فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۷٬۶۷۷ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
97 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاشی است جهت شناسایی و تشکیل پالت رنگ در خانه های دوره قاجار قزوین؛ آخرین حلقه از آداب و رسوم ساخت و ساز در شهری که یکی از دروازه های اصلی ورود زندگی مدرن به ایران بوده، در مکانی که بازتاب مستقیم زندگی در مکان است و در فرهنگی که صاحب یکی از رنگین ترین معماری های جهان است. بازسازی رنگی از حیاتی ترین بخش های بازسازی مکان های تاریخی است و نیازمند تشخیص دقیق پالت های رنگی. کاربرد دیگر این پالت ها در ترکیب بندی های جدید رنگی در فضاهای داخلی امروزی است. اما آیا پیشینه رنگین معماری ایران می تواند پشتوانه رنگ های معماری معاصر ایران باشد؟ آیا معمار می تواند در فضاهای داخلی از این رنگ ها بهره جوید و هنوز امروزی و هنوز ایرانی باشد؟ در همین راستا، روش تحلیلی-توصیفی و مطالعات کتابخانه ای جهت شناخت نقش رنگ در معماری و پیشینه روش های شناسایی پالت رنگ مورد استفاده قرار گرفته است. تحقیقات میدانی شامل شناسایی رنگ در خانه های قاجار در قزوین و متمرکز بر یک نمونه موردی یعنی خانه امینی ها بوده و شناسایی رنگ های پالت های عمومی و نقطه ای در فضاهای باز، بسته و نیمه باز صورت گرفته است. ترکیب بندی ها و تناسبات بین رنگ های مکان یا به بیان ایتن کانترست وسعت در آنهاست که رنگ های فضاهای ایرانی را می سازد و تمامی این رنگ ها قابلیت استفاده در فضاهای امروزین را دارند.
تجربه زیبایی شناسی در معماری با اتکا بر آرای جورج لیکاف و مارک جانسون
حوزههای تخصصی:
زیبایی همواره یکی از مناقشه بر انگیزترین مفاهیم در تاریخ فرهنگ و هنر بشر بوده است. در یک تقسیم بندی کلی مجموعه تعاریفی که بدین منظور ارائه شده است را می توان به دو جریان عینیت گرا و ذهنیت گرا تقسیم کرد. در حالیکه تجربه زیبایی شناسی در جریان عینیت گرا، تجربه ای متاثر از ویژگی های عینی و لمس پذیر شئ است؛ گفتمان زیبایی شناسی ذهنیت گرا، تجربه زیبایی شناختی را تجربه ی غیر شناختی ارزیابی می کند که به معنای نادیده گرفتن ویژگی های عین، یا اُبژه تجربه زیبایی شناختی می باشد. از این رو نمی توان هیچ جایگاهی برای ویژگی های عینی یک اثر معماری در خلق تجربه زیبایی شناختی در نظر گرفت. هدف پژوهش حاضر، تعیین دامنه و عوامل موثر بر فرآیند تجربه زیبایی شناختی در معماری است، تا علاوه بر فهم صحیح از چگونگی شکل گیری چنین تجربه ای بتواند این تجربه را از سلطه آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود آزاد سازد. روش انجام تحقیق در این پژوهش، ترکیبی از روش توصیفی-تحلیلی و استنباطی است که با مطالعه منابع اسنادی و تحلیل استنباطی اطلاعات گرد آوری شده انجام گرفته است. این پژوهش ابتدا منشاء مناقشات بر سر مفهوم زیبایی را بیان می کند، سپس با رجوع به گفتمان زیبایی شناسی مدرن آنچه را که دلایل عمده شکل گیری جریان ذهنیت گرا در تعریف زیبایی است را مورد پژوهش قرار می دهد ودر آخر با رجوع به آرای جورج لیکاف و مارک جانسون به عنوان دو اندیشمند برجسته در حوزه علوم شناختی بنا دارد تا تجربه زیبایی شناسی در معماری را از دامِ آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود رها سازد، این پژوهش تجربه زیبایی شناختی در معماری را تجربه ای شناختی ارزیابی می کند که مؤلفه انسجام بخش آن حاصل از هماهنگی میان، عین و یا اُبژه تجربه زیبایی شناسی، با بدن و ذهن می باشد.
