فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیین جوانمردی و تشکیلات اجتماعی جوانمردان یکی از مهم ترین موضوعات تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران است. جوانمردان، فتیان و پهلوانان با توجه به ریشه داشتن در سنت های ایرانی و اسلامی در طول تاریخ نقش مهمی در حیات عامه مردم داشته اند. عموم مطالعات نشان می دهند فتوت و جوانمردی در دوره معاصر رو به انحطاط و افول رفته است و در نهایت در بخش های خاصی از جامعه در قالب زورخانه ها و سنت های پهلوانی ساده شده ”لوتی ها“ و ”داش مشدی ها“ هنوز وجود دارد. در این مقاله بنا به رویکردهای انسان شناسی فرهنگی با نگاهی به تاریخ و تحولات اجتماعی این جماعت ها، به این نکته پرداخته شده است که جوانمردان را می توان به مثابه یک جماعت واره و یک جماعت آیینی و اخلاقی دانست که مهم ترین وجه آن، آیینی بودن و حضور امر معنوی و قدسی در آنها است. پرسش اصلی این مقاله این است که در دوران امروزی چه اتفاقی برای این تشکیلات افتاده است. با نگاهی به جماعت جوانمردان به مثابه پدیده ای اجتماعی و فرهنگی، فرض این مقاله این است که در شرایط بحران های ناشی از نوسازی جامعه ایرانی از دوره پهلوی، هیئت های عزاداری تشکیلات آیینی هستند که در امتداد جماعت واره های جوانمردان و پهلوانان در میان مردم شکل گرفته و پناهگاه معنوی و فرهنگی آنها شده اند. هیئت های عزاداری، بازتولید جماعت های آیینی سنتی جوانمردان و پهلوانان در بدنه جامعه هستند که نقشی کلیدی در حیات فرهنگی، اخلاقی و دین داری مردم دارند.
نخ ریسی سنتی (دستی) در ایالات متحده: سنتی سازی و احیا
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
167-203
حوزههای تخصصی:
رمضان در میان اهل سنت گنبدکاووس و بندر ترکمن
حوزههای تخصصی:
چشیدن مناسک: مردم نگاری حسی غذای نذری در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش مردم نگارانه نگارنده در این مقاله متمرکز بر غذا، خوردن و حس چشایی در مناسک محرم در مناطق مرکزی و جنوب شرقی و غربی شهر تهران است. غذا و خوردن جایگاه مناسکی خاصی در مناسک محرم و به ویژه روزهای نهم و دهم آن دارند، اغلب شرکت کنندگان این مناسک بزرگ یا غذا تهیه می کنند یا غذا می خورند و ادراک حسی درگیر در خوردن غذا همچون عملی مناسکی است که امر قدسی را از خلال رفتارها و باورهایی از جهان بیرون جامعه به جهان درون بدن هدایت می کند. چشیدن غذای نذری، همانند لمس کردن ضریح امامان، شخص را واجد تجربه ای می کند و به او می فهماند که چگونه می توان با عمل خوردن وارد فرایندهای فرهنگی شد. از طریق ادراک حسی است که یک فرهنگ می تواند به واقعی ترین شکل ممکن توسط اعضای خود درک شود و شاید چشیدن عمیق ترین تجربه فیزیکی آن باشد. بسترهای مناسکی و حیات روزمره مزه ها و غذاها را با خود همراه می سازند تا غذاواره یا رخداد چشایی مناسب خودشان را پدید آورند، غذاواره ای که حال و هوای رخدادها را می سازد و از این طریق به تجربه شرکت کنندگان شکل می دهد. خوراکی ها در زندگی اجتماعی چیزهای بسیاری را به خود متصل می کنند و به هنگام مصرف این شبکه های ارتباطی بین غذا و جامعه به کار می افتند و غذا خوردن را تبدیل به تجربه ای مرتبط با جامعه می کنند.
