فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
زبانهای شمال قفقاز
تحلیلی بین زبانی از پارامتر ضمیراندازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارامتر ضمیر اندازی را می توان همان ""محدودیت نیاز به فاعل"" در نظر گرفت که در اولین مطالعات زایشی در این زمینه توسط پرمیوتر (1971) مطرح شد (جگلی و سفیر 1991) . براساس این پارامتر زبان های فاعل تهی (null subject) یا ضمیر انداز (pro-drop) در جملات زمان دار می توانند دارای فاعل های ناملفوظ باشند و در مقابل زبان های غیر ضمیرانداز الزاماً ضمیر فاعلی با نمود آوایی دارند. به موجب این پارامتر، زبان های دنیا در دو گروه عمده زبان های ضمیرانداز یا فاعل تهی و غیر ضمیرانداز قرار می گیرند. مسئله مهمی که در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که زبان های ضمیر انداز علیرغم این که دارای ویژگی های مشترک هستند رفتار کاملاً یکسانی ندارند و می توان آنها را در چهار زیرگروه مختلف قرار داد که عبارتند از زبان های ضمیرانداز ثابت(Consistent null subject)، ضمیرانداز پوچواژه ای(Expletive Null-Subject) ، ضمیرانداز نسبی(Partial null subject) و ضمیرانداز کلامی(Discourse Pro-Drop) (روبرتز و هولمبرگ2010). در این مقاله رفتار مشترک زبان-های هر زیر گروه مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به ویژگی های زبان فارسی، جایگاه این زبان در این طبقه بندی مشخص می گردد. پی بردن به این موضوع در بررسی پدیده های نحوی در این زبان اهمیت پیدا می کند، بالاخص هنگامی که زبان شناسان سعی داشته باشند پدیده نحوی را به صورتی تبیین کنند که منجر به دست یافتن تعمیمی گردد.
تحقیقات و انتقادات تاریخی ادبی: طهران یا تهران (2)
حوزههای تخصصی:
تکمله حوله
المشکل الدلالی عند الجبّی فی کتابه ""شرح غریب ألفاظ المدوّنة"" (مشکلات و مسائل معنی شناسی در کتاب "" شرح غریب ألفاظ المدوّنه"" جبّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلدار غفور حمدامین در این پژوهش، چالش ها و مسائل معنی شناسی در کتاب شرح غریب ألفاظ المدوّنه، نوشته جبّی در اصطلاحات فقهی مذهب مالکی مورد نقد وبررسی قرار گرفته است. این مقاله از مقدمه، پیش درآمد، سه مبحث و یک نتیجه گیری کلی تشکیل شده است. در پیش درآمد این تحقیق، به بیان مسائل معنی شناسی، چه از جنبه زبانی و چه از نظر اصطلاحی پرداخت شده، و کتاب المدوّنه در فقه مالکی مورد تعریف و شناسایی قرار گرفته است. مبحث اول پژوهش به زندگی نامه جبّی و شخصیت و روش علمی وی در کتاب مذکور، اختصاص داده شده است. در مبحث دوم نحوه بینش فکری جبّی در قضایا و مسائل معنی شناسی بیان شده است. و در مبحث سوم ناهنجاری ها و مسائل و مشکلات اصطلاحی معنایی جبّی مورد مداقّه و کاوش قرار گرفته، پدیده های زبانی اصطلاحی کتاب وی تجزیه و تحلیل شده است. و در پایان، مهمترین نتایج تحقیق بیان شده است. در این مقاله تلاش شده پیوندهای پژوهش های زبانی و فقهی شناسانده شود. نیز سعی شده است تا روش مندی جبّی و متدلوژی وی در نقد و بررسی واژه های غریب (نا آشنا)، چه در معنا شناسی فرهنگ واره خود، و چه در اصطلاح های فقهی خویش، بیان شود. در حقیقت می توان گفت که جبّی در کتاب دردانه خود گنجینه ای از معانی و دلالت های لغوی پر باری اندوخته است که نشانگر ژرف نگری وی در مسائل معنا شناسی است. و نیز بیانگر آشنایی عمیق و دقیق وی با زمینه های زبانی اصطلاحی دوره خود بوده است. علاوه بر این، کتاب جبّی حاوی انبوهی از پدیده های زبانی است که مورد تجزیه و تحلیل معنا شناسانه و مو شکافانه وی قرار گرفته است؛ و در نتیجه می توان آن را به عنوان یک گنجینه زبان شناسی که روشنگر حضور ریشه های فرهنگ واره های لغوی تاریخی است، به شمار آورد.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی کارکردی اشاره به خود در پایان نامه های کارشناسی ارشد علوم نرم (A Functional Investigation of Self-mention in Soft Science Master Theses)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی کمی و کارکردی اشاره به خود در پایان نامه های کارشناسی ارشد در علوم نرم می پردازد. یکی از اهداف مهم این تخقیق یافتن کارکرد اشاره به خود در در پایان نامه های کارشناسی ارشد در علوم نرم بود. بدین منظور، بیست پایان نامه کارشناسی ارشد در علوم نرم ، در چهار رشته ی دانشگاهی به طور تصادفی از کتابخانه های چهار دانشگاه طراز اول انتخاب شدند. در هر رشته دانشگاهی، پنج مورد در بازه ی زمانی هفت سال (2014-2007) انتخاب شدند. این تحقیق، صرفا بخش مباحثه پایان نامه ها را مورد بررسی قرار داد. بررسی کمی این نوشته جات نشان داد که فراوانی انواع مختلف عناصر اشاره به خود، در علوم نرم کاملا متفاوت می باشد. میان این عناصر، ضمیر ""من"" با فراوانی 49 ، پر کاربردترین ضمیر اول شخص بود. همچنین این عناصر اشاره به خود، به طور کارکردی، براساس طبقه بندی نقش ضمایر شخصی در کلام Tang and John(1999)، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق حاضر، از بعد کارکردی نشان داد که پر کاربردترین نقش کلامی عناصر اشاره به خود در این نوشته جاتRecounter of research process وکمکاربردترین Originator بود.
