فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to investigate the relationship between gut microbiome composition, athletic performance, and post-exercise recovery in endurance athletes following probiotic supplementation. Method: In this randomized, double-blind, placebo-controlled study, 40 male endurance runners (age: 28.3 ± 5.2 years) were randomly assigned to either a probiotic (n=20) or placebo (n=20) group for 8 weeks. The probiotic group received a daily supplement containing a blend of Lactobacillus acidophilus, Bifidobacterium lactis, and Lactobacillus plantarum (20 billion CFU total). Fecal samples were collected before and after the intervention and analyzed using 16S rRNA gene sequencing. Athletic performance was assessed through VO2max testing and time to exhaustion. Recovery was evaluated by measuring delayed onset muscle soreness (DOMS) and creatine kinase (CK) levels. Results: The probiotic group showed a significant increase in gut microbial diversity (Shannon index: p<0.01) and relative abundance of beneficial bacteria such as Bifidobacterium and Lactobacillus (p<0.001). Significant improvements were observed in VO2max (4.7%, p<0.05) and time to exhaustion (7.2%, p<0.01) in the probiotic group compared to placebo. The probiotic group also demonstrated reduced DOMS (23%, p<0.05) and lower peak CK levels (18%, p<0.01) relative to the placebo group. Multiple regression analysis revealed that changes in Akkermansia muciniphila and Bifidobacterium abundances were significant predictors of performance improvement (R² = 0.68, p<0.001). Conclusion: This study provides evidence that gut microbiome modulation through probiotic supplementation can enhance athletic performance and accelerate post-exercise recovery in endurance runners. These findings suggest that targeted manipulation of the gut microbiome may be a novel strategy for improving sports performance and recovery.
تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی- هوازی، هوازی- مقاومتی و ترکیبی چرخشی بر برخی از شاخص های ترکیب بدنی، اینترلوکین 6 و مقاومت انسولینی در زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : سالمندی اغلب با سطوح بالایی از عوامل پیش التهابی مانند اینترلوکین6 (IL-6) در ارتباط است و منجر به عملکرد ضعیف و مرگ و میر می شود، اما ممکن است راهکارهای کاهش التهاب وابسته به سن، طول عمر را در افراد مسن بهبود بخشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی- هوازی، هوازی- مقاومتی و ترکیبی چرخشی بر برخی از شاخص های ترکیب بدنی، اینترلوکین 6 و مقاومت انسولینی در زنان سالمند است.مواد و روش ها : 40 نفر از زنان سالمند (میانگین سنی:0/82±60/34سال، قد: 0/01±155سانتی متر، وزن: 1/89±71/72کیلوگرم وBMI : 29.45±0.63کیلوگرم بر متر مربع) به طور هدفمند انتخاب و بطور تصادفی ساده در یکی از چهار گروه: تمرین هوازی+مقاومتی (A+R)(n=9)، مقاومتی+هوازی (R+A) (n=10)، ترکیبی چرخشی (CI)(n=12) وکنترل (n=9) قرار گرفتند. برنامه های تمرینی به مدت 8 هفته و 3 روز در هفته انجام شد. از آزمون تی وابسته جهت تغییرات درون گروهی و از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه جهت بررسی اختلاف بین گروه ها استفاده شد.یافته ها : هشت هفته تمرین ترکیبی، کاهش معنی داری در وزن وBMI ایجاد کرد (0.05> p). در تغییرات درون گروهی در سطوح سرمی IL-6، کاهش معنی داری در گروه R+A (p=0.04) در مقایسه با گروه A+R (p=0.75 ) و چرخشی ترکیبی (0.09= p) مشاهده شد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که سازگاری به تمرینات ترکیبی مستقل از ترتیب تمرین ترکیبی است و به نظر می رسد شیوه تمرینی که در ابتدا با تمرین مقاومتی شروع شود و به دنبال آن تمرین هوازی انجام شود می تواند تاثیر بیشتری در بهبود عوامل التهابی در مقایسه با توالی های دیگر داشته باشد.
مطالعه ویژگی های آنتروپومتریک، آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی دختران نوجوان والیبالیست ایران (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آمادگی جسمانی، شکل و ساختمان بدن، نقش مهمی در موفقیت ورزشکاران دارد. دانستن ویژگی های بدنی و فیزیولوژیک در هر رشته ورزشی مهم و عامل تعیین کننده ای در عملکرد ورزشکاران می باشد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه ویژگی های آنتروپومتریک، آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی دختران نوجوان والیبالیست ایران و ارائه الگو با استفاده از تحلیل پوششی داده ها(DEA) انجام شد.
