فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۷۶۹ مورد.
خانه ی سوکیاس در جلفای نو اصفهان: تاریخچه، معماری، تزئینات و تعمیرات
حوزههای تخصصی:
خانه های دوره ی اسلامی ایران از جمله ی مهم ترین بناهایی هستند که هنرهای ایرانی در آن ها به نحوی شایسته در قالب های گوناگون پدیدارشده است. معماری و تزئینات به کار رفته در این خانه ها نیز دارای ویژگی های بسیار قابل تأملی است که متأسفانه کم تر بدان پرداخته شده است. شهر اصفهان به عنوان یکی از پایتخت های فرهنگی جهان اسلام، موزه ای با چند صد خانه ی تاریخی مربوط به دوران صفویه و قاجاریه است. در جلفا - منطقه ی ارمنی نشین اصفهان - خانه هایی وجود دارد که با کم ترین دخل و تصرف، ویژگی های اصیل معماری اسلامی - مسیحی را حفظ کرده اند. از این قبیل خانه ها می توان به خانه ی سوکیاس اشاره کرد که در بررسی معماری تاریخی خانه های جلفای نو بسیار حائز اهمیت است. این خانه ی تاریخی در واقع یکی از کوشک های ارامنه ی جلفای اصفهان بوده که در عصر صفوی، میان سال های ۱۶۶۰-۱۶۷۰میلادی ساخته شده است. معماری حاکم بر این خانه با وجود صاحبان ارمنی اش، مطابق با معماری اسلامی مکتب اصفهان در معماری ایرانی است ولی تزئینات و باغ اطراف آن، ساختاری کاملاً مسیحی دارند. در این مقاله، به مواردی از قبیل: تاریخچه، معماری، تزئینات و تعمیرات خانه ی سوکیاس در جلفای اصفهان پرداخته خواهد شد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، از طریق حضور در محل خانه ی سوکیاس، مشاهده ی دقیق و عکس برداری از بنا به علاوه ی بررسی منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند.
هر چیزی در جای خویش نیکوست: فوکو و ایدئولوژی زیبایی شناسی
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۶ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و فلسفه
خدای آتش در اساطیر ایران و یونان باستان
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب (دایره المعارف نمادها - نظریه نشانه شناسی)
حوزههای تخصصی:
کاربرد هنر در آموزش
منبع:
رهپویه هنر ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی آثار مسعود کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله فیلم های مسعود کیمیایی به مثابة بازتاب شرایط اجتماعی تحلیل میشوند. مسئله مقالة حاضر یافتن عناصری روایی در ساخت فیلم است که شاخص ترین و مهم ترین مسائل جاری را در زمان ساخت فیلم در خود دارند. رویکرد نظری بازتاب به ما کمک میکند که هر یک از آثار کیمیایی را آینه ای از مسائل روز بدانیم. رویکرد روش شناختی مقاله تحلیل محتوای کیفی است که بر اساس آن، پنج فیلم سینمایی کیمیایی به منزلة بازتاب پنج دورة تاریخ معاصر ایران تحلیل میشوند. فیلم قیصر در دوران بیداری، فیلم سفر سنگ در دوران انقلاب اسلامی، فیلم دندان مار در دوران جنگ تحمیلی، فیلم سلطان در دوران سازندگی و فیلم اعتراض در دوران اصلاحات بازگوکننده و نشان دهندة مسائل جاری جامعه مایند.
مروری بر بوطیقای ارسطو و مفاهیم اصلی آن
منبع:
خیال ۱۳۸۵ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
دریافت جامع از دیدگاه ارسطو در باب هنر منوط به بررسی همة آثار اوست؛ زیرا بوطیقا فقط دربارة یک نوع از صناعت (تخنه)، هنر مبتنی بر بازنمایی و محاکات، است. ارسطو در بوطیقا از نقش عاطفه و احساس در آفرینش و دریافت هنری غافل نمانده است و بحثش در باب میمسیس پاسخ مستقیم به افلاطون نیست. امروزه نه ارسطوی واقعی، بلکه «میراث ارسطویی» حیات نظری و فعال دارد و فقط در چنین زمینه ای می توان، هم صدا با ریکور، از پیوند میمسیس و میتوس/ موتوس و پوئسیس سخن گفت. ارسطو مرز شعر و تاریخ را روشن و نتیجة کار شاعر را برتر از کار مورخ می داند. او از سه حوزة شناخت سخن می گوید: نظری، عملی، ابداعی. به اینکه ابداع نوعی شناخت است کمتر توجه کرده اند. پذیرفته ایم که ارسطو با علل چهارگانه هنرهای