شگردهای طنز شنیداری در داستان های امیرحمزه
حوزههای تخصصی:
نراق، نگین شهری رو به زوال در کویر: پژوهشی در جمعیت شناسی تاریخی- انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
209 - 228
حوزههای تخصصی:
جمعیت شناسی مردم شناختی به عنوان حوزه ای نو ظهور با هدف مطالعه ی عمیق تر پدیده های جمعیتی توسعه یافته است. پژوهشگران از دریچه ی آن در تلاش هستند تا با تلفیق داده های کمّی و کیفی به آنچه که جان کالدول آن را "تجربه ی شفاف" می نامد، رهنمون شوند. هدف از این مطالعه، بررسی علل تغییرات جمعیتی و افزایش سالخوردگی جمعیت در شهر تاریخی نراق است. با توجه به رویکرد جمعیت شناسی مردم شناختی حاکم بر این مطالعه، روش های پژوهشی مورد استفاده، مجموعه ای از داده های چند شکلی و یافته های مردم شناسی اعم از مردم نگاری و مطالعات در زمانی است. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر سهم عوامل تاریخی همچون قحطی، شورش نائب خان کاشی در نراق، بلایای طبیعی از جمله زلزله، و اختلافات دینی فرقه ای از منظر جمعیت شناسی کلان و سهم عوامل دیگری نظیر فرهنگ و مضیقه های نهادی-اجتماعی نظیر جنسیت و اقتصاد حاکم بر این منطقه از منظر جمعیت شناسی خرد نگر است. در مجموع تمامی عوامل خرد و کلان فوق الذکر در طول زمان منجر به مهاجرت شمار چشمگیری از جمعیت این منطقه، رشد منفی جمعیت، تحول در ساختار سنی در جهت سالخورده شدن جمعیت در شهر نراق شده است.
تابوی نام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
103 - 119
حوزههای تخصصی:
دین در جهانِ باستان بر سه اصل استوار بوده است: جادو و ارتباط آن با دین و علم؛ توتمیسم و جنبه ی اجتماعی کیش نخستین؛ آیین های باروری و گیاهی. جادو نیرویی است که از نفوذ کلماتی به وجود می آید که با صدای بلند یا به صورت آواز خوانده می شود و انسان می تواند همان طور که روی موجودات روحانی عمل می کند، به وسیله ی واژگان و حرکات مخصوص در طبیعت تأثیر نماید و این نفوذ اساسی را برقرار سازد که آن را جادو می نامند. در مواقعی جادو دستورات منفی، یعنی ممنوعیت ها را دربردارد؛ جادوی منفی تابو است و هر چیزی که به دلیل و علتی ترس و اضطراب به دل می افکند را تابو گویند. نام ها در بسیاری از جوامع تابو هستند، حمله به نام فرد قابل مقایسه یا حتی بدتر از حمله به بدنِ فرد است. تابوی نام برپایه ی ترس است. همان طور که می توان جادوی بدخواهانه ای را با شخص، اعضای بدن یا سایه ی او انجام داد، اگر نام واقعی یک فرد را در اختیار داشته باشند، آن را با نام وی هم می توانند انجام دهند، تابوی نام هم بسیار گستردگی فرهنگی و جغرافیایی داشته و هم این که، همچنان پابرجا مانده است. حتی اگر به طور کامل مانند گذشته نباشد ولی ردپای آن هنوز در دنیای مدرن به چشم می خورد. ملاحظاتی که همچنان درمیان جوامع امروزی، درمورد نام وجود دارد آیا بازمانده ی همان تابوی نام و ممنوعیت هایی که درمورد نام ها وجود داشته نیست؟
انسان شناسی زیارت: مطالعه ای در آسیب شناسی مراسم اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
