فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی برخی از مؤلفه های نقد فرمالیستی در قصاید خاقانی می پردازد. بررسی دلایل برجستگی و امتیاز زبان خاقانی در مقایسه با سایر سرایندگان شعر پارسی و ایجاد بستری مناسب و درخور جهت درک بهتر ویژگی های شعری خاصّ او از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش، 132 قصیده خاقانی و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 97 چامه است که به شیوه تصادفی ساده1 و با بهره گیری از جدول تصادفی اعداد گزینش شده است. روش پژوهش توصیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک محتوا و شیوه کتابخانه ای بررسی شده است. منبع مورد استفاده دیوان خاقانی ویراسته میرجلال الدّین کزّازی است. دلیل برگزیدن این اثر، دقّت بیشتر مصحح در ضبط واژه ها، توجه بیشتر به نسخه بدل ها، تصحیح های قیاسی درخور توجّه و مسائل دیگر این چنینی است. نتیجه نشان می دهد خاقانی همه مؤلّفه های شاخص فرمالیسم را چون آشنایی زدایی،2 رستاخیز واژگان، برجسته سازی زبان و انواع هنجارگریزی3 و قاعده افزایی4 به کار گرفته است. به گونه ای که موجب شده زبان او در قصاید، در مقایسه با دیگر سروده های خودش و شاعران دیگر، از اهمیّت به سزایی برخوردار باشد.
تحلیل گفتمان های رادیو؛ بررسی کتاب «تحلیل گفتمان های رادیو» تالیف دکتر فردوس آقا گل زاده
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی تحلیل گفتمان
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی نقد و بررسی کتاب
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی رادیو پژوهش در رادیو
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی رادیو عناصر رادیو (موسیقی، متن، سکوت)
تحلیل خطبة الغدیر علی منهج تحلیل الخطاب الأدبی (تحلیل خطبه غدیر به شیوه تحلیل خطابه ادبی)
حوزههای تخصصی:
خطابه از دیرباز از مهمترین وسایل ارتباط میان افراد جامعه بوده تا آنجا که یکی از فنون گفتاری به شمار آمده که می کوشد در مخاطبان اثر گذارد، آنها را [نسبت به موضوع مورد نظر] قانع سازد و به فهم آنچه مقصود خطیب است، تحریک نماید. بنابراین، نقش زیبایی های ادبی در موفقیت خطیب و ایجاد تأثیر شگرف در شنوندگان و متقاعد نمودن ایشان، غیر قابل انکار است. در خطبه غدیر که به واسطه فصیح ترین سخنگو به زبان عربی (پیامبر اکرم- ص-) ایراد شده و آخرین خطابه و بلندترین (طولانی ترین) خطابه آن حضرت هم است، زیبایی ها و ویژگی های ادبی خاصی انتظار می رود؛ و چون این خطبه علی رغم داشتن شایستگی های قابل توجه که آن را در زمره نثر فنی والای ادبی جای می دهد، در ادبیات عربی، گمنام مانده و مورد بررسی شایسته قرار نگرفته، این مقاله در پی آنست که پس از معرفی مختصر خطبه، آن را با استفاده از روش تحلیل گفتمان ادبی، تحلیل کند؛ دستاورد این پژوهش آنست که پیامبر اسلام(ص) جهت رسیدن به هدف مورد نظر که همان جذب مخاطب؛ تأثیر گذاری در او و متقاعد نمودن وی درباره موضوع خطابه است، ابزار مختلفی بکار می برد؛ بنابراین به الفاظ، آوا، سبک و محتوا اهتمام می ورزد؛ همین امر باعث شده خطبه غدیر با تمام شایستگی های ادبی موجود در آن و ویژگی های زیبای هنری (فنی) در بلندترین جایگاه نثر فنی جای گیرد.