روش شناسی: 172دختر والیبالیست منتخب استان های کشور با دامنه سنی 5/1±33/15 سال در مطالعه شرکت کردند. سنجش فاکتورهای ترکیب بدنی شامل وزن، شاخص توده بدنی، درصد چربی، نسبت دور کمر به باسن، توده بدون چربی و شاخص های آنتروپومتریکی شامل قد، طول دست و طول پا بود. متغیرهای فیزیولوژیک و آمادگی جسمانی توسط توان پایین تنه، چابکی، انعطاف پذیری، دامنه حرکتی مفصل شانه، قدرت دست، درازونشست و توان هوازی اندازه گیری شدند. ضریب همبستگی پیرسون، آمار توصیفی و روش ریاضی (DEA) برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفتند (05/0P≤).
یافته ها: نتایج نشان داد، ارتباط معنا داری میان پرش با طول پا، درصد چربی با شاخص توده بدنی و انعطاف پذیری با درصد چربی وجود دارد. قدرت و دامنه حرکتی مفصل شانه شرکت کنندگان در مقایسه با برخی مطالعات انجام شده بیشتر و توان هوازی، درازونشست، توان پایین تنه، قد، وزن و درصد چربی کمتر بود. با توجه به نتایج تحلیل پوششی داده ها، 84 درصد از افراد شرکت کننده کارا تشخیص داده شدند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند الگویی مناسب برای استعدادیابی و انتخاب بازیکنان والیبال باشد.
اثر نوروپروتکتیو ترکیب تمرین هوازی و آدنوزین بر بیان ژن گیرنده A2a و عوارض ناشی از سکته مغزی در هیپوکامپ موش صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
125 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: سکته مغزی نوعی اختلال نورولوژیک و دومین عامل مرگ و میر در جهان است. اخیرا مطالعه درباره درمان نوروپروتکتیو سکته به یک بحث داغ در جهان تبدیل شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر نوروپروتکتیو ترکیب تمرین هوازی و آدنوزین بر بیان ژن گیرنده A2a و عوارض ناشی از سکته مغزی در هیپوکامپ موش نر صحرایی انجام شد. مواد و روش ها: 50 سر موش نر بالغ نژاد ویستار (سن 10-8 هفته، وزن270-240 گرم) به صورت تصادفی در ۵ گروه (شم، کنترل+ایسکمی، ایسکمی+تمرین، ایسکمی+آدنوزین و ایسکمی+آدنوزین+تمرین) تقسیم شدند. پس از القای ایسکمی، موش های گروه های تمرین، 5 روز در هفته و بمدت 8 هفته روی تردمیل دویدند. آدنوزین بصورت همزمان روزانه به گروه های تحت درمان آدنوزین تزریق شد. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، موش ها کشته و بافت هیپوکامپ جهت بررسی مرگ سلولی و بیان ژن A2a به روش RT_PCR برداشته شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: تعداد سلول های مرده در گروه ایسکمی نسبت به شم افزایش و در گروه ایسکمی+تمرین+آدنوزین و ایسکمی+تمرین نسبت به ایسکمی کاهش یافته بود. بیان ژن A2a در گروه های ایسکمی+آدنوزین+تمرین، ایسکمی+تمرین و ایسکمی+آدنوزین به ترتیب بیشترین افزایش را داشت به گونه ای که در مقایسه با گروه شم (P<0/001) و کنترل+ایسکمی(P<0/001) معنادار بود. نتیجه گیری: تمرین هوازی و آدنوزین بصورت مستقل و تعاملی به صورت یک ترکیب نوروپروتکتیو می تواند با افزایش بیان ژن گیرنده A2a و تحریک سیگنالینگ و مکانیسم های مرتبط با کاهش مرگ سلولی، اثر درمانی و محافظتی را بر عوارض ناشی از سکته داشته باشد.
تأثیر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف بذر کدو بر سطوح عوامل بازدارنده (گلوتاتیون و ATP) و عوامل مخرب (سیتوکرم-C و مالون دی آلدئید) در بافت ریه رت های مسموم شده با پراکسید هیدروژن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسمومیت های ریوی و تولید گونه های واکنشی به نقص در تبادل گازهای تنفسی و آسیب به DNA منجر می شوند. بذر کدو با خواص آنتی اکسیدانی بسیار قدرتمند می تواند تولید ROS را کاهش دهد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف بذر کدو بر سطوح عوامل بازدارنده گلوتاتیون و ATP و مخرب سیتوکرم-C و مالون دی آلدئید در بافت ریه رت های مسموم شده با پراکسید هیدروژن است.
روش پژوهش: 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی ۵۰±۲۵۰ گرم انتخاب و به صورت تصادفی به 7 گروه 6 سری شامل 1. کنترل سالم، 2. کنترل مسموم، 3. تمرین مقاومتی، 4. بذر کدو 1 میلی گرم بر کیلوگرم، 5. بذر کدو 2 میلی گرم بر کیلوگرم، 6. تمرین مقاومتی+بذر کدو 1 میلی گرم بر کیلوگرم و 7. تمرین مقاومتی+بذر کدو 2 میلی گرم بر کیلوگرم تقسیم شدند. پروتکل تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان یک متری با دو سانتی متر فاصله بین هر دو پله و شیب 85 درجه بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس دوطرفه همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS در سطح معنا داری 05/0P≤ صورت گرفت.
