فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی نقد دریدا بر نظریه معنا نزد هوسرل است. از میان سه جزو زبان در تقسیم بندی کلاسیک آن(دستور زبان، منطق، فن سخنوری) هوسرل معنا را در جزو دوم یعنی منطق استوار می سازد. او معنای منطقی را از جنس" بیان" می داند اما میان بیان و بروز خارجی آن در "نشانه ها" و در ارتباط میان انسانها پیوندی ذاتی مشاهده نمی کند. از نظر هوسرل ارتباط و نشانه اقشاری خارجی نسبت به بیان اند و بنابراین، می توان بیان(معنا) را مستقل از ارتباط نشانه ای تصور کرد. شکل خالص بیان که در دیالوگ آلوده نشده است سخن بدون مخاطب خارجی یا "تنهاگویی" یا حضور بی واسطه معناست. اما به عقیده دریدا میان معنا(بیان) و نشانه های آن نوعی درهم تنیدگی ذاتی وجود دارد. معنا هرگز نمی تواند مجرد از بافت زبان شناختی، نشانه شناختی و تاریخی اش در نظر گرفته شود. هر یک از این بافتها نظامی از ارجاع است که به فراسوی خود - حضوری معنا اشاره دارد. دریدا می کوشد با نشان دادن پیوند ذاتی نشانه و معنا، کل برنامه پدیده شناسی هوسرل را مورد سوال قرار دهد.
نفی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث هر زبان ، نحوه منفی ساختن در سطوح مختلف - جمله ، گروه ، واژه و تکواژ است و در این مورد ، هر زبان ویژگیهای خود را دارد . در زبان فارسی ، تا آن جا که نگارنده می داند ، در این باره کاری انجام نگرفته است ؛ البته در دستورهای زبان فارسی اشاره ای مختصر به منفی سازی فعل شده است ، ولی نه جامع است و نه دقیق . در این گفتار ، مسائل مربوط به منفی سازی در زبان فارسی بررسی می شود .
اصطلاحات صوفیه
حالت تهی زبان انگلیسی در میان گویشوران فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تحقیقی است در مورد یادگیری ساختارهای نظارت فاعل در زبان انگلیسی توسط گویشوران فارسی. ساختارهای نظارت، بندهای پیرو مصدری هستند که دارای فاعل انتزاعی با حالت تهی می باشند. در زبان فارسی بندهای پیرو همیشه دارای مشخصه زمان و فاعلی هستند. براساس فرضیه های مختلف بلوغ مانند فرضیه پارامتری بودن مقوله های کارکردی و فرضیه نقصان مشخصه های دستوری حالت تهی می تواند یکی از مشخصات پایدار و غیرقابل یادگیری برای گویشوران زبانهایی باشد که فاقد این مشخصه هستند. شواهد بدست آمده از چهار گروه فارسی زبان که در مقاطع مختلف یادگیری زبان انگلیسی می باشند نشان می دهد که این پیش بینی فرضیات فوق تحقق نمی پذیرد و گرچه فراگیران در مراحل اولیه یادگیری بجای ساختارهای مصدری از ساختارهای مصدری از ساختارهای زماندار استفاده می نمایند؛ اما علیرغم این انتقال اولیه در مراحل بعد ساختارهای مصدری ظاهر می گردند. در این ساختارها نه فاعل و یا ضمیری با حالت فاعلی و نه مشخصه زمان مشاهده می گردد.
معرفی کتاب
پیشنهادی در طبقه بندی تقابل معنایی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۲ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی داستان کوتاه
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه نوعى ادبى است که از میانهء قرن نوزد هم، همزمان با انقلاب صنعتى، به خاطر حجم کمتر آن به نسبت رمان و مجال خواندن آن در مدت زمانى کوتاه، در اروپا رواج پیدا کرد. ساده اندیشى است اگر بخواهیم به این نوع ادبى، در مقایسه با انواع دیگر، اهمیت کمترى بدهیم. زیرا داستان کوتاه چه واقع گرایانه باشد چه شگفت انگیز، ساختارى استوار دارد که از نظر ریخت شناسى، فضا، زمان، شخصیت و... داراى اهمیت بسیار است که کوشیده ام تا در این نو شتار، بدان ها بپردازم.