قرائتی برمبنای نظریة نقد نو از شعر دود، فقط نامهای مختلفی دارد سرودة گروس عبدالملکیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار عروضی قصاید فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله که بخشی از رساله «ریخت شناسی قصیده در ادب فارسی» نوشته نگارنده است، تحقیقی در باب وزن ها و بحرهای استفاده شده در قصاید ادب فارسی است که از قرن چهارم تا دوره معاصر (بهار) را در بر می گیرد. در این تحقیق، 50 قصیده اول دیوان شاعران معروف قصیده سرا در هر دوره ادب فارسی مورد بررسی قرار گرفت و انواع وزن و مضمون های مورد علاقه آنها مشخص شد که نتایج این بررسی به صورت مقاله زیر درآمد. در این نوشته که نتیجه بررسی 1632 قصیده شعر فارسی است، مشاهده شد که بیشتر بحرهای رایج در زبان فارسی، مورد توجه شاعران قصیده سرا بوده است و اشعاری طولانی در این اوزان سروده اند. از نظر مضمون نیز در قرن های اولیه شعر فارسی، شاعران متوجه مضمون های شاعران عربی بودند؛ ولی کم کم با رشد و استحکام قصیده در ادب فارسی، مضمون هایی بدیع و تازه وارد ادب فارسی شد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
ساختارشناسی تطبیقی داستان رستم و اسفندیار در نهایةالارب و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی ساختار داستان رستم و اسفندیار به روایت ابن مقفع در نهایة الارب و فردوسی در شاهنامه بر اساس دیدگاه هانزن (بررسی و مقایسه در دو سطح کلی و جزیی) می پردازد. بدین منظور نخست روایت های مشابه با روایت ابن مقفع و فردوسی گردآوری شده و به تفاوت بنیادین این روایت ها، یعنی زردشتی بودن یا نبودن رستم، پرداخته شده است. پس از آن، ساختار داستان ها در دو سطح کلی و جزیی مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده است که روایت ابن مقفع روایتی تاریخی با ساختاری پیوسته است که در شاهنامه به چند داستان تقسیم شده است، اما روایت فردوسی داستانی هنری و شاعرانه است.
رویکردی صورتگرایانه به شعر قیصر از منظر هنجارگریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه در شعر معاصر، به ویژه شعر قیصر، عوامل فراوان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره نقش دارند و محتوای این اشعار با فضای انقلاب، جنگ، شهادت و احساس دریغ و افسوس از به جاماندن از قافلة شهدا و... ارتباط تنگاتنگ دارد، بررسی عوامل زبانی از دیدگاه صورتگرایی و عینی نیز حائز اهمیت است. یکی از موارد صورتگرایی در بررسی اشعار و به طور کلی متون ادبی، خواه نظم و خواه نثر، عنصر برجسته سازی است که عناوینی چون هنجارگریزی و هنجارآفرینی را نیز شامل می شود. هنجارگریزی به عنوان نگاهی نو در مواجهه با ادبیات و شعر از مهم ترین مسائل شعر نو به حساب می آید. از این طریق درمی یابیم شاعر چه اندازه با این شگردها و فنون در ایجاد حسّ و حال تازه، بخشیدن انسجام بیشتر به شعر، نظام مندسازی بهتر آن، تقویت بُعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیق تر موفّق بوده است.
این مقاله تلاش می کند به این سؤالات پاسخ دهد که آیا قیصر به عنوان شاعر و هنرمند در اشعار خود از منظر هنجارگریزی دست به آفرینش هنری زده است یا خیر؟ در چه محورهایی بیشتر از این تکنیک هنری استفاده کرده است؟ نقاط قوت و ضعف وی در این زمینه کدام است؟ با توجّه به اینکه اشعار قیصر ظرفیت طرح این مهم را دارد، از این دیدگاه به بررسی اشعار پرداخته شده و هنجارگریزی در اشعار او در سطوح سبکی، گویشی، واژگانی، نحوی، نوشتاری، معنایی، زمانی و آوایی بررسی شده است.