واژه بست های مفعولی و آرایش بنیادین واژگان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این بررسی در چارچوب دستور گشتاری و مبانی رده شناسی و با هدف تعیین جایگاه زیرساختی واژه بست های مفعولی زبان فارسی، ونیز تبیین رابطه ی همزمانی-درزمانی این جایگاه با آرایش بنیادین واژگان این زبان صورت گرفت. ازاین رو، با لحاظ زیرساخت «واژه بست+فعل» در تقارن با رده sov، نتیجه گیری شد که گشتار حرکت واژه بست مفعولی را از جایگاه مذکور به سمت محل ظهور هدایت می کند. مضافاْ، جهت گیری های نحوی، صرفی و نوایی، به عنوان سه معیار مؤثر در چگونگی واژه بست افزایی معرفی شده که ممکن است با گذشت زمان متفاوت عمل کنند. در همین راستا، با اشاره به «شرط کوتاه ترین حرکت»، به رابطه ی فرایندهای انضمام و واژه بست افزایی در فارسی معاصر اشاره شده و استدلال شد که برخلاف فارسی نو قدیم، نادستوری شدن الحاق واژه بست به جزء اسمی برخی از افعال مرکب در گونه ی معیار مؤید این رابطه است. در راستای تبیین پیامدهای رده شناختی واژه بست افزایی درابتدا به فرضیه ی مطرح در دبیرمقدم (1997) مبنی بر تغییر رده ی فارسی از ov به vo اشاره شده و با استناد به شواهد تاریخی و گویشی این نتیجه به دست آمد که بررسی سیر تحول تاریخی مشهود در نظام واژه بستی فارسی، تبیین قابل توجهی برای ناهمخوانی زبان فارسی با معیارهای بیست گانه ی درایر(1992) و همگانی شماره 25 گرینبرگ (1963) به دست می دهد. ازاین رو، در پایان این نتیجه گرفته شد که بررسی عملکرد و سیر تحول واژه بست های ضمیری زبان فارسی، فرضیه ی قرار گرفتن این زبان در جریان تغییر رده را تقویت می کند.
Syntactic Structures and Rhetorical Functions of Electrical Engineering, Psychiatry, and Linguistics Research Article Titles in English and Persian: A Cross-linguistic and Cross-disciplinary Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A research article (RA) title is the first and foremost feature that attracts the reader's attention, the feature from which she/he may decide whether the whole article is worth reading. The present study attempted to investigate syntactic structures and rhetorical functions of RA titles written in English and Persian and published in journals in three disciplines of Electrical Engineering, Psychiatry, and Linguistics. To this end, 750 English and 750 Persian RAs were randomly selected from reputable English and Persian journals in these fields and syntactic structures of their titles were analyzed based on Dietz’s (1995) taxonomy. The results revealed that, despite some similarities, there were some cross-linguistic and cross-disciplinary differences in title structures. The differences were found in title components and title length and style. Generally, English titles were shorter in length than Persian ones. Psychiatry titles were the longest, whereas Linguistics ones were the shortest. Although the majority of titles were single-unit ones, English authors used multiple-unit titles more than Persian ones. Multiple-unit titles were also employed the most in Linguistics RAs. No significant difference was found regarding combinations of multiple-unit titles in the two languages; however, topic-description combinations were the most frequent in Electrical Engineering and Linguistics titles, whereas topic-method ones were the most popular in Psychiatry titles. Moreover, the post-modified nominal group construction was the most frequent syntactic structure across single-unit titles. Such findings can contribute to the developments of English for Specific Purposes and provide some information about Persian and English RA titles structures in different disciplines.
شیوه های گفتمانی تبلیغات روزنامه ها و مجلّات زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلیغات نوعی گفتمان است که در آن گوینده می کوشد با استفاده از ابزارهای گفتمانی به ترغیب مخاطب بپردازد. این مقاله، به بررسی ابزارها یا شیوه های گفتمانی به کار رفته در تبلیغات روزنامه ها و مجلّات زبان فارسی بر اساس الگوی وودز (2006) می پردازد که شامل این موارد می باشد: 1- الگوهای صوتی که نوعی بازی با صداها و شیوه ی شاعری است مانند تکرار، ریتم ، قافیه و نماد صوتی .2- انتخاب کلمات که استفاده زبانشناسانه از کلمات زبان است از قبیل کلمات ضد و نقیض ، مبالغه ، بیان مواد تشکیل دهنده و استفاده از صفات مانند صفت«جدید». 3- ساختار جملات مثل صفت عالی، صیغه امری، ساخت سه قسمتی ، چندکلمه بدون الگوی دستوری، صفت یا قید مقایسه ای و سوال بلاغی . 4- کاربرد معنایی مثل شخصی سازی ، پیش انگاری و جان بخشی به اشیا . در این مقاله، الگوهای فوق در تبلیغات مجلّات و روزنامه های زبان فارسی بررسی شده تا معلوم گردد کدامیک از آنها در تبلیغات مطبوعات زبان فارسی کاربرد دارد و میزان آن چقدر است؟ برای این منظور، از مجلّات موفقیّت، خانواده، خانواده سبز و روزهای زندگی، و نیز روزنامه های جام جم، همشهری ،کیهان و اطلاعات از هر کدام ده عدد، جمعا تعداد چهل مجله و چهل روزنامه از سالهای هشتاد و نه و نود انتخاب و به روش توصیفی _تحلیلی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که همه ی الگوهای وودز در تبلیغات نوشتاری زبان فارسی استفاده نمی شود، مثلا شیوه «جان بخشی به اشیاء» کاربردی ندارد. سایر شیوه ها نیز کاربرد یکسانی ندارند. صفت عالی و شخصی سازی» به طورمساوی دارای بالاترین میزان کاربرد بوده اند، «ریتم» کمترین کاربرد و سایر شیوه ها بین این دو، روی پیوستار قرار می گیرند.
Nominalization in the Writing of Novice vs. Experienced Members of Academic Communities: A Comparative Discourse Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The language register used in academic communities has the special features of density, complexity, and abstractness which are associated with nominalization with which new members of the communities might not be familiar. To explore the possible distance between novice and established members regarding their awareness of this grammatical feature, the present study investigated the employment of nominalization in the writings of Iranian graduate students (both MA and PhD students) and experienced figures in applied linguistics. Forty five research articles in the discipline by the three groups of writers served as the corpus of the study. A rigorous analysis began by identifying and outlining nominalization instances manually through and per all rhetorical sections of the articles. The occurrences of the two types of nominal expressions was counted and normalized. So as to detect the possible significant differences between the samples, chi-square tests were run. The results revealed that the experienced writers used significantly more nominalization in their writings. However, although the total nominal expressions used in MA texts were more than those used in PhD texts, the difference turned out not to be significant. There were also similarities and variations in the ranking patterns of the two types of nominalization in four rhetorical sections of the three groups of the articles. It can be concluded that the differences might reflect the distance between the novice and the established authors regarding their awareness of the importance of nominalization in academic writing. The implications of the study for EAP courses were also discussed.
حینما یستنجد الترکیب بالصواتة (حالتا دفع الالتباس وتأسیس علاقات ترکیبیة)
حوزههای تخصصی:
یرمی هذا البحث إلى البرهنة على أن الوقف، باعتباره ظاهرة إیقاعیة (صوتیة)، لیس تابعا للترکیب ولا أثرا من آثاره کما کانت قد ذهبت إلى ذلک الصواتة التولیدیة. وقد اعتمد الباحث، للبرهنة على استنجاد الترکیب بالوقف وإعادة تنظیم القول لیکون تاما ودالا، على نصوص من القرآن الکریم، وعلى تراث لغوی ساهم فیه النحاة والمفسرون والأصولیون، من جهة، وعلى تراث لسانی طمسته النظریات التی هیمنت على الساحة اللسانیة. وقد اکتفینا، هنا، بدراسة ظاهرتین: تتمثل أولاهما فی دور الوقف فی رفع اللبس الترکیبی، بینما تتمثل الثانیة فی تأسیس الوقف للعلاقات الترکیبیة. وقد تبنینا، لبیان ذلک، النظریة الصواتیة الإیقاعیة کما تبلورت داخل الاتجاه التولیدی.
