود و دیگران از پیامدهای زندگی اصیل و معنادار است. دیدگاه هایدگر در زمینه معنای زندگی دیدگاهی طبیعت باور بود. به نظر هایدگر، معیار بیرونی برای عمل انسانی وجود ندارد و انسان خود آفریننده ارزش هاست. اصالت و ارزشمند بودن در گرو انتخاب و تعیین نشدن توسط معیارهای بیرونی و دیگران است. به نظر وی آنچه مهم است، در راه بودن است، حتی اگر هدفی به عنوان هدف نهایی وجود نداشته باشد. از دیدگاه هایدگر زندگی معنادار لازمه هستی اصیل است که در آن انسان به دلیل ترس از مرگ و برای رهایی از دلهره ناشی از ترس از مرگ، به زندگی معنا می بخشد.
تحلیل مؤلفه های معرفت دینی از منظر استاد جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
123 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: فکر و آگاهی برای انسان به عنوان یک موجود آگاه و مختار بسیار مهم است. برای جوامعی که دیناللهی را به عنوان عنصر اصلی زندگی خود پذیرفته اند، این مسئله که چه فکری، فکر دینی و چه معرفتی، معرفتاللهی محسوب می شود، بسیار اساسی است. هدف این نوشتار بررسی چیستی معرفت دینی اسلامی از دیدگاه استاد جوادی آملی خواهد بود. این مقاله مؤلفه های معرفت دینی و چگونگی حصول آن را از دیدگاه استاد معلوم می کند. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی - تحلیلی است و از دیگر روش های پژوهش استفاده نمی شود.استاد جوادی عقل و نقل را دو وسیله تحصیل معرفت دینی می داند. از دیدگاه ایشان امکان ندارد کسی بتواند بدون پشتوانه های عقلی به متون دینی مراجعه کند و به معرفت دینی نائل شود. فهم متون دینی خالی الذهن برای هیچ کس اتفاق نمی افتد و طرفداران مکتب تفکیک که چنین داعیه ای دارند، خود دچار اختلاف های فراوانی در فهم متون دینی هستند. البته ایشان نظریه تکامل معرفت دینی را (که عقل را معیار درستی و نادرستی فهم متون دینی می داند) نیز نمی پذیرد.از نظر استاد سنجش عقلی و نقلی دو مؤلفه ای هستند که در تعامل با هم، معرفت دینی را شکل می دهند. سنجش عقلانی در قالب عقلِ مصباح و عقلِ منبع نمایان می شود و سنجش نقلی در رجوع به الفاظ قرآن و سنت. این دو مؤلفه در نمایاندن معرفت دینی با هم تعاضد دارند و اگر بنا بر فرض محال، تعارضی رخ دهد، این تعارض با ترجیح یکی بر دیگری حل می شود.
چیستی معنویت و سیر معناپذیری آن در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
527 - 548
حوزههای تخصصی:
«معنویت» در روزگار نخست، به سنت های دینی منحصر بود. اما امروزه نه تنها در همه سنت های دینی و غیردینی به کار رفته، بلکه در برخی آیین ها، جوهره اصلی خود را در تقابل با دین تحصیل کرده است. بحث از معنویت در غرب، از دوران کهن به طور پراکنده در آثار فکری و هنری مطرح شد و در همه اَشکال آن یک فرآیند ارتباطی با عالم معنی و موجود متعالی مشاهده می شود که به تدریج قطب انسانی را متحول و او را به عالم غیرمادی نزدیک می کند. در این مقاله درصددیم تا به روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین سیر معناپذیری معنویت در غرب، به این سؤال پاسخ دهیم که چه تفاوت هایی بین معنویت مدرن غربی با معنویت دینی وجود دارد؟ و در جهت پاسخگویی به این سؤال به مفهوم شناسی اصطلاح معنویت از نگاه دانشمندان اسلامی و محققان غربی اشاره می کنیم و با ذکر سیر معناپذیری آن در غرب به تبیین فلسفی مفهوم معنویت می پردازیم و ابعاد و حیثیات هریک را شرح می دهیم و به این نتیجه رسیده ایم که معنویت با همه مقوّمات و پیش فرض هایش جدا از زندگی در این دنیا نیست و میان معنویت مدرن با معنویت دینی دو اختلاف اساسی هست: یکی در روش، و دیگری در منشأو بیشتر اشکال معنویت مدرن از مفاهیم ماهوی شهودی هستند.