« بازخوانی» ذکر خروج تارابی براساس رویکرد شالوده شکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شگردهای روایتِ زمان در ادبیات پایداری فلسطین
حوزههای تخصصی:
زمان در ادبیات پایداری فلسطین، شبیه زمان از دست رفته مردمان فلسطین، پیچیده ودرهم است. لذا نویسندگان حوزه ی ادب پایداری فلسطین، از شگردهای روایت زمان، بهره بسیاری برده اند به گونه ای که تحلیل آن را در درک درونمایه داستانی امری ضروری نموده است. غسّان کنفانی در دو رمان ارزشمند: «مردان آفتاب» و «برایتان چه مانده؟» از عنصر زمان وترفند های روایی آن برای بیان درونمایه داستانی به خوبی بهره می برد. از این رو، ترتیب خطی رخداد ها را در متن داستانی، نادیده می گیرد وبا تکیه ی شگردهای گوناگون روایت زمان، مانند «پس نگری»، رفتن به آینده، آرایش های زمانی چون: مکث، تلخیص، حذف و صحنه، اطلاعات گسترده ای در اختیار خواننده قرار می دهد وعلل حوادث و انگیزه شخصیت ها و نگرانی های روحی آنان را برملا می سازد و به عنوان محرّکی ارزشمند، داستان را به پیش می برد. تحلیل روایت زمان نشان می دهد که غسّان کنفانی توانسته است با بهره گیری از ابزارهای روایت زمان ، عنصر زمان، در داستان هایش کارآ و در پیشبرد روند داستان مؤثّر نماید.
مرگ اندیشی هدایت؛ نگرشی فلسفی یا روان شناسانه؟!
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه شماری از منتقدان، صادق هدایت در بیشتر داستان های خود، قهرمانانش را به مرگ سوق می دهد و این مسئله برآمده از ذهن مرگ اندیش و فلسفة بدبینانة وی دربارة زندگی است. از معضلات نقد داستانهای هدایت، یکی همین است که آثارش سرشار از یأس فلسفی دانسته شده و دیگر اینکه شخصیت های اصلی داستان پیش را، مثل راوی بوف کور، آیینة شخصیت خود نویسنده می دانند؛ اما با دقت در بنمایههای داستانی هدایت، باید در مرگ فلسفی این شخصیتها به سوءظن نگریست. هدایت از جمله نویسندگانی است که در ساختار روایت داستان های خود، رویکردی ویژه به نمایش جنبه های روانی شخصیتها دارد. بنا بر نظریة روان شناسانة فروید دربارة دو غریزة عشق و مرگ به عنوان دو غریزة اصلی انسان- غریزة عشق به زندگی در پی شکست و نرسیدن به آرزوها در وجود انسان افول کرده و به ناچار جای خود را به غریزة مرگ میدهد. در این مجال، ردپای این نظریة روان شناختی در بنمایة داستان های هدایت بررسی می شود.
تحلیل مواقف أبی حیان التّوحیدی الأدبیة والنّقدیة فی الإمتاع والمؤانسة (تحلیل دیدگاههای ادبی و نقدی ابوحیان توحیدی در الإمتاع والمؤانسة)
حوزههای تخصصی:
احکام نقدی توحیدی در میان کتاب ها و رسائل وی پراکنده شده است. وی این احکام را با هدف توضیح یک نظریه نقدی مشخّص، بیان نکرده است. چارچوب این پژوهش بر استخراج متون و دیدگاههای نقدی از کتاب های ابوحیان توحیدی، به ویژه کتاب «الإمتاع و المؤانسة» و دسته بندی و بررسی تحلیلی آن مبتنی است و اگر تلاش های توحیدی را در عرصه نقد تطبیقی و کاربردی مورد بررسی قرار دهیم، درخواهیم یافت که این احکام و دیدگاهها در صدور احکام سریع و کوتاه خلاصه می شود.