215 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف:طی دو دهه گذشته، مراسم اربعین از یک پیاده روی نسبتا ساده که صرفا توسط شهروندان شیعه عراقی انجام می شد تبدیل به یک مراسم گسترده با حضور بیش از ۲۵ میلیون شیعه از سراسر جهان، از جمله حدود سه میلیون نفر ایرانی شده است. طبیعتا این حجم گسترده حضور انسانی در یک نقطه و برای برگزاری یک مراسم که در کمتر جایی در جهان می توان نمونه مشابهش را یافت، در کنار همه دستاوردها و کارکردهایی که دارد، پیامدهای ناخواسته منفی ای هم دارد که می تواند «آسیب هایی» به خود آن مراسم، شرکت کنندگان (زائران) و منسوبان به آن (کل شیعیان و حکومت های ایران و عراق) وارد کند. به ویژه وقتی در نظر بگیریم حضور ایرانیان در مراسم پیاده روی اربعین طی کمتر از یک دهه از چند هزار نفر به چند میلیون نفر رسید؛ رشدی که بسیاری از افراد و نهادها انتظارش را نداشته و بنابراین آمادگی لازم برای رویارویی با پیامدهایش را نیز نداشتند. در این پژوهش بر آنیم تا ابتدا یک آسیب شناسی کلی از این مراسم ترسیم کرده و سپس به تحلیل مهمترین این آسیب ها از نگاه انسان شناسی گردشگری بپردازیم.روش شناسی-در انجام این پژوهش هم از روش های میدانی و هم از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در این زمینه تجربه حضور نگارنده در مراسم اربعین و همچنین مصاحبه عمیق با شصت نفر (۲۰ نفر کارشناس، ۲۰ موافق برگزاری اربعین و ۲۰ منتقد برگزاری اربعین به شیوه کنونی) در این راستا جای می گیرد. شیوه نمونه گیری ترکیبی از تصادفی و گلوله برفی بود. ابتدا با چند نفر از دم دست ترین افراد هر گروه مصاحبه شد و سپس از آنان درخواست گردید چنانچه افرادی آگاه به موضوع و مناسب این پژوهش می شناسند معرفی کنند. چند تن از خبرگان و کارشناسان مصاحبه شونده، عراقی هایی بودند که به واسطه سال ها حضور در ایران، با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی آشنایی داشتند. همه مصاحبه ها به زبان فارسی انجام و ضبط شد. سپس تبدیل به متن گردید و آسیب ها با تکنیک تحلیل محتوا از دل آنها بیرون کشیده شد. این آسیب ها در دسته بندی هایی تقسیم و چندین بار با یکدیگر ترکیب یا از یکدیگر جدا شد تا نهایتا به دسته بندی نهایی رسیدیم.یافته ها-بر این پژوهش، عمده ترین آسیب های وارد بر مراسم پیاده روی اربعین را می توان در هفت دسته گنجاند: آسیب های دولتی- مدیریتی، فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، محیط زیستی، سیاسی و بین المللی و نهایتا گردشگری. در این میان دو آسیب بیش از بقیه به چشم می آید: نخست دولتی شدن اربعین که در پی برپایی موکب های مجلل توسط بسیاری از نهادهای دولتی، عملا به کم رنگ تر شدن نهادها و موکب های مردمی در اربعین انجامیده است. دوم، تفاوت های فرهنگی میان زائران ایرانی با میزبانان عراقی که گاه باعث ایجاد دلخوری یا حتی تنش میان طرفین شده و کارکرد اربعین را به عنوان آیینی وحدت بخش به مخاطره می اندازد. در پایان نیز راهکارهایی برای برطرف شدن یا کاهش این آسیب ها ارائه گردید. مهمترین راهکارها مداخله و فعالیت دولت در فراهم نمودن زیرساخت های این مراسم (همچون سرویس های بهداشتی برای طول مسیر و یا سامان دهی وسایل نقلیه جابجایی زائران) و سپردن فعالیت های اجرایی، به ویژه در زمینه برپایی موکب ها به بخش مردمی و مدنی و پرهیز بخش های دولتی از برپایی موکب های بزرگ و باشکوه است. همچنین به نهادهای مدنی مرتبط با مراسم اربعین نیز پیشنهاد شده در حوزه آشنا سازی زائران با فرهنگ میزبانان عراقی و آداب زیارت و پرهیز از رفتارهای مغایر با فرهنگ زیارت بیشتر متمرکز و فعال گردند
