فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۶۶۵ مورد.
حالت غیرفاعلی در تالشی: موردی از هم آیندی حالت، چندمعنایی و دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم آیندی حالت هنگامی رخ می دهد که حالت های مختلف دستوری در یک صورت واجیِ واحد تظاهر یابند. با آنکه برخی زبان شناسان بر اتفاقی بودن آن توافق دارند، از دیدگاه درزمانی، صورت واجی مذکور، بازمانده یک نظام حالت چندعضوی است که به اعتقاد نگارندگان با وجود تمایزات صوری و نقشی، همگی از یک هسته معنایی مشترک برخوردار بوده اند. در این مختصر برآنیم تا با بررسی نقش های معنایی متفاوتی که حالت غیرفاعلی در گویش تالشی به نمایش می گذارد، چندمعنایی را به عنوان انگیزه رخداد هم آیندی، و نقش معنایی مالک را به عنوان هسته معنایی مشترکی معرفی نماییم که در بازنمایی دیگر حالت ها دستخوش بسط استعاری شده است. پیرو رویکرد بسط استعاری هاینه و همکاران (1991) و نقشة معناییِ نروگ و ملچوکف (2009) این روند بسط استعاری و در نتیجه چندمعناشدگی حالت را شاهدی بر حضور فرایند دستوری شدگی می دانیم.
داده های گویشی: واژه ها و اصطلاحات مربوط به درخت بنه، سقز و سقزکاری در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تابوی زبانی و واژگان اهریمنی در فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان حوزه های علوم انسانی چون مردم شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و زبان شناسی به تابوهای زبانی و واژگان اهریمنی، به خاطر ارزش های اخلاقی و فرهنگی آن توجه کرده اند. تابو منعی است در برابر نیروی سترگ، که هم مقدس است و هم نامقدس، و نیز در جامعه شناسی زبان، واژه هایی است که کاربرد آنها ممنوع و مایه شرم و بیزاری است. اندیشمندانی چون فردیناند دو سوسور و کلود لوی- استراوس به تقابل های دوگانه ساختاری پرداخته اند و می توان نظرات آنها را در امور مقدس و نامقدس، زیبا و زشت، و اهورایی و اهریمنی گسترش داد. در فارسی باستان و میانه، واژگان ناهنجار برای اهریمنان و واژگان خوب برای اهوراییان به کار می رفت. در فارسی دری نیز برخی واژه ها برای اهریمنان به کار می رفته که با این کار، گاه زهر بدزبانی آن برای مردمی که با واژگان اهریمنی ناآشنا بودند گرفته می شد. قلمرو کار مقاله، نمونه وار شامل فرهنگ افسانه ای و مردمیِ ایران می گردد و روش پژوهش تحلیلی و برپایه نظریه تقابل های دوگانه است.
توالی صفات در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل تأثیرگذار بر توالی صفات در زبان فارسی از مسائل مهم این پژوهش است. برای این منظور، از پیکره ای نوشتاری و گفتاری، 3136 صفت بررسی شد. عوامل بررسی شده عبارت اند از: طول صفت، مشخصة اسمی (اسمی بودگی)، نزدیکی معنایی، مقایسه ناپذیری، طبقه بندی معنایی دیکسون، درجه بندی انتزاعی- عینی، تجانس معنایی و بار عاطفی، بسامد پیکره ویژه و بسامد. نتایج تحلیل نشان می دهد تمام متغیرهای فوق به غیر از متغیر معنایی دیکسون بر توالی صفات در زبان فارسی اثرگذارند. برای تعیین میزان تأثیر هریک از عوامل به بررسی چندعاملی پرداختیم. تحلیل آماری نشان داد که متغیر واجی مهم ترین عامل در پیش بینی توالی صفات است. عامل کاربردی بسامد پیکره ویژه در جایگاه دوم قرار دارد و عوامل معنایی شامل تجانس معنایی و بار عاطفی و متغیر درجه بندی انتزاعی- عینی در رتبة سوم. قدرت پیش بینی تحلیل برابر با 63 % بود، یعنی با استفاده از متغیرهای مذکور می توان تا میزان 63% توالی صفات را در زبان فارسی پیش بینی کرد.
بررسی مؤلفه های زبانی شعر کودک در ترانه های کودکانه و لالایی های تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترانه های عامیانه ویژه کودکان بخش مهمی از زندگی فرهنگی جامعه را تشکیل می دهد. این ترانه ها کارکردهای ایجاد نشاط و آرامش و پرورش و تربیت غیرمستقیم کودکان را نیز دارد. با بررسی نشانه های زبان شعر کودک در عامه سروده های کودکانه، درجه انطباق این اشعار با قواعد شعری و زبانی شعر رسمی مشخص می شود و می تواند فرضیه وجود الگویی نشانه ای-زبانی واحد در ساخت شعر کودک در هر دو شکل رسمی و عامیانه را اثبات نماید. بدین منظور مقاله حاضر با رویکرد نشانه شناختی برجسته ترین نشانه های زبانی شعر کودک را در ترانه های کودکانه و لالایی های تالشی جنوبی بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عامه سروده های کودکانه تالشی از قواعد شعری و نشانه های زبانی شعر کودک رسمی پیروی می کند. درجه این انطباق در نشانه موسیقی بیش از سایر نشانه ها و در نشانه یکپارچگی معنایی کمتر از دیگر نشانه های زبانی دیده شد. نیز نتایج یادشده از لالایی ها بیش از ترانه ها دریافت گردید.
