فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
39 - 50
حوزههای تخصصی:
در سیر تکاملی مجتمعهای آموزشی عالی، همواره ترکیب فضای بسته با فضاهای باز وجود داشته است و مصادیق متعددی از آن در ایران، کشورهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی قابل مشاهده است. تحقیقات نشان می دهند که پردیس های دانشگاهی تاثیر مهمی بر ایجاد محیط های آموزشی باکیفیت داشته و میتوانند به ایجاد حس تعلق دانشجویان به موسسات آموزش عالی کمک کنند. با این وجود، طراحی پردیس های دانشگاهی در ایران اغلب بر اساس طرح های از پیش تعیین شده و بدون در نظر گرفتن رفتارها و نیازهای استفاده کنندگان چنین فضاهایی است. شناسایی و ارزیابی نیازها و خواسته های دانشجویان و دلایل استفاده/عدم استفاده آنها از فضاهای دانشگاهی می تواند به خلق فضاهایی حاوی معنی کمک کند. این پژوهش می کوشد تا طراحی پردیس های دانشگاهی را بر اساس مطالعات رفتاری مورد بازنگری قرار دهد. نمونه مورد بررسی در این تحقیق پردیس دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل است. روش تحفیق کیفی و مبتنی بر مشاهدات و برداشت رفتارها و مصاحبه است. نتایج نشان می دهد حداکثر فعالیت در فضاهای سبز و مسیرهای بین دانشکده ها صورت می گیرد. فضاهای خلوت تر مطلوبیت بیشتری جهت فعالیت هایی چون مطالعه و تمرکز دارد. توجه به موقعیت نصب مبلمان مجموعه و همچنین استفاده از گونه های متفاوتی از مبلمان که برپایه فعالیت و متناسب با اقلیم طراحی شده اند می تواند بر میزان مطلوبیت و استفاده موثر دانشجویان از فضاهای باز دانشگاهی بیفزاید. در این راستا توجه به معماری لبه ها می تواند نقش موثری در پردیس های دانشگاهی در فضاهای شهری متراکم ایفا کند.
تاثیر نقش انرژی خورشید بر ساختمان های اداری شمال شهر تهران با هدف کاهش مصرف انرژی
حوزههای تخصصی:
بدون تردید امروزه آلودگی محیط زیست و گرمای جهانی حاصل از مصرف سوختهای فسیلی افزایش یافته است. از سوی دیگر، با توجه به میل افراد به سمت شهرنشینی، جمعیت در شهر های بزرگ مانند تهران رو به افزایش می باشد. همین موضوع سبب افزایش سرعت ساخت و ساز و در نتیجه منجر به هدر رفتن انرژی فسیلی و از دست دادن منابع طبیعی شده است. آمار ها نشان می دهند که بیش از یک سوم انرژی در بخش ساختمان مصرف می شود و در حال حاضر بحران انرژی از بحران های مهم در چند دهه اخیر محسوب می شود. در ساختمان های اداری علاوه بر مصارف معمول سرمایش و گرمایش که در تمامی ساختمانها دیده می شود، عواملی نظیر روشنایی، تجهیزات و تعداد کارکنان جز عوامل مهم مصارف انرژی هستند. یکی از موارد حائز اهمیت در کاهش مصرف انرژی استفاده از انرژی های تجدیدپذیر است. تاثیر انرژی خورشید در بخش ساخت و ساز به عنوان یک انرژی تجدیدپذیر بسیار چشمگیر می باشد. در این مقاله از روش کتابخانه ای استفاده شده است و هدف از این پژوهش بررسی میزان مصرف انرژی در ساختمان های اداری، بهبود در روند مصرفی و کاهش هزینه ها می باشد. نتیجه فرض شده مبنی بر آن است که با استفاده از سیستم های خورشیدی و راهکار های نوین، توجه به اقلیم و میزان تابش خورشید و هم چنین جهت استقرار ساختمان، نه تنها می توان در بهره وری در مصرف انرژی صرفه جویی کرد بلکه موجب درآمد زایی نیز می شود.
