فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
"طرح یا پیرنگ یکی از عناصر پویا و زنجیره ای قصه، نمایشنامه و شعر (روایی) است. عناصر روایت وقتی پویایند که جزیی از پیرنگ روایت باشند. از میان عناصر گوناگون روایت پیرنگ اساسی ترین و با ثبات ترین عنصر آن است.
هر سکانس و هر بخش روایت دارای پیرنگ است که خود شامل آغاز، میانه و پایان است. در حقیقت، یکی از دلایلی که روایت ها همواره خوشایند مردم بوده اند، آراستگی و نظم و ترتیب درونی آنهاست. خواننده یک روایت انتظار دارد بعد از به پایان رساندن آن به حالت تعادل و آرامش فکری برسد. شاید بتوان گفت هر روایتی که چنین احساسی را در خواننده بیدار کند، دارای پیرنگ است. بدین منظور ابتدا سعی می کنیم پاسخی برای این پرسش بیابیم: چگونه می توان به روشی منطقی و علمی پیرنگ را در روایت یافت و آن را ارزیابی کرد؟ و آن گاه با بررسی دو اثر از صمد بهرنگی تلاش می کنیم به پرسش های زیر پاسخ گوییم: آیا این دو اثر ویژگی های یک پیرنگ ایده آل را دارند؟ آیا این دو اثر روایت هستند؟ اگر پاسخ منفی است، به چه دلیل؟ در واقع، هدف نگارنده، به نوعی، نشان دادن قواعد ساده ای است تا خواننده بتواند به کمک آن پیرنگ داستان را پیدا کند. همان طور که چامسکی نشان داد که چگونه جمله های پیچیده از جمله های ساده نتیجه می شوند، در رابطه با روایت هم می توان این اصل را به کار برد. و در این جا ما نشان خواهیم داد که چگونه می توان از ساختارهای پیچیده یک متن به اجزا ساده آن رسید"
کلاسیسیسم و/ یا رمانتیسیسم: مروری بر زیباییشناسی قصة زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد تا با توجه به نظریه هگل در پیوند با فلسفه هنرهای زیبا خوانشی تازه از قصه زمستان شکسپیر به دست دهد. پژوهشگران تلاش خواهند کرد ایده های هگل را درباره جنبه های هنری نمایشنامه نامبرده به کار گیرند. در این مطالعه، ارزش های زیبایی شناختی نمایشنامه از دو دیدگاه متفاوت اما کاملاً وابسته کلاسیسیسم و رمانتیسیسم و با توجه به تعاریف هگل از دوره های متفاوتِ ظهور و رشد و نموِ شکل های هنری بررسی خواهند شد. نمایشنامه قصه زمستان دربرگیرنده هر دو شکل هنری کلاسیسیسم و رمانتیسیسم است اما چنین یافته ای لزوماً دلیل بر اعتقاد کامل شکسپیر به آنها و یا بکارگیری غیرجانبدارانه شان نیست. همان گونه که نشان خواهیم داد، شکسپیر نه ایده های زیبایی شناختی کلاسیسیسم را باور داشت و نه زیبایی شناسی رمانتیسیسم را آن گونه که باید وفادارانه و یا جانبدارانه بکار بست، بلکه روی مرز میان این دو زیبایی شناسی حرکت کرد و هوشمندانه و با شوخ طبعی گونه ای طنزآمیز از آنها آفرید.
