فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از انجام این پژوهش شناسایی و طبقه بندی کاربردهای هوش مصنوعی در بخش ها و خدمات کتابخانه است. روش/رویکرد پژوهشی : در این پژوهش از روش فراترکیب بر اساس مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و باروس جهت به دست آوردن ترکیب جامعی از موضوع پژوهش بر پایه مطالعات کیفی استفاده شده است. این مراحل عبارتند از: طرح روشن مسئله، بررسی نظام مند ادبیات، جستجو و پالایش متون منتخب، استخراج اطلاعات متون، تحلیل و ترکیب یافته ها، کنترل کیفیت و ارائه نتایج. پس از مطابقت معیارهای ورود مقالات، از مجموع 1116 مقاله بازیابی شده، 35 مقاله برای بررسی در فراترکیب انتخاب شدند. یافته ها: بر طبق بررسی های صورت گرفته با رویکرد تحلیل محتوا، 35 مقاله شناسایی شده با بیشترین هم پوشانی در 3 مقوله، 8 مفهوم و 36 کد برای کاربردهای هوش مصنوعی در کتابخانه ها برچسب گذاری شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هوش مصنوعی در خدمات مجموعه سازی، سازمان دهی، جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، مرجع، امانت، بازیابی اطلاعات، برنامه ریزی و طراحی و توسعه کتابخانه نقش دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشانگر آن است که هوش مصنوعی می تواند در تمام بخش های کتابخانه تحولات گسترده ای ایجاد کند و چهره کتابخانه را به شدت تغییر دهد. شناسایی مؤلفه های کارکرد هوش مصنوعی در کتابخانه ها علاوه بر افزودن دانش در این زمینه، سبب می شود که کتابداران و مدیران مراکز اطلاع رسانی به شناخت بهتری از فناوری هوش مصنوعی و پتانسیل های آن جهت استفاده در بخش های مختلف کتابخانه دست پیدا کنند و توانایی ایجاد، توسعه، تحول و سنجش این امر را امکان پذیر می سازد.
بررسی تأثیر تمایل به تسهیم دانش کارکنان بر حوزه های استراتژیک مؤثر فدراسیون های ورزش های تیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
61 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تمایل به تسهیم دانش کارکنان بر حوزه های استراتژیک مؤثر فدراسیون های ورزش های تیمی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع پیمایشی بود که براساس هدف ، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان فدراسیون هایِ ورزش هایِ تیمیِ کشور (N=350) می باشند که تعداد 183 نفر با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری این پژوهش با اقتباس از پرسشنامه های حوزه های استراتژیک سازمان مقیمی(1394) پرسشنامه تمایل به تسهیم دانش تیلور و تاد (1995) است که روایی صوری و محتوایی (CVR) این ابزارهای پژوهش مورد تأیید اساتید و خبرگان دانشگاهی قرار گرفت. ضریب پایایی هر دو پرسشنامه بالای 7/0 بوده که نشان از پایایی قابل قبول پرسشنامه های مورد استفاده دارد. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و آمار استباطی و روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) انجام شده است. نتایج نشان داد تمایل به تسهیم دانش کارکنان بر حوزه های استراتژیک فدراسیون های ورزش های تیمی تأثیرگذار است. تمایل به تسهیم دانش کارکنان بر فرهنگ با ضریب مسیر 289/0، بر زیرساخت با ضریب مسیر 370/0، بر توانمندی با ضریب مسیر 457/0، بر منابع با ضریب مسیر 459/0، بر اطلاعات با ضریب مسیر 710/0 تأثیر معناداری دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است مقدار GOF در این پژوهش، برابر با 0.257 است که نشان می دهد مدل پژوهش از برازش بالاتر از متوسط برخوردار است.
تحلیل حرکات چشم کاربران و نقش توانمندی های آن ها هنگام تعامل با رابط کاربر وب سایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی هرگونه تأثیر قابلیت های کاربران، از جمله سبک های یادگیری، سواد اطلاعاتی و یا سواد رسانه ای بر نحوه انجام حرکات چشمی آن ها حین تعامل با رابط کاربر وب سایت ها بر اساس فرضیه چشم-ذهن است. این پژوهش به روش آمیخته و با رویکرد توضیحی متوالی انجام شد. جامعه پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. نمونه گیری آزمودنی ها (جامعه پژوهش) از طریق روش های آمیخته متوالی و به صورت نمونه گیری در هر لایه بود. سرانجام، تعداد ۲۰ نفر آزمودنی به عنوان نمونه نهایی در دو مرحله گردآوری داده های پژوهش حضور یافتند. برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای مختلف و متنوعی مانند پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری «فلدر و سولومن»، پرسشنامه سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای و نشست تعاملی با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. این پژوهش همبستگی بالا میان توانمندی سواد رایانه ای با سواد اطلاعاتی در دانشجویان را نشان داد. همچنین، برخی توانمندی های آزمودنی ها می توانست بر حرکات چشم در فرایند تعامل با رابط کاربر وب سایت تأثیرگذار باشد. بین سواد اطلاعاتی و حرکات چشم رابطه وجود داشت. مدت خیره شدن برای آزمودنی هایی که سطح سواد اطلاعاتی بالایی داشتند، از افرادی که سطح سواد اطلاعاتی کمتری داشتند، بیشتر بود. آزمودنی هایی که سبک یادگیری حسی داشتند، تعداد خیره شدن بیشتری را تجربه کردند. برای افرادی که «سبک پی درپی» داشتند، مدت خیره شدن ها بیشتر بود، اما تعداد خیره شدن ها به علت خطی نگاه کردن به رابط کاربر، کمتر از «سبک سراسری» بود. آزمودنی هایی که سواد اطلاعاتی پایین و سبک یادگیری انعکاسی داشتند، تعداد خیره شدن های بیشتری را در صفحه تجربه کردند. افرادی که سبک یادگیری کنشی و سواد اطلاعاتی بالا داشتند، مدت زمان بیشتری را در خیره شدن به صفحه صرف می کردند. آزمودنی های با سواد اطلاعاتی پایین، تعداد خیره شدن فراوان تری نسبت به افراد با سواد اطلاعاتی بالا داشتند. با بررسی حرکات چشم کاربران مشخص شد که رابط کاربر می تواند بر حرکات چشم آن ها اثرگذار باشد. در فرایند تعامل، حرکات چشم کاربران از مؤلفه های کلی تر به مؤلفه های جزئی تر تغییر می کرد. به طور کلی، مشخص شد که سطح سواد اطلاعاتی ممکن است در حین تعامل با وب سایت، حرکات چشم کاربر را هدفمند کرده و چگونگی پردازش اطلاعات رابط کاربر را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، سبک یادگیری بر حرکات چشم کاربران در حین تعامل اثرگذار بود.
