فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
چندمعنایی پدیده ای زبانی است که نه تنها در سنت مطالعة معنی همواره مطرح بوده بلکه در پژوهش های رده شناختی واژگانی نیز مورد توجه قرار گرفته است. بررسی چندمعنایی فعل «خوردن» در رده شناسی واژگانی، که زیرشاخة رده شناسی معنایی به حساب می آید، در زبان های متعددی صورت گرفته است. در نوشتة حاضر، ضمن معرفی پژوهش های انجام شده در برخی از زبان های آسیایی، به بررسی این پدیده در مورد فعل «خوردن» در زبان فارسی می پردازیم. مقایسة داده های این زبان ها با نمونه های متعدد از زبان فارسی نشان می دهد که «خوردن» در زبان فارسی از چندمعنایی قابل ملاحظه ای نسبت به سایر زبان ها برخوردار است و یکی از پرکاربردترین افعال چندمعنی در زبان فارسی به حساب می آید. پژوهش حاضر نشان می دهد که در چارچوب رویکرد رده شناسی واژگانی نمی توان تبیین مطلوبی از چندمعنایی فعل «خوردن» در زبان فارسی به دست داد، آن هم به این دلیل که تبیین دقیق معنی دار بودن واژه ها هیچ گاه در قالب واژه های منفرد و بیرون از بافت امکان پذیر نیست. با توجه به این که تمام واژه ها از چندمعنایی نامتناهی برخوردارند و این بافت وقوع واژه است که در یک زبان و از زبانی به زبان دیگر تفاوت دارد و سبب بروز چندمعنایی می شود، رده شناسی واژگانی در تبیین چندمعنایی ناکارامد می نماید.
بررسی معناشناختی فعل «خوردن» بر اساس معنای پایه «پذیرا بودن»/ ایزانلو- نصیب ضرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این بررسی به مطالعة معانی مختلف فعل «خوردن» در پیکره ای شامل 160 ترکیب می پردازد. این پیکره برگرفته از فرهنگ معین، سخن، لغت نامة دهخدا و نیز نتیجة جستجو در سایت ها و وبلاگ های فارسی می باشد. پس از تحلیل داده ها، مشخص شد که معنایی پایه در تمامی این ترکیبات دیده می شود و آنها را مرتبط می سازد. معنی پایة «پذیرا» را می توان در دو دستة درون سو و برون سو جای داد. دستة درون سو دربرگیرندة رابطة ویژه ای است که دوسویه نام گرفته است. دسته های درون سو و برون سو خود شامل زیرشاخه هایی نیز می باشند. هر یک از این شاخه ها به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند. در پایان نیز سه دلیل برای عدم وجود مجهول معنایی برای برخی از ترکیبات ذکر می شود؛ اولین دلیل اشاره به وجود سد هم معنایی دارد؛ دومین دلیل به امکان استفاده از فعل «گرفتن» در ساختار مجهول معنایی می پردازد و آخرین دلیل هم به وجود بالقوة این نوع مجهول برای برخی از ترکیبات اشاره خواهد کرد.
بررسی ساخت مرکب های برون مرکز زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار و معنای واژه های مرکب همواره یکی از موضوعات مورد توجه زبان شناسان و دستوریان بوده است. زایابودنِ فرایند ترکیب در بسیاری از زبان ها از جمله فارسی و انگلیسی، خود می تواند دلیل موجهی برای توجه زبان شناسان به این فرایند باشد. واژه های مرکب را به لحاظ ساختار معنایی و وجود هسته معنایی در ترکیب می توان به واژه های مرکب درون مرکز، برون مرکز، دوسویه و متوازن تقسیم کرد. هریک از این گروه ها را نیز می توان، ازلحاظ ساختاری، در گروه های کوچکتری جای داد. واژه های مرکب برون مرکز در تقابل با واژه های مرکب درون مرکز معنا و مفهوم پیدا می کنند. برخلاف ترکیبات درون مرکز، بسیاری از ترکیبات برون مرکز معنای استعاری دارند، لذا از این دسته ترکیبات در زبان فارسی، می توان برای فرایند واژه سازی در برابرنهادهای واژه های علمی و بیگانه استفاده کرد. هدف پژوهش حاضر، ابتدا ارائه توصیفی از فرایند ترکیب، به ویژه ترکیب های برون مرکز، و سپس طبقه بندی واژه های برون مرکز فارسی براساس طبقه بندی باور (2009) است. در این پژوهش نشان می دهیم که برون مرکزبودنِ ترکیب در فارسی، در اغلب موارد، وابسته به ساختار نیست بلکه به دامنه ارجاع ترکیب بستگی دارد. داده های پژوهش حاضر از بررسی متون آموزشی زبان و ادبیات فارسی دبیرستان سال تحصیلی 1393 به دست آمده اند.