تجلی مفاهیم سنتی در معماری معاصر (بررسی مبانی نظری و آثار معمار ژاپنی کنگو کوما)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل معماری معاصر نحوه ارتباط با معماری سنتی می باشد. این موضوع از آن جهت که به متغیر های بیشماری مرتبط است بسیار غامض و کلی می نماید و از آنجا که سال هاست دغدغه معماران بوده است به نظر نمی رسد راه حل قابل اجماعی را در بین خبرگان معماری ایجاد ننموده باشد. در تحقیق حاضر برای روشن نمودن ظهور مبانی سنتی در معماری معاصر به آثار یک معمار و گفته های وی اشاره و سعی شده است در عمل به انعکاس مبانی در آثار توجه گردد. نمونه منتخب یک معمار ژاپنی به نام کنگو کوما است. هر چند نمی توان اشتراک چندانی بین مبانی و آثار معماری ژاپنی و ایرانی در نظر گرفت اما از آنجا که کشورهایی همچون ژاپن، چین، هند، پاکستان، مصر و ترکیه همچون ایران سابقه انقطاع از سنت و ورود به مدرنیزم را دارند و برخی ه مچون ژاپن تا ح دی توانسته اند توازن و انطباق مناسبی در ظهور سنت در آثار معاصر ایجاد نمایند می تواند مورد توجه قرار گیرد. دیدگاه کلی حاکم بر پژوهش بر ساختی- تفسیری است، متودولوژی پژوهش کیفی و راهبرد پژوهش توصیفی-تطبیقی می باشد. روش تحلیل داده ها ن یز استقراء است. داده های کیفی از سویی شامل گزاره ها و مصاحبه های معمار و نظرات کارشناسان در ارتباط با آثار معمار و از سوی دیگر تصاویر آثار معمار می باشد. روایی و پایایی این پژوهش نیز از طریق توصیف ضخیم و آوردن تصاویر موید متعدد حاصل شده است. در این پژوهش مشاهده شد طراح نه بصورت تبعیت صوری بلکه با دریافت محتوای سنت ژاپنی و انعکاس آن در معماری امروز به مسأله طراحی پاسخ گفته و از آنجا که کمال در سنت ژاپنی پرهیز از دخالت در طبیعت به هر نحوی است در معماری نیز تقوا در بکارگیری مواد جسیم ارزش محسوب می گردد.
تبیین زمینه مناسب تحقق طرح های راهبردی در سیاست گذاری شهری با تأکید بر نظریه حکم روایی خوب شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1 - 14
حوزههای تخصصی:
امروزه فضای شهرهای جهان سوم منجمله ایران تبدیل به فضایی مشکل زا شده و کیفیت زندگی در متن این فضا را تنزل داده است. همچنین برنامه ریزی و مدیریت شهری نیز نتوانسته است جهت توسعه این فضاها موثر باشد بطوریکه زایش و مشکل زایی این فضاها ادامه دار گشته است. یکی از مسائل برنامه ریزی شهری در این شهرها، فراهم نبودن بستر لازمه جهت اجرا و تحقق، طرحها و برنامه های نوین توسعه شهری می باشد. بطوری که این طرحها و برنامه ها همواره با عبارت عدم تحقق روبرو می گردند. این موارد فرایند مدیریت و برنامه ریزی شهری در این شهرها را از توسعه محور بودن به سمت ساماندهی محور بودن سوق داده است. چرا که به علت فضای مشکل زا و فراهم نبودن زمینه، برنامه ریزی شهری نمی تواند به تحقق طرحهای توسعه شهری منجر گردد و تنها می تواند به ساماندهی مشکلات شکل گرفته در متن فضایی موجود بپردازد. یکی از این طرحهای نوین توسعه شهری، طرحهای راهبردی می باشند که در زمان مدرنیته مطرح شده است. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که طرحهای راهبردی نیز نمی توانند در متن فضایی شهرهای ایران، محقق گشته و به اهداف خویش برسند. روش کار در این پژوهش روش گرند تئوری یا نظریه ای می باشد، نوشتار حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد. یافته های نوشتار با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک نیز نشان می دهد که عدم سازگاری زمانی – فضایی و محتوایی، مهمترین عامل عدم تحقق طرحهای راهبردی در شهرهای ایران می باشد. بطوریکه تحت تأثیر این عدم سازگاری، متن فضایی شهرهای ایران زمینه لازمه را جهت خوانش و انتقال معنا (تحقق) طرحهای راهبردی، دارا نمی باشند. با توجه به تئوری زمینه ای، متن فضایی سازگار جهت تحقق طرحهای راهبردی، از طریق وارد شدن به دوران موسوم به مدرنیته، فراهم می گردد. در حالیکه متن فضایی شهرهای ایران، تحت تاثیر زمانه گذار بین سنت و مدرنیته شکل گرفته و این زمانه در مرحله بعد پدیدار عدم سازگاری فضایی و محتوایی را شکل می دهد که سبب فراهم نبودن زمینه جهت تحقق طرحهای راهبردی برای توسعه شهرهای ایران می گردد.
نظریه ی نوین درباره تاریخ نخستین چپیره سازی با باریکه تاق در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی تبدیل زمینهی مربع یا چند ضلعی به طرحی مدور، برای قرارگیری گنبد بر روی آن یکی از مهم ترین مشکلات ساخت گنبدها بوده است. به این بخش، ناحیه ی انتقال چپیره می گویند. در ایران از انواع مختلف چپیره سازی بهره گرفته شده است و بر اساس شواهد موجود، ایرانیان این فن را به جهان معماری عرضه داشته اند. برخی محققین همچون آندره گدار، محمدکریم پیرنیا و غلامحسین معماریان انواع چپیره سازی در ایران را دسته بندی نموده اند. وجود معیارهای متفاوت در این دسته بندی آن ها را از یکدیگر متمایز نموده است، امّا در تمامی این نظریات چپیره سازی پیش و پس از اسلام در ایران متفاوت از یکدیگرند. یکی از انواع چپیره سازی، تاق بندی یا استفاده از عنصری به نام باریکه تاق در گوشه سازی است به گونه ای که بعضی از انواع گوشه سازی ها مانند ترمبه چوب، فاقد آن و بعضی دیگر دارای عنصر باریکه تاق می باشند. تمامی نظریه پردازان یاد شده بر این باور بوده اند که انواع گوشه سازی با باریکه تاق، پس از اسلام در معماری ایران قابل مشاهده می باشند. این مقاله بر آن است تا با توجّه به مدارک یافت شده، اثبات نماید که ساخت این گونه چپیره سازی در اوایل دوره ساسانی اتفاق افتاده است. بر این اساس، کوه خواجه شاهدی است که از باریکه تاق در گوشه سازی دروازه ی جنوبی آن استفاده شده و استفاده از این روش را به حدود 800 سال قبل تر از آن چه تا به حال تصور می شد باز می گرداند. برای اثبات این نظریه از مشاهده مستقیم، برداشت میدانی و مطالعه منابع کتابخانه ای و باستان شناسی استفاده شده است.
