در طول تاریخ تمدن بشرى، کتابخانه ها، آرشیوها و موزه ها، همواره نهادهائى بودها ند که دسترسى به اطلاعات را تسهیل کرده و موجب ترویج و پیشرفت علمى - فرهنگى جوامع شدها ند. رشد و توسعه فناورى هاى اطلاعات و ارتباطات، امکانات بى سابقها ى براى نهادهاى میراث فرهنگى فراهم کرده و نیز، تقاضاهاى تازها ى را جهت دسترسپ ذیر ساختن مجموعه هایشان در سطح وسیع و خارج از مرزهاى سازمانى باعث شده است. همچنین، به دلیل افزایش استفاده از فناورى هاى اطلاعات و ارتباطات، شکاف بین این سه نهاد فرهنگى کاهش یافته است. از این رو، همگرائى میان آن ها بیشت ر شده است؛ تا جائى که برخى از کشورها، نهادهائى جهت اداره مشترک کتابخانه ها، آرشیوها و موزه ها ایجاد کردها ند. در این مقاله، موضوع همگرائى میان کتابخانه ها، آرشیوها و موزه ها، در نتیجه گسترش فناورى هاى اطلاعاتى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
این مدخل، علم سندشناسی را بررسی می کند و تاریخ، محتوای نظری، و روش شناسی آن
را، به طور مختصر توضیح می دهد. با مقایسه سندشناسی سنتی و سندشناسی نوین، به بحث
درباره مفاهیم اصالت، اصلی بودن، و سند میپ ردازد. سپس اجزای سازنده پیکره سندشناسی،
یعنی شرایط کنش، اشخاص، راهکار، شکل مستندسازی، و وابستگی آرشیوی را طرح می کند و
فرایند نقد سندشناسانه و سودمندی سندشناسی را، به منزله یک حوزه از دانش بشری، توضیح
می دهد.
با مرگ مظفرالدین شاه قاجار در 24 ذیقعده 1324 ق./ 18 دی 1285 ش.، ده روز پس از امضای
قانون اساسی، پسرش محمدعلی میرزا، 1 به جای او به تخت نشست. او، در زمان ولیعهدی با
مشروطه خواهان همداستان شده و سوگند وفاداری نسبت به نظام مشروطه یاد کرده و متن
قانون اساسی را امضا کرده بود. البته این، نه از آن رو بود که مشروطه را پذیرفته بود، بلکه
تنها راه رسیدن به تاج و تخت بود. کما این که در مراسم تاجگذاری نیت باطنی خود را درباب
مشروطه نشان داد و در آن مراسم، از کلیه وزیران، سفیران، نمایندگان سیاسی خارجی، علما،
اعیان و اشراف دعوت به عمل آورد، ولی از نمایندگان مجلس شورای ملی کسی در مراسم
حضور نداشت (تنها عدها ی از نمایندگان، از منزلت طبقاتی از جمله اعیان و اشراف و مالکان و
احتمالاً از شاهزادگان مدعو بودند). از همین جا بود که عدها ی از مشروطه خواهان، به دشمنی
او با مجلس پیب ردند. آغاز سلطنت محمدعلی شاه را، باید آغاز مبارزه میان مشروطه خواهان و
عوامل استبداد دانست. وی، از همان ابتدا به فکر برانداختن مجلس و مشروطه بود. او، این مفهوم
را قبول نداشت که با کسانی به عنوان نماینده مردم گفتگو کنند. در دوران پادشاهی، بارها به
مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان برخاست و باز، ناچار شد از درِ مسالمت و آشتی درآید.
ولی این ترفندها نهایتاً ثمری نداشت و مشروطه خواهان و مجاهدان را مصمم به کنار گذاشتن
او از تاج و تخت کرد. با فتح تهران و پناهنده شدن محمدعلی شاه به سفارت روس، سرانجام
وی از ایران خارج و به روسیه رفت. البته علاقه بی حد محمدعلی میرزا به تاج و تخت و حمایت
روس ها از او، باعث بازگشت مجددش به ایران شد. در این مقاله، در بازخوانی اسناد موجود در
آرشیو ملی ایران، مسائل مربوط به خروج وی از ایران و بازگشتنش را بررسی می کنیم.