تبیین مولفه های تاثیرگذار انعطاف پذیری بر پویایی فضای داخلی (نمونه موردی: دیوار متحرک در برج-باغ مسکونی)
حوزههای تخصصی:
تغییر امری انکارناپذیر در زندگی است، چرا که افراد جامعه به طور مداوم در حال تکامل و تطابق با شیوه های جدید زندگی هستند. اگر چه نیاز به تغییر همواره در زندگی انسان ها بوده است، در عصر حاضر به دلیل پیچیدگی ها و تفاوت سبک های زندگی این نیاز، بیشتر است. اهمیت فناوری های پویا و تاثیر این سیستم ها در معماری، در ساختمان هایی با انعطاف پذیری فضایی زیاد به صورت جدی تری مطرح میشود. در ساختمان های بلند مرتبه مسکونی، با توجه به طیف گسترده جمعیت ساکن و نیازهای گوناگون از فضای داخلی، اولین رویکرد در طراحی مسکن، انعطاف پذیری است. این پژوهش، یک پژوهش کاربردی و توسعه ای است و با هدف معرفی مفاهیم پایه انعطاف پذیری و پویایی در دیوار متحرک به دنبال پاسخی برای این سوال است راهکارها جهت افزایش انعطاف پذیری در ساختمان ها کدامند. برای پاسخ به این سوال، ابتدا با مطالعه اسناد و مدارک کتابخانه ای و دانش روز دنیا، به مدل سازی نمونه ها و شبیه سازی با استفاده از نرم افزارهای رویت، راینو پرداخته شده است. بر اساس بررسی نمونه های گوناگون و مدل سازی و انتخاب نمونه بهینه از نظر، ابعاد و اندازه مدول ها، مصالح و نحوه اجرا، پاسخگویی به نیازها و بهینه سازی فضا انتخاب شد. بر اساس نتایج بررسی یافته ها، استفاده از دیوارهای متحرک در فضای داخلی، باعث انعطاف پذیری فضا و پاسخگویی بیشتر به نیازهای ساکنین خواهد شد. از جمله پیشنهادهای پژوهش برای توسعه در آینده، تلفیق سیستم دیوار متحرک، با سیستم های هوشمند و کنترل از راه دور می باشد. که در آینده جزو جدایی ناپذیر زندگی خواهدبود.
تحلیل تطبیقی عوامل مؤثر بر کالبد خانه های دوم گردشگری از منظر جامعه ی محلی و گردشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه خانه های دوم گردشگری در نواحی روستایی همواره یکی از نشانه های توجه گردشگران به روستاها می باشد. این سکونتگاه ها اغلب به دلیل نابرابری های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی دو جامعه ی محلی و گردشگران و تفاوت در نیازهای کالبدی و فضایی بین دو گروه مذکور منجر به بروز برخی تناقضات و مشکلات ناشی از آن می شود. این مسئله همواره نیازمند توجه ویژه توسط متخصصان است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی در شکل گیری کالبد خانه های دوم گردشگری از منظر جامعه ی محلی و گردشگران و ارزیابی اشتراکات و افتراقات بین آنها می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های ترکیبی است که با استفاده از تکنیک کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته) و کمی (پرسش نامه لیکرت) انجام شده است. تعداد 15 متغیر کالبدی و 16 متغیر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی به عنوان عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم انتخاب و ویرایش شدند. 64 نفر از اهالی و54 نفر صاحبان خانه های دوم به روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت مصاحبه و پاسخگویی به پرسش نامه انتخاب گردید. به منظور تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده توسط نمونه آماری در خصوص 15 متغیر کالبدی تحقیق از آزمون تی مستقل و برای مشخص کردن عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون تی مستقل اختلاف نظر و اتفاق نظر بین دو گروه مخاطبین درباره نحوه ی تأثیر متغیرهای کالبدی در شکل گیری خانه های دوم را نشان داد. هم چنین نتایج آزمون رگرسیون چندگانه بیانگر اثرپذیری کالبد از عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. در خصوص برخی عوامل کالبدی مانند توجه به سبزینگی (دیوار سبز، فضای باز سبز)، استفاده از روش های نوین در ساخت خانه دوم، اهمیت دید و منظر نسبت به اقلیم در جانمایی و جهت گیری ساختمان، وجود فضاهای نیمه باز مشرف به معابر، پیش بینی فضاهای تفریحی جمعی و استفاده از مصالح و اشکال معماری بومی، اختلاف معنی دار بین مخاطبین مشاهده شد. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه بیانگر همبستگی و ارتباط مستقیم بین اغلب متغیرهای کالبدی و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. جلب توجه طراحان و برنامه ریزان به دیدگاه های مخاطبین و آگاهی از میزان تأثیر آنها در طرح و ساخت خانه های دوم حائز اهمیت است.
