فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۲۶ مورد.
امکان علم دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم دینی دارای ابعاد، قلمروها، مبانی، مفروضات و تعریف ها و تصویرهای گوناگونی است. دلایل نادرستی علم دینی از نظر مخالفان عبارتند از: سابقة ناموفق ایدئولوژیک کردن علم؛ منسوخ شدن بحث دربارة علم دینی؛ فقدان پشتوانة علمی و سیاسی؛ عاطفی بودن دفاع از آن؛ گسست میان هست ها و بایدها؛ وحدت موضوع و روش هر علم؛ اتفاقی بودن پیدایش یک علم؛ تناقض گونه بودن واژة علم دینی؛ و لوازم ناپذیرفتنی آن.
این دلایل توان اثبات مدعای یادشده را ندارند؛ زیرا ایدئولوژیک کردن علم در مسیحیت و مارکسیسم، نمی تواند دلیل ناموفق علم دینی دانسته شود. این توهم، برخاسته از پیش فرض نادرست یک سان انگاری اسلام با سایر ادیان است. منسوخ شدن علم دینی، اتفاقی بودن پیدایش علم، گسست میان هست ها و بایدها و فقدان پشتوانة علمی برای علم دینی، مدعیاتی بدون دلیل و برخلاف واقعیت های تاریخ علم است. نتیجه گیری نادرستی علم دینی از وحدت موضوع و روش، و تناقض نما بودن واژة علم دینی نیز معلول نوعی مغالطه است. سرانجام، لوازم ناپذیرفتنی علم دینی، ادعایی صرف، مربوط به مرحلة اجرایی تحقق علم دینی و برخاسته از عدم آشنایی با معارف اسلامی و قلمرو آموزه های دین اسلام است.
نظام معنایی گفتمان «اسلامی سازی علم»
حوزههای تخصصی:
تأثیر تعامل علم و دین، به ویژه اسلامی سازی علم در تحقق آینده مطلوب جهان اسلام، موجب بیان آرای متفاوت و بحث های گسترده از سوی اندیشمندان مسلمان شده است. ثمره این مبحث در پیشرفت جامعه مسلمانان، منوط به گزینش برترین نظر و نیل به اتفاق نظر دراین باره است. با این اوصاف، مسئله اصلی، عدم حصول اتفاق نظر در این حوزه است که ظاهراً یکی از مهم ترین عوامل آن، عدم شناخت جامع از رابطه علم و دین، به ویژه اسلامی سازی علم است؛ زیرا مسلماً شناخت عمیق و دقیق از جوانب یک موضوع، زمینه ساز گزینش مطلوب و حصول اتفاق نظر اندیشمندان خواهد بود. بنابراین، در بررسی حاضر بر گفتمان «اسلامی سازی علم» که قائل به اسلامی سازی علم مدرن و یکی از گفتمان های مطرح درباره رابطه علم و دین در جهان اسلام است، تمرکز شده است. با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، نشانه های اساسی که توسط این گفتمان، مفصل بندی شده و نظام معنایی آن را شکل داده، موردبررسی قرارگرفته است. با توجه به نشانه های مهمی مانند تمدن اسلامی، علم اسلامی و نقد تمدن و مدرنیته غربی که در نظام معنایی این گفتمان، مفصل بندی شده است، می توان گفت که تحقق تمدن نوین اسلامی، اسطوره و چشم اندازی است که گفتمان مذکور برای آینده جهان اسلام متصور است. در این مسیر، گفتمان فوق، علوم انسانی مدرن را نامطلوب دانسته و به میدان گفتمانی طرد کرده است و قائل به تولید علوم انسانی اسلامی یا اسلامی سازی آن است. این گفتمان هرچند جهت دهی اسلامی به علوم طبیعی را مطرح می کند، علوم تجربی نوین را مفصل بندی کرده است و از آن برای تحقق چشم انداز مطلوب سود می جوید.
جایگاه نص در علوم انسانی/گفت و گو با دکتر سید محمد رضا امام
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
علم دینی از دیدگاه پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری فلسفه علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی بررسی مسئله سازگاری یا عدم سازگاری عقل و دین
ترادف علوم انسانی با علوم انسان ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادعای این نوشتار آن است که به وسیله تبیین ماهیت علوم انسانی از راه توجه به حقیقت انسان به خوبی می توان به این امر مهم پی برد که علوم انسانی در حقیقت، علوم انسان سازند. لازمه این امر آن است که علوم انسانی به معنای واقعی کلمه اسلامی باشند. این مدعا در این نگارش به دو ادعا تحلیل می شود: اولاً تعریف انسان به حیوانی که صرفا دارای عقل نظری، یعنی دارای توانایی درک مفاهیم کلی است، تعریف کاملی نیست. انسان، حیوانی است که علاوه بر داشتن عقل نظری لازم است پیرو عقل عملی نیز باشد؛ ثانیا براساس تعریف کامل انسان، علوم انسانی علومی اند که با دین و سعادت جاودانه انسان مخالفتی نداشته باشند. چنانچه گزاره ای مخالف دین حق باشد، آن گزاره خارج از دایره علوم انسانی است، هرچند مشابه آن تلقی شود.