وقد خلصنا إلى أن الوقف مبنین للقول، وموجه وبان له. وبذلک لا یکون الوقف ظاهرة سطحیة بل هو ظاهرة مؤسسة للقول مساویة، فی هذا الباب، للترکیب. وهکذا، تبطل فکرة تحکمیة الترکیب، وتبرز فکرة التعاون بین مکونات النحو (الصواتیة والصرفیة والترکیبیة والدلالیة والتداولیة) من أجل إنتاج أقوال تؤَمِّن التواصل اللغوی وتصونه.
تحقیقات و انتقادات تاریخی ادبی: طهران یا تهران؟
حوزههای تخصصی:
سازگاری واژگان قرضی: رویکردی درکی-واجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فرایند سازگاری واژگان قرضی انگلیسی در زبان فارسی در قالب رویکرد درکی-واجی سیلورمن (1992) می پردازد. در این پژوهش در پی پاسخ به این دو سوال هستیم که آیا درج واکه به عنوان یک راهکار اصلاحی در سازگاری واژه قرضی نوعی توهم درکی است یا اساس واجی دارد و فرایند سازگاری واژه های قرضی انگلیسی در فارسی را در قالب کدام یک از رویکردهای مطرح در این حوزه می توان مورد بررسی قرار داد. در پاسخ به پرسش اول دو آزمایش با حضور 12 شرکت کننده که با زبان انگلیسی آشنایی کمی داشتند ترتیب داده شد که نتایج حاکی از آن بود که پدیده درج واکه در خوشه های همخوانی وام واژه های انگلیسی در فارسی نوعی توهم درکی است و در سطح درک کلام اتفاق می افتد. در خصوص پاسخ پرسش دوم نیز نتایج نشان می دهد فرایند سازگاری واژگان قرضی بهتر است با نگاهی درکی-واجی مورد بررسی قرار گیرد، که در این میان مدل دو سطحی سیلورمن (1992) به عنوان یک مدل درکی-واجی می تواند گزینه مناسبی باشد.
توالی بندهای قیدی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر ضمن بررسی توالی بندهای قیدی، به رابطة آن با عواملی چون معنا، کلام، وزن و تصویرگونگی پرداخته ایم. بدین منظور پیکره ای با 1343 جمله حاوی بند قیدی گردآوری کرده ایم که شامل شش نوع بند قیدی زمان، شرطی، سببی، منظوری، نتیجه ای و حالت است. با استفاده از تحلیل آماری درمی یابیم که بندهای قیدی در فارسی در دو جایگاه آغازی و پایانی واقع می شوند و گرایش غالب آنها به قرار گرفتن در جایگاه آغازی است و همچنین از چهار عامل یادشده، سه عامل در تعیین توالی این بندها مؤثر است. عامل معنا تأثیر بسزایی در توالی انواع بندهای قیدی دارد و عامل کلام نیز عامل بسیار مهمی در تعیین جایگاه بندهای قیدی است. وزن به عنوان عاملی شناخته شد که نقشی در تعیین این توالی ندارد، اما تصویرگونگی عاملی مهم در تعیین جایگاه این گونه بندها، به ویژه بندهای آغازی است
«آغاز» و معنی ناشناخته آن در شاهنامه و متون دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر واژه آغاز را با معنی ناشناخته آن در بیتی از شاهنامه فردوسی بررسی می کند. آغاز احتمالاً گونه دیگر آغار از مصدر آغاریدن/ آغشتن «تر کردن» است. این واژه در متون فارسی دیگری نیز به کار رفته است که در این تحقیق شواهدی از آن ذکر می شود.
نکاتی چند درباره مطالعه معنی در شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منابع معتبر زبان شناسی جهان ، آنگاه که سهم شرق در مطالعات زبانی به طور عام ومعنی شناسی زبان به صورت خاص مطرح می شود، تنها مروری مختصر بر بررسی های زبان شناختی اندیشمندان اسلامی طی قرون دوم تا دهم هجری صورت می گیرد. برای نگارندة این سطور همواره این سئوال مطرح بوده است که 1- آیا به لحاظ منطقی می توان پذیرفت که در میان ملل شرقی ، شوق کنکاش در مورد پدیده پر رمز و راز زبان ، تنها در مقطعی خاص از طول تاریخ و صرفا در میان اندیشمندان اسلامی برانگیخته شده است ؟ و 2- اگر چنین است ، چه انگیزه ای برای آغاز آن و چه دلیلی برای ادامه نیافتن این مطالعات پس از قرن دهم هجری می توان یافت ؟