فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۱ مورد.
رابطه دین و تلویزیون از منظر دو دیدگاه ابزارنگر و غیرابزارنگر
منبع:
رادیو تلویزیون سال هفتم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
163 - 180
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دیدگاه های ابزارنگر و غیرابزارنگر به تلویزیون مورد بررسی قرار گرفته و نظرات درباره همخوان بودن تلویزیون با ماهیت دین و یا تقابل با آن تحلیل شده است. سپس متون چند مقاله درباره رابطه دین و تلویزیون مورد بررسی کیفی قرار گرفته تا به این پرسش پاسخ داده شود که در متون انتخاب شده، رابطه دین، به ویژه دین اسلام، با تلویزیون، چگونه تشریح شده است. هدف از این مقاله بررسی رابطه دین و رسانه در این متون و نسبت های آن با دیدگاه های ابزارنگر و غیرابزارنگر بوده است.
درآمدی بر فلسفه تلویزیون
حوزههای تخصصی:
فلسفه تلویزیون را می توان در بستر فلسفه رسانه فهم کرد و برداشت از فلسفه تلویزیون در ساحت ها و ابعاد گوناگونی که فلسفه رسانه بدان تقسیم بندی می گردد و متفکران بدان پرداخته اند، قابل بررسی است. از دیگر سوی، فلسفه تلویزیون هم از منظر فنی و هم از منظر قالب های آن قابل بررسی است و لذا می توان در سه بخش تصویر، واقعه و سریال ابعاد آن را مورد مطالعه قرار داد. تلویزیون با توجه به سازمان بندی و شیوه عمل مختص به خود، تفکر و تجربه ای را تولید می کند، تلویزیون در اصل شکلی مختص به خود از تفکر و تجربه است که با عنایت به آن نه تنها جنبه فنی تلویزیون فراموش نمی شود، بلکه بر آن تأکید و تمرکز نیز می شود. تلویزیون عضو ماشینی زندگی انسان است که به فنی شدن و تکنیکی شدن تفکر می انجامد. تلویزیون رسانه ای است که ادراکی جهانی را برای انسان میسر می سازد. در این نوشتار فلسفه تلویزیون در سه بخش و با در نظر گرفتن سه برداشت از فلسفه رسانه بررسی می شود.
تحلیل قرائت های زنان از مجموعه های تلویزیونی(مطالعه موردی قرائت های زنان شهر ایلام از سریال فاصله ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی نحوة تفسیر و رمزگشایی سریال «فاصله ها» از سوی زنان شهر ایلام است. مبنای نظری کار، رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعة تلویزیون و مخاطبان آن است. مسئلة اصلی در این پژوهش این است که در سریال تلویزیونی فاصله ها کدام دسته از ایده ها و ارزش ها مسلط هستند و طبیعی جلوه داده می شوند و مخاطبان (در اینجا زنان شهر ایلام) بسته به جایگاه اجتماعی شان به چه گفتمان هایی دسترسی دارند و با توجه به این گفتمان ها چگونه خوانش مرجح این سریال را رمزگشایی می کنند؟ ابتدا با استفاده از روش نشانه شناسی ساخت گرایانه تلاش شده، خوانش مرجح سریال تشریح شود و سپس با استفاده از روش مصاحبة گروهی متمرکز، قرائت های زنان از این مجموعه مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از این است که تفاوت های زیادی در واکنش مخاطبان، نسبت به این سریال وجود دارد و آنان دریافت کنندگان منفعل پیام های موجود در سریال نیستند. زنان با توجه به طبقة اجتماعی و شرایط اجتماعی ای که در آن زندگی می کنند، دسترسی متمایزی به گفتمان های متفاوت دارند و بنابراین از سوبژکتیویتة ناهمسانی برخوردارند. به همین دلیل در مواجهه با گفتمان مسلط سریال، آن را به گونه های متفاوتی رمزگشایی می کنند.
ضرورت نگاشت مسیر فناوری در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
منبع:
رادیو تلویزیون سال هفتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۵
43 - 74
حوزههای تخصصی:
در حالی که سازمان های پخش گسترده[1] در حال گذار از آنالوگ به دیجیتال مجبور به صرف هزینه های گزافی هستند، سرویس دهنده های جدید با استفاده از زیرساخت های جدیدی چون مخابرات سیار، مدم های DSL، فیبر نوری و شبکه های کابلی با ارائه محیط های جدید، مخاطبین را به سوی خود جلب کرده و دنیای مربوط به خود را هر روز بیشتر از دیروز تحدید می کنند.
مخاطبینی که تا دیروز سرویس های محدودی آنان را راضی می کرد، امروز سرویس های متنوعی را درخواست می کنند و راضی نگاه داشتن آنان مشکل تر از گذشته می باشد. رقابت شدید میان بازیگران صحنه، هر روز مرزهای جدیدی را تعریف می کند و هشیاری و برنامه ریزی دقیق تری را طلب می کند.
در این بین آنان که پیش از یک تقاضا از سوی مخاطبین، برای پاسخ گویی به آن اندیشیده و فناوری لازم را به خدمت گرفته و پرسنل خود را آماده کرده اند قادر به ادامه حیات بوده و در صحنه باقی می مانند، و آنانی که بی توجه به روند تغییر در فناوری تنها امروز را می بینند در تنگنای چالش با تغییرات پرسرعت هر روز محدودتر از دیروز به حیات خود ادامه داده تا بالاخره در رقابت شدید میدان را به رقبا تسلیم خواهند نمود.