بررسی و نقد مبانی متافیزیکی تئودیسه جان هیک با نگاه به آرای آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
817 - 846
حوزههای تخصصی:
آرا و نظریات متنوعی از زمان ارسطو تاکنون پیرامون مسئله وجودی شر و خیر بیان شده است. این مسئله زمانی حساسیت بیشتری را جلب کرد که عاملی علیه وجود خداوند و صفات او تلقی شد. برخی وجود شر را مهم ترین و یگانه عامل انکار وجود خداوند می دانند و برخی نیز دیدگاهی مخالف با این نظر دارند. از نظر جان هیک و آگوستین، شر امری وجودی است. او بااللهام از نظریه عدلاللهی ایرنایوسی، شکل جدیدی به تعریف شر داده است. هیک اعتقاد دارد که «شر فقدان خیر است و خداوند علت شر نیست» و شر را به عنوان امر عدمی، در چارچوب تبیین علّی مطرح می کند. با ارائه این نظریه، اصول علّی نیز اهمیت خاصی می یابند. در این پژوهش به بررسی و نقد مسئله متافیزیکی شر و رابطه آن با وجود خدا از نگاه جان هیک می پردازیم. بر این اساس، پس از ارائه گزارشی از اصول شر و خیر به بررسی مسئله مهم «جایگاه شر در ساختار علّی آفرینش» در نگاه هیک و آگوستین خواهیم پرداخت. هدف این نوشتار آن است که بیان کنیم حکمت اصلی و نهفته در وجود شر را نمی توانیم توجیه و درک کنیم و طبق گفته هیک، باید به رازآلود بودن جهان هستی و در پس آن، شر اعتراف کنیم.
تحلیل و بررسی نظریه ابن سینا در مورد برهان ناپذیر (برهان لمیّ) بودن وجود خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
891 - 912
حوزههای تخصصی:
ابن سینا وجود خداوند را برهان ناپذیر می داند. منظور او از برهان، برهان لمّ است که از آن به برهان مطلق تعبیر می شود. در این مقاله پس از بیان انواع برهان و ارزش معرفتی آنها، دیدگاه ابن سینا در مورد برهان ناپذیر بودن وجود خداوند و ادله آن بررسی شده است و به این نتیجه دست یافته ایم که نه تنها برهان صدیقین ابن سینا برهانی لمّی است، برهان های مخلوق محور نیز که به ظاهر در آنها از معلول بر علت استدلال شده است، مطابق با مبانی پذیرفته شده در دانش منطق، برهان لمّی هستند. از آنجا که این برهان ها به طور مستقیم وجود خداوند را اثبات نمی کنند، نسبت به نتیجه خود، برهان لمّ بالذات و نسبت به وجود خداوند برهان لمّ بالعرض هستند.
نظریه شونیَتا (خلأ) و مفاهیم وابسته به آن در فلسفه مادهیه میکه بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
195 - 226
حوزههای تخصصی:
طریق مهایانه شاخه بزرگی از دین بودایی است که در کشورهای چین، نپال، تبت، مغولستان، کره، تایوان، ویتنام و ژاپن پیروان بسیار دارد. این آیین که جدیدتر از شاخه خواهر آن، یعنی تهره واده (هینه یانه) به شمار می رود، بر مبادی و اصولی مشابه با آن استوار است، اما بر برخی از آنها تأکید بیشتری دارد و تفسیرهای متفاوتی را از آنها ارائه می دهد. نظریه خلأ و آموزه های وابسته به آن، اعتقاد به آرمان بُدهیستوه، وجود بدهیستوه های متعدد و تأکید بر یاد کردن سوگند بدهیستوه و بالأخره طریق سرسپردگی یا بهکتی مارگه از برجسته ترین اصول شکل دهنده مهایانه، و وجه تمایز آن با تهره واده شمرده می شوند. افزون بر این، شاخه مهایانه بدون رد کردن متون مقدس هینه یانه، در هر یک از مکاتب متعدد خود دارای متون پذیرفته شده و مرجعی است که بیان کننده دیدگاه های آن مکاتب هستند. یکی از قدیمی ترین جریان های فکری درون مهایانه، مکتب مادهیه میکه (راه میانه) است که نظریه خلأ (شونیَه یا شونیَتا) از جمله اصول بنیادی آن به شمار می رود و از همین رو، شونیه وادَه یا شونیَتاوادَه نیز نامیده می شود. در این مقاله کوشش بر آن است که ضمن ارائه تاریخچه مختصری از شکل گیری طریق مهایانه و مکتب مادهیه میکه، آموزه خلأ از دیدگاه این جریان فکری - فلسفی تعریف و رابطه آن با سایر اصول مهایانه بررسی شود.