یافته ها: تمرین مقاومتی همراه با مصرف بذر کدو به ایجاد اثر معنا داری بر غلظت های ATP، سیتوکروم-C، GSH، MDA و PAB در بافت ریه منجرشد (001/0=P).
نتیجه گیری: تعامل انجام تمرین مقاومتی همراه با مصرف بذر کدو با افزایش عواملی مانند ATP و غلظت GSH و همچنین کاهش غلظت سیتوکروم-C، MDA و PAB می تواند ROS تولیدشده از مسمومیت هایی مانند H<sub>2 O<sub>2 را در بافت ریه کاهش دهد.
بررسی پاسخ های هورمونی کوتاه مدت تستوسترون و کورتیزول به تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی در پسران جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرین مقامتی یک محرک قوی برای افزایش حاد غلظت هورمون های متابولیک نظیر تستوسترون و کورتیزول می باشد. هدف از این مطالعه تعیین پاسخ های هورمونی حاد تستوسترون وکورتیزول به دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی به منظور توسعه و ارزیابی پروتکل های تمرین مقاومتی برای ورزشکاران و غیر ورزشکاران می باشد.
روش شناسی: بدین منظور 20 پسر جوان غیر ورزشکار انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. تمرین های مقاومتی حجمی و قدرتی در دو جلسه جداگانه به صورت متقاطع برای هر دو گروه تجویز شد. در هفته اول گروه یک تمرینات حجمی (70% یک تکرار بیشینه، 4 نوبت، 1 دقیقه استراحت) و گروه 2 تمرینات قدرتی (90% یک تکرار بیشینه، 8 نوبت، 3 دقیقه استراحت)، انجام دادند و در هفته دوم جای گروه ها عوض شد. پروتکل تمرینی شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود. نمونه گیری خونی قبل و بلافاصله بعد از هر جلسه تمرین جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول سرم انجام شد.
یافته ها: تستوسترون بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش یافت ولی فقط بعد از تمرینات مقاومتی قدرتی این افزایش معنادار بود. کورتیزول بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش معناداری داشت. نسبت تستوسترون به کورتیزول بعد از هر دو شیوه کاهش معناداری داشت. اما تغییرات غلظت تستوسترون، کورتیزول و نسبت آنها بین گروه ها معنادار نبود (05/0p < ). نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که هر دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی موجب پاسخ های هورمونی حاد شده اند، اما تفاوت معناداری با هم نداشته اند. درحالی که هر دو استرس زا بوده و بدن را در موقعیت کاتابولیکی قرار داده اند.
اثر مکمل HMB-FA بر شاخص های التهابی بازیکنان فوتبال طی یک میکروسیکل دو مسابقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
41 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر مکملگیری HMB-FA بر شاخص های التهابی طی یک میکروسیکل دو مسابقهای در بازیکنان فوتبال بود.روش تحقیق: تعداد 24 فوتبالیست (میانگین سن: 30±23 سال) به طور تصادفی در دو گروه مکمل (12نفر) و دارونما (12نفر) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه مکمل و گروه دارونما در یک میکروسیکل هفتگی با دو مسابقه در هفته شرکت کردند. آزمودنی های گروه مکمل روزانه سه گرم HMB-FA در طی میکروسیکل هفتگی فوتبال مصرف کردند. سطوح سرمی شاخص های التهابی اینترلوکین-1 بتا، اینترلوکین-6 و پروتئین واکنشی-C در هفت مرحله مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون اندازهگیری مکرر و آزمون تی زوجی و نرمافزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. سطح معنیداری 0.05=α درنظر گرفته شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، تمرینات و دو مسابقه فوتبال باعث افزایش همه شاخص های التهابی شد (برای همه،0.05P≤). نتیجه گیری: مصرف مکمل HMB-FA باعث کاهش فاکتورهای التهابی طی یک میکروسیکل فوتبال دو مسابقه ای میشود که نشان دهنده توانایی این مکمل برای کنترل وضعیت التهابی بازیکنان فوتبال در شرایط التهاب آفرین ناشی از دو مسابقه در هفته است.
بررسی نیم رخ فیزیولوژیک و آنتروپومتریک و ارتباط بین آن ها در بازیکنان جوان تیم ملی کبدی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور استعدادیابی و ارزیابی میزان آمادگی جسمانی ورزشکاران استفاده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی نیمرخ آنتروپومتریک و برخی قابلیت های فیزیولوژیک و تعیین رابطه بین آن ها در بازیکنان جوان نخبه کبدی پسر ایرانی می باشد.