جستاری بر گستره تعاریف اینترنت اشیاء در راستای ارائه یک تعریف جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یک موضوع رو به رشد، تعریف رسمی و عمومی پذیرفته شده ای از اینترنت اشیاء وجود ندارد. مرور پژوهش های این حوزه نشان می دهد که هر پژوهشگر و سازمانی این فناوری را آنگونه که درک می نماید، تفسیر نموده است. در نتیجه، تا کنون ۱۱۶ تعریف از این فناوری نوظهور ارائه شده است. تحقیق حاضر تلاشی است در راستای شناخت و تسلط بیش از پیش بر تعریف اینترنت اشیاء که با روش مرور پیشینه و بررسی متون انجام شده است. همه تعاریف و توصیف های مربوط اما متنوع به هم ربط داده شد تا تعریفی تهیه شود که بتواند به عنوان مرجعی برای ذینفعانی که مایل به درک مفهوم اینترنت اشیاء هستند قرار گیرد. بررسی تعاریف ارائه شده در این حوزه نشان داد که بسیاری از آن ها دارای وجوه مشترک و مشابه هستند. در این مقاله، یک تعریف جامع از اینترنت اشیاء ارائه شده است که از تعاریف علمی ارائه شده در مقالات، کتب و وب سایت های سازمان های مختلف جهانی استخراج شده است. در نهایت، نگارندگان یک تعریف نسبتا جامع از اینترنت اشیاء ارائه داده اند که یک تعریف مطلق از معنای واقعی اصطلاح مورد بحث نیست، بلکه انتظار می رود به عنوان بخشی از تحقیق و توسعه ی آن در جهت معناداریِ واضح تر این اصطلاح مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش نگاه جامعی به تعاریف ارائه شده در گستره اینترنت اشیاء دارد و می تواند برای علاقه مندانی که به تازگی وارد حوزه اینترنت اشیاء شده اند و یا محققانی که خواستار تعمیق بیشتری در این رابطه هستند، مفید واقع گردد.
نقش مشاهده گر در اشتراک دانش سازمانی بر اساس نظریه اتوپوئسیس و ارتباط علمی در سیبرنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتباطاتِ علمیِ سازمانی به عنوان بنیان سازمان های مدرن، تأثیر بسیاری بر پیشرفت سازمان ها داشته و در چرخه مدیریت دانش مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. با توجه به نقش ارتباطات و سیستم ارتباطی به عنوان مهم ترین مفروضه سیبرنتیک، این مقاله با رویکردی سیبرنتیکی، روند تکاملی دانش در انواع سیبرنتیک را با توجه به نقش مشاهده گر و با در نظر گرفتن نظریه اتوپوئسیس ماتورانا و وارلا و ارتباطات علمی لومان مورد بررسی قرار داده است و با مطرح کردن مبانی فلسفی چهارگانه سیبرنتیک سعی دارد اهمیت این رویکرد را در اشتراک دانش سازمانی آشکار سازد. روش شناسی: این مقاله از نوع مروری است که با استفاده از روش مرور روایتی و بررسی منابع نظری و جستجو در پایگاه های معتبر گوگل اسکالر، مگیران و ایرانداک تهیه شده است یافته ها: یافته ها بیانگر آن است که هر چهار رویکرد سیبرنتیکی در اشتراک دانش حائز اهمیت می باشند و اوج این اهمیت را می توان در نظریه ارتباطات علمی لومان و نقش متفاوت مشاهده گر در هر مرتبه از سیبرنتیک در راستای اشتراک دانش، بر طبق نظریه اتوپوئسیس نیز مشاهده کرد. نتیجه گیری : مدیریت دانش به دلیل دارا بودن ماهیتی بین رشته ای زیربنای دانش سازمانی است لذا ضروری است مطالعات اشتراک دانش از دیدگاه نظریه های اتوپوئسیس و ارتباط علمی لومان در سیبرنتیک مورد توجه قرار گیرد. اشتراک دانش مشاهده گران در سیستم های اجتماعی از جمله حوزه هایی است که سیبرنتیک مرتبه چهارم در آن به خوبی متبلور می گردد و برای توسعه علمی جوامع که در نهایت منجر به پیشرفت آنان می گردد، پشتوانه بسیار مناسبی است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس شایستگی های مَنِشی و بایستگی های کنشی کتابداران کودک کتابخانه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: خدمات کتابخانه ای مؤثر برای کودکان مستلزم وجود طیف وسیعی از صلاحیت های حرفه ای کتابداران است. در این پژوهش، مقیاسی برای سنجش شایستگی ها و بایستگی های کتابداران کودک کتابخانه های عمومی طراحی و اعتباریابی شده است. براساس نظریه تتنس، شخصیت و منش هر انسانی از پنج ساحت تشکیل شده است. سه ساحت اول را درونی و دو ساحت آخر را بیرونی نامیده اند. سه ساحت درونی شامل: 1) عقاید و باورها، 2) احساسات، عواطف و هیجانات و 3) اراده و خواست هاست. دو ساحت بیرونی شامل ساحت گفتار و ساحت کردار است. روش شناسی : در این پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری و از تحلیل عامل تأییدی استفاده شده است. برای گردآوری داده ها از پر سش نامه محقق ساخته برگرفته از پژوهش استفاده شد. به سه ساحت درونی، 44 گویه و به دو ساحت درونی، 34 گویه تعلق گرفت. به منظور تعیین روایی محتوای پرسش نامه محقق ساخته از یاری متخصصان و کتابداران متخصص کتابخانه های عمومی بهره بردیم. ایشان را از میان کتابداران کتابخانه های عمومی استان خوزستان به صورت هدفمند برگزیدیم. برای توزیع پرسش نامه از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده کردیم. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار استنباطی شامل مدل معادلات ساختاری انجام شد. یافته های پژوهش: برازش مدل شایستگی های مَنِشی کتابداران کودک نشان داد که بار عاملی 44 مسیر بزرگ تر از 5/0 است. عددهای معناداری محاسبه شده بزرگ تر از 96/1 بود که نشان دهنده تأیید تمامی مسیرهاست. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مدل بایستگی های کنشی کتابداران کودک نشان داد که بارهای عاملی محاسبه شده برای تمامی مسیرها، بزرگ تر از 5/0 و عددهای معناداری محاسبه شده بزرگ تر از 96/1 است. این نیز نشان دهنده تأیید تمامی مسیرهاست. تحلیل عامل تأییدی ابزار ساخته شده نشان داد ابزار از برازش مطلوب برخوردار است. بالاتربودن پایایی ترکیبی همه عوامل از 90/0 نمایانگر پایایی مطلوب ابزار بود. مثبت و معناداربودن هم بستگی نمره های مؤلفه های پرسش نامه ها نشان دهنده روایی همگرای پرسش نامه بود. نتیجه گیری: مقیاس پیشنهادی ما معیاری برای جذب و استخدام کتابدار بخش کودک ارائه می کند. درعین حال شاخصی برای تقویت و ارتقای توانمندی های منشی و کنشی کتابداران کودک از طریق برنامه های آموزشی خواهد بود.