سیر تحول خداباوری در اندیشه هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
939 - 959
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی این نوشتار سیر خداباوری در اندیشه هندوان است که به ترتیب تاریخی از خداباوری اقوام هندو اروپایی آغاز و سپس گرایش های گوناگون خداباوری (همچون طبیعت پرستی، چندگانه پرستی، پرستش ربّ الارباب و یکتاپرستی و وحدت گرایی) در «وِدَه ها» را که کهن ترین اثر مکتوب اقوام آریایی است مورد توجه قرار خواهیم داد. خداشناسی «اوپنیشدی» با رویکرد غالب وحدت وجودی و سپس اندیشه خدا در «گیتا» با توجه به نگرش های سه گانه موجود در آن، موضوعات بعدی مورد بحث هستند. نوع نگاه به خدا در «دَرْشَنَه ها» یا مکتب های فکری هندو، به ویژه دو مکتب «وِدانته» و «نیایه» که توجه خاصی به الوهیت دارند، موضوعات پایانی این نوشتار هستند. در مجموع چنین به نظر می آید که اندیشه هندو با وجود تجربه های گوناگون از انواع نگرش های خداباورانه در ادوار گوناگون تاریخ خود، در هیچ کدام از این نگرش ها به طور قاطع و فراگیر آرام نگرفت.
دیدگاه متکلمان در حدوث جهان و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
625 - 651
حوزههای تخصصی:
درباره حدوث و ازلیت جهان دو دیدگاه مختلف (ازلیت و غیرازلیت) بین متألهان مطرح شده است. نویسنده در این مجال بعد از تبیین مسئله بحث و مفهوم شناسی، با توضیح سه رویکرد عقلی (حصر وجود مجرد به خدا، حدوث لازمه اصل اختیار و اراده، استحاله اضافه بر بی نهایت، نفس حدوث حادث دلیل بر توقف و انقضای گذشته ازلی، ورود مبدأ بر حوادث گذشته مستلزم وجود مبدأ بر کل) و قرآنی و روایی موافقان حدوث، به تحلیل و ارزیابی ادله آنان می پردازد و در دلالت آنها بر نظریه حدوث، جرح وارد می کند.
همسویی دین و فلسفه در شناخت خداوند و دیرینگی عالم؛ با تکیه بر آرای فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
از دیرباز چگونگی رابطه «دین و فلسفه» از جمله دغدغه های فکری عالمان دین و فیلسوفان بوده و هست. از میان فیلسوفان مشاء، ابونصر فارابی و ابن سینا تلاش گسترده ای کرده اند تا این دو را با هم همساز و هماهنگ نشان دهند. در این مقاله تلاش می کنیم در دو مسئله مهم و به ظاهر مورد اختلافِ فلسفه و دین، یعنی «خداوند و خالقیت او» و «دیرینگی عالَم»، با استناد به کلمات «حکمای مشاء» همسویی دین و فلسفه را نشان دهیم. اساس تحقیق در این نوشتار، بیشتر کلمات فیلسوفان مشائی به ویژه فارابی، ابن سینا و ارسطو است که با آموزه های دینی مقایسه شده اند. برای تحقق اهداف این نوشتار ابتدا دیدگاه های ارسطو به عنوان مؤسس فلسفه مشاء در دو موضوع مورد بحث مقاله، ذکر و بررسی شده است. سپس نظریات فارابی و ابن سینا به عنوان شاخص ترین فیلسوفان مسلمان مشائی با آموزه های برخی از آیات قرآن به عنوان متقن ترین منبع اسلام مقایسه شده است. در نهایت و پس از بررسی این دیدگاه ها به این نتیجه خواهیم رسید که در این موضوعات، اختلاف مبنایی بین «آموزه های دین» به ویژه «دین اسلام» با آموزه های فلسفه وجود ندارد.