آن چه سازمان ها، شرکت ها و دولت ها به آن نیازمند هستند، داشتن یک مسیرنمای فناوری است. به طوری که قادر باشند قبل از وقوع یک تغییر و قبل از تأثیر ناشی از یکفناوری جدید، آمادگی لازم را ایجاد و قادر به مدیریت شرایط جدید باشند. با روش های مطرح مانند سناریو نویسی و آینده نگاری از مرز پیش بینی گذشته و خود نسبت به تعریف شرایط در هر مقطع پرداخته و به تعبیری آینده را خود بسازند
<br clear="all" />
2. broadcasters
در چیستی آگاهی
منبع:
رادیو ۱۳۸۹ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
ضوابط شفاف و غیرشفاف در تولید برنامه های دینی تلویزیون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله از میان سه منظر برای بررسی تلویزیون یعنی مخاطبان، محتوای برنامه و نظام تولید، منظر سوم مورد تأکید قرار گرفته و با بررسی نظام تولید برنامه های دینی تلویزیون، تلاش شده است تا ضوابط شفاف و غیرشفاف برنامه های دینی به عنوان بخشی از نظام تولید تبیین گردد. بستر یا چهارچوب نظری این بررسی تئوری های مرتبط با اقتصاد سیاسی رسانه است که مفاهیمی همچون مالکیت، اقتصاد سیاسی و هژمونی را در نظام تولید و کنترل از طریق ضوابط مؤثر می داند. روش دستیابی به این مقصود، مطالعه کیفی بوده است که در آن از سویی اسناد سازمان صدا و سیما بررسی شده و از سوی دیگر با دست اندرکاران تولید برنامه های دینی در سطوح مختلف، مصاحبه عمقی صورت گرفته تا از مجموع آن بتوان به چشم اندازی در این رابطه دست یافت. از مجموعه مباحث می توان نتیجه گرفت که ضوابط برنامه های دینی در ابتدا صرفاً شامل نبایدهای حوزه های مختلف دینی اعم از اعتقادات، اخلاق و احکام می شود، اما در ادامه ضوابط خودساخته ای در برنامه های دینی ساری و جاری می شود که تثبیت هژمونی مورد نظر را به ذهن متبادر می سازد.
تلویزیون و نقش آن در توسعه تئاتر کشور
منبع:
رادیو تلویزیون سال ششم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۱
96 - 123
حوزههای تخصصی:
حاکمیت و تسلط رسانه ها بر نوع تفکر مخاطبان در دنیای کنونی امری رایج و متأسفانه پذیرفته شده است. در میان رسانه های فراگیر، تلویزیون از جایگاهی ممتاز برخوردار است و به دلیل ویژگی های خاص، بر دیگر رسانه ها غلبه یافته است. تلویزیون در کشور ما با توده مخاطب، ارتباط وسیعی دارد و می تواند در دیدگاه های فرهنگی، سیاسی، فلسفی، اعتقادی، اقتصادی و... مردم تأثیر بگذارد. از این منظر تلویزیون عامل ارتباطی بسیار قوی، وسیع و عمیقی است. از طرف دیگر تلویزیون در زمینه زیبایی شناسی مخاطب و ارتقای سطح سلیقه او و ایفای نوعی نقش فرهنگی توان بالایی دارد. همچنین ارتباط تئاتر و تلویزیون از ابتدای پیدایشِ تلویزیون به شکل تعاملی و دوسویه وجود داشته که به شرط هدایت صحیح، می تواند به ایجاد همزیستی مسالمت آمیز میان این دو منجر شده و هر دو رسانه را منتفع کند. هرگاه این تعامل به درجه مطلوبی ارتقا یابد، هم تئاتر و هم تلویزیون به اهداف خود نزدیکتر می شوند. از طرف دیگر چون تئاتر می تواند به لحاظ عاطفی و فکری نیز تأثیر فراوانی بر مخاطب خود بگذارد، ظرفیت فراوانی برای بیان مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی ایجاد می کند. تئاتر به زعم نگارنده، خود یک رسانه است و اتفاقاً می تواند کامل ترین رسانه نیز باشد؛ زیرا
ویژگی های منحصر به فرد و یگانه ای به لحاظ تأثیرگذاری دارد.
پژوهش حاضر با در نظر گرفتن ویژگی های دو رسانه تلویزیون و تئاتر بر روی خصیصه فرهنگی این دو رسانه متمرکز شده است و سعی دارد تأثیرگذاری تلویزیون بر توسعه تئاتر را بررسی کند. تعامل، تأثیر و تأثر متقابل و مقایسه میان این دو رسانه نیز مبحثی است که به موازات بحث اصلی در این تحقیق دنبال شده است. بدیهی است هدف ثانویه از انجام پژوهش هایی از این دست، تلاش برای یافتن راهکارها و راه حل های فرهنگی برای ارتقا و توسعه فرهنگی جامعه است. زیرا تقویت و پرداختن به هنر/ رسانه تئاتر به دلیل ظرفیتها و ویژگیهایی که دارد ما را در دستیابی به توسعه فرهنگی یاری می رساند.