باستان شناسی فیروزه: انسان، سنگ و رنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیروزه سنگی قیمتی یا نیمه قیمتی با رنگی متمایز از بافت زمین شناسی است. در فلات ایران از هزاره ششم و پنجم پ.م انسان ها از کانی فیروزه و خصوصیت رنگ متمایز آن بهره برداری می کرده اند. از منظر طبیعی کانی فیروزه در فلات ایران آنجا که شاهد کمربند کانی زایی مس هستیم وجود داشته و استفاده می شده است. از منظر فرهنگی قرارگیری استقرارهای باستانی با شواهد فیروزه در این کمربند و در نزدیکی منابع فیروزه نشان دهنده بهره برداری بومی در این نواحی است. نمونه های باستان شناسی نشان می دهد انسان ها در دوره های نوسنگی، مس سنگی و مفرغ از آن استفاده می کرده اند. در دوره تاریخی و خصوصاً بر اساس منابع تاریخی در دوره اسلامی در مقیاس گسترده ای و احتمالاً با لایه های معنایی متفاوتی از آن بهره می برده اند. در دانش بومی رنگ فیروزه که بر اساس ترکیبات اصلی اش متغیر است، عامل بسیار مهمی در تشخیص اصالت و منبع فیروزه است. برای تشخیص فیروزه های مرغوب از نامرغوب و منشأ آنها، کم و کیف رنگ مبنایی قابل اتکا است. فیروزه پدیده ای طبیعی است آنگاه که درباره شکل گیری، عناصر تشکیل دهنده و بافت طبیعی آن بحث می شود. فیروزه پدیده ای فرهنگی است آنگاه که در بافت ایستای استقرارهای باستانی یا در بافت پویای جامعه معاصر مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد نظری این مقاله به پیروی از دیلتای و کالینگوود این است که تنها راه شناخت گذشته باز زیستن آن در زمان معاصر است. روش در این مقاله روش های باستان شناسی انسان شناسانه برای مطالعه فرایندهای فرهنگی بلند مدت است. از روایت برای فضاسازی موضوعی در بخش هایی از مقاله استفاده شده است.
بررسی تطبیقی آیین های نوروز کرمان قبل و بعد از کرونا
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
177-198
حوزههای تخصصی:
فمینیسم و چالش های تاریخی در جریان های فکری انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه نظریه فمینیستی محدودیت های ساختاری سبب حذف زنان از فرایند تولید دانش شده است. در طول تاریخ، تولید دانش، موضوع دانش و شناخت دانشمند حوزه هایی مردانه انگاشته شده اند. در این نوشتار با استفاده از مرور اسنادی و فراتحلیل تاریخچه علم انسان شناسی نشان می دهیم که این رشته از پیش داوری ها و دیدگاه های جنسیت زده مصون نبوده و در دوران شکل گیری و تحول، بسته به پارادایم های مسلط تاریخی جهت گیری کرده است. جریان فمینیسم در عرصه دانشگاهی، رشته انسان شناسی را با چالش های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش ش ناختی ای مواجه ساخت که سبب تغییر بنیادین پارادایم های پیشین شده است. سه چالش عمده در این حوزه نفی ذات انگاری زیستی شناختی، نفی تفاوت های جنسیتی مغزی- هوشی و رد نظریه حرم و سلطه جنسی نرینه در نخستی ها بوده است. در نتیجه، رشته انسان شناسی در دوران معاصر، تحت تأثیر سه چالش تاریخی فمینیستی، با کنار گذاشتن دیدگاه های طبیعت گرایانه و برساخت گرایانه ، به تأیید ارتباط میان پیوند میان طبیعت و تربیت گرویده است.