حرف اضافه/ǰɑ/ در گونة بابلیِ زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گونة بابلیِ زبان مازندرانی، حرف اضافة /ǰɑ/ پسایند است و بر نقش های معناییِ خاستگاه، همراهی، ابزار و روش دلالت می کند و کارکرد معناییِ آن همانند «از» و «با» در زبان فارسی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که با توجه به تحولات تاریخی زبان های ایرانی، کدام نقش معنایی این حرف اضافه اصلی است و کدام حاصل تغییر معنایی. در این مقاله، صورتِ کهنِ /ǰɑ/ و کارکردهای معنایی آن در دوره های باستان و میانة زبان های ایرانی بررسی و مشخص شده است که /ǰɑ/ بازماندة hačaیا hačāدر زبان های اوستایی و فارسی باستان، و sacāدر زبان سنسکریت است. کارکرد اصلی این حرف اضافه دلالت بر نقش معنایی همراهی بوده است. در تحولات تاریخی زبان، این حرف اضافه با گسترش معنایی بر نقش های معنایی ابزار، سبب و روش دلالت کرده است. بازمانده های این حرف اضافه در دوره هایِ میانه برای دلالت بر نقش های معناییِ همراهی، ابزار، روش و سبب به کار رفته اند. /ǰɑ/ در گونة بابلی زبان مازندرانی کارکرد اصلی این حرف اضافه را حفظ کرده است. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی گویشوران گردآوری شده و شیوة بررسی آنها توصیفی - تحلیلی است.
تحلیل انسجام متنی غزلی از حافظ براساس ساخت مبتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که همواره در بحث از ساختار غزل مطرح می شود، موضوعِ بود یا نبودِ انسجام در غزل است. در همین راستا، مقاله پیشِ رو در پیِ آن است که با به کارگیری رویکرد زبان شناسی نقش گرا و استخدامِ الگویِ انسجامِ ساختاری، ساختارِ تماتیکِ غزلی از حافظ را بررسی کند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش آن است که با تحلیلِ ساختارِ تماتیک «بند» و نحوه ساز مان دهی عناصرِ درونی آن چگونگی، بروز و ظهورِ انسجام ساختاری را در غزل فارسی بحث و بررسی کند. از این رو پس از تبیینِ کلیاتی درباره فرانقش ها، نحوه سازمان دهی جمله از منظرِ ساختارِ تماتیک، و گونه های نشان دار و بی نشانِ ساختار آغازگر-بیانگر در زبانِ فارسی مطرح می شود. در ادامه با استخدامِ روشِ توصیفی تحلیلی در بررسی ساختارِ تماتیک جملات، غزلی از حافظ بررسی می شود. این بررسی علاوه بر آشکار کردنِ نکاتی درباره انسجامِ ساختاری غزل و نحوه سازمان دهی ساختارهای مضمونیِ آن، برخی از تلقی های پنهان شاعر را نیز که در خلال این بررسی برجسته می شوند تحلیل می کند. در پایان مشخص می شود که با اتکاء به این روش می توان موضوعِ انسجام را در بسیاری از غزل های حافظ با اتکاء به نحوه سازمان دهی ساختار آغازگر-بیانگر تحلیل و بررسی کرد.
