فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۰۲ مورد.
مطالعه و مقایسه اجتماعی – پراگماتیک تعارف
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی «تعارفات» زبان فارسی در ارتباط با «جهانی های منظورشناسی» انجام گرفت. برای این منظور45 نفر مشاهده گر به مشاهده و گزارش 566 مورد تعارف و 607 مورد دعوت پرداختند. همچنین درنتیجه مصاحبه با 34 نف دانشجوی دوره کارشناسی‘ 68 مورد تعارف و 68 مورد دعوت به دست آمد. به علاوه‘ 41 (زوج) دوست نیز در مصاحبه ای 41 مورد تعارف را در اختیار محقق قرار دادند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری چندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه نسبت ها با هدف دستیابی به تفاوت های احتمالی انواع تعارف و دعوت انجام شد. نتایج این تحقیق مبین این نکته بودکه تعارف در زبان فارسی از هنجارهای جهانی کنترل کننده کنش زبانی تبعیت می کند.
تأویل نشانه شناختی ساختارگرای شعر "زمستان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظرپی یر گیرو، زبان شناس فرانسوى، همه چیز نشانه است و نشانه شناسى که علم نشانه هاست همهء دانایى و تجربهء انسان را در بر مى گیرد. بنابراین بسیارى از حوزه هاى فکر و اندیشه را مى توان در قالب اصول نشانه شناسى بررسى و تحلیل کرد. شعر به لحاظ رمزگان هنرى و پیام زیباشناختى آن، از نظام نشانه اى پیچیده اى برخوردار است. مقالهء حاضر، نگرشى است نشانه شناختى به شعر زیباى "زمستان " اخوان ثالث و بر این اصل استوار است که شاعر ابداع گر نشانه هاست و از طریق نشانه ها و روابط حاکم میان آن ها معنا را به خواننده منتقل مى کند. نوع نشانه هاى به کار رفته در شعر "زمستان "، انسجام ساختارى، روابط هم نشینى و جانشینى بین این نشانه ها و چینش و تلفیق تصاویر شاعرانهء آن، همگى به طرف وحدت شعرى حرکت مى کند و شاعر را قادر مى سازد تا به زیباترین شکل، تجربه حسى و روانى خود را به خواننده القا کند.
رویکردهای گفتمان
بررسی سوره « عَبَس » از دیدگاه سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبک شناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خودِ متن و بسامد کنش ها و جمله ها می پردازد. سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری سوره عبس، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که با تغییر بافت موقعیتی، سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری آن نیز تغییر می یابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا می باشد و کنش های کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند. در این جستار، می توان به عوامل موثر محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی به کار رفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره عبس که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است، دست یافت.
گفتمان و سیاست
توصیف و تحلیل چند واژه مؤدبانه و کارکرد آنها در زبان فارسی در چارچوب نظریه ادب براون و لوینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در چارچوب نظریه ادب به توصیف و تحلیل 5 واژه و عبارت پرکاربرد مؤدبانه در زبان فارسی می پردازد. داده-ها از گفتار واقعی افراد از سنین و طبقات اجتماعی مختلف واز طریق مشاهده و یادداشت برداری در بافت های مختلفی چون خیابان، مراکز خرید، دانشگاه، مهمانی و غیره گرد آوری شده اند. قابل ذکر است که واژه ها و عبارات مؤدبانه همیشه به یک معنی نیستند و در بافت های مختلف کارکردهای متفاوتی دارند. نتایج این پژوهش نشان داد که فارسی زبانان گفتار مؤدبانه را فقط برای انجام کنش های تهدید کننده وجهه به کار نمی برند، بلکه آن را جهت حفظ و تقویت وجهه و احترام به دیگران نیز به کار می گیرند؛ لازم به ذکر است که یکی از محدودیت های نظریه براون و لوینسون(1987) این است که ادب را با تلطیف کنش های تهدیدکننده وجهه توصیف می کنند. همچنین نتایج نشان داد که عمده ترین استراتژی زیربنایی واژ ه ها و عبارات مؤدبانه، استراتژی ادب منفی است که افراد بیشتر آن را با بافت های رسمی یا نیمه رسمی به کار می برند.
