فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر فعالیت های کلیدی کتابخانه های دانشگاهی انجام شده است. روش: پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت اکتشافی به روش آمیخته است. رویکرد آن جزء به کل، و استقرائی است. ابتدا، فعالیت های کلیدی با روش مطالعه اسنادی، شناسایی و از طریق روش کیفی دلفی فازی، طی دو مرحله اعتبارسنجی شدند. سپس، با روش کمی پیمایش تأثیر هوشمندی کسب وکار بر فعالیت های شناسایی شده بررسی شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ساختاریافته بود. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه شد. جامعه آماری با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها: 43 فعالیت کلیدی در 11 حیطه عملکردی شناسایی شدند: 1) مدیریت راهبردی، 2) برنامه ریزی، 3) مدیریت منابع انسانی، 4) مدیریت دانش، 5 ) مدیریت فضای فیزیکی، 6) ارزیابی، 7) ارتباطات برون سازمانی 8) مجموعه سازی 9) مشارکت و همکاری، 10) مدیریت اطلاعات و ساماندهی، و 11) خدمات مرجع و اطلاع رسانی. هوشمندی کسب وکار در حیطه های عملکردی برنامه ریزی، بیشترین تأثیر و در مدیریت فضای فیزیکی کمترین تأثیر را داشته است. بیشترین تأثیر در فعالیت کلیدی مدیریت تغییر و کمترین، در چابک سازی در سازگاری با تغییرات محیطی مشاهده شد. نتیجه گیری: کتابخانه های دانشگاهی با همسو کردن فعالیت های خود با پیشرفت های فناورانه به ویژه هوشمندی کسب وکار، می توانند خدمات نوآورانه و خلاقانه با استفاده از داده ها و روش های تحلیلی ارائه داده و به طور مؤثر کارایی را در کتابخانه ها افزایش دهند. پیشنهاد می شود که با افزایش گاهی در سطوح مدیریتی در مورد اهمیت هوشمندی کسب وکار در کتابخانه ها و فرهنگ سازی جزء برنامه های با اولویت بالای مدیران ارشد کتابخانه های دانشگاهی قرار گیرد.
بازنمایی رتبه درباری رجال و صاحب منصبان در مکاتبات رجال درباری ایران و هند در دوره شاه سلیمان صفوی (1077- 1105ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
6 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف : بررسی رابطه میان رتبه اجتماعی فرستندگان و گیرندگان مکاتبات رجال درباری ایران و هند هم عصر سلطنت شاه سلیمان صفوی (1077-1105ق) با محتوا و شکل ظاهری این دسته از اسناد. روش/ رویکرد پژوهش : در این مقاله در گام نخست با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا (Content Analysis)، شواهد تاریخی موجود در کتب و سایر اسناد تاریخی و هم چنین اطلاعات یادشده در دست نویسِ شماره 5032 مجلس شورای اسلامی ذیل توصیفات مرتبط با مکاتبات دیوانی دوره شاه سلیمان صفوی استخراج شد و در گام دوم رابطه میان متن و مشخصات ظاهری این مکاتبات با رتبه اجتماعی فرستندگان و گیرندگان در قالب مطالعه تطبیقی (Comparative Study) بررسی شد. یافته ها و نتیجه گیری : شواهدی قوی بر وجود رابطه مستقیم میان محتوای متنی و غیرمتنی مکاتبات رجال درباری ایران و هند در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی و رتبه اجتماعی افراد دخیل در روند صدور این مکاتبات دیده می شود؛ بدین ترتیب که عناصر متنی مانند الگو و واژگان استفاده شده در متن مکاتبات و عناصر غیرمتنی مانند قطعِ نامه، نوع کاغذ، نوع خط، تزیینات و نوع بسته بندی بازنمایاننده رتبه اجتماعی افراد مرتبط با مکاتبات دیوانی اعم فرستنده و گیرنده یا مکتوبٌ الیه است و با تحلیل و بررسی آن می توان علاوه بر قضاوت درباره رتبه اجتماعی، به برخی از مشخصات این افراد ازقبیل منصب، سن و جنسیت پی برد.
کارآفرینی در کتابخانه های عمومی: مروری بر مطالعات انجام شده با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نقش کتابخانه های عمومی در توسعه کارآفرینی، پژوهش حاضر بر آن است تا به تحلیل مطالعاتی که در این زمینه انجام شده بپردازد و با مقایسه پژوهش های ایرانی و جهانی در این حوزه، زمینه برای شناسایی شکاف ها و خلأهای پژوهش های داخلی فراهم شود. روش شناسی: مراحل اجرای پژوهش حاضر با استفاده از روش فراترکیب صورت گرفت. بدین منظور، پژوهش های مرتبط در پایگاه های بین المللی به زبان انگلیسی و پایگاه های داخلی به زبان فارسی بدون در نظر گرفتن محدودیت زمانی مورد جستجو قرار گرفتند. جهت ارزیابی کیفیت آثار گزینش شده، از چک لیست CASP استفاده گردید. در نهایت، 101 پایان نامه و مقاله (71 اثر به زبان انگلیسی و 30 اثر به زبان فارسی) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در سطح بین المللی، گرایش موضوعی پژوهش ها به سوی حوزه «خدمات اطلاعاتی کارآفرینانه» و در ایران به سمت محور «کارآفرینی سازمانی، فرهنگ سازمانی، خلاقیت و نوآوری سازمانی» بوده است. رویکرد غالب در پژوهش های بین المللی کیفی بوده و بیش تر از روش سندی کتابخانه ای و اسناد و مدارک پیشین برای تحلیل این مطالعات استفاده شده است. در مقابل، تأکید مطالعات داخلی بر استفاده از رویکرد کمّی و روش پیمایشی بوده و استفاده از ابزار پرسشنامه را مبنای تحلیل خود قرار داده اند. عمده ترین پژوهش های انجام شده در سطح ملی و بین المللی در قالب مقاله منتشر شده در نشریات هستند و توسط یک نویسنده نگارش یافته اند. نتیجه گیری : نتایج حاصل از این پژوهش می تواند زمینه را برای کمک به توسعه پژوهش در این حوزه و رفع مشکلات کتابخانه های عمومی در راستای ارائه خدمات نوآورانه و کارآفرینانه و درنتیجه رفع مشکل بیکاری و به تبع آن توسعه اقتصادی جامعه فراهم سازد.