بهترین عنوان برای قصیده ای از رودکی از منظر گفتمان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که معنی شناسی بدون در نظرگرفتن بافت محیطی جملات را تفسیر می کند، کاربردشناسی در ارتباط تنگاتنگ با تحلیلِ گفتمان بوده و پاره گفتارها را در بافت محیطی و اجتماعی در نظر می گیرد و سپس آنها را تفسیر می کند. برای یکی از قصیده های رودکی در کتاب های مختلف عناوین متفاوتی چون ""حسرت جوانی""، ""پیری""، ""کنون زمانه دگر گشت"" و ""دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود"" در نظر گرفته شده است که مقاله حاضر سعی دارد از این میان با توجه به اصول گفتمان شناسی گوینده؛ مخاطب؛ موضوع؛ پیام؛ پیش فرض ها؛ کنش گفتاری و مصداق های اثر مناسب ترین عنوان را برای این قصیده برگزیند. تجزیه و تحلیل این قصیده با استفاده از روش جزء به کل صورت می گیرد. به این منظور، مطالب و موضوعات هر بیت مانند گوینده ی پیام، مخاطب، مصداق ها، معانی، بیان، موضوع هر بیت، پیش فرض ها، کنش گفتاری، عبارات اشاره ای و مانند این ها برای استنباط و استنتاج صحیح تراز متن استخراج و در جدول آورده می شوند. سپس ارتباط ابیات از منظر پیوستگی و همبستگی متن بررسی و بهترین عنوان مشخص می گردد..
آرایش واژگان در گویش های فارسی خوزستان از منظر رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش آرایش واژگان در چهار گویش فارسی خوزستان، یعنی بهبهانی، دزفولی، شوشتری و هندیجانی از نظر رده شناختی بررسی شده است. چارچوب نظری اصلی این پژوهش رده شناسی آرایش واژگان درایر است. دبیرمقدم در پژوهش خود 24 مؤلفه را در نظر گرفته است که 19 مورد آن ها برگرفته از مقاله درایر و بقیه مؤلفه ها برگرفته از پایگاه داده های وی هستند که آمار مربوط به آن در اختیارش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر نیز همین 24 مؤلفه درباره گویش های خوزستان بررسی و نتایج حاصل با منطقه
اروپا آسیا و همچنین جهان مقایسه شده اند. ابزار و روش جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه و گفت و گو و مصاحبه حضوری با گویش وران است. با تعداد 30 گویش ور بومی این گویش ها مصاحبه شده و بعد از ثبت و ضبط مصاحبه ها و گفت و گو ها، مطالب به دقت آوانویسی و سپس براساس مؤلفه های مورد نظر تحلیل شدند. در بررسی داده ها، رفتار رده شناختی هر کدام از این گویش ها در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و همچنین زبان های دنیا از جهت دارابودن مؤلفه های فعل پایانی و یا فعل میانی بررسی و تحلیل شد. به طور کلی این چهار گویش هم در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و هم در مقایسه با زبان های دنیا، به رده فعل میانی قوی گرایش دارند ؛ البته باید گفت که بر اساس آمار جدول ها رفتار رده شناختی این گویش ها با رده بینابین (آمیخته)- که دبیر مقدم (1392) برای زبان های ایرانی پیشنهاد کرده است- هماهنگ است. درباره مؤلفه های رده شناختی مشترک و غیرمشترک باید گفت که در این چهار گویش فقط مؤلفه1، 9 و 11 غیرمشترک هستند و این گویش ها در 21 مؤلفه دیگر رفتار مشترک دارند.
تحلیل فمینیستی گفتمان و توازن قدرت در رمان شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل بر پایه نظریه کُنش های گفتاری جان سِرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه جایگاه زنان در قرن نوزدهم انگلستان با بررسی گفت وگوهای رمان شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل بر مبنای نظریه کنش گفتارهای جان سِرل و شاخص های مؤثر بر آن ها نشان می دهد زنان، علی رغم قوانین حاکم بر مراودات اجتماعی و با حفظ شئونات رفتاری دوران خود، از زبان برای بهبود موقعیتشان به طور غیرمستقیم بهره برده اند. نورمن فرکلاف معتقد است ایدئولوژی غالب بر جامعه به شکلی چهره منطقی و طبیعی به خود می گیرد که گفتمان قدرت در دست گروه حاکم باقی بماند؛ اما بررسی زبان شناختی -فمینیستی آشکار می سازد که همسو با نظریه دبورا تانن، کلام و رفتار زنان بیشتر از آن که نشان دهنده شخصیت درونی آن ها باشد، حالت نمایشی دارد. قهرمان زن در نمونه گفت وگو های بررسی شده غالباً تغییراتی در انتخاب کنش خود ایجاد می نماید تا در توصیف ذهنیت شخصی اش موفق به ایجاد تأثیر قابل قبول در مخاطب شود. در پایان رمان هایی نظیر شمال و جنوب، علی رغم سکوت و فروتنی شخصیت زن در پایان داستان، دیدگاه های وی طی فرآیندی متشکل از تأثیرهای پی درپی، به قهرمان مرد داستان منتقل شده و در تصمیم ها و رفتار اجتماعی بعدی مرد نمود آشکاری دارد. چکیده مبسوط ١- مقدمه بررسی فمینیستی و سبک شناسانه رمان انگلیسی قرن نوزده شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل با استفاده از نظریه کنش گفتگوهای جان سرل نشان می دهد که علیرغم قوانین محکم حاکم بر رفتار و گفتار زنان با جنس مخالف در این دوره، زنان با بکارگیری مبتکرانه و زیرکانه زبان قادر بودند بر شرایط مدیریت کنند و قدرت را در اختیار بگیرند. ...