یای معرفه و وابسته ها
گستره معنایی شمار واژگان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر، بررسى گستره معنایى شمار واژگان در زبان فارسى است.شمار واژگان، در این مقاله به کلماتى اطلاق مىشود که جزیى یا قسمتى از آنها به کمک یک عدد ساخته شده است. در گذشته در این تحقیقاتى انجام گرفته است که فقط درباره نقش یک عدد معین بویژه عدد هفت در زبان فارسى بوده است و سایر اعداد و کاربرد معانى متفاوتى را که در برمىگیرند، مد نظر قرار نگرفته است.با توجه به این که متون فارسى چه در نوشتار و چه در گفتار داراى شمار واژگان مىباشند، بنابراین اهمیت اینگونه واژگان در روند ارتباطى زبان شایسته توجه بیشترى است.از دیدى زبانشناسانه، بررسى گستره معنایى شمار واژگان در زمینه پژوهشهاى معناشناختى قرار مىگیرد.به منظور انجام این تحقیق، شمار واژگان زبان فارسى از فرهنگ لغات استخراج شدند و تعداد و گستره معنایى هریک از شمار واژگانى که به کمک اعداد فارسى ساخته شدهاند، طبقهبندى گردیدند.از تعداد 793 شمار واژه استخراج شده، طبقهبندى متفاوتى از جنبه معناشناختى براى هریک از اعداد پدید آمد که این طبقهبندى گستره معانى متفاوتى را براى شمار واژگانى که بیشترین و کمترین تأثیر معنا شناختى را در زبان فارسى دارا هستند، بیان مىکند.
"
ترتیب اصلی کلمات در جملات ساده و جفت های همبستگی در گویش گیلکی لنگرود
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ترتیب اصلى کلمات ((basic word order در گویش گیلکى لنگرود مورد بررسى قر ار گرفته است. نشان د اده ایم که ترتیب اصلى کلمات در این گویش sov است. آنگاه به شناسایى و ر ابطهء جفت هاى همبستگى در این گویش با ترتیب اصلى کلمات sov پرداخته ایم و در تمام مو ارد، همبستگى هاى بین آنها را با ارایه مثال بررسى کرده ایم. این مطالعه نشان مى دهد که ازمجموعهء چهارده مورد جفت همبستگى معتبرو قابل بررسى در این گویش، نه مورد با ترتیب اصلى کلمات در این گویش، یعنى sov، همبستگى دارد و در پنج مورد، با ترتیب svo همبستگى، جود دارد. این گونه مطالعات در رده شناسى زبانها، بررسى تغییرات زبانى و جهت این تغییرات اهمیت زیادی د ارد. این گونه مطالعهء رده شناسى زبان با بررسى هاى کاربردشناسى زبان و جمع بندى اطلاعات کهنه و نو و نیز تعیین مبتدا (topic) و خبر (focus) در زبانها نیز وابستگى نزدیک دارد.
دو واژه سغدی در اسناد کوه مغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه rnkcrm دو بار اسناد کوه مغ دیده شده است: یک بار در قطعه B3.11 و دیگری در قلعه A1 V3. لیوشیتس، ویراستار جلد دوم این مجموعه اسناد، و بوگولیوبوف و اسمیرنووا، ویراستاران جلد سوم آن، در قرائت مذکور و معنای آن، «چرم رنگ شده»، کلمه ای مرکب از rang «رنگ» و carm «چرم، پوست»، هم رای اند. اما معنایی که به این واژه داده شده محل تامل است. برای چنین معنایی، کاربرد اسم مفعول فعلی دال بر «رنگ کردن» انتظار می رود، مانند rast (از – raz)، هم چنین جز نخست واژه مرکبی از نوع /sw?t - ???/ sw?t?w? «دارای گوش سوراخ شده» یا?d-p?zn/ wsw?t pzn /?su«قلب پاک». صورتrang ?arm/ rnkcam-/ تنها می تواند ترکیب وصفی از نوع ??w -sar?/?wsr?/«سال گاو» یا kan??ar| ka??r| «لنگه در» و مانند اینها باشد. در واقع، کلمات مرکب مشابه سغدی که واژه crm جز دوم آنهاست به ما کمک می کنند تا معنای حقیقی rnkcrm را بیابیم. این کلمات مرکب عبارت اند از: /??w-?arm/ ?w crm «چرم گاو»،14 )، A4 R12؛ ^A 10.3؛ B 1.12 دوبار) xar?-?arm/ ?r crm/ «چرم خر» (A10.410) و /nax?lr-?arm/ n??yr crm «چرم بز کوهی» (B 19.511). از آن جا که جز اول این واژه های مرکب اسامی حیوانات است، طبعا rnk نیز باید بر یکی از حیوانات دلات کند. در جستجو برای یافتن چنین واژه ای، واژه رنگ، که در فرهنگ های فارسی «بز کوهی، مرال و آهو» معنی شده، برفور به ذهن می آید. این واژ ه را، که به نظر می رسد متعلق به لهجه های ایرانی شمالی و شرقی باشد (بسنجید با: وخی rang «مرال»)، شاعران خراسانی و ماورالنهری قرن های چهارم هجری، چون کسایی، اسدی، منوچهری، فرخی، عنصری، فخری گرگانی، مسعود سعد و سوزنی به کار برده اند. از آن جا که واژه رنگ احتمالا برای شاعران فارسی زبان غربی و جنوبی شناخته نبوده، اسدی لازم دیده است که آن را در فرهنگ خود، که مقصود از تالیف آن اساسا گردآوری واژه های ناشناخته برای شاعران غیر خراسانی بوده، ضبط و معنی کند...