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
پدرسالاری در بامداد خمار (با تکیه بر نظریات آلتوسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به موضوع روابط قدرت و چگونگی حفظ آن در رمان بامداد خمار بر اساس نظریات آلتوسر(Althusser) (1990-1918) اندیشمند فرانسوی می پردازد. به باور آلتوسر فرایند حفظ قدرت به دو شکل صورت می پذیرد. در دوره ما قبل مدرن، حکومت ها با توسل به دستگاه های سرکوب گر (suppressive apparatuses) همچون ارتش، زندان، و ... قدرت خود را حفظ می کردند اما، در دوره مدرن شیوه حفظ قدرت، نامحسوس و از طریق دستگاه های ایدئولوژیکی (ideological apparatuses) همچون آموزش، ادبیات و... صورت می پذیرد. رمان بامداد خمار روایت مسیر هشتاد ساله تغییر جامعه ایرانی از یک جامعه سنتی به مدرن است. به همین دلیل به روشنی می توان روند تغییر شیوه حفظ قدرت، از شکل سنتی خشن به شکل نامحسوس و ایدئولوژیک مدرن را در آن دید. مهمترین محمل تجلی قدرت در جامعه ایرانی خانواده و مصداق عینی نمود این قدرت، پدرسالاری است. نوشته حاضر به بررسی چگونگی حفظ این نمود قدرت (پدر سالاری) در رمان بامداد خمار می پردازد. در مقاله حاضر با تکیه بر عناصر داستانی در این رمان استدلال شده است که این رمان پیش از آن که داستانی رمانتیک باشد، روایتی است درباره روابط قدرت در جامعه ایرانی از دوران سنتی تا دوره مدرن.
حافظ و منطق مکالمه رویکردی «باختینی» به اشعار حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک تحقیقات و پژوهش های عظیمی در زمینه حافظ و اشعارش (حافظ پژوهی) توسط شارحان و حافظ پژوهان زیادی صورت گرفته که هر یک به نوبه خود تأثیر به سزایی در تکریم مقام حافظ داشته که به زعم خود توانسته اند خوانشی نو و برداشتی تازه از اشعارش ارائه دهند. به این اعتبار می توان گفت که اشعار وی به لحاظ ابعاد پیچیده ذهنی او، به دلیل درون مایه های پر رمزوراز و خوانش های گوناگون بیشتر به منشوری هزارپهلو همانندند و دارای کیفیات و ویژگی هایی اند که قابلیت خوانش های متعدد و امکان کاویدن از جوانب مختلف را میسر می سازند. در همین زمینه، این نوشتار پژوهشی است در گستره نقد ادبی معاصر، در پرتو رویکرد منطق مکالمه میخاییل باختین تا برداشتی دیگر و خوانشی نو از فلسفه وجودی اشعار حافظ ارائه کند. با عنایت به این نکته نفس عمل از نحله ای مکالمه ای برخوردار است که از یک سو مکالمه و گفت وشنودی است با خواجه حافظ از دریچه اشعار وی و بررسی آن در سطوح و جنبه های مختلف و ازسوی دیگر مکالمه ای مابین جنبه تئوری منطق مکالمه و جنبه عملی آن میان شاعری پارسی گو و نظریه نقد ادبی معاصر.
نگاهی به تاریخچه و رویکردهای هرمنوتیک در زبان و ادبیات عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هرمنوتیک» علمی است که مسئله «فهم»، به ویژه فهم متون و چگونگی روند آن را بررسی می کند. «تاویل» اصطلاحی است که بیشترین کاربرد را به عنوان معادل عربی آن دارد. از آنجا که امروزه هرمنوتیک در حوزه های مختلف و به ویژه به عنوان یک روش نقدی از اهمیت به سزایی برخوردار است، بررسی ریشه ها و بیان جایگاه آن در زبان و ادبیات عربی به طور مستقل و بدون وابستگی کامل به دستاوردهای غرب در این زمینه، ضروری به نظر می رسد.
این جستار، بررسی تاریخچه کاربرد تاویل در زبان و ادبیات عرب و رویکردهای مختلف آن را به دنبال دارد و با بیان اینکه هر نقد، خود نوعی تاویل است، به اهمیت این پدیده در نقد معاصر عرب و معرفی نمونه هایی از انواع تاویل های ادبی با گرایش های مختلف پرداخته است.
روش و منهج این جستار توصیفی است و با شیوه مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است.