روش شناسی: به این منظور 23 بازیکن تیم ملی جوانان کبدی با میانگین سنی 68/0±5/18 سال در این پژوهش شرکت کردند. متغیرهای آنتروپومتریکی شامل (قد، وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی) و ویژگی های فیزیولوژیکی شامل (توان هوازی و بی هوازی، سرعت، چابکی و پرش جفت دوطرفه، قدرت دست، انعطاف پذیری و استقامت عضلات شکمی) اندازه گیری شد. داده های حاصله توسط آمار توصیفی (میانگین ± انحراف استاندارد) و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش بر اساس هدف های مورد نظر در سطح معنی داری 0.05P< آنالیز شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین قد (97/3 ±26/176) سانتی متر، وزن (11/3±39/64) کیلوگرم، شاخص توده بدن (09/1±86/20)، 36 متر سرعت (25/±34/5) ثانیه، انعطاف (71/4±64/35) سانتی متر، چابکی (31/±20/9) ثانیه، توان (10/401±05/4330) وات، قدرت دست (28/6±09/68) کیلوگرم، دراز و نشست (14/6±33/60) تکرار، پرش دوطرفه (76/8±74/156) تکرار و در آزمون توان هوازی دوی 1600 متر (36/±52/5) دقیقه و ثانیه به دست آمد. هم چنین بررسی همبستگی نشان داد که بین سرعت دویدن 36 متر با توان بی هوازی (0.05P<، 63%) و انعطاف (0.05P<،53%-)، بین استقامت میان تنه و توان هوازی (0.05P<، 56%) و چابکی (0.05P<)، 44%)، بین استقامت عضلانی پا با شاخص توده بدن (0.05P<، 41-%) و قدرت (0.05P<، 52%) ارتباط معنی دار وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد مسائل تکنیکی و تاکتیکی در موفقیت تیم های هند نقش بیشتری بازی می کند. با این حال مربیان می توانند از ویژگی های پیکری و فیزیولوژیکی به منظور ارزیابی مستمر وضعیت بدنی و آمادگی جسمانی بازیکنان و استعدادیابی بازیکنان مستعد استفاده نمایند.
اثر تمرینات مقاومتی بر محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال، وضعیت روانی و میزان افسردگی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلالات محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال (محور HPA) و در نتیجه اختلالات روانی و افسردگی از جمله مشکلات رایج در بیماران مبتلا به ام اس هستند. ممکن است فعالیت های ورزشی موجب تنظیم محور HPA و بهبود وضعیت روانی این دسته از بیماران مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر محور HPA، وضعیت روانی و میزان افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس بود.مواد و روش ها: 27 زن جوان مبتلا به بیماری ام اس (میانگین سنی 6.9 ± 32.3 سال) و با میانگین مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (EDSS) 2±1.3 به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی و بر اساس EDSS به دو گروه تمرینات مقاومتی (14 نفر) و کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته، به مدت 45 دقیقه و با محدوده 50 تا 70 درصد حداکثر قدت در تمرینات برنامه ریزی شده مقاومتی پیشرونده شرکت کردند. وضعیت روانی، میزان افسردگی و غلظت هورمون های آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) و کورتیزول قبل و پس از دوره تمرینی اندازه گیری شد. برای بررسی اختلاف میانگین ها از آزمون آماری t مستقل و حداقل سطح معنی داری 0.05 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد پس از هشت هفته تمرین مقاومتی، وضعیت روانی (11.2 درصد، 0.04=P < span lang="FA">) و میزان افسردگی (27.4 درصد، 0.01=P < span lang="FA">) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل بهبود معنی دار و سطوح ACTH (11.6 درصد، 0.03=P < span lang="FA">) و کورتیزول (9.9 درصد، 0.04=P < span lang="FA">) کاهش معنی دار پیدا کرده است.بحث و نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد تمرینات مقاومتی به کار رفته در مطالعه حاضر به واسطه تنظیم محور HPA می تواند در بهبود وضعیت روانی و میزان افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس مؤثر باشد.
تاثیر هفت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل کافئین بر توان انفجاری و چابکی بازیکنان بسکتبال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نتایج پژوهش های پیشین نشان داده است که ترکیب تمرین و مکمل می تواند اثرات سودمندی برای سلامتی و عملکرد ورزشی داشته باشد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر هفت هفته تمرین تناوبی شدید به همراه مکمل یاری کافئین بر توان انفجاری و چابکی بازیکنان بسکتبال است. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی، بازیکنان بسکتبالیست جوان در دامنه سنی ۲۰ تا ۲۵ سال استان یزد بود که دارای حداقل دو سال سابقه فعالیت در رشته بسکتبال با سه جلسه تمرین منظم در هفته بوده و تاکنون هیچ مکملی مصرف نکرده و سابقه بیماری قلبی - عروقی نیز نداشتند. تعداد ۳۶ بسکتبالیست به صورت داوطلبانه انتخاب و به چهار گروه مساوی مکمل کافئین و تمرین تناوبی شدید، تمرین تناوبی شدید، مکمل کافئین و کنترل تقسیم شدند. برای تعیین تفاوت های بین گروهی داده ها از تحلیل کواریانس دو راهه با نرم افزار ۲۰ - SPSS در سطح معنی داری ۰۵/۰≥P استفاده شد. هفت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل کافئین بر توان انفجاری بازیکنان بسکتبال اثر داشت، اما بر چابکی اثری نداشت.