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی کارکردی اشاره به خود در پایان نامه های کارشناسی ارشد علوم نرم (A Functional Investigation of Self-mention in Soft Science Master Theses)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی کمی و کارکردی اشاره به خود در پایان نامه های کارشناسی ارشد در علوم نرم می پردازد. یکی از اهداف مهم این تخقیق یافتن کارکرد اشاره به خود در در پایان نامه های کارشناسی ارشد در علوم نرم بود. بدین منظور، بیست پایان نامه کارشناسی ارشد در علوم نرم ، در چهار رشته ی دانشگاهی به طور تصادفی از کتابخانه های چهار دانشگاه طراز اول انتخاب شدند. در هر رشته دانشگاهی، پنج مورد در بازه ی زمانی هفت سال (2014-2007) انتخاب شدند. این تحقیق، صرفا بخش مباحثه پایان نامه ها را مورد بررسی قرار داد. بررسی کمی این نوشته جات نشان داد که فراوانی انواع مختلف عناصر اشاره به خود، در علوم نرم کاملا متفاوت می باشد. میان این عناصر، ضمیر ""من"" با فراوانی 49 ، پر کاربردترین ضمیر اول شخص بود. همچنین این عناصر اشاره به خود، به طور کارکردی، براساس طبقه بندی نقش ضمایر شخصی در کلام Tang and John(1999)، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق حاضر، از بعد کارکردی نشان داد که پر کاربردترین نقش کلامی عناصر اشاره به خود در این نوشته جاتRecounter of research process وکمکاربردترین Originator بود.
حالت نحوی ضمیر مستتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی حالت نحوی ضمیر مستتر همواره یکی از چالش های نظریة زبان از آغاز کار دستور زایشی تاکنون بوده است. دستوریان حاکمیت و مرجع گزینی، این مقولة تهی را بر اساس قضیة ضمیر مستتر، بدون حالت نحوی انگاشتند. اما فقدان حالت، و نیز اتکا به مفهوم حاکمیت، ضمیر مستتر را متفاوت از هر عنصر اسمی دیگر می کرد. به منظور پرهیز از این وضع، فرضیة حالت تهی در آغاز کار برنامة کمینه گرا این عنصر را دارای حالت نحوی تهی دانست که آن را با هستة زمان واقع در بندمتمم در ساخت های کنترلی ناخودایستا بازبینی می کند. فقدان محتوای این نوع نگرش به حالت، هم از نگاه نظری و هم از دید تجربی مورد نقد قرار گرفت. سرانجام استدلال شد که چنانچه ضمیر مستتر بتواند حالتی را از خود بروز دهد، آن گاه همچون دیگر عناصر اسمیآشکار، داراییک حالتنحوی متعارف خواهد بود. بر این پایه، کاوش کنونی تلاش می کند به نقد و بررسی دیدگاه های پیشین دستوریان دربارة حالت ضمیر مستتر پرداخته و نشان دهد این عنصر پنهان دارای یک حالت متعارف ساختاری است که آن را با هستة زمان بند متمم در ساخت های کنترل خودایستای التزامی بازبینی می کند.