بهشت گمشده آندره مکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آندره مکین (Andreï Makine)، نویسنده روسی تبار مقیم فرانسه در رمان های اولیه خود، با لحنی غنایی و پر شور از غرب سخن می گوید. او غرب را بهشت گمشده ای می داند که جذاب و رویایی است و نمادی از هرآنچه مخالف روسیه روزگار کودکی اوست. به مرور، در پی مهاجرت به فرانسه، ایده آل اولیه در ذهنش درهم می شکند و واقعیت در برابرش رخ می نماید. بنابراین هرچه بیشتر در آثار او پیش می رویم، دو اصطلاح شرق و غرب بیش از پیش در هم می آمیزند، مبهم و گنگ می شوند و شور و شوق ابتدایی، جای خود را به نگاهی کاملاً انتقادی می دهد. آتلانتید روسی جای آتلانتید فرانسوی را می گیرد و نگاه نوستالژیک مکین در آثارش تجلی می یابد. در این میان، سفر، که درونمایه نوشته های اوست، دستمایه پرداختن به هویت، برخورد میان واقعیت و خیال، و مسایل پدیدآمده از برخورد میان دو فرهنگ و زبان می شود. این مقاله بر آن است تا به روند شکل گیری این نگاه انتقادی و چگونگی جایگزینی آتلانتید روسی به جای آتلانتید فرانسوی در آثار مکین بپردازد و تاثیر این نگاه را بر سبک او بررسی کند، سبکی که جادوی ادغام گذشته و حال، رویاها و واقعیت و پناه بردن به گذشته و خود را به دست رویاها سپردن است.
شعر دیداری فارسی از دیدگاه نشانه شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مطالعه تعامل دو شیوه تصویری و نوشتاری در شعر دیداری فارسی براساس الگوی ادغام در نشانه شناسی شناختی می پردازد. از آنجایی که شعر معاصر ماهیتی چندشیوه دارد، مسئله اصلی این پژوهش چگونگی آمیزش شیوه های کلامی و تصویری به شکل های مختلفی در ذهن انسان است که در نهایت معنای کلی اثر چیزی بیش از معنای موجود در هر شیوه تلقی می شود. پرسش این مقاله بررسی چیستی قلمروهای مورد مطالعه در شعر دیداری براساس نشانه شناسی شناختی است. دستیابی به دسته بندی ای نظام مند از انواع شعر دیداری مبتنی بر بنیان های شناختی ذهن، هدف این نوشتار است. بدین منظور، تمامی شعرهای دیداری موجود در ادبیات فارسی بررسی شدند. بر اساس فرضیه های این پژوهش، الگوی مورد استفاده در این مقاله به غیر از قلمروهای ذهنی- که حاصل تجربه انسان هستند- به قلمروهای طبیعی، فرهنگی و درونی نیز می پردازد و البته در این مقاله با اِعمال برخی تغییرات در الگوی آرهاوس، امکان ترکیب شیوه تصویری و کلامی از خلال تعامل شش فضا با یکدیگر ممکن می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که سه نوع شعر دیداری براساس هشت مشخصه شناختی قابل تفکیک هستند. از آنجایی که جهان مغز و جهان ادبیات الگوهای مشابهی دارند، چگونگی تعامل تصویر و کلام در ذهن، حاصل مواجهه انسان با جهان است که در نتیجه به ساخت جهان ادبی منجر می شود.
نقدی بر نظریههای هرمنوتیک ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هرمنوتیک ادبی» و یا «رویکرد هرمنوتیکی به متون ادبی» را طرح کرده و با نگرشها، انتظارات و پیشنهادهای گوناگون پا به عرصه این میدان نهادهاند. بعضی از ایشان، چون پتر سوندی، نوع خاصی از هرمنوتیک را مدنظر دارند، که توان آن را داشته باشد، نخست به بازخوانی و ساماندهی پیشینه تاریخی نظریههای تاویل ادبی بپردازد، و سپس در هماهنگی با مدرنترین روشهای نقدِ ادبی و زبانشناختی، جوابگوی پرسشهای بنیادینی باشد که ذهن منتقدان ادبی از دیرباز با آنها مشغول بوده است. بعضی دیگر، چون هانس روبرت یآوس و اومبرتو اکو، خود از پایهگذاران مکتبهای ادبی محسوب میشوند، و قصد دارند، دامنه نقد ادبی را به مددِ پرسشهای جامع هرمنوتیکی گسترش دهند و با رجوع به مبانی محوری این مبحث، اعتبار تئوریها و اندیشههای خود را محک زنند. جستار حاضر به نقد و بررسی منتخبی از مهمترین رهیافتها و نظریههای هرمنوتیک ادبی، مناسباتِ آن با سایر دیسیپلینهای مشابه علوم انسانی، و تلقیهای مختلف از وظائف و کارکردهای آن میپردازد و سؤالاتی نیز در مورد توان آشتیپذیری هرمنوتیک با روشهای تاویل متن و نظریههای نقد ادبی مطرح میکند. توجه اساسی این مقاله اما به دیدگاهها، راهکارها و معضلاتِ ویژهای معطوف است که در تقاطع اندیشههای محوری تاویل ادبی و پرسشهای هرمنوتیکی شکل میگیرند.