بررسی برهان درجات کمال بر اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
293 - 316
حوزههای تخصصی:
اثبات وجود خدا، همواره از مهم ترین دغدغه های فکری بشر بوده است. از این رو، در طول تاریخ اندیشه های دینی، اقامه برهان های مختلف برای اثبات وجود خداوند و نیز سنجش میزان اعتبار هر کدام از این برهان ها؛ از مسائل اساسی اندیشمندان بوده اند. یکی از این برهان ها که بیشتر در فلسفه غرب و در آثار توماس آکوئیناس عرضه شد، برهان درجات کمال است که البته به دلیل سوءفهم هایی که در ادراک آن صورت گرفته، مورد نقدهای بی رحمانه ای نیز بوده و از همین رو، دراللهیات فلسفی غرب چندان به آن توجه نشده است. این برهان در فلسفه و کلام اسلامی نیز ناشناخته مانده یا بی اعتبار تلقی شده است. در این مقاله، ضمن معرفی برهان درجات کمال و بیان پیشینه آن، به برخی انتقادها از این برهان پاسخ خواهیم داد و نیز ضمن مقایسه اجمالی آن با تقریر صدرایی از قاعده امکان اشرف در فلسفه اسلامی، تلاش کرده ایم بر پایه مبانی حکمت صدرایی، تقریر تازه ای از این برهان ارائه دهیم.
هدف و هدفمندی مؤلفه معنابخشی در حادثه عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
739 - 756
حوزههای تخصصی:
واقعه عاشورا از حوادث و پدیدارهای مهم تاریخ بوده که تاکنون بخش عظیمی از پژوهش های محققان را به خود اختصاص داده است. اما با وجود این واقعیت، واقعه پیش گفته، از منظر پژوهشگران حوزه فلسفه دین و معنای زندگی دور مانده است. این پژوهش کوشش معنامحورانه ای در باب حادثه عاشوراست که به مؤلفه هدف در عاشورا می پردازد و اهداف و انگیزه هایی را ذکر می کند که محل توجه و عنایت امام حسین (ع) در کربلا بوده است. اهدافی چون: بیداری امت پیامبر از غفلت و جهالت، نجات امت از مادی گرایی و برقراری عدالت، اصلاح امور، نه جنگ و ... غنای معنایی بالا و بی نظیری دارد و به علاوه معنای جدیدی از تلفیق دو معنای هدف یعنی هدفاللهی و هدف فردی را ارائه می دهد.
متدولوژی ویتگنشتاین در خصلت غیر شناختی زبان دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
795 - 816
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با تعریف ایمان و ایمان گرایی مؤمنان (مسلمان، مسیحی و یهودی) و تقسیم آن به حاد و معتدل و بررسی رابطه ایمان گرایی و شکاکیت، به تحلیل دین گرایی ویتگنشتاین پرداخته است. نگاه دینی ویتگنشتاین بر خصلت غیرشناختی زبان دینی اذعان دارد و در عین حال باورهای دینی را اغلب بی دلیل می داند. فلاسفه ای که به نوعی تحت تأثیر افکار وی قرار گرفته اند، با عنایت به درستی تفسیر ایمان گرایانه یا زبان دینی ویتگنشتاین، درباره ناواقع گرا بودن وی تردید دارند. به منظور سهولت، ایمان گرایی ویتگنشتاینی را در سه نکته خلاصه می کنیم: 1. بی دلیل بودن باورهای دینی؛ 2. تفسیر غیرشناختی از آنها و 3. تفسیر ناواقع گرایانه از دین.