The Use of Hedging in Discussion Sections of Applied Linguistics Research Articles with Varied Research Methods (بررسی استفاده از راهبرد نرم سازی کلام در بخش بحث مقالات زبانشناسی کاربردی با روشهای تحقیق مختلف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل کلام در بخش بحث و بررسی مقالات پژوهشی از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که در این بخش یافته های پژوهشی با نگاهی به ادبیات تحقیق مورد تفسیر قرار می گیرد و مولف سهم عمده ای در تولید گفتمان این بخش از مقاله دارد (هایلند، 1999). به همین دلیل، محتوا و ساختار بخش بحث و بررسی در مقالات مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. با این حال، تعداد کمی از پژوهش ها به کارکرد نشانه های تردید در این بخش با توجه به روش تحقیق به کار گرفته شده اعم از کمی، کیفی و ترکیبی پرداخته اند. لذا، جهت پرداختن به این موضوع، در تحقیق حاضر کاربرد نشانه های تردید در بخش بحث و بررسی 150 مقاله پژوهشی (50 مقاله با روش کمی، 50 مقاله با روش کیفی و 50 مقاله با روش ترکیبی) در رشته زبانشناسی کاربردی مورد بررسی قرارگرفت. به این منظور، ساختار و کارکردهای نشانه های تردید بر اساس مدل وارتالا (2001) و مدل هایلند (1998) تحلیل شد. داده ها به روش های کمی و کیفی با به کار گیری راهبردهای کدگذاری و یادداشت برداری آنالیز شد. نتایج نشانگر تعدد و تواتر ساختاری نشانه های تردید از بیشتر به کمتر به ترتیب در مقالات کمی، ترکیبی و کیفی است. همچنین، افعال کامل و کمکی و قیدها بیشترین کاربرد را در میان انواع نشانه های تردید داشتند و به واسطه آزمون مجذور خی معنا داری تفاوت میان این انواع تایید شد. علاوه بر موارد ذکر شده، یافته ها حاکی از آن است که کاربرد نشانه های تردید در مقالات ترکیبی و کمی مشابه است. برخی کاربردهای مربوط به نتایج مقاله حاضر نیز در پایان مورد بحث قرار می گیرد.
بررسی فرآیند موسیقی جزء 30 قرآن کریم از دیدگاه نشانه – معناشناسی گفتمان (مبتنی بر الگوی تنشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار زبانی قرآن کریم، یک ساختار موسیقایی است که با کاربست بهترین و جذاب ترین شیوه ها به انتقال پیام و محتوای دینی خود دست یازیده است. ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض دینی آیات به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات قرآنی سهیم است. یکی از دانش هایی که می تواند راه جدیدی را در مطالعات قرآن کریم بگشاید و به فهم آن یاری رساند، نشانه - معناشناسی گفتمانی است. نشانه معناشناسی به منزله ی یکی از شیوه های نقد ادبی نو، برآیند نشانه شناسی ساختارگرا و نظام گفتمان روایی است که جریان تولید معنا را با شرایط حسّی- ادراکی پیوند می دهد. در این رویکرد، نشانه ها همراه با معانی به گونه هایی سیّال، پویا، متکثر و چند بعدی تبدیل می شوند. جستار حاضر درصدد است تا با رویکرد توصیفی– تحلیلی، چگونگی شکل گیری فرآیند تنشی گفتمان را در برخی آیات جزء 30 قرآن کریم و موسیقی حاصل از آیات و تأثیر آن در معانی را بررسی کند. نتایج بررسی این پژوهش بر اساس الگوی تنشی نشان می دهد که در برخی آیات، خداوند به طور مستقیم وارد فضای گفته پردازی شده و سبب خلق فشاره ی عاطفی شده است، و در این حالت آیات با سرعت بیشتری بیان می شوند اما گاه خداوند از فضای گفته پردازی خارج شده و به فضای گفته ای وارد می شود و سبب خلق گستره ی شناختی می شود و در نتیجه آیات با کندی ادا می شوند. بنابراین الگوی نشانه-معناشناسی می تواند به عنوان روشی کارآمد در تجزیه و تحلیل متن ادبی قرآن به کار رود و رویکردی نو در بررسی موسیقی آیات داشته باشد و زمینه ساز خوانش تازه ای از این متن الهی گردد.