واکاوی خطاهـای آوایی فارسی زبانان در فراگیری زبان فرانسه
حوزههای تخصصی:
تلفظ، کارکرد بسیار مهمى در درک گفتار و انتقال مفاهیم دارد. شمار چشمگیرى از ایرانیان که د ر مدارس و دانشگاه ها به یادگیرى زبان فر انسه مى پردازند، در ماه هاى آغازین در زمینه تلفظ به خطاهایى چند گرفتار مى شوند. این پژوهش به کمک آزمونهاى تشخیصى و تولیدى، انواع خطاهاى آوا یى فارسى زبانان ر ااستخراج و تجزیه و تحلیل مى کند و نیز مشکلات فراگیران زبان فرانسه را در خوشه هاى ابتدایى واژه ها، انتقال منفى زبان فارسی، یا انگلیسى، واکه هاى خیشومى، توزیع، جانشینى آواها،و اکه هاى باز و بسته، کشش ماهیچه اى و... آشکار مى نماید. نتایج حاصل از این واکاوى، پژوهش گر رابه سوى طبقه بندى تازه اى از خطاها، بر حسب درجهء آسانى، راهبرى مى کند. دستاور دهاى این پژوهش فرضیه هاى واکاوى مقابله اى آواهاى زبان فارسى و فرانسه را- مبنا بر آنکه هرچه تفاو تها و ناهمگونى هاى آواهاى این دو زبان ژرف تر باشد، فراگیرى آنها پیچیده تر خواهد بود، مورد تردید قرار مى دهد. یافته ها، نشانگر آن است که هر چه آواهاى زبان فارسى و فرانسه شباهت بیشترى به یکدیگر داشته باشند و از همدیگر کمتر تمیز داده شوند، فراگیر در تشخیص و تولید آنها با دشوارى بیشترى روبه رو مى گردد.
نگرشی ویژه به نمود مجهول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف این مقاله بررسى دیگر باره نقش یا نمود مجهول در فارسى است.کلمه نقش در این گفتار در تقابل با ساختار قرار دارد و مؤید این نکته است که نگرش دوباره نگارنده برعکس نگرش محققان قبلى که عمدتا خرد به کلان بوده نگرشى است کلان به خرد.این بدان معنى است که نگارنده حاضر ابتدا نقش یا نمودى به عنوان مجهول را به طور عام تعریف کرده است سپس در پى آن بر آمده تا ببیند این نمود یا نقش خاص چگونه در صورتهاى نحوى زبان فارسى متجلى گردیده است.چنین نگرش کلانى ایجاب مىکند که مضاف بر ساختصفت مفعولى+شد، ساختارهاى دیگرى را در فارسى نیز جزو قلمرو مجهول فرض نمائیم.رهیافت پژوهشگر حاضر رهیافت نقش گرایانه مکتب نقشگراى هالیدى است و با اتخاذ چنین رهیافتى نگارنده در پى آن است تا توجهى روشنتر و جامعتر از مطالعات قبلى در مورد مجهول فارسى ارائه دهد.