سنجش کیفیت محیطیِ سیستم مکان - رفتار تعاملی در اندام های گذارِ محیط های یادگیری کودکان (نمونه موردی: مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
101 - 117
حوزههای تخصصی:
مطابق مطالعات صورت گرفته طراحی موفق فضاهای غیر رسمی (فضاهای گذار) به لحاظ کیفیت های محیطی در مدارس در تسهیل فعالیت های اختیاری و اجتماعی کاربران تأثیرگذار است و در صورت عدم وجود کیفیات لازم، الگوهای رفتاری دچار اختلال خواهد شد. از این رو بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری و کارکرد درست این قرارگاه های رفتاری می باید در ساماندهی، برنامه ریزی و طراحی محیط های یادگیری مدنظر قرارگیرد. این تحقیق بر آن است تا نقش مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار بر تعامل پذیری و اشتیاق به فعالیت در محیط های یادگیری را مورد ارزیابی قرار دهد. بر این اساس ابتدا به شناسایی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کیفیت محیط های رفتاری و علت دخیل کردن مفاهیم قرارگاه رفتاری و قابلیت های مکان در بررسی این مؤلفه ها در فضاهای بینابینی پرداخته می شود و در ادامه نحوه شکل گیری مدل مفهومی آزمون فرضیات در تطابق با مدل مکان دیوید کانتر شرح داده می شود. جهت اعتبارسنجی مدل مفهومی، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق شهر تهران مورد توجّه قرار گرفته است. طرح این تحقیق بر اساس روابط همبستگی می باشد و در فرآیند پژوهش بر اساس شیوه ترکیبی کمی- کیفی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه غیررسمی و مشاهده، داده های موردنیاز در خصوص آزمون فرضیه ها جمع آوری و سپس در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار و ارتقا رفتارهای تعاملی کودکان در محیط های یادگیری تایید شد. در نتیجه، با برقراری تعادل میان مؤلفه های مکان ساز کالبدی، کارکردی و معنایی، کیفیت محیطی سیستم مکان – رفتار تعاملی در فضاهای گذار در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
تحلیل نظری ارتباط مؤلفه های تصویر شهر و برندسازی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
63 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در عصر جهانی شدن و رقابت پذیری، برندسازی شهری به عنوان یک فرصت بزرگ برای شهرها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این راستا محرک عمده برندسازی شهری تصویر شهر و ارتباط آن با کاربران از نظر ادراکی و شناختی است. با درک این موضوع که هرگونه واکنش و رفتار انسان برگرفته از تصویری است که از واقعیت در ذهن او شکل گرفته؛ برندسازی شهری، تصویر را به عنوان یک ابزار و یا حتی هدف مورد توجه قرارمی دهد. هدف: با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این پژوهش، تشریح مؤلفه های تشکیل دهنده تصویر شهر در ذهن کاربر و نحوه ارتباط آن با برندسازی است. روش تحقیق: پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کیفی از نظر جهت گیری، نظری-کاربردی است که به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای است. نتیجه گیری: تصویر شهر با دو روش مستقیم (تجربه محیط) و غیر مستقیم (تحت تأثیر رسانه) شکل می گیرد، این تصویر از یک طرف دارای مؤلفه مقدماتی (اولیه) که شامل ابعاد طراحانه، ساختار کالبدی، شناخت و آگاهی و بعد عملکردی محیط است و از طرف دیگر شامل مؤلفه مکمل که دربرگیرنده بعد ارزیابانه، مهرانگیزی، احساسی و عاطفی است که بعد از درک مؤلفه مقدماتی شکل می گیرد. برندسازی مفهوم تصویر را در مرکز توجه قرار داده و با استفاده از تکنیک های کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساخت ها مؤلفه مقدماتی تصویر را تحت تأثیر می گذارد و باعث جذاب ترشدن فضا برای بروز مؤلفه مکمل می شود، همچنین تکنیک تبلیغات در برندسازی نفوذ و اثرگذاری دو مؤلفه پیشین را بیشتر کرده و در نهایت باعث ارتقای تصویر از دید بیرونی (گردشگران) و تصویر درونی (شهروندان) می شود.