فرا تحلیل تاثیر تمرینات هوازی خانه محور بر برخی شاخص های فیزیولوژیکی در بیماران مبتلا به آسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
87 - 134
حوزههای تخصصی:
اهداف: بهدف این تحقیق فراتحلیل تاثیر تمرینات هوازی خانه محور بر شاخص های حجم بازدمی فشاری(FEV1)، ظرفیت حیاتی فشاری(FVC)، پیک فلومتری(PEFR) ، نسبت حجم بازدم فشاری بر ظرفیت حیاتی فشاری (FEV1 / FVC)، بهبود تهویه ارادی بیشینه فرد(MVV) و حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)در مبتلایان به آسم بود. مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع فراتحلیل بود. جامعه آماری شامل منابع چاپ شده داخلی و خارجی به زبان انگلیسی در بازه زمانی 2010 تا 2022 بود. نتیجه جستجو با توجه به کلیدواژه ها در پایگاه های اطلاعاتی شامل 1848 مورد بود که از این تعداد 87 پژوهش داخلی و 1761پژوهش خارجی بودند. پس از حذف تحقیقات تکراری و غیر مرتبط، 35پژوهش به روش تمام شماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست مشخصات کتاب شناختی و روش شناختی استفاده شد. محاسبه اندازه اثر با شاخص g هجز در دو مدل اثرات ثابت و تصادفی و از طریق نرم افزار CMA3 صورت گرفت. یافته ها: نتایج آزمون کوکران و مجذور I2 نشان دهنده وجود همگنی در حجم بازدمی فشاری پیک فلومتری ، نسبت حجم بازدمی فشاری ، تهویه ارادی بیشینه فرد، حداکثر اکسیژن مصرفی، و وجود همگنی متوسط ظرفیت حیاتی فشاریبود. همچنین نتایج نشان داد اندازه اثر مطالعات انجام شده طبق طبقه بندی کوهن در شاخص نسبت حجم بازدمی فشاری در حد کم، در شاخص های حجم بازدمی فشاری، ظرفیت حیاتی فشاری، پیک فلومتریدر حد متوسط، و در شاخص های تهویه ارادی بیشینه فرد و حداکثر اکسیژن مصرفی در حد بزرگ قرار دارد. نتیجه گیری: در مجموع نتایج تحقیق نشان دهنده اثربخشی تمرینات هوازی خانه محور بر شاخص های مورد مطالعه بود.
تأثیر کوتاه مدت فعالیت ورزشی استقامتی بر تغییرات سطوح پروتئین های پلاسما در مردان ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: عملکرد ورزشکاران در جلسات کوتاه مدت فعالیت ورزشی که می تواند در طول مسابقات نیز اهمیت ویژه ای داشته باشد، تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می گیرد. غلظت خون توسط اجزای مختلف خون از جمله پروتئین ها تعیین می گردد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر کوتاه مدت فعالیت ورزشی استقامتی بر تغییرات سطوح پروتئین های پلاسما در مردان ورزشکار و غیرورزشکار می باشد.مواد و روش ها: در این تحقیق 12 ورزشکار و 12 غیرورزشکار مرد به طور داوطلبانه شرکت کردند. این دو گروه، یک آزمون هوازی تا حد واماندگی را بر روی دوچرخه مونارک انجام دادند. قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از فعالیت ورزشی، نمونه های خونی از افراد گرفته شد. پس از جمع آوری داده ها، از روش آمار توصیفی برای دسته بندی اطلاعات و برای مقایسه متغیرهای درون گروهی از روش آماری اندازه گیری مکرر و برای مقایسه بین گروهی از روش آماری تی تست مستقل استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد میزان پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین پلاسما در گروه ورزشکار و غیرورزشکار در زمان بعد از فعالیت ورزشی به طور معناداری افزایش داشته و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی به طور معناداری کاهش می یابد (0.05>P). همچنین سطوح کراتینین پلاسما در گروه ورزشکار افزایش معنادار داشت (0.0001>P)، اما در گروه غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود نداشت (0.15=P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به این که دوره بازیافت در فعالیت های ورزشی اهمیت ویژه ای دارد، به نظر می رسد دوره بازیافت متغیرهای تحقیق حاضر متفاوت می باشد. همچنین ورزشکار و یا غیرورزشکار بودن باعث ایجاد نتایج متفاوت در برخی از متغیرها می شود.