ساختار سه لایه ای گروه تعریف در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تناظر میان گروه های مختلف نحوی از دیرباز مورد توجه زبان شناسان بسیاری بوده است. در این بین تناظر میان گروه اسمی و گروه فعلی از اهمیت بیشتری برخودار بوده است. مقالة حاضر می کوشد تا چنین تناظری را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا بررسی کند. داده های ارائه شده نشان می دهند که گروه تعریف نیز همانند گروه فعلی از سه لایة متفاوت تعبیری، توصیفی و نقش های معنایی تشکیل شده است. این لایه ها در زبان فارسی نیز هم سو با سایر زبان ها وجود دارد که در هر لایه عناصر مختلفی متناسب با آن حوزه موجود می باشد. بدین ترتیب که در لایة تعبیری گروه تعریف، مشخصات مربوط به تعبیر گروه اسمی از جمله معرفه یا نکره بودن گروه اسمی مشخص می شود. در لایة دوم یا لایة توصیفی گروه های نقشی مختلف مانند گروه صفتی و یا گروه شمار قرار دارند که نقش توصیف گروه اسمی را به عهده دارند و در لایة واژگانی نیز نقش های معنایی مناسب به موضوعات اعطا می شود.
نگاهی به نقش جنسیت نویسنده در ارائه ی جزئیات در داستان بر اساس دستور نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضرتلاشی برای تعیین بسامد و نقش جزئیات، با رویکردی مقابله ای بین نویسندگان زن و مرد، در چارچوبʼ دستور نقشگرای نظام مندʻ است. دو داستانʼ تیله-شکسته ʻنوشته سیمین دانشور (1380) و داستانʼ همانطورکه بودʻ نوشته جعفرمدرس صادقی( 1385) داده های پژوهش حاضر هستند که بر اساس مفاهیم مطرح در ʼ فرانقش اندیشگانیʻ و نظام گذرایی بررسی شده اند. از آنجا که ارائه اطلاعات جزیی در دستور نقشگرا در قالب افزوده های حاشیه ای در متن بازنمایی می شود، ابتدا افزوده های حاشیه ای موجود در هر دو داستان استخراج و با توجه به اصول دستور نقشگرا و بافت زبانی طبقه بندی شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که دانشور نسبت به مدرس صادقی از افزوده های کمتری استفاده کرده است ولی تنوع افزوده های به کار رفته در آثار او، بیشتر است. در هر دو داستان تعداد افزوده های مربوط بهʼ مکانʻبیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. در اثر نویسنده ی مرد هیچ افزوده ای مربوط بهʼ منبع و ظاهرʻ به چشم نمی خورد؛ در حالی که نویسنده ی زن، این افزوده ها را به کار گرفته است. دانشور تمام آن ها را به صورت نقل قول بیان می کند؛ بدین صورت که وی در روایت داستان از دهان شخصیت اول، در هر موقعیتی به خوبی حرف های دیگران را به خاطر می-آورد. به نظر می رسد بررسی متون ادبی از این منظر زوایای جدیدی از این آثار را در ادبیات داستانی، نقد ادبی و سبک شناسی آشکار می کند. معرفی این مقوله و کاربست آن در سبک شناسی داستان از دیگر اهداف جستار حاضر است.
بررسی ساخت اطّلاع جملات پرسشی در فارسی نو با تأکید بر متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جملات پرسشی از جمله ابزارهای زبانی هستند که با ساخت اطّلاع جمله در ارتباط هستند و یا مستقیماً علامت و سازوکاری برای تشخیص نوع اطّلاع در جمله محسوب می شوند. جملات پرسشی از لحاظ ساختار و نوع و حرکت پرسش واژه ها تاکنون مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. پژوهش حاضر به مطالعه تطبیقی تحوّل جملات پرسشی و نقش آنها در دوره فارسی نو پرداخته است. برای این منظور، متون نثر متعلّق به قرن 4 تا معاصر مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج حاصله عبارتند از اینکه جملات پرسشی در فارسی نو از نوع پرسش واژه ابقایی هستند و در عین حال، ترتیب واژگانی آزاد دارند و این ویژگی موجب می شود تا علاوه بر کانونی سازی اطّلاعی، پرسش واژه ها از طریق حرکت، نوعی کانون تقابلی در متن به وجود بیاورند و در صورت وجود هر عنصر جاذب کانون، به جایگاه گروه منظوری حرکت نمایند و تنها بار پرسشی را به جمله القاء نمایند. لذا طبق بررسی انجام شدة پیوستاری از نشانداری سیر تطوّری پرسش های دوره فارسی نو بر اساس حرکت و نوع ساخت اطّلاع پرسش ها به دست داده شده است.
