ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳٬۳۱۶ مورد.
۸۲.

فیلم مستند و عدالت زیست محیطی: تحلیل مستندهای مرتبط با بحران آب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباطات زیست محیطی بحران آب عدالت زیست محیطی فیلم مستند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۲۵۵
در جهان بصری امروز، فیلم های مستند می توانند جنبه هایی از زیست انسان، تلقی اجتماع و نگرش تمدن بشری را درباره آن آشکار کنند. هر چارچوبی موضوعات زیست محیطی را به شیوه ای روایت و چارچوب بندی می کند. همچنین هر چارچوبی تأثیرهای متفاوتی بر رفتارهای مسئولانه در موضوع محیط زیست دارد و می تواند نشانه ای از نگرش اجتماعی یا رسانه ای به موضوع باشد. این پژوهش به کمک نظریه و روش تحلیل چارچوب، به تحلیل 22 فیلم مستند دهه های 1380 و 1390 می پردازد تا به این سؤال پاسخ دهد که مستندهای بحران آب در ایران چگونه این موضوع را در چارچوب عدالت زیست محیطی قرار می دهند و این چارچوب را به چه نحو و با چه جزئیاتی ارائه می کنند. این تحلیل نشان می دهد چارچوب عدالت زیست محیطی در این فیلم ها فراوانی چندانی ندارد. در آن دسته از فیلم هایی که موضوع را در چارچوب عدالت زیست محیطی ارائه می کنند، محور «نابرابری در علل اجتماعی شرایط زیست محیطی» مبتنی بر دلایل طبیعی و مقصردانستن محیط زیست به مثابه امری خودبنیاد، مستقل، قدرتمند و خارج از اختیار انسان بدون اشاره به دلایل انسان ساز خشکسالی است. این چارچوب در ضلع «نابرابری در تبعات شرایط زیست محیطی»، تقسیم نابرابر منافع توسعه یا تغییرات اقلیمی را با نشان دادن جزئیات زیست مردم محلی و با مقایسه وضعیت پیش و پس از لحظه فاجعه در زندگی آنان نشان می دهند. در اینجا محیط زیست «منبع استفاده» مردم است که به نحو نابرابر نقصان یافته است و مردم آسیب دیده مردمی ناتوان و منفعل اند. محور «نابرابری در عواقب سیاست ها و مدیریت های زیست محیطی» غایب است و مشکلات و تنازع اجتماعی بر سر سیاست های جبرانی محیط زیستی در چارچوب ارائه مستندها جایی ندارد. چارچوب کلی مستندها در تعریف «ما و دیگری» اغلب براساس تقسیمی جغرافیایی در درون یک واحد ملی بنا شده است.
۸۳.

پردازش و درک پارادایمی از انسان ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثباتی انتقادی انسان ممسنی پارادیم های شناختی پست مدرن تفسیری کیش شخصیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۱۹۵
شهرستان ممسنی، زیستگاه انسانِ ممسنی است. این انسان از بدو مهاجرت به قلمرو جغرافیایی شولستان و تغییر نام قلمرو اخیر به ممسنی به کنش گری در بستر ساختار ایلی عشیره ای پرداخته است. از این حیث، انسانِ ممسنی و فضای زیست ایشان به طور متقابل به یکدیگر قوام بخشیده اند. هرگونه شناخت علمی از انسان، نیازمند استفاده از چارچوب پارادایمی معینی است. تحلیل و پردازش انسانِ ممسنی سوای از این امر نیست و نیازمند پارادایم خاصی است. از این رو هدف از پژوهش حاضر پردازش و درک پارادایمی انسان ساکن در فضای جغرافیایی ممسنی است. بنیان پژوهش کنونی بر این سؤال استوار است که پردازش و درک پاردایمی از انسان ممسنی چگونه بوده و چه نتایجی به همراه دارد؟ برای این منظور نویسندگان ضمن بررسی و تجزیه و تحلیل این انسان از منظرهای گوناگون تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیک با اتکا بر پارادایم های اثباتی، تفسیری، انتقادی و پست مدرن به تبیین پارادایمی از این انسان پرداخته است. پژوهش حاضر از ماهیتی بنیادی برخوردار است و داده کاوی به صورت توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های کتابخانه ای و یافته های میدانی (مصاحبه و مشاهده) است. نتایج تحقیق نشان داد چنین پارادایم های شناختی در پردازش انسانِ ممسنی و نیل ایشان به کیش شخصیت تأثیرگذار هستند.
۸۶.