معاصرسازی خانه های تاریخی و توسعه گردشگری پایدار؛ نمونه موردی: عمارت ارباب هرمز تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
49-65
حوزههای تخصصی:
اهداف معاصرسازی خانه های تاریخی فرصتی برای توسعه گردشگری پایدار با هدف رونق بافت های باارزش فرهنگی و تاریخی است. هدف عملیاتی این پژوهش، بررسی یکی از بناهای تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران به نام عمارت ارباب هرمز است. پژوهش با تحلیل متغیرهای گوناگون نشان می دهد که این بنا به عنوان پتانسیلی برای ایجاد جاذبه گردشگری در فضاهای شهری، شهر تهران است. روش ها چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریه معماری سرآمد بنیان نهاده شده، از این رو ماهیتی اقناعی و مبتنی بر فرآیند طراحی معماری دارد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی، تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات از طریق روش های اسنادی و کتابخانه ای، و مشاهده تشخیصی در این محدوده صورت گرفته است. یافته ها یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان زیباسازی شهر تهران در تغییر کاربری و بازکاربست همساز این بنا موفق بوده است، به گونه ای که امروزه یکی از قطب های گردشگری شهری در شمال شرق تهران، و مراکز ماندگار تبدیل به شده است. نتیجه گیری نتایج پژوهش بر اهمیت و تاثیر ابتکارِ عمل شهرداری تهران در تغییر کاربری خانه های تاریخی تهران حکایت دارد. این خانه ها در راستای سیاست های جاذب گردشگری شهری، عامل توسعه پایدار در بافت های کهن شهری محسوب می شوند. تبدیل میراث معماری معاصر به قطب گردشگری، عامل رونق مشارکت مدنی، اخلاق و رفتار اسلامی و ایرانی، بروز خلاقیت و توانایی مردم، ایجاد اشتغال پایدار، تحکیم روابط خانوادگی و توسعه مهارت های فرهنگی و اجتماعی است.
تدوین الگوی مفهومی مراکز شهری شاد با تاکید بر تجارب موفق جهانی
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای روحی و تمایلات انسان میل به شادی است. در همین راستا در مطالعات جدید شهری، شادی به یک مفهوم کلیدی تبدیل شده و ادبیات شادی روی نقش مکان، جوامع محلی و پیوستگی اجتماعی حساب جدی باز می کند. شهر شاد متشکل از فضاهای شهری شاد به منظور تعامل مردمان شاد است؛ مردمانی که هم تجربه شادی لحظه ای را داشته باشند و هم شادی ماندگار را تجربه کرده باشند. خلق شهر شاد، کاری است همگانی و مسئولیت آن به عهده یک نفر یا ارگان مشخصی نیست، فلذا آنچه در این بین بر عهده طراحان شهری است، فراهم سازی بستر چنین فعالیت هایی است. بر این اساس تدوین چارچوبی مدون برای طراحی فضاها و مراکز شهری شاد از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با مرور مبانی نظری مرتبط با انگاشت های موضوع و همچنین مرور تجربیات جهانی با هدف تدوین الگوی مفهومی مراکز شهری شاد گام برداشته است. این پژوهش از زمره پژوهش های توصیفی- تحلیلی قرار دارد و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز به صورت فراتحلیل می باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در دهه اخیر موضوع شادی مورد توجه متخصصان شهری قرار گرفته و شهرهایی همچون کپنهاگ و بوگوتا مبتنی بر تجارب خود در حال تولید ادبیات این حوزه هستند. کیفیت شهر و فضاهای شهری عاملی موثر بر شادی بوده و میزان شادی در فضاهای شهری نیز می تواند نمودی از کیفیت فضاها باشد. از این رو می توان شادی را همچون سرزندگی، کیفیتی پایه در فضاهای شهری دانست. نگاه به داده های جهانی نشانگر وضعیت نامناسب ایران در زمینه شادی است که بخشی از این وضعیت را می توان در کیفیت فضاهای شهری و زمینه های بروز شادمانی در این فضاها جستجو کرد. در نهایت معیارها و شاخص های موضوع منتج از مرور مبانی نظری تدوین شده است.
پژوهشی در تبلور و شکوفایی مضامین و مبانی هنر شیعی در معماری دوران تیموری و صفوی (نمونه موردی: مسجدگوهرشاد و مسجد شیخ لطف الله)
حوزههای تخصصی:
هویت معماری اسلامی در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود تعدد فرهنگ ها دیده می شود. اگر چه رومی ها و دیگر اقوام نیز دارای معماری بودند، اما معماری اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. هنر و معماری اسلامی- ایرانی متاثر از جهان بینی اسلامی، هنری مفهومی است. اشتراک در مبانی فکری و تلاش برای حفظ و انتقال اصول و معیارهای هویت ایرانی- اسلامی به زبان و بیان هر دوره موجب پیوستگی هویتی در آثار دوران گذشته شده است. هنر شیعی سعی بر این دارد تا احادیث و آیات قران را لا به لای رنگ ها ، نقش ها و نورها متجلی سازد یا به مفهوم دیگر سعی در نمایاندن معنا تا جای ممکن در صورت دارد. هرچه تاثیر معنا به صورت بیشتر و نمایان تر باشد، صورت از تاثیر آن لطیف تر، شفاف تر و در عین حال همچون معنا راز آمیزی و انتزاع در آن متمایل تر خواهد بود. معماران اسلامی با استفاده از سه عنصر رنگ، نور و نقش،کوشیدند تا زیبایی ها و جلوه حضور حق را تداعی کنند که در همین راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد این سه شاخص در دو دوره تیموری و صفوی نقش پررنگی ایفا نموده اند با این تفسیر که در دوره صفوی به تکاملی بیشتری رسیده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد ، بکارگیری اندیشه ها و فرامین معنوی هنر شیعی با تمرکز بر سه باور این مذهب یعنی عدل، عصمت و اعداد مقدس و بر اساس سه عنصر پیام رسانی از جمله رنگ، نور و نقش به استناد آیات قرانی در آثار دوران تیموریان و صفویان، چگونه بوده و تاثیر پذیری و پیشرفت این مضامین در کدام دوره بیشتر بوده است.