توحیدی، مسأله لفظ و معنا را مورد بررسی قرار می دهد و تفاوتی میان آن دو قائل نیست، هرچند میان انواع درک و فهم گوینده و شنونده تفاوت قائل می شود، اما اگر بخواهد یکی را بر دیگری ترجیح دهد، توحیدی معنا را مقدم بر لفظ می داند چرا که معنا به عقل نزدیک تر است و لفظ به حس. بلاغت از دیدگاه وی به معنای تصنّع ساختگی و مردود و در پی واژگان وحشی و نامأنوس بودن نیست و بلاغتی را که شنونده به علّت کوتاهی طبعش یا دوری از عوامل برتری دادن ادب فاخر، توان درک آن را ندارد، مورد توجه قرار نمی دهد و بلاغت در نگرش او، جز با دو شرط محقق نخواهد شد: اول: فراهم بودن استعداد هنری و دوم تلاش طاقت فرسا و یادگیری فراگیر. یکی از پدیده های کلی که حیات فکری را از طریق کتاب «الإمتاع و المؤانسة» متمایز می سازد، کشمکش فکری میان اصیل (بومی) و دخیل (وارداتی) است. این کشمکش فکری، گویای آزادی فکری حاکم بر جامعه، پیشرفت شیوه های مناظره فکری، جنبش فکری بزرگ حاکم در جامعه و نیز وجود گفتگوی فکری بر گرد پایه های بنیادین مسلمانان یعنی زبان، دین و ادبیات است.
الگوی کنشگر در برخی روایت های کلامی مثنوی معنوی بر اساس نظریه الگوی کنشگر آلژیرداس گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علم روایت شناسی شخصیت ها به عنوان جزئی از ساختار کلّی متن محسوب می شوند که تابع کنش های از پیش تعیین شده اند، بنابراین برای تحلیل شخصیت ابتدا باید الگویی از حوزه کنش آنان به دست آورد. آلژیرداس ژولین گرماس؛ از جمله روایت شناسانی است که به چنین الگویی دست یافته است. گرماس معتقد است، الگوی کنشی که ارائه داده جهان شمول است و با هر روایتی قابلیت انطباق دارد. از طرفی درون مایه روایت می تواند تا حدودی بر ساختار آن تأثیر بگذارد. در این مقاله با نظر به جهان شمول بودن الگوی کنش گرماس و قابل انطباق بودن آن با هر چه روایت محسوب می شود، برخی از روایت های دفتر اول و دوم مثنوی که از درون مایه کلامی برخوردار بودند، برگزیده شد تا نشان داده شود در مواجهه روایت های کلامی با الگوی کنشگر به عنوان بخشی از ساختار چه رخ می دهد و از خلال این رویارویی دریچه ای تازه گشوده شود تا بتوان از این منظر نسبت به برخی روایت های کلامی مثنوی به نگاهی بدیع و متفاوت دست یافت. آن چه به عنوان دستاورد این پژوهش بر آن تأکید می شود، تغییراتی است که در نتیجه درون مایه کلامی روایت ها؛ بخصوص در حوزه کنش بازدارنده و یاری رسان رخ می دهد. کنشگران متناسب با نوع عقیده کلامی گاه نسبت به این تغییرات آگاهی دارند و گاه ناآگاهانه عمل می کنند. هم چنین بر اساس نظریه گرماس و نیز عقیده توحید افعالی جفت متقابل بنیادین در روایت های منتخب انسان و خدا به عنوان دو فاعل مجازی و حقیقی است که مفعول آن ها می تواند نسبت به هم دو حالت همسویی و تضاد داشته باشد.
ارائه مدلی برای تحلیل گفتمان انتقادی فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با سیطره روزافزون تصاویر در دوران معاصر و غلبه «فرهنگ دیداری»، توجه به روش های تحلیل تصاویر و متون دیداری نیز افزایش یافته است. در این مقاله تلاش می کنیم تا ضمن اشاره به پیچیدگی های نظری تحلیل تصاویر به مدلی برای تحلیل گفتمان انتقادی فیلم دست یابیم. با توجه به نظام مند بودن رهیافت «فرکلاف» به تحلیل گفتمان انتقادی، مدل سه بُعدی وی را مبنای کار قرار دادیم. با این حال، ابزارهایی که فرکلاف برای تحلیل معرفی می کند، بیشتر مناسب متون نوشتاری است تا تصاویر. از این رو، این مقاله می کوشد تا با استفاده از نشانه شناسی اجتماعی و به کار گرفتن رهیافت های «ایدما» ، «رُز» و نیز «کرس» و «ون لیون» و ادغام این رهیافت ها در مدل سه بُعدی فرکلاف، مدل مناسبی را برای تحلیل فیلم به دست دهد.