اثر شدت های مختلف تمرین در شرایط هیپوکسی و نرم اکسی بر محتوای چربی کبد، سلول های خونی و عملکرد استقامتی رت های نر دارای رژیم غذایی پر چرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
65 - 86
حوزههای تخصصی:
اهداف: در این مطالعه اثر شدت های مختلف تمرین در شرایط هیپوکسی و نرم اکسی بر محتوای چربی کبد و عملکرد استقامتی رت ها مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: 48 رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی پنج هفته به صورت تصادفی در گروه های رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذای پرچرب (HFD)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تداومی با شدت متوسط (HFD-MICT)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تداومی با شدت متوسط در شرایط هیپوکسی (HFD-HMICT)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تناوبی با شدت بالا (HFD-HIIT)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تناوبی با شدت بالا در شرایط هیپوکسی (HFD-HHIIT) قرار گرفتند. پس از تعیین حداکثر سرعت هوازی در شرایط نرم اکسی (ارتفاع معادل 50 متر) و هیپوکسی (ارتفاع معادل 3000 متر) تمرینات به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند. نتایج: وزن، محتوای چربی کبد و تعداد لکوسیت ها در گروه HFD نسبت به تمامی گروه ها بالاتر و عملکرد استقامتی پایین تر بود (05/0>p). کمترین میزان افزایش وزن و محتوای چربی و بالاترین عملکرد استقامتی در گروه های HIIT بود (05/0>p). عملکرد استقامتی در گروه های MICT نسبت به گروه-های HIIT کمتر بود. افزایش عملکرد هوازی در گروه های هیپوکسی مستقل از تغییرات RBC و HGB بود. MICT در هیپوکسی در مقایسه با نرم اکسی مزایای بیشتری را در کاهش محتوای چربی کبد به همراه نداشت. نتیجه گیری: افزایش عملکرد استقامتی در گروه HFD-HHIIT مستقل از تغییرات فاکتورهای خونی مرتبط با ظرفیت انتقال اکسیژن بود. احتمالاً مداخله این تحقیق به دلیل قرار گرفتن کوتاه مدت در معرض هیپوکسی تحریک کافی برای تغییرات خونی را القا نمی کند.
The effects of resistance training types on clinical and functional indices in older individuals with Osteosarcopenia: A Systematic Review
حوزههای تخصصی:
Purpose: In this study, we investigated the effects of resistance training types on clinical and functional indices in older individuals with Osteosarcopenia. Method: In this Systematic Review study, a systematic searching strategy was used in information databases such as Pub Med, Web of Science, Scopus, Google Scholar, Cochrane, and Ambace, all of the studies were extracted by using specific keywords such as Strength exercise, Exercise training, Resistance exercise, Resistance training, Strength training, Physical activity, Osteosarcopenia, Aging, Older adult, Elderly which were published on 7th August 2023. After all preliminary screening, surveying of complete text, and assessment of critical studies, scrutinized articles were related to inclusion criteria. Finally, 17 papers were selected for this study. Results: According to the present study, Resistance training for Osteosarcopenia older individuals has an effective result to improve Osteosarcopenia risk factors, and older patients’ performance and clinical status. However, it has to be mentioned that it needs further study in the contexts of Resistance training and Osteosarcopenia syndrome in elderly adults. Conclusion: Resistance exercise training has markedly beneficial effects on elderly patients with Osteosarcopenia which improves Sarcopenia risk factors, and older patients’ performance, clinical status and function of elderly patients.
Relationship between indicators affecting osteoporosis and femoral bone mineral density in active and inactive elderly men
حوزههای تخصصی:
Background: Osteoporosis is a decrease in bone density among older adults that can lead to painful fractures and disability. People in developing countries are not interested in examining bone mineral density until fractures occur. Therefore, the aim of this study was to investigate the relationship between the indicators affecting osteoporosis with femoral mineral density in active and inactive elderly men.Methods: A total of 45 active and 45 inactive men with an age range of 70 to 85 years with medical records and clinical trials were selected. Anthropometric characteristics and serum indices of the subjects were used as effective indicators of osteoporosis. Pearson correlation coefficient was used to find the relationship between the indicators and the mineral density of the femur. SPSS software version 26 was used for data analysis.Results: The results of the present study showed that in both groups of active and inactive elderly men, a significant relationship was observed between anthropometric characteristics and serum indices with bone mineral density (P≤0.05). No significant relationship was found between other indicators.Conclusion: In general, the results show that there is a significant relationship between bone density and weight, body mass index, age, calcium, phosphorus and serum alkaline phosphatase of all subjects. Therefore, in adulthood and old age, these blood and anthropometric variables can be used to identify people at risk for osteoporosis.