کودکان در شهر: بررسی ساختار فضایی مسکن و شهر در ارتباط با فرهنگ کودکی در منطقه یازده تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان، به عنوان زیست کنندگان فضای شهری، بخش مهمی از جامعه و همچنین گروه اجتماعی نادیده گرفته شده در شهر تهران هستند. به منظور در نظر گرفتن جنبه های متنوع درک و زیست کودکان در فضای مسکونی و شهری، این مقاله سعی دارد تا با ارائه نتایج حاصل از بررسی مشارکت کودکان در ارتباط با مسکن و شهر، محققان اجتماعی- فرهنگی و مدیران و برنامه ریزان شهری را متوجه جامعه ای بزرگ از انسان هایی کوچک سازد. برای این منظور با رویکردی برساختی، کودکان به عنوان کنشگران اجتماعی شناخته می شوند که درکی ذهنی و واقعی از نیازهای خود در یک جامعه ی شهری دارند؛ می توانند موقعیت خود را در جامعه ی شهری تعریف کنند و نسبت به عوامل محیطی و کالبدی ناخوشایند واکنش نشان دهند. بررسی اسناد بالادست و کالبد مسکونی و شهری منطقه یازده تهران در مقایسه با داده های کیفی حاصل از نتایج مشاهده ، مصاحبه غیرساختمند، بررسی متن و نقاشی کودکان با روش نمونه گیری خوشه ای و بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی ما را به این مهم می رساند که برای داشتن جامعه ای سالم و پویا گسترش عرصه عمومی در شهر و ایجاد فضای کاملاً خصوصی برای کودکان در خانه امری ضروری است. شهر مطلوب کودکان فضایی است که حداکثر نیاز های جسمی و روانی آنان را تأمین می کند؛ فرهنگ دوران کودکی و فردیت در فضای خصوصی بازنمایی می شود و تعامل و مشارکت اجتماعی، دسترسی به امکانات شهری، احساس آرامش و امنیت در فضای عمومی گسترده را فراهم می آورد. ملاحظات کودکان از فضای معماری و شهری، جنبه های مختلف کالبدی، ذهنی و رفتاری آن را شامل می شود که بارها در مصاحبه ها و نقاشی ها به آن اشاره کرده اند.
بررسی انسان شناختی هنر صنعت چاریقچی آلین مشکین شهر مطالعه موردی؛ مستندنگاری تجارب استاد تاپدیق علی احمدی
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
43-59
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب: عنوان: بوستان پُرگُل و سیب، فرهنگ مردم اُردیب، نویسنده: لسان الحق طباطبایی، ناشر: بهین، تاریخ چاپ: 1399، نوبت چاپ: چاپ اول، صفحات: 228، قیمت: 74000تومان
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
193-194
حوزههای تخصصی:
ادغام مهاجران افغانستانی در نواحی شهری ایران: مطالعۀ موردی محلۀ هرندی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعداد کثیری از اتباع افغانستان، طی چند دهه اخیر، به سبب ناآرامی های سیاسی و متعاقباً وضعیت جنگی و دشواری های اقتصادی در کشور متبوعشان، در نواحی گوناگون ایران (با توجه به همسایگی و مشترکات زبانی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی) اسکان یافته اند. نقاط شهری و به ویژه پایتخت کشور در پیوند با اسکان و ادغام این مهاجران در ایران حائز اهمیت هستند. این مقاله به وضع مهاجران افغانستانی در زمینه های اسکان، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی در محله هرندی واقع در منطقه دوازده شهر تهران می پردازد. همچنین، رویکردهای جامعه میزبان نسبت به حضور افغانستانی ها در هرندی در کنار فعالیت نهادهای خدمات دهنده در محله و تأثیر آن ها بر شرایط زندگی مهاجران بررسی می شود. اطلاعات لازم طی پژوهش میدانی از طریق مشاهده، مصاحبه های نیمه ساختارمند، بحث های گروهی متمرکز با سازمان های مردم نهاد محله، گروه های مختلف مهاجران، ساکنان ایرانی و مسئولان محلی و دیگر ذینفعان و نیز بررسی اسناد مدیریت شهری گردآوری شده است. یافته ها حکایت گر میزانی از ادغام مهاجران افغانستانی در محله هرندی است. افزون بر این، در بین مهاجران افغانستانی ساختار شغلی خاصی در پیوند با فرصت ها و به ویژه اقتصاد غیررسمی محله شکل گرفته است. همچنین، پایداری سکونت این ساکنان هرندی تا حد زیادی به واسطه خدمات ارائه شده توسط سازمان های مردم نهاد، امکانات شغلی، هزینه های نسبتاً پایین مسکن و نگاه مثبت بیشتر جامعه میزبان به مهاجران در محله حاصل شده است. درعین حال، حس مسئولیتی در مدیریت شهری در قبال مهاجران افغانستانی ایجاد نشده و درنتیجه چارچوب های موردنیاز و مناسب با موقعیت آنان نیز در محله صورت بندی و ایجاد نشده است.