شناسایی مؤلفه های مدیریت دانش در استارت آپ های رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمان ها تا حدودی مبتنی بر تخصص راهبردی منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت راهبردی دانش و دارایی های دانشی است. ظهور شرکت ها و سازمان هایی که شالوده اصلی آن ها مبتنی بر دانش و استفاده از ایده ها، خلاقیت ها و نوآوری هاست، از واقعیت های دنیای کسب وکار الهام می گیرد. هدف کلی این پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر بر مدیریت دانش در استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدلی در این خصوص است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی است. پژوهش حاضر در دو بخش کیفی (فراترکیب) و کمّی (دلفی و تحلیل عاملی اکتشافی) صورت گرفت. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل مقاله های فارسی و لاتین مرتبط با مدیریت دانش در استارت آپ هاست که با توجه به معیارهای ورود در روش فراترکیب انتخاب شدند. برای دستیابی به اجماع در خصوص مؤلفه های مستخرج از فراترکیب، از روش «دلفی» و نظرسنجی از ۳۰ نفر از اعضای هیئت علمی این رشته استفاده شد. بخش کمی نیز شامل ۳۲۳ نمونه از شرکت های مرتبط با استارت آپ در زمینه علم اطلاعات و دانش شناسی است که با روش طبقه ای تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که پایایی آن از طریق آلفای «کرونباخ» برای کل پرسشنامه برابر ۰/۸۱۱ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزارهای آماری «اس پی اس اس» استفاده شد. بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی ۱۲۸ گویه پرسشنامه در ۹ مؤلفه اصلی و ۵۵ مؤلفه فرعی طبقه بندی شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان می دهد که ۹ مؤلفه کاربست دانش (۲۳/۸۷۵)، تسهیم دانش (۱۱/۲۶۱)، خلق دانش (۸/۸۰۵)، سازماندهی دانش (۴/۴۲۶)، شناسایی دانش (۲/۸۲۰)، ارائه دانش (۲/۶۸۴)، توسعه دانش (۲/۳۴۲) تغییر دانش (۲/۰۴۷) و حفاظت دانش (۱/۸۷۶) بر مدیریت دانش در استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی مؤثر هستند. بر این اساس «کاربست دانش» دارای بیشترین واریانس و «حفاظت دانش» از کمترین واریانس برخوردار است. با توجه به مطالعات محدود که در زمینه استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی در داخل کشور صورت گرفته، نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مدلی برای پیاده سازی مدیریت دانش در تبیین و شناخت عوامل مؤثر بر استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی یاری کرده و زمینه را برای رشد و توسعه هرچه بیشتر این گونه استارت آپ ها فراهم آورد.
کاوش تجربیات اعضای هیأت علمی پیشکسوت دانشگاه شیراز درباره مستندسازی ایده های پژوهشی: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از این پژوهش، فهم تجربیات اعضای هیئت علمی پیشکسوت دانشگاه شیراز و طراحی و تبیین مدل مستندسازی ایده های پژوهشی میان آن هاست. روش : در این پژوهش، از رویکرد کیفی و طرح نظام مند نظریه داده بنیاد استفاده شد. به این منظور، با 25 عضو هیئت علمی پیشکسوت دانشگاه شیراز مصاحبه انجام شد. روش نمونه گیری این پژوهش، روش متوالی گلوله برفی (ارجاع زنجیره ای) است؛ پژوهشگر در یک مصاحبه ابتدایی با یک نمونه کلیدی از اعضای هیئت علمی دانشگاه شیراز که در رابطه با موضوع پژوهش دارای اطلاعات غنی بودند، مصاحبه را آغاز نمود؛ سپس، با توجه به ارجاع زنجیره ای، از مشارکت کننده درخواست می کرد تا عضو هیئت علمی دیگری که برای مصاحبه مناسب بودند، معرفی کند. جمع آوری و تحلیل داده ها همزمان انجام و داده ها، به روش تحلیل مقایسه ای مداوم و مطابق مدل استراوس و کوربین (1998) طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل داده ها انجام شد. در مجموع، 1050 کد باز از عبارات و جملات مشارکت کنندگان تهیه شد که پس از طی مرحله حذف تکراری ها و کدهای غیرمرتبط، 106 مفهوم، 21 زیر مقوله و 9 مقوله اصلی دسته بندی و استخراج شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مستندسازی ایده های پژوهشی با داشتن چهار مقوله ایده پژوهشی، نظم دهی ایده ها، ذخیره سازی ایده ها و مستندسازی ایده ها، پدیده کانونی این پژوهش شناخته شد. اعضای هیئت علمی سه مؤلفه ترس از فراموشی، ضرورت ماندگاری ایده، تسهیل بهره برداری از ایده (انگیزه های درونی ثبت) و مؤلفه شهره شدن (انگیزه بیرونی ثبت) را از عوامل و انگیزه های مستندسازی ایده های پژوهشی تشخیص دادند که موجب ایجاد انگیزه در اعضای هیئت علمی برای ثبت ایده های پژوهشی می شود. همچنین دو مؤلفه ثبت دستی و الکترونیکی به عنوان راهبردها و تعاملات در قوام بخشیدن ایده های پژوهشی به آن ها کمک می کند. به عقیده مشارکت کنندگان دو مقوله رعایت اخلاق علمی و تضمین امنیت ایده ها (تدابیر و ملاحظات فردی)؛ و چهار مقوله مشوق ها و حمایت های مالی، امکانات ثبت درون دانشگاهی، آموزش و بهسازی و سیستم ارزیابی عملکرد (تدابیر و ملاحظات سازمانی) از شرایط بسترساز خاص در مستندسازی ایده های پژوهشی بود. طبق دیدگاه های موجود مشارکت کنندگان در پژوهش، قوانین و الزامات ثبت ایده ها و دو زیرمقوله آن یعنی رعایت حقوق مالکیت معنوی و نهادسازی و ساختارسازی، از جمله شرایط عام (مداخله گر) ثبت ایده های پژوهشی اعضای هیئت علمی است. دو ره آورد فردی و فرافردی از جمله نتایج و پیامدهای فرایند مستند سازی ایده ها است. نتیجه گیری: با توجه به پدیده محوری حاصل از یافته های به دست آمده، می توان گفت نیل و دستیابی به اهداف سازمانی، مستلزم وجود فرهنگ سازمانی قوی و اساسی است. دانشگاه ها به عنوان مراکز علمی به واقع نیازمند به فرهنگ غنی اند. بنابراین، از فرهنگ های مورد نیاز دانشگاه ها، فرهنگ مستند سازی ایده های پژوهشی است و آن ها باید فرهنگ مستند سازی ایده های پژوهشی را نهادینه کنند. همچنین به منظور افزایش تمایل اعضای هیئت علمی به مستندسازی ایده های پژوهشی، فراهم آوری بسترهای لازم از جمله ایجاد مرکز مجزا برای مستند سازی ایده های پژوهشی، تربیت و آموزش نیروی انسانی آگاه و خبره و نیز، در نظر گرفتن ابزارهای مناسب جهت مستند سازی ایده ها ضروری است.
