از عبدالقادر حافظ غیبی مراغی (موسیقی دان دورة تیموری)، رساله ای چند در موسیقی بر جای مانده است: شرح ادوار و زواید الفواید، جامع الالحان، مقاصد الالحان. یکی از مباحث مطرح در این رسالات ایقاع و ادوار ایقاعی است. در این مقاله، تعریف عبدالقادر مراغی از ایقاع ذکر شده و سپس ادوار ایقاعی در آثار او بررسی شده است. این دورها خود به چند دستة کلی تقسیم شده است: الف) ادوار ایقاعی قدیم (ثقیل اول، ثقیل ثانی، خفیف ثقیل، ثقیل رمل، فاختیها)؛ ب) ادوار ایقاعی متداول در زمان مراغی (چهارضرب، ترکی اصل، مخمس)؛ ج) دورهای ابداعی مراغی (ضرب الفتح، شاهی یا شاه ضرب، قُمریه، ضرب الجدید، مأتین، ربیع، عدل).
شعر و موسیقی کنفوسیوس سرشار از توجه به انسان دلی است، شعر و موسیقی که غم های بزرگ و شادی های بزرگ مردم را گزارش می دهد. و ابزار پرمعنایی است که فرد را با جامعه پیوند می دهد و اثری هماهنگ در حیات تربیتی وی دارد. همانگونه که افلاطون موسیقی را تلاشی برای هماهنگی روح فرد با جهان هستی می داند، کنفوسیوس نه تنها شعر و موسیقی را ابزاری سودمند می داند که در همه ابعاد وجود آدمی تاثیر می گذارد، بلکه هدف آن را رسیدن به انسان دلی که انسان را از هر گونه اضطراب و دلهره آزاد می سازد بیان می کند.”
آنچه که در اندیشه های هنری کنفوسیوس قابل طرح می باشد این است که وی احساسات و نیازهای متعادل زنان و مردان را درک می کرد و در واقع نماینده تعادلی است که هم لذت طلبی مفرط و هم ریاضت کشیدن بی معنی را منع می نمود و به عنوان یک نابغه بزرگ، طریق اعتدال و گریز از بی سامانیِ درونی را برای انسان ها مطرح نمود. در واقع کنفوسیوس هرگونه افراط گرایی در شعر و موسیقی را منکر می شد و افراط گرایی را ابزاری برای فروپاشی انسان و جامعه می دانست به همین جهت است که وی تعادل و توازن فرد را که اساسی عقلانی داشته باشد می پسندید. و در غیر این صورت آن را بحرانی اسف انگیز برای بشریت می دانست.
از سخنان اوست که:«نفرت دارم از موسیقی و شعری که اعصاب را به لرزش می آورد... و مرگ و نابودی به همراه دارد... آوخ! می خواهم تا پایان زندگی از اینجا بگریزم.»