ارائه و ارزیابی مدل پیاده سازی مدیریت دانش برای شرکت بیمه دانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پیاده سازی فرآیند مدیریت دانش در سازمان نیازمند توجه و طراحی مدل متناسب با شرایط و زمینه های خاص آن سازمان است. شرکت های بیمه از جمله سازمان های متکی بر سرمایه دانشی هستند که می توانند با پیاده سازی مدیریت دانش فرصت پیشرفت هرچه بیشتر را کسب نمایند. از این رو، هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل پیاده سازی مدیریت دانش برای شرکت بیمه دانا است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که با روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارشناسان و مدیران شرکت بیمه دانا به تعداد 1761 نفر بودند که تعداد 317 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل داده ها و بررسی برازش مدل نیز با روش معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار آموس انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده، مشخص شد که مدل از برازش کافی به داده ها برخوردار است. به گونه ای که شامل پنج بعد اصلی است و هر یک از ابعاد دارای مؤلفه های جداگانه است. بعد شرایط علّی شامل مؤلفه ایجاد حافظه سازمانی، اهمیت سرمایه فکری و فضای صنعت بیمه؛ بعد شرایط زمینه ای شامل چهار مؤلفه به صورت توسعه و بهسازی نیروی انسانی، نظام ارزیابی عملکرد و ارتقا مبتنی بر دانش، نهادهای عالی و نظارتی و مدیریت و رهبری؛ بعد شرایط مداخله گر شامل دو مؤلفه به صورت عوامل انسانی و عوامل درون سازمانی؛ بعد راهبردها و اقدامات شامل سه مؤلفه به صورت آماده سازی زیرساخت مدیریت دانش، کشف و گردآوری دانش و مستندسازی دانش؛ و بعد پیامدها شامل پنج مؤلفه به صورت افزایش بهره وری سازمان، ایجاد سازمان دانش محور، رشد عملکردی و اقتصادی سازمان، ارتقا سهم بیمه در رشد اقتصاد و بهبود عملکرد نیروی انسانی است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد مدل پیاده سازی مدیریت دانش به عنوان مرجع و الگویی برای شرکت بیمه دانا شامل پنج بعد اصلی و 17 مؤلفه است. از این رو، برای پیاده سازی موفقیت آمیز مدیریت دانش در شرکت بیمه دانا باید به این عوامل توجه ویژه شود. در بین ابعاد پنج گانه مدل مدیریت دانش، بعد پیامدها دارای رتبه اول و شرایط علّی، جایگاه آخر را به خود اختصاص داده است.
نقش اقتصاد خلاق در کارآفرینی و درآمدزایی کتابخانه های عمومی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مطالعه اقتصاد خلاق، کارآفرین و درآمدزایی در کتابخانه های عمومی از منظر پژوهشگران حوزه کتابخانه و کتابداری به منظور تعیین اولویت های کاربست اقتصاد خلاق در مدیریت کتابخانه های عمومی کشور است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه نظام مند و جامعه آماری آن شامل کلیه پژوهش های انجام شده در زمینه اقتصاد خلاق، کارآفرینی و درآمدزایی در کتابخانه های عمومی بود که طی 30 سال گذشته توسط پژوهشگران در پایگاه های علمی گوگل اسکالر، لیزا، ساینس دایرکت، امرالد، علم نت، مگیران، نورمگز و پایگاه استنادی جهان اسلام منتشر شده بودند. این مطالعه در سه گام اصلی طراحی و انجام شد و شامل طرح پرسش های اصلی پژوهش و تدوین شیوه نامه اجرای آن، جست وجوی مقالات و غربالگری آنها و در نهایت تفسیر و گزارش نهایی بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد از مجموع 60 پژوهش مطالعه شده، 40 درصد پژوهش های فارسی و 60 درصد پژوهش های غیرفارسی بودند. تعداد 3/43 درصد پژوهش ها به موضوع کارآفرینی و 3/18 درصد به موضوع درآمدزایی اشاره داشتند که نشان از نسبت بیش از 2 برابری موضوع کارآفرینی به موضوع درآمدزایی داشت. از کارآفرینی و درآمدزایی در پژوهش های مطالعه شده به عنوان فرصت های جدید برای تقویت حفط ارزش های خدمات عمومی یاد شده است. 6/21 درصد از پژوهش ها به موانع قانونی و اصول اخلاقی حرفه ای به عنوان بزرگ ترین چالش رویکرد اقتصاد خلاق در کتابخانه های عمومی اشاره داشتند که شاید اقتصاد خلاق مأموریت های اصولی خدمات رایگان کتابخانه های عمومی را تحت تأثیر قرار دهند. نکته ای که در پژوهش های مطالعه شده بر آن تأکید شده است عدم آشنایی کافی کتابداران با مهارت های درآمدزایی و بازاریابی محصولات بود که ضرورت برگزاری کارگاه ها و آموزش های کوتاه مدت را الزامی می سازد. اصالت/ارزش: پژوهش حاضر اقتصاد خلاق را فرصتی مغتنم برای مدیران کتابخانه های عمومی می داند. مدیران با بهره مندی از امکانات موجود در کتابخانه ها می توانند با کسب درآمد خلاقانه، ضمن افزایش کیفیت خدمات عمومی، گام به گام از وابستگی بودجه سازمانی بکاهند و در مسیر پایداری منابع و جبران کسری بودجه حرکت کنند.