چند آوایی در متون داستانی
حوزههای تخصصی:
مسئله چندآوایى در روایت، به ویژه در متون داستانى که توسط نظریه پردازانى چون میخاییل باختین m.bakhtine و اسوالد دوکروo.ducrot مطرح شده، به خواننده این امکان را مى دهد تا با نگرشى نو متن داستانى را نظاره کند، هر گفته را در ارتباط با گفته هاى دیگر قرار داده آن را همچون حلقه اى از زنجیره گفتار، در روایت کلى داستان به حساب آورد. هر نوشته اى مى تواند شامل گفتگویى تخیلى، واقعى، تفسیرى از جانب نویسنده یا راوى- که الزاما همان نویسنده نیست ولى پیام دهنده در متن است- ابراز عقیدهایى از طرف شخصیت داستان و غیره باشد. در بسیارى از روایت هاى داستانى به خصوص در قرن بیستم، این آواها به هم مى آمیزند و خواننده باید به عنوان دریافت کنندهء پیام، خود برداشت لازم را از متن بکند.
ابعاد گفتمان مولا علی (ع) در نهج البلاغه
حوزههای تخصصی:
گفتمان (discourse) عبارت است از چگونگی تولید و سامان گرفتن یک متن- چه کتبی و چه شفاهی- از جانب تولید کننده و فرآیند درک آن از جانب مخاطب. تحلیل گفتمان در حقیقت تحلیل متن است. از آن جایی که یک کلام بدون پیش زمینه به وجود نمی آید، تحلیل گفتمان در حقیقت تحلیل عوامل و پیش زمینه های کلام است. بررسی عوامل برون متنی و درون متنی موجب فهم بهتر یک متن می شود. مقاله حاضر به بررسی گفتمان سخنان علی (ع) در نهج البلاغه می پردازد. از مولفه های مهم گفتمان امام علی (ع) عدالت گرایی، دنیا و دنیا پرستی، حکومت، زهد، انسان شناسی و... است. از نکات برجسته این مقاله، تفاوت گفتمان امام علی (ع) با پیامبر (ص)، تاکید بر زهد و آخرت گرایی، نگاه ویژه امام به حکومت و انسان شناسی می باشد.
تحلیل منظور شناختی محاوره فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این مقاله، نگارنده بر آن است که تا چهارده گفتوگوی فارسی را، در قالب اصول تعامل گرایس و براساس نظریه لیچ درباره قواعد آداب دانی در گفتار بررسی نماید.هدفهای این بررسی عبارتند از: 1.در خصوص اهمیت یافتههای منظورشناسی در بررسی صورتهای زبانی تصریح گردد؛2.بعضی از پیچیدگیهای محاوره فارسی به کمک اصول یاد شده، باز شود.بررسی حاضر نشان میدهد که رفتار زبانی گویشوران فارسی، ریشه در بعضی از قراردادهای اجتماعی خاص این زبان دارد؛و غفلت از این اصول، منجر به ناقص ماندن مطالعات انجام شده میشود.
"
مسائلی درباره کاربردهای تحلیل متن با استفاده از روشهای صورتگرایانه و نقشگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از جریانات زبان شناسی همگانی قرن بیستم را می توان در ردیف فعالیت های نقش گرایانه و یا صورت گرایانه تلقی نمود. نقش گرائی منتج و وارث ساختگرایی محسوب می شود. صورت گرایی ثمره توسعه کیبرنتیک است و از ضروریات اولیه انتقال و تبادل اطلاعات بین انسان و رایانه است. ارتباط متقابل بین زبانشناسی و رایانه سابقه پنجاه ساله دارد که توام با بیان تئوری های چامسکی و ترویج دستور زایشی بود. با این حال سرچشمه دستور زایشی-گشتاری را می بایست در زبانشناسی توصیفی جستجو کرد، رویه ای جدید در زمان خود که تلاش می کرد با بیان و تدوین دقیق جزئیات ظاهری ساختار کلمات، راه درست دسترسی به نظام زبانی را فراهم نماید. به عقیده چامسکی دستور می بایست ارتباط بین نشانه های مادی (صوتی) و ذهنی را تبیین و آشکار سازد. موضوع زیرساخت از غامض ترین تئوری های دستور زایشی می باشد که در طی جریان زمان طرح تاکنون دچار تحولات فراوانی شده است. از نظر ارزش مفاهیم تشکیل دهنده این دستور دربرگیرنده لایه های نحوی، معنایی و صوتی است، اما برخلاف ساختگرایان توصیف گر، نحو رکن اصلی را در این دستور دارا می باشد. در این مقاله سعی شده است جهت گیری های اساسی و متفاوت و روش های گوناگون توصیف و تشریح متن برای استخراج اطلاعات از آن، از دیدگاه های این دو مکتب مقایسه و بیان گردد.