چالش های نظام مدیریتی اسکان موقت پس از سوانح در ایران (از زلزله 69 گیلان زنجان تا زلزله 96 کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۴۶-۳۳
حوزههای تخصصی:
بحران مسکن ازجمله تبعات اجتناب ناپذیر سوانح به دلیل تخریب گسترده است؛ بنابراین مدیریت تأمین مسکن یک بخش مهم در شرایط پس از سانحه است. پس از رخداد سوانح، اغلب سه گام در فرآیند تأمین مسکن تعریف می شود: تأمین اسکان اضطراری که در کشور ما بر عهده هلال احمر است؛ تأمین مسکن دائم که به طور خاص بر عهده بنیاد مسکن قرار دارد؛ و اسکان موقت. اگر چه اسکان موقت یک گام از فرآیند بازسازی جهت اسکان جمعیت آواره و ازسرگیری زندگی تا زمان ساخت مسکن دائم است، اما تجربیات گذشته کشور نشان می دهد که اسکان موقت، به عنوان نقطه اتصال اسکان اضطراری به مسکن دائم، چندان پراهمیت انگاشته نشده است. به نحوی که برخی جنبه های آن در کشور ما هنوز متولی، ساختار و فرآیند مشخصی ندارد. این در حالی است که اسکان موقت بر روی فرآیند بازتوانی مردم منطقه سانحه دیده و بازگشت به زندگی عادی نیز مؤثر است. پژوهش حاضر با بررسی تجربیات گذشته اسکان موقت در کشور با روش نمونه موردی به دنبال شناسایی گپ های نظام مدیریتی و حکمروایی فرآیند اسکان موقت در کشور است. بدین منظور اطلاعات و مستندات فرآیند تأمین اسکان موقت در زلزله 1369 گیلان و زنجان، زلزله 1382 بم، زلزله 1391 آذربایجان شرقی و زلزله 1396 کرمانشاه از طریق مصاحبه، مطالعات کتابخانه ای و مشاهده مشارکتی جمع آوری شده است. مشخص نبودن مسئول تأمین و اجرای اسکان موقت، عدم تعریف فرآیند خروج از اسکان موقت و بازگشت مردم به مسکن دائم، عدم هماهنگی دستگاه های اجرایی و نبود مدیریت واحد جهت تأمین زیرساخت های موردنیاز اسکان موقت و عدم توجه به مواردی همچون تعمیر و نگهداری مسکن موقت در طول دوران انتقال ازجمله چالش های مدیریت و اجرای اسکان موقت در کشور است.
گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۷۲-۶۱
حوزههای تخصصی:
گونه های مسکن، حاصل روابط میان نیازهای انسان و محیط او می باشد و به دلیل روش های گوناگون زندگی انسان و شرایط محیطی، متغیر و پیچیده است و آنچه آن ها را از هم متفاوت می کند نه اجزای تشکیل دهنده گونه، بلکه منطق استقرار و آرایش فضایی اجزا است؛ که بسته به شرایط زمانی، مکانی و شیوه های سکونت تغییر می نماید و معرف ویژگی های فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی آن شیوه است. شناخت و پاسداشت ارزش های معماری بومی به ویژه معماری روستایی، ضمن حفاظت از سرمایه های ملی تاریخی کشور، کمک می نماید تا با کشف رازها و حقایق پنهان این معماری، اصول پایدار به جای مانده از گذشته در کالبد جدید جاری گردد و هویت و اصالت معماری روستایی حفظ شود. همچنین گونه های مسکن بومی، به خصوص در مناطق روستایی به شدت متأثر از محیط پیرامون خود می باشد؛ بنابراین ورود به بحث گونه شناسی مسکن هر منطقه مستلزم شناخت بستر، مکان و بافت روستایی آن منطقه است. این مقاله منتج از بررسی و مطالعه نمونه های مسکن بومی از 20 روستای منتخب سیستان است که با استفاده از برداشت های میدانی، مشاهده و مطالعه کتابخانه ای تهیه شده و با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است؛ بنابراین رویکرد این پژوهش، گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته است و این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که آیا می توان انواع مسکن بومی سیستان را در قالب گونه هایی مشخص با ویژگی های مشابه از نظر شکل گیری فضای باز و بسته دسته بندی کرد؟ نتایج تحقیق نشان داد که منطقه سیستان، دارای شرایط اقلیمی خاص بوده و ساختار معیشتی و اجتماعی حاکم بر آن باعث شده است که گونه های منحصربه فردی از معماری مسکن در آن شکل گرفته که این گونه ها شامل گونه پایه، خطی، L شکل، U شکل، حیاط مرکزی و کوشکی می باشند. به نظر می رسد با توجه به اینکه ساخت وسازهای اخیر در مناطق روستایی سیستان با الگوبرداری از مسکن شهری شکل گرفته است، شناخت این گونه ها می تواند منجر به احیای مسکن بومی روستایی سیستان گردد.
ارزیابی اثرات نوسازی بافت فرسوده در اقلیم سرد بر مصرف انرژی در بخش مسکونی نمونه موردی : محله آقاجانی بیگ شهر همدان
منبع:
هویت محیط دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
45 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه ساماندهی قسمت هایی از شهر ها که در اثر گذشت زمان دچار فرسودگی شده اند و همچنین کاهش مصرف انرژی در شهرها از مسائل مهم برنامه ریزان شهری است. این امر می تواند تأثیربسزایی کاهش هزینه های مصرفی و عوارض زیست محیطی ناشی از مصرف سوخت های فسیلی داشته باشد . نتاج بدست آمده در این تحقیق حاکی از آن است که نوسازی بافت فرسوده در اقلیم سرد همراه با افزایش تراکم بافت می تواند در کاهش مصرف انرژی موثر باشد از چرا که مصرف گاز جهت گرمایش در این اقلیم سهم بیشتری از مصرف انرژی دارد و نتایج تحلیل همبستگی نشان داد مصرف گاز با تعداد طبقات و عمر بنا رابطه معکوسی نشان می دهد از طرفی مشاهده شد با تغییر کالبدی بافت و بدنبال آن تغییر ترکیب اجتماعی خانوارهای ساکن در بناهای نوسازی شده ، میانگین سنی کمتر و میانگین سطح درآمدی بیشتر می گردد و بررسی ها نشان داد این شرایط در افزایش مصرف انرژی تاثیر محسوسی دارد . اما از برایند عوامل موثر در کاهش و افزایش مصرف انرژی در این پژوهش مشخص شد مصرف انرژی در بخش آپارتمانی حدود 19/88% متوسط مصرف در بخش فرسوده و حدود 14/87% متوسط مصرف بخش غیر فرسوده و غیرآپارتمانی را نشان می دهد .