تأثیر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای مردان ورزشکار دارای اسپرین مچ پا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا و پویای پسران ورزشکار دارای اسپرین مچ پا بود. آزمودنی های این مطالعه، بیست نفر از پسران ورزشکار دارای اسپرین مچ پا بودند که با توجه به معیارهای ورود به مطالعه، در دو گروه همگن 10 نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. به منظور ارزیابی تعادل ایستا و پویا، به ترتیب از آزمون های تعادلی لک لک و Y قبل و بعد از اعمال برنامه تمرینی، استفاده شد. گروه تجربی به مدت شش هفته (سه جلسه در هفته) تمرینات ثبات مرکزی را انجام دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها جهت تعیین تفاوت بین گروهی و درون گروهی از آزمون های تی مستقل و زوجی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان تعادل ایستا و پویا در گروه تجربی پس از اعمال برنامه تمرینی وجود دارد، درحالی که در گروه کنترل هیچ گونه تفاوتی مشاهد نشد. نتایج نشان داد که انجام شش هفته تمرینات عضلات ناحیه مرکزی بدن سبب بهبود تعادل ایستا و پویای پسران ورزشکار دارای اسپرین مچ پا می گردد. توصیه می شود که در برنامه ى توانبخشی این دسته از افراد، از تمرینات عضلات ناحیه مرکزی بدن در کنار سایر روش های تمرینی استفاده شود.
آثار تعاملی ده هفته تمرین همزمان (مقاومتی - هوازی) و مکمل یاری ترکیبی (ال کارنیتین-کافئین-آرژنین) بر مقادیر آدیپونکتین، لپتین و نیمرخ لیپیدی مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اثر تمرینات مقاومتی و هوازی بر بهبود شرایط متابولیکی افراد چاق در پژوهش های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما این موضوع که آیا مصرف مکمل های انرژی زا در کنار ورزش موجب بهبود وضعیت متابولیکی و نیمرخ چربی های خون این افراد می شود، رویکرد جدیدی است که مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر تعاملی ده هفته تمرین همزمان (مقاومتی- هوازی) و مکمل یاری ترکیبی (ال کارنیتین-کافئین-آرژنین) بر مقادیر آدیپونکتین، لپتین و نیمرخ لیپیدی خون در مردان چاق بود.مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی و کاربردی با طرح پیش آزمون - پس آزمون که روی مردان چاق غیرورزشکار انجام شد، 28 داوطلب (سن 3.89±37.02 سال، قد 6.57±174.7 سانتی متر و شاخص توده بدنی 1.24±34.04 کیلوگرم/مترمربع) به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 1: تمرین + مکمل [RAS] (10 نفر)، 2: تمرین + دارونما [RAP] (9 نفر) و 3: مکمل [HUS] (9 نفر) تقسیم شدند. مکمل ترکیبی حاوی 200 میلی گرم کافئین، 1000 میلی گرم ال-کارنیتین و 1000 میلی گرم ال-آرژنین بود که روزانه 40 دقیقه قبل از تمرین مصرف می کردند. تمرینات مقاومتی شامل 45-40 دقیقه و تمرینات هوازی 30 دقیقه با شدت متوسط بود که به مدت ده هفته و هر هفته سه جلسه برگزار شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مصرف مکمل ترکیبی (ال کارنیتین- کافئین- آرژنین) همراه با تمرینات مقاومتی- هوازی با شدت متوسط موجب کاهش معنی دار لپتین (0.0001=P < span lang="FA">) و افزایش در آدیپونکتین (0.001=P < span lang="FA">) پلاسمایی شده بود (0.05>P < span lang="FA">). همچنین تعامل تمرین مقاومتی-هوازی و مصرف مکمل ترکیبی موجب کاهش سطوح TC، TG و LDL-C و افزایش HDL-C در مردان چاق غیر ورزشکار شده بود. بحث و نتیجه گیری: نتایج کلی نشان داد ده هفته مکمل ترکیبی (ال کارنیتین- کافئین- آرژنین) همراه با تمرینات مقاومتی- هوازی با شدت متوسط می تواند بر نشانگرهای متابولیکی لپتین و آدیپونکتین و نیمرخ لیپیدی خون در مردان چاق غیرورزشکار اثر مثبت داشته باشد.