ارزیابی معماری اکولوژیکی متاثر از تعامل محیط انسان ساخت با طبیعت در مناطق سردسیر (نمونه موردی: دو خانه تاریخی در اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در معماری خانه های تاریخی محیط توسط انسان در تعاملی دوجانبه با طبیعت شکل می گرفت. با ایجاد بحران های زیست محیطی معاصر، ادغام فرآیندهای طبیعی و انسانی مهمترین مسئله اکولوژی در حوزه پایداری گردید. هدف از مطالعه حاضر، شناسایی معیارهای اکولوژیکی در خانه های تاریخی با امکان بهره وری در معاصر است تا به ارائه راه حلهای اکولوژیکی با توجه به رفتار حرارتی در مناطق سردسیر پرداخته شود. روش ها: شناسایی این عوامل در دو نمونه از خانه های تاریخی اردبیل با استفاده از روشهای توصیفی، برداشت های میدانی و تحلیل داده های کمی صورت پذیرفته است. یافته ها: بررسی بحرانی ترین شرایط اقلیمی منطقه، نشان از مقاومت حرارتی اتاقها در برابر نوسانات دمایی دارد. همچنین شناسایی ویژگیهای معماری برگرفته از محیط طبیعی (توپوگرافی، اقلیم) و محیط انسان ساخت (فرم ساختمان، سازمان فضایی، مصالح، منظر، زیرساخت ها) علاوه بر تعامل بهینه بین این مولفه ها، ارائه دهنده راه حلهای اکولوژیکی است. نت یجه گ یری: سنجش معیارهای اکولوژیکی هم نشان دهنده سازگاری با محیط زیست است در واقع با استفاده از منابع طبیعی بر تاثیرات اقلیمی سرد فائق آمده اند به نحوی که اتاقهای با کارکرد فصلی نظیر شاه نشین و سرداب در مقابل نوسانات دمایی، عملکرد بهینه ای دارند برای مثال در نمونه ای با ابعاد کوچکتر شاه نشین حداقل اختلاف دمای داخل و خارج به 13 درجه سانتی گراد می رسد.
عمارت های باغ نظر شیراز و دگرگونی های کالبدی- کارکردی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی در طول حیات تاریخی خود، کارکردهای گوناگونی داشته و محل رخدادهای متعددی بوده است. ازاین روی، افزون بر عمارت اصلی باغ می توان نشانی از دیگر عمارت ها را نیز بازجست. باغ نظر شیراز با قدمتی دست کم از روزگار زند همواره باغی کلیدی در مجموعه زندیه بوده که تاکنون تحولات کالبدی کارکردی متعددی یافته است. با این حال مبنای پژوهشی ژرف نبوده است. هدف این پژوهش بازشناسی مجموعه عمارت های جنبی این باغ از روزگار زند تاکنون و بازشناسی ارزش های معماری و هندسی این عمارت هاست که هم اکنون از میان رفته اند. راهبرد این پژوهش تفسیری تاریخی است که با نگاهی تبیینی و کل نگر به روایت تحولات عمارت های جنبی باغ مبتنی بر اسناد نوشتاری، تصاویر و عکس ها و دیگر مستندات اندک میدانی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهند که این باغ همواره در طول حیات خود تا پیش از روزگار پهلوی به عنوان کانون حکومتی تشریفاتی شهر بوده و در دوره معاصر نیز ماهیتی فرهنگی به خود گرفته است. عمارت های باغ به جز عمارت اصلی آن (کلاه فرنگی)، شامل «عمارت های سردر» در روزگار زند و مجموعه «عمارت آینه یا کاخ همایون» (شامل سه بنای متصل به یکدیگر) و «عمارت خورشید» هستند که در روزگار قاجار ساخته شده اند. عمارت آینه با ایوان آینه کاری شده مهم ترین بنای رسمی باغ با ازاره هایی از پهلوانان شاهنامه بوده که در ضلع شمال غربی باغ ساخته شده است و عمارت خورشید در ضلع شمالی باغ واقع شده و محل انجام امور دیوانی بوده است. تحولات رخ داده در عمارت های جانبی باغ را می توان در شش دسته جای داد: 1. شکل گیری عمارت های اولیه (زندیان)؛ 2. تحول و دگرگونی (فتحعلی شاه)؛ 3. تداوم و فرسایش (محمدشاه و ناصرالدین شاه)؛ 4. رونق و شکوفایی (مظفرالدین شاه)؛ 5. فرسایش (احمدشاه)؛ 6. نابودی و تخریب (پهلوی اول).