نگرش مبتنی بر تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن در بین اعضای هیات علمی دانشگاه یزد در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
119 - 137
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش یکی از فرایندهای دانشی است که چرخه حیات دانش درون سازمان به ویژه توزیع دانش را در سراسر دانشگاه شکل می دهد. هدف از این پژوهش بررسی نگرش اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد پیرامون تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن است. در این پژوهش از روش توصیفی و پیمایشی بهره برده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد بود. که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 115 نفر تعیین گردید. در تبیین عوامل مرتبط با نگرش اعضای هیئت علمی پیرامون تسهیم دانش، ویژگی های فردی شامل جنسیت، سن، سابقه کاری و مرتبه علمی موردتوجه قرار گرفت. همچنین رابطه نگرش با آگاهی، رفتار، ابزارها، ترغیب کننده ها، و موانع تسهیم دانش در بین پاسخگویان بررسی شد. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه معناداری (05/0p˃) بین جنسیت، مرتبه علمی، سابقه کاری و سن پاسخگویان از نظر سه متغیر رفتار، نگرش و آگاهی وجود ندارد. اما، رابطه بین نگرش اعضای هیئت علمی و متغیرهای رفتار، آگاهی، ابزارها و عوامل ترغیب کننده و محدودکننده (001/0P˂) معنادار بود. با توجه به وجود رابطه مثبت و معنی دار بین عوامل مؤثر بر تسهیم دانش و نگرش پیرامون تسهیم دانش، می توان گفت که وجود فرهنگ سازمانی قوی منجر به افزایش تمایل به تسهیم دانش در افراد و موفقیت هر چه بیشتر آن ها در انجام این مهم با همکاران می شود.
Times Ranking versus ResearchGate’s Indicators: An Analysis of Presence and Activities of Political Sciences Field(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study analyzes the activities of top Times researchers in the field of political science with an emphasis on examining the ResearchGate network. Method: This study opted for altmetric approach. Two research communities have been surveyed. The number of 145 faculty members affiliated to the top 10 universities of the Times 2021 in the field of political science was stratified sampling randomly, selected. Participation in the ResearchGate network was examined, for them. For the attendees, the indicators of citations, RG-score, and reads were extracted and compared. For the top 15 best Times scientific institutes, the RG scores per member and publication per member were calculated and compared. Correlation between Times Ranking and ResearchGate's indicators, done too. For data analysis, LibreOfficeCalc, and SPSS22 were exploited. Findings: Only, 39% of all faculty members belong to the best Times centers in the field of political science, have seen by registration in the ResearchGate network. For 57 registered individuals, there was a significant correlation between ResearchGate's indicators with each other. But there was no significant relationship between the Times rankings and the mentioned indicators, except for the reads (P-value = 0.018) with a weak reverse correlation (Spearman coefficient= - 0.314). Furthermore, comparative analysis for the top 15 Times institutes had done from standpoint of RG-Score, too. Originality: The Correlation relationship between Times rank and ResearchGate’s indicators in the field of political science, in addition, the participation of faculty members of the best scientific centers in this mentioned field had not been done yet.