سوژه تراجنس به مثابه سوژه زبان و میل: تحلیل انسان شناختی از برساختِ اجتماعی جنسیت به مثابه اجراگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجراگری امر واقع سوژه تراجنس سوژه میل هویت تخیلی/ نمادین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۷۹
این مقاله تلاش دارد نحوه برساختِ فرهنگی-اجتماعیِ جنسیت و تحقق ناپذیریِ امر جنسیتی را بواسطه نظریاتِ ژک لکان و جودیت باتلر با تمرکز بر سوژه تراجنس بررسی کند. ابتدا از طریق برهم کنشی نظم هایِ سه گانه لکان (تخیلی، نمادین و واقع) به چگونگی شکل گیریِ سوژه تراجنس بواسطه شکاف میانِ هویت تخیلی (منِ آرمانی) و هویت نمادین (آرمانِ من) پرداخته می شود. سپس به فرایندِ گذار جنسی از طریق عمل جراحی تطبیق جنسیت به منظور راهی برای به رسمیت شناسیِ میلِ سوژه توسط دیگری/دیگری بزرگ اشاره می شود. لکان تفاوت جنسی را ورای اندام های جنسی و مبتنی بر دال های زبانی بعنوان ایده آل های هنجارین و باتلر آن را به مثابه ساختارهایِ گفتمانی می داند که بطور زمان مند بدن ها را شکل داده و در قالب اجراگری بیان می شود. روش تحقیق این مقاله، کیفی است و داده ها بوسیله مصاحبه گردآوری و در قالب روایت پژوهی از طریق مفاهیم نظری تحلیل شده است. میدان تحقیق، شهر تهران و مشارکت کنندگان، هفت نفر از افراد تراجنس است که بصورت هدف مند با روش گلوله برفی انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد ناممکن بودگیِ تحقق جنسیت به مثابه مدلول، جنسیت را تنها از طریق دالِ بدنی و در قالب اجراگری ارائه می دهد. تلاشِ سوژه در نظم نمادین (عمل جراحی تطبیق جنسیت) برای همسویی با جنسیت تخیلی (آنچه سوژه از خودِ جنسیتی در ذهن دارد) در برخورد با امر واقع، شکافی پُرناشدنی است؛ که تمرکزِ تفاوت/هویت جنسیتی بر محوریت دال/بدن در نظم نمادین موجب می شود تا فقدانِ جنسیت از طریق اجراگری در قالب فانتزی همزمان سوژه را ساخت و تخریب کند. در نتیجه، جنسیت بیش از آنکه امری درون ماندگار باشد، امری زبان شناختی و اجراگرایانه است.  
۸۷.