مفید و زیبا را از هم تفکیک می کند. نوسباوم استنباطی دیگر دارد و هایدگر تفسیری بدیع و شاعرانه از علل اربعه و فوزیس و تخنه (هنر) عرضه می کند. میراث ارسطو در حوزة محاکات شاخه های گوناگون دارد. از شکوفایی رسانه شناسی (واسطه های تقلید) مدتی کوتاه می گذرد، اما میراث نظری آن در دو جریان ناهمگنِ بوطیقایی و ریطوریقایی سابقه ای کهن دارد. ژانرشناسی، با میراثی غنی، در بحث از متعلقاتٍ تقلید ریشه دارد. تقسیم بندی آلمانی لیریک و اپیک و دراماتیک به غلط به ارسطو منسوب است، اما بخشی از میراث غنی او شمرده می شود. اجزای تراژدی از نظر ارسطو (طرح، شخصیت، فکر، کلام، موسیقی، منظر نمایش) هنوز اعتبار دارد. طرحْ روح و جوهر اثر نمایشی و از کنش قابل تفکیک است. وحدت طرح به اعتبار شروع و میانه و پایان یا، در فرم ارسطویی، امکان و احتمال و ضرورت تضمین می شود. حرکت سازمان دهندة طرح، ساده یا پیچیده، افقی است، نه عمودی یا پیکره بندی شده. کنش درک ماست از کل و آنچه در حال وقوع است. کاتارسیس و هامارتیا دو اصطلاح بحث برانگیز بوطیقاست
موزه چیست؟
حوزههای تخصصی:
هنر و معنویت اسلامی
حوزههای تخصصی:
نماد چیست؟
سیری در مبانی بازسازی و مرمت سنتی نقاشی های دیواری در ایران با نگاهی به چند نمونه آثار شاخص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش از سال های دهه 40 شمسی، فعالیت های انجام شده در حوزه حفاظت از نقاشی های دیواری در ایران، با مبانی نوین مرمت مطرح شده توسط هیئت متخصصان ایتالیایی (ایزمئو)1 در سال های پس از این دهه، منطبق نبوده است. ""اگر چه ریختن و یا تیشه ای کردن نقاشی های دیواری آسیب دیده و کشیدن گچ روی آنها توسط نقاشان، که در دوره های مختلف و با هدف بازسازی نقاشی انجام شده، نوعی رویکرد حفاظتی محسوب می شود، اما شیوه ای است که از طریق بازسازی و نوسازی نقاشی ها، بدون حفظ اصالت اثر و متمایز با نوع عملکرد در سال های آغاز مرمت علمی و نوین صورت پذیرفته است. نمونه های بسیاری از نقاشی های دیواری به ویژه در آثار شاخص (اصفهان، شیراز و ...) مشاهده می شوند که به صورت چند لایه روی هم اجرا شده اند. آثاری که توسط استادان مطرح همچون «مصوّرالملکی»، «جواد رستم شیرازی» و ... در آن دوران بازسازی شده اند.""2
اهداف این پژوهش، پس از بررسی پیشینة تحقیقات در این حوزه و آگاهی از عدم وجود مستندات و پژوهش های منسجم مربوط به این روند در سال های قبل از دهه 40 ش. و نیز با نگاه به ضرورت شناخت این مستندات به منظور پیشبرد اهداف حوزه مرمت و پاسخگویی به پرسش ها و ابهامات موجود در این زمینه تعریف شده است. موضوعاتی که نگارنده را بر آن داشت تا در این مجال، با نگاهی کوتاه به شناخت روش ها و دلایل کاربرد آنها، نوع دیدگاه و روند مرمت سنتی قبل از این دهه را مورد کاوش قرار دهد.
با عنایت به موارد اشاره شده و نیز معنای واژگان حفاظت و مرمت در سال های پس از دهه 40 ش. تا کنون، مهم ترین پرسش این است که، آیا می توان نحوه عملکرد در خصوص نگهداری نقاشی های دیواری تا قبل از دهه مذکور را حفاظت و مرمت دانست؟
بازتاب هویت ایرانی در آثار هنری و مواریث فرهنگی
حوزههای تخصصی:
دستاوردهای فراوان از آثار و تحقیقات خاورشناسان در زمینه های گوناگونِ علمی، فرهنگی، ادبی و هنری در ارتباط با ایران، گویای این واقعیت است که کشور ایران از گذشته های دور تا سده های اخیر همواره مهد فرهنگ و تمدن و یکی از چند تمدن محدود جهان باستان بوده است. به بیان هرتسفلد (Herzfeld): «ایران مرکز تمدن ما قبل تاریخ بوده» و به شهادت باستان شناسان و محققانی که در این منطقه کاوش کرده اند، ایران در دوره های قدیم و پیش از دوره هخامنشیان، آغاز به کار آفرینش هنری و صنعتی کرده است.
در حال حاضر که هویت های ملی خود به خود و ناخواسته در حال تضعیف هستند و همه کشورها به اجبار به سوی سیاست گذاری جهانی سازی قدرتهای بزرگ جهان گام برمی دارند، حفظ هویت بسیار الزامی است.