واکاوی آبراهه ها و نظام زهکشی آب در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
”پارسه“ یا تخت جمشید مهمترین اثر هخامنشیان بین 510 تا 330 ق.م. است که همچون مجموعه ای حکومتی-اداری و آیینی بر روی صفه ای عظیم بنا شده است. نظام زهکشی ساختمان ها و روان آب های تخت جمشید از دامنه ی کوه رحمت تا دشت مرودشت به شکل شبکه ی پیچیده ای از آبراهه ها منحصر به فرد است و بدست اشمیت (1342)، تجویدی (1355)، عسکری (1383-85) و اسدی (1395) کاوش شده است. این پژوهش با هدف شناخت نظام کالبدی-کارکردی زهکشی در تخت جمشید، به تک نگاری شبکه ی آبراهه ها پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که مجراها دارای کارکردهای مختلف انتقال آب بام از ناودانی درجاساخت، روان آب سطح زمین، شاخه های اتصال فرعی، و آبراهه های سراسری اصلی به شکل روباز، سربسته با یا بدون هواکش هستند. ساختار آن ها با سنگ یکپارچه زبره تراش یا پاکتراش یا تخته سنگچین است. اختلاف ارتفاع کف ابتدا و انتهای بلندترین آبراه حدود 7- متر و شیب متوسط مجراها 2% الی 4% است اما شیب برخی به 30% هم می رسد تا جریان آب پیوسته در شبکه ی آبراهه ها با اختلاف ارتفاع مختلف باایجاد شکست در مسیر حفظ شود. مورفولوژی آبراهه ها به ویژه دو شاخه ی اصلی شرقی-غربی و شاخه ی شمالی-جنوبی، طرح ریزی یکپارچه ی کاخ های ادوار مختلف (مطابق نظر ارنست هرتسفلد) را نشان می دهد اما بر تغییرات موضعی (همانند نظر اریک اشمیت) تأکید دارد.
واکاوی نقش نهادهای مذهب پایه در توسعه اجتماع محله ای نمونه موردی: محله ششگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادهای مذهبی، گروهی از نهادهای اجتماعی هستند که هدفشان برآورده ساختن نیازهای دینی و مذهبی جامعه است. یکی از نهادهای مذهبی که در جوامع اسلامی حضوری فعال دارد، نهاد مسجد است. مسجد به عنوان اصلی ترین بنا در شهرهای اسلامی، دو هدف عمده دارد. هدف مذهبی: یعنی پرستش و عبادت خدا به صورت جمعی و هدف اجتماعی: یعنی ایجاد اتحاد در درون اجتماع و تقویت روابط اجتماعی. هدف از این پژوهش، شناسایی نقشی است که نهادهای مذهبی و به ویژه مساجد می توانند در توسعه اجتماعات محلی داشته باشند. روش شناسی پژوهش، رویکرد توصیفی–تحلیلی است. در قسمت چارچوب نظری و ادبیات موضوع از روش اسنادی استفاده شده است و یافته های پژوهش نیز با استفاده از روش میدانی و تهیه پرسش نامه بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنان محله ششگلان در منطقه ده شهرداری تبریز است که برای به دست آوردن حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. بر این اساس و با توجه به جامعه آماری، حجم نمونه شامل 150 نفر و واحد تحلیل در این پژوهش، فرد است. فرضیه پژوهش بر این استوار است که بین نهادهای مذهبی و توسعه اجتماعات محلی ارتباط معناداری وجود دارد. برای تعیین این ارتباط، از آزمون ضریب کندال و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که مقدار ضریب کندال در بین تمامی مؤلفه های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی بیش از 60 درصد و مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن نیز بیش از 65 درصد است که این امر بیانگر رابطه مثبت و معناداری میان مؤلفه¬های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی است.
