تاریخ مرمتِ میراث فرهنگی در ایران از نظر سُنتی و علمی به غیر از معدود نوشته هایی پراکنده، تقریباً هیچ گاه به صورت جدی مورد بررسی قرار نگرفته است، در همین راستا از تاریخچه ی مرمت اشیاء موزه ای نیز اطلاعات چندانی در دست نیست. به نحوی که به صورت مشخص مراکز، کارگاه ها و مرمتگران گذشته ی موزه ها شناسایی نشده و مرمتگران میراث فرهنگی همیشه در کنار ارزش ها و جذابیت های آثار تاریخی آن گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته اند. از جمله نخستین مرمتگران کمتر شناخته شده ایران محسن پیرامون است که در این مقاله به بررسی مختصری اززندگی و با توجه به منابع موجود و مصاحبه ای از سال 1347 از وی پرداخته شده است.
هرچند که در نظر جمعی، داربست زنی آن قدر بدیهی و آسان می نماید که کمتر توجهی را در اجرا، نگهداری و استفاده صحیح از داربست ها به کار می بندند، اما داربست به عنوان اولین و مهمترین عنصر لازم در انجام هرگونه عملیات ساختمانی اعم از تعمیر و مرمت و یا ساخت و ساز در ارتفاع است. در این مقاله پس از بررسی انواع داربست ها از دو دیدگاه به آن ها توجه می شود، ابتدا ارزش های اجرایی داربست ها و رعایت اصول ایمنی در آن ها بررسی شده و سپس از آن جا که در اکثر موارد داربست های اجرا شده ماه ها و بعضاً سال ها به عنوان یک الحاق در کنار بنای تاریخی می-مانند،ارزش های تصویری و بصری داربست ها در بافت ها و بناهای تاریخی نیز بررسی می شوند.در این راستا نگاهی به انواع داربست های اجرا شده در کارگاه های شهرهای رم، ونیز و فلورانس می شود.
در این مقاله نظریه های موجود در حوزه جامعه شناسی هنر و ادبیات با دیدگاهی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. موضوع اصلی مقاله حول محور جبریت اجتماعی هنر و ادبیات دور می زند. نظریه جبریت اجتماعی هنر با توجه به مسئله شاهکارهای هنری و موضوع هنر ناب مورد نقد قرار گرفته است. در نهایت نتیجه گیری مقاله در جهت تأیید این مطلب که هنر اگرچه تحت تأثیر شرایط وجودی جامعه معاصر خودش قرار دارد و نشان آن شرایط را نیز بر پیشانی دارد، اما در عین حال دارای یک حوزه فعالیت مستقل و بی همتاست که آن را قادر می سازد احتمال نوع دیگری از زندگی را در برابر آنچه نظم اجتماعی موجود به انسان ها ارائه می کند مطرح سازد. در این بررسی هنر به عنوان مقوله ای معرفتی و جامعه شناسی هنر به عنوان شاخه ای از جامعه شناسی معرفت معرفی شده است. کلیدواژگان: هنر ، جبریت اجتماعی ، شاهکار هنری ، جامعه شناسی هنر ، انتقاد