گندم در فرهنگ و گویش مردم تنگستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنگستان شهرستانی است در استان بوشهر با مرکز اهرم. اساس اقتصاد این شهرستان بر پایه کشاورزی، دامداری و ماهیگیری استوار است. مردم تنگستان به گویشی به نام «تنگستانی» یا «تنگسیری» سخن می گویند که از گویش های ایرانی دسته غربی، گروه گویش های جنوب غربی است. گندم از محصولات مهم کشاورزی این منطقه به شمار می آید. این محصول از آن رو برای مردم تنگستان اهمیت دارد که افزون بر درآمدزایی، ماده اولیه نان و بسیاری از خوراکی های محلی دیگر است. کاه و باقی مانده ساقه گندم برای علوفه چهارپایان کاربرد دارد و گاهی نیز گندم به جای پول نقد مبادله می شود. از این رو، کشت گندم عملی آیینی به شمار می آید که با آداب و رسومی خاص همراه است؛ اگر چه بسیاری از آیین ها و واژگان ثبت شده در این نوشتار، تنها در یاد و خاطره کشاورزان سال خورده یافت می شود. هدف این پژوهش از سویی، ثبت آداب و رسوم و آیین ها و از سویی دیگر، گردآوری واژگان و اصطلاحات مربوط به گندم در گویش تنگستانی است. آنچه در این نوشتار آمده حاصل پژوهش های میدانی و گفت و گو با کشاورزان سال خورده روستای جمالی، از توابع تنگستان است. مطالب در دو بخش تنظیم شده است: نخست، گندم در فرهنگ مردم تنگستان؛ دوم، واژگان و اصطلاحات مرتبط با گندم در گویش تنگستانی.
فرایند تکرار در گویش کردی کلهری براساس نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از فرایندهای واژه سازی در گویش کردی کلهری تکرار است که در آن، تمام یا بخشی از واژه تکرار، و واژه جدیدی ساخته می شود که یا معنای جدیدی دارد، یا بر معنای پایه تأکید دارد، و یا شدت آن را نشان می دهد. در این مقاله فرایند تکرار را در گویش کردی کلهری از دیدگاه نظریه بهینگی بررسی کرده ایم تا اولاً چگونگی فرایند تکرار در این گویش مشخص شود، ثانیاً در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی، که به نظریه تناظر مشهور شده است، فرایند تکرار را در این گویش تحلیل کنیم. داده های این تحقیق با روش میدانی (مصاحبه با گویشوران بومی) و روش اسنادی (فرهنگ های لغت گویش کردی کلهری) گردآوری شده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو نوع فرایند تکرار کامل و ناقص در گویش کردی کلهری وجود دارد، و با توجه به مرتبه بندی محدودیت های جهانی مطرح در نظریه بهینگی می توان انواع فرایند تکرار را در این گویش تحلیل نمود.
مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کردی از کهن ترین زبانهای ایرانی و از شاخة شمال غربی آنهاست. این زبان به چندین گویش تقسیم می شود که در میان آنها کرمانجی بیشترین گویشور را در سطح جهان دارد. کرمانجها در منطقة وسیعی از آسیای میانه و خاورمیانه تا شرق اروپا زندگی می کنند. اکثر گروههای کرمانج ایرانی در زمان شاه عباس صفوی به دلایل سیاسی از نقاط غربی کشور به خراسان کوچانده شدند. بخشی از این اقوام سیصد سال بعد به امر نادرشاه افشار به نواحی کوهستانی شهرستان رودبار در جنوب استان گیلان مهاجرت کردند. مهاجرت های مذکور در طول تاریخ و جدا افتادن گروههای مختلف کرمانج از یکدیگر که خود به تضعیف جایگاه قومی و قدرت رسانه ای آنها انجامیده منجر به تأثیرپذیری این گویش از سایر زبانها شده است. در گویشِ کرمانجیِ خراسان، جایگاه ارگتیو (نظام کنایی) و جنس در اسامی و ضمایر، در مقایسه با کرمانجی معیار ضعیف شده است. در کرمانجی رودبار فراتر از تغییرات مذکور، و متأثر از ویژگی های دستوریِ زبان فارسی، گونة متفاوتی از مجهول ترکیبی شکل گرفته، نظام کٌنایی به نظام فاعلی- مفعولی تغییر یافته و نشانه های جنس از بین رفته است. این پژوهش، ضمن تدقیق در گویش کرمانجی گویشوران روستای گوفلِ شهرستان رودبار، می کوشد با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای- میدانی به بررسی تغییرات گویش کرمانجی رودبار نسبت به گونه های متقدم این گویش و دلایل این تغییرات بپردازد.