تحلیل مضامین تربیتی در شبکه های اجتماعی تحت موبایل: مطالعه موردی کانال های مرتبط با تربیت کودکان و نوجوانان در شبکه اجتماعی همراه تلگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل مضامین تربیتی در کانال های مرتبط با تربیت کودکان و نوجوانان در شبکه اجتماعی همراه تلگرام انجام شده است. ارائه الگویی برای مدیران کانال های شبکه اجتماعی مجازی جهت درج پیام از اهداف دیگر این پژوهش است. روش شناسی: این پژوهش به روش تحلیل محتوی کمی و کیفی و مجازی سنجی انجام شده که با استفاده از سیاهه وارسی محقق ساخته بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل سه کانال پرمخاطب در حوزه تربیت کودک و نوجوان برگرفته از بخش سبک زندگی سایت تلگرامرز است. نمونه آماری، بررسی شش ماهه همین کانال ها بوده است. داده ها با استفاده از ابزارهای مشاهده و بررسی در اکسل وارد شد، سپس با استفاده از نرم افزارهای اکسل و SPSS20 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نشان داد بین تعداد پیام های درج شده در کانال ها و تعداد اعضای آن کانال رابطه مستقیمی وجود دارد. همچنین سایر نتایج نشان داد استفاده از قالب های متنوع و بسیار در پیام های کانال شبکه اجتماعی تلگرام، استفاده از مراجع فکری برای مطالب، و بکر و اصیل بودن مطالب در جذب اعضای کانال های تربیتی تلگرام تأثیرگذار بوده است. دیگر یافته های این پژوهش نشان داد که اگر هر کانال در موضوعی که محور اصلی آن کانال است پیام هایش را درج کند در جذب مخاطب موفق تر خواهد بود. از دیگر یافته های این پژوهش می توان به برتری محتوای مبتنی بر مطالب واضح و جدی (نسبت به مطالب طنز) اشاره کرد که این نوع محتوا، ضریب نفوذ بیشتری در بین کاربران داشته است. همچنین بر مبنای نتایج این پژوهش، بین تعداد اعضا و ضریب نفوذ این کانال ها رابطه ای مشاهده نشد. دیگر نتایج این پژوهش نشان داد که تبلیغات درج شده در کانال های تلگرامی مورد مطالعه به صورت کامل با موضوع کانال در ارتباط نیستند و در این کانال ها از مناسبت های ملی و بین المللی (که رویدادها تاریخی مثلاً روز پدر) بیشتر از سایر رخداد های اجتماعی (مثل اخبار روزانه) استفاده شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش ضمن ارائه دیدگاهی دقیق و متقن در خصوص فعالیت های صورت گرفته در سطح شبکه اجتماعی تلگرام در موضوع تربیت، به برخی عوامل مؤثر در جذب مخاطب و ساختار دقیق موضوعی در این بستر اشاره ارائه شده است.
درباره «موضوع» و «تحلیل موضوعی»: نکته ها و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت بازیابی موضوعات منابع اطلاعاتی و جستجوی موضوعی کاربران ، در این پژوهش چیستی«موضوع» و چگونگی تحلیل و استخراج موضوعات در فرایند تعیین کلیدواژه های موضوعی، و مسائل و راه حل های ممکن مورد بحث قرار می گیرند. روش پژوهش: این مقاله پژوهشی مفهومی است که با روش کتابخانه ای- سندی مفاهیم «موضوع» و «تحلیل موضوعی» را در گزیده ای از متون شاخص علم اطلاعات و دانش شناسی با نگاهی بر مفاهیم متناظر در حوزه پردازش زبان طبیعی بررسی می کند. یافته ها: «موضوع» یا «دربارگی» منابع و تحلیل موضوعی عبارت است از شناسایی موضوعات و مفاهیم مندرج در منبع اطلاعاتی با قوای فکری نیروی انسانی، با الگوریتم های کامپیوتری، یا ترکیب این دو. تعدد ابزارهای تحلیل موضوعی و انتساب کلیدواژه ها، میزان پایین کاربرد طرح های استاندارد توصیف، عدم همگونی در تحلیل موضوعی، عدم همخوانی عبارت های جستجوی کاربران با کلیدواژه های انتساب داده شده، و روزآمد نبودن توصیف منابع از نقاط ضعف رویکرد تحلیل موضوعی توسط انسان است. روش های خودکار هوش مصنوعی و پردازش زبان طبیعی توان افزایش سرعت و یکدستی در فرایندهای مختلف توصیف و سازماندهی اطلاعات و از جمله استخراج کلیدواژه های موضوعی را دارند، اما ارزیابی کارآمدی خروجی این روش ها، به تنهایی، یا در مقایسه با کلیدواژه های تولید انسان، و از دیدگاه های مختلف ضروری است. نتیجه گیری: کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی می توانند به دور از شتابزدگی، از روش های پردازش زبان طبیعی و هوش مصنوعی در تحلیل موضوعی و انتساب یا استخراج کلیدواژه-های موضوعی استفاده کنند و نیروی انسان را در ارتقاء کیفیت خدمات و فرایندها به کارگیرند.
بررسی میزان اثر بخشی قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر بررسی میزان اثربخشی قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان است.
روش شناسی: روش پژوهش به شیوه پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه این پژوهش شامل کودکان 3 تا 8 سال شهرستان اردکان است. نمونه مورد نظر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد و افراد به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. حجم نمونه بر اساس جدول کوهن برای هر گروه، 25 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس های سنجش ترس کودکان و مقیاس کمرویی چک و بریگز بودند. ابتدا بر روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید؛ سپس مداخله آزمایشی قصه درمانی، به شیوه گروهی به اجرا درآمد و پس از اتمام برنامه درمانی، پس آزمون اجرا شد .