بررسی نقش تعاملی دانشگاه و شهرداری در ایجاد و توسعه شهر یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
157 - 188
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگویی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید و طی سه مرحله کدگذاری، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ارائه شده است. الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی و یادگیری شهروندان، توسعه فعالیت های فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی- فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، افزایش مسئولیت اجتماعی شهروندان، شهرداری، دانشگاه و سایر دستگاه های اجرایی برای توسعه یادگیری، تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارائه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.
ارزیابی کارآیی انرژی در مقیاس محله ای با استفاده از مدل لید در راستای توسعه پایدار (مورد مطالعاتی: محله یوسف آباد منطقه شش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش تقاضا برای انرژی و تأکید بر پایداری محیط زیست، باعث ایجاد انقلابی در زیرساخت های انرژی موجود در محیط ساخته است. به موازات آن، سیستم های انرژی توزیع شده بیشتری، به سرعت در حال ظهور هستند. این تغییرات به طور حتم بر طراحی، بهره برداری و مدیریت ساختمان ها تأثیر می گذارد. در این مقاله باهدف ارزیابی کارآیی انرژی در مقیاس محله ای با استفاده از مدل لید در راستای توسعه پایدار در محله یوسف آباد منطقه شش تهران انجام می شود. نوع تحقیق کاربردی و روش مطالعه توصیفی – تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و داده های تفضیلی منطقه شش تهران بوده و تجزیه وتحلیل داده با استفاده از مدل لید صورت گرفته است. لید دارای سه دسته معیار موقعیت و ارتباط هوشمند (شامل شاخص های نزدیکی به مدرسه، کاهش وابستگی به اتومبیل و شبکه دوچرخه)، الگو و طراحی واحد همسایگی (شامل شاخص های توسعه فشرده، تسهیلات عبور و مرور، تنوع مسکن و دسترسی به فضای های عمومی)، زیرساخت و ساخت وساز سبز (شامل شاخص های کاهش جزایر حرارتی، کارآیی انرژی زیرساخت ها و کارآیی انرژی ساختمان ها) است. یافته های تحقیق نشان می دهد که محله یوسف آباد، در مجموع امتیاز محدوده مورد مطالعه از 27 امتیاز ممکن حدود 75/16 امتیاز را به دست آورده است که نشان دهنده وضعیت مورد تأیید – بیشتر از نیمی از امتیازها کسب شده- قرار دارد و با تغییرات دیگر در محدوده، کارایی انرژی با توجه به مدل لید بیشتر می شود. ازاین رو ضروری است اقدامات مرتبط با انرژی با هدف کاهش مصرف آن و دستیابی به کارایی انرژی صورت پذیرد و با بستر فرهنگی خود سبب رونق اجتماعی-اقتصادی محیط زیست شهروندان شده و هم زمان با ارتقا کیفیت محیط به حفظ منابع طبیعی نیز توجه داشته باشند.
میزان تأثیرپذیری حس تعلق در محله های قدیمی با تآکید بر ابعاد کالبدی و اجتماعی شهر دزفول مطالعه موردی : محله قلعه، محله رودبند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
48-59
حوزههای تخصصی:
بافت های سنتی، برخلاف اغلب بافت های امروزی به دلیل نحوه طراحی، ساختار اجتماعی و سایر عوامل، بسیاری از نیازهای اجتماعی و روانی ساکنین خود را تأمین می کردند و پاسخگویی بهتری نسبت به بافت های امروزی داشتند . از طرفی محیط و فعالیت های اجتماعی تأثیر مهمی درشکل گیری مفاهیم اجتماعی و از جمله حس تعلق ساکنین دارند؛حس تعلق علاوه بر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط می شود می تواند در مکان زندگی فرد به وجود آمده و با گذر زمان عمق و گسترش یابد بنابراین هدف از این پژوهش مطالعه میزان تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی با تأکید بر ابعاد کالبدی واجتماعی(مطالعه موردی: محله قلعه، محله رودبند) می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از لحاظ ماهیت بنیادی و از نوع کاربردی است، در ابتدا نظرات مدیران و کارشناسان در رابطه با میزان تأثیر پذیری حس تعلق به صورت مصاحبه ای انجام شده و سپس به شیوه ی کدگذاری داده ها با استفاده از نرم افزار QDA عوامل تأثیر پذیری حس تعلق درمحله های قدیمی شناسایی و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی و با استفاده از نرم افزار PLS به بررسی یکسان بودن تأثیر حس تعلق پذیری پرداخت و آن را به صراحت رد کرد و چنین نتیجه گرفت که تأثیرعوامل مطرح شده (عوامل طبیعی، عوامل کالبدی، ساماندهی فضایی، ساماندهی فعالیتی، عوامل فردی، عوامل ذهنی، عوامل اجتماعی) برمیزان حس تعلق پذیری در این دو ناحیه متفاوت می باشد.