تجلی حکمت اسلامی در ساختار و مضامین محرابِ زرین فام حرم مطهر رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر و معماری اسلامی به مثابه آیینه ای است که آموزه های اصیل، معنوی و رازآلود حکمت اسلامی را در خود به ودیعه نهاده و بازتاب دهنده حقایق دینی و اعتقادی به شمار می رود. این پژوهش بر آن است تا به نحو مبسوط به تحلیل ساختاری و مضمونی آرایه های تزیینی به کار رفته در محراب زرین فام «پیش روی مبارک» امام رضا (ع)، به عنوان یکی از مصادیق فضای قدسی در معماری اسلامی بپردازد و علاوه بر کشف معانی و مفاهیم حکمی مندرج در آنها، به بیان تأویلی درخصوص رابطه میان این عناصر با مفاهیم دینی و آیینی از یک سو، و هویت مکانی و زمانی این محراب دست یابد نتیجه اجمالی تحقیق بیانگر آن است که هر یک از عناصر تزیینی این محراب معنایی منعکس از عالم بالا دارند و مفاهیمی چون حضور الهی، رستاخیز، عروج به عالم ملکوت، و تمرکز و تزکیه درونی را بر قلب و جان نمازگزار متبادر می سازند. این معانی در ارتباط مفهومی بسیار روشنی با فریضه نماز و نیایش قرار دارند. مضامین مطرح در کتیبه ها نیز متناسب با هویت مکانی محراب و شرایط مذهبی و اعتقادی دوره ظهور آن تحقق یافته اند.
ارتباط هنر و هندسه در معماری و اهمیت نظام سازه ای در طراحی
حوزههای تخصصی:
در سیستم سازه ای ، ساختمان ها بایستی با نمای خود و سایر ساختمان ها همخوانی داشته باشند. این سیستم عملکرد ساختمان را از طریق فهمیدن ابعاد هندسه سه بعدی فضا و ادراک آن از طریق روابط درون متن مشاهده می کند. در بررسی تاریخی سبک های معماری، پیوستگی بین معماری و هندسه، در دوره های کلاسیک و تاریخی اروپا بسیار مشهود است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد معماری و هندسه از طریق تاریخ به هم پیوند خورده و بسیاری از سبک های معماری به خصوص معماری اروپا متأثر از آن بوده است. در این پژوهش نمونه های متقاعدکننده ای از توسعه هماهنگ هندسه و معماری در سبک رنسانس و مقاطع زمانی پس از سده هجدهم مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
روش مرمت منظر مناظر طبیعی بر مبنای رویکرد اکولوژی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : مداخلات ناآگاهانه در مناظر طبیعی موجبات تنزل کیفی و اختلال در فرآیندهای اکولوژیکی این بسترها را فراهم آورده است. از این رو بازیابی و ایجاد شرایط مناسب در مناظری طبیعی که دچار آشفتگی (اعم از طبیعی و غیر طبیعی) شده اند. در جهت بازیابی ارزش های والای بستر و مرمت جامع امری ضروری است. رویکرد اکولوژی منظر از متأخرترین دیدگاه ها در زمینه چگونگی و فرآیند مداخلات انسان در مناظر طبیعی است و به دنبال ارایه راهکارهای حفظ و احیای تمامی ارزش ها و سرمایه های طبیعی این مناظر در قالب مرمت جامع منظر است. هدف : هدف اصلی در پژوهش حاضر، ارایه روش مرمت منظر در مقیاس منظر بر مبنای رویکرد اکولوژی منظر در مناظر طبیعی است. روش پژوهش : در راستای دست یابی به هدف، پژوهش حاضر در سه مرحله تبیین، تدقیق و ارزیابی با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بستری پیمایشی شکل گرفته است. در مرحله تبیین، به تعاریف پایه و رویکردهای نظری و تحلیل و بررسی اطلاعات به دست آمده از مرور متون، اسناد کتابخانه ای و منابع اینترنتی پرداخته شده است. سپس در مرحله تدقیق و ارزیابی با بررسی روش های ارایه شده در حوزه مرمت و اکولوژی منظر در بستر پیمایشی با استفاده از پرسش نامه به عنوان ابزار گردآوری داده ها، به ارایه روش جامع مرمت منظر بر مبانی رویکرد اکولوژی منظر پرداخته شده است. نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که روش مرمت منظر بر پایه مراحل پنج گانه : 1. پیمایش و مشاهده دقیق، 2. ارزیابی در مقیاس منظر، 3. شناخت و ادراک اکولوژیکی، 4. طراحی و اقدام و در نهایت 5. مدیریت و کنترل صورت می پذیرد. این روش که با عنوان روش SARDM نام گذاری شده، بر حضور طراح به عنوان فرد مقیم در مناظر مطالعاتی جهت ادراک صحیح از روابط و سیرکولاسیون فضایی عناصر ساختاری منظر تأکید دارد و امکان تحلیل و ارزیابی منظر در بعد فضایی و توالی زمانی، تطبیق ارزیابی ها با نتایج حاصل از پیمایش و در نهایت ادراک اکولوژیکی طراح از پویایی و پیچیدگی های موجود در مناظر را فراهم می آورد. این روش مرمتی که در قالب مرمت مقیاسی منظر تجلی می یابد، بر ارزیابی ویژگی های فیزیکی و اکولوژیکی بستر تأکید دارد.