بررسی تأثیر شاخص های آلتمتریکس شبکه علمی- اجتماعی ریسرچ گیت بر فعالیت های پژوهشی نویسندگان و پژوهشگران ایرانی حوزه پرستاری در پایگاه های اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی تأثیر شاخص های آلتمتریکس شبکه علمی- اجتماعی ریسرچ گیت بر شاخص های علم سنجی پایگاه های علمی استنادی اسکوپوس، وب او ساینس و گوگل اسکالر صورت گرفته است. پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نوع پیمایشی-توصیفی بود که به روش علم سنجی و با رویکرد آلتمتریکس انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهشگران و نویسندگان ایرانی حوزه پرستاری بود که در بازه زمانی 2000-2019 و در تاریخ اجرای پژوهش (16/03/2020)، مدرک نمایه شده ای در پایگاه استنادی اسکوپوس داشته و همچنین عضو شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت بوده اند. نمونه آماری پژوهش شامل 158 نویسنده پرتولید بود که توسط اسکوپوس معرفی شدند. علاوه بر آماره های توصیفی، در بخش آمار استنباطی، به کمک نرم افزار اس پی اس اس و اکسل از آزمون همبستگی بین شاخص های مورد مطالعه استفاده گردیده است. پژوهش نشان داد که بین اغلب شاخص های ریسرچ گیت با شاخص های مورد بررسی در پایگاه اسکوپوس، وب اوساینس، و گوگل اسکالر رابطه ی معناداری وجود دارد. اما بین شاخص دنبال شوندگان با شاخص های اچ- ایندکس و استناد دریافتی در پایگاه های اسکوپوس و وب اوساینس رابطه ی معناداری وجود ندارد. بررسی ارتباط بین میزان استناد دریافتی در پایگاه های گوگل اسکالر، اسکوپوس، و وب اوساینس نشان داد رابطه معناداری بین میزان استناد دریافتی در پایگاه های اسکوپوس، وب او ساینس و گوگل اسکالر وجود دارد. به ترتیب قوی ترین رابطه همبستگی در این مورد بین شاخص استناد دریافتی در پایگاه گوگل اسکالر و اسکوپوس، وب اوساینس و اسکوپوس، و نهایتاً گوگل اسکالر و وب اوساینس است. همچنین رابطه معناداری بین شاخص اچ ایندکس در پایگاه های اسکوپوس، وب او ساینس و گوگل اسکالر وجود دارد. میران همبستگی بین شاخص اچ ایندکس اسکوپوس و گوگل اسکالر از همبستگی بین شاخص اچ ایندکس سایر پایگاه های مورد بررسی در این بخش قوی تر است.
معیارهای ارزیابی و رتبه بندی محتوایی کتاب های تخصصی در حوزه علوم انسانی از نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در نظر دارد تا با تبیین معیارهای سنجش کتابهای تخصصی، معیارهایی برای رتبه بندی کتاب ارائه دهد که متخصصان بتوانند با بهره گیری از معیارهای ارائه شده، به ارزیابی و رتبه بندی کتاب بپردازند. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش، در چهارچوب پژوهش های توصیفی-پیمایشی دسته بندی می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر، 2449 نفر از صاحب نظران حوزه های علوم انسانی و رفتاری دانشگاه های جامع بزرگ کشور می باشد. اطلاعات گردآوری شده از طریق پرسشنامه با نرم افزار اس.پی.اس اس تجزیه وتحلیل شدند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و آزمون های استنباطی (فریدمن) بهره گرفته شد. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که از دیدگاه صاحب نظران حوزه علوم انسانی دانشگاه های بزرگ کشور، معیارهای نشر و ناشر، پدیدآور، مترجم، محتوای تألیفی، محتوای ترجمه ای، ساختار و ظاهر در ارزیابی و رتبه بندی کتابهای تخصصی حوزه علوم انسانی نقش اساسی می تواند داشته باشد. بحث و نتیجه گیری: حاصل مطالعه پژوهش حاضر ارائه معیارهای ارزیابی است که هم برای متخصصان و نیز برای کتابداران جهت مجموعه سازی منابع می تواند بسیار حائز اهمیت باشد، معیارهای رتبه بندی منابع می تواند برای ناشران نیز جهت تولید منابع باکیفیت، مفید واقع شود. با استفاده از دیدگاه صاحب نظران در پژوهش حاضر، رتبه بندی کیفی آثار با اولویت بندی معیارها توسط صاحب نظران در هر حوزه ی دانشی، ممکن می شود. این رتبه ها می تواند به خوانندگان و پژوهشگران جهت یافتن منابع باکیفیت تر و به کتابداران نیز البته درصورتی که سازمانی بزرگ به انجام رتبه بندی پرداخته باشد، در گزینش و خرید منابع باکیفیت تر کمک کند.
Analyzing Social Engineering Research through Co-authorship Networks Using Scopus Database during 1926-2020(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
7 - 38
حوزههای تخصصی:
Purpose: Hacking the human brain and manipulating human trust to obtain information and get monetary gains is called social engineering. This study aims to visualize and analyze the co-authorship networks in the Scopus citation database's social engineering research from 1926 to 2020. Method: The present quantitative study used the bibliometric method and social network analysis. The study collected data from the Scopus database. A total number of 1994 records were taken as the sample of the study. Researchers used descriptive and inferential statistics and social network analysis to obtain results; to do this, different software types were used in the study (SPSS, Microsoft Excel, Text Statistics Analyzer, ISI.exe, Pajek, and VOSviewer). Findings: The findings indicate the top three sources of publishing and the related subject areas. Furthermore, the top three core authors and countries were identified. Also, the authors with high centrality measures in the co-authorship networks were identified. A large majority of papers had only one author. The Collaborative Coefficient among researchers was 0.36. Based on the results of Spearman's test, there was a significant association between the number of documents, the number of citations, and the rate of total link strength of the countries. Likewise, there was a positive and high significant association between degree and closeness centralities. Conclusion: The researchers' frequently used keywords in this area were social engineering, phishing, and information security; in addition, the frequency of keywords was not compatible with Zipf’s Law. A small sample of keywords will not properly follow Zipf’s distribution.
Modeling the Development of Future Managers Based on the Management of Talent and Personality Types in the Digital Age (Case Study: Social Security Organization of Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No. ۵, Summer & Fall ۲۰۲۲
121 - 146
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study is to design and explain the development model of future managers based on talent management and personality types with the grounded theory approach in the headquarters of the National Social Security Organization. Method : This research was conducted with a qualitative-inductive approach and Strauss-Corbin's grounded theory method. The research tool was a semi-structured interview. Using the grounded theory method, the data obtained from interviews with 12 elites and qualified specialists of the Social Security Organization were analyzed in three open, axial, and selective coding stages. Findings : 19 general categories in the form of a paradigm model in which these factors include causal conditions (individual factors, organizational factors, lack of proper selection, knowledge and skills of employees), central phenomenon (future managers based on talent management and personality types), contextual conditions (Organizational context, Talent Selection, Talent utilization), intervening conditions (psychological (individual) factors, Individual factors, Management factors), and strategies (Talent sourcing, Empowerment of managers and employees, Proportion of job and employment, Succession, Foresight and Cognitive Strategy) and Consequences (Organizational results, Public satisfaction, Futurization). Conclusion : Conclusion: Recent developments in the field of human resources have made this field doubly important. Organizations try to employ the most specialized people at management levels, and therefore talent management, as a key king, examines the types of situations involved in this field. Proper use of talents leads to success and puts the organization on the right track.
شناسایی عوامل مؤثر بر عدم مراجعه زنان به کتابخانه های عمومی روستایی: مطالعه موردی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر مراجعه زنان ناکاربر به کتابخانه های عمومی روستایی شهرستان کرمانشاه انجام گرفت. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعه ی آماری زنان ناکاربر در ۸ کتابخانه روستایی شهرستان کرمانشاه می باشند. روش نمونه گیری پژوهش به صورت گلوله برفی است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. متن پیاده شده مصاحبه ها با سه روش کمی، ساختاری و تفسیری، تجزیه وتحلیل و در این راستا از نرم افزار مکس کیودا ۲۰۱۸ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد ۴ بعد تأثیرگذار بر میزان و کیفیت مراجعه زنان ناکاربر به کتابخانه های روستایی عوامل محیطی، عوامل فردی، عوامل کتابخانه ای و عوامل فرهنگی و اجتماعی است. با توجه به فراوانی مفاهیم تکرار شده «عوامل تخصصی کتابخانه ای» بیشترین تأثیر بر عدم مراجعه زنان به کتابخانه های روستایی دارد و عامل «محیط» کمترین نقش در عدم مراجعه زنان به کتابخانه ها دارد. نتیجه گیری: جذب زنان ناکاربر به کتابخانه های روستایی می تواند منجر به ارتقاء دانش و معلومات این قشر به تبع آن تأثیر مستقیم در کانون خانواده و بهبود جایگاه کتابخانه در اذهان جامعه شود، لذا کتابخانه های روستایی باید نسبت به این مهم اهتمام ورزند و زمینه لازم برای خدمات دهی به این قشر را فراهم آورند. اصالت اثر: پژوهش حاضر با یک زاویه متفاوت به مقوله دسترسی زنان به اطلاعات نگاه کرده و زنان ناکاربر را مورد توجه قرار داده و عوامل مؤثر بر عدم مراجعه زنان به کتابخانه های روستایی را از دیدگاه این جامعه آماری بررسی می کند.
سنجش توانایی کودکان و نوجوانان برای درک نمادهای متنی و گرافیکی رابط کاربری پرتال کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رابط کاربر نخستین نقطه تماس کودک و نوجوان با یک وبگاه است. چنانچه محتوای وبگاه، به ویژه نمادهای متنی و گرافیکی آن، با ویژگی ها و توانایی های ایشان در هر گروه سنی متناسب نباشد، به احتمال بسیار وبگاه را ترک خواهند کرد. پژوهش حاضر درک پذیربودن نمادهای متنی و گرافیکی رابط کاربری یک پرتال کودک و نوجوان را برای این دو گروه سنی سنجیده است. روش: جامعه آماری این پیمایش 600 نفر کودک و نوجوان عضو فعال سه مرکز فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در شهر بیرجند بوده اند. از میان آن ها 115 نفر به صورت تصادفی طبقه ای غیرنسبی انتخاب شدند و به پرسش نامه محقق ساخته پاسخ دادند که با بررسی پیشینه های نظری و پژوهشی مرتبط و مطالعه محیط رابط کاربر پرتال های کودک تهیه شد. در پژوهش حاضر، از واژگان استاندارد این اصطلاح نامه برای تهیه پرسش نامه متن به متن استفاده شد. پرتال استفاده شده، کودک 24 نام دارد و متعلق به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. یافته ها : توانایی کودکان و نوجوانان در شناسایی نمادهای متنی و گرافیکی از حد مط،وب بیشتر بود؛ اما توانایی ایشان در ترکیب نمادها متغیر بود (سطح معناداری برابر با 000/0 و کوچک تر از 05/0 است). در شناسایی نمادهای متنی و گرافیکی بین گروه سنی (10 تا 12) و (14 تا 16) سال اختلاف معنی دار یافت شد. میانگین توانایی شناسایی نمادهای گرافیکی در گروه سنی 10 تا 12 سال 82/71 و در گروه سنی 14 تا 16 سال 76 به دست آمد. میان توانایی دختران و پسران تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری : واژگان به کاررفته در پرتال کودک و نوجوان ساده، فهم پذیر و استاندارد است. اگر در طراحی رابط کاربری به توانایی های ذهنی و شناختی کودکان و نوجوانان و همچنین نیازهای آن ها توجه شود، شناسایی نمادهای گرافیکی و متنی رابط کاربری و استفاده از بخش های مختلف وب سایت ها برای کودکان و نوجوانان راحت و جذاب خواهد بود.
خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس نظام رده بندی دهدهی دیویی در فاصله زمانی 1400-1358(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ناشران با انتشار کتاب هایی با موضوع های متنوع می توانند بر غنای مجموعه انتشاراتی خود بیفزایند. در میان انواع ناشران، ناشران کتاب کودک و نوجوان با توجه به اهمیت این دوره سنی، با انتشار کتاب هایی در زمینه های مختلف نقش بسزایی در پرورش و رشد قوه تخیل کودکان و نوجوانان و ارضای حس کنجکاوی آنها ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر واکاوی خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس رده بندی دهدهی دیویی در سال های 1400-1358 است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. این پژوهش با دو رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. در رویکرد کمی، به منظور تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان بر اساس رده بندی دهدهی دیویی از روش مشاهده سندی استفاده شده است. به منظور تحلیل خط مشی انتخاب موضوع ناشران کودک و نوجوان از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) استفاده شده است. برای تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان، فهرست برگه های کتاب های تألیفی چاپی ناشران مورد مطالعه، موجود در کتابخانه ملی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، به منظور مطالعه خط مشی انتخاب موضوع ناشران، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 ناشر انجام شد که داده ها در سه مرحله کدگذاری، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در فاصله زمانی 1400-1358، ناشران کتاب کودک و نوجوان، در مجموع بیشترین تولید کتاب را در رده موضوعی 890 (رده ادبیات فارسی) داشته اند و نتایج بررسی محتوای کتاب های کودکان و نوجوانان بیانگر آن است که کتاب هایی با موضوعات اجتماعی و مذهبی همواره در انتخاب موضوع مورد توجه ناشران بوده است. همچنین نتایج نشان داد که کتاب های علمی، اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و کتاب های مرجع برای انتشار کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. مطابق با یافته های پژوهش، اقتضائات جامعه و درخواست های مخاطبان در انتخاب موضوع برای نشر کتاب همواره مورد توجه ناشران بوده است. علاوه براین، نتایج این پژوهش نشان داد که مقوله های انتخاب موضوع، خط مشی و برنامه ریزی، گرایش های موضوعی، تعامل و ارتباط و نگرش و دیدگاه ناشران از عوامل مؤثر در انتخاب موضوع است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تصویری از وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان در موضوع های مختلف در چهار دهه اخیر را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها، پس از کدگذاری، در قالب مدل پارادایمی قرار گرفته و مدل خط مشی انتخاب موضوع ناشران بر اساس آن شکل گرفته است که این خود می تواند تصویری از نشر کتاب کودک و نوجوان در سه دهه اخیر برای تحلیل و برنامه ریزی به دست دهد. شناسایی عوامل مؤثر بر نشر کتاب کودک و نوجوان، به ناشران کمک می کند تا ضمن شناخت این عوامل و نیز چالش ها و محدودیت ها، گام هایی در جهت بهبود وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان و تنوع موضوعی بردارند.
ارزیابی رفتار تصویر یابی پژوهشگران رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی رفتار تصویریابی در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی بوده است. ازاین رو با بررسی متون مرتبط با بازیابی، رفتار اطلاع یابی، بازیابی تصویر و معماری، به اهمیت تصویر در این رشته و ویژگی های بازیابی های تصویری و راهکارهای بازیابی مبتنی بر تصویر پرداخته شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را دو گروه دانشجویان در همه مقاطع و استادان رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی تشکیل داد. به دلیل اینکه تعداد استادان و دانشجویان، رشته معماری ۱۲۶۲ نفر بود و بررسی تمامی افراد گروه امکان پذیر نبود، ازاین رو از جامعه نمونه گیری شد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و حجم نمونه در این فرمول ۲۹۶ نفر تعیین شد، اما کمی بیش از حجم نمونه یعنی ۳۰۰ پرسشنامه توزیع گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. پس از آن با جمع آوری پرسشنامه ها و بررسی پاسخ ها به صورت داده های آماری در نرم افزار SPSS، خصوصیات رفتار تصویر یابی متخصصان رشته معماری شناسایی شد. یافته ها نشان داد که متخصصان معماری عمدتاً با هدف آشنایی با ایده های خلاق و بهره گیری از جزئیات سازه های معماری از تصاویر بهره گرفته اند و جهت شناسایی جزئیات نیاز تصویری و تصاویر موردنیاز خود نیز معمولاً از شبکه های اجتماعی و موتورها و پایگاه های جستجو تخصصی تصویر و مشورت باهم حرفه ای های خود استفاده کرده اند. نوع محتوای تصویری مورداستفاده آن ها نیز عکس، نقشه و نمودار بود که یافتن آن ها در موتورها و پایگاه های تصویر با محدودسازی اندازه تصویر و دنبال کردن پیونده های مرتبط، محقق می شد. با توجه به سهم کتابخانه در بازیابی تصاویر مبتنی بر داده های پژوهش، در جهت افزایش ارتقای نقش کتابخانه پیشنهاد می شود که کتابخانه و کتابداران در زمینه آگاهی رسانی به گروه های پژوهشی دانشگاه اقداماتی نظیر تهیه بروشور، برگزاری همایش، دوره های بازدید از کتابخانه و کارگاه های آموزشی انجام دهد.
تأثیر اضطراب ناشی از شیوع ویروس کرونا بر سازگاری شغلی و مدیریت تغییر در کتابخانه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتابخانه های عمومی همچون سایر سازمان های درگیر با اضطراب ناشی از شیوع کرونا رویکردهای مختلفی را برای انجام فعالیت های خود در پیش گرفته اند. یکی از مهم ترین چالش ها، سازگاری شغلی و مدیریت تغییر در دوران شیوع ویروس کرونا است. این تحقیق به بررسی تأثیر اضطراب ناشی شیوع ویروس کرونا بر مدیریت تغییر و نقش میانجی سازگاری شغلی در کتابخانه های عمومی پرداخته است. روش . نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات، توصیفی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان کتابخانه های عمومی استان چهار محال و بختیاری در سال 1400 (160 نفر) می باشند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 115 نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه ترکیبی شامل: ارزیابی اضطراب ناشی از کرونا (علیپور، قدمی، علیپور و عبدالله زاده،1398)، سازگاری شغلی (دیویسولافکوایست، 2011) و مدیریت تغییر (آرمناکیس، برنرث، پیت و والکر، 2007) استفاده شده است. در این تحقیق به کمک تحلیل عامل تأییدی و با استفاده از تکنیک حداقل مربعات جزئی به تعیین تأثیراضطراب ناشی از شیوه ویروس کرونا بر سازگاری شغلی و مدیریت تغییر در میان کارکنان کتابخانه های عمومی پرداخته شده است. نرم افزارهای مورد کاربرد جهت تحلیل داده ها اس پی اس اس و اسمارت پی ا ل اس هستند. یافته ها . اضطراب ناشی از ویروس کرونا (اضطراب روانی و جسمانی) می تواند تأثیری منفی بر سازگاری کارکنان و مدیریت تغییر داشته باشد. اما یکی از نکات مهم که در آزمون فرضیه های تحقیق به دست آمد تأثیرگذاری سازگاری شغلی بر مدیریت تغییر است. با توجه به این که در دو سال اخیر فضای سازمان ها با چالشی اساسی به نام شیوع ویروس کرونا رو به رو بوده است؛ نتایج تحقیق نشان می د هد که در چنین شرایطی بهبود سازگاری شغلی کارکنان می تواند یک گزینه مناسب برای کاهش اثرات منفی ناشی از اضطراب کرونا باشد. اصالت و ارزش. بررسی تأثیر اضطراب ناشی از شیوع کرونا بر سازگاری شغلی و مدیریت تغییر در کتابخانه های عمومی استان فارس برای اولین بار مورد مطالعه قرار گرفته است و از این نظر دارای نوآوری است.
ترجمان دانش و آسیب شناسی آن راهکارهایی برای ارتقاء عملکرد پژوهشی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علم اطلاعات و دانش شناسی دارای بیش از نیم قرن سابقه دانشگاهی و مقاطع تحصیلی کاردانی تا دکتری است و پژوهش جزو شرایط لازم آن به شمار می رود. اما علی رغم این سابقه تاریخی، برخی نوشته های جاری حاکی از آن است که بخش عمده ای از دانش تولیدشده در قالب پایان نامه های تحصیلی بلااستفاده و یا فاقد ارزش پژوهشی هستند و یا با تکرار مطالب پیشین فاقد نوآوری بوده و توانایی اثرگذاری و کاربردی شدن در جامعه علمی را ندارند. با توجه به این مسئله پژوهش حاضر بر آن شد تا دلایل این امر را شناسایی و راهکارهایی برای بهبود آن ارائه دهد. روش شناسی: این پژوهش در دو مرحله انجام شد. ابتدا متون و ادبیات موضوع مورد واکاوی قرار گرفت و با تحلیل محتوای آنها عوامل مؤثر در نگارش و تدوین پژوهش های دانشگاهی شناسایی شد. متغیرهای شناسایی شده پس از پالایش در مؤلفه های سه گانه تولیدکنندگان (دانشجویان)، میانجی ها (اساتید و نظام دانشگاهی)، و مصرف کنندگان (جامعه بهره بردار) جایدهی و بر مبنای آن پرسشنامه ای طراحی شد. سپس هر یک از مؤلفه ها و متغیرهای آن از نظر دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی علم اطلاعات و دانش شناسی مورد پیمایش قرار گرفت. یافته ها: تحلیل محتوای متون 12 متغیر را به عنوان عامل تأثیرگذار فردی در کارایی پژوهش های دانشگاهی و کاربست آنها نشان داد. از میان این متغیرها، قریب به 100 درصد دانش آموختگان بر این اعتقادند که داشتن انگیزه بیشترین تأثیر را در انجام پایان نامه ای خوب یا موفق دارد. پس از آن ناآگاهی از نحوه انجام پژوهش به دلیل نداشتن تجربه قبلی و یا آموزش ناصحیح را جزو دلایل مهم فردی ذکر کرده اند. همچنین 14 متغیر با تحلیل محتوای متون در ارتباط با عوامل زمینه ای (میانجیان دانش/نظام دانشگاهی) شناسایی شد. از میان آنها، عدم حمایت مادی و معنوی از دانشجویان پژوهشگر از سوی دانشگاه یا نظام آموزشی، عدم توانایی اساتید در دادن ایده های نو و مبتکرانه به دانشجویان، ضعف دانشی اساتید نسبت به موضوعات پژوهشی و اشراف نداشتن به برخی حیطه های تخصصی و موارد دیگری از این دست 90 درصد پاسخ ها را به خود اختصاص داد. در تحلیل محتوای متون، 11 متغیر از متغیرهای مربوط به جامعه علمی و مراکز بهره بردار از بسامد بیشتری برخوردار بود. از میان این متغیرها نیز بی اعتمادی مدیران دستگاه های اجرایی به دستاوردهای دانشگاهی یا ضعف ساختارهای اداری در بهره برداری از یافته های پژوهشی دانشگاهی در تصمیم گیری ها، پایین بودن سطح کیفی، بی اطلاعی دستگاه های اداری و ذینفعان از پژوهش های دانشگاهی و موضوعات آن، عدم حمایت مادی یا معنوی از پایان نامه های دانشگاهی پربسامدترین متغیرهایی بود که از سوی جامعه پژوهش به آن اشاره شده بود. نتیجه : حجم عمده ای از پژوهش های دانشگاهی در قالب پایان نامه انجام می شوند و این آثار نقشی مهم در تولید دانش جدید دارند. لذا نظام دانشگاهی باید به شایستگی ها و بهسازی مداوم فرایند تولید، تبادل و به کارگیری صحیح دانش میان پژوهشگران و مصرف کنندگان توجه ویژه داشته باشد تا بتواند نتایج آن به تولید محصولات مؤثرتر و یا ارائه خدمات قوی تر بیانجامد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری از منظر سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، محیط های کسب و کار و سازمان ها نیازمند استفاده از منابع پردازشی، ذخیره سازی و نرم افزاری متعددی برای دستیابی به اهداف مشخص شده خود هستند. پیدایش محاسبات ابری شیوه دستیابی به منابع ذخیره سازی و پردازش اطلاعات را دگرگون نمود. وجود ویژگی های دسترسی آسان از طریق مکانیسم های استاندارد ارتباطی شبکه و افزایش خودکار موجب علاقه وافر سازمان ها به استفاده از خدمات ابری شده است. با وجود این، انتخاب خدمت مناسب به دلیل افزایش تنوع خدمات ابری از نظر قیمت، مکان خدمت و پارامترهای کیفیت خدمات موجب شده است که فرایند انتخاب خدمت ابری در سازمان ها با دشواری فراوان همراه باشد. از الزامات انتخاب صحیح خدمت ابری در سازمان، تشخیص عوامل تأثیرگذار در انتخاب و برآورد میزان اهمیت هر یک از این عوامل است. در این پژوهش کوشش شده با پیروی از رویکرد آمیخته و استفاده از روش بررسی نظام مند ادبیات و «دلفی فازی در قالب طرحی اکتشافی، عوامل مؤثر در انتخاب خدمت ابری سازمان ها شناسایی شده و این عوامل با کمک روش بهترین-بدترین رتبه بندی شود. در گام اول، با بررسی نظام مند ادبیات این حوزه و همچنین، بررسی تطبیقی سه استاندارد صنعتی توافقنامه های سطح خدمت ابری، ۲۴ عامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری شناسایی گردید. به منظور بهره گیری ازتجارب و نظرات صاحب نظران این حوزه در جهت گسترش بدنه دانشی موجود، اعتبارسنجی و پالایش عوامل مؤثر در انتخاب خدمت ابری از روش «دلفی» فازی استفاده شد. بر اساس اجماع خبرگان، ۲۰ عامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری سازمان ها در قالب ۴ مؤلفه اصلی تأیید و نهایی شد. در پایان، عوامل تأیید شده از مرحله قبل با روش بهترین-بدترین وزن دهی و رتبه بندی گردید. نتایج نشان داد که در انتخاب خدمت ابری به ترتیب، مؤلفه های عملکردی، امنیتی، محیطی و سازمانی از بیشترین اهمیت برخوردار هستند. از ۲۰ عامل مؤثر بر انتخاب خدمت ابری به ترتیب، عوامل دستر س پذیری با وزن ۰/۱۳۷، قابلیت اطمینان با وزن ۰/۱۳۴، زمان پاسخگویی/ تأخیر با وزن ۰/۱۲۲، حاکمیت با وزن ۰/۰۹۶، ظرفیت با وزن ۰/۰۷۲بیشترین وزن را دارند.
ارزیابی سطح بلوغ حاکمیت فناوری اطلاعات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران بر اساس چارچوب «کوبیت 5»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به سنجش بلوغ حاکمیت فناوری اطلاعات بر اساس چارچوب COBIT 5 در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران پرداخته است. روش پژوهش بر مبنای مدل ارزیابی بلوغ COBIT 5 انجام گرفته که به اندازه گیری قابلیت فرایندهای فناوری اطلاعات با استفاده از استاندارد ISO/IEC 15504 می پردازد. بر اساس این استاندارد قابلیت هر فرایند در مقیاس رتبه بندی ۰ تا ۵ بررسی می شود تا سطح بلوغ آن تعیین شود. داده ها با استفاده از سیاهه ارزیابی COBIT 5 در ۵ حوزه فرایندی برای ۳۷ فرایند فناوری اطلاعات به کمک واحدهای مسئول هر حوزه (بر مبنای چارت واگذاری مسئولیت COBIT 5) تکمیل شده و پس از تحلیل شاخص های عمومی و تخصصی هر فرایند نمره بلوغ فرایندها، میانگین بلوغ و شکاف بلوغ هر حوزه مشخص گردید. نتایج بدست آمده نشان دادند که سطح بلوغ بدست آمده در پنج حوزه فرایندی یعنی (فرایندهای مربوط به نظام راهبری فناوری اطلاعات، همسوسازی، طرح ریزی و سازماندهی، ساخت، اکتساب و اجرا، تحویل، خدمات و پشتیبانی و نظارت، سنجش و ارزیابی) در راستای راهبردهای سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نیستند و میانگین کلی سطح بلوغ ۳۷ فرایند ارزیابی شده ۰/۸۱ از ۵ است و این سازمان دارای شکاف بلوغ حاکمیت فناوری اطلاعات ۴/۱۹ تا سطح مطلوب است.
مطالعه فراترکیب مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد انتقادی دانشجویان با تولید و نوسازی دانش و اعتبار ادعا های دانش به ارزیابی دقیق متون (چاپی دیجیتالی) در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات می پردازد؛ بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان در آموزش عالی بوده است. روش شناسی: طرح این پژوهش سنتزپژوهی کیفی، از نوع فراترکیب تبدیلی است. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده مقاله های علمی پژوهشی کیفی و ترکیبی چاپ شده در مجلات معتبر در زمینه سواد انتقادی بین سال های 2010 تا 2020 و 1389 تا 1399 می باشد. این پژوهش با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو انجام شده است. در گام اول و پس از انتخاب تیم فراترکیب، سؤال پژوهش برای کشف مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان در آموزش عالی تنظیم و معیار های شمول مقاله ها مشخص شدند. در گام دوم، به جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی و فارسی پرداخته شد. در گام سوم ارزیابی کیفیت مقاله ها انجام و در نهایت با توجه به معیار خروج 51 مقاله اصیل انتخاب شدند. در گام چهارم با تکنیک دسته بندی یافته ها و تکنیک کمی فراچکیده نویسی، مضامین پایه استخراج شدند. اعتبار یابی یافته ها نیز با تکنیک های اعتبارپذیری و انتقال پذیری صورت گرفت. یافته ها: با اجرای گام پنجم از فرایند شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو یعنی ترکیب و ارائه یافته ها، 37 مضمون پایه استخراج شده، در 13 مضمون سازمان دهنده سطح اول و 4 مضمون سازمان دهنده سطح دوم (دانشی، مهارتی، نگرشی و اجتماعی) به عنوان مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان، دسته بندی شدند. در نهایت تمامی مضامین مذکور در قالب مضمون فراگیر سواد انتقادی دانشجویان ارائه شدند. در گام ششم اعتبار یابی یافته ها انجام شد. نتیجه گیری: پس از انجام مراحل پژوهش فراترکیب، مؤلفه های 4گانه تشریح و در انتها چارچوب سواد انتقادی به عنوان یک شایستگی اجتماعی دانشجویان معرفی شد که می تواند سرلوحه سیاست گذاران برنامه درسی در سطح دانشگاه در حین طراحی برنامه های درسی قرار گیرد.