دستیابی به اصول طراحی نماهای دوپوسته با تاکید بر ایجاد تهویه دودکشی در اقلیم گرم و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
109-119
حوزههای تخصصی:
اهداف: پس از توجه مجامع جهانی به مصرف بهینه انرژی، جداره های خارجی بناها تبدیل به یکی از مهم ترین بخش ها در پروسه طراحی شد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان تاثیرگذاری نوع جریان هوا و همچنین فاصله بهینه بین دو جداره، در اقلیم گرم و مرطوب ایران (جزیره کیش) است. مواد و روش ها: برای دستیابی به این هدف، پیکره بندی های مختلف نمای دوپوسته ، با استفاده از شبیه سازی های کامپیوتری (نرم افزار فلوئنت ۱۹/۲) مورد بررسی واقع شده اند. دو نوع جریان هوای تخلیه هوا و لایه هوای خارج بررسی شد. هر یک از این دو جریان با سه فاصله متفاوت، ۱۰۰۰، ۱۵۰۰ و ۲۰۰۰میلی متر شبیه سازی شدند. در این مطالعه از روش "تحقیق شبیه سازی و مدل سازی" استفاده شده است. در بخش های شبیه سازی نرم افزاری و تحلیل عددی نوع تحقیق "کمی" و روش تحقیق "تحلیلی" است و دستیابی به نتایج براساس "استقرا" صورت می گیرد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که در زمان های اوج گرما و رطوبت که هوای بیرون در حالت آسایش نیست، نوع تخلیه هوا، باعث بالارفتن دما و رطوبت داخل دفاتر می شود و آسایش حرارتی ساکنان و کاربران را با مشکل روبه رو می کند. نتیجه گیری: در روزها و ماه های گرم لازم است از نوع لایه هوای خارجی استفاده شود. همچنین مشخص شد که در صورت استفاده از حالت تخلیه هوا، عمق بهینه حفره هوا ۲۰۰۰ میلی متر و در حالت لایه پرده هوای خارجی، ۱۰۰۰میلی متر است.
مطالعه توسعه شهری اصفهان از دوره شاه عباس یکم تا دوره شاه عباس دوم با تأکید بر نقش زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
123-141
حوزههای تخصصی:
اصفهان اگرچه از پیش از دوره صفوی شهری واجد اهمیت بود، بخش بزرگی از اعتبار خود را مدیون برگزیده شدن به عنوان پایتخت در این دوره است. این اتفاق به دلایل عمدتاً امنیتی در سال یازدهم حکومت شاه عباس یکم (حک 996 1038ق) رخ داد و به دنبال آن تغییراتی در جهت عمران و بهسازی شهری در اصفهان صورت گرفت. نتیجه مداخله های شهری دوره شاه عباس یکم، توسعه شهری اصفهان به سمت جنوب بود که با محوریت خیابان چهارباغ از زاینده رود عبور می کرد و تا نزدیکی کوه صفه تداوم می یافت. بیشترین مطالعات انجام شده در خصوص توسعه اصفهان به ساخت وسازهای دوره شاه عباس یکم اختصاص دارد که تشکیل دهنده بخش های مهمی از تصویر اصفهان صفوی است. این در صورتی است که به نظر می رسد اصفهان صفوی توسعه ای یکباره نداشته و در دوره های پس از شاه عباس یکم نیز، هم در بخش دولتخانه و هم در حاشیه زاینده رود، تغییرات و افزوده هایی به بخش های سلطنتی رخ داده است. هدف این مقاله، بررسی سیر توسعه دولتخانه اصفهان پس از دوره شاه عباس یکم با تکیه بر نقش منظر زاینده رود در آن است. در این مقاله تلاش شده است تا با نگاهی کیفی و به روش توصیفی تاریخی بر اساس وقایع تاریخی و اسناد موجود، به تغییرات شهری رخ داده در بازه زمانی سال های 1006ق پایتختی اصفهان در زمان شاه عباس یکم تا 1077ق پایان حکومت شاه عباس دوم پرداخته شود. نتایج حاکی از آن است که اگرچه از ابتدای پایتختی اصفهان طرح هایی برای توسعه شهری موجود بوده، این طرح ها و برنامه ها تا پایان حکومت شاه عباس یکم، به توسعه طولی شهر عمدتاً به سوی جنوب منتج شده است. در دوره های بعدی تا انتهای حکومت شاه عباس دوم (حک 1052 1077ق)، حدود توسعه شهری اندکی تغییر کرد؛ به طوری که حاشیه زاینده رود به مکانی برای استقرار دولتخانه نوظهور تبدیل شد. این در حالی است که بخش عمده توسعه عرضی اصفهان ماحصل افزوده های صفوی به دلیل حضور زاینده رود و علاقه شاه عباس دوم به برگزاری جشن هایی در حاشیه آن بوده است.