خشونت کلامی در نمایشنامة هاملت با سالاد فصل: رویکردی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، مقوله خشونت کلامی در نمایش نامه هاملت با سالاد فصل در چهارچوب نظریه گفتمانی مالکین (2004) مورد بررسی قرار گرفته است. مالکین در بررسی خشونت کلامی، شاخص هایی شش گانه معرفی می کند که به واسطة آن ها زبان کنش گری خشونت بار شناخته می شود. هدف اصلی این پژوهش، معرفی و کاربست نگره ای زبانشناختی در تحلیل گفتمان خشونت آمیز دراماتیک است. در متون نمایشی (همچون دیگر متون ادبی)، شخصیت ها توسط زبان خلق می شوند؛ تحت استیلای قوانین حاکم بر آن پرورش می یابند؛ گاهی توسط آن مورد تعرض قرار می گیرند و در نهایت دگرگون می شوند. نظر به این که شکل گیری شخصیت های نمایشی بر پایه دیالوگ هایشان شکل می گیرد، مطالعة علمی خشونت کلامی به عنوان یکی از مؤلفه های کلام دراماتیک در این نوع ادبی ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر بر پایة نظریة مالکین (2004) در مورد الگوهای خشونت کلامی در درام، با رویکردی گفتمانی به بررسی این الگوها در نمایش نامه هاملت با سالاد فصل اکبر رادی می پردازد، و تلاش می کند تا مؤلفه های غالب در گفتمان خشونت آمیز شخصیت های این نمایش را ارائه کند.
بررسی تطبیقی و نقد آراء دستورنویسان درباره عناصر ساختمانی گروه اسمی در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است دیدگاههای دستورنویسان برجسته ی معاصر درباره ی عناصر ساختمانی گروه اسمی با هم مقایسه و وجوه اختلاف و اشتراک آنها مشخص شود. بعد از آن دیدگاههای مختلف با اصول علمی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. در این تحقیق،ضرورت توجه به هسته ی مصدری و وابسته های اختصاصی آن، نقش نماها و هسته ی همسان در ساخت گروه اسمی اثبات گردیده و وابسته ی گروه ساز بودن تکواژهای دستوری و نقش مکرر ناپذیرفتنی دانسته شده است. همچنین نظریه ی وجود گروه اسمی چند هسته ای و گروه اسمی آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در این تحلیل موارد زیر مشخص گردیده است: بدل نه هسته ی همسان است و نه نقش مکرر بلکه مسندواره ای است که با هسته ی خود گروه اسمی وابستگی تشکیل می دهد؛ تاکید نه هسته ی همسان است و نه وابسته ی گروه ساز؛ تفسیر هسته ی همسان نیست اما درباره ی نقش مکرر یا وابسته بودن آن تحقیق بیشتری لازم است.
ساخت غیرشخصی در گیلکی شهرستان لنگرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی ساخت های غیر شخصی در گویش گیلکی شهرستان لنگرود در چارچوب نظریه کمینه گرا می پردازیم. هدف از این پژوهش، تعیین ماهیت عنصر غیر فعلی و نحوه اطلاق حالت به گروه اسمی ابتدای این جملات و تبیین جایگاه زیر ساختی و روساختی این سازه است. بررسی داده های گیلکی نشان می دهد که ساخت های غیر شخصی قالبی دارای گزاره مرکب اند و فعل آن ها از نوع نامفعولی است. عنصر غیر فعلی به عنوان هسته گزاره، نقش معنایی تجربه گر به گروه اسمی ابتدای جمله اعطا می کند. این گروه اسمی در حقیقت متمم حرف اضافه پسایند «را» است و با آن تشکیل یک گروه حرف اضافه ای می دهد و در زیر ساخت نحوی در جایگاه شاخص گروه اسنادی (محمول غیر فعلی) ادغام می شود. به اعتبار آزمون های فاعلی، این گروه حرف اضافه ای در روساخت نحوی به جایگاه شاخص گروه زمان حرکت نمی کند و به همین خاطر گیلکی فاقد فاعل کوئرکی است. از این رو گروه حرف اضافه ای را مبتدای رو ساختی درنظر می گیریم.