عاشیق های آذربایجان در گذر تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی ملت ها دارای تاریخ بسیار قدیمی و وارث آفرینشی خردمندانه است که در زمان های بسیار دور همراه با کار و فعالیت های انسان ها شروع شده و به تدریج تکوین پیدا کرده است. موسیقی یکی از ارکان مهم فولکلور به شمار می رود. مطالعه موسیقی جوامع (قومیت ها) به عنوان، مطالعه موسیقی در زمینه اجتماعی و فرهنگی تعریف شده است، در این معنا این دانش ترکیبی از انسان شناسی و موسیقی شناسی است. در آذربایجان هنر موسیقی مردمی به موسیقی عاشیقی معروف است که جایگاه والایی در ادبیات شفاهی و فرهنگ این منطقه دارد و سرشار از معنویت است. عاشیق ها به معنایی کامل ترین هنرمندان آذربایجان هستند که توان خلق، تولید و اجرای هنرشان را توأمان دارند. این مقاله در تلاش است نشان دهد که شکل گیری و زایش هنر عاشیقی در منطقه آذربایجان با باورهای مردم، همساز و هماهنگ شده است و با سایر ساخت های اجتماعی جامعه همراهی می کند. پژوهشگر برای دست یابی به این هدف از روش های کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی استفاده کرده است.
هویت مکانمند و بی هویتی در فضای شهری: مطالعه موردی دو مجتمع مسکونی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ها در زندگی روزمره با هویت سازی، خود را از دیگران متمایز می سازند و بین خود و دیگری تمییز قائل می شوند. مکان نیز با حضور انسان و فعالیت های وی هویت پیدا می کند. تعلق خاطر و حس مثبت داشتن به مکان و انباشت تجربه ها و خاطرات مبتنی بر مکان نشانه ای از هویت مکان است. در این مقاله تلاش شده است تا با مطالعه تطبیقی میان دو مجتمع مسکونی واقع در مناطق 15 و 1 تهران و با اتخاذ رویکردی کیفی از طریق مصاحبه و مشاهده و با نمونه گیری هدفمند و شبکه ای، به بررسی این مسئله پرداخته شود که سکونت در مجتمع های مسکونی چه تأثیری در هویت مکانی و بی هویتی افراد دارد و شکل گیری و کیفیت هویت مکانی در این دو مجتمع چگونه است. در بحث نظری با استفاده از نظریه های آموس راپاپورت و کوین لینچ هویت مکانی تحلیل می شود. یافته ها نشان می دهد ارتباط مستمر با فضا و گذراندن مدت زمان طولانی در خانه، رابطه مستقیمی با تعلق خاطر و حس مثبت به مکان دارد، چراکه انباشت تجربه ها و خاطرات روزمره در ارتباط با مکان شکل می گیرند؛ به عبارت دیگر، هویت مکانی زمانی بازنمود می یابد که استفاده مستمر از فضا در عادت های روزمره افراد تثبیت شده باشد.