تبیین یک رویکرد پراگماتیک به موضوع مکان سازی در بافت های تاریخی شهر ایرانی (نمونه مطالعاتی: راسته بازار استر و مردخای شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
219-236
حوزههای تخصصی:
سال هاست که بافت های تاریخی در شهرهای معاصر از دیدگاه های متفاوت، مورد توجه شهرسازان در سطوح و جایگاه های مختلف قرار گرفته و بر این اساس موضوع انواع مداخلات بوده اند. با وجود این، هنوز هم انتقادات بسیاری در خصوص این مداخلات مطرح بوده و بغرنجی های بافت های تاریخی نیز کماکان برجا و برپا هستند. دوگانه نظر و عمل در این حوزه فاصله ای بسیار دارند و تشدید و تمدید این فاصله یکی از معضلات جدی قابل تأمل است. اغلب انتقادات مطرح از جایگاه نظریه پردازی نسبت به عمل شهرسازانه در بافت تاریخی صورت می گیرد. در عین حال، مداخله کنندگان نیز معتقدند در پس اعمال ایشان نظریه های مختلفی قرار داشته و هدایتگر ایشان است. به نظر می رسد تمامی این تلاش ها چه در عرصه عمل و نیز عرصه نظر در جهت تحقق مکانی مطلوب و آرمانی که در قالب تصور و تصاویر شهرسازانه نظریه پردازان، حرفه ای ها و یا مدیران صورت گرفته و می گیرد. در این مقاله، ضمن پرداختن به ماهیت دوگانه نظر و عمل در این باره با تکیه بر خوانشی پراگماتیستی سعی می شود تا نحوه ای از مداخله در این بافت های شهری معرفی و در یکی از مکان های تاریخی در شهر همدان آزموده گردد. در این شیوه، ضمن معرفی جستاری مفهومی و بازآرایی تلقی پراگماتیستی از یوتوپیا بستر مناسب برای ارائه سناریوهای متفاوت و در نتیجه، برنامه ها و طرح های متعدد به منظور مواجهه با عدم قطعیت و پیچیدگی موجود در بافت های تاریخی فراهم می آید. این تلاش فقط با لحاظ زمینه و فراهم کردن بستر لازم برای طرح دیدگاه های مختلف فراهم می شود. نتایج این مطالعه در بخشی از بافت تاریخی شهر همدان نشان می دهد که رویکرد پراگماتیسم می تواند گشودگی مناسبی در نحوه مداخله در بافت های تاریخی شهر معاصر ایرانی فراهم کند. به علاوه می توان با اتخاذ رویکردی پراگماتیک که در آن آموزش و فرهنگ سازی اصل قرار می گیرد، امکان رسیدن به مداخلاتی هدفمند برای مکان سازی متناسب با نیازهای جامعه را فراهم کرد.
Effect of Green Space on Resident`s Place Attachment in Residential Spaces (Case Study: Villa and Apartment Dwellers in Shiraz)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
13 - 24
حوزههای تخصصی:
Living space is a place of relaxation, and those with a sense of attachment to the environment are more satisfied with their living space. According to the literature, being in nature is very effective in creating positive emotions in people. In recent years, living in apartments has made people away from nature affecting their positive feelings about their living space. This study aimed to investigate to what extent and how direct relationship with nature affects dwellers’ place attachment in residential areas? The main research question is that what is the relationship between the direct contact with nature in residential areas and level of place attachment? The research method in this article is mixed. Considering the qualitative method, the basic concepts of the research are presented based on the analysis of the content in the environmental psychology and nature–human interactions; and then the criteria for creating a sense of place attachment in the residential areas are extracted. This can be used as a basis for developing a questionnaire. In the quantitative method, the effect of nature on place attachment is measured using a questionnaire. Based on the findings, it can be argued that green space can form stronger relationships between individuals and the environment. Finally, according to the results of this study and confirmed the significance of green space, designers need to consider more clearly the relevance of this important natural element in their future designs.
A Comparative S tudy on Residential Architecture in the Qajar era (Case S tudy: Mansions in Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
49 - 58
حوزههای تخصصی:
In exploring the evolution of Iranian architecture from prototypes to the present day, Qajar architecture is an important part of Iranian architecture history. The importance of this era's architecture is because large changes in conceptual and physical context occurred slowly in Iranian architecture during this time. These changes, especially from the Nasserian period (the second Qajar era), have intensified and with the influence of Western architecture, Iranian architecture is gradually moving away from its traditional, rooted forms, manifestations and concepts, and blending European architectural patterns with Iranian models and styles to the extent that architecture progresses. These changes in Residential buildings (especially mansions) also appeared. Therefore, in this study, a comparison between the architecture of the residential buildings of the three periods of Qajar dynasties has been carried out to compare the changes of each period. The results showed that Qajar architecture has been influenced by western and European architecture from beginning to end.