بررسی چگونگی شکلگیری حسبحالنویسی تخیلی متأثر از نظریههای کوانتومی در آثار ژرژ پرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های جنجالی فیزیک مدرن دگرگونی های شگرفی را در ادبیات سده بیستم پی افکندند. رمان نویسان نوآور این دوره، با الهام از مفاهیم مکانیک کوانتومی، دغدغه های برامده از زیستن در دنیای مدرن را در قالب نوشتاری غیرخطی، ناهمگون و مبتنی بر تردید بیان می کنند. ژرژ پرک، با نگارش شرح حال زندگی خود، با عنوان W یا خاطره کودکی، نمونه خوبی از الگوبرداری از نظریه های کوانتومی را ارائه می دهد. این نویسنده در جستجوی هویت خویش، خاطرات کودکیش را می کاود و ماهیت آشفته و بی انسجام آن ها را نمایان می سازد. وی برای نشان دادن تاثیر ویرانگر جنگ بر هویت خویش، با در هم آمیختن خاطرات کودکیش و داستانی تخیلی، مکمل هایی متناقض را پدید می آورد. نیز با تردید در خاطراتش و توسل به اسناد قدیمی و گفته های دیگران، عدم قطعیت و احتمال گرایی را بر شرح حال زندگی خود حاکم کرده و شرح صادقانه وقایع را ناممکن می نمایاند. این عملکرد، نگاه نویسنده به ادبیات و دریافت او از ژانر حسب حال نویسی را روشن می کند.
تحلیل روایت در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله تحلیل روایت در هفت پیکر نظامی و مطالعه عناصر تشکیل دهنده روایت یعنی شخص روایت کننده، قهرمان/راوی ، مخاطب و نقش روایت است. بدین ترتیب ساختار حکایت های هفت شاهزاده خانم و هفت زندانی داستان که چرخه های حکایت اصلی یعنی منظومه هفت پیکر را تشکیل می دهند، در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و به انواع و عملکردهای روایت و تنوع آواهای روایی موجود در این اثر پی برده خواهد شد.
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
عناصر ساختاری قصه و افسانه
حوزههای تخصصی:
اگر پذیرفته باشیم که ادبیات مخلوق اجتماع است، باید این را نیز بپذیریم که هدف هاى آن نمى تواند از هدف هاى مردمى که آن را مى سازند، جدا باشد. قصه و افسانه در ادبیات، زمان شروع معینى ندارد. میل به تربیت نسل جوان و انتقال تاریخ قوم به آنان، شاید دلیل به وجود آمدن داستان هاى حماسى و قهرمانى باشد و افسانه ها و قصه ها همسفران داستان گویان، ساربانان و کاروانیان شرق و غرب و شمال و جنوب بوده است. هر بار که افسانه اى و قصه اى در گوشه اى از دنیا بازگو مى شد با سنن و آداب قوم جدید آمیخته مى شد، تا بدانجا که امروز دیگر بازشناختن یکى از دیگرى کارى دشوار است سادگى و اصالت افسانه ها، متعلق به هر جا که باشند، شنونده را به خود جلب مى کنند. شاید به همین علت است که در زیر و بم هاى تاریخ زنده مانده اند و از گزند انواع یورش هاى نظامى و فکرى جان سالم به در برده اند و فقط آثار جراحات تاریخ بر آن ها هویداست. مطالعه همین قصه ها و افسانه ها به ما یادآور مى شود که بن مایه و ساختار این گنجینه عظیم بشرى داراى نظم واحدى است.