تحلیلی تاریخی بر عکاسی و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی عکاسی انسان شناسانه عکاسی انسان گرا عکاسی قوم نگاری عکاسی مستند اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۱۷۱
عکاسی از زمان پیدایش اش در اواسط قرن نوزدهم، بسیار مورد توجه شاخه های نوین دانش قرار گرفت و بازویی توانمند شد در توسعه و پیشبرد اهداف گوناگون علمی. انسان شناسان و قوم نگاران از عکس ها برای کشف، ضبط و مطالعه ی جوامع گوناگون بهره بردند و عملاً عکاسی جزئی تفکیک ناپذیر در مسیر مطالعات و پژوهش ها شد و بسیار بعدتر در حدود دهه سوم قرن بیستم، انواع شاخه های عکاسی اجتماعی (همچون عکاسی مستند اجتماعی) از دلِ این عکس های مساحی، زمین نگاری، قوم شناختی و انسان شناسانه به وجود آمد. سوال اما این جاست که انسان شناسی، تا چه میزان بر ویژگی های ذاتی رسانه ی عکاسی (ضبط و ثبت عینی ومستقیم) پایبند ماند؟ پاسخ به این پرسش از آن رو پر اهمیت به نظر می رسد که به برخی از نتایج استفاده ی هدفمند از چنین عکس هایی در حوزه های شرق شناسی و استعماریِ جوامع غربی نظری افکنیم. بدین منظور و برای رسیدن به پاسخ دقیق تر، در تحقیق حاضر به روش تحلیل تاریخی، به تعریف و مطالعه ی انواع عکس های انسان شناسانه، انسان گرایانه و قوم نگارانه خواهیم پرداخت و به شکلی انتقادی آن را در بستر مطالعات اجتماعی تاریخی تحلیل می کنیم. به این نتیجه می رسیم که برداشت های مختلف از عکس ها عموماً و بیشتر حاصل منافع مشخص و معلومی است که انسان شناسان غربی در پی آن بوده اند؛ درحالی که در عکس های قوم نگارانه که مستلزم تعامل و روابط با افراد بر اساس اعتماد متقابل و تجربه ی احساسی و عقلانی محیط است، آشنایی با هویت فرهنگی، تعاملات عمیق انسانی و حضور و تشخیص حواس در ثبت عکس، به لحاظ ثبت استنادی انسانی، فرهنگی و تاریخی، ویژگی های نمایه ای عکاسی را عمیق تر و دقیق تر عرضه می کنند.
۹۱.

تحلیل متن های آستانه ای در شاهنامه های مصور دوره شاه عباس اول با رویکرد تولید اجتماعی هنر (نمونه موردی شاهنامه 490)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تولید اجتماعی هنر شاه عباس اول شاهنامه490 شاهنامه های مصور متن های آستانه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۹۶
متن های آستانه ای به مثابه صفحات بدرقه اند که مخاطب برای ورود به متن اصلی با آن ها مواجه می شود. در میان متن های مصور موجود در دوره های مختلف، شاهنامه نگاری از جایگاه ویژه ای برخوردار است. صفحات آستانه ی شاهنامه های مصور تا پیش از دوران شاه عباس اول به دو موضوع رزم و بزم پادشاهان، تمثال فردوسی و شعرای غزنه محدود شده اند؛ در حالی که در آستانه های بیشتر شاهنامه های مصور دوره شاه عباس اول مانند شاهنامه 490، تصاویری از به تخت نشستن سلیمان و بلقیس مشاهده می شود. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به تفاوت و جایگزینی این پیرامتن ها با دیگر متن های آستانه ای در شاهنامه های موجود است. از آنجا که هدف پژوهش، خوانش متن های آستانه ای در شاهنامه های دوره ی شاه عباس با تکیه بر شاهنامه 490 و تبیین نقش شرایط اجتماعی و فرهنگی در این تحول است، برای دستیابی به اهداف مورد نظر بر اساس نظریه تولید اجتماعی هنر می توان متن های موجود را تحلیل کرد. لذا شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی است. در تحلیل تصاویر بر اساس دیدگاه جانت ولف می توان به این نتیجه رسید که اغلب صفحات بدرقه تا پیش از دوران شاه عباس اول، آشکارا به سفارش دهنده اختصاص داشته است. درحالی که تغییر این پیرامتن از پادشاه دوران به سلیمان نبی، بیانگر آن است که در این دوران هدف بر آن بوده که به طور ضمنی شاه عباس را در قالب سلیمان معرفی کنند. به بیان دیگر نگارگران با جایگزینی شاهان در حال به تخت نشستن، با تصاویری به صورت پادشاه- پیامبر سعی بر این همانی با او و مشروعیت بخشی به حکومت مذکور را داشته اند.
۹۲.