از آنجا که مهمترین مؤلفه های هویتی ما را بستگی جغرافیایی، نژادی، قومی، فرهنگی و زبانی و دینی، ادبی و هنری تشکیل می دهد، باید هرچه بیشتر در پاسداری از آنها کوشید، بویژه زبان که نقش آن از میان سایر عوامل سازنده هویت ملی بیشتر است، زیرا انتقال فرهنگ هر ملت به وسیله زبان آن ملت صورت می پذیرد. زبان و ادبیات یک جامعه پایه تفکر و آیینه تاریخ آن جامعه است. هنر پویا و مستمر ایرانی در طول تاریخ در ابعاد و زمینه های گوناگون نیز همواره برای ما حیات بخش و غرورآفرین بوده است، بنابراین، باید جلوه های گوناگون آن را نیز به عنوان مؤلفه های هویتی پاسداری کنیم، زیرا هنرمندان گذشته ما هم هیچ گاه میراث ملی خود را فراموش نکردند و با جان و دل درصدد ارتقای آن بودند.
آری، جلوه های هویت هنری ما به حدی زیاد و گسترده است که اگر امروزه قدری به خود آییم و به ریشه های اصیل خود باز گردیم و در جستجوی خویشتن خویش باشیم، مسلما می توانیم در آینده ای نه چندان دور، هویت اصیل و بومی خود را غرورآفرینانه بازیابیم.
کارکرد معنایی دلالت های صریح و ضمنی در مطالعة موردی آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی آثار نقاشی، همچون دیگر آثار تصویری، ما با سطوح مختلفی از نشانه ها روبه رو می شویم که این سطوح به وجودآورنده معنا در آثار هستند. روابطی که بین نشانه ها و نظام های رمزگانی در آثار نقاشی به کار می رود، دلالت را به وجود می آورد، بنابراین دریافت اولیه مخاطب در برخورد با سطوح اولیه آثار باعث به وجود آوردن معنایی می شود که از رابطه دلالتی صریح نشئت گرفته است. آنچه در پی آن می آید و موجب گسترش معنا و رفتن به سطوح دیگری از نشانه ها می شود، به دلالت های ضمنی اثر شکل می دهد. مسئله اصلی در این تحقیق بررسی دلالت های به کاررفته در آثار محمد سیاه قلم (مطالعه موردی این آثار) با رویکرد نشانه شناسی است. از این دیدگاه، به متغیرهایی همچون نقش دلالت های ضمنی و صریح، عوامل اجتماعی و فرهنگی و حضور آیین ها و باورهای اساطیری توجه می شود. همچنین، تلاش می شود که به پرسش هایی نظیر کارکرد دلالت های ضمنی در آثار محمد سیاه قلم و اینکه چه بینامتنیتی را در این آثار پیش می کشد پاسخ داده شود. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی و با این فرضیه که در آثار محمد سیاه قلم می توان از طریق دلالت های ضمنی و رمزگان های تصویری موجود در این آثار، ارتباطی بین این رمزگان ها با آیین ها و نمادهای شمنیسم یافت، این آثار را مطالعه می کنیم.
تاریخ زیبایی شناسی
منبع:
سوره ۱۳۷۵ شماره ۷۱
حوزههای تخصصی:
نگاهی جامعه شناختی به فیلم های حاتمی کیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، فیلم های ابراهیم حاتمیکیا با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی تحلیل شده اند. هدف از این تحلیل فهمیدن دو مطلب است: اول اینکه معانی تولید شده در فیلم ها چیست و دوم اینکه این معانی چگونه با جامعه معاصر فیلم ها و نیز گروهی اجتماعی که حاتمیکیا آن را نمایندگی میکند ارتباط پیدا میکنند. چارچوب نظری این مقاله متاثر از رویکرد بازتاب در جامعه شناسی سینماست که مشخصاً با استفاده از نظریه لوسین گلدمن درباره اثر هنری بزرگ و فرد استثنایی، که در حوزه ادبیات طرح شده است، و با تسری آن به حوزه سینما تدقیق شده است. روش تحلیل فیلم ها از حیث درک معانی مستتر در آنها تحلیل نشانه شناختی و از حیث امکان ارتباط دادن معانی با جامعه معاصرشان نقد برون نگر بوده است. در این مقاله فیلم های از کرخه تا راین، برج مینو، آژانس شیشه ای، روبان قرمز، موج مرده، ارتفاع پست و به نام پدر تحلیل شده اند. مسیر حرکت قهرمان فیلم های مذکور، که گویی یک نفر است که مراحل متفاوت زندگی خود و جامعه اش را طی میکند، به شکلی منطقی در لابه لای فیلم ها دنبال شده است. این تحلیل ها نشان دهنده نگرش یکی از گروه های جامعه ایران، یعنی گروه های بسیجی جبهه رفته زمان جنگ و خانواده هایشان است که در جامعه کنونی مورد فراموشی و بیمهری قرار گرفته اند. هنرمندی که خود مانند این گروه فکر میکند، این نگرش را به شکل اثر هنری درآورده است.