یافته ها: در این پژوهش پس از گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه های استاندارد شده، جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیریه استفاده شد.
نتایج: بر اساس یافته های پژوهش درمان قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان 3 تا 8 ساله تأثیر مثبتی دارد؛ به طوری که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بعد از شنیدن داستان های کودکانه در قالب درمان، ترس و کمرویی کمتری نشان دادند. از این رو، توصیه می شود این نوع درمان به دلیل هماهنگی و همپوشی با نیازها و ویژگی های ذاتی کودکان، محدودیت های کارکردهای شناختی، هیجانی و رفتاری آن ها، از طریق معرفی به والدین، مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی مهدکودک ها و مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
بازنمایی عناصر مرتبط با خواندن در ادبیات داستانی تالیفی در مقایسه با آثار ترجمه شده سال های 1390-95(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین کیفیت حضور عناصر مرتبط با خواندن در ادبیات داستانی ایران در مقایسه با عناوین ترجمه شده، طی سال های 95-1390ه.ش به انجام رسید. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است و با روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری شامل پرشمارگان ترین کتاب هایی است که در حوزه ادبیات و برای گروه سنی بزرگسال به رشته تحریر درآمده اند. نمونه گیری هدفمند بوده و پژوهشگر شخصاً به مطالعه و تحلیل 35 عنوان کتاب پرداخته است. کدها شامل عناصری است که به نحوی در ارتباط با خواندن، مطالعه و مضامین مرتبط با کتابداری نظیر کتابخانه و غیره هستند. روایی کدها توسط دو تن از اساتید رشته زبان و ادبیات فارسی و اساتید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی مورد تأیید قرارگرفته است. پایایی از طریق تعیین توافق میان کدگذاران به دست آمد. یافته ها: تنوع شخصیت اصلی داستان ها در رمان های ترجمه شده قابل توجه اما در رمان های فارسی محدود است. با این که میزان نمود عناصر مرتبط با خواندن در هر دو گروه آثار مورد مطالعه ضعیف است، اما نویسندگان آثار ترجمه شده توجه بیشتری برای کاربست این مضامین در آثار خود داشته اند و تأثیر آن ها بر روند حوادث داستان مشهود است. نتیجه گیری: تمرکز بیشتر پژوهش های پیشین بر مطالعه کمی عناصر مرتبط با خواندن بود، اما در این پژوهش کیفیت حضور عناصر مرتبط با خواندن مورد نظر است. با توجه به وضعیت موجود بازنمایی مفاهیم مرتبط با خواندن در آثار بررسی شده، نمی توان کارکرد تشویق به مطالعه را از پرشمارگان ترین کتاب های بازار نشر امروز - به ویژه در گروه آثار تألیفی - انتظار داشت.
سنجش روابط چندگانه بین ابعاد منزلت اجتماعی و ابعاد ساختاری، شناختی و ارتباطی سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: کتابداران کتابخانه های عمومی استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف سنجش روابط چندگانه بین ابعاد منزلت اجتماعی کتابداران و ابعاد ساختاری، شناختی، ارتباطی سرمایه اجتماعی در کتابخانه های عمومی خوزستان انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از نظر روش کمی و به روش توصیفی -همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کتابداران کتابخانه های عمومی استان خوزستان به تعداد 390 که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 194 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه منزلت اجتماعی (نجف پورمقدم و محمدی، 1400) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی و آزمون های استنباطی با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین ابعاد پنج گانه منزلت اجتماعی و ابعاد سه گانه سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، بین دیدگاه کتابداران در خصوص منزلت اجتماعی و ابعاد آن در تعامل مدرک تحصیلی و سابقه تفاوت معناداری وجود دارد. بررسی زیر مؤلفه ها نیز نشان می دهد در بعد ساختاری تفاوت معناداری وجود دارد و کتابداران با مدارک تحصیلی مختلف دیدگاه متفاوتی نسبت به بعد ساختار دارند. اصالت / ارزش: این پژوهش از این نظر که جایگاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی کتابداران را از منظر فرهنگ بومی خوزستان مورد توجه و مطالعه قرار داده است و از این نظر که متغیرهای جمعیت شناختی را در رابطه بین منزلت اجتماعی و سرمایه اجتماعی کتابداران مورد بررسی قرار داده است دارای نوآوری است.
شناسایی و اولویت بندی ذی نفعان کتابخانه های عمومی ایران با استفاده از ماتریس علاقه/قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ذی نفعان سازمان به عنوان کسانی که بر آن اثر می گذارند و از آن اثر می پذیرند نقش مهمی در خط مشی گذاری ها و برنامه ریزی های سازمان دارند. با وجود این، همه ذی نفعان به لحاظ علاقه و قدرتی که در ارتباط با سازمان دارند در یک سطح نیستند و لازم است آن ها را با توجه به این دو عامل دسته بندی کرد و اولویت سازمان در تعامل با آن ها را مشخص نمود. هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ذی نفعان کتابخانه های عمومی ایران و تعیین نوع تعامل متناسب با آن هاست.روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ رویکرد کمی و اکتشافی است. از دو روش اسنادی و پیمایشی برای انجام پژوهش استفاده شده است. جامعه پژوهش، خبرگان حوزه کتابخانه عمومی بودند که از میان 50 خبره شناسایی شده، 41 نفر پرسش نامه میزان علاقه/قدرت ذی نفعان کتابخانه های عمومی را تکمیل کردند. پایایی این ابزار توسط آزمون آلفای کرونباخ به میزان 926/0 به تأیید رسید. پس از گردآوری پرسش نامه ها، یافته ها با استفاده از آمار توصیفی تحلیل شدند و در نهایت نتیجه گیری به عمل آمد. یافته ها: از میان 24 ذی نفع شناسایی شده، هیئت امنای نهاد کتابخانه های عمومی، مدیران ستادی و استانی، کتابداران، کارشناسان ستادی، خیرین و انجمن های کتابخانه های عمومی به عنوان ذی نفعان کلیدی دارای بیشترین قدرت و علاقه تعیین شدند. اعضاء، ساکنان محدوده خدمت، انجمن های علمی و فروشندگان تجهیزات کتابخانه ای به عنوان ذی نفعانی دارای علاقه زیاد و قدرت کم تعیین شدند. دولت و دستگاه قانون گذار، شهرداری ها، رسانه های عمومی و فضای مجازی به عنوان ذی نفعانی که دارای بیشترین قدرت و علاقه کمتر هستند شناسایی شدند. بقیه ذی نفعان نیز در دسته چهارم که از قدرت و علاقه کمتری برخوردارند جای گرفتند. نتیجه گیری: نهاد کتابخانه های عمومی کشور به عنوان متولی کتابخانه های عمومی در ایران، می تواند متناسب با جایگاه گروه های ذی نفع در ماتریس علاقه/قدرت، به تعامل با هر یک از آن ها بپردازد، بدین ترتیب که گروه اول را در تصمیم گیری ها مشارکت دهد، به گروه دوم اطلاع رسانی کند، گروه سوم را راضی نگه دارد و برای ذی نفعان گروه چهارم کمترین تلاش را صرف کند.
واسپاری قانونی در ایران: تحلیل محتوای اسناد حاکمیتی براساس چهارچوب پیشنهادی ایفلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: براساس پژوهش های انجام شده، واسپاری قانونی منابع در ایران کامل اجرا نمی شود و ضعف قانون ازجمله دلایل آن است. در این پژوهش، نقاط قوت و ضعف متون قانونی واسپاری منابع براساس چهارچوب واسپاری پیشنهادی ایفلا تحلیل و پیشنهادهایی برای اصلاح آن ها ارائه می شود. روش شناسی: برای بررسی متون قانونی از روش تحلیل محتوای کیفی و از رویکرد قیاسی استفاده شد. جامعه آماری را متون قانونیِ مصوب از 1284 (1323 ق) تا 1395ش تشکیل می دهد.20 مدرک قانونی (واحد تحلیل) با استفاده از اجزای «چهارچوب واسپاری قانونی» ایفلا مقوله بندی و در نرم افزار مکس.کیو.دی.ای کدگذاری شد. برای سنجش روایی دو نفر از اعضای هیئت علمی و نیز دو دانشجوی آشنا به موضوع کدها را مرور کردند و نظراتشان اعمال شد. برای سنجش پایایی از روش درصد توافق استفاده شد. یافته ها: مفهوم واسپاری طی سال ها در قالب قانون، آیین نامه، مصوبه و بخشنامه در ایران مطرح شده است. واژه «واسپاری» فقط در یک مدرک به کار برده شده است. مؤلفه های «جامعیت» و «مؤسسه واسپاری» در همه مدارک، مؤلفه های «اصالت آثار»، «واسپارنده» و «تعداد نسخه ها» در 19 مدرک ذکر شده است. مؤسسه واسپاری در 13 مدرک کتابخانه ملی است. در 16 مدرک واسپاریِ حداقل دو نسخه ذکر شده است. ذکر زمان واسپاری در 9 مدرک با عباراتی مانند «بلافاصله» و «بعد از صحافی» ابهام دارد و لازم است به وضوح ذکر شود. رایگان بودن واسپاری، که فقط در 4 مدرک ذکر شده، نیز مسئله مهمی است که باید به صراحت در متن قانون ذکر شود. نت های موسیقی، شمایل ها، انتشارات برخط و منابع دیداری شنیداری در متون واسپاری قانونی ایران ذکر نشده اند. همچنین منابع ضمیمه مناسب انتشارات الکترونیک برخط و غیربرخط، ازجمله نرم افزاری بازخوانی آن ها، نیز باید همراه این منابع واسپاری شود. این مسئله در مصوبه واسپاری انتشارات الکترونیک نادیده گرفته شده است. نتیجه گیری: وجود مصوبه های مرتبط با واسپاری برای انواع منابع در طول زمان نشان می دهد که مسئولان فرهنگی و کتابداران از اهمیت گردآوری میراث مکتوب و غیرمکتوب و واسپاری منابع آگاه بوده اند و در زمان های مختلف برای تصویب قوانین تلاش کرده اند. درحال حاضر نیز تصویب مصوبه ای برای واسپاری انتشارات برخط ضروری است. قانون واسپاری باید ضمانت اجرا داشته باشد و برای ناقضان باید جریمه درنظرگرفته شود؛ در نوزده مدرک بررسی شده چنین شرطی برای ناقضان مطرح نشده است. همچنین مشخص نبودن چگونگی دسترسی به منابعی که واسپاری می شوند و حق مؤلف آن ها در متن قوانین ازجمله کاستی های این مدارک است. هدف اصلی واسپاری حفاظت و نگه داری از میراث فرهنگی و ملی هر کشور و دسترس پذیرکردن آن برای استفاده در زمان حال و آینده است؛ بنابراین باید علاوه بر توصیف مکان نگه داری و امکانات حفاظتی و امنیتی آن در متن قانون، اطلاعات لازم درباره تهیه نسخه کپی از منابع به ویژه منابع الکترونیک برای حفاظت و یا مهاجرت منابع و رابطه آن با حق مؤلف ذکر شود.