بررسی و تحلیل قالیچه های طرح محرابی بلوچ از منظر انسان شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی بلوچ قالیچه محراب هنر هویت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۱۷۹
قالیچه ها، یکی از مهم ترین مؤلفه های هویتی و فرهنگی قوم بلوچ و از برجسته ترین ساحت های مستعد مطالعه و واجد بررسی و تحلیل در منظومه انسان شناسی و رویکرد انسان شناسی هنر می باشد. در این میان، معرفی قالیچه های محرابی(جانمازی، سجاده ای) ایشان به عنوان هویت هنری و مصداق های تصویری از نظام بافندگی و هم چنین شناخت و رسیدن به فهم و درک معنای فرهنگی طرح ها و نقش های قالیچه ها از منظر و دیدگاه آفریننده این نقوش و ارتباط آن ها با مؤلفه هایی چون فرهنگ، اساطیر، عقاید و باورها، آداب و رسوم که مقصد و منظور انسان شناسی هنر است، هدف این پژوهش است. چه این که محتوای قالیچه های بلوچ در سایه و با تکیه بر درک، اندیشه و باور بافندگان آن ها معنا و مفهوم می یابد. بر این مبنا پرسش اصلی این است که قالیچه های محرابی بلوچ از دیدگاه انسان شناسی هنر، دارای چه ویژگی ها و شاخص هایی هستند و چگونه می توان از گذار این دیدگاه و زمینه-های فرهنگی به فهم معنایی و زیبایی نقوش این قالیچه ها پی برد؟ برخی از یافته های پژوهش چنین است. این قالیچه ها در ساحت کارکردشناختی دارای ظرفیت کاربردی، نمادین و تزئینی است. در بُعد معناشناختی، بازنمایی نقوش با شیوه غیر شمایلی(البته بر مبنای ارجاع به گذشته و مصداق بیرونی) صورت گرفته و مفاهیم و نقوشی هم چون محراب(دروازه و درگاه بهشت)، درخت زندگی[مقدس](نماد جاودانگی و معاد) و طاووس، بر کیفیت هرچه بیش تر این بُعد، افزوده است. در وجه زیباشناختی نیز، بافنده با بهره گیری از سبک هندسی(انتزاعی و تجریدی) و آفرینش نقوش انتزاعی و تجریدی با رنگ های گرم، تند و تیره، تشخص و هویتی خاص به فضای قالیچه ها بخشیده است. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادین و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.
۱۰۰.

پدیدارشناسی وضعیت فرهنگ کار در بین جوانان استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بستر فرهنگی فرهنگ کار جوانان ایلام توسعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۲۳۰
فرهنگ کار را می توان مجموعه ارزش ها، باورها و دانش های مشترک و پذیرفته شده افراد درباره فعالیت های معطوف به تولید یا ایجاد ارزش افزوده دانست؛ درواقع یک مسئله بسیار مهم است که در صورت بهبود و درونی شدن می تواند آثار اجتماعی مثبت فراوانی را برای شهروندان و جامعه بیافریند. مطالعه حاضر با هدف پدیدارشناسی وضعیت فرهنگ کار در بین جوانان استان ایلام انجام شده است. جامعه هدف پژوهش شامل تمامی جوانان استان ایلام و تعداد اطلاع رسان ها بر اساس معیار اشباع نظری 50 نفر بوده است. از مصاحبه نیمه ساخت یافته برای گردآوری و از روش 7 مرحله ای کلایزی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که فرهنگ کار جوانان ایلامی از وضعیت نسبتاً مناسبی برخوردار است؛ به طوری که علاوه بر پیشینه قداست و اهمیت و ارزش کار و تلاش در فرهنگ ایلامی، امروزه نیز در ذهن جوانان ایلامی کار امری ضروری و بسیار مهم برای خود، خانواده و جامعه می باشد؛ اما این وضعیت به وسیله عوامل مختلفی تحت الشعاع قرار گرفته است که مهمترین آنها ضعف بنیه اقتصادی جوانان، عدم حمایت یا حمایت مالی نامناسب نهادهای اقتصادی و رفاهی از کار و کارآفرینی، ضعف نهادی و سازمانی و ضعف زیرساخت ها، ضعف فرهنگ عمومی، نگرش خانوادگی نامناسب به کار و هژمونی فرهنگی مرکز - پیرامون است. در نهایت با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهادات سیاستی برای بهبود فرهنگ کار جوانان ایلامی ارائه شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان