فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۱۰٬۸۴۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر موسیقی مهیج و آرام بخش بر اجرای هوازی، میزان درک فشار، و غلظت کورتیزول بزاقی در مردان تمرین کرده.30 دانشجوی تربیت بدنی مرد با میانگین سن 89/3+66/25 سال ، قد 66/7+65/176 سانتی متر، وزن 20/16+45/78 کیلوگرم، درصد چربی بدن ...
مقایسه اثربخشی دو برنامه تمرین بر شاخص های عضلانی – اسکلتی و قلبی – عروقی دختران دانشجوی کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، آثار متقابل زمان جلسات فعالیت بدنی با تعداد جلسات در هفته در جهت افزایش سطح آمادگی جسمانی، مورد توجه محققان عرصه سلامت قرار گرفته است. بر این اساس، پژوهشی با هدف مقایسه اثربخشی دو برنامه تمرین بر شاخص های عضلانی – اسکلتی و قلبی – عروقی دختران دانشجوی کم تحرک طراحی و به اجرا گذاشته شد. به این منظور 111 دانشجوی کم تحرک داوطلب انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه با میانگین و انحراف استاندارد سن، گروه های تک جلسه ای (37 نفر، 73/1 ± 02/21 سال)، دو جلسه ای (35 نفر، 17/2± 17/21 سال) و کنترل (39 نفر 27/2 ± 78/21 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرینی تک جلسه ای شامل دویدن با شدت HRmax 70 – 60 درصد، 60 – 40 دقیقه، یک جلسه در هفته و در گروه دو جلسه ای، دویدن با شدت مشابه، 30 – 20 دقیقه، دو جلسه در هفته به مدت 12 هفته بود. در هر دو برنامه تمرینی، تمرینات آمادگی جسمانی شامل استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و چابکی اجرا شد. از آزمون های راکپورت، فشار خون، دو 9 × 4 متر، دراز و نشست، کشش بارفیکس، نشستن و خم شدن برای اندازه گیری شاخص های مذکور استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوسویه با آزمون تعقیبی بن فرنی در سطح معنی داری (05/0P≤) نشان داد در هر دو گروه تجربی شاخص های قلبی – عروقی و عضلانی – اسکلتی به طور معنی داری بهبود یافت. در حالی که زمان چابکی تنها در گروه دو جلسه ای به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P<). به طور کلی شاید اجرای هر دو برنامه تمرینی سازگاری های مفیدی را در پی داشته و تغییر تعداد جلسات تمرین فقط بر درجه بهبود آنها تاثیر داشته است، اما در مورد چابکی، احتمالاً تاثیر تغییر تعداد جلسات بیش از مدت کل تمرین در هفته بوده است.
تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح برخی سایتوکاین های ریزمحیط تومور در موش های ماده مبتلا به تومور پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات تمرینات ورزشی بر تعادل سایتوکاینی موش های ماده مبتلا به سرطان پستان است. بدین منظور 20 سر موش بالب سی ماده تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. پس از آشناسازی با محیط و تزریق سلول های سرطانی به همه موش ها، گروه تجربی به مدت شش هفته، پنج روز و با شدت متوسط تمرینات استقامتی را انجام دادند. موش ها روزانه از نظر تغییرات رشد تومور ارزیابی شدند. در پایان موش ها نخاعی شدند و بافت تومور برداشته شده و به سرعت فریز شد و در دمای 70- درجه سلسیوس نگهداری شد. نمونه تومور هموژنیزه شده و سپس با روش الایزا مقادیر سایتوکاین های IL-17 و IFN-g در نمونه ها بررسی شد. از آزمون Tمستقل برای تعیین اختلاف بین گروه ها استفاده شد. کاهش معنادار IL-17 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (03/0 P=). همچنین، سطوح IFN-γ افزایش نشان داد. ولی این افزایش از لحاظ آمار معنادار نبود. کاهش معنادار میزان رشد تومور نیز در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (005/0 P=). از آنجا که IL-17 در رگ زایی، رشد و متاستاز تومور نقش دارد، کاهش سطوح این سایتوکاین که به موازات کاهش حجم تومور است نشان می دهد که تمرین از طریق کاهش سطوح این سایتوکاین موجب کاهش رشد تومور می شود. همچنین افزایش در سطح IFN-γ حاکی از تعدیل سایتوکاینی به وسیله تمرین در ریزمحیط تومور در راستای القای ایمنی سلولی ضد تومور است که نقش حمایتی تمرین در تحریک ایمنی ضد تومور را نشان می دهند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت تمرینات استقامتی نقش مؤثری در بازداری از رشد تومور در سرطان های وابسته به استروژن دارد.
تاثیر یک جلسه تمرین فزاینده درمانده ساز بر تستوسترون و کورتیزول بزاقی در کشتی گیران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر یک جلسه تمرین فزاینده درمانده ساز بر تستوسترون و کورتیزول بزاقی در کشتی گیران دانشگاهی بررسی شد.
9 دانشجوی مرد کشتی گیر با میانگین سنی 2.18±22.44 قد 8.24±170 سانتی متر وزن 9.02±66.6 کیلوگرم حداکثر اکسیژن مصرفی 3.44±47.11 میلی لیتر در دقیقه به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن و سابقه تمرین کشتی 3±6 سال به عنوان آزمودنی این پژوهش انتخاب شدند. هر یک از آزمودنی ها روی نوارگردان با استفاده از دستورالعمل بروس تا سرحد خستگی دویدند. نمونه تحریک نشده بزاق در زمان استراحت قبل از تمرین به مدت 90 دقیقه با فواصل زمانی 30 دقیقه بعد از تمرین جمع آوری شد. غلظت تستوسترون و کورتیزول بزاقی با استفاده از روش (ELISA) مورد سنجش قرار گرفتند اطلاعات بدست آمده با استفاده از روش آماری (ANOVA) با اندازه گیریهای مکرر تجزیه و تحلیل آماری شد و سطح معنی داری نیز (P<0.05) در نظر گرفته شد. غلظت تستوسترون بزاقی بلافاصله پس از یک جلسه تمرین فزاینده تا سرحد خستگی کاهش یافت (P<0.001) و این کاهش پس از 90 دقیقه دوره ریکاوری در مقایسه با زمان استراحت معنی دار شد (P<0.001). غلظت کورتیزول بزاقی بلافاصله و 30 دقیقه پس از تمرین در مقایسه با مقادیر زمان استراحت افزایش یافت (P<0.001) اما 90 دقیقه پس از تمرین از غلظت کورتیزول کاسته شد و به نزدیکی مقادیر استراحتی رسید. غلظت نسبت تستوسترون به کورتیزول نیز بلافاصله پس از تمرین در مقایسه با مقادیر استراحتی کاهش یافت (P<0.001) و تا 90 دقیقه پس از تمرین روند کاهش آن ادامه یافت. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد یک جلسه تمرین فزاینده درمانده ساز موجب تغییرات برجسته ای در غلظت تستوسترون و کورتیزول بزاقی می شود. این تغییرات تا 90 دقیقه پس از تمرین نیز ادامه دارد. کاهش نسبت تستوسترون به کورتیزول نیز نشان دهنده بر هم خوردن تعادل روندهای آنابولیک و کاتابولیک متعاقب یک فعالیت درمانده ساز است.
ارتباط سطوح استراحتی ویسفاتین و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی و ترکیب بدن در مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق بررسی ارتباط سطوح استراحتی و تغییرات ویسفاتین طی فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی و ترکیب بدن بود. بدین منظور 46 آزمودنی (میانگین±انحراف معیار؛ سن، 1/16±9/42 سال؛ قد، 4/5±8/171 سانتی متر؛ وزن 7/9±6/73 کیلوگرم) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در یک جلسه ابتدا ویژگی های ترکیب بدنی شامل وزن، نسبت دور کمر به باسن (WHR) و شاخص توده بدنی (BMI) اندازه گیری شد و پس از 5 دقیقه گرم کردن عمومی، حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) آزمودنی ها با استفاده از آزمون فزآینده و بر روی دوچرخه ارگومتر تعیین شد. به فاصله یک هفته آزمودنی ها یک جلسه فعالیت حاد استقامتی با شدت 60 درصد Vo2max و به مدت 30 دقیقه بر روی دوچرخه انجام دادند. دو نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد و برای اندازه گیری گلوکز و ویسفاتین مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی ارتباط سطوح استراحتی ویسفاتین و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت با سایر فاکتورها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین سطح سرمی ویسفاتین با آمادگی هوازی (265/0=, p17/0=r) و فاکتورهای ترکیب بدنی ارتباط معنا داری وجود ندارد (05/0<P). اما تغییرات ویسفاتین طی فعالیت حاد استقامتی با آمادگی هوازی (018/0=, p349/0=r) و تغییرات گلوکز (013/0, p=363/0r=) ارتباط مثبت و معناداری دارد. علاوه بر این نتایج همبستگی نشان داد آمادگی هوازی با سطوح استراحتی گلوکز و تغییرات آن در پاسخ به فعالیت (013/0=, p362/0-=r) ارتباط منفی و معناداری دارد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر نتیجه گیری می شود میزان آمادگی هوازی نقشی در سطح پایه ویسفاتین ندارد، اما آمادگی هوازی بالاتر موجب تغییرات بیشتری در پاسخ ویسفاتین به فعالیت حاد می شود. این مسئله احتمالاً نشان دهنده نقش ویسفاتین در بهبود عمکرد هوازی از طریق بیوسنتر NAD+ و نیز افزایش ترشح انسولین در حین و بلافاصله پس از فعالیت است.
مقایسه اثر سه روش بیش تمرینی بر روی سیستم ایمنی شناگران زن باشگاهی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر اثر سه روش بیش تمرینی را بر سیستم ایمنی (لکوسیتها و زیر رده های آن مانند لنفوسیتها، مونوسیتها، نوتروفیلها) شناگران زن مورد مطالعه قرار می دهد. شناگران زن باشگاهی که بیش از یکسال به طور مرتب مشغول تمرین شنا بودند جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهد. چهل آزمودنی از این جامعه به طور تصادفی انتخاب شدند و در چهار گروه که شامل یک گروه کنترل و سه گروه تجربی بودند، با تعداد 10 نفر در هر گروه قرار گرفتند. پیش از شروع تمرینات نمونه خونی برای بررسی گلبولهای سفید و زیر رده های آن جمع آوری گردید. پس از آن آزمودنیها به مدت شش هفته در چهار گروه متفاوت با چهار برنامه تمرینی متفاوت که از نظر حجم تمرین و تعداد روزها در هفته تفاوت داشت به تمرین پرداختند.در پایان شش هفته تمرین، مجددا نمونه های خونی جهت برررسی میزان گلبولهای سفید و زیر رده های آن جمع آوری گردید. از آمار توصیفی برای توصیف شاخص های آمار توصیفی (میانگین، میانه، نما، دامنه، حداکثر و حداقل) استفاده گردید و از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) برای مقایسه میانگین ها در چهار گروه استفاده گردید. برای مقایسه اختلاف میانگین های پیش آزمون t وابسته استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که گروه تجربی، که بیشترین حجم تمرین و کمترین زمان دوره بازیافت را داشتند، بیشترین کاهش معنی دار (p ٪5) در گلبولهای سفید آنان مشاهده گردید. این امر همچنین با تحقیقات گذشته که ثابت نموده حجم ها و شدت های زیاد تمرین در ورزشکاران قهرمان، سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار داده و باعث کاهش گلبولهای سفید می شود مطابقت دارد.
بررسی ارتباط بین هوش هیجانی مدیران و کارکنان فدراسیون های موفق با اثربخشی فدراسیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ارتباط بین هوش هیجانی کارکنان فدراسیون های موفق با اثربخشی فدراسیون ها است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق، شامل ده فدراسیون موفق در سال های اخیر بود که براساس رتبه بندی کمیته ملی المپیک شناسایی و معرفی شده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، چهار فدراسیون کشتی، دوومیدانی، بسکتبال و کاراته انتخاب و تعداد 100 پرسشنامه بین کارکنان این فدراسیون ها توزیع شد، که از این تعداد 75 پرسشنامه قابل استفاده بود. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ و اثربخشی حمیدی بود. روایی پرسشنامه ها توسط اساتید متخصص تایید شده و ضریب پایایی برای پرسشنامه هوش هیجانی (76/0=α) و برای پرسشنامه اثربخشی (85/0=α) به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد، بین هوش هیجانی کارمندان با اثربخشی فدراسیون های موفق (8/0r=)و (001/0p=) ارتباط معنی داری وجود داشت. همچنین، بین مولفه های خودانگیزی با اثربخشی (32/0=r)، خودآگاهی با اثربخشی(62/0=r)، خودکنترلی با اثربخشی (61/0=r)، همدلی با اثربخشی (62/0=r) و مهارت های اجتماعی با اثربخشی (59/0=r) ارتباط معنی داری وجود داشت. بنابراین می توان اذعان داشت که هرچه هوش هیجانی کارمندان فدراسیون بیشتر باشد اثربخشی فدراسیون هم افزایش می یابد.
تأثیر تمرینات هوازی بر سطوح سرمی سایتوکین های TNF-α ،IL-1β ،IL-6، Hsp70 در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطوح برون سلولی (سرمی) پروتئین شوک گرمایی 70 تحت تأثیر عوامل استرس زای مختلف از جمله ورزش قرار می گیرد و نشان داده شده است که این پروتئین سطوح در گردش سایتوکین های پیش التهابی را در نمونه های انسانی و حیوانی تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات استقامتی بر سطوح سرمی سایتوکین های پیش التهابی TNF-α، IL-1β، IL-6 و Hsp70 در رت های تمرین کرده و تمرین نکرده است. 10 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (خریداری-شده از انستیتو پاستور ایران) به طور مساوی به دو گروه کنترل و تمرین کرده تقسیم شدند. برنامة تمرین ورزشی هوازی درگروه تمرین کرده شامل 8 هفته تمرینات استقامتی (5 روز در هفته) دویدن با شدت 55 تا 75 درصد VO2max روی نوار گردان بود، استفاده شد. نتایج نشان داد که سطوح سومی Hsp70 در گروه تمری نسبت به گروه تمرین افزایش معناداری داشت (05 /0 P<). از سوی دیگر، تغییر معناداری در سطوح سایتوکین های پیش التهابی TNF-α، IL-1β، IL-6 بین گروه تمرین-کرده نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد. بنابراین تمرین استقامتی ممکن است با افزایش سطوح سرمی Hsp70 موجب حفاظت سلولی و تقویت سیستم ایمنی شود.
ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه و هدف: چگونگی ارتباط بین تمرین و اشتها هم برای افرادی که علاقه مند به حفظ وزن بدن سالم هستند و هم برای ورزشکارانی که می خواهند عملکرد خود را به حد مطلوب برسانند، مهم است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین تغییرات امتیاز اشتها و سطوحِ در گردش لپتین و گرلین اسیله شده متعاقب یک دوره تمرین قدرتی بود. مواد و روش ها: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 21 مرد جوان چاق بطور تصادفی به دو گروه تمرین قدرتی (10 نفر، 3/3 ± 7/26 سال، 5/5 ± 1/96 کیلوگرم، 9/2 ± 2/31 درصد چربی، 8/2 ± 6/32 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (11 نفر، 7/3 ± 1/28 سال، 7/5 ± 7/95 کیلوگرم، 2/3 ± 9/30 درصد چربی، 7/3 ± 1/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها، سطوح در گردش لپتین و گرلین اسیله شده (با بکارگیری کیت های الایزا) و امتیاز اشتها (با استفاده از پرسشنامه اشتهای کنسول تغذیه) قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین قدرتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه (3 جلسه تمرین در هفته، ده ایستگاه، 3 ست 12-8 تکرار در هر ایستگاه، شدت 80-60 درصد یک تکرار بیشینه، میزان استراحت بین ست ها 1 دقیقه و بین ایستگاه ها 2 دقیقه، مدت زمان تمرین اصلی حدود 60 دقیقه در هر جلسه) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS-16 صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0 > p در نظر گرفته شد. یافته ها: تمرین قدرتی غلظت لپتین سرم را کاهش (1/4 ± 0/8 در مقابل 6/3 ± 1/6 نانوگرم بر میلی لیتر) و غلظت گرلین اسیله شده پلاسما (6/4 ± 1/15 در مقابل 8/2 ± 6/18 پیکوگرم بر میلی لیتر) و امتیاز اشتها (7/1 ± 4/30 در مقابل 2/2 ± 3/32) را افزایش داد (به ترتیب 025/0=P، 039/0=P، 042/0=P). همچنین، تغییرات اشتها در گروه تمرین با تغییرات غلظت لپتین سرم بطور معکوس و با تغییرات غلظت گرلین آسیله شده پلاسما بطور مستقیم همبسته بود (به ترتیب 013/0=P، 022/0=P). نتیجه گیری: اجرای تمرین قدرتی به مدت دوازده هفته سطوح لپتین سرم را کاهش، اما غلظت گرلین آسیله-شده پلاسما را افزایش می دهد. این تغییرات، با بهبود اشتها همراه می باشد. همچنین، به نظر می رسد تغییرات حاصله در امتیاز اشتها متعاقب تمرین با تغییرات سطوح لپتین و گرلین اسیله شده رابطه (به ترتیب معکوس و مستقیم) داشته باشد.
رابطة رضایتمندی و وفاداری با ویژگی های پوشاک ورزشی داخلی و خارجی در زنان ورزشکار بدنساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی میزان رضایت و وفاداری بانوان ورزشکار به پوشاک ورزشی داخلی و خارجی بر حسب ویژگیهای این محصولات است. بهعبارتی، تحقیق حاضر در پی دستیابی به این نتیجه است که چه ویژگیهایی موجب رضایتمندی بانوان ورزشکار از پوشاک ورزشی با مارک خاص و در نتیجه وفاداری به آن میشود تا بتوان از نتایج بهدستآمده برای بهبود و گسترش کیفیت و فروش تولیدات داخل کشور استفاده کرد. تحقیق حاضر از نظر راهبرد توصیفی و از نظر مسیر اجرا پیمایشی است که
بهصورت میدانی اجرا شد. جامعة آماری پژوهش بانوان ورزشکار باشگاههای بدنسازی شهرداری مناطق شمال و جنوب تهران به تعداد 340 نفر بودند و نمونة آماری به شکل کلشمار و معادل کل جامعة تحقیق در نظر گرفته شد. ابزار اندازهگیری پرسشنامة محققساخته بود که پس از اطمینان از روایی و پایایی مناسب مورد استفاده قرار گرفت. برای آزمون فرضیههای تحقیق از آزمون ضریب همبستگی کندال و پیرسون استفاده شد. همچنین برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از بستة آماری SPSS نسخة 16 بهره گرفته شد. یافتهها نشان داد که بیشتر بانوان (80 درصد) پوشاک ورزشی خارجی را انتخاب کردند و دلایل این انتخاب را کیفیت، طرح و قیمت مناسب عنوان کردند و در بین ویژگیهای این محصول، برای بانوان قیمت پوشاک اهمیت بیشتری قائل بودند. نتایج آزمون همبستگی کندال نشان داد که بین ویژگیهای محصول (کیفیت، قیمت، طرح زیبایی) و بومی بودن برند محصول با 95 درصد اطمینان رابطة معنادار وجود داشت، همچنین نتایج آزمون همبستگی کندال، نشان داد که بین رضایتمندی و وفاداری ورزشکاران به محصول و بومی بودن برند محصول نیز رابطة معناداری مشاهده شد. علاوهبر این، از نتایج آزمون پیرسون استنباط میشود که بین رضایت از محصول و وفاداری بانوان ورزشکار به محصول رابطة معناداری وجود دارد. در نتیجه ویژگیهایی از جمله کیفیت، طرح و قیمت مناسب موجب ایجاد رضایت و در نتیجه وفاداری به مارک میشود.
مقایسه تراکم استخوانی ستون فقرات کمری ¬و گردن ران دوچرخه سواران حرفه ای با افراد غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تفاوت تراکم استخوانی ستون فقرات کمری و گردن ران دوچرخه سواران حرفه ای با همتایان غیرورزشکار آن¬هاست. این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. 17 نفر از دوچرخه¬سواران حرفه ای حاضر در لیگ دسته یک دوچرخه¬سواری باشگاه های کشور با میانگین سنی 87/0±52/23 سال، قد 81/2±94/174 سانتی¬متر، وزن 17/3±12/73 کیلوگرم، سابقه فعالیت در رشته دوچرخه¬سواری 2/1±3 سال و 17 نفر از افراد سالم غیرورزشکار با میانگین سنی 40/1±94/22 سال، قد 40/2±65/172 سانتی¬متر، وزن 39/3±27/71 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. داده ها به¬وسیله دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان (DEXA) جمع¬آوری شد و پرسشنامه سابقه پزشکی توسط پزشک متخصص تکمیل شد. تراکم مواد معدنی استخوان گردن و تروکانتر ران و همچنین مهره های دوم تا چهارم کمری اندازه¬گیری شد. اطلاعات مربوط با به¬کارگیری روش آماری توصیفی و آزمون t مستقل (05/0≥p) و با استفاده از نرم¬افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد بین تراکم مواد معدنی استخوان ران و مهره های کمری دوچرخه¬سواران و افراد غیرورزشکار تفاوت معنی¬داری وجود ندارد (95/1=T، 059/0=p و 86/1=T، 071/=p). همچنین، ارزش های عددی تراکم مواد معدنی استخوان گردن ران و مهره های دوم، سوم و چهارم کمری دوچرخه¬سواران بیشتر از همتایان غیر ورزشکار آن¬ها بود، ولی از لحاظ آماری تفاوت معنی¬دارای بین آن¬ها وجود نداشت. با توجه به اینکه دوچرخه¬سواران حرفه ای تمرینات شدید و طاقت فرسایی انجام می دهند، انتظار می رود تراکم استخوانی دوچرخه سواران تفاوت معنی¬داری را با گروه غیرورزشکار داشته باشد، ولی نتایج این تحقیق نشان داد که تمرین و فعالیت ورزشی به تنهایی نمی تواند عاملی مؤثر در افزایش تراکم استخوانی باشد. احتمالاً نوع تمرین و شیوه اجرای آن می تواند از عوامل تأثیرگذار بر افزایش تراکم استخوانی دوچرخه¬سواران حرفه ای باشد (Tscore بین 1- و1)؛ بنابراین توصیه می شود دوچرخه¬سواران برای افزایش تراکم استخوانی، فعالیت های ورزشی دیگری مثل تمرینات با تحمل وزن غیر از دوچرخه¬سواری انجام دهند و شیوه های تمرین مناسب را انتخاب کنند.
مقایسه تحلیل رفتگی داوران فوتبال بر اساس درجات و پست های آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قضاوت یک حرفه پرچالش، مهیج و ارزشمند است. از طرف دیگر داوران در معرض سرخوردگی، بدرفتاری و بی حرمتی قرار دارند. لذا تعجبی ندارد که بعضی از داوران دچار تحلیل رفتگی شوند. هدف از این پژوهش مقایسه تحلیل رفتگی داوران فوتبال بر اساس درجات و سمت های داوری است. این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی به شکل میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را 140 نفر از داوران درجه یک و دو و سه ملی و بین المللی فوتبال کشور تشکیل می دهند. پرسشنامه دموگرافیک و تحلیل رفتگی مسلش جهت جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت و داده ها توسط آزمون های آماری و نرم افزار SPSS ارزیابی شد. روایی پرسشنامه تحلیل رفتگی مسلش توسط اساتید و متخصصین مدیریت ورزشی مورد تأیید قرارگرفت و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 87/0= α بدست آمد. از آزمون های کلوموگروف اسمیرنوف، تی مستقل، آنوا، کروسکال والیس، پست هاک تست، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن جهت پاسخگویی به فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بین خستگیِ عاطفی داوران فوتبال و درجه داوری اختلاف معناداری وجود دارد. (05/0 p< ،69/18 χ2= ) و داوران درجه دو میانگین خستگی عاطفی بیشتری دارند. همچنین بین میانگین مسخ شخصیت و درجه داوری اختلاف معناداری مشاهده شد (01/0 p< ، 04/36 χ2= ). داوران درجه یک بیشترین میانگین مسخ شخصیت را داشتند. با توجه به یافته های تحقیق بین تحلیل رفتگی داوران و درجه داوری آنان اختلاف معناداری مشاهده شد (58/15 m= ،58/15 F= )؛ اما بین تحلیل رفتگی داوران و پست داوری اختلاف معنادار نبود ( 001/0 P< ). فراهم کردن آموزش مناسب و منابع مورد نیاز، حمایت های همه جانبه از داوران و اصلاح درک عمومی از قشر داوران در سطح جامعه از اقداماتی است که مسئولین ذیربط باید در جهت جلوگیری از این پدیده به عمل آورند.
تأثیر تجربه قبلی در بهینه سازی الگودهی مشاهده ای یک تکلیف حرکتی پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر تجربه قبلی در بهینه سازی اثر الگوی ماهر هنگام یادگیری یک تکلیف حرکتی پیچیده است. 45 دانشجو (22 دختر، 23 پسر) به صورت تصادفی در سه گروه تجربه جسمانی (PE)، تجربه مشاهده ای (OE) و تجربه آموزشی (IE) قرار داده شدند. آزمایش شامل دو دورة یادداری و اکتساب بود. برای این تحقیق دو تکلیف پیچیده (الف و ب) در نظر گرفته شد که روی یک دستگاه زمان بندی متوالی تعریف شده بودند. تفاوت بین سه گروه در نوع تجربه ای بود که قبل از مشاهدة الگوی ماهر در دورة اکتساب می گذراندند. پس از مشاهده، هر سه گروه به اجرای جسمانی تکالیف در چهار بلوک شش کوششی پرداختند. در طول آزمایش، تغییرات خودکارآمدی با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد در دوره اکتساب دو گروه (PE) و (OE)، در مقایسه با (IE) خطای زمان بندی نسبی کمتری در تکلیف «ب» دارند. در دوره یادداری نیز دو گروه (PE) و (OE) در خطای زمان بندی نسبی و مطلق تکلیف «ب» ضعیف تر از گروه (IE) بودند (05/0>P). همچنین مشخص شد پس از مشاهده الگوی ماهر، باور خودکارآمدی دو گروه (PE) و (OE) افزایش یافته است (05/0>P)، در حالی که چنین روندی در گروه IE ملاحظه نشد (05/<P). به طور کلی، هر نوع تجربه ناموفق قبل از مشاهده الگوی ماهر باعث بهینه سازی اثرات الگو می شود که می تواند به سبب نقش خودکارآمدی باشد.
تأثیر تداخل زمینه ای فزاینده و کاهنده با تغییر برنامهی حرکتی بر یادگیری تکلیف زمانبندی پیش بین انطباقی و قابلیت شناسایی خطا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر٬ مقایسه ی تأثیر تداخل زمینه ای فزاینده و کاهنده بر یادگیری تکلیف زمانبندی پیش بین انطباقی و قابلیت شناسایی خطا بود. جامعه ی آماری آن٬ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که از میان آنها 40 نفر به عنوان نمونه ی در دسترس انتخاب شدند. در این تحقیق٬ سطوح مختلف تداخل زمینه ای (مسدود، تصادفی، فزاینده و کاهنده) تحت شرایط برنامه ی حرکتی متفاوت٬ اما پارامتر یکسان مورد مقایسه قرار گرفتند. تکلیف مورد نظر زمانبندی پیش بین انطباقی بود که در مسیر های مختلف(تغییر برنامه ی حرکتی) ارائه می شد. افراد در گروه فزاینده ابتدا تمرین را به صورت مسدود آغاز و سپس به ترتیب به روش های زنجیره ای، قالب های تصادفی و تصادفی تمرین کردند. برنامه ی تمرینی گروه کاهنده عکس گروه فزاینده بود. داده های تحقیق در 7 مرحله٬ شامل پیش آزمون، 4 مرحله ی اکتساب، یادداری و انتقال جمع آوری شد. در هر مرحله٬ خطای مطلق و قابلیت شناسایی افراد اندازه گیری شد. از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و اندازه گیری های مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج، وجود اثر تداخل زمینه ای را تأیید کرد و گروه های فزاینده و کاهنده هم در خطای مطلق و هم در قابلیت شناسایی خطا تفاوت معنی داری با سایر گروه ها داشتند. وجود تفاوت معنی دار بین گروه ها از نظر قابلیت شناسایی خطا نشان دهنده ی تلاش شناختی بیشتر گروه های با تداخل بالا است که از فرضیه ی تلاش شناختی سوینن و سرین( 1994) حمایت می کند.
تاثیرات کوتاه مدت و طولالانی مدت سه نوع فعالیت ورزشی سرعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه عضلات اسکلتی، بافت اصلی درگیر در فعالیت های بدنی اند، بنابراین بررسی تغییرات و آسیب های وارده بر این بافت طی فعالیت های ورزشی گوناگون اهمیت زیادی دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیرات کوتاه مدت (یک جلسه) و طولانی مدت (36 جلسه) فعالیت های ورزشی گوناگون (سرعتی، استقامتی و ترکیبی) بر شاخص های پلاسمایی آسیب عضلانی لاکتات هیدروژناز (LDH) ، کراتین کیناز (CK) و مالون دی آلدوئید (MDA) است. به این منظور 40 سر موش جوان سه ماهه به شکل تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل، ورزش استقامتی، سرعتی و ترکیبی قرار گرفتند. 24 ساعت پس از اولین و سی و ششمین جلسه تمرینی آزمودنی ها، خونگیری به منظور بررسی تاثیرات کوتاه مدت و طولانی مدت اجرای برنامه های گوناگون ورزشی انجام شد. اندازه گیری شاخص ها با استفاده از کیت های مربوط و به کمک دستگاه اتوآنالایزر انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس تکراری (و در صورت لزوم آزمون t مستقل و همبسته)، نشان داد پس از یک جلسه فعالیت، مقادیر CK و LDH (و نه MDA) در بیشتر گروه های تمرینی (نسبت به گروه کنترل) افزایش معنی داری یافت. این افزایش پس از 36 جلسه تمرین بارزتر شد. در کل نتایج این تحقیق نشان داد انجام فعالیت های کوتاه مدت و طولانی مدت ورزشی (هر دو) موجب بروز آسیب های عضلانی می شود و شدت این آسیب ها در گروه فعالیت ورزشی ترکیبی بیش از دو گروه دیگر تمرینی است. همچنین چون شاخص MDA در بیشتر مراحل ارزیابی، بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت، درحالی که شاخص های CK و LDH تفاوت معنی داری داشتند، می توان نتیجه گرفت که پراکسیداسیون چربی، مکانیسم احتمالی راه اندازی آسیب نیست.
ارتباط مدیریت کیفیت جامع با بهره وری در ادارات تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین ارتباط مدیریت کیفیت جامع با بهره وری در ادارات تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بوده و به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان ادارات تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی بود (112 نفر). برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه استاندارد مدیریت کیفیت جامع و بهره وری سازمانی استفاده شد که روایی و پایایی آنها تأیید شده است. مقدمه پرسشنامه نیز حاوی اطلاعات و ویژگی های فردی آزمودنی ها شامل جنس، سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss و برای بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. ضمن آنکه برای مقایسه مدیریت کیفیت جامع در ادارات تربیت بدنی از آزمون یو مان ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین امتیاز TQM در کل جامعه مورد بررسی برابر 10/88 و انحراف معیاری برابر 34/16 است، همچنین بین تمامی معیارهای مدیریت کیفیت جامع و بهره وری سازمانی از دیدگاه مدیران و کارکنان ادارات تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.
مدل سازی ارزش ویژه برند مبتنی بر هوادار(FBBE) باشگاه های فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش عوامل مؤثر بر وفاداری به ارزش ویژه برند مبتنی بر هوادار(FBBE) در باشگاه های لیگ برتر فوتبال ایران است. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و بصورت پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری هواداران باشگاه های فوتبال حاضر در لیگ سیزدهم برتر فوتبال ایران بود و نمونه آماری 880 نفر از این جامعه که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ای انتخاب شده اند. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته(FBBE) با 45 گویه در مقیاس هفت مرتبه ای لیکرت می باشد که روایی محتوای کل پرسش نامه توسط 10 نفر از متخصصان فن(91/0 =CVI)، بوده و پایایی در مطالعه مقدماتی با دو روش پایایی آزمون- بازآزمون (89/0=ICC) و با استفاده از ضریب آلفا کرونباخ 81/0 به دست آمده است. داده های تحقیق با استفاده مدل معادلات ساختاری در محیط نرم افزار Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با مقدار آماره خی دو برابر 86/20، و سطح معنی داری 066/0 که بزرگتر از 05/0 است، داده های جمع آوری شده با مدل نظری تحقیق تطبیق دارد. (GFI) برابر 984/0 است که نشان دهنده قابل قبول بودن این میزان برای برازش مطلوب مدل است. مقدار(RMSEA) نیز 064/0 می باشد که با توجه به این که کمتر از 07/0 است، قابل قبول بوده و نشان دهنده تأیید مدل پژوهش می باشد. شاخص(TLI) برابر 968/0؛ شاخص(CFI) برابر 989/0 و شاخص ((PNFI برابر 529/0است که همگی نشان دهنده برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش می باشند. نتایج مربوط به برآورد رگرسیونی نشان می دهد که عامل ویژگی ها و عامل منافع تداعی برند بر وفاداری به برند در هواداران لیگ برتر فوتبال ایران تأثیرمعنی داری ندارد. عامل نگرش های تداعی برند و عامل هویت برند بر وفاداری به برند در هواداران لیگ برتر فوتبال ایران تأثیرمستقیم معنی داری دارد.