آفرینش اثر ادبی از دیدگاه پروست و بارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان، منتقدان ادبی و حتی خوانندگان تعاریف بسیاری از چگونگی پیدایش یک اثر ادبی ارائه داده اند. بحث ها و پرسش ها درباره این که یک اثر تا چه اندازه می تواند زاییده روح، عوالم درونی، غریزه، استعداد، عقل و الهامات نویسنده باشد، همچنان ادامه دارند. این مقاله نیز بر آنست تا به بررسی و مطالعه درباره آفرینش ادبی، از دیدگاه دو نویسنده صاحب نام اوایل قرن بیستم، مارسل پروست و موریس بارس، بپردازد. الگوبرداری از آثار اهل ادب، به عنوان عامل باروری روح یک نویسنده، توجه به قدرت های درونی و بهره وری از ژرفای درون و وجود نویسنده و زندگی اش، و سرانجام، جاودانه سازی عقاید و نام نویسنده با یک اثر، از جمله نکاتی اند که به نظر پروست و بارس، در آفرینش ادبی مطرح می شوند.
توصیف شخصیت ها در داستان های اشتفان تسوایگ
حوزههای تخصصی:
اشتفان تسوایگ، نویسندهء معروف اتریشى (942 ا- 1884) از جمله نویسندگانى است که تحت تاثیر فروید بود ه ا ند، وى نظریه هاى روانکاوى او را در د استان هاى خود وارد کرده و از آن ها به گونه اى استادانه بهره جسته است.د ر مقاله زیر سه نمونه از داستان هاى وى مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار مى گیرند که در همه آن ها نظریه هاى روانکاوى اعمال شده است. شخصیت اصلى داستان نخست، یک زن است. تعارضات روانى این زن میانسال به گونه اى نشان داده مى شود که تنهایى اش سبب حوا دثى شگفت مى گردد، و سرانجام این که او مى تواند با بیان آنچه روحش را همواره آزار مى داد، آرامش خود را به دست آورد. قهرمان د استان إوم یک مرد است. حالات روانى این اشراف زاده گویاى آن است که وى با از دست دا دن نزدیکان خود و خیانت دوستش، از زندگى دلزده شده، زندگى برایش لذت بخش نیست و کاملا منزوى شده است و این که چگونه آن شب رؤیایى روى این مرد تاثیر مثبت مى گذارد، او را به زندگى بازمى گرداند و از حالت بى تفاوتى نسبت به دیگران، خارج مى کند. شخصیت اصلى داستان سوم کودک 12 ساله اى است که در ابتداى مرحلهء بلوغ است، حالات روانى این کود ک نشانگر آن است که او مى خواهد کنجکاوانه رازى را که بین دو جنس مخالف است، کشف کند.
بررسی تطبیقی چشم دلدار در غزلیات حافظ و ترانه نامه پِترارکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل های حافظ و ترانه نامه پترارکا (1304-1374 م)، دست کم در سه ویژگی، زمینه ای مشترک دارند: (الف) از دیدگاه چونی، هر دو اثر اوج شعر غنایی عاشقانه قرون وسطی هستند: یکی در ادب پارسی، دیگری در ادب اروپایی؛ (ب) از دیدگاه ترتیب زمانی، هر دو دیوان در سده هشتم هجری (چهاردهم میلادی) سروده شده اند، و (ج) از دیدگاه چندی، غزل های حافظ به تصحیح دکتر خانلری 4092 بیت (یعنی، نزدیک 8184 مصرع) دارد، و ترانه نامه پترارکا کمی بیشتر از 7784 مصرع. بنابراین، هر دو اثر از نظر زمانی، تعداد برابر مصرع ها، در اوج بودن شعر غنایی قرون وسطی و کم و کیف طولی دوره زندگی دو شاعر قابل سنجش و بررسی است.