واکاوی ریشه های تاریخ در رویکرد بیوگرافی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بیوگرافی منظر یک رویکرد تاریخی و میان رشته ای است که موضوع آن تعامل میان مخاطب و محیط اوست. این رویکرد با نگاهی پدیدارشناسانه به بررسی طبیعت تغییریافته به دست انسان می پردازد و در ایران کمتر شناخته شده است. با توجه به تاریخ غنی کشور، شناخت این رویکرد و بهره بردن از آن در برنامه ریزی منظرهای تاریخی که بخش وسیعی از سرزمین ما را تشکیل می دهد، ضروری به نظر می رسد. برای شناخت هرچه بهتر این رویکرد، واکاوی ریشه های فلسفی آن می تواند مفید باشد. این رویکرد در ابتدا به دلیل مقابله با نگاه های جداسازی عین و ذهن در منظر و با استفاده از مبانی پدیدارشناسی پدید آمد. دیدگاه های هوسرل به عنوان پدر پدیدارشناسی در مورد جهان-زندگی و هایدگر به عنوان فیلسوفی که پدیدارشناسی را به سطح هستی شناسی برده و با هرمنوتیک پیوند داده است و همچنین گادامر به عنوان بسط دهنده هرمنوتیک فلسفی، در این زمینه مورد استفاده بیوگرافی منظر قرار گرفته است. هدف پژوهش: هدف اصلی از این پژوهش، فهم هرچه بهتر ریشه های تاریخ نوین به عنوان شاخصه اصلی این رویکرد است. تاریخ در بیوگرافی منظر به صورت تداوم گذشته، حال و آینده تعریف نشده بلکه به صورت غیرخطی مدنظر قرار گرفته است. روش پژوهش: سؤال اصلی این تحقیق یافتن ریشه های تاریخ غیرخطی و پویای بیوگرافی منظر است. با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ریشه های مبانی نظری این رویکرد در پدیدارشناسی و هرمنوتیک پرداخته شده و با مقایسه ای تطبیقی، این ریشه ها با شاخصه های تاریخ در بیوگرافی منظر مقایسه شده است. نتیجه گیری: در نهایت تأثیرات ژرف فلسفه زمان از دیدگاه پدیدارشناسی هرمنوتیک، بر دیدگاه های جدید تاریخ در این رویکرد نشان داده شد. تاریخ منظر، همچون زمان برای دازاین بوده و همیشه همراه اوست. زیرا طبق نظریات هایدگر، این گذشته نیست که ارزشمند است؛ بلکه اصالت، با آینده است. بنابراین برنامه ریزی منظر تاریخی، براساس حفظ آثار گذشته با حفظ تمامیت آن در اکنون، ارزشمند خواهد بود.
بررسی کارکرد و معنای فرم شهر مدرن از منظر نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین وجوه شناخت و تحلیل شهر، فرم شهر است. در تعریف این جنبه از بررسی شهر آمده است که هر فرم، حاصل و برآیند رابطه میان مجموعه ای از نیروها (فضایی و غیرفضایی) است که شناخت آن ها، نخستین گام در طراحی فرم است. از آنجا که یکی از اهداف فرم شهر مطلوب، برخورداری از معنا و هویت است، بررسی این وجه از شهر در قالب رویکرد معنا شناختی مورد توجه این نوشتار است. معنا و کارکرد مناسب این وجه از شهر می تواند بر ارتقای تصور ذهنی استفاده کنندگان، افزایش حس مکان و هویت تأثیرگذار باشد. در این نوشتار بررسی عوامل مؤثر بر گسست معنایی فرم شهر مدرن مورد توجه قرار گرفته است و هدف آن است تا ضمن بهره مندی از رویکرد نشانه شناسی لایه ای و بهره گیری از مهم ترین مفاهیم آن شامل نشانه به مثابه متن، ساختار سلسله مراتبی، نشانداری، بافت سازی و بافت زدایی، کارکرد فرم شهر مدرن 1 و عوامل تأثیرگذار بر فرآیند بافت زدایی از آن بررسی شود. به نظر می رسد به دلیل دگرگونی عوامل غیرفضایی به عنوان لایه تأثیرگذار بر متن، از فرم شهر بافت زدایی شده و بعضاً دریافت معنی را دچار تعلیق شده و شخص را در تفسیر، دچار سردرگمی کرده است.