زیست مجردانه در تهران، مطالعه ای به روش نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم افراد به زندگی مستقل از خانواده و عملی کردن آن، در سال های اخیر به یکی از فرایندهای برجسته و قابل اعتنا در شهرهای بزرگ ایران تبدیل شده است؛ طبق آمار غیررسمی اعلام شده از سوی مدیرکل فرهنگی سازمان ملی جوانان در شهریورماه سال 90، حدود 27 درصد جوانان در کلان شهرهای کشور زندگی مستقل از خانواده دارند، این نرخ در تهران به 30 درصد می رسد و این آمار در حال افزایش است. تحقیق منتهی به این مقاله به مطالعه ابعاد گوناگون این سبک زندگی با استفاده از گراندد تئوری پرداخته و در پی ارائه توصیفی فربه از آن بوده است. در این کار کوشیده ایم با استفاده از فن مصاحبه به دیدگاه های افرادی که این نحو زندگی را در پیش گرفته اند نزدیک شویم و به تاریخچه زندگی آنان دست یابیم تا نحوه هویت یابی، استراتژی های مختلف افراد و خانواده ها در مواجهه با مسائل زندگی مستقل، جریان های منتهی به آن و عوامل تأثیرگذار بر این اقدام را شناسایی کنیم. در این کار در مرحله کدگذاری محوری با استفاده از خانواده کدگذاری معرفی شده توسط استراس و کوربین، زمینه ها، علل، استراتژی ها و پیامدهای زندگی مستقل از خانواده را از مصاحبه ها استخراج کردیم و با وام گرفتن از خانواده های کدگذاری دیگر، مرحله انتقالی و عناصر هم نشین با این نحو زندگی را نیز نشان داده ایم. در پایان در مرحله کدگذاری انتخابی سه خطّ روایی مختلف را با محوریت استقلال و تأثیرگذاری جدی شهر تهران از خلال مصاحبه ها تشخیص داده و ذکر کرده ایم.
بررسی جامعه شناختی روابط گروه های قومی درایران (باتاکید برجوک های تلگرامی)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
167 - 188
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی بر روابط گروه های قومیتی با تاکید بر جوک های تلگرامی انجام شده است و درصدد پاسخگویی به سؤالات زیر است : جوک های قومیتی چه مسائلی را بیان می کند؟ و چه عواملی منجر به ایجاد جوک های قومیتی درگروه های مختلف می گردد؟ برای پاسخگویی به این سؤالات از نظریه کمپر بهره گرفته شد. این پژوهش به دلیل بررسی در محتوای جوک ها از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته است. در واقع تحلیل محتوا یکی از روش های اسنادی است که شامل برجسته ساختن محورها یا خطوط اصلی یک متن یا متون مکتوب یا مجموعه ای از تصاویر، نوارها و... غیره است. جامعه آماری این پژوهش جوک های رد و بدل شده در شبکه اجتماعی تلگرام است. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه گروه های قومیتی به وسیله تمسخرو تحقیر درجوک ها درصدد جبران عدم توازن قدرتی و جایگاهی نسبت به گروه های فرادست و فاصله اجتماعی خود با گروه های فرودست هستند. از طرفی جوک ها منجر به نوعی دیدگاه کلیشه ای نسبت به گروه مخاطب می گردد، بدین معنا که گروه های قومیتی اغلب احساسات مشابه ای در پاسخ به این گونه جوک ها نشان می دهند.
تبیین رابطۀ بهزیستی اجتماعی با زیست پذیری شهری (مطالعۀ موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
93 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین بهزیستی اجتماعی و زیست پذیری شهری انجام شده است. اصطلاح زیست پذیری به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت افراد آن جامعه اشاره دارد. روش تحقیق مورد استفاده، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان 18 ساله و بالاتر ساکن شهر ایلام تعریف شده است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر از آنان به عنوان حجم نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای متناسب با حجم انتخاب شد. اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا با میانگین کل 833/0 و پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ به میزان 828/0 برای متغیر زیست پذیری شهری و 75/0 برای متغیر بهزیستی اجتماعی محقق گردید. در تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از این است که میانگین رضایت از زیست پذیری اقتصادی 10/49، میانگین رضایت از زیست پذیری اجتماعی 00/55 و میانگین رضایت از زیست پذیری زیست محیطی 66/32 بوده است و همه فرضیه های تحقیق به غیر از فرضیه رابطه بین مشارکت اجتماعی و رضایت از زیست پذیری زیست محیطی تأیید شده اند.