توصیف چشم یار یکی از دستمایه های اصلی شعر هر دو سراینده است: پترارکا 263 بار در ترانه نامه و حافظ 216 بار در غزلیات به چشم اشاره می کند. بعلاوه حافظ درباره «نرگس» — استعاره از چشم معشوق— در 44 بیت سخن می گوید. پرسش پژوهش این است: تصویر چشم دلدار در غزلیات حافظ و ترانه نامه پِترارکا چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با هم دارند؟ این مقاله از روش تطبیقی برای نشان دادن ویژگی های مشترک و متفاوت تصویر پردازی چشمِ یار در شعر حافظ و پترارکا استفاده می کند.
بررسی اجمالی چگونگی پیدایش و گسترش تاریخ ادبیات روسیه
حوزههای تخصصی:
در مقالهء حاضر، ابتدا تاریخچهء پیدایش، توسعهء تاریخ ادبیات روسیه مورد مطالعه قرار مى گیرد. تاریخ پیدایش ادبیات رو سیه به اواخر قرن دهم، یعنى به زمان پذیرش مذهب مسیحیت به عنوان مذهب رسمى و دولتى روسیه برمى گردد. سپس سبک ها و آثار اولیهء ادبیات رو سیهء باستان و همچنین موضوعات آنها بررسى مى شوند. به رایج بودن سبک هایى مانند سالنامه نویسی پندنامه نویسی،حکایت و سفرنامه نویسى نیز اشاره شده است، همچنین به صورت اجمالى، به و یژگى هاى آثارى مانند داستان سالهاى گذشته، کلامى در مورد هنگ ایگور پرداخته شده است.
تلفیق افسانه و اسطوره در داستانهای کوتاه ژان- ماری گوستاو لوکلزیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه، همواره به عنوان یکی از ژانرهای اصلی بسیاری از روایات ادبی مطرح بوده و مطالعات فراوانی که در زمینه ویژگی ها و عناصر سازنده آن صورت گرفته، مؤید همین مهم است. در واقع همین ویژگی هایند که روایت را در داستان های کوتاه از سایر انواع ادبی متمایز می سازند. اما گاهی ادبیات معاصر فرانسه این مرزها را در هم آمیخته و تشخیص ژانرهای ادبی را بسیار دشوار می سازد. اغلب داستان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو در زمره آثار نویسندگانی است که خود را متعلق به هیچ سرزمین و یا فرهنگی نمی دانند. او از ادبیات جهانی برای نوشتن داستان های کوتاه خود بهره می برد و با تلفیق افسانه و اسطوره در داستان کوتاه، شکل نوینی از داستان نویسی را ابداع می کند. مقاله حاضر به طرح این مهم می پردازد که ابعاد این شکل نوین داستان نویسی کدامند و از چه عناصری تشکیل شده است. از این رو، در پاسخ به این پرسش ها، به بررسی گستره ادبیات جهانی در روایت موندو و داستان های دیگر ژان ماری گوستاو لوکلزیو با رویکردی تطبیقی پرداخته ایم.