اثر۱۶ هفته تمرین همزمان و رژیم کم کالری بر پارامترهای متابولیکی و التهابی در زنان مبتلا به سندرم متابولیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سندرم متابولیک، ترکیبی از بیشتر عوامل خطرزای قلبی عروقی خطرناک از جمله هایپرگلیسمی، افزایش کلسترول لیپوپروتئین با چگالی کم، تری گلیسرید بالا، فشار خون سیستولیک بالا و افزایش دور کمر است. افزایش تمرینات بدنی در پیشگیری، درمان اولیه بیماری های قلبی عروقی و سندرم متابولیک به دلیل مزایای محافظت قلبی مرتبط با بهبود آمادگی قلبی تنفسی توصیه شده است. هدف این پژوهش نیمه تجربی و کاربردی، تحلیل اثرات اجرای همزمان تمرینات مقاومتی و تناوبی با شدت بالا بر شاخص های متابولیک در زنان مسن مبتلا به سندرم متابولیک است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که اجرای همزمان تمرینات مقاومتی و تناوبی با شدت بالا در ترکیب با رژیم کم کالری فواید متابولیکی متعددی در زنان چاق مبتلا به سندرم متابولیک پس از یک مداخله ۱۶ هفته ای فراهم می کند. اجرای همزمان تمرینات مقاومتی و تناوبی با شدت بالا در ترکیب با رژیم کم کالری به طور بالقوه می تواند دستاوردهای ارزشمندی از جمله بهبود قابل توجه وزن، شاخص توده بدنی، قند خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین و پروتئین واکنشگر سی در افراد مبتلا به سندرم متابولیک ایجاد کند.
بررسی سطح سرمی آیریزین و بیان ژن و پروتئین فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در بافت قلب موش های نژاد NMRI به دنبال تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
47 - 64
حوزههای تخصصی:
اهداف: آنژیوژنزیز در عملکرد قلب نقش حیاتی ایفا می کند. آیریزین یک میانجی احتمالی برای اثرات ورزش می باشد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی سطح سرمی آیریزین و بیان ژن و پروتئین فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در بافت قلب موش های نژاد NMRI به دنبال تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بود.مواد و روش ها: 21 عدد موش (NMRI، پنج هفته ای با وزن حدود 2±18 گرم) به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین (مقاومتی) و آیریزین تقسیم شدند. پروتکل تمرین به مدت هشت هفته اجرا شد. وزنه ای معادل 30 درصد وزن موش ها به دم آن ها متصل و روی یک نردبان با ارتفاع یک متر بالا رفتند. وزنه به تدریج به دو برابر وزن موش می رسید. گروه آیریزین به مدت هشت هفته آیریزین با دوز 100 میکروگرم/کیلوگرم/هفته به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. بیان ژن VEGFدر قلب با روش real-time PCR، پروتئین VEGF با ایمونوهیستوشیمی و وسترن بلات و غلظت سرمی آیریزین با استفاده از الایزا بررسی شد. یافته ها: در مقایسه با گروه کنترل، سایر گروه های مورد مطالعه افزایش بیان ژن و پروتئین VEGF و همچنین افزایش سطوح سرمی آیریزین را نشان دادند .(P < 0.05) ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین پارامترهای مورد نظر در هر گروه رابطه ی معنی دار مثبتی وجود دارد(P < 0.05 , r > 0 ) .نتیجه گیری: احتمالا آیریزین واسطه ی برقراری ارتباط بین تمرین مقاومتی و آنژیوژنزیز در بافت قلب می باشد.
اثر هشت هفته تمرین کراس فیت و چای سبز با دوزهای متوسط و بالا بر نیمرخ لیپیدی بانوان چاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثرات هشت هفته تمرینات کراس فیت و مصرف چای سبز با دوزهای متوسط و بالا بر ترکیب بدنی و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن و چاق می باشد. تعداد 40 زن دارای اضافه وزن و چاق در قالب پنج گروه با میانگین سنی 4/3 ± 1/28 سال، قد 0/5 ± 164 سانتی متر، وزن 0/9 ± 95/75 کیلوگرم داوطلب شرکت در این پژوهش شدند. تمرین کراس فیت به تعداد 24 جلسه و در طول هشت هفته انجام شد. مدت زمان اجرای فعالیت در هر جلسه 60 دقیقه بود. هر جلسه تمرین شامل 15 دقیقه گرم کردن، 45 دقیقه تمرینات کراس فیت و 15 دقیقه حرکات کششی و سرد کردن بود. آزمودنی های گروه چای سبز با دوز متوسط به مقدار 1000 میلی گرم چای سبز و آزمودنی های گروه چای سبز با دوز بالا به میزان 1500 میلی گرم چای سبز مصرف کردند. گروه دارونما هم همان مقدار نشاسته ذرت را در کپسول های هم شکل و همرنگ مصرف کردند. درصد چربی آزمودنی ها در گروه چای سبز با دوز متوسط همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.009)، گروه چای سبز با دوز بالا همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.004) و گروه دارونما همراه با تمرین کراس فیت (p = 0.023) به طور معنی داری کاهش یافت. هیچ تغییر درون گروهی یا تفاوت بین گروهی برای متغیرهای تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال کلسترول و لیپوپروتئین پرچگال کلسترول مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان داد که انجام هشت هفته تمرین کراس فیت به همراه مصرف چای سبز باعث کاهش درصد چربی زنان دارای اضافه وزن و چاق می شود.