بازاندیشی در مدل سازی شهری: یک رویکرد نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرسازی همچون دیگر علوم، در گذر زمان تحت تاثیر جریان های فکری مختلف قرار گرفته است. از بازاندیشی در مدل سازی شهری تحت تاثیر جایگزینی جریان های فکری، می توان به عنوان خلا در مطالعات مدل سازی شهری حاضر نام برد. اما به طور همزمان، بازاندیشی در خصوص مفهوم مدل و مدل سازی در حوزه علوم طبیعی به دفعات صورت پذیرفته است. این موضوع ضرورت بازاندیشی در مدل سازی شهری را تأکید می کند. هدف: هدف از این پژوهش، بررسی و بیان دیدگاه های متأخر در تفکر مدل سازی در علوم طبیعی و در ادامه بسط آن به مدل سازی شهری، به منظور بازاندیشی در آن است. روش: در این پژوهش از شیوه اسنادی در بررسی سیر تاریخی تفکر مدل سازی بهره گرفته شده است. سؤال اصلی تحقیق آن است که رابطه مدل-تئوری در علوم طبیعی چگونه تعریف شده است و چگونه می توان آن رابطه را بر مدل سازی شهری بسط داد. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر آن است که نگاه به مدل به عنوان واسطه گر میان پدیده و تئوری، طیفی جامع از کارکردها را برای مدل متصور است که غفلت از آن ها مدل را ناقص می نماید. درنهایت، تعریفی نوین از مدل سازی شهری ارائه شده است که در آن مدل ابزاری در خدمت تئوری نیست، بلکه ماهیتی نیمه مستقل و واسطه گر است که در جایگاهی برابر با تئوری می تواند موجب تضعیف یا تقویت تئوری شود. علاوه بر آن مشخص شد که مدل برای استفاده از تمام ظرفیت کارکردی خود نیازمند تئوری های پشتیبان قوی و شناخت درست از پدیده تحت بررسی است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه مدل سازی را یک تخصص معرفی می کند و نه یک مهارت ابزاری.
مطالعه تطبیقی تاب آوری اجتماعی در راستای اهداف بازآفرینی شهری (نمونه موردی: محلات ایران؛ فیلیپین و مالزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
94 - 109
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل گسترش شتابان شهرنشینی، افت منزلت اجتماعی و بی توجهی به ارزش های فرهنگی موجب گسترش محلات ناکارآمد شهری شده است که یکی از بزرگترین چالش های این بافت میزان تاب آوری اجتماعی در برابر مدیریت و کنترل تغییرات می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه تطبیقی تاب آوری اجتماعی برای بازآفرینی شهری در محله های ناکارآمد شهری از جمله محله نوغان مشهد، محله اینترواروس مانیل در کشور فیلیپین و محله ملاکا تنگاه ملاکا در کشور مالزی مورد مطالعه قرار گرفته است که به دنبال بررسی روند و رویه های تاب آوری اجتماعی در سه محله و ساختار تطبیقی در محله نوغان می باشد از نظر روش شناسی مورد محور،کیفی و ابزار تحلیل تماتیک می باشد و از مصاحبه نیمه ساختار یافته و بررسی اسناد و مدارک جهت مقایسه و مقوله سازی استفاده گردیده است.نتایج بررسی نشان می دهد که با بهره گیری تطبیقی به صورت مورد محور بین مولفه های سه نمونه تم اصلی و تم فرعی استخراج می گردد که ساختار پیشنهادی جهت استفاده در محله نوغان را در قالب سه مولفه مردم و ذینفعان، نهاد تسهیل گر و حفاظت از بناهای تاریخی با استفاده از ظرفیت های انطباقی و باززنده سازی کیفیت محیطی شکل می دهد.
مدیریت شهری و کاربرد سیستم (GIS)
حوزههای تخصصی:
امروز یکی از مسائل عمده شهرهای کشور، فقدان مدیریت واحد شهری و عدم هماهنگی بین ادارات و سازمان های مختلفی است که در امور مختلف شهروندان نقش دارند و در این ناهماهنگی ها شهروندان که پرداخت هزینه های شهری بر دوش آنان است بیشترین زیان را متحمل می شوند. لذا شهرداری ها اگر نتوانند اطلاعات روز خود را با سرعت و دقت به دست آورند در حل مسائل شهری برنامه ریزی و تأمین منابع درآمدی با مشکل روبه رو می شوند. سیستم اطلاعات جغرافیایی همانند بازویی برای مدیریت شهری عمل می کند و می توان پیش بینی و برنامه ریزی لازم را با به کارگیری روش ها و مدل های جدید عملی نمود. سیستم اطلاعات مکانی در امور شهری و شهرسازی، در بخش هایی مانند کاربری اراضی، جمعیت، خدمات شهری، مدیریت زمین و مسکن، معماری، بافت های فرسوده و تاریخی، تأسیسات و تجهیزات شهری، ساخت وساز، حمل ونقل و ترافیک، گردشگری، اطلاعات عمومی شهری و آموزش و آمار، کمک فراوانی به مدیران شهری، شهرسازان و مشاوران طرح های توسعه منطقه ای و شهری، برای تحلیل وضع موجود و برنامه ریزی کوتاه مدت و بلندمدت می کند.