تأثیر حافظ و عشق عرفانی در خلق دیوان غربی- شرقی گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل عدیده ای در شکل گیری دیوان غربی - شرقی گوته نقش تعیین کننده ای داشته اند، و در این میان نقش حافظ و عشق عرفانی این نویسنده نامدار آلمانی به ماریانه فون ویلمر (Mariane von Willmer) بسیار چشمگیرترند. در این که اندیشه حافظ و دیوان وی منبع الهام گوته برای خلق این شاهکار ادبیات غنایی آلمان شد و ارادت خاص گوته به حافظ انگیزه اصلی او برای پی ریزی این اثر و هجرتی روحانی و عرفانی از دنیای پرآشوب غرب به شرق بود، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما نباید از نظر نیز دور داشت که بدون آشنایی گوته با ماریانه و بالطبع تاثیرپذیری او از این عشق، آفرینش دیوان غربی - شرقی به گونه ای که در سال 1819 منتشر شده است، ممکن نبود و این اثر جلوه دیگری می یافت. عشق افلاطونی گوته به ماریانه، زلیخای دیوان غربی - شرقی، برای او محملی شد تا با سیر و سلوک در ادبیات شرق و بخصوص دیوان حافظ و سفر خیالی خود به مشرق زمین به مفهوم عشق عرفانی دست یابد و عشق شرقی خمیر مایه دیوان او شود.
تطبیق ویژگی های متنی و فرامتنی در اقتباس: بررسی موردی ترجمة رمان غرور و تعصب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﺗﺮﺟﻤﻪهای ادبی همگام با درنظر گرفتن ماهیت تعاملات پیش رفته است و فرایندهایی مثل «شفاﻑسازی» و «اقتباس» به دلیل مورد توجه قرار دادن مخاطب و فصاحت کلام در ترجمه، جایگاه ویژﻩای پیدا کردﻩاند. با وجود این، جایگاه اقتباس و تأثیر آن در ترﺟﻤﻪهای ادبی مبهم مانده است. ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا ویژﮔﻰهای متنی و فرامتنی که در فرایند اقتباس وجود دارد در ترجمه آثار ادبی نیز مشاهده ﻣیشود و اگر پاسخ مثبت است، فراوانی کدام یک از روﺵهای اقتباس در ترجمه آثار ادبی بیشتر است. ایﻦها سؤال هایی هستند که در این نوشتار بررسی شده است. این پژوهش درصدد است تا بر اساس ﻃﺒﻘﻪبندی باستین (2009)، به بررسی روﺵهای اقتباس در ترجمه فارسی رمان غرور و تعصب بپردازد. یاﻓﺘﻪهای این تحقیق نشان می دهد مترجم برای انتقال بهتر پیام نویسنده و برای حفظ زیبایی و تأثیرگذاری کلام، از ویژگی های متنی و فرامتنی اقتباس استفاده کرده است؛ درحالی که کفه ترازو بیشتر بر مشخصه های فرامتنی سنگینی می کند. همچنین، در عین حال که مترجم در ترجمه ﻣﺘﻦ امانت را رعایت کرده، به ترتیب از روش های «برابری بافتی» و «بسط» بیشتر استفاده کرده است. به بیان دیگر، مترجم در برگردان متن معنا را حفظ کرده؛ ولی برای ایجاد زیبایی کلام، اقتباس ضروری است.
فرضیات کاسیرر در بارة اسطوره و فرهنگ و تأثیرات آن بر نظریات فرای در نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله توصیفی - تحلیلی، ارتباط ایده ها و عقاید کاسیرر با نورتروپ فرای در زمینه اسطوره است. فرای کوشید تا نظریات خود را درباره تاثیر اسطوره بر ادبیات، با کمک نظریه پردازان قبل از خود بیان کند. با توجه به آرای نظریه پردازان معروف اسطوره، نظیر فریزر، فروید، یونگ، اشپنگلر و کاسیرر، به نظر می رسد که فلسفه، آرا و باورهای کاسیرر، تاثیرات بیشتری بر اندیشه هـای فرای داشته اند. ساختار فکری کاسیـرر درباره قالب های نمادین و چندین قانون او در ارتباط با اسطوره که در این مقاله مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند، باعث تجلی اندیشه های فرای در مهم ترین اثر او «تشریح نقد» شد. هر چند وی با نظریه پردازان اسطوره سر و کار دارد، اما تلاش می کند تا به نظریات بنیادین موروثی رونقی دوباره ببخشد، فرض این مقاله بر این است که یکی از جدیدترین قالب های نمادین در صحنه ادبیات، نقد ادبی است که با بررسی مجدد نقش اطلاع رسانی اسطوره، نقد جدید ظهور می یابد.