تحلیل مسائل و چالش های حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی از دیدگاه مدیران کتابخانه های دیجیتالی دانشگاهی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی، تعیین و اولویت بندی مسائل و چالش های حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی از دیدگاه مدیران کتابخانه های دیجیتالی دانشگاه های شهر تهران بود. روش شناسی: پژوهش از نوع کاربردی و با روش پیمایشی-تحلیلی انجام شد و جامعه آماری این پژوهش، 31 نفر از مدیران کتابخانه های دیجیتالی دانشگاه های شهر تهران است. به منظور گردآوری داده ها از دو روش مطالعه اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایشی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و از نرم افزارهای «اس پی اس اس» و «اسمارت پی ال اس» برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: مسائل و چالش های حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی از دیدگاه مدیران کتابخانه های دیجیتالی دانشگاهی شهر تهران به ترتیب اهمیت و اولویت عبارتند از: کاستی های قانونی، استثنائات و استفاده منصفانه، ماهیت فضای دیجیتالی، فعالیت کتابخانه ها، فناوری های حفاظتی، سیستمی و شبکه ای، اقتصاد، قراردادها و مجوزها و ملاحظات اخلاقی. نتیجه گیری: مسائل و چالش های متعددی در حوزه حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی وجود دارد؛ اما در این میان کاستی های قانونی تأثیرگذارترین مؤلفه بر حق مؤلف منابع دیجیتالی متنی است. در حالی که امروزه با گسترش استفاده از آثار دیجیتالی، نیاز مبرمی به حل مسائل و چالش های مربوط به کاستی های قانونی وجود دارد. بنابراین، نیاز است قانون حق مؤلف مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. همچنین، توجه به شاخص های این بعد از جمله محدودیت های حقوق کتابخانه به علت مسائل حقوقی، مستعد تغییر بودن حق مؤلف آثار در قالب های متفاوت و در طول زمان، ابهام در نحوه و اجرای قوانین و پیگیری آن ها در محیط دیجیتالی، فقدان قرارداد نشر بین ناشر و پدیدآورندگان و عدم تنظیم قرارداد نشر یا عرضه اثر مطابق عرف حقوقی ایران به صورت شفاف، نبود ماده واحده ای در خصوص آثار دیجیتالی در قانون حق مؤلف و آئین نامه ها، برای رفع چالش ها ضروری است.
کاوش تجربیات اعضای هیأت علمی پیشکسوت دانشگاه شیراز درباره مستندسازی ایده های پژوهشی: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از این پژوهش، فهم تجربیات اعضای هیئت علمی پیشکسوت دانشگاه شیراز و طراحی و تبیین مدل مستندسازی ایده های پژوهشی میان آن هاست. روش : در این پژوهش، از رویکرد کیفی و طرح نظام مند نظریه داده بنیاد استفاده شد. به این منظور، با 25 عضو هیئت علمی پیشکسوت دانشگاه شیراز مصاحبه انجام شد. روش نمونه گیری این پژوهش، روش متوالی گلوله برفی (ارجاع زنجیره ای) است؛ پژوهشگر در یک مصاحبه ابتدایی با یک نمونه کلیدی از اعضای هیئت علمی دانشگاه شیراز که در رابطه با موضوع پژوهش دارای اطلاعات غنی بودند، مصاحبه را آغاز نمود؛ سپس، با توجه به ارجاع زنجیره ای، از مشارکت کننده درخواست می کرد تا عضو هیئت علمی دیگری که برای مصاحبه مناسب بودند، معرفی کند. جمع آوری و تحلیل داده ها همزمان انجام و داده ها، به روش تحلیل مقایسه ای مداوم و مطابق مدل استراوس و کوربین (1998) طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل داده ها انجام شد. در مجموع، 1050 کد باز از عبارات و جملات مشارکت کنندگان تهیه شد که پس از طی مرحله حذف تکراری ها و کدهای غیرمرتبط، 106 مفهوم، 21 زیر مقوله و 9 مقوله اصلی دسته بندی و استخراج شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مستندسازی ایده های پژوهشی با داشتن چهار مقوله ایده پژوهشی، نظم دهی ایده ها، ذخیره سازی ایده ها و مستندسازی ایده ها، پدیده کانونی این پژوهش شناخته شد. اعضای هیئت علمی سه مؤلفه ترس از فراموشی، ضرورت ماندگاری ایده، تسهیل بهره برداری از ایده (انگیزه های درونی ثبت) و مؤلفه شهره شدن (انگیزه بیرونی ثبت) را از عوامل و انگیزه های مستندسازی ایده های پژوهشی تشخیص دادند که موجب ایجاد انگیزه در اعضای هیئت علمی برای ثبت ایده های پژوهشی می شود. همچنین دو مؤلفه ثبت دستی و الکترونیکی به عنوان راهبردها و تعاملات در قوام بخشیدن ایده های پژوهشی به آن ها کمک می کند. به عقیده مشارکت کنندگان دو مقوله رعایت اخلاق علمی و تضمین امنیت ایده ها (تدابیر و ملاحظات فردی)؛ و چهار مقوله مشوق ها و حمایت های مالی، امکانات ثبت درون دانشگاهی، آموزش و بهسازی و سیستم ارزیابی عملکرد (تدابیر و ملاحظات سازمانی) از شرایط بسترساز خاص در مستندسازی ایده های پژوهشی بود. طبق دیدگاه های موجود مشارکت کنندگان در پژوهش، قوانین و الزامات ثبت ایده ها و دو زیرمقوله آن یعنی رعایت حقوق مالکیت معنوی و نهادسازی و ساختارسازی، از جمله شرایط عام (مداخله گر) ثبت ایده های پژوهشی اعضای هیئت علمی است. دو ره آورد فردی و فرافردی از جمله نتایج و پیامدهای فرایند مستند سازی ایده ها است. نتیجه گیری: با توجه به پدیده محوری حاصل از یافته های به دست آمده، می توان گفت نیل و دستیابی به اهداف سازمانی، مستلزم وجود فرهنگ سازمانی قوی و اساسی است. دانشگاه ها به عنوان مراکز علمی به واقع نیازمند به فرهنگ غنی اند. بنابراین، از فرهنگ های مورد نیاز دانشگاه ها، فرهنگ مستند سازی ایده های پژوهشی است و آن ها باید فرهنگ مستند سازی ایده های پژوهشی را نهادینه کنند. همچنین به منظور افزایش تمایل اعضای هیئت علمی به مستندسازی ایده های پژوهشی، فراهم آوری بسترهای لازم از جمله ایجاد مرکز مجزا برای مستند سازی ایده های پژوهشی، تربیت و آموزش نیروی انسانی آگاه و خبره و نیز، در نظر گرفتن ابزارهای مناسب جهت مستند سازی ایده ها ضروری است.
نگرش مبتنی بر تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن در بین اعضای هیات علمی دانشگاه یزد در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
119 - 137
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش یکی از فرایندهای دانشی است که چرخه حیات دانش درون سازمان به ویژه توزیع دانش را در سراسر دانشگاه شکل می دهد. هدف از این پژوهش بررسی نگرش اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد پیرامون تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن است. در این پژوهش از روش توصیفی و پیمایشی بهره برده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد بود. که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 115 نفر تعیین گردید. در تبیین عوامل مرتبط با نگرش اعضای هیئت علمی پیرامون تسهیم دانش، ویژگی های فردی شامل جنسیت، سن، سابقه کاری و مرتبه علمی موردتوجه قرار گرفت. همچنین رابطه نگرش با آگاهی، رفتار، ابزارها، ترغیب کننده ها، و موانع تسهیم دانش در بین پاسخگویان بررسی شد. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه معناداری (05/0p˃) بین جنسیت، مرتبه علمی، سابقه کاری و سن پاسخگویان از نظر سه متغیر رفتار، نگرش و آگاهی وجود ندارد. اما، رابطه بین نگرش اعضای هیئت علمی و متغیرهای رفتار، آگاهی، ابزارها و عوامل ترغیب کننده و محدودکننده (001/0P˂) معنادار بود. با توجه به وجود رابطه مثبت و معنی دار بین عوامل مؤثر بر تسهیم دانش و نگرش پیرامون تسهیم دانش، می توان گفت که وجود فرهنگ سازمانی قوی منجر به افزایش تمایل به تسهیم دانش در افراد و موفقیت هر چه بیشتر آن ها در انجام این مهم با همکاران می شود.
بررسی تأثیر شاخص های آلتمتریکس شبکه علمی- اجتماعی ریسرچ گیت بر فعالیت های پژوهشی نویسندگان و پژوهشگران ایرانی حوزه پرستاری در پایگاه های اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی تأثیر شاخص های آلتمتریکس شبکه علمی- اجتماعی ریسرچ گیت بر شاخص های علم سنجی پایگاه های علمی استنادی اسکوپوس، وب او ساینس و گوگل اسکالر صورت گرفته است. پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نوع پیمایشی-توصیفی بود که به روش علم سنجی و با رویکرد آلتمتریکس انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهشگران و نویسندگان ایرانی حوزه پرستاری بود که در بازه زمانی 2000-2019 و در تاریخ اجرای پژوهش (16/03/2020)، مدرک نمایه شده ای در پایگاه استنادی اسکوپوس داشته و همچنین عضو شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت بوده اند. نمونه آماری پژوهش شامل 158 نویسنده پرتولید بود که توسط اسکوپوس معرفی شدند. علاوه بر آماره های توصیفی، در بخش آمار استنباطی، به کمک نرم افزار اس پی اس اس و اکسل از آزمون همبستگی بین شاخص های مورد مطالعه استفاده گردیده است. پژوهش نشان داد که بین اغلب شاخص های ریسرچ گیت با شاخص های مورد بررسی در پایگاه اسکوپوس، وب اوساینس، و گوگل اسکالر رابطه ی معناداری وجود دارد. اما بین شاخص دنبال شوندگان با شاخص های اچ- ایندکس و استناد دریافتی در پایگاه های اسکوپوس و وب اوساینس رابطه ی معناداری وجود ندارد. بررسی ارتباط بین میزان استناد دریافتی در پایگاه های گوگل اسکالر، اسکوپوس، و وب اوساینس نشان داد رابطه معناداری بین میزان استناد دریافتی در پایگاه های اسکوپوس، وب او ساینس و گوگل اسکالر وجود دارد. به ترتیب قوی ترین رابطه همبستگی در این مورد بین شاخص استناد دریافتی در پایگاه گوگل اسکالر و اسکوپوس، وب اوساینس و اسکوپوس، و نهایتاً گوگل اسکالر و وب اوساینس است. همچنین رابطه معناداری بین شاخص اچ ایندکس در پایگاه های اسکوپوس، وب او ساینس و گوگل اسکالر وجود دارد. میران همبستگی بین شاخص اچ ایندکس اسکوپوس و گوگل اسکالر از همبستگی بین شاخص اچ ایندکس سایر پایگاه های مورد بررسی در این بخش قوی تر است.
معیارهای ارزیابی و رتبه بندی محتوایی کتاب های تخصصی در حوزه علوم انسانی از نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در نظر دارد تا با تبیین معیارهای سنجش کتابهای تخصصی، معیارهایی برای رتبه بندی کتاب ارائه دهد که متخصصان بتوانند با بهره گیری از معیارهای ارائه شده، به ارزیابی و رتبه بندی کتاب بپردازند. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش، در چهارچوب پژوهش های توصیفی-پیمایشی دسته بندی می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر، 2449 نفر از صاحب نظران حوزه های علوم انسانی و رفتاری دانشگاه های جامع بزرگ کشور می باشد. اطلاعات گردآوری شده از طریق پرسشنامه با نرم افزار اس.پی.اس اس تجزیه وتحلیل شدند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و آزمون های استنباطی (فریدمن) بهره گرفته شد. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که از دیدگاه صاحب نظران حوزه علوم انسانی دانشگاه های بزرگ کشور، معیارهای نشر و ناشر، پدیدآور، مترجم، محتوای تألیفی، محتوای ترجمه ای، ساختار و ظاهر در ارزیابی و رتبه بندی کتابهای تخصصی حوزه علوم انسانی نقش اساسی می تواند داشته باشد. بحث و نتیجه گیری: حاصل مطالعه پژوهش حاضر ارائه معیارهای ارزیابی است که هم برای متخصصان و نیز برای کتابداران جهت مجموعه سازی منابع می تواند بسیار حائز اهمیت باشد، معیارهای رتبه بندی منابع می تواند برای ناشران نیز جهت تولید منابع باکیفیت، مفید واقع شود. با استفاده از دیدگاه صاحب نظران در پژوهش حاضر، رتبه بندی کیفی آثار با اولویت بندی معیارها توسط صاحب نظران در هر حوزه ی دانشی، ممکن می شود. این رتبه ها می تواند به خوانندگان و پژوهشگران جهت یافتن منابع باکیفیت تر و به کتابداران نیز البته درصورتی که سازمانی بزرگ به انجام رتبه بندی پرداخته باشد، در گزینش و خرید منابع باکیفیت تر کمک کند.