"
چند مفهوم بنیادی در زبانشناسی معاصر: تحلیل از دیدگاه دستور گشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بعضی از مفاهیم بنیادی زبانشناسی معاصر از دیدگاه دستور گشتاری را مورد بحث قرار داده و سعی کرده ایم که سوء تفاهم های غیرعلمی موجود در مورد این مفاهیم را روشن نماییم. بعد از مقدمه ای کوتاه در زمینه نظرات چامسکی در مورد مطالعه زبان و ذهن، در فصل دوم سعی کرده ایم روشن کنیم که چرا به قول چامسکی زبان آیینه ای از ذهن انسان باید تلقی شود. در این زمینه سه تئوری مربوط به هم در مورد زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم: الف) تئوری در مورد ساختار زبان ب) تئوری در مورد فراگیری زبان و ج) تئوری در مورد کاربرد زبان. در فصل سوم روشن ساخته ایم که مفاهیمی نظیر "درست"، "قابل پذیرش"، "خلاف قاعده از نظر کاربرد" و "بدساخت از نظر معنایی" را نباید با مفهوم توصیفی "دستوری" اشتباه کرد. در فصل چهارم سعی کرده ایم به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا فراگیری زبان فعالیتی خلاق و قاعده مند بوده و چرا وظیفه یک زبانشناس در تدوین دستور یک زبان در واقع فرض مجموعه محدودی قواعد واجی، صرفی، نحوی و معنایی است که مجموعه بی نهایتی از جملات خوش ساخت زبان را می تواند تولید نماید. در فصل پنجم اشاره کرده ایم که زبانشناسی باید مجموعه مناسبی از داده های زبانی را در زمینه خوش ساختی گردآوری نموده و در عین حال سعی نماید که فرضیه جامعی را در مورد اصول حاکم بر زبان ارایه نماید.
بررسی و تحلیل ویژگی های دستوری- نحوی مصدر زبان روسی در مقایسه با مصدر زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
مصدر یکى از عناصر تشکیل دهندهء واژگان زبان و شکل بنیادین فعل در زبان هاى مختلف است. از آن جاکه این فریم کلمه در ساختارهاى نحوى، در گفتار و نوشتار، دیده مى شود، لذا پرداختن به آن از جنبه هاى ساختار واژگانى، ویژگى هاى دستورى، و خصوصیات نحوى جالب تو جه مى نماید. این تحقیق به بررسى ویژگى هاى دستورى- نحوى مصدر زبان روسى و مقایسهء آن با زبان فارسى و یافتن وجوه تشابه و تفاوت آنها پرداخته است. بررسى هاى انجام شده نشان مى دهد که، با توجه به ویژگى هاى نحوى مصدر روسى، باید ان را جزء گروه فعلى دانست، در حالى که خصوصیات نحوی مصدر در زبان فارسى شبیه اسم است و باید آن را جزءگروه اسمى دانست.
رده شناسی ساخت واژی
حوزههای تخصصی:
تصطلاح رده شناسی کاربردهای متفاوتی در زبان شناسی دارد: رده شناسی برای رده بندی انواع سختاری در میان زبان های مختلف به کار می رود؛ رده شناسی برای بررسی آن دسته از الگوها یا احکام زبان شناختی که در میان زبان های مختلف معتبر است به کار می رود؛ رده شناسی یک رهیافت نظری و روش شناختیس است که با سایر نظریات زیان شناختی فرق دارد. این سه تعریف از رده شناسی بر رده بندی، تعمیم، و توجیه پدیده های دستوری بر یک مبنای تجربی گسترده منطبق است. در مقاله حاضر رده شناسی در مفهوم رده بندی زبان ها مورد نظر است، و رده شناسی ساخت واژی به بحث گذاشته می شود. براساس نوع الگوهای واژه سازی، در زبان شناسی پنج نوع ساخت واژه تشخیص داده می شود: گسسته، پیوندی، آمیخته، چندجوشی،
ویژگی های زبان سپهری
مقدمه ای بر مبانی علم نحو روسی
حوزههای تخصصی:
علم نحو آن بخش از دستور زبان است که به بررسى قواعد و ویژگى هاى مربوط به ترکیب کلمات و هم چنین نقش کلمات در ساختار واحدهاى نحوى، از قبیل گروه واژه و جمله مى پردازد. مهم ترین موضوعات و مفاهیم دستورى یى که در حوزهء علم نحو روسى به عنوان مبانى این علم مطالعه و بررسى مى شوند عبارتند از: واحد نحوى 1، نسبت نحوى 2، رابطهء نحوى 3، گروه واژه 4، جمله 5، اجزاب جمله 6. مقاله حاضر به مطالعه و تشریح آن دسته از مفاهیم دستورى که مبانی علم نحو روسى را تشکیل مى دهند مى پردازد