سیما و منظر شهری تهران: تحلیلی از «برنامه راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظر شهری تهران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه گذشته دغدغه های جدی فراوانی توسط مسئولان، حرفه مندان و دانشگاهیان در مورد کیفیت طراحی شهری و منظر شهری تهران ابراز گردیده است. چنانچه تهران در صدد ارتقاء توان رقابتی خود در وضعیت جهانی شدن باشد و چنانچه ارتقاء تجربه زندگی شهری ساکنان مد نظر باشد، آنگاه ارتقاء منظر شهری دیگر نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت خواهد بود. تاکنون مطالعات متعددی، غالباً به صورت پراکنده و ناتمام در خصوص سیمای تهران صورت گرفته است؛ مع هذا برای اولین بار در سال 1385 و در قالب برنامه مکملی برای طرح جامع جدید تهران، تهیه یک سند رسمی تحت عنوان «برنامه راهبردی طراحی شهری و مدیریت منظر شهری تهران» در دستور کار نهادهای مسئول قرار گرفت. هدف این مقاله ارائه شرح مختصری از نتایج مرحله اول برنامه مزبور و تحلیل و تفسیر داده هایی است که از طریق پیمایش برای مطالعات چشم انداز سازی آن گرد آمده است. برای پیمایش از پرسش نامه مفصلی، شامل 78 پرسش و گزاره لیکرت برای سنجش نگرش گروهی از مسئولان رسمی، حرفه مندان و دانشگاهیان (n=59) استفاده است. مواد پرسش نامه بر اساس مدل چشم اندازسازی ارگون در چهار بخش سازمان داده شده اند و به وضعیت امروز، فردا و اقدامات لازم جهت بهسازی منظر شهری تهران می پردازد. دامنه این مقاله محدود به تحلیل و تفسیر هیجده مورد از پرسش ها یا گزاره های پیمایش فوق است. نتایج مطالعه نشان می دهد که اکثریت قاطعی از پاسخ دهندگان وضعیت منظر شهری تهران را بد یا بسیار بد ارزیابی نموده اند (85 درصد)؛ با وجود این، آنان معتقدند با اعمال مدیریت شهری صحیح تهران قابلیت تبدیل به شهری زیبا را دارد. مهمترین مناظر شهری تهران مناظر رشته کوه البرز، مناظر ورودی تهران و مناظر قابل دریافت در بزرگراه های شهری عنوان شده اند. تقریباً تمام پاسخ دهندگان فقدان یک «برنامه طراحی شهری» را دلیل اصلی مناظر چشم آزار و بی نظم عنوان نموده اند (1/98 درصد) و ضرورت لحاظ نمودن سرفصلی تحت عنوان «مدیریت بصری شهر» را در چارچوب مأموریت های کنونی مدیریت شهری ابراز کرده اند. پاسخ دهندگان جنبه ظاهری و بصری شهری را از جوانب کارکردی و زیست محیطی آن جدا ندانسته اند که این را می توان به عنوان ضرورت اتخاذ یک رویکرد پایدار و کل گرایانه به زیباشناسی شهری، به جای ادامه رویکرد آرایشی و سطحی کنونی تفسیر نمود.
تحلیل نقش روابط تعاملی در ساختار سایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
21-33
حوزههای تخصصی:
اغلب سایه در رابطه با نور مطالعه می شود و نور بر سایه مقدم است. در این دیدگاه، سایه پدیده ای ثانویه فرض میگردد. در این روش سایه ها را پدیده "نور نیست" می پنداریم در حالی که سایه ها با موجودیتی مستقل و تاثیر گذار در آثار معماری قابل تحلیل هستند. در این مقاله ضمن معرفی تکنیک هایی برای فهم سایه ها، رویکردی متفاوت به سایه ها در معماری ارائه می گردد تا با این بصیرت، به فهمی تازه از کیفیت فضایی تحت تاثیر سایه ها بپردازیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین کیفیت معماری و سایه ها رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد و شناخت تعامل میان این دو از اهمیت ویژه ای در بالا بردن بهره وری معماری دارا می باشد. این تحقیق از نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی است و یک تحقیق کیفی محسوب می گردد.روش تحقیق این پژوهش، روش استدلال منطقی است و مسیری برخواسته از تحلیل داده ها تا مدل سازی مفهومی را پی می گیرد. تلاش بر این است تا از این طریق به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که چگونه می توان با شناسایی و تحلیل و ارزیابی نوین روابط متعامل عناصر متغییر معماری، الگوهایی هوشمند تر ارائه گردند.
بازدریافتی از معم اری حیاط مرکزی ایران در محوریت سبز شهرسازی و معماری
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله ؛ نگاه از دریچه ای خاص به یکی از اساسی ترین معضلات امروز اپارتمان نشینی ایران یعنی تفاوت خانه های شمالی جنوبی چه از نظر نور مناسب ؛ حیاط ؛ نورگیر ؛ خرید سبک زندگی تعامل و رفاه و اسایش دوری از سبک خشک و بی روح شهری و استفاده از نور مناسب و سبزینگی وحیاط هایی که تنها برای نورگیری از انها استفاده میشود . در این مقاله سعی بر ان شده با راه حل های مناسب و الگوی حیاط مرکزی و تغییر در روند شهرسازی و دید خریداران مسکن نسبت به خانه های شمالی و همچنین کاستن از ساخت و افزودن به فضای باز برای زندگی مطلوب تر و همچنین مضایای نور بر زندگی انسان و ایجاد محور های سبز شهری به جمع بندی معضلات وپیدا کردن راه حل برون رفت از این معضلات خانه ها بپردازیم. در این پژوهش از روش ترکیبی در نمونه موردی استفاده شده و روش های توصیفی، تحلیلی، و سرانجام استدلال و ارزیابی های منطقی مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته های تحقیق ، تلفیق نتایج برگرفته از مطالعات اسنادی با نتایج مطالعات موردی و باتوجه به مدارک و اسناد طراحی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته شده.